فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

انتخابات عراق؛ کارکردها، پیامدها و موازنه‌های قدرت

هادی محمدی
تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر مسائل راهبردی غرب‌آسیا

چکیده:

 پایان داعش در عراق پایان یک پروسه و پایان پروژه آمریکایی، صهیونیستی و شرکای عرب آنها بود، که متناسب با نقشآفرینی ایجابی و سلبی هر یک از بازیگران داخلی و خارجی پیامد و ظرفیتهایی را متوجه آنها و تمامیت و کلیت عراق کرد هزینههای گسترده حمایت از داعش و جریانات تکفیری موجب شد تا بسیاری از سرمایههای سیاسی امنیتی اجتماعی و حزبی حامیان این پروژه، تأثیر منفی پذیرفته و پتانسیل و جایگاه گذشته خود را از دست بدهند لذا حاصل و پایان پروژه داعش بر بسیاری از مؤلفه های قدرت جایگاه سیاسی و اجتماعی بازیگران داخلی و خارجی بازتاب های خود را بجای گذاشت و دورهی جدیدی از تحولات را بهشکل بالقوه پایهگذاری کرد، بازخوانی ابعاد این تحول و وضعیت جدید که در نتایج انتخابات و سطح و عرصه بازیگری و اثر گذاری در ساختار قدرت داخلی و یا موقعیت بازیگران خارجی نشانههای اولیه خود را ثبت کرده است در این گزارش مد نظر قرار گرفته است این مفروض که؛ «قواعد بازی ونوع بازیگری  در دوره پساداعش تغییر کرده است» باید در ساختارهای حاکمیتی و مبتنی بر انتخابات خود را نشان دهد تا نهادینه شده و کارکردهای خود را متجلی کنند. تشکیل پارلمان، انتخاب نخستوزیر، رئیسجمهور و رئیسپارلمان و ترکیب و رویکردهای کابینه زوایای تجلی تحول قدرت در عراق خواهند بود که به شکل بدیهی با کارشکنی و مقاومت بازندگان حمایت از پروژه تروریسم تکفیری در عراق روبهرو خواهد بود تا پایههای شکلگیری مرحله جدید از قدرت و کارکردها و پیامدهای آن استحکام نیابد و یا به بلوغ نرسد یعنی پیروزی بر داعش نیازمند عبور از نقطه عطف و چالش و تبدیل آن به دستاوردهای عینی در لایههای مختلف قدرت و بازیگری و جایگاه امنیتی و سیاسی است.

 

 کلمات کلیدی: انتخابات عراق، دموکراسی، موازنهقدرت، بازیگران، آرایشقدرت

 

مقدمه

تغییر در ترکیب دولتها و یا نهادهای حاکمیت  در کشورها، بر اساس قوانین آنها، معمولاً از طریق یک رخداد اجتماعی- سیاسی بنام انتخابات شکل میگیرد، تا مطالبات، اولویتها و رویکردهای مردم در نتایج این پدیده متجلی شود. به همین دلیل، مردمسالاری و انتخابات را باید نبض هر جامعه تلقی کرد. رویکردهای اجتماعی که در نتایج انتخابات ظهور و بروز میکند، ماحصل یک پروسه اثرپذیری از متغیرهای گوناگون و یا رخدادهای اساسی در هر کشور میباشد. متناسب با میزان اثرپذیری از متغیرها، این امر موجب میشود که تغییر در ترکیب نهادهای حاکمیتی با عمق بیشتری شکل گیرد و سرفصلهای جدیدی در برنامه سیاسی واجتماعی و اقتصادی یک کشور و ملت ثبت شود.

کودتاها، انقلابها، بحرانهای گوناگون و گاه برنامهریزیها و طراحیهای نوین و کلان، که متأثر از مؤلفهها و متغیرهای گوناگون بهوجود میآیند، تغییرات عمیقتر در کشورها را نشان میدهند و انتخابات میتواند، این سرفصلهای جدید را نهادینه نماید.

عراق نیز به عنوان یکی از کشورهای غرب آسیا، که در 15 سال گذشته، شرایط و وضعیتهای راهبردی متفاوتی را تجربه و پشت سر گذاشته، چهارمین انتخابات پس از سقوط صدام و اولین انتخابات پس از شکست داعش را در 22 اردیبهشت 97 (12 می 2018) پشت سر گذاشت. بدیهی است که تاریخ طولانی دوره دیکتاتوری و سپس اشغالگری آمریکا و غرب و سه سال رویارویی با تروریسم تکفیری داعش، درک معینی از رخدادهای بزرگ و رفتار بازیگران آن، تجربه مشخصی از میزان مردمسالاری و دمکراسی، سطحی از کنشگری سیاسی و بصیرت اجتماعی، درجه خاصی از بلوغ و پختگی و... را موجب شده است.

آنچه بدیهی است اینکه همین تاریخ سیاسی محدود پانزده ساله در کنار دورهی دیکتاتوری صدام و کارنامهی انتخابهای گذشته، مبنای سنجش رویکردی و یا رفتار انتخاباتی و منطق آن را شکل خواهند داد و از آنها تأثیر خواهند پذیرفت.

دراین مقاله به رخداد انتخابات پارلمانی عراق در سایه واکاوی از ریشههای اثرپذیری از متغیرهای گوناگون میپردازد و نتایج و کارکردها و پیامدهای آن را در سطوح داخلی و خارجی مورد توجه قرار میدهد و چشماندازی از فرصتها و چالشهای محتمل را ترسیم مینماید. مفروض این مقاله این است که عراق وارد مرحلهی جدیدی از قدرتسازی در درون و نقشآفرینی در حوزه خارجی شده  است و ظرفیتهای بالقوهی آن بر حساسیتهای کشورهای مداخلهگر غربی افزوده است به صورتی که تلاش برای باقیگذاشتن عراق در شرایط انفعال را از دستور کار خود خارج نکردهاند.

*انتخابات پارلمانی عراق و عوامل اثرگذار و راهبردی

جامعهی عراق، همچون بسیاری از کشورهای عربی غربآسیا از یک بافت فرهنگی- عشایری، برخوردار است که هماکنون نیز در بسیاری از ابعاد شاکلهی سیاسی و اجتماعی و حکومتی جاری است و به موازات مستلزمات دولت- ملت و حکومت و قواعد قانونی، نقشآفرینی دارد. مضافاً اینکه دورهی طولانی دیکتاتوری چند دههی گذشته، بر شاکلههای رواشناسی رفتاری، کنشگری اجتماعی و سیاسی، حساسیتها، اولویتها، مطلوبیتها و بسیاری از ابعاد شخصیتی آنان در همزیستی لایههای قومیتی و مذهبی با یکدیگر اثر گذاشته است. هنوز وزن سیاسی و اجتماعی هر شخصیت مهم و یا تشکل سیاسی، به عقبهی عشایری آنها مرتبط است و چیدمان انسجام ملی در عراق، از واگراییهای قومیتی، طائفی و مذهبی رنج میبرد که حاصل سیاستهای دورهی دیکتاتوری است و همین ویژگی موجب میشود تا برخی جریانها و شخصیتها برای دستیابی به اهداف اختصاصی، چارچوبهای ملی را رها کرده و همتکمیلی با بازیگر خارجی و حتی دشمن را به سادگی بپذیرند. این ظرفیتهای بدبینانه در داخل عراق که با تحریک هوشمند خارجی هم همراه است، مبنای طرحهای تجزیه و فروپاشی ملی نیز میباشد طرح هایی که دشمنان عراق طراحان آن هستند. جداسازی قومی و مذهبی، ایجاد شکاف، واگرایی مبتنی بر منافع متضاد، ممانعت ازهرگونه حس ملی و همگرایی، تقویت نگاههای قراردادی و مشروط در همکاریهای ملی و امثال آن، مهمترین سرفصلهای سیاستهای استعماری کشورهای غربی در عراق هستند تا پایههای نفوذ درازمدت و حضور غارتگرانه را تحکیم بخشند.

عراق پس از صدام به دلیل سرمایههای ویژه، به موازات چالشهای گوناگون، از ظرفیتهایی برخوردار شده که به حضور اشغالگرانه آمریکا و غرب تا حد زیادی پایان داده و پروژههای خطرناک آنان را با شکست روبرو کرده و علیرغم تلاش گسترده و فراوان آمریکا و شرکای آن، امکان پایهگذاری سرفصلهای جدید در تاریخ سیاسی نوین عراق را کسب کرده است. به همین دلیل باید انتخابات پارلمانی جدید در عراق را شناخت و آثار،نتایجو متغیرها و عوامل داخلی و خارجی آن را ارزیابی کرد.

-عوامل داخلی

محیط داخلی عراق از عاملهای گوناگون اثر میپذیرد ولی برخی عوامل و رخدادها، در جامعه عراقی اثر راهبردی بهجای میگذارند و رهیافتها، شرایط و زمینههای جدید در عراق را شکل میدهند.

 

الف: مرجعیت و رویکرد کارآمدسازی

جایگاه مرجعیت شیعه در عراق از گذشتههای دور وحتی پیش از پیدایش کشور عراق جدید از عثمانی، بسیار مهم و اثرگذار بوده است ولی در 15 سال گذشته و پس از سقوط صدام، نقش آشکار و راهبردی در ساخت عراق مستقل و ساختارهای کارآمد داشته و بسیاری از برنامههای استکباری غرب را در عراق با شکست مواجه کرده و یا کم و بیاثر نموده است.

تشکیل دولت موقت، تدوین قانون اساسی، شکلگیری نهادهای حاکمیتی مبتنی بر انتخابات و مردمسالاری و نهایتاً صدور حکم وجوب کفایی تشکیل حشدالشعبی که پروژهی خطرناک تروریسم داعشی- وهابی را که توسط غرب، صهیونیسم و ارتجاع عرب و شرکای آمریکا، برای ایجاد ژئوپلیتیک و سایکسپیکوی جدید منطقهای طراحی و راهاندازی شده بود، به شکست کشاند و ارکان قدرت ملی، تقویت انسجام ملی و غیرطائفی و اندیشههای انقلابی و اسلامی را پایهگذاری کرد.

