فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و راهبرد دولت جدید آمریکا در غرب آسیا

دکتر رضاداد درویش
پژوهشگر مسایل و سیاست خارجی آمریکا

چکیده
پرسش مقاله حاضر عبارت است از اینکه غرب آسیا چه جایگاهی در سیاست خارجی دولت جدید آمریکا دارد؟ و اهداف، برنامه و رویکرد رئیس‌جمهور جدید آمریکا در قبال غرب آسیا چیست؟ برای پاسخ‌گویی به سئوال مذکور، برنامه‌های حزبی، مواضع‌نامه و دیدگاه‌های نامزدهای هر دو حزب بزرگ آمریکا در باره بحران‌ها و مسایل مهم سیاست‌خارجی آمریکا در غرب آسیا مورد مداقه و تبیین قرار گرفته است. نتایج حاصل از این بررسی مبین این است که، جایگاه غرب آسیا در راهبرد این کشور نسبت به گذشته سیر نزولی دارد. همچنین، آمریکا دیگر توان و آمادگی لازم برای پیگیری سیاست‌های مداخله‌جویانه نظامی در منطقه به سبک دولت‌های کلینتون و بوش پسر را ندارد، بلکه ترجیح می‌دهد به ایجاد توازن قوا بین بازیگران منطقه به اهداف خود برسد. این به معنای خروج نیروهای نظامی آمریکا در منطقه نیست، بلکه شروعی برای کاهش حضور این نیروها در منطقه خواهد بود.

کشور آمریکا متشکل از پنجاه ایالت است که به صورت فدرالی اداره می‌شود. قدرت سیاسی در این کشور بین دولت فدرال و حکومت‌های ایالتی تقسیم شده است. نظام سیاسی این کشور ریاستی است، که شامل قوای مجریه، مقننه و قضائیه می‌باشد. قوای مذکور بر اساس دکترین «دوگانه تفکیک قوا، مقابله و توازن1» با اختیارات معین و مستقل از یکدیگر عمل می‌کنند. رئیس‌جمهور آمریکا در رأس قوه مجریه قرار دارد و مسئول سیاست‌ خارجی این کشور است. رئیس‌جمهور بر اساس نظام دو حزبی غالب در چهارچوب نظام انتخاباتی مبتنی بر اکثریت مطلق در این کشور، از میان نامزدهای دو حزب بزرگ جمهور‌یخواه و دمکرات برگزیده می‌شود. انتخاب رئیس‌جمهور بر اساس قانون اساسی در سطح ایالت‌ها توسط مردم به صورت غیر مستقیم، و هیأت‌های انتخاباتی در سطح فدرال به طور مستقیم صورت می‌گیرد. (درویش، 1383)
انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا فرآیندی پیچیده، زمانبر (دو ساله) و هزینه‌بر است. این انتخابات دو مرحله‌ای و هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. مرحله اول انتخابات، مقدماتی است و در سطوح ایالتی بین نامزدهای متعدد هر حزب به طور جداگانه برگزار می‌شود. نامزد پیروز در انتخابات مقدماتی حزبی به عنوان نامزد نهایی همان حزب در انتخابات سراسری با نامزد حزب مقابل برای راه‌یابی به کاخ سفید وارد مبارزات انتخابات سراسری می‌شود. مرحله دوم انتخابات با برگزاری کنوانسیون ملی هر حزب به صورت جداگانه شروع می‌شود. در جریان برگزاری کنوانسیون ملی نامزد هر حزب برای مقام ریاست جمهوری به همراه معاون او توأمان به طور رسمی معرفی می‌گردند.2 اینک «دونالد ترامپ» و «مایک پنس» به عنوان نامزدهای حزب جمهوری‌خواه و خانم «هیلاری کلینتون» و «تیم کین» نامزدهای حزب دمکرات به ترتیب برای تصدی مقام ریاست جمهوری و معاون آن در حال رقابت هستند. آنها، در تبلیغات انتخاباتی خود رئوس سیاست‌ داخلی و خارجی خود را اعلام کرده‌اند. سیاست داخلی به ویژه مسائل اقتصادی و معیشتی، چون بیمه و بهداشت و مالیات، از اهمیت بالایی نسبت به سیاست خارجی در جامعه سیاسی آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری برخوردار است. تفاوت و تمایز قائل شدن بین اهمیت سیاست داخلی و خارجی در گفتمان‌های متفاوت و تا حدودی متضاد نامزدها در این مرحله از انتخابات برای تبیین و ترسیم سیاست‌خارجی دولت جدید آمریکا لازم و مفید است. ولی این تفاوت‌ها و تمایزات بیانگر خطوط و اولویت‌های نهایی سیاست‌ خارجی آنها پس از راه‌یابی به کاخ سفید نخواهد بود. زیرا، مسایل و اولویت بندی مقوله‌های مرتبط با امنیت ملی، اقتصاد و منافع ملی در جامعه آمریکا درهم تنیده است.
دولت‌ برآمده از انتخابات در آمریکا، به مثابه یک شرکت سهامی عام و بزرگ است که هر گروهی به تناسب قدرت، اختصاص سرمایه و نقشی که در شکل‌گیری سبد مسئولان قوه مجریه دارند، در تعیین خطوط و سیاست‌های اصلی و عبور آنها از کانال کنگره ایفای نقش خواهند کرد. همچنین، انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا یک رفراندام ملی تلقی نمی‌شود. چون، انتخاب رئیس‌جمهور از حاصل ترکیب نتایج انتخابات در پنجاه ایالت و آراء «هیأت‌های انتخاباتی3» - به تعداد 538 نفر- در سطح فدرال صورت می‌گیرد.
دو حزب سیاسی بزرگ جامعه آمریکا و گروه‌های صاحب قدرت و نفوذ به عنوان نهادهای قدرتمند و تاثیرگذار در جریان مبارزات انتخاباتی مسئولیت شکل‌دهی افکار، رفتار سیاسی مردم و برآیند آرای آنها به نفع هر یک از نامزدهایی که بیشترین سنخیت و همگرایی را با منافع و اهداف‌شان را دارند، عهده‌دار هستند. سیاست‌‌های داخلی و به ویژه سیاست خارجی فردی که به کاخ سفید راه می‌یابد نه تنها در زندگی افرادی که به او رأی داده‌اند، تأثیرگذار است، بلکه به نحوی از انحاء بر زندگی و سرنوشت مردمان سایر کشورهای دیگر نیز اثرگذار می‌باشد. هدف از پژوهش در مقاله حاضر، تبیین و ترسیم میزان تأثیرات احتمالی سیاست خارجی هر یک از نامزدها در صورت پیروزی بر مسایل و بحران‌های کنونی در غرب آسیا است. برای این منظور، تلاش شده است تا از طریق پاسخ به سئوالات زیر هدف مذکور محقق گردد:
1. غرب آسیا از چه اهمیت و جایگاهی در سیاست خارجی آمریکا برخوردار است؟
2. برنامه، اهداف و اولویت‌های سیاست‌خارجی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در غرب آسیا چه خواهد بود؟
3. آنها برای مسایل حل نشده در غرب آسیا چه برنامه و سیاستی را در دستور کار خود دارند و برای اجرائی کردن آن از چه رویکرد و روشی استفاده خواهند کرد؟
برای دستیابی به پاسخ‌های سئوالات فوق‌الذکر، سابقه سیاست خارجی آمریکا در منطقه به صورت کلی بررسی می‌شود. برنامه‌های سیاسی هر دو حزب، اهداف، اولویت‌ها و رویکردهای اعلامی هر یک از نامزدها در جریان مبارزات انتخابی و مواضع‌نامه‌های حزبی آنها در قبال منطقه غرب آسیا مورد مداقه و تبیین قرار خواهد گرفت. در پایان نیز استنتاج‌های حاصل در نتیجه‌گیری بیان خواهد شد.

