فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

واکاوی تحولات یمن، تجاوز آمریکایی- سعودی و پیامدها

حسین امیرعبداللهیان
دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بین‌الملل.

چکیده
غرب آسیا (خاورمیانه) منطقه‌ای به شدت استراتژیک بوده، شبیه هیچ یک از دیگر مناطق جهان نیست. واقعیت‌های سیاسی امنیتی مهم و مؤثر غرب آسیا عبارتست از: 1. تلاش دشمنان برای نابودی زیرساخت‌های کشورهای اسلامی به ویژه سوریه،‌ لیبی، یمن، عراق و... 2. تلاش برای ایجاد و تقویت اختلافات فرقه‌ای، قومی و مذهبی 3. تلاش برای تغییر مرزهای جغرافیایی موجود از طریق یک سایکس پیکوی جدید 4. ظهور گروه‌های سلفی- جهادی، توسعه تفکر انحرافی وهابیت، رشد تصاعدی گروه‌های تروریستی 5. ایران به عنوان قدرت برآمده‌ منطقه و پرچمدار مبارزه با تروریسم و کمک به امنیت جمعی و بومی منطقه‌ای 6. بروز تنش‌های جدید بین آمریکا و سایر کنش‌گران
پدیده بیداری اسلامی به شکل خیزش‌های مردمی و تحولات سریع در جهان عرب از سال 2011 میلادی (1390) آغاز شد و به صورت دومینو به بسیاری از کشورهای عرب منطقه از تونس در شمال آفریقا تا بحرین و یمن در جنوبی‌ترین نقطه خلیج‌فارس سرایت نمود و تأثیرات مهمی برجای گذاشت. این تحولات فرصت‌های جدیدی را فراروی مردم منطقه و کنش‌گران قرار داد و در نتیجه منافع بازیگران دولتی و غیردولتی را در سطوح داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تحت‌تأثیر قرار داد. تأثیر این تحولات، ورود اسلام‌گرایان به عرصه‌های حاکمیت سیاسی کشورها، ورود داعش به عنوان بازیگر جدید و با برخورداری از حمایت برخی سرویس‌های امنیتی خارجی و منطقه، شکل‌گیری تدریجی ترتیبات سیاسی و امنیتی جدید در منطقه غرب آسیا را رقم زده است.
محور آمریکا و رژیم صهیونیستی با همراهی برخی از اعراب برای مقابله با شکل‌گیری ترتیبات جدید سیاسی- امنیتی در منطقه، با سوء‌استفاده از خیزش مردم خاورمیانه و مهندسی معکوس، سوریه و یمن را به شکل مستقیم هدف قرار داد تا تحولات عمیق خاورمیانه را مدیریت نماید.
این مقاله ضمن توضیح جغرافیای سیاسی و وضعیت جامعه‌شناختی یمن، پیامدهای تجاوز عربستان سعودی علیه یمن و چرایی گسترش تروریسم در این منطقه را مورد واکاوی قرار داده است.

واژگان کلیدی: یمن، عربستان سعودی، آمریکا، سازمان ملل، تروریسم، پیامدها

جغرافیای سیاسی و وضعیت جامعه شناختی یمن:
جمعیت یمن، حدود 22 میلیون نفر است. سرزمین یمن پیش از اسلام، مهد دولت‌های بزرگی چون عمالیق، عاد، ثمود، معین، سبأ و حمیر و مهد تمدن سامی یا عرب نخستین بوده است. پس از اسلام، مردمان یمن اولین یاوران شریعت نبوی بوده‌اند. در جامعه کنونی آثار فراوانی از تاریخ و تمدن دوران گذشته مشاهده می‌شود و خصوصیات اخلاقی مردم نیز بازتاب و نمودی از تاریخ و آداب و رسوم کهن و باستانی این کشور که متأثر از دو فرهنگ پیش از اسلام و اسلامی است، می‌باشد.
جامعه یمن با ترکیب جمعیتی جوان، قویاً مذهبی و سنتی بوده و آداب و رسوم سنتی حتی از سوی روشنفکران و تحصیل‌کردگان رعایت می‌شود. ساختار اجتماعی مردم یمن بر اساس قبیله‌گرایی است و قبایل متعددی در این کشور وجود دارد. مردم یمن از اقوام سامی و عرب قحطانی هستند. عرب قحطانی، نژادی است که عرب‌ها را به آن منسوب می‌نمایند و در حقیقت مادر و ریشه عربیت است. به بزرگ قبیله «شیخ »یا «سید» می‌گویند. اگر قبایل متعددی تحت ریاست یک شیخ باشد به او شیخ‌المشایخ گویند. حاشد و بکیل از مهم‌ترین قبایل یمن به شمار می‌آیند که قبایل دیگری را تحت فرمان خود دارند.
در جامعه یمن، سادات در زمره قبایل منظور نمی‌شوند و عرف و قوانین قبیله‌ای هم بر آنها حاکم نیست و همیشه شأنی فوق شأن قبایل داشته‌اند. انصارالله نام یکی از بیوت سادات یمن می‌باشد. قبایل (غیر سادات) ساکن در استان صعده و منطقه حرف سفیان (که یکی از مدیریت‌های استان عمران است) در زمره قبیله بزرگ بکیل محسوب می‌شوند. قبیله همدان که هنگام تشریف‌فرمایی امام علی(ع) در صعده اسلام را پذیرفت از قبایل بکیل است. دولت یمن بسیار تلاش نمود تا جنگ صعده را به جنگ دو قبیله بزرگ حاشد و بکیل تبدیل کند تا بتواند از توان حاشد در مقابله با جنبش انصارالله بهره‌برداری کند ولی موفق نشد. بهانه دولت برای تحریک قبیله حاشد این بود که قبایل صعده و حرف‌سفیان از علامه بدرالدین انصارالله حمایت می‌کنند.
یمن کشوری است که روند نوسازی در آن، رشد کندی داشته است. در این جامعه، هنوز قبیله و عشیره حرف اول را می‌زند. علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور پیشین یمن، به قبیله حاشد منتسب بود. علاوه بر این، بسیاری از فرماندهان نظامی این کشور نیز به این قبیله وابسته‌اند. زمانی که رقابت‌های سیاسی یا اختلاف بر سر منافع پیش می‌آید، نزاع بین قبایل نیز شکل می‌گیرد. بیشترین رقابت‌ها تاکنون میان قبایل حاشد و بکیل بوده است.
اکثر مردم یمن مسلح می‌باشند. از این رو در یمن بیش از هر کشور دیگری در بین مردم عادی سلاح وجود دارد. این جمله در بین دیپلمات‌ها مشهور است که در یمن به ازای «هر یک یمنی چهار اسلحه» وجود دارد. روحیه جهادی و سلحشوری یمنی‌ها در طول تاریخ  از مردم این کشور، قبایلی مبارز و مقاوم پدید آورده است. به همین علت، قبایل یمنی همیشه مسلح بوده‌اند و سلاح (قبلاً خنجر و اکنون سلاح گرم) همراه همیشگی یمنی‌ها بوده است. در مجموع، شخصیت یک یمنی بدون قبیله و سلاح قابل تعریف نیست. به لحاظ سنتی و جامعه شناختی، ساختار قبیله‌ای کشور، حافظ و نگهبان امنیت عمومی جامعه است.
در مجموع، ساختار حکومتی یمن از پایان قرن سوم هجری تا سال 1962 میلادی و تاکنون تحت‌تأثیر تعلق خاطر مردم یمن به مکتب اهل بیت پیامبر مکرم اسلام(ص) بوده است. حاکمیت هزار ساله زیدی‌ها در یمن، شرایط اجتماعی و مذهبی باثباتی را در این کشور پدید آورده بود.