مرجعیت عالی شیعه عراق هوشمندانه از فتنههای گوناگون جلوگیری کرده و با هشدارهای مرحلهای ومستمر، بر کارآمدسازی ساختارهای حاکمیتی و مبارزه با فساد تأکید کرده است. مرجعیت عالی عراق در سرفصلهای کلی فوق، موهبتی برای مردم عراق و تضمین کننده عراق جدید در مقابل چالشها و تهدیدها و فتنهها ارزیابی میشود. جایگاه و نقش مرجعیت در فرازهای مهم سیاسی عراق به حدی است که به شکل نامحسوس، هدایت رویکردی ملت عراق را در دست دارد و به دلیل بنیانهای اعتقادی شیعیان و پذیرش و مشروعیت از سوی ارکان اهل سنت و کردها و دیگر مذاهب و اقوام، تکیهگاه اجتماعی بزرگی در اختیار دارد که بدون نیاز به چارچوبهای قانونی، از وجاهت و مشروعیت بلامنازع در جامعهی عراقی برخوردار است. منویات مرجعیت، تمامی آحاد جامعه عراق را دربر میگیرد و اختصاص به شیعه نداشته و همین رفتار بر نفوذ آن افزوده است.

 در انتخابات اخیر پارلمان عراق، که مرجعیت بنا به مصالح و دوراندیشی، در مورد مشارکت در انتخابات باصراحت موضعگیری نداشت، سطح مشارکت جامعه شیعی و عشایر مختلف شیعه از نسبتهای ثبت شده در سه انتخابات گذشته کمتر بود یکی از دلایل کاهش مشارکت جامعه شیعی در انتخابات پارلمانی اخیر عراق همین مسأله است.

 

ب: شکست تروریسم داعش و پروژه غربی- صهیونیستی

آمریکاییها، که در سال 2010 و پس از هزینهها و تلفات زیادی که در دورهی هفتساله اشغال گسترده عراق متحمل شدند، ناچار به خروج یا فرار از عراق گردیدند و امیدهای خود را برای کسب قراردادهای درازمدت امنیتی، نیمهکاره رها کرده و به حداقلهای حضور بسنده نمودند.

بیداری اسلامی در کشورهای عربی و اسلامی که به سرعت از سوی غرب و دیکتاتورهای همپیمان عرب آنها مهار و مدیریت شد و در مسیر دیگری هدایت گردید، برای آمریکا فرصت طلایی جدید تولید کرد تا در یک راهبرد جدید جنگ نیابتی که در سند امنیت ملی خود در سال 2012 تأکید کردند، با تکیه بر تروریسم تکفیری، احیای پروژه خاورمیانه جدید و یا بزرگ را دستیافتنی تلقی نمایند.اگرچه هسته اولیه داعش از سوی آمریکا در عراق بهوجود آمد اما گسترش این پدیده تروریستی از سوریه آغاز و سپس با نام داعش وارد عراق شد. داعش در یک هماهنگی با بخشهایی از جریانهای اهل سنت عراق در مرزهای اقلیم کردستان متوقف و استانهای نینوا، انبار و صلاحالدین را به طور کامل و بخشهایی از استان بغداد و دیالی را با سرعت اشغال کرد و مبنایی برای بازگشت آمریکا درچارچوب ائتلاف غربی مبارزه با تروریسم شد. آمریکاییها از زمان وزیر دفاع وقت خود امیدوار بودند تا 30 سال برای حضور گسترده در عراق، از بهانهی داعش بهرهمند شوند. با صدور فتوای وجوب کفایی، حشدالشعبی در عراق پایهگذاری شد که بازویی قدرتمند بود و مستقل از حوزههای نظامی و امنیتی تحتتأثیر آمریکا و در مسیر مبارزهی واقعی با تروریسم داعش وارد میدان شد. هستههای اولیه گروههای جهادی، که از قبل در عراق فعال بودند، گسترش یافته و بجز اقشار مختلف شیعه، یگانهای قدرتمندی از اهل سنت و کرد و ترکمن و دیگر مذاهب و اقوام را نیز دربر گرفت.

ماهیت و کارکرد حشدالشعبی، که صرفاً در ابعاد نظامی خلاصه نمیشود، توانست با سرعت تمامی محاسبات و برنامههای آمریکایی را برهم بزند، قبل از هر چیز، یک روح ملی و وطنی و یکپارچهسازی غیرطائفهای را که نقطه مقابل راهبردهای غربی و صهیونیستی بود، بهوجود آورد. اگر در کارکرد نظامی، حشدالشعبی در پیروزی بزرگ خود در مقابل داعش، امنیتسازی برای عراق و بهویژه استانهای سنی و یا چندقومیتی را هدیه کرد، در کارنامه فرهنگی- اجتماعی با عبور از مرزهای جغرافیای مذهبی و قومیتی، منجی دیگر مذاهب و اقوام ظاهر شد و حس ملی و انسجام ملی را رشد داد. همین پدیدهی امنیتسازی و فداکاری ملی در کنار دیگر اقوام و مذاهب در یک حرکت جهادی و ایثارگرانه، از جمله مقبولیت و مشروعیتهای فرامذهبی حشدالشعبی در روند انتخابات پارلمانی اخیر عراق قرار گرفت.

شکست داعش و پروژه استعماری- غربی باوجودیکه از سوی غرب و شرکای منطقهای آنان با تمام توان حمایت میشد و حتی در مسیر تلاش جهادگرانه حشدالشعبی از سوی نظامیان آمریکایی کارشکنی و حتی حملات هوایی را شاهد بودند، یک پیروزی با ماهیت و محتوای تولید قدرت و قابلیت تعریف قاعدهی بازی از سوی بازیگر پیروزمند تلقی گردید.

آنچه حشدالشعبی و پیروزیهای آن را برای غرب بیش از پیش هولناک میکرد، این بود که، این سازمان مستقل نظامی با کارکردهای گوناگون اجتماعی و فرهنگی و امنیتی، در یک شبکه متصل و همکار با جبهه مقاومت تعریف شده و پیوند ایران، مقاومت در عراق و سوریه را تا لبنان تصویر میکرد. آمریکاییها این پدیده را نوعی هژمونی مقاومت و فرهنگ جهادی کارآمد و امنیتساز و مورد اعتماد بخش وسیعی از جامعه ارزیابی میکردند که برای منافع استعماری و مداخلهگرانه آمریکا مهلک بود.

پیروزی بر داعش و پشتوانههای گسترده در بین شیعه، اهل سنت و دیگر اقوام و مذاهب از یک سو موجب پیدایش ظرفیتهای ساختارهای حاکمیتی و قدرت در عراق، شد و از سوی دیگر، یک پیوند منطقهای و گسترده از محور مقاومت را که به خودی خود یک قدرت جدید تلقی میشد، در معادلات قدرت ثبت کرد.

بدیهی بود که پیروزی نظامی و امنیتی و مقابله با طرحهای آمریکا باید تبدیل به اهرمهای قدرت حاکمیتی شده، از مزیتهای پیروزیسازی و موازنه قدرت بهرهمند شوند. به همین دلیل در سیر و روند انتخابات پارلمانی عراق، شاهد هستیم که بیشترین جنگ رسانهای و روانی علیه حشدالشعبی صورت میگرفت. این جنگ روانی پروژه مشترک از سوی آمریکا و انگلیس، عربستان و برخی شرکای دیگر آنها بود.

سوخته شدن کارتهای بازی آمریکایی در جغرافیای اهل سنت از یکسو و گرایش عمیق بخشهای مهمی از اهل سنت به حشدالشعبی یکی از دلایل شکست فراکسیونهای اهل سنت و احزاب سنتی آنها بود که مورد حمایت آمریکا و عربستان و ترکیه و ... قرار داشتند. قربانی شدن و هزینههای گسترده اهل سنت در دورهی سهساله اشغال داعش و سلب وجاهت چهرهها و احزاب معروف اهل سنت و بیاعتمادی بدنه اجتماعی و عشایر و روحانیون سنی به آنها، که در کنار خود حشدالشعبی و نجات از داعش را شاهد بودند، شکافهای گوناگون در مجموعه اهل سنت عراق تولید کرد.

پایگاه مردمی این احزاب با بحران روبرو شد و ظرفیتهای همگرایی در بین آنها از بین رفت و تلاشهای رشوهآلود عربستان و توصیههای آمریکایی و انگلیسی برای همگرا کردن احزاب سنی به جایی نرسید. ریزش آراء و از دسترفتن کرسی گروههای سنی در انتخابات اخیر به همین دلایل بود.

 

ج: رفراندوم کردی عراق

اصرار مسعود بارزانی، که با پشتوانهی پنهان غربی بر واگرایی و رفراندوم استقلال اقلیم کردستان پافشاری کرد، از عوامل تشدیدکننده شرایط نامطلوب برای گروههای کردی در انتخابات پارلمانی عراق ارزیابی میشود. اگرچه رقابت و اختلاف در بین جناحهای کردی در ابعاد مختلف ادارهی اقلیم، مسائل فساد مالی، قدرتطلبی حزب دمکرات و برخوردهای حذفی با حزب گوران از گذشته نیز وجود داشت ولی پیامدهای رفراندوم و واکنشهای محکم از سوی ایران و ترکیه و دولت مرکزی عراق، دشواریها و مشکلات جدیدی برای بدنه اجتماعی کردی ایجاد کرد، که تنزل جایگاه و وزن احزاب کردی در انتخابات و ساختارسازیهای بعدی را موجب گردید. اجرای رفراندوم نه تنها برای مسعود بارزانی تولید قدرت نکرد، بلکه در سطح حکومت مرکزی و جامعه عراقی و همچنین در داخل جامعه کردی و احزاب دیگر کردستان عراق، چالشسازی کرده، موقعیت آنان را تضعیف نمود و مزیتهای خود در انتخابات گذشته را در تعامل با احزاب شیعی و سنی از دست دادند. اگر در گذشته یک ائتلاف بزرگ کردی، مذاکرات برای شرکت در قدرت را ساماندهی میکرد، در این انتخابات واگرایی کامل بر آنها حاکم شده و احزاب کردی، به یارگیری مجزا و منفرد با دیگر احزاب پرداختند. مسعود بارزانی و شاید برخی دیگر از احزاب کردی که برای ر فراندوم استقلال اقلیم کردی عراق، به وعدههای آمریکا دلبسته بودند، با عقبنشینی آمریکا و غرب از حمایتهای خود، بر تاریخچهی بیاعتمادی به آمریکا افزودند و این خشم و بیاعتمادی در دیدارهای اخیر سفیر آمریکا با بارزانی که از سوی "منابع مطلع" گزارش شده، خود را نشان داد؛ بهطوریکه بارزانی با تندی با سفیر آمریکا برخورد کرده است. نقش ایران در مهار بحران رفراندوم کردی و پایان دادن سریع آن، که به ویژه در کرکوک برای مسعود بارزانی، امری شگفتیبرانگیز بود و حشدالشعبی نیز در آن نقش مؤثری داشت، برخلاف مزیّتهای برتری آمریکا طراحی شده بود ولی ایفای نقش سریع، هوشمندانه و مؤثر ایران در معکوس کردن این پروژه، فرصتهای جدیدی در اختیار ایران قرار داد که یکی از عوامل متعددالآثار در روندهای انتخاباتی و دیگر عرصههای عراقی و جایگاه بازیگران داخلی و خارجی ارزیابی میشود.