الف. جایگاه غرب آسیا در سیاست ‌خارجی آمریکا
سیاست خارجی آمریکا بر اساس امنیت، منافع ملی و ارزش‌های آمریکایی طراحی، تدوین و اجراء می‌گردد. در منظومه فکری دولتمردان آمریکایی این مؤلفه‌ها جهانی تعریف می‌شوند. از این منظر، آنها رسالتی جهانی جهت سامان بخشی و تأمین امنیت در سطح نظام بین‌الملل برای خود قائل هستند. رهبری و استمرار برتری در جهان به ویژه در عرصه نظامی4 از ارکان اصلی امنیت ملی آمریکا محسوب می‌گردد. به همین دلیل، مخرج مشترک شعارهای هر دو نامزد، بازیافت عظمت آمریکا و قدرتمند شدن آن در جهان است.5 ارتش آمریکا در واقع، ضامن و تجلی مؤلفه‌های امنیت ملی از نظر قدرت و تجهیزات نظامی به ویژه در عرصه دریایی در مقابل سایر کشورهای جهان است. منافع ملی برای آمریکائی‌ها، برونداد پیوند و درهم تنیدگی سیاست و اقتصاد در داخل و خارج است. دولتمردان کاخ سفید، آزادی؛ جامعه باز؛ اقتصاد آزاد؛ دمکراسی؛ و حقوق بشر را ارزش‌های آمریکایی تلقی می‌کنند و برای ترویج یا به عبارت بهتر تحمیل آن برای خود رسالت جهانی تعریف می‌نمایند. از این زاویه، تغییر رؤسای جمهور آمریکا تأثیر زیادی بر سیاست خارجی این کشور ندارد. در صورت وجود تعارض بین امنیت و منافع ملی آمریکا با ارزش‌های مذکور در سطح جهان، همواره اولویت با مقولات امنیت و منافع ملی بوده است. نویسنده و صاحب نظر آمریکایی در امور سیاست و حکومت این کشور، در این باره چنین می‌نویسد: «آمریکایی‌ها دمکرات‌ هستند ولی از نوع محافظه‌کار آن، آنها انقلابیونی هستند که مخالف انقلاب می‌باشند».(Vile,1999:16) معنای این عبارت این است که آمریکایی‌ها هر آنچه را که برای خود می‌پسندند، لزوماً آن را برای دیگران نیز جایز نمی‌دانند.
بر اساس قانون اساسی آمریکا مسئولیت سیاست خارجی به عهده رئیس‌جمهور است. ولی «در طراحی، تدوین و حتی اجراء سیاست خارجی، علاوه بر قوه مجریه، نهادهای دیگری به ویژه کنگره و ایالت‌های پنجاه گانه نقش زیادی دارند». (Ibid:52 & McMahon, 2013) این نقش زمانی به اوج خود می‌رسد که کنگره در اختیار حزب رقیب باشد. در این صورت کنگره قادر است سیاست خارجی رئیس‌جمهور را محدود و حتی آن را کاملاً متوقف نماید. ایالت‌ها نیز بر حسب قدرت و توان اقتصادی خویش در برخی از موضوعات سیاست خارجی به ویژه در زمینه تحریم‌ها از قابلیت کنترل و تأثیرگذاری بر قوه مجریه برخوردار هستند. علاوه بر نهادهای داخلی، منافع، اهداف و نوع کنش‌گری سایر بازیگران در عرصه بین‌المللی بر اهداف، اولویت و ابزارهای اجرائی سیاست خارجی آمریکا تأثیرگذار می‌باشند. بنابراین، بزرگترین چالش فراروی رئیس‌جمهور آمریکا نظم بخشی به عوامل تأثیرگذار بر ساخت سیاست خارجی و چگونگی پیاده‌سازی آن در عرصه بین‌المللی است.
از فردای پایان جنگ جهانی دوم سه منطقه اروپا، خاوردور و غرب آسیا به ترتیب در صدر اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. در دوران جنگ سرد، آمریکا حضور نظامی قابل توجهی در خلیج فارس و آبراه‌های راهبردی پیرامونی آن نداشت. ثبات و آرامش مورد نظر آمریکا در منطقه در سایه توازن قوا بین ایران و عراق برقرار بود. لذا بر حسب ضرورت و آینده نگری راهبردی، برخی از ناوهای جنگی آمریکا برای مدتی به منطقه می‌آمدند و سپس خارج می‌شدند. پایان جنگ سرد و نظام دو قطبی در نظام بین‌الملل دگرگونی‌های شگرفی در جهان و اولویت‌بندی منطقه‌ای سیاست خارجی آمریکا بوجود آورد. جهان از اواخر دهه 1980 میلادی شاهد بسته شدن تدریجی پایگاه‌های نظامی آمریکا در اروپا، خاوردور و انتقال آن به غرب آسیا بود. امروزه، پایگاه‌های زمینی، هوایی و دریایی متعدد این کشور در اکثر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و مناطق پیرامونی آن قرار دارد. به موازات آن سیاست‌های تحریمی، فشارهای سیاسی و توسل به زور برای تحمیل به اصطلاح دمکراسی، ترسیم و بازتعریف نقشه سیاسی غرب آسیا در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت.
سیاست خارجی آمریکا در این منطقه متفاوت و حتی دچار تضاد ماهوی با اصول و ارزش‌های مورد ادعای مقامات آمریکایی می‌شود، و در ایستگاه غرب آسیا کاملاً منفعت‌ محور می‌گردد.6 در عوض میزان تأثیر ویژگی‌های شخصیتی رؤسای جمهور و نمایش قدرت نظامی آمریکا در تدوین و اجرای سیاست خارجی چیرگی می‌یابد.  
شکست سیاست خارجی حکومت‌های کلینتون و بوش پسر در منطقه و پیامدهای سنگین و کمرشکن آن بر اقتصاد آمریکا باعث شد، تا اوباما تغییراتی در سیاست‌های داخلی و خارجی با محوریت دیپلماسی و مذاکره با دشمنان، مبارزه به جای جنگ با تروریسم و ترویج دمکراسی به جای تحمیل آن را دستور سیاست خارجی خود در منطقه قرار دهد. بازگرداندن نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و عراق به آمریکا که در مرکز ثقل وعده‌های انتخاباتی او در سال 2008 قرار داشت، به تدریج از سال 2011 عملیاتی شد. علاوه بر این، در دوره دولت اوباما، تحولات راهبردی در سطح منطقه و ماورای آن در سیاست خارجی این کشور بوجود آمد. کاهش وابستگی آمریکا به انرژی منطقه، خروج بخش قابل توجهی از نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، توافق هسته‌ای با ایران و مدیریت بیداری اسلامی و منحرف کردن آن به سوی بی‌ثباتی و جنگ‌های داخلی، اعلام سیاست بازتوازن یا «چرخش به آسیا7»، در مجموع دلالت بر این دارد که اهمیت منطقه در سیاست خارجی آمریکا نسبت به دو دهه گذشته رو به کاهش است و به سمت جایگاه خود در زمان جنگ سرد تنزل می‌یابد. البته این بدان معناست که «آمریکا حضور نظامی خود را در خلیج‌فارس کاهش می‌دهد، و نباید آن را به معنای ترک منطقه تلقی کرد.» (Sick,2016:2) همچنین، ظهور چین در قامت قدرتی هم‌سنگ آمریکا در عرصه اقتصاد جهانی و سیاست‌های ژئوپلتیکی روسیه در شرق اروپا، از جمله مهمترین تحولاتی است، که بر جهت‌گیری فعلی آمریکا تأثیرگذار است. ترجمان راهبردی تحولات مذکور از منظر برخی از صاحب‌نظران و کشورهای منطقه به معنای کاهش اهمیت خاورمیانه یا تغییر جایگاه آن در اولویت بندی سیاست خارجی آمریکا می‌باشد. این مسئله اینک به محوری‌ترین موضوع در گفتمان انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا تبدیل شده است. بنا نیست، این مسایل در این مقاله بررسی شود. برای اطلاعات بیشتر ر.ک. به (Freeman, 2016; 1-10) بلکه به جای آن جایگاه منطقه در اسناد حزبی و مواضع نامزدها مورد توجه قرار خواهد گرفت.