تحولات یمن در پرتو بیداری اسلامی
در فضای اوج‌گیری تحولات بیداری اسلامی از تونس در شمال آفریقا تا بحرین و یمن در جنوب خلیج‌فارس، در یمن بخش اعظم مردم در میدان تغییر صنعا، هفته‌ها تجمع کرده و خواستار کناره‌گیری علی عبدالله‌صالح، رئیس‌جمهور یمن از قدرت بودند. اما قبایل طرفدار علی عبدالله‌صالح، خواستار حفظ وی و ادامه قدرت او شدند. زمانی که موج انقلاب مردمی یمن گسترش یافت و همه اقشار جامعه را در برگرفت، برخی از این قبایل نیز در همراهی و حمایت‌شان از صالح تردید کردند و به مخالفان پیوستند. از جمله قبایلی که به مخالفان علی عبدالله‌صالح پیوستند، قبیله حاشد بود.
علی عبدالله صالح اگر چه خود به زیدی‌ها منتسب بود،‌ قبیله حاشد را که خود به آن تعلق داشت،‌ در سراسر یمن به حاکمیت رساند و با تکیه بر آمریکا و عربستان و پرداخت رشوه به سران قبایل دیگر، قدرت خود را در یمن تثبیت کرد. یکی از مأموریت‌های صالح، سرکوب آزادی‌خواهان به ویژه زیدی‌ها و شیعیان بوده است. وی با تکیه بر بعضی دول خارجی و در پی تثبیت وضعیت خود، حتی به استقبال بحران‌هایی مانند نبرد با شیعیان حوثی رفت و وارد درگیری‌های نظامی با گروه‌های مبارز و آزادی‌خواه شد و طی هفت سال، شش جنگ تمام‌عیار را به راه‌ انداخت.
شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه شماره 2014 مورخ 29/7/1390را در حمایت از طرح شورای همکاری خلیج‌فارس تصویب کرد و از علی عبدالله‌صالح رئیس‌جمهور یمن خواست تا با امضای تفاهم‌نامه‌ای با مخالفان،‌ قدرت را ترک نماید. در این قطعنامه که مورد حمایت کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی قرار گرفت، مصونیت قضایی علی عبدالله صالح مدنظر بود ولی به دلیل نادیده گرفتن مطالبات واقعی مردم یمن به نتیجه مطلوب نرسید.
به دنبال کناره‌گیری علی عبدالله‌صالح در تاریخ 2/9/1390 و براساس طرح شورای همکاری خلیج‌فارس، محمد سالم باسندوه رئیس شورای ملی انقلابی و وزیرخارجه اسبق یمن در تاریخ 16/9/1390 طی حکمی از سوی عبدربه منصور هادی معاون رئیس‌جمهور یمن که قدرت به وی منتقل شده، به عنوان نخست‌وزیر، دولت موقت انتقالی را تشکیل داده و سوگند یاد کرد. این دولت شامل 35 وزیر، نیمی از حزب حاکم و نیمی از معارضین، شروع به کار کرد، لیکن جوانان و بازیگران جدید یمن کماکان به اعتراضات گسترده خود ادامه می‌هند.
عبدربه منصور، در تاریخ 3/12/1390 به عنوان تنها کاندیدای ریاست جمهوری، در انتخاباتی صوری و تصنعی پست رئیس‌جمهوری را برای مدت دو سال تصاحب کرد.

از مداخله تا تجاوز نظامی عربستان سعودی در یمن
منصور هادی در 21 فوریه 2012 انتخاباتی فرمایشی برگزار کرد که برخلاف قانون اساسی یمن (اصل 108)، تنها خود، کاندیدای آن بود، و ستاد برگزاری انتخابات اعلام کرد که منصور هادی با کسب 6 میلیون رأی به ریاست جمهوری انتخاب شده است. این در حالی بود که گروه‌های مخالف و انقلابی، انتخابات را به دلیل غیررقابتی بودن و مشخص بودن نتیجه آن و دخالت طرف‌های خارجی تحریم کرده بودند. اما با مداخله شورای همکاری خلیج‌فارس به عنوان نهاد میانجی منطقه‌ای اعراب، مقرر شد منصور هادی، از سال 2012 تا 2014، به مدت دو سال رئیس‌جمهور انتقالی باشد و در سال 2015 انتخابات برگزار شود. طی این مدت، گفت‌وگوهای ملی در جریان بود که ناگهان منصور هادی اعلام استعفا کرد و در 21 فوریه 2015 در حالی که دوره ریاست جمهوری انتقالی وی نیز به پایان رسیده بود، به عدن و از آنجا به عمان و سپس به عربستان رفت و برای بازگشت به قدرت درخواست کمک کرد. به این ترتیب، فرایند قانونی تحول که از 2011 آغاز شده بود، از اوایل سال 2015 با استعفای منصور هادی کنار گذاشته شد. متعاقب آن در 25 مارس 2015 مصادف با 6 فروردین 1394، ائتلافی از برخی کشورهای عرب منطقه به رهبری عربستان سعودی حملات هوایی خود را با نام عملیات «توفان قاطعیت1» بر ضدّ یمن آغاز کرد. در این عملیات، هواپیماهای عربستان، امارات متحده عربی، قطر، کویت، بحرین، مراکش، مصر، اردن و سودان شرکت کردند و سومالی هم اجازه استفاده از پایگاه‌های نظامی خود را داده است. دلایل این تهاجم به نحوی که در نامه ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی خطاب به دبیر کل ملل متحد و رئیس شورای امنیت سازمان ملل منعکس شده، عبارت است از پاسخ به «درخواست منصور هادی، رئیس‌جمهور یمن، برای حمایت از یمن و مردم آن در برابر تجاوز شبه‌نظامیان حوثی که همواره ابزار نیروهای خارجی بوده و پیوسته در پی مخدوش کردن امنیت و ثبات یمن هستند». منصور هادی در نامه‌ای به شش کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس گفته بود «من از شما می‌خواهم مطابق با حق دفاع مقرر در ماده 5 منشور ملل متحد و منشور اتحادیه عرب و معاهده دفاع مشترک، نسبت به پشتیبانی فوری در همه اشکال و اتخاذ اقدامات ضروری از جمله مداخله نظامی، برای حمایت از یمن و مردم آن در مقابل تجاوز حوثی، جلوگیری از حمله آتی به عدن و دیگر شهرهای جنوب و کمک به یمن برای مقابله با القاعده و دولت اسلامی عراق و شام ‍[داعش] اقدام کنید».
در نیمه فروردین ماه 95، منصور هادی طی حکمی از مقر اقامت خود در ریاض، خالد بحاح را از سمت نخست‌وزیری برکنار و احمد عبید بن دغر را جایگزین وی نمود. منصور هادی همچنین در فرمانی دیگر، بحاح را از سمت معاونت خود برکنار و علی محسن الاحمر را به این سمت منصوب کرد.
در واقع وجود اختلاف میان امارات و عربستان سعودی درباره یمن و این که سعودی‌ بحاح را عامل امارات متحده عربی می‌دانست، دلیل اصلی این عزل و نصب‌ها بود. خالد بحاح متهم بود که خود را به جنبش انصارالله و کنگره مردمی و صالح نزدیک کرده است.
تلاش‌ها از سوی سعودی‌ برای اختلاف‌افکنی میان انصارالله و هم‌پیمانان ایشان و در رأس آن‌ها حزب مؤتمر به رهبری علی عبدالله صالح همواره جریان داشته است.
به طور کلی، در تجاوز علیه ملت یمن، عربستان به عنوان متجاوز و کنش‌گر اصلی در ابتدا توانست با تشکیل ائتلاف با چند کشور و بهره‌گیری از حمایت کنش‌گران منطقه‌ای (امارات، جیبوتی، سودان، مصر، مغرب، سومالی، اسرائیل، و...)، بین‌المللی (آمریکا، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل) یمنی (القاعده، دولت هادی و طرفدارانش) با حملات سنگین هوایی زیرساخت‌های یمن را منهدم و هزاران تن از مردم این کشور را شهید و مجروح سازد ولی نتوانست در عزم مقاومت یمن شامل انصارالله به عنوان کنش‌گر اصلی در کنار بازیگران داخلی یمن ( ارتش، شیوخ و قبایل، کمیته‌های انقلابی و مردمی و علمای دینی) خللی ایجاد نماید و به مرور از تعداد کشورهای حاضر در ائتلاف کاسته شد و عربستان را مجبور به توقف جنگ و پذیرش مذاکرات یمنی- یمنی نموده است. با این حال، عربستان در تلاش است تا با ظاهرسازی‌های مزورانه و از طریق دلارها و امتیازات نفتی و مالی و فضاسازی‌های رسانه‌ای، در سطح منطقه و جهان، جنایات و نسل‌کشی خود را در یمن سرپوش نهاده و از توجهات مجامع حقوق بشری منطقه‌ای و بین‌المللی، خارج نماید و موج نفرت جهانیان را علیه اقدامات ددمنشانه خود کاسته و منحرف نماید.
در مقابل، جمهوری اسلامی ایران در ادامه حمایت‌های سیاسی و انساندوستانه خود از مردم یمن با ارسال نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل از وی به خاطر خروج عربستان از لیست سیاه ناقضان حقوق‌بشر، انتقاد و با یادآوری بخشی از جنایات این کشور خواستار اقدام عاجل شورای امنیت برای توقف تجاوز به یمن و رفع محاصره آن گردیده است.
در حال حاضر، وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم یمن که فقیرترین مردم منطقه هستند با تداوم بحران در این کشور، تحت‌تأثیر تحولات قرار گرفته و با هشدارهای جمعیت‌های حقوق بشری مواجه بوده است. این در حالی است که دولت یمن از اهرم اقلام معیشتی و انرژی برای فشار بر مردم این کشور استفاده می‌کند.

