فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

دکترین بازدارندگی مقاومت در مواجهه با برتری نظامی اسرائیل؛ نوآوری‌ها و پیروزی‌ها

سرتیپ ستاد دکتر محمد حسن عباس
فرمانده دانشکده فرماندهی و ارکان ارتش لبنان

چکیده
مفهوم بازدارندگی در ابتدا با دراختیار داشتن سلاح‌های کشتارجمعی و به خصوص سلاح هسته‌ای ارتباط پیدا می‌کند. در حال حاضر، این‌گونه سلاح‌ها در اختیار کشورهای مختلفی است. منحصر نبودن چنین تسلیحاتی به ایالات متحده آمریکا، مانع از شکل‌گیری جنگ‌های فراگیر مثل جنگ جهانی اول و دوم گردید. ایران تنها دولت منطقه است که بدون اتکاء به قدرت سلاح هسته‌ای، معنایی جدید برای بازدارندگی ایجاد کرده است. این مفهوم جدید از بازدارندگی، به تسلیحات هسته‌ای وابسته نیست، بلکه مبتنی بر بسیج همه امکانات، ظرفیت‌های کشور و آماده‌سازی نهادها برای جنگ و رویارویی با بحران است. این در سطح دولت‌ها است امّا، در سطح جنبش‌های انقلابی و مقاومت، حزب‌الله در ایجاد معادله بازدارندگی در برابر قوی‌ترین ارتش منطقه، که از جانب قدرتمندترین دولت جهان حمایت می‌شود، پیشتازترین است.
دکترین مقاومت، صرفاً یک چارچوب مفهومی و نظری نیست، بلکه تجربه عملی است که مبانی آن را مجموعه نظامی تکامل یافته‌ای پی‌ریزی کرده و قادر است در برابر ارتش نیرومند اسرائیل و دکترین و مبانی نظامی آن ایستادگی کند. برخلاف جنبش‌های آزادی‌بخشی که نقش نظامی آنها بعد از آزادسازی پایان می‌یابد، نقش حزب‌الله با پیروزی در سال 2000 پایان نیافت و پس از آزادی نیز این نقش ادامه پیدا کرد. با خروج دشمن از خاک لبنان، معادله جنگ تغییر کرد و درگیری پارتیزانی، جای خود را به رویارویی طرفین در دو سوی مرزها داد، لذا حزب‌الله در مسیر ایجاد معادله بازدارندگی فعال در لبنان حرکت کرد.
پرتاب موشک توسط حزب‌الله در پاسخ به عملیات‌های تروریستی رژیم صهیونیستی علیه رهبران و مراکز این حزب، معادله جدیدی در مواجهه با اسرائیل ایجاد نمود. بدین ترتیب از سلاح تاکتیکی ساده‌ای مثل کاتیوشا، استفاده‌ای استراتژیک شد و از آن برای بازداشتن دشمن از بمباران مناطق آزاد شده و هدف قرار دادن رهبران مقاومت استفاده گردید. پس از آن در پاسخ به تجاوزات گسترده رژیم صهیونیستی (عملیات تسویه حساب در سال 1993، عملیات خوشه‌های خشم در سال 1996، ارتکاب جنایت در قانا و ... )، پرتاب وسیع موشک‌های کاتیوشا علیه شهرک‌های صهیونیست‌نشین، در دستور کار حزب‌الله قرار گرفت و نهایتاً اسرائیل مجبور شد به راه‌حل توقف تجاوز در قالب «تفاهم ژوئیه» در سال 1993 و «تفاهم آوریل» در سال 1996 تن در دهد. اینجا بود که نقش سلاح‌های موشکی و قدرت بازدارنده حزب‌الله در مواجهه با دشمن آشکار گردید.
از سال 1998 و با افزایش عملیات‌ها و کیفیت آن‌ها بر ضدّ رژیم صهیونیستی، درخواست عقب‌نشینی در اسرائیل بالا گرفت و وعده عقب‌نشینی نیز وارد برنامه‌های انتخاباتی این رژیم گردید. بر این اساس، ایهود باراک نیروهایش را در 25 می سال 2000 عقب‌نشاند. این عقب‌نشینی در جهت اجرای قطعنامه 425 [شورای امنیت] نبود، بلکه صرفاً نتیجه عملیات مقاومت بود. از سال 2000 تا 2006 اقدامات نظامی حزب‌الله به شیوه عملیات‌های ویژه و با تحرکات ابتکاری همراه بود که بازدارندگی مناسبی را در برابر ارتش اسرائیل ایجاد کرد و طی آن رژیم صهیونیستی بدون توسل به حمله نظامی، حاضر به تبادل اسراء با حزب‌الله نیز گردید. جنگ ویرانگری که اسرائیل در 12 ژوئیه 2006 برضد لبنان آغاز کرد و 33 روز طول کشید، نتوانست هیچ یک از اهداف اعلام شده اسرائیل و به‌ویژه از میان برداشتن مقاومت را محقق کند. در این جنگ، حزب‌الله توانست جلوی پیشروی ارتش اسرائیل را بگیرد و برای مدتی بیش از یک ماه نیروهای اسرائیلی را در خط مرزی زمین‌گیر کند. در این جنگ مقاومت دو شیوه جنگ پارتیزانی و جنگ کلاسیک را در هم آمیخت. جنگ ژوئیه زخمی عمیق و بزرگ بر دکترین امنیتی اسرائیل که جوهره‌اش اداره کردن جنگ در خارج از خاک اسرائیل است، وارد آورد؛ در این جنگ عمق سرزمین اسرائیل در معرض حمله موشکی سختی قرار گرفت.
مشارکت حزب‌الله در دفاع از سوریه و مرزهای لبنان در نبرد با تکفیری‌ها، تأثیر بزرگی در افزایش توان تسلیحاتی، لجستیکی و عملیاتی این حزب و نیز در تحول و تکامل شیوه‌های جنگی آن داشت. این حزب بعد از تجاربی که در سوریه کسب کرد، در آینده قادر خواهد بود که وارد جنگی ترکیبی با اسرائیل شود.
مقاومت، اصول و پایه‌های دکترین خود را با مطالعه عمیق و دقیق مبادی دکترین نظامی دشمن و شیوه‌های جنگی که دشمن به آن‌ها متکی است، به شکلی کاملاً سازگار با شرایط مواجهه با دشمن برتر و قوی‌تر شکل داده است. بر همین اساس در رویارویی با اسرائیل شیوه‌های جدیدی ابداع کرده که پیش از این، هیچ جنبش مقاومتی و حتی هیچ ارتش رسمی عربی تجربه این شیوه‌های جنگی را نداشته است. هر یک از اصول این دکترین، با یک یا چند اصل از اصول دکترین دشمن مربوط است. بارزترین اصول دکترین مقاومت عبارتند از: ادغام در جامعه، اختفاء و پنهان‌کاری، رصد و کسب اطلاع، کارآمدی، آمادگی قبلی برای صحنه عملیات، عملیات روانی، آماده‌کردن جامعه برای جنگ، بازدارندگی.

واژگان کلیدی: حزب‌الله لبنان، اسرائیل (رژیم صهیونیستی)، دکترین نظامی، بازدارندگی.