جایگاه غرب آسیا در مبارزات انتخاباتی نامزدها
غرب آسیا یکی از محورهای گفتمانی در مبارزات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا است. هر دو نامزد در کل، رویکرد انتقادی نسبت به سیاست‌ها و اقدامات فعلی اوباما در منطقه دارند. خانم کلینتون هر چند به دلایل حزبی و سابقه مشارکت مستقیم در دوره اول حکومت اوباما خود را وارث دستاوردها و پیامدهای سیاست اوباما در منطقه می‌داند. ولی با زیرکی و هنر سیاسی خود تلاش می‌نماید تا فاصله خودش را با اوباما در موضوعات مختلف آشکار و نمایان ‌سازد.8 کلینتون در مقایسه با بوش پسر به جای مداخله مستقیم و قدرت نمایی نظامی آمریکا در منطقه خواهان مداخله قدرت هوشمندانه سخت و نرم است و در قیاس با اوباما همرایی با قاطعیت بیشتر نظامی با متحدان سنتی آمریکا در منطقه را ترسیم می‌کند. در مقابل او، ترامپ به عنوان رقیب خانم کلینتون وضعیت بحرانی منطقه را حاصل سیاست‌های غلط حکومت‌های اوباما و بوش پسر می‌داند و مشارکت خانم کلینتون را به طور مستقیم یا غیرمستقیم در آن برجسته می‌نماید.
در شرایط کنونی، بحران‌ها و چالش‌های متعددی در غرب آسیا وجود دارد. نگرش رهبران دو حزب دمکرات و جمهوری‌خواه در برنامه سیاسی احزاب مذکور، مواضع آنها در خصوص بحران‌های موجود، بیانگر بخشی از برنامه‌ها و اهداف آنها در این منطقه است که معیاری مناسب برای تعیین جایگاه و اهمیت غرب آسیا در سیاست خارجی رئیس‌جمهور آینده آمریکا خواهد بود. مهمترین مسایل و برنامه‌های مورد نظر آنها در غرب آسیا توأم با نوع رویکردشان به این مسایل در جدول زیر ارائه شده است:

برنامه سیاسی و مواضع‌نامه    کلینتون/ حزب دمکرات    ترامپ/ حزب جمهوری‌خواه
رهبری آمریکا    به صورت تلویحی    مورد تاکید
متحدان سنتی    حمایت و دفاع از آنها    حمایت و دفاع از آنها
سوریه    اتحاد میانه‌روها، دولت انتقالی و برکناری اسد    تحمل اسد/ برکناری اسد و دولت انتقالی
داعش    نابودی هویت شبه دولتی آن، رهبری ائتلاف و همکاری اطلاعاتی بیشتر با شرکاء ائتلاف    شکست داعش/ ائتلاف جامع و بیشتر همکاری با شرکاء
مهار ج.ا.ا در منطقه    مورد تاکید    مورد تاکید
برجام    اجرای سخت‌گیرانه آن    موضوعی غیرالزام‌آور/ مذاکره مجدد
سلاح اتمی    -----------------    ج.ا.ا در پی دستیابی آن
تروریسم    حمایت ج.ا.ا از آن    حمایت ج.ا.ا از آن
موشکی    ----------------    تهدیدی از ناحیه ج.ا.ا
حقوق بشر    ج.ا.ا ناقض آن    ج.ا.ا ناقض آن
سایبر    تهدیدی از ناحیه ج.ا.ا    تهدیدی از ناحیه ج.ا.ا
استفاده از تمام گزینه‌ها    طرح گزینه نظامی در صورت دستیابی به بمب اتم    طرح تمام گزینه‌ها
بی‌ثباتی در منطقه    عاملیت ج.ا.ا    عاملیت ج.ا.ا
نیروی الکترو مغناطیسی    ----------------    تهدیدی از ناحیه ج.ا.ا
تهدید اسرائیل    از جانب ج.ا.ا    از جانب ج.ا.ا
صلح فلسطین و اسرائیل    طرح آن به صورت ضعیف    طرح آن به صورت ضعیف