مذاکرات سیاسی یمنی-یمنی
در پی چند مرحله مذاکرات ناتمام در سوییس و عمان، در بهار 95 زمزمه‌هایی درباره به نتیجه رسیدن تلاش‌های اسماعیل ولد شیخ برای شروع مذاکرات صلح در یک کشور مورد توافق طرفین به گوش می‌رسید. سومین دور مذاکرات طرف‌های درگیر یمن، پس از دو دور مذاکره بی‌نتیجه در ژنو، کار خود را در کویت شروع کرد.
مذاکرات از 21 آوریل (2 اردیبهشت ماه) در کاخ «بیان» کویت آغاز شد. محمد عبدالسلام، سخنگوی انصارالله و رئیس هیأت اعزامی به مذاکرات، و از طرف دیگر عبدالملک المخلافی وزیر خارجه دولت مستعفی یمن، ریاست هیأت مذاکره‌کننده را برعهده داشتند.
پافشاری مقامات کویتی برای دستیابی به راه‌حل سیاسی و میانجی‌گری آنان، پس از این که بارها یکی از طرف‌ها به دلایل متعدد، مذاکرات را رها می‌کرد، موجب شد تا همچنان مذاکرات ادامه یابد.
سعودی‌ها، هم‌چنان بر مواضع سخت و غیرقابل پذیرش برای انصارالله مبنی بر خلع‌سلاح فوری و عقب‌نشینی کامل از مناطق تصرف شده به وسیله انصارالله پافشاری می‌کنند. همین موضوع باعث شد که مذاکرات در سه ماهه اول سال 95، به جز پیشرفت‌های محدودی در موضوع اسرا، هیچ نتیجه‌ای نداشته باشد.
در این اثنا، محمد عبدالسلام، رئیس هیأت جنبش انصارالله یمن، سفری کوتاه به عربستان داشت که آن را در راستای توافق‌های موجود و با هماهنگی‌ سازمان ملل خواند.
در نتیجه طی دو مرحله، اسرا و اجساد میان طرفین تبادل گردید ولی طرفین مجدداً با اختلافات زیربنایی در مذاکرات صلح کویت مواجه شدند. طرف سعودی براساس منابع سه‌گانه ادعایی خود موسوم به «مرجعیات» شامل متن قطعنامه 2216، طرح شورای همکاری خلیج‌فارس و نهایتاً طرح گفتگوی کنفرانس ملی، معتقد بود که انصارالله و عبدالله صالح می‌بایست به سرعت از کلیه مناطق تحت تصرف عقب‌نشینی نموده و کلیه مراکز دولتی را تحویل داده و خلع‌سلاح گردند. به اعتقاد سعودی‌ها، این امور باید توسط دولت موقت عبد ربه منصور هادی صورت گیرد تا زمینه تشکیل دولت فراگیر و ملی فراهم شود. در مقابل، جبهه انصارالله و علی عبدالله‌صالح و طرفداران آن‌ها معتقد بودند که ابتدا ‌باید دولت وحدت ملی تشکیل و سپس مرحله به مرحله عقب‌نشینی انجام شود. انصارالله در مذاکرات مستقیم با عربستان، هیچ‌گونه امتیازی به طرف مقابل نداد. هدف نهایی سعودی‌ها از این نوع مذاکرات مقطعی و تاکتیکی، صرفاً تحقق امنیت مرزهای جنوبی خود و آزادی برخی اسرا بود و نباید به این نوع مذاکرات به عنوان راه‌حل استراتژیک رسیدن به صلح نگریسته شود.
در این میان، تحت‌تأثیر مذاکرات صلح در کویت، جبهه‌های نبرد در مقایسه با سال گذشته، التهاب کمتری داشت و تحرکات نیروهای منصور هادی در منطقه نهم، جنوب تعز و غرب مأرب (منطقه صرواح) با مقاومت نیروهای کمیته مردمی دفع می‌شد.
با ظهور نشانه‌های شکست مذاکرات، مجدداً حملات هوایی سعودی و حملات زمینی و موشکی انصارالله و ارتش به عربستان البته با شدت کمتری آغاز شد. فعالیت جبهه‌های داخلی نیز بیشتر و درگیری‌های جدید در مناطق مرزی و داخل خاک عربستان شروع شد.
در طول این سالها، انصارالله همچنان بر پایتخت مسلط بوده و نیروهای طرفدار منصور هادی، برای بازپس‌گیری صنعا، که مهم‌ترین سنگر مهم و برگ برنده انصارالله و متحدانش در مذاکرات بود، تلاش بسیار کردند.
 