مقدمه
بی‌نیاز از گفتن است که حزب‌الله لبنان مقاومتی استثنایی، تمام عیار و متمایز، در تاریخ جنگ‌های اعراب و اسرائیل، بنا نهاده است و از زمان شکل‌گیری این حزب در سال 1982 (در آستانه تهاجم اسرائیل به لبنان)، تاکنون پیروزی‌های چشمگیری در تمام جنگ‌هایی که با دشمن داشته، به دست آورده است.
این مقاومت، علی‌رغم سختی‌ها، شرایط نامساعد و به‌رغم توطئه و تبانی رسمی کشورهای عربی، همچنین انشعاب و چند دستگی داخلی در لبنان، توانسته به پیروزی‌های بی‌سابقه‌ای در تاریخ جنگ اعراب با اسرائیل دست یابد و مفتخر به فتح پیروزمندانه و عقب نشاندن ذلیلانه دشمن از خاک لبنان گردد.
حزب‌الله لبنان، سرافکندگی و خواری ناشی از شکست‌های متعدد اعراب را جبران، کرامت، عزت و سعادت امت عرب را به آنها بازگرداند و توانست ملت‌های عرب را نسبت به توانمندی و ظرفیت‌هایش واقف کند. رژیم صهیونیستی و حامیان آن با نگرانی از گسترش روحیه و فرهنگ مقاومت و به منظور پیشبرد پروژه شکست‌خورده آمریکایی- اسرائیلی در منطقه، برنامه‌ریزی برای ضربه زدن به مقاومت را آغاز کردند؛ قطعنامه 1559 در 12 ژوئیه 2006 مقدمه‌ای برای تجاوز اسرائیل به لبنان شد ولی، شکست خفت‌بار اسرائیل در این جنگ و پیروزی چشمگیر مقاومت، شکست و خسارت بیشتری به پیکر پروژه صهیونیستی وارد کرد و طرح برنامه‌ریزی شده آمریکا در منطقه را دچار بحران‌های بیشتری کرد.
مقاومت، ابتدا در سال 2000 با آزادسازی، سپس با توانمندی در حمایت از سرزمین‌های آزادشده لبنان، در سال‌های بعد، توانست قدرت خود را به‌نمایش گذارد.
اکنون این سئوال مطرح است که رمز پیروزی های مقاومت چیست؟ مقاومت چگونه توانسته است به نماد ایستادگی تبدیل شود؟ عوامل قدرت و برتری جریان مقاومت که آن را به الگویی برای سایر گروه‌های مبارز در منطقه و فرامنطقه تبدیل کرده است، چیست؟
برای پاسخ به این سئوال، لازم است نسبت به دستاوردها، شیوه‌های عملیاتی و سیر تحول مبانی جنگی مقاومت کسب اطلاع نمود و به شکل‌گیری اندیشه نظامی منحصر به فردی که حاصل تجارب میدانی است، دست یافت. هم‌چنین با مطالعه دقیق توانایی‌های دشمن، به ساختارهای جنگی آن و فهم عمیق فضای ژئوسیاسی لبنان و منطقه نائل شد، تا از این رهگذر بتوان هم دشمن و تهدیداتش، وهم دوستان و طرف‌هائی که باید با او همپیمان شد را شناسایی کرد.
دکترین مقاومت، صرفاً یک چارچوب مفهومی و نظری نیست، بلکه چارچوبی عملی است که مبانی آن را مجموعه نظامی تکامل‌یافته‌ای پی‌ریزی کرده که قادر است در برابر ارتش نیرومند اسرائیل و دکترین و مبانی نظامی آن ایستادگی کند؛ همان ارتشی که در جنگ با ارتش‌ها و سازمان‌های رزمی در کشورهای عربی به پیروزی‌های قاطعی دست یافت.
براساس آنچه گفته شد، در این بررسی مفهوم بازدارندگی را بطور کلی مورد توجه قرار داده، همچنین جایگاه و اهمیت این بازدارندگی در دکترین نظامی دشمن و نیز نزد مقاومت را در چارچوب تقسیم زیر مورد کنکاش قرار خواهم داد:
1. مفهوم بازدارندگی
2. دکترین نظامی دشمن و استراتژی امنیتی مرتبط با بازدارندگی
3. بارزترین مراحل در تاریخ مقاومت، پیروزی و دستاوردها و سیر تحول روش‌های نظامی مقاومت
4. دکترین مقاومت و شکوفائی بازدارندگی به عنوان عنصر اساسی در این دکترین
5. چالش‌های اسرائیل در مواجهه با مقاومت و کاهش احتمال جنگ
6. جمع‌بندی و خلاصه
1- مفهوم بازدارندگی
مفهوم بازدارندگی در ابتدا با در اختیار داشتن سلاح‌های کشتار جمعی و به خصوص سلاح هسته‌ای ارتباط پیدا می‌کند. در حال حاضر، این‌گونه سلاح‌ها در اختیار کشورهای مختلفی است. منحصر نبودن چنین تسلیحاتی به ایالات متحده آمریکا، مانع از شکل‌گیری جنگ‌های فراگیر مثل جنگ جهانی اول و دوم شده است.
این مفهوم بازدارندگی- خصوصاً در ارتباط با سلاح هسته‌ای- مانع از بکارگیری این نوع از تسلیحات از سوی کشورهای دارنده آن، علیه طرف‌های مقابل در زمان بروز جنگ شده است، به خصوص اگر طرف دوم آغازکننده جنگ نبوده باشد. این همان چیزی است که در خلال دو جنگ ویتنام و افغانستان روی داد و هیچ‌یک از دو ابرقدرت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی (علی‌رغم شکستی که متحمل شدند)، جرأت به کارگیری سلاح هسته‌ای را پیدا نکردند؛ دلیل آن هم پیمان‌های نظامی منعقده در این زمینه است. بر اساس همین پیمان‌ها، اتحاد جماهیر شوروی ویتنام را در جنگ با آمریکا مورد حمایت قرار داد، متقابلاً آمریکا هم از افغانستان در جنگ با اتحاد جماهیر شوروی حمایت کرد.
بر این اساس می توان بازدارندگی را بیم از وارد شدن دو دولت هسته‌ای به جنگ، تعریف کرد. چون این جنگ منجر به نابودی کامل هر دو طرف خواهد شد. چنین جنگی، طرف پیروز نخواهد داشت. نمونه دیگر آن ترس از اقدام طرفی است که سلاح هسته‌ای در اختیار ندارد، چنین کشوری اگر با برخورداری از ظرفیت‌های نظامی کلاسیک، به طرف دارنده تسلیحات هسته‌ای هجوم بَرَد، با واکنش مرگ‌باری مواجه خواهد شد. مانند اتفاقی که در جنگ دوم جهانی برای ژاپن رخ داد و این کشور، بعد از حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی در سال1945، تسلیم گردید. این حادثه بسیاری از دولت‌ها، به خصوص دشمنان ایالات متحده آمریکا، را به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای واداشت تا مبادا به سرنوشت ژاپن دچار شوند.
این مفهوم سپس توسعه پیدا کرد و محصور و منحصر به قدرت‌های اتمی نماند و قدرت‌های انقلابی غیرهسته‌ای هم به مفهوم بازدارندگی توجه کردند. ایران که از زمان پیروزی انقلابش در سال 1979 در معرض تجاوز و توطئه‌های آمریکا و اسرائیل و هم‌پیمانان آنها قرار داشته است، از جمله این قدرت‌ها است. این کشور به ایجاد قدرتی درونی روی آورد و توانمندی‌های گوناگونی از جمله ظرفیت‌های نظامی خود را انباشته کرد. ایران در پی کسب این توانائی‌ها قادر است، متجاوزین و منافع آن را (هرچند قوی باشند)، متضرر سازد. قویاً معتقدم که ایران تنها دولت منطقه است که بدون اتکاء به قدرت هسته‌ای معنایی جدید برای بازدارندگی ایجاد کرده است. این مفهوم جدید از بازدارندگی، به تسلیحات هسته‌ای وابسته نیست، بلکه مبتنی بر بسیج همه امکانات، ظرفیت‌های کشور و آماده‌سازی نهادها برای جنگ و رویارویی با بحران است. قدرت نظامی جایگاه نخست را در تلاش‌های مسئولان ایران به خود اختصاص می‌دهد. مسئولان ایران از هیچ تلاشی برای تقویت توانایی‌های کشور در همه سطوح دریغ نمی‌کنند. بعد از آن‌که ایران، کارایی و توانایی بازدارندگی برنامه موشکی در مواجهه با تهدیدهایی که با آن روبرو است را درک نمود، برنامه توسعه و تولید موشک‌های بالستیک را دنبال کرد.
این در سطح دولت‌ها است امّا، در سطح جنبش‌های انقلابی و مقاومت، حزب‌الله در ایجاد معادله بازدارندگی در برابر قوی‌ترین ارتش منطقه، که از جانب قدرتمندترین دولت جهان حمایت می‌شود، پیشتاز است. برخلاف جنبش‌های آزادی‌بخشی که نقش نظامی آنها بعد از آزادسازی پایان می‌یابد، نقش حزب‌الله با پیروزی در سال 2000 پایان نیافت و پس از آزادی نیز این نقش ادامه پیدا کرد و تا زمانی که تهدید باشد، نقش نظامی حزب‌الله ادامه می‌یابد و این تنها حزب توانمند برای حمایت از لبنان است و هر سخن دیگری (در این زمینه) یاوه‌گویی محض است.
وقتی موازنه قوا به نفع دشمن برهم خورد، به ویژه این‌که شکل درگیری پس از عقب‌نشینی دشمن از خاک لبنان تغییر کرد و از حالت درگیری میان ارتش اشغال‌گر و انقلابیونی که برای آزادی سرزمینشان می‌جنگند، به درگیری میان دو قدرت و دو ارتش روبرو با هم در دو سوی مرز، تغییر یافت، برای حزب‌الله لازم بود که معادله بازدارندگی فعال در لبنان را شکل دهد.
این معادله تا حد زیادی به حمایت از لبنان و منافع حیاتی‌اش انجامید و احتمال تجاوز به این کشور را کاهش داد و باعث شد، جنوب این کشور (علی‌رغم نزدیکی جغرافیائی آن به نقاط مرزی که باعث می‌شود اولین هدف هر تجاوزی قرار گیرد)، از ثبات امنیتی و نهضت سازندگی و اقتصادی، که طی دهه‌ها نمونه‌اش را مشاهده نکرده بود، بهره‌مند شود.