منابع: 2016 9& Democrat platform Republican platform و 102016 RNC & DNC.
مسایل و موارد مرتبط با ج.ا.ا، متحدان سنتی و تأکید ویژه در خصوص اسرائیل در اسناد فوق مبین اهمیت و جایگاه غرب آسیا در افکار و رفتار مقامات و راهبردنویسان هر دو حزب است. علاوه بر این، در سیاست دمکرات‌ها «اسرائیل قوی و امن برای آمریکا به دلایل اشتراکات منافع و ارزش‌ها حیاتی است. اسرائیل باید همواره از برتری نظامی برخوردار باشد و با هرگونه اقدامی علیه این کشور در راستای مشروعیت‌زدایی از آن در سطح سازمان ملل و خارج از آن مقابله شود».( Democratic party platform,2016:49) خانم کلینتون در 14 دسامبر 2015 در مؤسسه بروکینگز نوع روابط با اسرائیل را یکی از اهداف راهبردی خود نام می‌برد و می‌گوید: «تحکیم تعهدات امنیتی آمریکا در قبال امنیت اسرائیل از طریق حفظ برتری راهبردی نظامی اسرائیل در منطقه صورت خواهد گرفت». او در ادامه بر «نقش حیاتی خلیج‌فارس برای منافع آمریکا تأکید می‌کند».
جمهوری‌خواهان در موضع‌نامه خود ضمن انتقاد تلویحی از سیاست کنونی اوباما در ارتباط با اسرائیل می‌گویند: «سیاست ما در حمایت از اسرائیل باید همواره صریح و بدون هرگونه ابهامی باشد. ما بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت دائمی و غیرقابل تقسیم دولت یهودی اسرائیل مورد شناسایی قرار می‌دهیم. ما خواستار انتقال سفارت آمریکا به آنجا هستیم.»(RP, 2016: 47) ترامپ نامزد این حزب نیز «هرگونه تعامل با فلسطینی‌ها را مشروط به پذیرش اسرائیل به عنوان کشوری یهودی با پایتختی بیت‌المقدس می‌داند. البته او برخلاف رویه حزبی خود از عربستان به عنوان متحد سنتی آمریکا، به طور صریح انتقاد می‌کند. اعلام مواضع به سبک ترامپ در میان جمهوری‌خواهان درباره عربستان تاکنون بی‌سابقه بوده است.‌ او بر این باور است که «موجودیت عربستان به آمریکا بستگی دارد و این کشور برای منافع آمریکا هزینه‌ساز است». (Keiswetter,2015: 8) از نظر ترامپ و تیم امنیتی او، حمله به عراق، خروج سریع نیروهای آمریکایی از عراق و مداخله در لیبی همه اشتباه بوده است و این اقدامات در راستای منافع آمریکا نبوده است. نتایج آنها نیز باعث گسترش تروریسم در جهان شده است. نکته کلیدی در مواضع ترامپ که بر خلاف رویه معمول سیاست‌های اعلامی تمام دولت‌های آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به این طرف در قبال غرب آسیا است، رد رویکرد وظیفه‌گرایانه در سیاست خارجی این کشور در قبال ترویج یا تحمیل ارزش‌های آمریکایی به سایر کشورها است. رویکردی که نیروی محرکه اصلی دولت‌های آمریکا پس از جنگ سرد در قبال غرب آسیا بوده است. با وجود این، چنین سیاستی در «بیانیه اعلام مواضع حزب جمهوری‌خواه»11، که نامزدی آن را ترامپ به عهده دارد، در خصوص کشورهایی که با آمریکا در غرب آسیا مشکل سیاسی دارند، به طور قابل توجهی برجسته شده است.

ب. برنامه و اهداف سیاست خارجی آمریکا در منطقه
سیاست خارجی آمریکا در سطح کلان و راهبردی اهداف زیر را در جهان پیگیری می‌نماید:
- حفظ، تداوم رهبری و برتری آمریکا در سطح جهان
- مقابله با چالش‌گران رهبری آمریکا در جهان
- تسلط بر منابع انرژی جهان و آبراه‌های راهبردی
- جهانی‌سازی و جهانی شدن بر اساس معیارهای آمریکایی
سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا در راستای اهداف کلان فوق، موارد زیر را در دستور کار خویش داشته و دارد:
1- تسلط و دسترسی به منابع انرژی منطقه و تضمین انتقال آن به بازراهای بین‌المللی
2- مقابله با هر کشور و نیروی که مخالف نظم و رهبری آمریکا در منطقه باشد
3- حفظ امنیت و برتری نظامی راهبردی اسرائیل
سیاست ‌خارجی رئیس‌جمهور جدید آمریکا بر اساس اسناد حزبی و مواضع اعلامی نامزدها برای پیشبرد و تحقق اهداف مذکور برنامه‌های زیر را در دستور کار خود قرار خواهد داد، یا اینکه حداقل در طراحی سیاست خارجی خود به این موارد توجه خواهد کرد:

 مبارزه با داعش
داعش گروهی تروریستی و افراطی است که مولود بی‌ثباتی ناشی از حمله آمریکا به عراق می‌باشد. مسایل عراق پس از 13 سال از تهاجم آمریکا به این کشور و پیوند آن با داعش، به عنوان خطای راهبردی در تاریخ آمریکا از سوی همه نامزدها مطرح می‌شود و نحوه برخورد با آن به یکی از محوری‌ترین مسایل در انتخابات آمریکا تبدیل شده است.
سران حزب جمهوری‌خواه در اسناد حزبی «همکاری با دولت عراق در مقابله با افراط‌گرایی، تشکیل ائتلاف جهانی علیه داعش و القاعده» (RNC,2016:49) را یکی از سیاست‌های حزبی خود اعلام نموده‌اند. آنها در بیانیه اعلام مواضع حزب بر این موضوع تأکید دارند و اشعار می‌دارند که از طریق کمک‌های ملی و بین‌المللی باید داعش را شکست بدهند. برای این منظور، آنها قصد دارند از نیروهای «پیشمرگ کُرد» در کنار نیروهای آمریکایی استفاده نمایند. از منظر آنان، عقب راندن نیروهای داعشی از سرزمین‌های تحت کنترل‌شان به معنای شکست آن نیست، (RP,2016:46-7) بلکه باید ساختار سیاسی شبه‌دولتی آن را از بین برد.
مواضع ترامپ، نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری، با دیدگاه سران این حزب درباره داعش زاویه‌دار است. از نظر او داعش و بی‌ثباتی کنونی در منطقه نتیجه حمله آمریکا به عراق است.12 وی داعش و افراط‌گرایی در جهان اسلام را تهدیدی فوری برای آمریکا تعریف می‌کند. او بر این باور است که اوباما و کلینتون نیز در پیدایی این گروه نقش داشته‌اند و به عبارتی این دو نفر از بنیان‌گذاران داعش به حساب می‌آیند. با وجود این، آنها ماهیت واقعی تهدید ناشی از داعش علیه آمریکا را به درستی نشناخته‌اند. باید راهبرد آمریکا در برابر داعش تغییر کند. او خواستار اقدام سریع علیه این گروه است. در سیاست ترامپ علیه داعش استفاده از نیروهای ویژه آمریکا، همکاری با متحدان منطقه‌ای این کشور، روسیه و ممانعت از ورود مسلمانان از طریق تغییر قوانین ویزا و مهاجرت به آمریکا، برای شکست دادن داعش در کنار هم قرار می‌گیرد. علاوه بر این موارد، او از طرح بمباران میادین نفتی کشورهای عراق و سوریه که در اختیار داعش است، حمایت می‌کند. (Meet the Press, Aug  16 .2015) وی با ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه مخالفت نموده و به جای آن خواستار ایجاد مناطق امن برای اسکان آوارگان با هزینه کشورهای عربی در سوریه می‌باشد اگر این کار صورت بگیرد دیگر نیازی نیست که آنها به غرب و آمریکا بیایند. او در این باره در مصاحبه‌ای به خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز گفت که هدف او حفاظت از آمریکا است، قبل از این که نگران دیگران در جهان باشد.
سران حزب دمکرات در کمیته ملی این حزب خواستار «مبارزه با داعش، القاعده، سایر جریانات افراطی در منطقه و تقویت ائتلاف ضد داعش»(DNC,2016:21) شده‌اند. آنان در بیانیه اعلام مواضع حزب خود در تشریح سیاست خود در برابر داعش می‌گویند: «ما باید داعش، القاعده و گروه‌های وابسته به آنها را شکست دهیم و مانع از شکل‌گیری گروه‌های دیگر و مشابه داعش شویم.» دمکرات‌ها برای این منظور، از نیروهای ائتلاف، متحدان و شرکاء خود در منطقه برای نابودی پایگاه‌های داعش در عراق و سوریه استفاده خواهند کرد. آنها همچنین از طریق قطع منابع مالی و انسانی داعش در سطح منطقه و جهان، و اصلاح «مجوز استفاده از قدرت نظامی» در کنگره به منظور افزایش میزان اثربخشی آن، این روند تقـویت خواهند نمـود. دمکـرات‌ها، سیاست‌های ترامپ مانند ممانعت از ورود مسلمان یا استفاده بیش از حد از نیروی نظامی آمریکایی بر ضدّ داعش را رد کرده و این گونه اقدامات را به نفع داعش ارزیابی می‌کنند. (DP,2016:42)
خانم کلینتون نامزد دمکرات‌ها در جریان مبارزات انتخاباتی «رأی خود را در سنا به قطعنامه حمله به عراق در سال 2003 یک اشتباه قلمداد کرد». (Keiswetter,2015:11) سیاست وی در مبارزه با داعش شامل سه بخش است:
1. شکست داعش از طریق اشراف اطلاعاتی، حملات هوایی و نیروهای ویژه آمریکا، پیشمرگ‌ها، سنی‌های عراق، متحدان اروپایی و با مشارکت کشورهای عرب همسایه سوریه و عراق
2. تمرکز بر محدود کردن منابع مالی و انسانی داعش از طریق تحریم‌های بین‌المللی و اتباع کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس
3. تقویت امنیت داخلی و مرزی عراق و سوریه به منظور ممانعت از ورود نیروهای جدید (Hudak,2016:15)
حامیان خانم کلینتون در مرکز امنیت آمریکای نوین یک راهبرد چهار وجهی به شرح زیر را به رئیس‌جمهور جدید آمریکا در مبارزه با داعش پیشنهاد می‌کنند:
1. تشدید حمایت و تجهیز گروه‌های محلی و نیروهای میانه‌رو در عراق و سوریه با ارائه مشاوره نظامی توسط افسران آمریکایی در سطح گردان‌ها و میدان‌های نبرد
2. تشدید فعالیت‌های نظامی و اطلاعاتی علیه رهبران داعش در سرزمین‌های تحت کنترل آنها، و ممانعت از بمباران این مناطق از راه دور توسط هواپیماهای سوریه و روسیه
3. ایفای نقش بیشتر از سوی برخی از بازیگران اصلی مانند ترکیه و عربستان در کنترل مرزها و مشارکت فعال روسیه و ایران در فرآیند صلح سوریه
4. حمایت و تقویت نهادهای محلی خدمات رسانی به مردم و کنار زدن افراطیون، مذاکره برای حفظ تمامیت ارضی سوریه و عراق در ساختار سیاسی به نهایت غیر متمرکز و فراگیر (Goldenberg,2016:10-50)