رفتارشناسی سازمان ملل در یمن
عملکرد منفی سازمان ملل در حذف نام ائتلاف عربی از لیست ناقضان حقوق، بار دیگر ثابت کرد که حتی مجامع حقوقی و بین‌المللی در دنیا نیز در عرصه عمل ناکارآمد هستند؛ و چاره‌ای جز تعیین تکلیف پرونده یمن از راه مقاومت برای مردم این کشور باقی نمی‌ماند.
بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل، در تاریخ 13 خرداد، با اشاره به کشته شدن کودکان در حملات ائتلاف سعودی در یمن، این اتحاد نظامی را در فهرست سیاه ناقضان حقوق کودکان قرار داد. پس از انتشار این گزارش، احمد العسیری، سخنگوی ائتلاف عربستان، قرار گرفتن این ائتلاف در لیست سیاه سازمان ملل را محکوم کرد و مدعی شد گزارش اعلام شده در این رابطه، متناقض است. با فشار سعودی، سیاست چمدان دلارهای نفتی و حمایت آمریکا، دبیرکل سازمان ملل نام ائتلاف عربی را از فهرست نقض‌کنندگان حقوق کودکان در یمن حذف و علت آن را تهدید عربستان به قطع حمایت‌های مالی از سازمان ملل اعلام کرد.
«ولد شیخ» در گزارش شهریور 95 خود به شورای امنیت موضوعات ذیل را مطرح کرد:
- آتش‌بس در یمن پس از اتمام گفتگوهای اخیر کویت درهم شکسته و شدت درگیری‌ها و بمباران‌ها، به مرگ و میر غیرنظامیان بیشتری منجر شده است.
- گفتگوهای کویت به توافقی نهایی نرسید ولی نتایج مثبت و مهمی داشته است.
- توافق بر سر«نقشه راه» از دستاوردهای این گفتگوها بود.
- دستاورد دیگر، تأکید طرفین بر ضرورت یک راه حل سیاسی جامع بود که در روند اجرا، تدابیر امنیتی و سیاسی، زمان‌بندی خاصی را داشته است.
- سازمان ملل به حمایت کامل خود از مردم یمن ادامه خواهد داد.
- از رهبران یمن خواستاریم که به مردم خود پشت نکنند و سرنوشت مردم شمال و جنوب این کشور را به‌طور یکسان و بدون تبعیض درنظر داشته باشند.
- ارتش یمن قادر است با گروه‌های افراطی در این کشور مقابله کند؛ اما هم‌اکنون در مناطق مختلفی هرج‌ومرج وجود دارد و تأکید می‌کنم که تشدید اوضاع نظامی مستمر در این کشور تنها به گروه‌های تروریستی کمک خواهد کرد.
- تعلل در نیل به توافق سیاسی در یمن، بسیار خطرناک است. تعداد آوارگان در این کشور به بیش از 3 میلیون نفر می‌رسد. قیمت مواد غذایی اساسی در یمن تا60% افزایش داشته و تأخیر در پرداخت حقوق کارمندان به تشدید اوضاع انسانی در این کشور منجر خواهد شد.
- ضروری است آتش‌بس کاملی در مرزهای یمن با عربستان حاصل شود و راه‌حل سیاسی، تنها راه برای بحران یمن به شمار می‌آید.
- الگوی حزب‌الله در یمن مردود می‌باشد.
- در صورتی که تمامی گروه‌های سیاسی بر نتایج گفتگوهای یمنی تأکید و توافق کنند، جنگ همین امروز پایان خواهد یافت.
- گروه‌های تروریستی «القاعده» و «داعش» از فقدان دولت در یمن برای تقویت حضور خود به خوبی بهره‌برداری می‌کنند.
در یک ارزیابی واقع بینانه باید گفت:
شکست مذاکرات یمن در کویت، در نتیجۀ مداخلات ریاض، حفظ برتری انصارالله و متحدانش در صحنه نظامی و سیاسی، فشار سعودی برای افزایش بحران اقتصادی و ممانعت از بازگشت تیم مذاکره کننده کویت به صنعا، بحران یمن را وارد مرحله خاصی کرد.
دلایل مختلفی برای جلوگیری از پرواز عادی هواپیمای یمنی به صنعا وجود دارد، از جمله ممانعت از ورود نمایندگان مجلس شورای یمن که در کشورهای منطقه سکونت دارند و بازگشت آنها موجب افزایش تعداد نمایندگان مجلس شورا و تقویت روند شکل‌گیری حکومت می‌شود. سازمان ملل هیچ مسئولیتی در قبال بازگشت هیأت مذاکره‌کننده صلح انصارالله و مؤتمر برعهده نگرفت.

طرح صلح ارائه شده به وسیله «ولدشیخ» به طرف‌های مذاکره‌کننده صلح در یمن
1. رئیس‌جمهور مستعفی منصورهادی به مدت محدود و با اختیاراتی که دارد، رئیس‌جمهور خواهد بود.
2. پس از آن با توافق دولت فعلی یمن، حوثی‌ها و مؤتمر، معاون رئیس‌جمهور تعیین می‌گردد.
3.  در دوره انتقالی، تمامی اختیارات ریاست جمهوری به منصور هادی انتقال داده می‌شود.
4. کمیته نظامی به صورت توافقی تشکیل می‌شود. چهل درصد این کمیته نظامی از طرف حوثی‌ها و صالح و چهل درصد از بین نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی و بیست درصد از بین نیروهای کشورهای ائتلاف عربی انتخاب می‌شود.
5. پس از تشکیل دولت وحدت ملی، با مشارکت تمامی گروه‌های تأثیرگذار، قانون اساسی یمن اصلاح خواهد شد.

سایر موارد جزیی طرح نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن
- عقب‌نشینی‌ها از صنعا، تعز و الحدیده
- پس از مشورت‌ها، معاون رئیس‌جمهور انتخاب خواهد شد،. معاون رئیس‌جمهور باید قابلیت سازگاری با تمامی گروه‌ها را داشته باشد.
- برای تعیین نخست‌وزیر، توافق خواهد شد.
- پس از امضای توافق‌نامه، سازمان ملل، پس از پایبندی تمامی گروه‌ها به توافق‌نامه، تشکیل دولت وحدت ملی را طی 30 روز اعلام خواهد کرد.
- پس از تکمیل روند عقب‌نشینی و تحویل سلاح‌های متوسط و سنگین، منصورهادی تمامی اختیارات را به معاون رئیس‌جمهور انتقال خواهد داد و طی آن، معاون رئیس‌جمهور اقدام به تعیین نخست‌وزیر جدید می‌کند که جانشین و جایگزین دولت سابق خواهد شد.
- پس از تشکیل دولت جدید، مجامع ذیربط کنفرانسی را با هدف کمک به یمن و رفع نیازهای مردم و برای توسعه اقتصاد یمن برگزار خواهند کرد.
- دولت وحدت ملی جدید به امنیت مرزهای بین‌المللی پایبند خواهد بود و از تمامی ظرفیت‌ها برای مقابله با تروریست‌ها استفاده خواهد کرد.
- پس از تشکیل دولت با کمک سازمان ملل، پیش‌نویس قانون و گسترش برنامه‌های عدالتی را مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.
لازم بذکر است «ولدشیخ» نماینده دبیرکل همچنان در حال رایزنی برای شروع مذاکرات است. با توجه به عدم استقبال جدی مسئولان کویتی از ادامه برگزاری مذاکرات در کویت، احتمال دارد مکان دیگری برای برگزاری مذاکرات آتی انتخاب شود.