 

د: تغییر منطق رقابتها و ائتلافسازیها

به طور کلی بخشهای سهگانه شیعی، سنی و کرد در مقدمهی ورود به انتخابات به دلایل متفاوتی، رفتارهای جدید انتخاباتی از خود نشان دادند.

جامعهی عراقی در تمامی طیفهای مذهبی و قومی، به سیاستمداران، احزاب و صاحبمنصبان به نوعی بیاعتماد شدهاند و فضایی از نارضایی از کارنامه عملی احزاب و مقامات بر جامعهی عراقی حاکم شده است. جامعه عراقی که در پایینترین سطح از بهرهمندی خدماتی با مشکلات دست و پنجه نرم میکردند، شاهد فساد مالی مسئولین اجرایی بودند. با اینکه بخشهای مختلف جامعه عراقی به تازگی از شر داعش راحت شده بودند، اولویت امنیت و خدمات و معیشت و مبارزه با فساد و تمایل به مقامات تکنوکرات و کارآمد، اصلیترین خواستههای مردم را تشکیل میدادند.

مجموعه شرایط فوق، موجب شد تا رویکردهای انتخاباتی مردم نیز متفاوت از گذشته و معیارهای انتخاباتی جدید در اولویت قرار گیرند.

سرخوردگی در جامعه کردی و افزایش اختلافات درونکردی، از یک سو ضریب مشارکت مردم کرد  را،که بالاترین سطح مشارکت در انتخاباتهای گذشته را ثبت کرده بودند، کم کرده و از سوی دیگر به واگرایی احزاب کردی منتهی شد و موجب آن شد که بخشی از ظرفیتهای انتخاباتی خود در موصل و بغداد و کرکوک و دیالی را از دست بدهند و وزن کلی و انتخاباتی آنها کاهش یابد.

در بخشهای اهل سنت نیز، عشایر زیادی از نینوا و انبار، رویکردهای طائفی را رها کرده و در کنار فراکسیونها و احزاب شیعی و یا حشدالشعبی قرار گرفتند و همانند کردها، از سطح مشارکت فعال آنها در انتخابات کاسته شد. واگرایی و قدرتطلبی و محرومیتخواهی نیز بر احزاب سنی مسلط شده و حتی تلاشهای عربستان، ترکیه و غرب، موجب التیام این مشکل نشد.

مضافاً اینکه رویکردهای طائفی و با محوریت چند حزب و فراکسیون بزرگ، جای خود را به گرایشهای واگرایانه، استانی و شهرستانی و احزاب کوچکتر داد و حاصل آن در میزان کرسیهای کسب شده در انتخابات پارلمانی را به شدت کاسته و به حامیان خارجی این احزاب نشان داد که ابزارهای آنان  برای دخالت در معادلات سیاسی عراق، تا چه حد فرسوده است.

این شرایط جدیددر بین احزاب اهلسنت، بر سطح مطالبات تحریکآمیز گذشته در قبال احزاب شیعه و یا دولت مرکزی عراق، آثار خود را به جای میگذارند و وزن آنها در معادله قدرت کلان عراق در داخل این کشور، همانند و همطراز گذشته نخواهد بود.

نکته قابلتوجه و مشترک احزاب کردی، سنی و شیعه این بودکه، گرایش به رقابتهای انفرادی فراکسیونها و احزاب و وزنکشی انفرادی از جایگاه اجتماعی، رونق مشابه داشت.

فراکسیونهای شیعه عراق هم که در گذشته با دو لیست بزرگ وارد رقابت انتخاباتی میشدند، این بار با حداقل دو لیست اصلی از فراکسیونهای بزرگتر وارد کارزار انتخاباتی شدند. فراکسیونهای شیعه که خود را در جایگاه محوری پیروزی بر داعش میدانستند، به امید کسب سهم بیشتری از گذشته در پارلمان، به تلاشهای وحدتساز، پاسخ مثبت ندادند. شگفتیهای نتایج انتخاباتی نشان داد که جریان صدری، برخلاف مواضع شناختهشده، با کمونیستها و تشکلهای جامعهی مدنی ائتلافسازی کرده و باوجودی که کمترین احتمال جدی برای کسب نتایج چشمگیر را داشت، در صدر قرار گرفت. حیدر العبادی که از مزیت حضور در حاکمیت و حمایتهای خارجی و بهویژه آمریکایی و سعودی بهرهمند بود، در جایگاه سوم قرار گرفت. ائتلاف فتح که از مجموعههای جهادی و فداکار حشدالشعبی تشکیل شده بود، علیرغم بیشترین فشار تخریبی رسانهای و روانی خارجی و داخلی با اقبالی بیش از انتظار ظاهر شد و در ردیف دوم کسب کرسی پارلمان قرار گرفت.

میتوان گفت که منطق رفتار انتخاباتی مردم و احزاب در سراسر عراق تا حدود زیادی تغییر کرده و اولویتها و مؤلفههای جدیدی بر عملکرد انتخاباتی آنها حاکم است.

 

-عوامل خارجی

کشورهای زیادی به عنوان بازیگران مؤثر در روندهای سیاسی و انتخاباتی عراق بودند ولی اصلیترین بازیگران را باید آمریکا و انگلیس، عربستان، ایران و سپس ترکیه دانست. البته نمیتوان از بازتاب روندهای مبارزه با تروریسم تکفیری و پیروزیهای بزرگ در سوریه، که در محیط داخلی عراق و یا بر موقعیت بازیگران خارجی دخیل در عراق، تأثیر میگذارد نیز غافل شد. چراکه این پیروزیها در سوریه، دارای ابعاد و کارکرد در سطح ملی در سوریه و سطوح منطقهای و بینالمللی و موازنهی قدرت منطقهای و بینالمللی است و بر عرصه و سطح بازیگری طرفهای داخلی و خارجی مؤثر در عراق نیز تأثیرگذار خواهد بود.

به شکل بدیهی همانگونه که پیوند پیروزیهای شکل گرفته در عراق و سوریه، ضریب امنیتی دو کشور و پیوندهای منطقی بین آنها و یا سطوح همکاری از ایران تا لبنان را ارتقاء خواهد داد، باقی ماندن اهرمهای تروریستی و یا مؤلفههای مؤثر برای مداخلهگری آمریکا و شرکای آن در عراق و سوریه نیز، قدرت مانور بیشتری به حامیان تروریسم و بیثباتی خواهد داد.

بازیگران خارجی متناسب با نوع پیوندهایی که با محیط داخلی عراق دارند و ظرفیتهای این پیوندها و یا نوع هدفگذاریهای مطلوب خود در عراق، دارای اثرگذاری بر روندهای گوناگون عراق خواهند بود. از آنجا که انتخابات پارلمانی عراق، منشأ ساختارهای جدید قدرت در یک فرآیند دمکراتیک میباشد، هر یک از بازیگران خارجی با تعریف مطلوبیتهای خود، در روندهای سیاسی و انتخاباتی سرمایهگذاری و اثرگذاری وتلاش نمودند.

آمریکا، انگلیس و عربستان در یک چارچوب رفتاری و در یک تنوع و تقسیم کار با اهداف مشابه و هماهنگ در عراق عمل میکنند. این مثلث که از بانیان و حامیان تروریسم تکفیری بهشمار میروند، اهداف مرحلهای خود را به مدیریت پیامدهای پیروزی بر داعش در عرصه انتخابات و ماهیت حکومت جدید قرار دادهاند.

از نگاه این تیم همکار، نباید انتخابات پارلمانی شکل میگرفت تا امکان ساماندهی بازماندههای داعش از یک سو و جریانهای سیاسی مرتبط، از شرایط انفعال خارج شده و قادر باشند در روند انتخابات و نتایج و پیامدهای آن، نقش مؤثر گذشته را به اجرا بگذارند. به همین دلیل مسعود بارزانی و علاوی و اسامه نجیفی و صالح مطلک در هماهنگی با آمریکا، شعار ضرورت تأخیر و تعویق انتخابات را دنبال میکردند که بینتیجه ماند و دستگاههای مسئول بر اجرای انتخابات در زمان مقرر اصرار ورزیدند. گام بعدی برای همگرا و متحدسازی این گروهها برداشته شد و رایزنیهای سعودی با رهبران سیاسی سنی، به دلیل اصرار هر یک برای زعامت احزاب اهل سنت به جایی نرسید و در نتیجه تمرکز و سرمایهگذاری اصلی و برنامههای عملی این تیم برای انتخابات بر ایجاد مجموعه افراد مطلوب که در لیست فراکسیونهای شیعه قرار داشته و به شکل پنهانی در برنامه آمریکا برای گامهای بعدی در مجلس عراق نشان شده بودند، هدفگذاری شد. به موازات این تدبیر، رایزنی و حضور فعال در بین کاندیداهای انتخابات، جلوگیری از وحدت و همگرایی احزاب شیعه در قبل از انتخابات، جوسازی تبلیغاتی و روانی علیه حشدالشعبی و دولت قانون و تقویت اندیشهها و رویکردهای لائیک، تشکلهای جامعه مدنی و ضرورت تشکیل دولت عملگرا، غیرمذهبی با شعار «دولت غیرطائفهای» در اولویت تلاشهای سیاسی و رسانههای آنها قرار گرفت. فساد و ناکارآمدی حکومت عبادی، بهانه مناسبی برای مقتدی صدر بود تا با دعوت به تظاهرات از کارکردهای آن برای خود و جریان منتسب، بهرهبرداری نماید. آمریکا، انگلیس و عربستان نیز با تکیه بر بعثیها، کمونیستها، افراد سادهدل و تأثیرپذیر، امکان مدیریت مطالبات اعتراضی و مردمی را، تجربه میکردند.