 برجام
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یکی از محوری‌ترین مسایل مطرح در مبارزات انتخاباتی بین احزاب دمکرات، جمهوری‌خواه و نامزدهای آنها است. از نظر جمهوری‌خواهان برجام تأمین‌کننده منافع آمریکا در چهارچوب «یک راهبرد جامع برای مقابله با گسترش تسلیحات کشتار جمعی» (RNC,2016:49) نیست. چون برجام نه تنها برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نمی‌کند، بلکه باعث استحکام و مشروعیت آن نیز شده است. علاوه بر این، ایران پس از گذشت 15 سال با هیچ محدودیتی در برنامه هسته‌ای خود روبرو نخواهد بود. به همین دلیل اوباما از ارائه آن به سنا خوداری نمود. لذا، برجام از نظر آنان «یک توافق شخصی بین رئیس‌جمهور آمریکا و سایر شرکاء بین‌المللی او است که جنبه الزام‌آور برای رئیس‌جمهور بعدی نخواهد داشت. چون به تصویب دو سوم از اعضای سنا نرسیده است». (RP,2016:46) ترامپ در خصوص برجام نظرات گوناگون در مقاطع زمانی مختلف داشته است. برای نمونه، «هدف اولیه و نهایی آمریکا باید نابودی جاه‌طلبی هسته‌ای ایران باشد... برنامه هسته‌ای ایران باید متوقف شود. ... ایران نباید به سلاح اتمی دست یابد. سلاحی که خودش استفاده خواهد کرد یا این که به تروریست‌ها خواهد داد». (Trum,2015:1-5) او همچنین، برجام را «بدترین توافق» تاریخ خوانده است و اعلام می‌نماید که آن را اجراء نخواهد کرد، یا این که مجدداً با ایران درباره آن مذاکره خواهد کرد. به نظر برخی از تحلیل‌گران «وقتی او پرونده هسته‌ای را قابل مذاکره می‌داند، در این رابطه به سیاست اوباما در پرونده ایران نزدیک می‌شود». (Vatanka,2016:7)
دمکرات‌ها برجام را دستاوردی مهم در حوزه سیاست خارجی آمریکا تعریف می‌کنند. به نظر آنها، برجام اقدامی راهبردی برای جلوگیری از گسترش تسلیحات کشتار جمعی است. لذا معتقدند که از طریق برجام «تلاش خواهیم کرد تا مطمئن شویم ایران هرگز به سلاح اتمی دسترسی پیدا نخواهد کرد». (DP,2016:43) علاوه بر این، برجام از منظر کلینتون شروعی برای عادی‌سازی روابط با ایران پس از 36 سال است. او در این باره می‌گوید: «باید روز‌های خوب بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم سریع‌تر به سمت عادی‌سازی روابط حرکت نماییم». (www.bbc.com,2016.1.18)

 ایران
موضوع ایران پس از انقلاب اسلامی همواره در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح بوده است. اما در این دور از انتخابات نام ایران به دلیل برجام و پیامدهای آن برای ایران و مسایل منطقه در کانون توجهات آمریکایی‌ها به ویژه جمهوری‌خواهان قرار گرفته است. در سند سیاسی حزب جمهوری‌خواه نام ایران به نحوی از انحاء در کنار موضوعاتی چون، «ترویج دمکراسی، تقویت رهبری آمریکا، حمایت از حقوق بشر، برقراری صلح و امنیت، مقابله با برنامه تسلیحات کشتار جمعی، تأکید بر اقدامات پیش‌دستانه در مقابله با تهدیدات نظامی و تروریستی، ارتقاء سطح توان مقابله با تهدیدات نوظهور مانند، تروریسم سایبری و جنگ‌های نامتقارن، مقابله با دولت‌های حامی تروریسم» (RNC,2016:42-9) آمده است. علاوه بر این، آنان به صراحت می‌گویند «ایران کشوری است که در منطقه صدها میلیارد دلار از قبل برجام دریافت کرده است. این کشور برنامه تسلیحات اتمی، موشکی و جریان قوی الکترومغناطیسی خود را توسعه می‌دهد، و از تروریست‌ها در منطقه حمایت می‌کند. همچنین حقوق بشر را نقض می‌نماید». (RP,2016:46)
مواضع ترامپ، نامزد جمهوری‌خواهان در قبال ایران ثابت نیست. او می‌گوید: «ایران می‌خواهد وارد عربستان شود. ایران در یمن مشغول انجام کارهایی است. عربستان سعودی بدون آمریکا در مقابل ایران دوام نمی‌آورد. اگر ما بخواهیم برای نجات آنها با ایران درگیر بشویم، چقدر به ما خواهند پرداخت». (Vatanka,2016:7) مواضع حزبی و سخنان ترامپ درباره ایران نشان از دشمنی و خصومت‌ورزی آشکار آنها دارد. آنان درصد القاء پیوند بین ایران، تسلیحات کشتار جمعی و تروریسم هستند.
ایران در اسناد حزبی دمکرات‌ها چنین مطرح شده است. جلوگیری از دسترسی ایران به «تسلیحات کشتار جمعی»،(DNC,2016:21) «ایران یک دولت پیشرو در حمایت از تروریسم است. خواستار نابودی اسرائیل و تقریباً در تمام منازعات منطقه نقش دارد. توانایی ایران برای حمایت از حزب‌الله و حماس را محدود خواهیم کرد، تا مطمئن شویم اسرائیل توانایی دفاع از خود را دارد. با توانایی موشک بالستیک ایران مقابله خواهیم کرد». (DP,2016:43) از نظر کلینتون این تحریم‌های سخت و فلج‌کننده بود که باعث شد تا ایران بر سر میز مذاکره حاضر شود. او ورود ایران به فرآیند صلح سوریه را بدون اعمال تحریم مثبت ارزیابی نمی‌کند. وی مؤلفه‌های راهبردی خود را در 14 دسامبر 2015 در مؤسسه بروکینگز در قبال قدرت منطقه‌ای ایران، چنین بر‌شمرد:
1. تحکیم تعهدات امنیتی آمریکا در قبال امنیت اسرائیل از طریق حفظ برتری راهبردی نظامی اسرائیل
2. تأکید مجدد بر نقش حیاتی خلیج‌فارس برای منافع آمریکا
3. مقابله با گروه‌های وابسته به ایران و تعامل بیشتر با کشورهای ترکیه و قطر برای قطع حمایت ایران از این گروه‌ها
4. اعمال فشار به ایران به خاطر نقض حقوق بشر، برنامه موشکی ایران. کلینتون آزمایش موشکی ایران را اقدامی تحریک‌آمیز به منظور آزمون واکنش و قاطعیت آمریکا ارزیابی می‌کند. او می‌گوید، باید به آن پاسخ داد، حتی اگر لازم باشد از اقدام نظامی استفاده کرد.
5. همکاری با کشورهای عربی برای یک راهبرد جامع منطقه‌ای علیه ایران. (Hudak,2016:16)
این اصول و مواضع حزبی دمکرات افق روشنی را پس از روی کار آمدن این خانم ترسیم نمی‌کند. بلکه بیانگر نوعی بازگشت به دوره قبل از برجام و افزایش تنش‌ها بین دو کشور است.
 سوریه
در منظر سیاسی جمهوری‌خواهان «بهار عربی به دلیل سوء مدیریت دولت اوباما از مسیر خود منحرف شد. بشار اسد، صد‌ها هزار نفر از شهروندان خود را به قتل رسانده و موج آوارگان به راه انداخته است. اوباما نتوانست اجماع بین‌المللی علیه او بوجود آورد و از اقدام دسته‌جمعی علیه او استفاده کند. لذا اعتبار آمریکا در منطقه خدشه‌دار شده است و متحدان ما نگران آینده خویش هستند». (RP,2016:46) این در حالی است که، از نظر ترامپ مبارزه با داعش مقدم بر اقدام نظامی علیه اسد است. در بیانیه اعلام مواضع حزب دمکرات آمده است «برای استقرار دولت‌های فراگیر در سوریه و عراق، باید بازیگران سیاست داخلی این کشورها را بیشتر تحت فشار سیاسی قرار داد، تا دولت‌های در این کشورها سر کار بیایند که بیانگر حقوق برابر همه شهروندان باشند». (DP,2016:49) خانم کلینتون، رابرت گیتس وزیر دفاع و دیوید پترائوس رئیس سیا در دوره اول دولت اوباما، بانیان طرح تسلیح گروهای باصطلاح میانه‌رو سوری علیه اسد هستند. اوباما پس از یک‌سال طرح آنها را پذیرفت و به آن عمل کرد. کلینتون در میان نامزدهای ریاست جمهوری «جنگ‌طلب‌ترین نامزد انتخاباتی است و طرفدار ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه می‌باشد». (Keiswetter,2015:6)
«جرمی بش13» مشـاور فعلی کلینتون در حوزه سیاست خارجی در مصـاحبه اختصاصی با روزنامه تلگراف می‌گوید: «اگر خانم کلینتون رئیس‌جمهور شود، اولین اقدام او بازبینی راهبرد فعلی آمریکا در باره سوریه است. از نظر کلینتون رژیم اسد قاتل شهروندان خود و ناقض حقوق بشر است. او از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم خودش استفاده کرده است و صدها نفر از جمله کودکان را کشته است. علاوه بر این، سیاست خارجی آمریکا در دوره کلینتون بیشتر جنگ‌طلبانه خواهد شد». (Sherlock, 2016:1) در همین راستا، اخیراً یک گزارش راهبردی به وسیله جمعی از صاحب‌نظران همفکر خانم کلینتون تحت نظر خانم «فلورنوی14»، یکی از گزینه‌های اصلی برای پنتاگون در کابینه کلینتون منتشر شده است. عنوان گزارش شکست داعش است. به باور این افراد، خطای راهبردی جنگ ائتلاف با داعش این است، که بر غرب عراق و شرق سوریه متمرکز شده است. در حالی که برای رسیدن به این هدف، مرکز ثقل راهبردی علیه داعش باید غرب سوریه انتخاب شود. جائی که میدان نبرد جنگ داخلی بین نیروهای اسد و گروه‌های هم‌سو با منافع آمریکا است. در قدم اول، باید تکلیف درگیری‌ها در این منطقه و مشارکت این گروه‌ها در ساختار سیاسی آینده سوریه مشخص شود و سپس از طریق نیروهای میانه‌رو و دولتی در سوریه و عراق در پرتو همکاری بازیگران اصلی مانند ترکیه، عربستان، روسیه و ایران برای شکست داعش، اقدامات نظامی هوایی و زمینی صورت گیرد. (Goldenberg,2016:5-8)