رشد فزاینده تروریسم
قبل از استعفای هادی و تحولات صنعا، بارها مقامات امنیتی غربی و حتی آمریکایی تأیید کردند که عملیات انصارالله و متحدین به مراتب مؤثرتر از اقدامات دولت قبلی یمن بوده است. اما تجاور مشترک سعودی، عربستان و امارات منجر به این شد که بخش‌هایی از جنوب یمن به بهشت تروریست‌ها مبدل گشت.
اعضای القاعده و تعدادی از نیروهای داعش در مناطقی از جمله حضرموت، تعز و اطراف عدن مستقر گردیده و اقدام به فعالیت‌های تروریستی می‌نمایند. این تروریست‌ها خصوصاً پس از موفقیت دولت‌های عراق و سوریه در مبارزه با داعش و تنگ شدن فضا برای حضور آنها در این کشورها، به طرف کشورهای یمن و لیبی هجوم آورده‌اند.
آمریکا و دول غربی نیز به بهانه حمایت از ائتلاف عربی در مقابله با تروریسم به پشتیبانی‌های خود از عربستان در عرصه‌های سیاسی، اطلاعاتی و تسلیحاتی ادامه می‌دهند. و این در حالی است که آلمان، انگلیس و فرانسه قراردادهای تسلیحاتی جدیدی با عربستان و امارات منعقد نموده‌اند و همچنین مذاکرات عربستان جهت خرید تسلیحات مدرن و پیشرفته نظامی از جمله هواپیمای اف-35 از آمریکا ادامه دارد.
مهمترین و وحشتناک‌ترین پیامد تجاوز سعودی را می‌توان در رشد فزاینده تروریسم به ویژه در جنوب یمن مشاهده کرد. اکنون حداقل سه استان در جنوب یمن مرکز تاخت و تاز داعش و القاعده شده است و رگه‌هایی از حضور بوکوحرام و الشباب نیز در میان آنها مشاهده می‌شود. در نتیجه، باید به صورت جدی نگران ظهور نوع جدید از تروریسم چند ملیتی القاعده، داعش، الشباب و بوکوحرام در آبراه بین‌المللی باب‌المندب بود و خطر جدی‌تر آنکه اگر آرامش به یمن بازنگردد و از مجلس ملی یمن به عنوان مشروع‌ترین نهاد باقیمانده در ساختار حاکمیتی و دولت وحدت ملی یمن که با رأی اعتماد مجلس شروع بکار نموده حمایت نگردد و از سوی دیگر تجاوز عربستان متوقف نگردد و محاصره انسانی ادامه یابد، رشد تروریسم در یمن به صورت تصاعدی شدت می‌گیرد و علاوه بر باب‌المندب، آبهای بین‌المللی منتهی به سواحل یمن عرصۀ تحرکات تروریستی خواهد شد.
در بهار 95، گروه تروریستی داعش در ادامه توسعه سلطه خود، اقدام به تأسیس پادگان جدیدی به فرماندهی خالد عبدالنبی در منطقه حطاب از توابع استان ابین کرد و 200 جنگجوی آموزش دیده و تجهیزات را به پادگان یاد شده منتقل نمود. تجهیزات و تسلیحات انتقال یافته به پادگان مذکور، غنائم به غارت رفته از تیپ‌های نظامی ارتش یمن بود. داعش در استان ابین، سه پادگان دایر کرده است. گروه انصارالشریعه و القاعده نیز دارای دو پادگان در شهرستان الوضیع، زادگاه عبدربه هادی، می‌باشند.
در پی تحت فشار قرار گرفتن داعش در سوریه و عراق، فعالیت و حضور تروریست‌ها در جنوب یمن افزایش یافت و ناامنی در جنوب یمن به واسطه حضور گسترده‌تر از القاعده و داعش در استان‌های حضرموت، مأرب و عدن همچنان ادامه دارد.2