2- اصول و مبانی دکترین نظامی اسرائیل
به‌طور کلی دکترین نظامی، مبانی و اصول اولیه در زمینه به‌کارگیری نیروهای مسلح مطابق شرایط جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و انسانی در برابر تجاوز احتمالی دشمن را تعیین می‌کند. استراتژی نظامی برنامه‌های عملی لازم برای تحقق پیروزی نظامی و تحقق اهداف امنیتی را جهت می‌دهد. استراتژی نظامی خود برآمده از اصول و مبانی دکترین نظامی و استراتژی فراگیر ملی یک دولت است.
دولت عبری در شکل دادن به استراتژی نظامی و امنیتی خود، به شدت تحت‌تأثیر جنبه‌های مختلف جغرافیایی، انسانی، مادی، اجتماعی و سیاسی بوده است. البته در نتیجه جنگ‌های متعدد اسرائیل با اعراب و نیز متغیرها و داده‌های جغرافیایی و سیاسی ناشی از این جنگ‌ها، در مفهوم استراتژی امنیتی اسرائیل در سطوح مختلف، اصلاحات و تعدیلاتی صورت گرفته است.(1)
تغییرات مشخصی که در مفهوم استراتژی امنیتی اسرائیل ایجاد شده، شامل اصول کلی ایدئولوژی نظامی این رژیم که پایه‌های آن را دیوید بن گوریون مؤسس دولت اسرائیل بنا نهاد، نمی‌شود و ظاهراً سران صهیونیست برای تغییر اصول دکترین صهیونیستی با مشکلاتی مواجه بوده‌اند. از این رو تغییرات، به تغییرات تاکتیکی یا عملیاتی که شامل برنامه‌های نظامی نیز می‌شود و همچنین به ایجاد واحدهای جدید، افزایش تعداد نیروهای ویژه، تجهیز سربازان و مسلح‌کردن واحدهای زرهی، افزایش تمرین و آموزش عناصری برای ورود به جنگ شهری، اقدام علیه پایگاه‌ها و واحدهای عملیاتی، محدود شده است.

می‌توان اصول این دکترین نظامی را به صورت ذیل خلاصه کرد:(2)
اصل برتری کیفی (قلت در برابر کثرت)
اصل برتری اطلاعاتی؛ افرام سنیه، کارشناس امور اسرائیل، به این اصل اهمیت زیادی می‌دهد، زیرا این اصل مانع از غافلگیری می‌شود و برای اسرائیل اطلاعات لازم و وقت کافی جهت بسیج نیروهایش را فراهم می‌کند.
اصل تحرک یا اصل هجوم، و نتایج حاصل از آن از قبیل: استراتژی جنگ پیش‌گیرانه و جنگ برق‌آسا و کشاندن جنگ به سرزمین دشمن
اصل مرحله‌ای و گذرا بودن، و نتایج حاصل از آن از قبیل: استراتژی گسترش بر اساس سیاست امرِ واقع و توجه به اصل «مرزهای امن و به‌رسمیت شناخته شده»
سیاست خودکفایی، از طریق توسعه صنعت نظامی بومی
اصل بازدارندگی، که مهم‌ترین و اساسی‌ترین عنصر در بین دیگر عناصر ذکر شده به شمار می‌آید و هدف از آن بازداشتن دولت‌های عرب، به ویژه دولت‌هایی که رویارویی اصلی اسرائیل با آن‌ها است، از هرگونه فکر یا اقدام برای شکست اسرائیل، چه فردی و چه جمعی و همراه با دول دیگر، است. این بازدارندگی از طریق ایجاد دو نیرو امکان‌پذیر است:
الف. نیروی کلاسیک و متعارف شامل امکانات و تسلیحات و تجهیزات متعارف که به وسیله آن در برابر همه کشورهای عربی به برتری دست خواهند یافت.
ب. نیروی غیرمتعارف (سلاح هسته‌ای) با تأکید بر انحصار دراختیار داشتن آن در منطقه، و اشاره به امکان به کارگیری آن به هنگامی که این رژیم (اسرائیل) در معرض خطر قرار گیرد. سلاح هسته‌ای، ستون امنیت ملی اسرائیل به شمار می‌آید.
افرام سنیه معتقد است که در گذشته [قدرت] بازدارندگی اسرائیل متکی بر برتری بزرگ (برتری کمّی) در سلاح‌های متعارف در برابر نیروی متعارف همه دولت‌های عرب بود امّا، دیوید بن گوریون و پایه‌گذاران سیاست امنیتی اسرائیل در آن سال‌ها می‌ترسیدند که بالاخره ممکن است زمانی برسد که کمّیت عظیم تانک‌ها و هواپیماهای کشورهای عرب بر کیفیت ارتش اسرائیل غلبه پیدا کند و وسوسه‌ای بزرگ برای براندازی اسرائیل به‌وجود آورد. بنابراین اسرائیل تصمیم گرفت، سلاح پیش‌گیرانه جدیدی به کار گیرد که همان سلاح هسته‌ای است. این موضوع در خفای کامل انجام گرفت و زمینه را برای گمانه‌زنی اعراب ایجاد کرد. همین گمانه‌زنی‌ها اعراب را می‌ترساند و آنها را از فکر و یا اقدام علیه اسرائیل بازمی‌دارد. در رسانه‌ها صحبت از این است که زرادخانه هسته‌ای اسرائیل 200 تا 500 بمب اتمی را در خود جای داده است؛ آن‌گونه که نویسنده اسرائیلی الیوت کوهن می‌گوید.(3)
حفاظت از کشور، که دشمن با توجه به ارتباط وثیق آن با اقتصاد صهیونیستی و پشتیبانی از اقدامات جنگی و تمام اصول پیشین، نهایت اهمیت را به این مسئله می‌دهد.
کشاندن جنگ به خاک دشمن، به‌طور ویژه این مسئله، با حفاظت از جبهه داخلی (کشور) ارتباط دارد.  
اصل تکیه بر نیروی خارجی، این نیرو نیرویی استراتژیک است که وجود آن ضمانتی دائمی برای اسرائیل ایجاد کرده است. در حال حاضر، منشا این ضمانت ایالات متحده است؛ و افرام سنیه آن را بزرگ‌ترین ذخیره استراتژیک اسرائیل می‌داند؛ و حفاظت و پشتیبانی از آن یکی از مهم‌ترین عناصر امنیت ملی اسرائیل به شمار می‌آید.(4)

3- بارزترین مراحل در تاریخ مقاومت و تکامل و تحول شیوه‌های جنگی آن   
مقاومت لبنان عملیات خود را بر ضدّ رژیم صهیونیستی، از هنگام ورود نیروهای رژیم صهیونیستی به بیروت در 15 سپتامبر 1982 آغاز کرد. این عملیات، رژیم صهیونیستی را پس از تحمل تلفات بسیار و کشته شدن شمار زیادی از سربازان ارتش صهیونیستی، مجبور به عقب‌نشینی از بیروت در 29 سپتامبر نمود.(5) این عقب‌نشینی خفت‌بار اسرائیل از بیروت، روحیه نیروهای مقاومت را بسیار تقویت کرد و بر همین اساس عملیات مقاومت گسترش پیدا کرد و تا شوف، جنوب لبنان و شهرهای صور و صیدا و نبطیه و راه‌های اصلی منتهی به این مناطق نیز کشیده شد؛ عملیات‌های متعددی که تقریباً هر روز انجام می‌شد و مراکز تجمع دشمن را با خمپاره، و کاروان‌های نظامی‌اش را با کمین و بسته‌های بمب‌گذاری شده، هدف قرار می‌داد. بیشتر این عملیات‌ها شبانه انجام می‌شد؛ به نحوی که دشمن مجبور شد به مراکز استقرار خود توجه بیشتری داشته و از خارج کردن نیروهایش در شب خودداری کند. این موضوع باعث گردید، نیروهای مقاومت برای انجام عملیات کمین و کارگذاری بسته‌های انفجاری، آزادی عمل بیشتری داشته باشند.(6)
در فاصله بین سال‌های 1982 و 1985 عملیات علیه نیروهای اشغالگر در بیشتر مناطق گسترش و افزایش یافت. شاید بارزترین عملیاتی که در خلال این فاصله صورت گرفت، اولین عملیات استشهادی بود که احمد قصیر در 11 دسامبر 1982 برای از بین بردن مقرّ فرماندهی نیروهای اسرائیل در صور در جنوب لبنان آن را انجام داد. این عملیات به کشته شدن 76 نظامی صهیونیستی که در این مقرّ حضور داشتند، انجامید(7) و تأثیر زیادی بر روحیه دو طرف درگیر، یعنی جبهه مقاومت و ارتش صهیونیستی داشت. این عملیات سرآغاز عملیات استشهادی دیگری در جنوب لبنان شد و کمی بعد نمونه آن به فلسطین اشغالی هم منتقل گردید.
مقاومت در درگیری‌هایش با دشمن و در پیشرفت‌های پی در پی و نیز در نوآوری‌های بی‌سابقه، پنج مرحله را پشت سر گذاشته است. هر یک از این مراحل، بسته به شرایط و دستاوردهای مقاومت، ویژگی خاص خود را داشته است. این پنج مرحله عبارتند از؛