 نیروهای مقاومت
در سند سیاسی جمهوری‌خواهان «حزب‌الله صدها هزار موشک در اختیار دارد که باید منزوی شود و لبنان مجدداً استقلال خود را بدست آورد». (RP,2016:46) در سند حزبی دمکرات‌ها «ایران عامل بی‌ثباتی در منطقه است و از گروهای تروریستی مانند حزب‌الله و حماس حمایت می‌کند». (DP,2016:43) هر دو نامزد ریاست جمهوری نیز با تفکر و روش گروه‌های مقاومت در لبنان و فلسطین مخالف هستند. آنها بر این باورند که این گروه‌ها، جوانان را از کودگی با خشونت و تنفر نسبت به یهودیان تربیت می‌کنند. از دیدگاه خانم کلینتون، حزب‌الله و سایر گروه‌های مقاومت در فرهنگ راهبردی طراحان جنگ اسرائیل یک تهدید جدی است که از طرف ایران و سوریه مورد حمایت قرار می‌گیرد. سوریه نه تنها محیط راهبردی برای حزب‌الله است، بلکه عمق راهبردی آن را نیز تشکیل می‌دهد. حزب‌الله در واقع بازوی قدرتمند و راهبردی ایران و سوریه در مقابل تجاوزگری اسرائیل در منطقه است. نابودی دولت اسد در سوریه به معنای پایانی بر این تهدید علیه اسرائیل است.15

 حفظ امنیت و برتری اسرائیل در منطقه
هر دو حزب و نامزدهای آنها همواره بر پیوندهای ارزشی و منافع مشترک آمریکا و اسرائیل تأکید دارند و طرح تشکیل دو دولت در سرزمین‌های اشغالی فلسطین را به صورت ضمنی مطرح می‌کنند. هر دو آنها، از بیت‌‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل یاد می‌نمایند با وجود این، «صلح بین فلسطین و اسرائیل دیگر یک موضوع مبارزات انتخاباتی برای آنها نیست، بلکه حمایت از اسرائیل میان نامزدها به موضوع محوری تبدیل شده است.»16(Keiswetter,2015:3) در بیانیه اعلام مواضع حزب جمهوری‌خواه تأکید شده است که «امنیت اسرائیل باید تأمین شود و برتری نظامی آن نسبت به سایر کشورهای منطقه باید حفظ گردد». (RP,2016:47) از نظر دمکرات‌ها نیز «اسرائیل باید همواره از برتری نظامی برخوردار باشد و با هرگونه اقدامی علیه این کشور در راستای مشروعیت‌زدایی از آن در سطح سازمان ملل و خارج از آن مقابله خواهد شد».(DP,2016:49)