مواضع اصولی سید عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله
به لحاظ سیاسی هر قبیله‌ای که در یمن به قدرت می‌رسد می‌کوشد قدرت را بطور کامل در اختیار داشته باشد. در یمن، مشایخ نقش تعیین‌کننده‌ای در کشور دارند. شیوخ قبایل موقعیت قبیله‌ای و اجتماعی خود را برای نفوذ سیاسی در نهادهای دولتی حفظ کرده‌اند. روند کنونی اوضاع یمن به‌گونه‌ای است که به خوبی می‌توان تأثیرات بافت قبیله‌ای را در حوادث این کشور مشاهده کرد؛ اما نگاه انصارالله به عنوان یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی و اجتماعی یمن، شامل و جامع‌نگر است. سید عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله، بر تعلق داشتن یمن به همه گروه‌های یمنی و مردم این کشور همواره تأکید دارد. در ذیل، دیدگاه‌های اصولی رهبر انصارالله تبیین گردیده است.
- حفظ وحدت و یکپارچگی یمن و سیادت ملی آن: حفظ وحدت و یکپارچگی یمن و سیادت ملی آن، خط قرمز انصارالله است. به ویژه آن که به عینه مشاهده شده از سوی برخی طرف‌های منطقه‌ای از جمله عربستان‌سعودی و برخی طرف‌های بین‌المللی مانند آمریکا توطئه‌هایی بر ضدّ یمن تدارک دیده شده است.
- حمایت از مقاومت اسلامی لبنان و حزب‌الله: حمایت تمام‌عیار از جنبش مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان، حزب‌الله با مبارزه خود علیه رژیم صهیونیستی، به اعراب، امت اسلامی، مقاومت و لبنان خدمت می‌کند.
- حمایت از قضیه فلسطین: همچون حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان، سیدعبدالملک الحوثی از قضیه فلسطینی حمایتی تام دارد.
- ضرورت دولت‌سازی منطبق با رأی مردم: عربستان در یمن شکست‌ خورده و با توجه به این که منصورهادی و دولتش از سمت خود استعفا داده و از کشور فراری شده و به ملت این کشور خیانت کرده‌اند، این کشور نیاز به نوسازی نهادهای سیاسی داشته و در این راستا در آینده نزدیک، شورای انقلاب یمن و دولت آشتی ملی با مشارکت تمامی قبایل و احزاب معتقد و وفادار به انقلاب و ملت تشکیل خواهد شد و درخصوص نحوه پی‌گیری حق تعیین سرنوشت مردم یمن و رسیدگی به امور کشور از جمله شکل حکومت تشکیل دولت و انتخاب رئیس‌جمهور تصمیم‌گیری خواهند نمود.
گزینه‌های دشوار آمریکا در یمن و همراهی در تجاوز با عربستان
نوع مدیریت آمریکا و متحدانش در موضوع یمن به گونه‌ای است که در میان مدت و در صورت تداوم و گسترش اعتراضات مردمی و کشاندن فضای کشور به سوی درگیری داخلی، به بهانه دفاع از شهروندان و برجسته‌سازی نظریه دولت ناکارآمد، مقدمه حضور نظامی خود را در این کشور فراهم آورده و شرایطی همچون لیبی در منطقه حساس باب‌المندب فراهم سازند.
علیرغم حمایت‌ها، ترفندها و طرح‌های بین‌المللی و منطقه‌ای برای خاموشی قیام مردم، حرکت انقلابیون با شور و شعور ادامه داشته و حفظ ترکیب حاکمیت فعلی را در یمن دشوار ساخته است. جوانان مسلمان، زنان و توده‌های مردم یمن، همچنان پیشرو و روشنگرانه، حرکت خود را ادامه می‌دهند.
آمریکا، که از ابتدای تجاوز سعودی به یمن با ارائه فعالانه کمک‌های اطلاعاتی و لجستیکی در کنار سعودی قرار داشت، در بهار 95 تصمیم گرفت نیروهای خود را به همراه تجهیزاتی از جمله تانک و هلی‌کوپتر به بهانه مبارزه با القاعده و گروهک‌های تروریستی داعش، مستقیماً وارد جنوب یمن کند. امری که توسط رهبران انصارالله و متحدین به شدت محکوم شد. نکته مهم این که، آمریکایی‌ها مانند گذشته می‌توانستند از طریق پایگاه‌های خود در عربستان، اریتره و باب‌المندب، به سرکوبی القاعده و داعش بپردازند، اما این حضور مستقیم نظامی و پیاده کردن نیروهای ویژه در یمن حکایت از اهداف دیگری در جنوب این کشور داشت.
هماهنگی کامل سعودی‌ها با آمریکا برای اقدامات خود در یمن و تلاش‌های پشت پرده آمریکا برای جلوگیری از تشدید مخالفت‌های بین‌المللی با اقدامات عربستان، کماکان ادامه دارد.
در ابتدای تحولات بیداری اسلامی در منطقه و یمن، آمریکا دچار سرگیجه سیاسی شد. خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، که در آغاز پیروزی انقلاب در مصر و تونس و سپس سرایت آن به سایر کشورهای عربی و بحرین و یمن به منطقه و از جمله یمن سفر کرد، در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «گزینه‌های دشوار» می‌نویسد:
استراتژی‌های قدیمی رشد و توسعه دیگر جواب نمی‌دهد. وضع موجود برای بسیاری از مردم در بسیاری از مناطق قابل دوام نیست. در منطقه، هیچ‌جا بهتر از یمن، در جوار تحتانی شبه‌جزیره عربستان، نمی‌توانست هشدار مرا متجلی کند. تضاد بین پایتخت خاک‌آلود و قرون وسطایی صنعا و شهرهای متجدد و پر زرق و برق دوبی و ابوظبی به خوبی نمایان بود. یمن یک جامعه قبیله‌ای است که در سال 1990 به وسیله مرد قدرتمندی به نام علی عبدالله‌صالح اداره شده و شورش‌های جدایی‌طلب متعدد، حضور تروریست‌های وابسته به القاعده، بیکاری‌های گسترده، کمبود فزاینده آب، آمارهای تلخ از مرگ و میر کودکان و جمعیت در حال ازدیادی که انتظار می‌رود ظرف بیست سال آینده دو برابر شود آن را نفرین‌زده کرده است. مردم یمن از مسلح‌ترین و کم‌سوادترین مردم جهان هستند.
روابط آمریکا با رئیس‌جمهور صالح در کانون سیاست‌های خاورمیانه‌ای واشینگتن از دل‌مشغولی‌های کاملاً مشخص بود. صالح مردی فاسد و خودکامه بود. اما از طرف دیگر به مبارزه با القاعده و حفظ اتحاد کشورش متعهد بود. دولت اوباما تصمیم گرفت با بی‌میلی چشم خود را ببندد و کمک‌های نظامی و توسعه‌ای آمریکا به او را افزایش دهد و همکاری‌های ضدتروریستی خود را با او افزایش دهد. در کاخ ریاست‌جمهوری یمن ناهار را با او صرف کردم و به مدت طولانی با او گفتگو نمودم. در این مورد که چگونه می‌توانیم در امور امنیتی همکاری نزدیک‌تری داشته باشیم صحبت کردم. خواستار رعایت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی در یمن شدم. علاقه‌ای به شنیدن حرف‌هایم نداشت. علاقه داشت تفنگ آنتیکی را به من نشان دهد که ژنرال نورمن شوارتسکوف به او هدیه داده بود.

ارزیابی نقش آمریکا در تحولات منطقه و یمن
امنیت رژیم صهیونیستی، انرژی (نفت و گاز)، خنثی‌سازی جریان انقلاب اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی ایران، متلاشی کردن جریان مقاومت (حزب‌الله، حماس و...) و صدور ارزش‌های آمریکایی‌، مهم‌ترین اولویت‌های سیاست آمریکا در غرب آسیا است. آمریکا و اروپا پس از گسترش تهدیدات تروریسم و هجوم آوارگان به اروپا احساس نگرانی نموده و به دنبال کنترل وضعیت به ویژه در سوریه هستند. به دلیل پیچیدگی شرایط منطقه و تعدد بازیگرها، کنترل اوضاع از دست آمریکا خارج است و نمی‌تواند به همه اهداف خود برسد. منافع کنش‌گران هم‌پیمان و هم‌سو نیز با یکدیگر مطابقت کامل ندارد. این مسئله مدیریت کامل تحولات را از دست آمریکا خارج و این کشور را مجبور کرده است با بکارگیری ظرفیت‌های کشورهای منطقه، از پیامدهای منفی بحران‌های منطقه بر امنیت ملی خود، اسرائیل و نیز هم‌پیمانانش جلوگیری کند. جمهوری اسلامی ایران از بازیگران مهم منطقه‌ای است که علاوه بر قرارگرفتن در جانب مثبت تحولات بعنوان کنش‌گر فعال منطقه‌ای در مسیر مبارزه با تروریسم، تقویت صلح و امنیت پایدار و کمک به مردم منطقه به موازات همکاری و تعامل سازنده با دولت‌های منطقه قرار دارد.
قابل کتمان نیست که پس از تحولات بیداری اسلامی، اعتماد کشورهای عرب به آمریکا به شدت کاهش یافته و آنها را به فکر تقویت همکاری‌های موجود و ایجاد ائتلاف‌های مختلف واداشته است.
آخرین طرح سیاسی دمکرات‌های آمریکا برای بحران یمن
در شهریور 95 معاون سفیر آمریکا در یمن، ریچارد رایلی، از طرح  مورد نظر آمریکا، انگلیس، عربستان و امارات پرده برداشت که البته صحت آن قدری مورد تردید قرار گرفت اما با رویکرد آمریکا و سیاست‌های اعلامی و اعمالی آمریکا در قبال یمن همخوانی دارد و شامل موارد ذیل‌الذکر است:3
1. ابقاء عبدریه منصورهادی در ریاست جمهوری یمن در دوره دوساله انتقالی
2. برای جانشینی ریاست جمهوری هر یک از اطراف، سه تن را معرفی نموده که ریاست جمهوری (منصورهادی) یکی از آنها را انتخاب خواهد نمود.
3. دولت وحدت ملی به اعضای برابر از سوی انصارالله و حزب مؤتمر و هم‌پیمانان آن از یک طرف و حزب لقاء مشترک و دولت هادی و هم‌پیمانان آن از سوی دیگر تشکیل خواهد شد. و رئیس‌جمهور باید نخست‌وزیر و کابینه آن را انتخاب نماید.
4. مجلس نمایندگان برای دادن رأی اعتماد به برنامه‌های ارائه شده دولت باید تشکیل گردد.
5. برقراری آتش‌بس در تمامی استان‌ها و مناطق یمن و نظارت طرف سوم به حسن اجرای آن ضروری است.
6. گروه‌های مسلح باید از صنعا و سایر شهرهای یمن، طی یک برنامه زمانی مشخص، عقب‌نشینی نمایند.
7. دولت جدید باید بر مبارزه با تروریسم و گروه‌های مسلح التزام داشته باشد.
8. دولت باید امنیت را در تمامی گذرگاه‌ها و مرزهای دریایی برقرار کند و در این راه باید با کشورهای همجوار همکاری داشته باشد.
9. دولت پیش‌نویس قانون اساسی را تدوین نموده و قانون انتخابات را طبق یک جدول زمانی 6 ماه تا 1 سال آماده کند.
10. طی این مدت دولت باید مسائل مرتبط با حقوق بشر و مبارزه با فساد و نیز عمران و آبادی کشور را که طی جنگ از بین رفته پیگیری نماید.