الف. مرحله نخست، از زمان تهاجم اسرائیل در سال 1982 تا سال 1985
بیشترین عملیات‌هایی که در این مرحله صورت گرفت، بر اساس شیوه جنگ پارتیزانی بود امّا، آن‌چه که جنبه نوآوری داشت و روحیه ارتش دشمن را به شدت تضعیف کرد، عملیات استشهادی هدفمند بود؛ به خصوص عملیات‌هایی که مقاومت اسلامی با مطالعه قبلی و کاملاً حساب شده به اجرا درآورد که فقط نیروهای اشغالگر را هدف قرار می‌داد و همگی آن‌ها با موفقیت همراه بود و بدون کمترین خسارت و ضرر برای غیرنظامیان، خسارت‌های سنگینی به دشمن وارد می‌کرد. در عین حال، نوع دیگر عملیات، استفاده از بسته‌های بمب‌گذاری شده بود که دشمن طی دوران اشغال لبنان نتوانست راه‌حلی برای آن بیابد.

ب. مرحله دوم از سال 1985 تا 1992
بعد از عقب‌نشینی دشمن از مناطق صور، نبطیه و جبل باروک در 14 ژوئن 1985 و تمرکز نیروهایش در منطقه‌ای که «کمربند امنیتی» یا «نوار مرزی» می نامید،(8) شیوه و ساختار عملیات مقاومت تغییر کرد و نسبتاً محدود به جبهه جنگ بین مناطق آزادشده و منطقه اشغالی در نوار مرزی شد. این جبهه از شرق تا پل حمراء در طول خط ساحلی در جنوب صور امتداد داشت. عملیات در عمق نوار مرزی به دلیل محدوده جغرافیایی کوچک و تنگ، و فراهم نبودن میدان عملیاتی مناسب و مساعد، بسیار مشکل بود. از این جهت برای عملیات در این منطقه، نیاز به واحدهای نخبه و آموزش‌دیده در سطح عالی بود که ایمانی راسخ و اراده‌ای محکم داشته باشند و چنین نیروها و واحدهایی را هم فقط مقاومت در اختیار داشت. عملیات در این محدوده ماهیت امنیتی- تاکتیکی داشت و نیازمند کسب اطلاعات و معلومات دقیق و دائمی از تحرکات دشمن و مزدورانش بود. در مقابل، دشمن آزادی عمل بیشتری در هدف‌گیری مناطق آزادشده به بهانه کوبیدن مقاومت داشت. این شرایط، ورود موشک به عرصه نبرد را اقتضا می‌کرد. مقاومت از موشک به عنوان سلاح توپخانه‌ای و پشتیبان عملیات استفاده نکرد و در حملات خود به مراکز دشمن و گشتی‌های آن در خط مرزی و در عمق نوار مرزی، اصول جنگ پارتیزانی را به کار گرفت و این کار را از طریق کمین‌ها و حملات غافلگیرکننده و کاشت بسته‌های بمب‌گذاری شده، انجام داد. اما پشتیبانی آتش‌بار برای واحدهای مهاجم با خمپاره‌های با کالیبرهای مختلف و تیراندازی مستقیم صورت می‌گرفت. همچنین از سلاح‌های موشکی ضدّ زره نیز با کمال مهارت در خط اول درگیری استفاده می‌شد، به گونه‌ای که دشمن را مجبور می‌کرد، از تحرکاتش بکاهد و به داخل پایگاه‌های شدیداً حفاظت شده پنهان شود.

ج. مرحله سوم از سال 1992 تا روز آزادسازی جنوب لبنان در 25 مِی سال 2000
در طول این مدت تحولات مهم و چشم‌گیری رخ داد. این مرحله از 16 فوریه 1992 آغاز می‌شود. در این روز، خودروی سیدعباس موسوی، دبیرکل حزب‌الله، در نزدیکی شهر «تفاحتا» در جنوب لبنان هدف حمله هوایی دشمن قرار گرفت و وی به شهادت رسید.(9) مقاومت به این عملیات تروریستی با پرتاب موشک‌های کاتیوشا برروی شهرک‌های صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی پاسخ داد. از این به بعد بود که کاتیوشا به عنوان معادله‌ای جدید در عملیات مواجهه با دشمن وارد شد. شاید بتوان گفت که این نخستین باری بود که از سلاح تاکتیکی ساده‌ای مثل کاتیوشا، استفاده‌ای استراتژیک شد و از آن برای بازداشتن دشمن از بمباران مناطق آزاد شده و هدف قرار دادن رهبران مقاومت استفاده گردید.
در 24 ژوئیه 1993، بعد از افزایش عملیات مقاومت برضدّ نیروهای اشغالگر و بالارفتن حجم خسارات دشمن، اسرائیل اقدام به تجاوز به لبنان برای هفت روز پیاپی کرد و این عملیات را «تسویه حساب» نامید.(10) اسرائیل در این عملیات از هواپیما و توپخانه و نیروی دریایی استفاده کرد. در این عملیات به مناطق جنوب، بقاع و منطقه ناعمه، نزدیک بیروت، حمله کرد اما، مقاومت از زبان دبیرکل آن، سیدحسن نصرالله، اعلام کرد: «ما خود را در جنگی باز و بدون محدودیت با دشمن می‌بینیم و بدون هیچ ضابطه و محدودیت یا خط قرمز که بخواهد از سوی دشمن تحمیل شود، از مردم و افراد خودمان دفاع می‌کنیم». موشک‌های کاتیوشا به سمت شهرک‌های صهیونیست‌نشین پرتاب شد و خبرگزاری فرانسه در گزارشی آن را جهنمی از موشک خواند و افزود: «موشک‌باران شهرک‌های الجلیل [شمال اسرائیل] ده ساعت به‌طول انجامیده است و وحشتی واقعی در این مناطق حکمفرما است.»(11)
اسرائیل که تصور استفاده از موشک را نمی‌کرد، مجبور شد به راه‌حلی تن دهد؛ و آن راه‌حل توقف تجاوز اسرائیل بود. در 13 اوت تجاوز متوقف شد و «تفاهم ژوئیه» پدید آمد. این تفاهم، توافقی شفاهی برای دور نگه داشتن غیرنظامیان از جنگ و محدود کردن عملیات جنگی به نبرد با افراد مقاومت بود.(12)
در 11 آوریل 1996 اسرائیل تجاوز جدیدی با عنوان «خوشه‌های خشم» آغاز کرد که شدیدتر از تجاوز 1993 بود و 16 روز ادامه یافت اما، مقاومت چنان پایداری و ایستادگی کرد که دشمن را به وحشت انداخت؛ پرتاب موشک‌ها به صورت روزانه و با سرعتی رو به افزایش ادامه یافت ولی، اسرائیل نتوانست هیچ پیروزی و دستاوردی داشته باشد. اسرائیل، بعد از ارتکاب جنایت کشتار قانا، با محکومیت گسترده بین‌المللی روبرو شد، سرانجام در 27 آوریل 1996 کار به آتش‌بس و امضای توافقنامه مکتوب، موسوم به «تفاهم آوریل»، کشید. به موجب این توافق، مقاومت، (از نظر دشمن) مشروعیت و حق دفاع از خود را پیدا نمود و قرار شد در مقابل عدم پرتاب موشک از سوی حزب‌الله، اسرائیل به افراد و مناطق غیرنظامی حمله نکند.(13) اینجا نیز نقش سلاح‌های موشکی و قدرت بازدارنده آن در مواجهه با دشمن آشکار شد.
توافق آوریل و قبل از آن توافق ژوئیه اسرائیل را محدود به رویارویی با نیروهای مقاومت کرد. از این رو اسرائیل به شیوه جدیدی متوسل شد که عبارت بود از عملیات در خطوط پشت جبهه برای ایجاد سردرگمی و اغتشاش در صفوف مقاومت.
در 5 سپتامبر 1997 یک واحد کماندویی از گردان دریایی «شییطیت» تلاش کرد عملیاتی در خطوط پشت جبهه در نزدیکی شهر انصاریه در جنوب زهرانی در جنوب لبنان انجام دهد ولی در کمین نیروهای مقاومت افتاد و 17 کشته روی دست صهیونیست ها ماند. در این عملیات مقاومت هیچ شهیدی نداشت.(14) عملیات امدادی و یاری رسانی دشمن نیز شکست خورد و برنامه و طرح وی برای عملیات در پشت خطوط مقاومت، با بمب‌گذاری و عملیات داخل نوار مرزی اشغال شده از سوی نیروهای مقاومت، نافرجام و بی‌نتیجه ماند.(15)
از سال 1998 و با افزایش عملیات‌ها و کیفیت آن‌ها برضد دشمن و مزدورانش، درخواست عقب‌نشینی در اسرائیل بالا گرفت و وعده عقب‌نشینی نیز وارد برنامه های انتخاباتی شده بود و نتانیاهو و ایهود باراک در مبارزات انتخاباتی خود، [علاوه بر وعده‌های دیگر]، وعده عقب‌نشینی از جنوب لبنان را نیز می‌دادند. دیدن تصاویر تلویزیونی کشته شدن سربازان اسرائیلی در لبنان دیگر برای جامعه اسرائیل قابل تحمل نبود. بنابراین ایهود باراک عقب‌نشینی را پیش از موعدی که قبلاً در ژوئیه تعیین کرده بود، امضا کرد و نیروهایش به نحوی سریع و ناگهانی در 25 مه 2000 عقب‌نشینی کردند. این عقب‌نشینی در جهت اجرای قطعنامه 425 [شورای امنیت] نبود، بلکه صرفاً نتیجه عملیات مقاومت بود.(16)