ثقل اصلی تلاشهای این سه کشور در ابعاد عملی، مالی، اهمیت و نتیجهبخش بودن، بر مجموعه شیعه عراق قرار گرفت، تا با دستور کارهای پیش گفته، یک جریان ناسیونالیستی و حتی شیعه ناسیونالیست در قبال ایران را در عراق رشد دهند و راهبرد حذف منطقهای ایران و تضعیف جریانهای جهادی و حشدالشعبی و انقلابی امکان تحقق داشته باشد.

این اولویتبندی از سوی سه کشور فوق، منطقی بود. چون در بخشهای اهل سنت و کرد، امکان یارگیری مؤثر و یا نتیجهبخش نداشتند. آنان دورهی پساداعش و پیروزی بر تروریسم را متعلق به حوزه شیعه عراق دانسته و لذا برای راهبرد و هدف اصلیِ نافرجام گذاشتن و یا کند کردن تبدیل پیروزی بر تروریسم به دستاوردهای ساختاری و حکومتی، میبایست این اولویت عملیاتی را تعیین و اقدامات خود را متمرکز نمایند.

با اجرای انتخابات، تلاش رسانهای آنها بر هر رخداد و خبر و ظرفیتی که حاصل انتخابات و مردمسالاری را مخدوش نماید، متمرکز شده و بهویژه از سوی عربستان، موضوع تقلب، با همت گستردهای دنبال شد. برخی اعتراضات  در میان کردها در حوزه کرکوک و یا اقلیم کردستان و یا زمزمههای مشکوک بودن کرسیهای کسب شده توسط ائتلاف سائرون در بغداد و آشکار شدن روابط ویژه سفیر آمریکا با اعضای کمیسیون عالی انتخابات و اینکه حدود یک سوم اعضای کمیسیون عالی و افراد آن از ائتلاف سائرون هستند، ضرورت بازشماری آراء و حذف کمیسیون عالی انتخابات و واگذار کردن این امر توسط پارلمان به دادگاه فدرال عراق، مطرح و محقق گردید.

 آتش گرفتن یک چهارم از صندوقهای رأی در کمیسیون عالی انتخابات در بغداد که تقریباً همزمان با مسئله بازشماری آراء صورت گرفت، این گمانه را تقویت کرد که هرگونه اعلام تغییر در آراء ائتلافها، میتواند یک بحران جدید و زیر سؤال رفتن انتخابات را دامن بزند. با اعلام نتایج انتخابات، آمریکاییها و کشورهای مثلث، اولویت خود را در حمایت از حیدر العبادی قرار داده تا به عنوان گزینه مطلوب، محور تشکیل «کتلة اکبر» یا فراکسیون بزرگ قرار گیرد. حمایت از نخستوزیری مجدد العبادی از سوی این سه کشور به جایی رسید که سفیر آمریکا در تلاش جدید خود با سیاست چماق و هویج، در دیدار با رهبران ائتلافها و شخصیتهای عراق، با زبان تطمیع و تهدید علنی وارد شد تا با جلب پذیرش محوریت حیدر العبادی، احزاب کرد و سنی را در کنار ائتلاف نصر به رهبری عبادی قرار دهند.در برخی از موارد، سفیر آمریکا در عراق، رهبران سنی را تهدید کرد که در صورت مخالفت، داعش را مجدداً احیا و به جان آنها خواهد انداخت.

 در ساخت ائتلاف بزرگ در محوریت عبادی، سیدعمار حکیم نقش فعال و مشکوکی بروز داد و ائتلاف مقتدی صدر را در نشست مشترک ائتلافها با حضور عبادی، مشارکت داد. دلیل این رفتار سیدعمار حکیم این بود که در کنار ائتلاف فتح و دولت قانون و احزاب همراه آنان، جایگاه و منزلت مؤثری برای خود احساس نمیکرد و خود را در حاشیه ارزیابی مینمود. لذا با ورود به بازی مطلوب عبادی، چنین ارزیابی کرد که قادر است به محرک و "پیشران سایه" در دولت عبادی تبدیل شده و از مزیتهای آن بهرهمند گردد. مضافاً اینکه با جدا شدن از مجلس اعلی شیعه و تأسیس حزب جدید "الحکمة"، حفظ ماهیت شیعی را کنار گذاشته و نوعی «شهروندمحوری» و حتی لائیک را با شعار جوانگرایی در دستور کار گذاشت. مطلوبیت کشورهای سهگانه(آمریکا،انگلیس،عربستان) این بود که ضمن برجسته کردن عبادی و یا چهرهای در طراز وی و تشکیل ائتلاف بزرگ، جریان مقابل در احزاب انقلابی و حشدالشعبی و نفوذ ایران را به چالش کشیده و آنها را با انفعال مواجه نماید.

رایزنیهای فتح و دولت قانون و جذب بخش مهمی از اعضای ائتلاف نصر و احزاب و نمایندگان مستقل و رایزنیهای اصولی با احزاب کردی و اهل سنت، این تصویر اولیه را منتقل کرد که ائتلاف آنها دارای اکثریت نسبی بوده که در اولین نشست در موعد قانونی پارلمان جدید نیز اعلام گردید. این در حالی بود که عبادی نیز با ارائه اسامی ائتلافهای نشست هتل بابل بغداد، با این تصور که تمامی نمایندگان ائتلاف نصر را در اختیار دارد، خود را ائتلاف بزرگ نامید ولی بر اساس آئیننامههای پارلمان، مبنای اعلام ائتلاف بزرگ، اسامی نمایندگان و ائتلافهاست و اعلان صرف نام ائتلافها کفایت و مشروعیت نخواهد داشت.

همانگونه که بیان شد، اولویت این مرحله از روندهای انتخاباتی برای آمریکا، انگلیس و عربستان، راهبرد فرسایش در مناطق شیعی، با ایجاد واگرایی، امکان یارگیری از احزاب شیعه، تشدید درگیری و اختلاف در بین مردم و احزاب شیعه و کاهش دادن به ظرفیتهای قدرتسازی توسط احزاب و ائتلافهای شیعه در خارج از اراده آمریکا بود. یکی از نمادهای عملی هرج و مرجسازی هدفمند در مناطق شیعه، رویدادهای بصره بود که با مدل مشابه رخدادهای خرمشهر و خوزستان و با تکیه بر نارساییهای خدماتی و مشکلات آب و برق و بیکاری دامن زده شد و بجای مخاطب قرار دادن مسؤولان اصلی در دستگاههای اجرایی و حیدر العبادی، به سوی اهداف دیگر هدایت و مراکز دولتی و احزاب اسلامی و انقلابی و کنسولگری ایران، هدف یورش و آتشسوزی قرار گرفت.

 این رخداد اینگونه معنایابی میشود که آمریکا همانگونه که توسط کنسول خود در بصره مدیریت نموده و یا در صفحه تلگرام و پیام سفارت آمریکا از بغداد به کنسولگریشان در بصره اعلام کردهاند، نشان دادند که اگر گزینه نخستوزیری آنها امکان قدرتیابی مجدد نداشته باشد، بصره و مناطق شیعی را به آتش خواهند کشید. نکته جالب اینکه عوامل اجرایی این رخدادها، در مدل و نمونههای مشابه برخی رخدادها در ایران، از جریانهای بعثی، منحرف، مزدور، جاسوس و جذب افراد سادهلوح و با تحریک برخی نخبگان و مسئولین عراقی و ... تشکیل شده بودند.

نقش ترکیه، نقش واسطهگری با اولویت کارکردهای امنیتی- اقتصادی برای این کشور در عراق است. اگرچه از سطح و گسترهی نقش ترکیه در این مقطع زمانی در عراق کاسته شده است، ولی از آنجا که نوعی بدبینی و سرخوردگی در بین احزاب اهل سنت و تا حدودی کردها نسبت به سعودی وجود دارد، ترکیه این فرصت را یافته تا مدیریت برخی جریانهای اهل سنت را در اختیار داشته باشد و در رفتاری خاموش و حفظ ظرفیت و جایگاه احزاب یادشده، به دنبال احیای آمارهای اقتصادی گذشته در بازار عراق باشد و این مسئله برای اقتصاد ترکیه که با بحرانهای اقتصادی- مالی و چالشهای سیاسی، امنیتی با آمریکا روبروست، امری حیاتی است.

ایران، برخلاف مدل رفتاری کشورهای مداخلهگر، معتقد به همکاری و مساعدت و توصیههای غیرتحمیلی  وحفظ استقلال و حاکمیت کشور همسایه و کمک به ایجاد امنیت و آرامش در آن است از این رو توانسته است مقبولیت و مشروعیت قابل اتکایی را  در جامعه عراق کنونی کسب کند.

رویکرد ایران در عراق از طریق توصیه به همگرایی اصلی، در بین تمامی احزاب شیعه و سپس هماهنگی و همسازی با احزاب سنی و کرد، برای مدیریت کلان عراق است و راهبرد تقویت انسجام ملی در بین همه طوائف را برای یک عراق منسجم و متحد میخواهد ایران قدرت و امنیت در عراق را، برای امنیت و منافع خود مفید میداند، واز همین رو در کنار دولت و ملت عراق قرار گرفته است.