برخی ابعاد حقوقی تجاوز سعودی علیه یمن:‌
بررسی وقایع مربوط به یمن حاکی از عدم توجیه قانونی برای آغاز حمله نظامی به مردم یمن و فقدان مجوز برای مداخله نظامی قدرت‌های خارجی در کشور یمن است. این‌گونه تهاجمات و مداخلات نظامی در هیچ نظام حقوقی بین‌المللی قابل توجیه و پذیرش نیست. در جریان عملیات نظامی در یمن بسیاری از اصول و مقررات بشردوستانه بین‌المللی نقض شده است.
شورای امنیت ملل متحد، با اتخاذ نوعی موضع انفعالی در برابر اقدامات یک نهاد منطقه‌ای، با چشم بستن به روی واقعیت‌های میدانی در یمن، اقدام به صدور قطعنامه‌هایی یک‌سویه بر ضد گروه‌های مردمی و انقلابی و ملت بی‌دفاع یمن کرده و به ویژه در قطعنامه‌های 2201 (بند 6 مقدمه) و 2216 (بند 2 مقدمه) با ذکر نام منصور هادی به عنوان رئیس‌جمهور یمن و اشاره به نامه وی مبنی بر درخواست هرگونه کمک لازم از شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه عرب از جمله دخالت نظامی (بند 2 مقدمه قطعنامه 2216)،‌ سعی در موجه جلوه دادن اقدامات کشورهای مهاجم کرده است.
به لحاظ حقوقی دولت مرکزی به کلی سرزمین تحت حاکمیت را از دست داده و به کشور دیگری متواری و پناهنده شده است. از نظر عرفی، دولت تا زمانی که نمایندگی کشورش را داشته باشد، می‌تواند درخواست کمک خارجی کند، و تا زمانی که در نتیجه قیام عمومی یا جنبش معارض مسلح به طور کامل برکنار نشده باشد، نماینده کشورش تلقی می‌شود. لذا در شرایطی که دولت مرکزی در نتیجه قیام و انقلاب مردم برکنار شده یا مجبور به ترک قدرت شده باشد، دیگر فاقد نمایندگی از مردم آن کشور است و حق درخواست مداخله خارجی برای بازگشت به قدرت را نخواهد داشت. بدیهی است این غیر از حالتی است که دولت قانونی به واسطه تجاوز و اشغال خارجی برکنار شده باشد.
تأمل در اصول ذی‌ربط قانون اساسی یمن نشان می‌دهد که صلاحیت رئیس‌جمهور قانونی برای دعوت از دولت‌های خارجی به مداخله نظامی مورد تردید است، به ویژه به رئیس‌جمهور موقت انتقالی و مستعفی که دوره تصدی او نیز خاتمه یافته است. در بررسی اصول قانون اساسی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:‌ اصل 37 قانون اساسی یمن مقرر می‌دارد که «بسیج عمومی نیروها باید مطابق قانون و پس از تصویب مجلس نمایندگان توسط رئیس‌جمهور اعلام گردد». اصل 38 نیز شورای دفاع ملی را پیش‌بینی کرده است که «... به منظور پرداختن به مسائل مربوط به حفظ جمهوری و امنیت آن به ریاست رئیس‌جمهور تشکیل می‌شود، ترکیب، وظایف و سایر کارکردهای آن را قانون معین می‌کند» اگر موضوع درخواست مداخله نظامی خارجی را مرتبط با حفظ جمهوری و امنیت آن در قبال بحران‌های داخلی بدانیم، که طبعاً باید مسبوق به اعلام بسیج عمومی نیروها بوده باشد، باید مطابق دو اصل یاد شده موضوع به تصویب شورای نمایندگان یا شورای امنیت ملی رسیده باشد و رئیس‌جمهور رأساً صلاحیت اقدام ندارد.