د. مرحله چهارم از مه 2000 تا ژوئیه سال 2006
در این مرحله، عملیات سخت‌تر شد و اساساً در مزارع شبعا متمرکز بود. کار در این مرحله مستلزم مهارت بالا و تکنولوژی‌های پیشرفته و کارآمدی در جنگ و شیوه جنگی متفاوت با جنگ پارتیزانی بود و تا حد زیادی به عملیات نیروهای ویژه در ارتش‌های رسمی شبیه بود که مقاومت اسلامی به‌خوبی و تا حد زیادی از پس آن برآمد؛ و عملیات‌های متعددی به اجرا درآورد که یکی از آن‌ها در 7 اکتبر2000 با به اسارت گرفتن سه سرباز اسرائیلی در مزارع شبعا همراه شد و البته اسرائیل نیز از دادن پاسخ عاجز ماند.(17) نتیجه این عملیات آزاد کردن زندانیان لبنانی و فلسطینی و عرب از زندان‌های دشمن بود. این اقدام از طریق تبادلی که در 24 ژانویه سال 2004 انجام شد، صورت گرفت و گامی دیگر برای ثبت کردن نام حزب‌الله به عنوان نیرویی ملی و میهنی بود. در خلال این عملیات، عدم پاسخ اسرائیل به این عملیات به ترس از درگیر شدن در جنگ تمام‌عیار با مقاومت تعبیر شد.

ه‍ . مرحله پنجم جنگ ژوئیه 2006 و دوره پس از آن
این مرحله با جنگ ژوئیه 2006 شروع شد و آثارش تا امروز نیز بر جا است. طرح جنگ با لبنان و مقاومت، از زمان صدور قطعنامه 1559 شورای امنیت در 2 سپتامبر 2004 آغاز شد. در یکی از بندهای این قطعنامه تصریح شده بود که باید شبه‌نظامیان (که مقصود در اینجا مقاومت است) خلع‌سلاح شوند.
از آنجایی که طرف‌هایی که پشت صدور این قطعنامه قرار داشتند (به ویژه آمریکا و اسرائیل و برخی دولت‌های غربی با همکاری کشورهای عربی) یقیناً می‌دانستند که امکان اجرای آن نیست، سناریوی جنگ را روی میز گذاشتند و اقدامات برای وارد کردن ضربه‌ای سنگین به مقاومت آغاز شد.
جنگ ویرانگری که اسرائیل برضد لبنان در 12 ژوئیه 2006 آغاز کرد و 33 روز طول کشید، نتوانست هیچ یک از اهداف اعلام شده اسرائیل و بویژه از میان برداشتن مقاومت را محقق کند.(18) تاریخ درگیری‌های اعراب با اسرائیل تا امروز تجربه‌ای به پیشتازی و ره‌گشایی تجربه حزب‌الله در این جنگ ثبت نکرده است. در این جنگ، حزب‌الله توانست جلوی پیشروی ارتش اسرائیل را بگیرد و برای مدتی بیش از یک ماه نیروهای اسرائیلی را در خط مرزی زمین‌گیر کند؛ در حالی که این ارتش امکانات و توانایی‌های نظامی بزرگی در اختیار داشت که از جمله آن‌ها چهارمین نیروی هوایی پیشرفته جهان بود.
شاید مقایسه با دو جنگ ژوئن 1967 و حمله به بیروت در سال 1982 به ما در فهم عمق مقاومت و شناخت قدرت‌ها و موفقیت‌هایش کمک کند.
در این جنگ مقاومت بر شیوه‌ای ترکیبی تکیه کرد و توانست با کارآمدی و بهره‌وری کامل، دو شیوه جنگ پارتیزانی و جنگ کلاسیک را درهم‌آمیزد. جنگ پارتیزانی مبتنی بر کمین، حمله غافلگیرانه، کارگذاشتن بسته های بمب‌گذاری شده و جنگ درون ساختمان‌ها است. جنگ کلاسیک، همان است که نیروهای ویژه یا نیروهای نخبه ارتش‌های رسمی آن را به‌اجرا درمی‌آورند. مقاومت، در این نبرد از تاکتیک‌های هجوم یا دفاع بوسیله واحدهای نسبتاً بزرگ (در سطحی سرّی) همراه با به کارگیری سلاح‌های دقیق به ویژه سلاح ضدّ زره (کورنیت) با کارآمدی بی‌نظیر استفاده کرد؛ مثل عملیات در وادی الحجیر در 12 اوت 2006. به‌گونه‌ای که نیروهای دشمن در منطقه‌ای ناهموار و پوشیده از درخت و محدود به محورها و راه‌های تنگ به «نقطه مرگ» نزدیک شدند و نیروهای مقاومت با استفاده از کمین‌ها و بسته‌های بمب‌گذاری‌شده پیشروی نیروهای دشمن را به تأخیر انداختند؛ بطوری که در منطقه‌ای محدود و در فاصله‌ای کمتر از یک کیلومتر شمار زیادی از نفرات و نیروهای دشمن مجتمع و متراکم شدند. در این هنگام، نیروهای زبده مقاومت به نیروهای دشمن حمله کردند و بارانی از سلاح‌های ضد زره به ویژه موشک «کورنیت» بر آنان فروریختند. در این عملیات 39 تانک و بولدوزر دشمن به آتش کشیده شد و چند بالگرد هلی‌برد نیز سرنگون گردید.(19)
جنگ ژوئیه زخمی عمیق و بزرگ بر دکترین امنیتی اسرائیل که جوهره‌اش اداره کردن جنگ در خارج از خاک اسرائیل است وارد آورد؛ در این جنگ عمق سرزمین اسرائیل در معرض حمله موشکی سختی قرار گرفت که بیش از یک ماه طول کشید.(20) این جنگ ثابت کرد که اسرائیل، برخلاف تصور همیشگی‌اش، نمی‌تواند شروط سیاسی ظالمانه‌اش را تحمیل کند؛ و نیز ثابت کرد که مقاومت، بویژه اگر از اراده، امکانات، حمایت، و عمق استراتژیک برخوردار باشد، شکست‌ناپذیر است. نتایج این جنگ، اسرائیل را مقید و محدود کرد و او را مجبور ساخت که متعهد به قواعد جدید درگیری شود؛ قواعدی که بر اساس آن اسرائیل دیگر نمی‌تواند هر لحظه که می‌خواهد و به دلخواه خود وارد جنگ شود
اسرائیل دائماً تلاش می‌کرد تا از قید و بند و محدودیت بگریزد و اقدام به تجاوزهایی کرد که به [قتل] رهبران بارز مقاومت هم سرایت نمود. بیشتر این رهبران در خارج از لبنان (مشخصاً در سوریه) بودند. این تجاوزها به خصوص بعد از ورود حزب‌الله به جنگ دفاع از سوریه و محور مقاومت رخ داد. چون اسرائیل معتقد است قواعد درگیری منحصر به داخل لبنان است و شامل سوریه نمی‌شود. دلیل دیگر این تجاوزها این است که اسرائیل بر اساس محاسبات غلط گمان می‌کرد حزب‌الله از ترس این‌که مبادا وارد جنگ در دو جبهه شود، می‌ترسد که پاسخی به این تجاوزها بدهد. امّا مقاومت، مشخصاً اقدام به پاسخ به دشمن در داخل لبنان کرد تا بر این نکته تأکید کند که جبهه‌ها با یکدیگر مرتبط هستند و بار دیگر قواعد درگیری را بر دشمن تحمیل کند.
مشارکت حزب‌الله در دفاع از سوریه و مرزهای لبنان در نبرد با تکفیری‌ها، تأثیر بزرگی در افزایش توان تسلیحاتی، لجستیکی و عملیاتی این حزب و نیز در تحول و تکامل شیوه‌های جنگی این حزب داشت؛ علاوه بر این، باعث افزایش قدرت این حزب در اداره عملیات‌های بزرگ‌تر و به حرکت درآوردن نیروهایی به استعداد یک گردان یا بیشتر و نیز، به سبب آموزش‌ها و تمرین‌ها برای ورود به جنگ‌های معکوس( پدافند و پاتک) شد.   
حزب‌الله، اینک در سوریه جنگ‌های کلاسیک بر ضدّ نیروهای چریکی را اداره می‌کند و در این جنگ‌ها نیز به پیروزی بی‌نظیر دست یافته است؛ مثل جنگ‌هایی که در القصیر و کوه‌های القلمون در مرزهای لبنان و سوریه واقع شد و نبردهایی که هم اکنون در حلب جریان دارد. در مناطق دیگر در سوریه این حزب وارد جنگ پارتیزانی با نیروهای مسلطی شد که حمله‌های زیادی به شیوه جنگ‌های ارتش های رسمی به راه انداخته بودند و از اتاق های عملیات مجهزی تحت نظارت و اشراف افسران عالی‌رتبه از کشورهای منطقه و دیگر کشورها این نبردها را اداره می‌کردند.   
بدین ترتیب، این حزب بعد از تجاربی که در سوریه کسب کرده در آینده قادر خواهد بود که وارد جنگی ترکیبی با اسرائیل بشود. این جنگ‌ها فقط دفاعی نخواهد بود بلکه حزب‌الله می‌تواند دست به حملات و اقدامات تهاجمی برای اشغال پایگاه‌های نظامی یا شهرک‌های واقع در نزدیک مرزها بزند و این همان چیزی است که دبیرکل حزب سیدحسن نصرالله در مواضع خود به آن اشاره کرده است.