این راهبرد و شاخصهای رفتاری موجب شده تا مسعود بارزانی بهرغم برخی مواضع و کارهای نامطلوب، در دیدار با «مقامات ارشد و ویژه ایرانی»، تأکید نماید که ایران دوست واقعی مردم کرد و عراق است و همواره در بحرانها و ناملایمات برخلاف آمریکاییها و دیگران، در کنار ما بوده است. همین مفاهیم از سوی برخی رهبران و شخصیتهای سنی عراق ابراز شده و از جمله آن میتوان به مواضع شیخ صمیدعی اشاره کرد. اغلب عشایر نینوا و بهویژه عشایر انبار عراق در دستهبندیهای انتخاباتی، برخلاف گزینشهای انتخابات قبلی، در کنار ائتلاف فتح و دولت قانون قرار داشتند. حتی چهرههای جنجالی شیعه مانند سیدعمار حکیم و مقتدی صدر، ایران را عمق استراتژیک خود دانسته و رویکردهای عربی خود را، نوعی مصلحتاندیشی برای کاهش آلام و دشواریها و مشکلات مردم عراق میدانند، که از سوی رسانههای سعودی و امثال آن در غرب، تلاش میشود نوعی فرار از ایران و یا ضدیت با ایران ارزیابی و تصویر شود.

به همین دلیل و بنا به اعتراف محافل استراتژیک و حتی برخی مقامات آمریکایی و غربی، ایران دارای بالاترین سطح «نفوذ از نوع خود» در عراق میباشد.

این حضور و نفوذ نه به مفهوم پذیرش هزینههای بیمنطق، بلکه بخشی از مؤلفههای منافع و امنیت ملی ایران ترسیم و به اجرا درمیآید. در عین حال که "مقامات مسئول ویژه"، به مقامات عراقی در مسائل اساسی عراق توصیههای مشفقانه میکنند، در قبال رخدادهای حیاتی و امنیتی، اغماض نکرده و از مجاری رسمی و با ابزارهای عراقی، به رفع تهدید میپردازند. حضور فعال و مستشاری ایران و تقویت ابزاری و میدانی نیروهای مخلص حشدالشعبی و یا تشکیل اتاق عملیات و اطلاعات مشترک با دستگاههای مسئول عراقی در قبال تهدیدات تروریستی داعش، یکی از این نمونههاست که در مسئله رفراندوم اقلیم کردی عراق نیز، پس از سه بار توصیههای دوستانه به آقای مسعود بارزانی، با مجموعهای از اقدامات منطقهای و درونسطح عراقی، تهدیدات ناشی از این اقدام ناسنجیده، با سرعت و غافلگیری مهار گردید.

در مدیریت روندهای انتخاباتی و تشکیل کتلة اکبر و ساختارهای حاکمیتی جدید نیز، سیاستهای حکیمانه و هوشمند دنبال شده و تلاشهای مأیوسانه محور آمریکایی در عراق به فرصتهای جدید برای ایران و رشد و ارتقاء درک از رفتارهای فتنهانگیز و مخرب آمریکا، در افکار عمومی و جریانهای سیاسی عراق، تبدیل شده است. کمااینکه در حوادث بصره نیز که راهبرد انتقال درگیری به مناطق شیعه و تبدیل آن به ظرفیتهای ضد ایرانی و ضد حشدالشعبی و جریانهای انقلابی از سوی آمریکا بود، نه تنها عبادی در پازل آمریکایی به مهرهای سوخته تبدیل شد، بلکه پتانسیلهای خفتهی بعثی و یا کادرسازیهای جدید و پنهان آمریکایی برای جریانسازیهای آشوبساز نیز، به کارت سوخته و بیحاصل تبدیل شده، کابوس جدیدی به نگرانیهای حضور آمریکا در آینده عراق افزود.

 

*روندهای انتخاباتی و نتایج آن

بیش از چهلوچهاردرصد از 24 میلیون واجد شرایط مشارکت در انتخابات در 12 ماه می 2018 (22 اردیبهشت 97) دربرابر صندوقهای رأی حاضر شده و از بین 7397 کاندیدای نمایندگی پارلمان عراق، که در قالب 27 ائتلاف بزرگ و 143 حزب سیاسی و 61 حزب مستقل از سوی کمیسیون عالی انتخابات عراق، تأیید شده بودند اعضای پارلمان عراق (329 نفر) را برگزیدند. بر اساس قانون اساسی عراق، 320 نفر از خلال رقابتهای انتخاباتی، از استانهای 18گانه عراق و از بین جریانهای شیعه، اهل سنت و کرد و 9 نفر از اقلیتهای گوناگون عراق، انتخاب میشوند، که 83 نفر آنها باید از بانوان برگزیده شوند.

مشارکت مردم در چهارمین انتخابات پارلمانی عراق پس از سقوط صدام، 52/44% بود؛ که حضور کمتری از انتخابات قبل را ثبت کرد. در نظام پارلمانی عراق، احزاب و ائتلافهای پیروز در انتخابات با تشکیل یک فراکسیون بزرگ، شانس نخستوزیری را کسب میکنند رئیسجمهور و ریاست پارلمان، با توافقات اولیه و در نشست رسمی پارلمان انتخاب خواهند شد. رئیسجمهور، رئیس و یا فرد پیشنهادی فراکسیون بزرگ پارلمانی را مأمور تشکیل کابینه میکند که باید از پارلمان رأی اعتماد بگیرد وبه عنوان نخست وزیر مسؤول اجرایی کشور خواهد شد. 26 کمیسیون مختلف، فعالیتهای تخصصی پارلمان را پوشش خواهند داد و نصاب تعیین نخستوزیر (1+50) و رئیسجمهور، دوسوم آراء نمایندگان میباشد.

 

-شکلبندی رقابتهای انتخاباتی

ائتلافها و احزاب سیاسی عراقی مشارکتکننده در انتخابات تقریباً تمامی تشکلهای سابق به همراه تعدادی احزاب جدید در مناطق کردی، شیعه و سنی بودند. ائتلاف دمکراسی و عدالت در اقلیم کردستان، الحکمه از سوی سیدعمار حکیم و حراک جیل جدید و تعدادی احزاب کوچکتر در استانهای سنی، 27 ائتلاف و 204 حزب سیاسی شرکتکننده را تشکیل دادند. 143 حزب سیاسی در قالب 27 ائتلاف بزرگتر شکل گرفته بودند اما این احزاب پس از پیروزی در انتخابات، آزادند به ائتلافهای جدید دست بزنند و یا نمایندگان عضو از ائتلافهای پیروز خارج و به ائتلافهای دیگر بپیوندند.

بر اساس تجارب گذشته انتخاباتی، انتظار میرفت که ائتلافهای موجود، اتحادهای جدیدی از بین خود به وجود آورند ولی در این انتخابات اخیر تقریباً در تمامی مناطق و طوائف، گرایش استانی و شهری جای همگرایی و وحدتسازی را گرفته و ائتلافهای بزرگتر نیز تمایل به وزنکشی و سنجش جایگاه مستقل اجتماعی را از خود نشان دادند.

دلیل پدیدهی فوق، نوعی بیاعتمادی به احزاب و ائتلافهای بزرگتر بود که به نیازمندیهای مناطق مورد حمایت بیتوجه بوده و یا دچار فساد مالی و بازیهای قدرت شده بودند این امر تکثر حزبی و تمایلات استانی و شهرستانی را قوت میبخشد. در بین ائتلافهای شناختهشدهی اهل سنت، رقابت شدید و یا خودمحوری، دلیل اصلی عدم شکلگیری اتحادهای جدید بود و تلاشهای آمریکا و عربستان و تشویقهای مالی آنها هم اثرگذار نبود. برخی گزارشها از سوی «کارشناسان مطلع» حاکی است که علاوی بهعنوان ائتلاف با 91 کرسی در انتخابات گذشته، خواستار محوریت در تمامی ائتلافها و احزاب اهلسنت بوده  است شرط عربستان برای حمایت از وی، اتخاذ مواضع آشکار ضدایرانی و مقابله با نفوذ ایران و گروههای متمایل و طرفدار ایران در عراق بود. علاوی این کار را غیرممکن دانسته و شرط عربستان نیز محقق نشد.

در بین احزاب کردی، از گذشته نیز در مورد رهبری اقلیم و تقسیم قدرت و نوع رهبری مسعود بارزانی، اختلافات جدی وجود داشت که رفراندوم استقلال و پیامدهای آن، این واگراییها را تشدید و مانع اتحاد بین گروههای کردی در یک ائتلاف بزرگتر شد. در میان احزاب سنی، بیاعتمادی به مقامات اجرایی و نمایندگان، فسادهای مالی و منطقهگرایی مهم بود و در میان احزاب شیعه پیروزی بر داعش و مسئله رفراندوم کردی، این احساس پیروزی را در ائتلافها و احزاب شیعه پررنگ کرده بود و بر ضرورت درک از جایگاه و پایگاه مردمی جدید خود در رقابتی مستقل از دیگران، موجب شد تا هرگونه تلاش برای تشکیل ائتلاف بزرگ شیعی به نتیجه نرسد. در انتخابات گذشته، دو لیست بزرگ از احزاب و ائتلافهای شیعه تشکیل شد ولی در انتخابات جدید حداقل 6 ائتلاف اصلی مشارکت پیدا کردند. رقابتهای حذفی بین برخی ائتلافهای شیعی، خطر تکرار انتخابات 2010 را پیش روی میگذاشت که علاوی توانست ابتکار عمل را در دست بگیرد.

لیستهای شیعی در مجموع 196 کرسی در انتخابات پارلمانی عراق کسب کردهاند که با احتساب کاندیداهای مستقل به 204 کرسی خواهد رسید. در لیست گروههای شیعی 10 نماینده از اهل سنت جذب شدهاند که نصاب حداقل 190کرسی برای مجموع ائتلافهای شیعی، یک رشد نسبت به انتخابات گذشته را ثبت میکند که با دو لیست در انتخابات شرکت شده بود.

حمایت جدی آمریکا و اصرار عبادی برای باقیماندن در قدرت و لابیهای سفیر آمریکا و عربستان و انگلیس، به نشست مشترک سائرون، نصر، الحکمه، قرارالعراقی و الوطنیه منجر شد و همزمان نیز فتح، دولت قانون و بخش اعظم جذب شده از ائتلاف نصر یک نشست به عنوان هسته اولیه کتله اکبر را ترتیب دادند.

رقابت شدید بین دو بخش بزرگ ائتلافهای شیعی، فرصت بازیگری به احزاب سنی و کرد داد تا بر وزن ائتلافسازی خود افزوده و امتیازخواهی را زمزمه کنند. ترکیب شکننده ائتلاف نصر (عبادی) در درون و با سائرون (صدر)، الوطنیه (علاوی)، القرار العراقی (نجیفی) موجب شده تا کردها پس از فشارهای غیرعادی آمریکا، علیرغم قولی که داده بودند در نشست فتح (عامری)، دولت قانون (مالکی) و بخش جداشده از نصر (فالح فیاض) شرکت نکنند و آن را به آینده موکول کنند.