جمع‌بندی و نتیجه‌
1. نویسنده: فراموش نمی‌کنم که در هفته سوم تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن که با همکاری علنی لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا آغاز شد، در حاشیه نشست سازمان همکاری اسلامی در جده با عادل‌الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی دیدار داشتم، وی با هیجان و حرارت اظهار داشت که در کمتر از سه هفته دیگر، عملیات نظامی در یمن به پیروزی کامل خواهد رسید. به وی گفتم: آقای وزیر! یا یمن را نمی‌شناسید و یا به حامیان خود خیلی اطمینان دارید. بدانید که راهکار نظامی در یمن نه تنها به نتیجه نمی‌رسد،‌ بلکه مشکلات سعودی و منطقه را ده‌چندان خواهد کرد، همان‌گونه که در بحرین حضور نظامی عربستان شرایط را پیچیده‌تر کرد و بحران همچنان باقی است.4
2. در هرگونه تبیین وضعیت یمن باید توجه به برتری میدانی جبهه مقاومت مردمی انصارالله و متحدین آن داشت. سعودی‌ها در ظاهر اهتمام به برقراری صلح و مذاکرات سیاسی دارند ولی دائماً در حال تقویت جبهه‌ها و مناطق عملیاتی نیروهای منصورهادی هستند. بحران یمن مورد توجه جدی سازمان ملل نیست. در این میان ملت مظلوم یمن در وضعیت سخت جنگی، گرسنگی، بیماری و بهداشت ضعیف و... قرار گرفته‌ است. همه تلاش کنش‌گران بین‌المللی همراه با سیاست آمریکا بر دسترسی آنان به صنعا، پایتخت یمن متمرکز است که اگر این دسترسی از طریق عملیات نظامی به نتیجه می‌رسید دیگر حاضر به نشستن پشت میز مذاکره نبودند. نماینده سازمان ملل در امور یمن به جای تأکید روی دولت وحدت ملی، بیشتر روی کمیته‌های متعدد برای اداره امور، حداقل به مدت دو سال، تأکید دارد. البته جانبداری اسماعیل ولد الشیخ از سعودی بر بی‌اعتمادی به اقدامات سازمان ملل افزوده است.
3. بدون تردید، سعودی بدون پشتیبانی و حمایت سیاسی، نظامی و اطلاعاتی آمریکا قادر به مدیریت جنگ در یمن نبود و نیست. ضمن اینکه علیرغم همراهی آمریکا با سعودی، راه‌کار نظامی در یمن با شکست مواجه شده و اکنون عربستان سعودی در باتلاق یمن گرفتار آمده است.
4. در آغاز تجاوز نظامی و محاصره کامل انسانی یمن، سعودی و آمریکا تصور می‌کردند در فاصله زمانی سه هفته تا حداکثر سه ماه، قادر به اعلام پیروزی بر انصارالله و متحدانش در یمن هستند؛ اما مقاومت مردم و انصارالله و متحدانش و مقابله به مثل گروه‌های مردمی مسلح یمنی در مرزهای سعودی، شرایط را به سمتی سوق داد که اکنون مهمترین مطالبه سعودی، قبل از عقب‌نشینی انصارالله از صنعا، بر امنیت مرزهای زمینی سعودی متمرکز شده است.
5. تهاجم عربستان سعودی با اصول، معیارها و قوانین و رویه‌های بین‌المللی قابل انطباق نبوده و فاقد مشروعیت است و موجب مسئولیت بین‌المللی دولت‌های مهاجم و کشورهای حامی و نیز شخص منصور هادی است. خطر تجزیه کشورهای منطقه و از جمله یمن، جدی است.
6. شورای امنیت در جهت حمایت از ناقضان قوانین بین‌المللی عمل کرده و در راستای تحریم همه‌جانبه یمن قطعنامه صادر کرده است. آنچه در سایه این تجاوز واقع شده است،‌ نقض حاکمیت یمن و تجاوز به تمامیت ارضی آن و اخلال به حق تعیین سرنوشت ملت یمن است، تجاوزی که نه تنها به صلح و امنیت منطقه کمک نکرده، بلکه زمینه رشد و گسترش فعالیت گروه‌های تروریستی تکفیری القاعده و داعش را در شبه‌جزیره گسترش داده است.
7. انصارالله و متحدین، علاوه بر اداره کشور در شرایط بسیار سخت و اداره وضعیت اقتصادی، موفق شدند در عرصه سیاسی نیز، بهانه هرگونه عدم مذاکره را از سعودی سلب نمایند و ضمن حفظ اقتدار یمن در عرصه میدانی، در حوزه سیاسی و بین‌المللی و مذاکراتی حضور فعال و مبتکرانه‌ای در راستای احقاق حقوق مردم یمن داشته باشند.
8. مهمترین و وحشتناک‌ترین پیامد تجاوز سعودی را می‌توان در رشد فزاینده تروریسم به ویژه در جنوب یمن مشاهده کرد به نحوی که اکنون، حداقل سه استان در جنوب یمن مرکز تاخت‌وتاز داعش و القاعده به شمار می‌رود و رگه‌هایی از حضور بوکوحرام و الشباب نیز در میان آنها یافت می‌شود در نتیجه، باید به صورت جدی، نگران ظهور نوع جدیدی از تروریسم چندملیتی القاعده، داعش، الشباب و بوکوحرام در آبراه بین‌الملل باب‌المندب بود و خطر جدی‌تر آنکه اگر آرامش به یمن بازنگردد و از مجلس ملی یمن5 به عنوان مشروع‌ترین نهاد باقیمانده در ساختار حاکمیتی و دولت وحدت ملی یمن، که با رأی اعتماد مجلس شروع بکار نموده، حمایت نگردد و از سوی دیگر تجاوز عربستان متوقف نگردد و محاصره انسانی ادامه یابد، تروریسم در یمن به صورت تصاعدی افزایش یافته و علاوه بر باب‌المندب، آبهای بین‌المللی منتهی به سواحل یمن به تحرکات تروریستی آلوده خواهد شد.
9. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تجاوز مشترک آمریکا و سعودی اقدام نظامی و تجاوز را محکوم نمود و بر راهکار سیاسی تأکید کرد و محاصره یمن را مردود دانست و از وحدت، استقلال و تمامیت ارضی این کشور و تشکیل دولت وحدت ملی در سایه احترام به تعیین سرنوشت مردم تأکید نمود. متأسفانه حاکمان جدید سعودی با تجاوز به یمن؛
اول- منطقه را ناامن‌تر ساخته‌اند.
دوم- مرزهای زمینی سعودی را آسیب‌پذیر کردند.
سوم- زیرساخت‌های کشور مسلمان یمن را نابود کردند.
چهارم- جمع کثیری از مردم مظلوم و غیرنظامی و بی‌دفاع یمن را به خاک و خون کشیدند و مرتکب فجیع‌ترین جنایت جنگی علیه بشریت شدند.
پنجم- با اعمال فشار به هادی برای استعفاء و ایجاد خلأ حاکمیتی در کشور و سپس تجاوز به این کشور موجبات رشد فزاینده و تصاعدی تروریسم را فراهم آوردند.
ششم- با ترغیب برخی کشورها و از جمله امارات بر مشارکت در جنگ، جمعی از نظامیان امارات را به کشتن دادند.
هفتم- اکنون عربستان در باتلاق یمن گرفتار آمده و درصدد راهی برای خروج آبرومندانه از کشوری است که در طول تاریخ مردم مبارزش حکومت‌های عثمانی، مصری و... را وادار به شکست کرده‌اند.
هشتم- با نگاهی آینده‌پژوهانه به تحولات یمن، می‌توان استنباط کرد که آمریکا با درک حس جنگ‌‌طلبی حاکمان جدید سعودی، ‌این کشور مهم اسلامی را درگیر جنگی فرسایشی در منطقه کرده است که می‌تواند آینده نامناسب‌تری را برای سعودی در آینده منطقه رقم بزند. امری که به مصلحت منطقه،‌ جهان اسلام و هیچیک از کشورهای اسلامی و از جمله جمهوری اسلامی ایران نیست.

پانوشت‌ها
1- عملیه‌ عاصفه‌ الحزم.
2- امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار سال جاری آقای سائولی نینیستوو رئیس‌جمهوری فنلاند فرمودند: «تروریسم فقط به معنای اقدامات تروریستی گروه‌های غیررسمی نیست، بلکه کشتارهای دسته‌جمعی مردم به دست برخی دولت‌ها مانند حمله سعودی به مردم در مجلس عزاداری در یمن با صدها کشته و زخمی نیز بدترین نوع تروریسم است که به‌رغم گذشت یک سال و هفت ماه از اینگونه اقدامات، هیچ اراده جدی برای مقابله با آن دیده نمی‌شود».
3- طرح‌های صلح ارائه شده و آخرین آن (طرح وزیر خارجه آمریکا) که توسط «ولدشیخ» در حال پیگیری است، هیچ تغییر ملموسی برای احقاق حق مردم یمن و دیدگاه هیأت مذاکره‌کننده جبهه مردمی انصارالله منظور نشده است. در این طرح‌ها، مردم یمن مدنظر نیستند بلکه حفظ امنیت عربستان اهمیت دارد.
4- کلامی از امام خامنه‌ای در مورد یمن: «قطع فوری جنایات سعودی و آغاز گفتگوهای یمنی- یمنی می‌تواند پایان بخش درگیری‌های این کشور باشد... رفتار سعودی‌ها در یمن و سوریه، یک بام و دو هوا است، آنها درباره یمن می‌گویند به درخواست رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن در این کشور دخالت نظامی کرده‌اند، اما درباره سوریه حاضر نیستند به درخواست رئیس‌جمهور قانونی این کشور، از حمایت از معارضین مسلح دست بکشند.»
5- مجلس شورای یمن در حال حاضر 60 نفر از 301 عضو خود را به علت فوت از دست داده است و با 142 نفر نماینده حاضر و حدود 20 نماینده که از طریق ویدئو کنفرانس در جلسات و رأی‌گیری‌ها شرکت دارند فعالیت می‌کند. 301 نماینده یمن شامل 300 مرد و 1 زن می‌باشد. از جمع حاضر اکثریت وابسته به حزب مؤتمر هستند.

 

یمنبیداری اسلامیعربستان سعودی


تعداد مشاهده: 1038