4- دکترین مقاومت در مواجهه با دکترین دشمن
مقاومت، اصول و پایه‌های دکترین خود را با مطالعه عمیق و دقیق مبادی دکترین نظامی دشمن و شیوه‌های جنگی که دشمن به آن‌ها متکی است، به شکلی کاملاً سازگار با شرایط مواجهه با دشمن برتر و قوی‌تر شکل داده است. مقاومت لحظه‌ای چشم از دشمن برنمی‌دارد و تمام تلاش آن، کسب اطلاع و احاطه اطلاعاتی بر دشمن و آگاه کردن مجاهدان است.  
شاید مقاومت اسلامی اولین سازمانی باشد که عمق اندیشه و تفکر اسرائیل را کاویده و نقاط قوت و ضعف آن را کشف و شناسایی کرده است. بر همین اساس در رویارویی با اسرائیل شیوه‌های جدیدی ابداع کرده که پیش از این هیچ جنبش مقاومتی و حتی هیچ ارتش رسمی عربی تجربه این شیوه‌های جنگی را نداشته است.    
هر یک از اصول این دکترین را که به شرح زیر خواهیم آورد، با یک یا چند اصل از اصول دکترین دشمن مربوط است؛ و همین به مقاومت امکان برتری داده است. بارزترین اصول دکترین مقاومت به این شرح است؛(21)

الف. ادغام در جامعه
مقاومت جزء اصلی بافت جامعه است و از زمان شکل‌گیری‌اش زبان گویای ملت و نماد مخالفت و مبارزه ملت با اشغالگری دشمن بوده است. این مقاومت به سبب رفتار، فداکاری، نظم و انضباط، و کارآمدی و اخلاص رهبرانش چنان اعتماد ملت را به دست آورده که پیش از این سابقه نداشته و هیچ‌یک از احزاب و جریان‌های مقاومت و سازمان‌های سیاسی فعلی در کشورهای عرب و بویژه لبنان نتوانستد به این سطح از اعتماد ملی برسند.

ب. اختفا و پنهانکاری
این اصلی است که مقاومت را از سایرین متمایز کرده است و حزب‌الله توجه ویژه‌ای به این اصل دارد زیرا متناظر با اولین اصل در مفاهیم دکترین نظامی اسرائیل است؛ یعنی اصلی که مبدأ و مبنای برتری اطلاعاتی و قدرت برتر امنیتی اسرائیل در نفوذ به سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای عربی و شکست دادن آنها است. هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که چیزی در مورد قدرت مقاومت و شمار نیروها و نفرات و توانایی‌ها و امکانات لجستیکی و نظامی و تسلیحاتی آن می‌داند و یا از مراکز رهبری و مراکز سلاح و یا برنامه‌های مقاومت اطلاعی دارد. در اثر رعایت همین اصل پنهان‌کاری بود که در جنگ 2006 ارتش صهیونیستی غافلگیر شد و رئیس ستاد ارتش دشمن ادعا کرد که می‌تواند دو روزه هشتاد درصد قدرت حزب‌الله را نابود کند و رهبران اسرائیل هم این ادعا را باور کردند و بعد معلوم شد که این ادعا یاوه‌ای بیش نبوده است.

ج. رصد و کسب اطلاع
مقاومت از همان ابتدای کار سیستمی برای کسب اطلاعات و رصد عملیات دشمن ایجاد کرد زیرا برای طراحی عملیات مقاومت و انتخاب شیوه رویارویی با دشمن، رصد فعالیت‌های میدانی دشمن و جمع‌آوری اطلاعات از مراکز دشمن و شیوه پخش نیروهایش برای مقاومت اهمیت بسیار دارد.

د. کارآمدی
مقاومت کارآمدی جنگی بسیار بالا و بی‌نظیر و بی‌سابقه‌ای از خود نشان داده است. این کارآمدی با معنویت و ایمان راسخ همراه است و دشمن خود اعتراف کرده که با رزمندگانی روبرو است که بر نیروهای نخبه نظامی دشمن برتری دارند.

ه‍ . آمادگی قبلی برای صحنه عملیات
مقاومت خط دفاعی مستحکمی در طول مرز رژیم صهیونیستی، از ناقوره در غرب تا شبعا در شرق و در عمق ده‌ها کیلومتری ایجاد کرده است؛ و در روستاها و خارج روستاها خندق‌ها و تونل‌هایی حفر کرد و تجهیزات نظامی متنوعی در آنها کار گذاشت و شبکه ارتباطات سری‌ای ایجاد کرد که دشمن نتوانست آن را از میان ببرد و مقاومت در خلال این اقدامات در حالی که دست برتر را در جنگ داشت توانست از رهبری در طول دوران جنگ محافظت کند و توانست دشمن را زمین‌گیر کرده و اقداماتش را محدود کند و مانع از اقدام قاطع و سریع دشمن، که برای او اصل اساسی در جنگ است، بشود.

و. رسانه‌ها و جنگ روانی
مقاومت، در کنار جنگ نظامی، دست به کار جنگ روانی با دشمن نیز شد و با تکیه بر رسانه‌هایی که برتری مقاومت و قدرت ادامه کار مقاومت را در شرایط سخت و خطیر ثابت کردند، تا حد زیادی در این جنگ نیز به موفقیت رسید. مقاومت توانست، چه در جنگ و چه در صلح، رسانه‌ها را در خدمت اهداف خود به کار گیرد. اهمیت این بعد از مبارزه آنگاه آشکار می‌شود که صهیونیست‌ها خودشان اعلام کردند که در جریان جنگ ژوئیه 2006 اخبار و اطلاعاتشان را از رسانه‌های حزب‌الله می‌گرفتند
همچنین نشان دادن رهبر مقاومت از طریق رسانه‌ها در مراحل مختلف و بینش عمیق او نسبت به مسیر جنگ و فرجام آن و وعده اطمینان‌بخش او به پیروزی اثر بسیار بزرگی در از بین بردن روحیه دشمن و بالا بردن روحیه مردان مقاومت و مردم لبنان داشت. علاوه بر این رسانه‌ها نقش مهمی در شکل دادن افکار عمومی عربی و اسلامی و کشاندن مردم به خیابان‌ها برای راهپیمایی‌های باشکوه در تأیید مقاومت داشتند؛ امری که رژیم رسمی عربی لبنان را وادار به تحرک و کنار گذاشتن مواضع خفت‌بارش در آغاز تجاوز اسرائیل کرد.