رخدادهای بصره موجب شد تا فتح و سائرون در جلسه اضطراری مجلس جدید، دیدگاه مشترک عدم کفایت عبادی را مطرح کنند و زمینه همگرایی با یکدیگر را قوت بخشند. با جذب مقتدی صدر (سائرون) توسط فتح، زمینه بازگشت سیدعمار حکیم هم فراهم شده و حزب فضیلت (بصراوی) که قرار بود در کنار عبادی باشد و در نشست هتل بابل شرکت نکرد، هسته بزرگ شیعی را فراهم و توافقات اولیه با ائتلافهای کردی و سنی نیز به سرعت بدان میپیوندند و کتله اکبر با نصاب نزدیک 250 کرسی قابل شکلگیری است. در چنین شرایطی عبادی با 9 کرسی باقیمانده در نصر از طرفدارانش که در حال ریزش هستند، قادر به حاشیهپذیری نیست و احتمال پیوستن به کتله اکبر را نیز خواهد یافت.

 

-ائتلاف و احزاب پیروز انتخابات

بنا به تأیید نهایی دادگاه فدرال عراق، لیست ائتلافهای اصلی پیروز انتخابات و تعداد کرسیها و یا تعداد احزاب تشکیلدهندهی آن به شرح زیر هستند:

- ائتلاف سائرون متشکل از 6 گروه با 54 کرسی (یک نفر از نمایندگان آنها اخیراً فوت کرده است)

- ائتلاف فتح با 18 گروه و 47 کرسی پارلمانی

- ائتلاف نصر با 20 گروه و 42 کرسی از پارلمان

- ائتلاف دولت قانون شامل 9 گروه و 26 کرسی از پارلمان

- حزب دمکرات کردستان 25 کرسی

- ائتلاف الوطنیه (علاوی) با 21 کرسی

- الحکمه با 19 کرسی

- اتحادیه میهنی کردستان با 18 کرسی

- ائتلاف القرار العراقی (نجیفی) با 14 کرسی

یادآور میشود که احزاب سنی با 50 گروه در ائتلافهای سهگانه و یا احزاب مستقل استانی مشارکت داشتند که نسبت به انتخابات گذشته دچار کثرت و واگرایی و ریزش آراء شدید شدند و در چند بخش مستقل، گرایش به عبادی و یا گرایش به مالکی و یا در همراهی با فتح قرار میگیرند و دستهبندی میشوند.

حزب برهم صالح با 10 کرسی، حزب اراده (خانم فتلاوی) با سه کرسی، گوران با 5 کرسی، انبار هویتنا با 6 کرسی و ائتلاف بغداد با 4 کرسی دیگر احزاب پیروز در پارلمان جدید هستند.

 

-نتایج انتخابات معنادار

پیروزی ائتلاف فتح، در جایگاه دوم احزاب پیروز، که اگر با آمادگی سازمانی و رسانهای و تبلیغاتی مناسبتری وارد رقابت انتخابات میشد نتایج بهتری کسب میکرد یکی از شگفتیها و رخدادهای معنادار است. بهویژه اینکه رفتار انتخاباتی مردم عراق متفاوت از گذشته بود؛ و مردم به دنبال چهرههای خدوم و صالح بودند؛ ضمن اینکه ائتلاف فتح، هدف وسیعترین جنگ رسانهای و روانی از سوی بازیگران رقیب و یا کشورهای مداخلهگر سهگانه، آمریکا، انگلیس و عربستان بود.

ائتلاف سائرون نیز با کسب پیروزی در صدر احزاب و ائتلافها، معنادار بود. چون تقریباً هیچ جریان عراقی حساب ویژهای برای کسب پیروزی بزرگ این ائتلاف باز نکرده بود و کمترین هجوم تبلیغاتی نیز بر ضد آن وجود داشت. در عین حال کارشناسان مطلع معتقدند در کنار پایگاه عشایری مقتدی صدر، (که حتی نصاب تعداد نمایندگان دورهی قبل را نیز کسب نکرد)، دلیل کسب 54 کرسی در پارلمان، ائتلاف با حزب کمونیست و احزاب مدنی بود که در فعالیتهای تبلیغاتی و رسانهای و فضای مجازی از توان بالایی برخوردار بودند.

کسب حداقل 190 کرسی بهوسیلهی مجموع ائتلافها و احزاب شیعی، که از نصاب انتخابات گذشته نیز بیشتر بود، دارای دو ویژگی آشکار، دوستی با ایران (در سطوح متفاوت) و مخالفت با آمریکا و کشورهای مداخلهگر در عراق میباشند. این نکته از این جهت مطرح میشود که رسانههای سعودی و غربی نتیجه انتخابات و آراء کرسیهای شیعه را شکست محور ایران معرفی کردند، درحالیکه نتایج حاصله، عکس آن را نشان میدهد. به عنوان مثال، سید مقتدی صدر در تهدیدات لفظی آمریکا علیه سوریه و یا مسئله رعایت تحریمهای ایران توسط حکومت عبادی، مواضعی اتخاذ کرد که امید برای جذب وی از سوی عربستان را ناکام گذاشت و مسئول دفتر سیاسی جریان صدر، در مواضع آشکار و محکم، بر روابط ویژه با ایران و یا حمایت از ایران در مقابل تهدیدات تأکید کرد.

شکست و ریزش آراء و کرسیهای ائتلافهای معروف سنی مانند علاوی، نجیفی و... نیز از رخدادهای معنادار در انتخابات اخیر بود؛ ارزیابیهای غربی نیز به ضعف این جریانها در عراق تأکید دارند.

در بین افراد پیروز در انتخابات پارلمانی عراق، به ترتیب مالکی و عامری و یک خبرنگار از تلویزیون العهد عراق، که بهسوی مقام آمریکایی کفش پرتاب کرد، بالاترین آراء شخصی را به خود اختصاص دادهاند.

-اولویتها و راهبردهای غربی در عراق

با وجودی که نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا و سفیر این کشور در عراق، همراه با سفرای عربستان و انگلیس، در طول ماههای گذشته در تعامل و رایزنی با مقامات و یا ائتلافهای انتخاباتی و شخصیتهای این کشور اقدامات جنونآمیز و مداخلهگرانهای داشتند و در بسیاری از موارد با واکنشهای تند و عکسالعملی عراقیها روبرو شدهاند، با این حال ایالات متحده در طیفی از برنامهها و اقدامات مرحلهای خود محورهای زیر را هدفگذاری کرده است:

1- شکلگیری دولت ضعیف و غیرشیعی و حفظ عبادی و یا شخصیتی مشابه وی در پست نخستوزیری

2- حفظ عناصر و ساختارهای نخستوزیری عراق که نوعی چینش از افراد نفوذی و یا همفکر آمریکا در آن شکل گرفته و ارتباطات ویژهای در ساختارهای نظامی و امنیتی عراق را در اختیار دارند و یا در ارتباط فعال بهسر میبرند.

3- واگرایی و تشدید اختلاف در بین جریانهای شیعی و جلوگیری از همگرایی و همتکمیلی در بین آنها

4- فشارهای گوناگون سیاسی، حقوقی، تبلیغاتی بر علیه حشدالشعبی

5- کاستن از سطح نفوذ و حضور ایران در عراق

6- حفظ ظرفیتهای تروریستی باقیمانده و پراکنده در عراق و در صورت امکان، احیا و تقویت آنها

7- ایجاد یک شبکه اجتماعی از جوانان برای جریانسازی و آشوبگری و برهم زدن هنجارهای عراقی و ترکیب آن با ظرفیتهای بعثی، جریانهای انحرافی مذهبی و...

8- هماهنگ کردن اهداف و اقدامات در یک شبکه منطقهای بر علیه ایران، در یک جنگ روانی و اقدامات آشوبگرانه به منظور حذف منطقهای ایران.

9- فعالتر  کردن حضور ناتو در عراق و با بهانههای امنیتی، آموزشی و...

10- کاستن از پیوندهای منطقهای عراق و جلوگیری از نقشیابی فعال عراق در تحولات منطقهای

11- جلوگیری از تبدیل پیروزی علیه داعش به یک قدرت ساختاری و حاکمیتی و فعال شدن جریانهای انقلابی و جهادی در ساختار حکومتی

12- حفظ شرایط حکومت ناکارآمد برای زمینهسازی حضور بیشتر و فعالتر در عراق و مدیریت رفتارهای اعتراضی- اجتماعی، متکی‌‌کردن حکومت به آمریکا، فعال نگهداشتن بحرانهای امنیتی و سیاسی بین طوائف و اقوام عراقی.

 

 

انتخابات و مفاهیم اساسی در عراق*

انتخابات پارلمانی در عراق به دلایل زیادی و از جمله، شرایط فرسایشیافته آمریکا و ادبیات نامتعادل دیپلماتیک آنان با طرفهای داخلی در عراق، حیاتیبودن نتایج و پیامدهای مرتبط با ساخت مؤسسات حاکمیتی، رویکردهایی که در محیط داخلی و خارجی بجای خواهد گذاشت و اینکه چه کسانی سُکان هدایت ساختارهای حاکمیتی را بعهده خواهند گرفت و نهایتاً اینکه کدام بازیگر خارجی از اثرگذاری یا مقبولیت مؤثر، برخوردار است، از اهمیت ویژه برخوردار است. اگرچه سطح مشارکت در انتخابات عراق نسبت به دوره قبل کاسته شده ولی در تمام سطوح مردمی و حزبی و نخبگان و شخصیتها، نسبت به روندهای جاری و نوع رفتارهای بازیگران داخلی و خارجی و نتایج آن در تعیین مقامات سه قوهی حاکمیتی، حساس و پیگیر هستند. زیرا سرفصلهای یادشده، بر مفاهیم اساسی مانند دمکراسی، موازنه قدرت داخلی و خارجی، رویکردهای سیاست داخلی و خارجی، جایگاه و موقعیت بازیگران داخلی و خارجی، آثار خود را به جای میگذارند و حاصل تمامی فرازونشیبهای سیاسی و امنیتی و رفتاری بازیگران بایدِ مؤسسات و دولت و حاکمیت را شکل داده که بر شرایط تمامی افراد جامعه عراقی و جریانهای سیاسی و حتی بازیگران دخیل آثار خود را به جای میگذارند.