ز. آماده کردن جامعه برای جنگ
و این مهمترین و بارزترین نکته است. مقاومت در این زمینه (در حالی که برخی دولت‌ها در منطقه نتوانستند چنین کاری کنند) دست به ابتکار عمل زد و طبق همان مفهوم «آماده کردن کشور برای دفاع» اقدامی که عادتاً کشورهای معتبر آن را انجام می دهند، در مقابل کوتاهی دولت رسمی لبنان برای آمادگی، اقدام به آماده کردن جامعه برای جنگ کرد.
مقاومت مجموعه‌ای از سازمان های اجتماعی، بهداشتی، توسعه‌ای، فرهنگی و رسانه‌ای ایجاد کرد که به صورت مکمل درکنار نهادهای نظامی و امنیتی و سیاسی برای تحقق اهداف بزرگ فعالیت می‌کنند.
باید توجه داشت که نهادهای اجتماعی حزب در طول جنگ و بعد از جنگ با همان شدتی که نهادهای نظامی و امنیتی و سیاسی فعالیت می‌کردند به فعالیت پرداختند. این مؤسسات در طول تجاوز دشمن، اقدام به یاری رساندن به آوارگان از خانه‌ها و کاشانه‌هایشان و ایجاد سرپناه برای آنان و اهتمام به امور آن‌ها کردند و پس از متوقف شدن تجاوز اسرائیل نیز در کمترین زمان اقدام به تسهیل نمودن بازگشت غیرنظامیان به شهرهایشان و محاسبه و برآورد خسارات و پاکسازی و از بین بردن ویرانه‌ها و پرداخت غرامت کرد.

ح. بازدارندگی
بازدارندگی مهمترین اصل مقاومت است. این اصل را به عنوان اصل آخر آوردیم زیرا که ارتباطی عمیق با اصول قبلی دارد. اگر تمام یا برخی از این اصول محقق نشود و به اهداف خود نرسد، بازدارندگی محقق نخواهد شد؛ صرف‌نظر از اینکه چه سلاحی به کار گرفته شود. اگر ابتکار مقاومت در اجرای ماهرانه و کارآمد این اصول نبود، پیروزی در ژوئیه 2006 و قبل از آن آزادسازی جنوب در سال 2000 ، و دیگر عملیات‌های موفقیت‌آمیز مقاومت در مواجهه با دشمن، هیچ‌یک محقق نمی‌شد.
مقاومت در تصوری که از بازدارندگی دارد بر مجموعه‌ای متعدد از موشک‌های زمین به زمین در اندازه‌ها و بردهای مختلف، که توانایی کوبیدن عمق اسرائیل را دارند، تکیه دارد. مقاومت برای اولین بار سلاحی تاکتیکی و ساده به مفهوم استراتژیکی (یعنی مفهوم بازدارندگی) را به کار گرفت و توانست از طریق نیروی بازدارندگی دو اصل اضافی دکترین نظامی اسرائیل را درهم ریزد. اصل اول، تهدید کردن عمق رژیم صهیونیستی است که دشمن مدت‌ها تصور می‌کرد عمق اسرائیل از حملات دشمنانش در امان است؛ و اصل دوم، مواجهه با برتری هوایی اسرائیل و بازداشتن دشمن از بمباران بیروت از طریق تهدید کردن دشمن به کوبیدن تل‌آویو با موشک.

5- تنگناهای اسرائیل در رویارویی با مقاومت و کاهش احتمالات جنگ
تجاوزها و جنگ‌های اسرائیل بر ضد لبنان (به خصوص جنگ ژوئیه 2006 که اسرائیل در آن به هیچ یک از اهدافش دست نیافت) روشن نمود که اسرائیل دیگر قدرت اقدام سریع و پیروزی فوری در جنگ را ندارد
بسیاری از سران نظامی و سیاسی اسرائیل به این اعتقاد راسخ رسیدند که دکترین بازدارندگی که اعراب را می‌ترساند و اعتماد به نفس آنها را از بین می‌برد و حتی آن‌ها را از فکر حمله به اسرائیل هم بازمی‌داشت، در برابر جنبش‌های مقاومت کارساز نیست؛ بویژه اگر این جنبش‌ها اراده و قدرت و تصمیم به رویارویی داشته باشند؛ و این همان حالتی است که مقاومت‌های لبنان و فلسطین دارند.
اسرائیل در تمام جنگ‌هایش تا قبل از جنگ 2006 به خصوص در جنگ با ارتش‌های عرب، مطمئن بود که به نتیجه مطلوب خواهد رسید، اما امروز حس تزلزل و عدم اعتماد به قدرت و توانایی ماشین جنگی اسرائیل در حمایت از این دولت، حکم‌فرما است و افسانه شکست‌ناپذیری ارتش اسرائیل فراموش شده و آن روز که آغازی برای پایان بازدارندگی اسرائیل به شمار آمد گذشته است. در این‌باره حییم رامون، وزیر دادگستری دولت اولمرت، گفت که «پایان جنگ به شکل فعلی‌اش معنایی جز شکست دائمی برای اسرائیل ندارد».(22) به این گفته وزیر امور خارجه اسرائیل، زوی لیونی، هم باید اشاره کرد که گفت «در روی زمین نیرویی وجود ندارد که بتواند حزب‌الله را شکست دهد.»(23)
ژنرال یعقوب امیدرور، رئیس دانشکده دفاع ملی اسرائیل و مشاور امنیتی بنیامین نتانیاهو، نیز قبلاً به همین واقعیات اشاره کرده بود. او به فرماندهان اسرائیل ایراد گرفته بود که اعتماد به نفس ندارند و تصور می‌کنند که امکان پیروزی بر «جنبش‌های شورشی» وجود ندارد. او در کتابی که نوشته است تفکرات و تصورات خود و شرایطی را که باید در دکترین نظامی اسرائیل به کار گرفته شود، بیان کرده است. او معتقد است که دکترین نظامی اسرائیل هیچ اشکالی ندارد و شکست‌ها مربوط به نحوه اداره جنگ و ناکارآمدی طرح‌های جنگی و نقص در آموزش است.(24)
همچنین کمیسیون وینوگراد، که مسئولیت شکست در جنگ را متوجه عده‌ای از بلندپایگان سیاسی و نظامی کرد نیز همین عقیده را دارد.(25)
هم وینوگراد و هم امیدرور، این حقیقت را نادیده گرفتند که هر طرح و برنامه نظامی از اساس مستند به یک دکترین نظامی مشخص و برآمده از آن است. به دیگر سخن، شکست در اینجا در واقع شکست خودِ مفاهیم و اصول و دکترین نظامی است. این حقیقتی است که کمیسیون وینوگراد و ژنرال امیدرور نخواستند به آن اعتراف کنند چون، همان‌طور که گفتیم، بیان این حقیقت بر امنیت اسرائیل و قدرت بازدارنده آن تأثیر منفی می‌گذارد.
دکترین نظامی اسرائیل مبتنی بر اصول و مفاهیمی است که با واقعیت ژئو استراتژیک اسرائیل مرتبط است و این مفاهیم به راحتی قابل‌تغییر نیست زیرا اسرائیل، به سبب واقعیت جغرافیایی و جمعیتی‌اش، مجبور است همواره این اصول و مفاهیم را در نظر داشته باشد.
بیشترین چیزی که اسرائیل اکنون نگران آن است حمایت جبهه داخلی است و حل این معضل نیز دشوار شده است و تمام مانورهای اسرائیل برای آزمودن میزان آمادگی جبهه داخلی، نشان داده است که اسرائیل نتوانسته مشکل حمایت جبهه داخلی را حل کند.
در ماه ژوئیه، شبکه دو اسرائیل گزارشی از مانور سری و مشترک اسرائیل و آمریکا را پخش کرد. این مانور «نوبل چرلی» نامگذاری شده بود. هدف مانور، تمرین سناریویی بود که براساس آن هزاران موشک به سوی اسرائیل شلیک می‌شد. در این مانور از رادارهای آمریکایی و سیستم‌های هشدار از طریق ماهواره که می‌توانستند از هر موشکی که از هر نقطه زمین پرتاب می‌شود خبر دهند، استفاده شد.
این مانور پس از بروز موجی از شک و تردید در مورد توانایی «گنبد آهنین» برای مقابله با ده‌ها موشک در آن واحد، به اجرا درآمد. برتسلی لوی،رئیس سازمان امنیتی «آمان» (سرویس اطلاعات و ضداطلاعات ارتش اسرائیل)، معتقد است که حزب‌الله نگران «گنبد آهنین» و «عصای سحرآمیز» نیست زیرا می‌داند که گنبد آهنین می‌تواند فقط با یک موشک مقابله کند و نه بیشتر. وی همچنین به این احساس عمومی فرماندهان ارتش اسرائیل اشاره کرد که [آنها در ضمیر باطن خود خوب می‌دانند]، محدوده جغرافیایی جولان، که در اشغال اسرائیل است، و محدوده جغرافیایی الجلیل [منطقه هم مرز با لبنان در شمال اسرائیل] بسیار کوچکتر از محدوده جغرافیایی حلب است که حزب‌الله با موفقیت در آن می‌جنگد و همین موجب ترس و نگرانی از این بابت است که مبادا منطقه الجلیل و یا جولان جزو اهداف حزب‌الله در جنگ‌های آینده باشد.(26)
آموس هارئیل، تحلیلگر نظامی روزنامه هاآرتص، معتقد است که با توجه به تجارب عملیاتی پیچیده‌ای که حزب‌الله در جنگ سوریه به دست آورده، کارشناسان و فرماندهان ارتش اسرائیل به این نتیجه رسیده‌اند که حزب‌الله می‌تواند وارد الجلیل شود و [از همین رو] در آموزش‌ها و تمرین‌های جاری ارتش، برنامه تخلیه شهرک‌های نزدیک به مرزهای لبنان دارد نیز در نظر گرفته شده است زیرا تنها راه برای دفاع از این شهرک‌ها، بدون اینکه شهروندان در معرض خطر قرار گیرند، همین تخلیه شهرک‌ها است.(27)
ژنرال آموس یادلین، رئیس مرکز تحقیقات امنیت ملی اسرائیل، نیز به نوبه خود در اشاره به جنگ 2006 ، که در آن حزب‌الله موفق شده معادله بازدارندگی را به ارتش اسرائیل تحمیل کند، به این نکته اشاره کرد که: «خواستیم حزب‌الله را بازداریم اما حزب‌الله ما را باز داشت.»(28)
اما رئیس ستاد ارتش اسرائیل، گادی ایزنکوت، که سابقه فرماندهی در جبهه شمال را هم داشت، از فرماندهان بلندپایه ارتش خواست که اجازه ندهند شرایطی پدید آید که نیروهای میدانی به جنگ کشانده شوند؛ و گوشزد کرد که «یک حادثه تاکتیکی در مرزها ممکن است به حادثه‌ای استراتژیک تبدیل شود که دولت اسرائیل را با مشکل مواجه می‌کند بنابراین نیروها باید در همه کارها هشیار و بیدار باشند.»(29)