 

1- دمکراسی و جریانهای قدرت در عراق، مقبولیتها

این مفهوم از دو زاویه روند و پروسه طبیعی دمکراسی در عراق و یا قیاس آن با محیط پیرامونی، عربی و اسلامی قابل بررسی است.

شرایط ویژه و غیرطبیعی که عراق در آن بسر میبرد و اهرمهای بازی و ارتباطاتی که قدرتهای خارجی در دست دارند و یا مؤلفههای اجتماعی، سیاسی و امنیتی باقیمانده از نظام گذشته و رسوبات و ظرفیتهای داعشی و مؤلفههای فرهنگ اجتماعی مانند رفتار و تفکر مذهبی و عشایری، همگی از یک سو از موانع دمکراسی در عراق قلمداد میشوند، و از سوی دیگر، عامل رشد و بالندگی دمکراتیک و تفکر سیاسی و حکومتداری ارزیابی میشوند.

به عنوان مثال فضای روانی اهرمهای قدرتهای بزرگ غربی و مداخلهگر، آثار ارعابی و وحشتانگیزی را در بین مردم و رهبران سیاسی جامعه عراقی بجای میگذارد که مانع دمکراسی است ولی در عین حال عامل رشد و ارتقاء درک از ماهیت سیاستها و اهداف آنها در میان مردم و جریانهای مختلف است. در جریان انعقاد اولین نشست پارلمان جدید، «منابع آگاه» شاهد بوده و از زبان رهبران کرد و سنی عراق شنیدهاند که در پاسی از نیمه شب، مک گورک، فرستاده ویژه آمریکا و سفیر این کشور، با زبان تهدید و قلدری از آنان خواستهاند که از لیست معینی در عراق برای تشکیل ائتلاف بزرگ حمایت و سند مربوطه را امضاء کنند و مجازات تخلف از این کار را دستگیری و ربایش و بلوکه شدن اموال آنها در خارج از عراق قرار دادهاند.

این رفتار غیردیپلماتیک البته قابل پیگرد حقوقی و سیاسی است؛ درعین حال به دلیل تضاد با انتخابهای عراقی و اهانتآمیز بودن تا چند ساعت بیشتر دوام نیاورده و پروژه نخستوزیرسازی آمریکا در دقایق اولیه نشست پارلمان جدید شکست خورد.

این تصویر رفتاری، هیچگاه برای یک قدرت بزرگ جهانی، نفوذ و مقبولیت نخواهد ساخت، بلکه بیاعتمادی و تنفر را در آنها نسبت به این بازیگر خارجی رشد خواهد داد.

بدیهی است که آمریکا تنها بازیگر قدرتمند در صحنه عراق نیست و حاصل جمع و جمع جبری آثار بازیگران، آنچه را که در اولین نشست جدید پارلمان و یا جلسه دوم به انتخاب رئیس پارلمان عراق و معاونان آن منجر شد، خواهد ساخت.

گزینه آمریکا برای ریاست پارلمان، اسامه نجیفی بود که 19 رأی را به دست آورد و گزینهی محور عراقی بر انتخاب آقای حلبوسی (استاندار سابق الانبار عراق) با 169 رأی بر این جایگاه تکیه زد.

دلیل این رفتار آمریکا این است که به مفهومی به نام دمکراسی و پذیرش نتایج آن در کشورهای غرب آسیا و شاید تمامی کشورهای غیر شریک در جهان اعتقادی ندارد و معتقد است هر چینش ساختاری که خواستهها و مطلوبیتهای آمریکایی را تأمین کند، عین دمکراسی است!!

این شناسنامه رفتاری آمریکا، عیناً از سوی انگلیس و سعودی در روندهای انتخاباتی دنبال شده، به عنوان نشانهای ازمیزان و سطح مقبولیت آنها در نتایج به دست آمده قابل استناد میباشد.

در نمونهای دیگر، اصرار آمریکا بر شخص حیدر العبادی، که کارنامه ناکارآمد از خود نشان داده، برای نخستوزیری عراق، موجب شد تا با اظهارنظر مرجعیت مبنی بر اینکه مقامات ناکارآمد اجرایی نباید مطرح شوند، حیدرالعبادی از گردونهی به دستگیری مجدد قدرت کنار رفته و شخصاً آن را اعلام نماید. بدین ترتیب به سادگی، بازی آمریکایی و مداخلهگری مفتضحانه آنها برهم خورد. این مؤلفه فرهنگی- اجتماعی در عراق، درک جدیدی از استقلال و حاکمیت ملی را در نزد شهروند و شخصیتهای عراقی رشد خواهد داد.

 

2- موازنه قدرت داخلی در عراق

همانگونه که در بخشهای پیشین تأکید شد، روندهای انتخاباتی، تحتتأثیر مجموعهای از مؤلفههای دخیل هستند و نوع رویکرد و گزینههای بازیگران سیاسی، جایگاه و موقعیت آنها را در ساختارهای قدرت و موازنهسازی قدرت در قبال دیگران را تعیین میکند.

به عنوان نمونه اسامه نجیفی که در پارلمان 14 کرسی در اختیار داشته، نتوانسته آراء همپیمان نزدیک به خود، یعنی علاوی را با 21 کرسی برای برگزیدهشدن پست ریاست پارلمان کسب نماید و با 19 رأی در پایینترین موقعیت قرار گرفته است. و یا اینکه حیدرالعبادی با اینکه رهبر ائتلاف نصر با 42 کرسی است، تنها 6 کرسی را در صفبندی بندی انتخاب رئیس پارلمان در کنار خود داشته و بقیه اعضای ائتلاف نصر در کنار ائتلاف فتح وگزینه آنها، یعنی آقای حلبوسی قرار می گیرند.

 این جریانهای سیاسی بهخوبی درک می کنند که بهای انتخاب خود و پذیرش فشار آمریکایی را در انتخابات خود میپردازند وبهشکل بدیهی در موازنه قدرت داخلی عراق تنزل خواهند یافت. درمقابل نیز بازیگرانی که قدرت اجماع واقناعسازی بیشتری دارند، در جایگاه قدرت و اثر گذاری بالاتری قرار میگیرند

نتایج بهدست آمده در این روندهای انتخاباتی پارلمان عراق، بهخوبی  میتواند جایگاه آمریکا در موازنه قدرت داخلی عراق را بهنمایش بگذاردکه حاصل نوع سیاستها، رفتارها وانتخابهای آنهاست.

همین منطق و مدل بررسی، نشان میدهد که نقش جریانهای شیعه و جامعه شیعی در مبارزه با داعش و ایجاد امنیت و ثبات در عراق، در قیاس با احزاب و گروههای کرد و سنی که در پرونده داعش امتیاز مثبت کسب نکردهاند ویا حتی نقش همسو با داعش را ایفا کرده اند، ارتقاء خواهد داد. این تصویر کلان تأکید میکند که بازیگران کرد واهلسنت،در ترکیب با محور مشخصی از شیعیان قادر خواهند بود، جایگاهی برای خود در نظام قدرت داخلی کسب و یا حفظ نمایند.

این موازنه قدرت نشان میدهد که آن محور اراده و کارکردی فراتر از قدرت یک بازیگر بزرگ در طراز آمریکا در روندهای داخلی عراق دارد واین کارکرد قدرت ازطریق نوعی هم تکمیلی با هدایت و توصیه های مشفقانه بازیگری همچون ایران کسب شده است که قابل انکار نیست.

قدرت در ادبیات سیاسی و فلسفی و ارزیابیهای امروز صرفاً با تکیه بر ابزارهای سخت تفسیر نمیشود، بلکه در ترکیبی از قدرت سخت و نرم و باورپذیری و اعتماد به قدرت هوشمند تعبیر میشود. این موازنه قدرت داخلی در عراق، حاصل کارکردهای یک قدرت و رفتار هوشمندانه است. به همین دلیل است که کارکرد پروژهی داعش در عراق که میبایست با تکیه بر اهل سنت و جغرافیای آن، ژئوپلیتیک منطقه را بازنویسی کند، بهدلیل رفتارهای ناسازگار و بکارگیری قدرت غیرهوشمند به نقطهای رسیده است که بخش قابل توجهی از اهلسنت خود را درکنار تفکر حشدالشعبی، انقلابی و حداقل غیرآمریکایی قرار میدهند. همین امر موجب شده است تا در بخش کردی عراق نیز، پیوند واعتماد به ایران و یا گزینههای غیرآمریکایی در عراق مطلوبیت بیشتری داشته باشد.

 این موازنه قدرت جدید در عراق، مبنای ساخت سیاست داخلی و آرایش قدرت در آن خواهد بود.

اگر در سیاستهای آمریکایی در عراق، واگرایی قومی و مذهبی و دولت ناکارآمد و ضعیف و پیش برنده مطلوبیتهای آمریکایی، در اولویت بود، آرایش قدرت جدید در عراق، در نقطه مقابل آن، انسجام و همبستگی ملی، کارآمدی و قدرت حکومت و توانمندسازی زیرساختها و مؤلفههای آسایش مردمی و امنیت فراگیر و پایدار اولویت خواهند داشت. این بدان معناست که اهرمها و رویکردها و سیاستهای آمریکایی در عراق روند افول را طی کرده و عراق صحنه بازیسازی آمریکایی همچون گذشته نخواهد بود. یعنی آمریکا با از دست دادن قدرت بازی در داخل عراق، به اهرمهای خارجی برای مهار وضعیت جدید روی خواهد آورد و تحریم یکی از این اهرمهاست.