جمع‌بندی
بر اساس آن‌چه که گذشت توانایی‌های تاکتیکی و عملیاتی حزب‌الله و تجارب بزرگی که در جنگ با دشمن صهیونیستی یا با تکفیری‌ها به‌دست آورد و تجاربی که پی در پی بر آن افزوده می‌شود، این حزب را در نظر فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی قدرتی شکست‌ناپذیر کرده و این همان است که اسرائیل را از فکر حمله بازمی‌دارد، زیرا توانایی تحقق پیروزی را ندارد و این همان چیزی است که احتمال جنگ بر ضدّ لبنان را بعید می‌نماید امّا، جنگ به هر حال غیرممکن نیست و این غیرممکن نبودن جنگ نیز ناشی از قرائت و تصور غلط شرایط درگیری و معادلات و نتایج آن است که دشمن را به ورود به جنگ تشویق می‌کند.
از سوی دیگر، دکترین نظامی اسرائیل با اصول و مفاهیم کنونی‌اش در جنگ ژوئیه سال 2006 شکست خورد و در چهار جنگ با غزه نیز هیچ دستاوردی نداشت و همه تلاش‌های اسرائیل برای توسعه و تکامل این دکترین محدود به بعضی تغییرات و اصلاحات در برخی از اصول جنگی و ایجاد واحدهای جدید شد؛ بدون این‌که این تغییرات به جوهره دکترین نظامی اسرائیل و یا شاکله ارتش آن نیز سرایت کند. نظر عمومی اکثر فرماندهان نظامی اسرائیل این است که باید این دکترین را حفظ کرد، حتی اگر این دکترین توانایی مواجهه با خطرات ناشی از مقاومت را نداشته باشد؛ زیرا مقاومت برای موجودیت اسرائیل خطر فوری نیست و خطری که متوجه موجودیت اسرائیل است، از جانب ارتش‌های رسمی کشورهای عرب و از طریق جنگ تمام‌عیار با آنها، البته در صورت تغییر رژیم‌های فعلی عربی و جایگزینی رژیمی تندرو و انقلابی و دشمن اسرائیل، نظیر جمهوری اسلامی ایران، به جای آنها، است. از همین جا ضرورت حفظ دکترین نظامی اسرائیل در همین شکل کنونی آن از سوی تصمیم‌گیرندگان این رژیم احساس می‌شود.

منابع
1- احسان مرتضى، الامن القومی الاسرائیلی، الثوابت والمتغیرات، شؤون الأوسط، العدد 115، مرکز الدراسات الاستراتیجی‍ۀ، بیروت، صیف 2004، صص 36، 37.
2- محمد عباس، المنظمات والحرکات الفلسطینی‍ۀ والاسلامی‍ۀ العربی‍ۀ واثرها على الصراع العربی- الاسرئیلی، اکادیمیة ناصر العسکری‍ۀ العلیا، القاهرة، 2006، صص 224- 228.
3- افرام سنی‍ۀ، الدفاع عن حدود اسرائیل، شؤون الأوسط، عدد 115، مرکز الدراسات، بیروت، صیف 2004، صص 62- 66.
4- یحی دبوق، اسرائیل والقدرة النووی‍ۀ الایرانی‍ۀ، شؤون الأوسط، العدد 117، مرکز الدراسات الاستراتیجی‍ۀ، بیروت، شتاء 2005، ص 62.
5- حسن فضل‌الله، حرب الارادات، دار الهادی، ط 1، بیروت، 1998، صص 82، 83.
6- یاسین سوید، نحو استراتیجی‍ۀ جادّة لعمل عربی موحد، دار النفائس، ط 1، بیروت، 1996، صص 199، 200.
7- یاسین سوید، مرجع سبق ذکره، صص 203-215.
8- نعیم قاسم، حزب‌الله: المنهج- التجرب‍ۀ- المستقبل، دار الهادی، ط1، بیروت، 2002، صص 35-45.
9- المرجع السابق، ص 158.
10- صفحات عز فی کتاب الام‍ۀ،  المجلد الاول، الوحدة الاسلامی‍ۀ لحزب‌الله، بیروت، 1993، ص 67.
11- المرجع السابق، ص 71.
12- المرجع السابق، الصفح‍ۀ نفسها.
13- نعیم قاسم، مرجع سبق ذکره، صص 166، 171.
14- السفیر، العدد 7794، بیروت، 6/9/1997، ص 5، والعدد7795، 7/9/1997، ص 6.
15- نعیم قاسم، مرجع سبق ذکره، ص 186.
16- المرجع السابق، صص 206، 207.
17- جریدة البلد، بیروت، 29/1/2004، ص 13.
18- وثیق‍ۀ منشورة فی مجل‍ۀ شؤون الاوسط، العدد 117، مرکز الدراسات الاستراتیجی‍ۀ، بیروت، شتاء 2005، صص 163، 164.
19- راجع الصحف اللبنانی‍ۀ الصادرة فی 13/7/2006.
20- جریدة السفیر، العدد، 10473، بیروت، 13/8/2006، صص 1و2.
21- محمد عباس، اسس سیاسة الدفاع اللبنانی‍ۀ، دور الدول‍ۀ والشعب والمقاوم‍ۀ فی مواجه‍ۀ اسرائیل، دار النهار للنشر، بیروت، تشرین الاول 2009، صص 68-77.
22- محمد عباس، المنظمات والحرکات الفلسطینی‍ۀ، مرجع سبق ذکره، ص 204.
23- احسان مرتضى، حرب ال 33 یوماً، باحث للدراسات، بیروت، 2008، ص 94.
24- یعقوب أمیدرور، التجرب‍ۀ الاسرائیلی‍ۀ فی مکافح‍ۀ التمرد، قراءة نقدی‍ۀ للعمید د.محمد عباس، مرکز باحث للدراسات، بیروت، 2009، صص 9-34.
25- محمد عباس، احتمالات الحرب فی المنطق‍ۀ ، قراءة استراتیجی‍ۀ، محاضرة القیت فی کلی‍ۀ القیادة والآرکان فی الجیش اللبنانی و نشرت فی جریدة الاخبار اللبنانی‍ۀ.
26- محمود الزیات، عین حزب‌الله على الجلیل، الدیار، 31/7/2016، ص 4.
27- جریدة السفیر، 21/11/2016، ص 7.
28- جریدة الاخبار، 10/8/2016، ص 5.
29- جریدة السفیر، 21/11/2016، ص 7.

رژیم صهیونیستیایالات متحده آمریکارژیم اسرائیلتوسعه طلبیمقاومت اسلامی


تعداد مشاهده: 1548