وقتی در عراق، رئیس بانک مرکزی اختیار و قدرتی ندارد و یک کمیته از کارشناسان آمریکایی در تمام سطوح اجرایی آن را مدیریت میکنند و یا شبکهای ازافراد فاسد و بعثی و... در دستگاههای نظامی و امنیتی و گاه سیاسی، به تسهیلگر سیاستهای آمریکایی در عراق تبدیل شدهاند و... باید وضعیت و موازنه قدرت جدید را تجربه کنند، آمریکا به همین میزان از قدرت خود را از دست خواهد داد و لذا  کندکردن روندهای سیاست داخلی و جلوگیری از اختلال در شبکه نفوذ آمریکایی در عراق، با تکیه بر تجربه انگلیسی و ریشهدار در عراق که ثقل خود را عمدتاً در جنوب عراق و مناطق شیعی قرار داده متمرکز شده و آشوبسازیهای متنوع به عنوان دستور کار فوری و مشترک آمریکا، انگلیس و سعودی خواهند بود. یعنی اینکه منحنی قدرت آمریکا و شرکای داخلی آنها در عراق، روند فرسایش و افول را طی  میکند، با اینحال باید منتظر آخرین تلاشهای آنها با ابزارهای داخلی و خارجی باشیم که با هدف متأثر کردن آرایش قدرت داخلی و یا سیاست داخلی عراق دنبال خواهد شد.

 

3-جایگاه و نقش قدرتهای خارجی و مؤثر در عراق

هر قدرت و بازیگر خارجی متناسب با مقبولیت و بهرهمندی از ظرفیتهای رسمی و غیررسمی در کشور هدف، از جایگاه و نقش مؤثر برخوردار خواهد بود.

انتخابات عراق و نتایج آن، حاصل یک پروسه از تحولات داخلی و منطقهای است که به سمت نهادینه شدن در ساختارهای قدرت عراق حرکت خواهد کرد. وزنکشی انتخاباتی، مقبولیت در روندهای قانونی و اثرگذاری بر انتخاب رؤسای قوای سهگانه از سوی جریانها و گروههای عراقی که با بیاعتمادی به آمریکا و شرکای منطقهای آن و بینزاکتی دیپلماتیک آمریکا در تعامل با طرفهای عراقی همراه شد دو گزارهی کلان و راهبردی از جایگاه و نقش آمریکا در آیندهی پیشِرو و کوتاهمدت را ثبت میکند. اولاً ابزارهای آمریکایی و ظرفیتهای آن، فرسایش جدی پیدا کرده و همسویی با آمریکا را در مسیر منافع خود نمیدانند. ثانیاً اینکه سیاستها و رفتار آمریکایی، نامتعادل، با نگاه ابزاری و متشنج است.

 ترکیب قدرت جدید در عراق نیز اگر تقابل مستقیم با آمریکا را اختیار نکنند، حتماً در مقابل آن مسامحه نخواهند داشت. این روشن است که عراق صحنه رقابت جدی محور ایران با آمریکاست و وزن و جایگاه ایران نسبت هر مقطع زمانی گذشته در عراق، نسبت به آمریکا، ارتقاء یافته و مستحکم است، به نحوی که تکیه بر یک مدیریت هوشمند و فعال و فراگیر، چالشهای آمریکایی را به فرصت جدید برای خود تبدیل میکند.

 رخدادهای بصره یکی از این نمونههاست و پیشنهاد انگلیسیها برای مذاکره با ایران در مورد عراق حاکی از این نگرانی است که شرایط خود را متزلزل میبینند. این پیشنهاد انگلیسیها، شبیه پیشنهاد آنها در مراحل پایانی جنگ تحمیلی در دوره صدام میباشد که در نقاط عطف ضعف و آسیبپذیری انگلیس عنوان گردید.

 

4- سیاست خارجی و برونگرایی مؤثر عراقی

یک شباهت رفتاری بین عراقیها و مصریها وجود دارد که به لحاظ روانشناسیرفتاری برونگرا و فعال هستند و به محض کسب حداقلهای فرصت داخلی، در محیط پیرامونی، حضوری مؤثر از خود نشان میدهند. یکی از دلایل مشغولسازی عراقیها در چالشها و بحرانهای داخلی ازسوی آمریکا و شرکایش در عراق، جلوگیری و ممانعت از کارکردهای سیاست خارجی و منطقهای عراق در موازنههای منطقهای است.

 بدیهی است که سیاست خارجی فعال عراق با تکیه به ماهیت و ترکیب قدرت جدید، نه تنها از فرصتهای آمریکا برای فشار به ایران خواهد کاست، بلکه ظرفیت و پتانسیل همسو با ایران در موازنههای قدرت منطقهای و پروندههای بحرانی و پرتنش تولید خواهد کرد و فرصتهای جدیدی برای شبکهسازی قدرت در منطقه، نظم منطقهای، موازنه قدرت منطقهای ایران به وجود خواهد آورد. این در حالی است که سیاست خارجی فعال عراقی، به حاشیه امن سیاست منطقهای ایران تبدیل شده، از ظرفیتهای شرکای منطقهای آمریکا خواهد کاست و به حلوفصل سریعتر بحرانهای بحرین و یمن و یا ممانعت از سیاستهای فلسطینی ترامپ و معامله قرن و متعادلسازی رفتارهای ترکیه کمک مؤثری خواهد داشت.

 

جمعبندی و چشمانداز

نتایج انتخابات عراق، نه تنها دارای مزّیتهای ظرفیتسازی و تأثیر در آرایش سیاسی و قدرت در داخل عراق و محیط منطقهای است و موقعیت بازیگران داخلی و خارجی و نقش آنها را تغییر خواهد داد، بلکه دارای چشماندازی از پتانسیلهای جدید میباشد.

در فرازهایی از این گزارش به مفاهیم فوق تا حدودی پرداختیم و میتوان بر گزارههای زیر تأکید کرد:

1- انتخابات عراق حاصل یک فرآیند و پروسه و متأثر از پارامترهای راهبردی و مرتبط در محیط داخلی و خارجی این کشور است.

2- با اینکه شاخص مشارکت در انتخابات پارلمانی عراق کاهش یافته ولی شاخصهای بلوغ سیاسی از روندها و نقش بازیگران داخلی و خارجی ارتقاء یافته است.

3- منطق رفتار انتخاباتی مردم و جریانهای سیاسی نسبت به گذشته تغییر کرده است.

4- جایگاه و وزن بازیگران سیاسی داخل عراق، متأثر از پدیدهی مبارزه با داعش و پیروزی بر آن و تحولات منطقهای تغییر کرده است.

5- جایگاه و وزن دو بازیگر و یا دو محور بازیگری ایران و آمریکا در عراق به نفع ایران چرخش ماهیتی پیدا کرده است که دارای پیامدهای داخلی و منطقهای خواهد بود.

6- موازنه قدرت داخلی و جایگاه گروههای شیعه نسبت به گروههای کرد و اهل سنت نسبت به گذشته، علیرغم مداخلهگری و کارشکنی محور آمریکا، تحکیم یافته است.

7- ترکیب قدرت جدید در عراق، آرایش قدرت و سیاستهای داخلی و خارجی عراق را تحتتأثیر قرار خواهد داد.

8- اولویت راهبردی محور آمریکایی برای مهار مرحلهی جدید از ساخت قدرت در عراق، حکومت ضعیف و وابسته، آشوبسازی داخلی و فشار خارجی است.

9- اولویت ایران در عراق، حکومت مقتدر و ملی و حاکمیت فراگیر، واکنش هوشمند به آمریکا و پروژههای آمریکایی و پرهیز از تنش کنترل شده و امنیت و ثبات پایدار در این کشور است. منسجمسازی شیعه، فراگیری کامل طوائف و اقوام در همبستگی ملی، همتکمیلی با ایران و محور مقاومت، بخش دیگری از این اولویتهاست.

 

 

منابع

 

سایت

1- تابناک، 30 اردیبهشت 97، نکاتی جالب از انتخابات عراق

2- سایت رسمی پارلمان عراق، فراکسیونهای پیروز در مجلس عراق/ نواب/ar.Parliament.iq

3- سایت اسپوتنیک، 19/5/2018، فراکسیونهای پیروز پارلمان عراق  ir.Sputnik news.com

4- سایت تلویزیون الکوثر، 19/11/96، آرایش سیاسی احزاب و ائتلافها در انتخابات عراق سال 2018

5- سایت تلویزیون الکوثر، 18/11/96، نگاه تحلیلی به نقشه ائتلافهای انتخاباتی عراق در سال 2018

6- iuvm Press.com،  29/2/97، عراق در آستانه انتخابات پساداعش

7- خبرگزاری تسنیم، 29/2/97، اظهارنظر پنتاگون درباره روابط با عراق در سایه انتخابات پارلمانی

8- سایت بصیرت، 30/2/97، دلایل پایین بودن مشارکت مردمی در انتخابات عراق- مصاحبه با هادی محمدی

9- سایت تحلیلی عصر ایران، 2/3/97، بررسی نتایج انتخابات عراق- مصاحبه با سفیر پیشین ایران در عراق، حسن کاظمی قمی

10- Pars Tody.com 25/2/97، چشمانداز فضای سیاسی عراق در دوران پس از انتخابات

11- سایت بصیرت، 7/9/97، با شکست داعش منافع و نفوذ آمریکا و امنیت رژیم صهیونیستی با تزلزل مواجه شده است- مصاحبه با هادی محمدی

12- کانال فارسی دویچه وله آلمان، 26/4/2016، اولین انتخابات عراق در دورهی پساداعش و نقش ایران در آن

13- انستیتو واشنگتن، 11 ژوئن 2018، شبهنظامیان ایرانی در پارلمان عراق

14- اسپوتنیک افغانستان، 10/6/2016، وقوع آتشسوزی در انبارهای کمیساریای انتخابات عراق در بغداد

15- کرد پرس، 12/3/97، کاهش نفوذ کردها پس از انتخابات عراق

16- خبرگزاری ایرنا، 15/3/97، سائرون با ائتلافهای الحکمه و النصر عراق به تفاهم رسید.

17- خبرگزاری ایرنا، 29/3/97، ادامه دخالتهای عربستان و آمریکا در روند انتخابات عراق

18- خبرگزاری صدا و سیما، 8/3/97، انتخابات مجلس عراق، نتایج و پیامدها

19- خبرگزاری تسنیم، 28/3/97، دادگاه فدرال پس از چند ماه نتایج نهایی انتخابات را تأیید کرد.

 

انتخابات عراقدموکراسیموازنه‌قدرتآرایش‌قدرتمرجعیتحشدالشعبیکردهای عراق


تعداد مشاهده: 1128