 حمایت از متحدان سنتی
سران دو حزب اصلی آمریکا در اسناد حزبی خود بر «علاقه‌مندی خود به استمرار همکاری امنیتی نزدیک‌تر با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس، مدرن‌سازی ارتش کشورهای هم پیمان، فروش تسلیحات نظامی به این کشورها17 و استقلال عمل در زمینه انرژی برای حفاظت از آزادی و تضمین آینده آنها پرداخته‌اند». (RNC & DNC,2016) علاوه بر این، «حمایت و دفاع از این کشورها را در برابر تهدیدات ناشی از ناحیه ایران اعلام می‌دارند و ایران را به عنوان عامل بی‌ثباتی در منطقه معرفی می‌کنند».(RP&DP,2016) با وجـود این، نامـزد جمهوری‌خواهان دولت‌های شیخ‌نشین حاشیه جنوبی خلیج فارس را مورد انتقاد قرار می‌دهد و از آنها به عنوان کشورهای هزینه‌ساز برای دولت آمریکا یاد می‌کند. او «در مورد وابستگی بقای حکام عربستان و هزینه‌ساز بودن این کشور برای آمریکا»(Keiswetter,2015:8 و ترامپ، 1395: 1) با اوباما هم نظر است. دولت اوباما معتقد است که «موجودیت کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس به عهده خودشان است و آنها باید در خصوص تأمین امنیت خود و منطقه مسئولیت‌پذیر باشند. آمریکا در حال حاضر این مسئولیت را پذیرفته است، ولی تعهدات دوجانبه مشابه آنچه که در شرق آسیا و ناتو دارد، با این کشورها امضاء نمی‌کند».(Derek,2016:2) کشورهای مذکور این سیاست اوباما را باعث مسابقه تسلیحاتی و سرمایه‌گذاری بی‌سابقه خود در مسایل نظامی می‌دانند. این کشورها رقمی بین 13-5 درصد ناخالص ملی خود را برای مسایل نظامی هزینه می‌کنند. در حالی که این رقم برای کشورهای خاور دور بین 5/2-1 درصد تولید ناخالص ملی آنها است. (Waltz,2016) این کشورها خواستار این هستند که آمریکا وزنه‌ای در دفاع از آنها در مقابل ایران باشد. این در حالی است که از نظر اوباما تهدید اصلی علیه آنها منشأ درونی دارد تا عامل خارجی.
این اظهارت در حالی صورت می‌گیرد که در بیانیه‌های دو حزب نامی از عربستان و سایر شیخ‌نشین‌ها برده نمی‌شود. دلیل این امر روشن است. دلارهای نفتی عربستان منبع تأمین بخشی از هزینه‌های استفاده ابزاری از اقدامات تروریستی و غیرانسانی در سیاست خارجی آمریکا در سطح جهان و منطقه است. علاوه بر این «اگر دیوسیرتی و ماهیت حقیقی حکام عربستان برای افکار عمومی آمریکا و جهانیان روشن گردد، دیگر کسی در دنیا پیدا نخواهد شد، تا برای این نوع از ابزار سیاست خارجی آمریکا تأمین منابع مالی نماید.» (نوتر، 1384: 7-484)
ترامپ «حمایت از متحدین آمریکا در خلیج فارس را منوط به این شرط می‌کند، که در راستای منافع آمریکا باشد. علاوه بر این، کشورهای مذکور باید هزینه‌های آمریکا را در این رابطه بپردازند. از نظر او رژیم‌های دیکتاتوری که توانایی حفظ ثبات و امنیت کشور خود را دارند و برای آمریکا نیز ضرری ندارند، برای سرنگونی و مقابله با آنها ضرورتی وجود ندارد.» (Hudak, 2016: 23) کلینتون نامزد دمکرات‌ها در سخنرانی سال قبل خـود در مؤسسه بروکینگز آمریکا تصریح کـرد که «عربستان منشـأ اصلی مالـی و پشتیبانی افـراط‌گرایی امروزه در جهـان است.» (موسویان، 1395: 3) علیرغم این موضع صریح کلینتون، او بر این باور است که «عربستان سعودی کانونی برای مقابله با داعش، القاعده، اقدامات مخرب ایران در سطح منطقه و برقراری ثبات و امنیت در منطقه است. لذا آمریکا قادر است، عربستان و سایر کشورهای عربی خلیج‌فارس را برای تأمین منابع مالی بیشتر جهت نبرد با داعش و قطع منابع مالی این گروه در میان اتباع‌شان متقاعد سازد.»
آمریکا در جنگ یمن پشت سر عربستان قرار دارد. طراحی عملیات‌های هوایی و پشتیبانی اطلاعاتی این کشور را به عهده دارد. در سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی نیز از این کشور همانند اسرائیل در برابر انتقادات و اقدامات سیاسی دفاع می‌کند و تلاش‌های این نهادها را بی‌اثر می‌سازد. ماجراجویی‌های عربستان در مورد شیعیان در داخل، تهاجم به بحرین و یمن، حمایت از افراطیون مسلح و تروریست‌ها در عراق و سوریه همه به قول ترامپ به پشتوانه آمریکا صورت می‌گیرد. این مسایل در جریان مبارزات انتخاباتی مطرح نمی‌شود. سفیر پیشین آمریکا در ریاض «به صراحت از مقامات آمریکایی می‌خواهد که به ماجراجوئی‌های عربستان از هزینه و اعتبار آمریکا پایان دهند».(Freeman, 2016:) ولی از نظر طراحان عملیات‌های نظامی و مقامات سیاسی آمریکا، ماجراجویی‌های عربستان در منطقه به عنوان الگوی دیگری از توسل به زور در سیاست خارجی آمریکا است، که در حال آزمون آن می‌باشند. البته این بدان معنا نیست که حکام عربستان از رویکرد جنگ‌طلبانه خود اهدافی را دنبال نمی‌کنند.18

افغانستان و پاکستان
مسایل مربوط این دو کشور از جمله مواردی است که در جریان مبارزات انتخاباتی از طرف نامزدها به آن کمتر پرداخته شده است. از نظر جمهوری‌خواهان «حضور نظامی آمریکا در افغانستان به منظور تأمین امنیت و پیشرفت این کشور و همکاری همه‌جانبه پاکستان در مبارزه با طالبان و تروریسم ضرورت دارد»،(RNC,2016:48) کلینتون به عنوان وزیر امور خارجه در دولت اول اوباما «مخالف خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان بود». (Keiswetter,2015:10) کین معاون کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری بر این باور است که «آمریکا در افغانستان به هدف خود که نابودی القاعده بود، رسیده است، لذا باید نیروهای نظامی خود را هر چه سریع‌تر از این کشور خارج کند» (Ibid)
اشتراک و افتراق نظر هر دو حزب و نامزدهای آنها در خصوص منطقه در جدول زیر به صورت خلاصه ارائه شده است:

اشتراک نظر نامزدها
حفظ حضور نظامی آمریکا در منطقه
رابطه پایدار و کارآمد با شورای همکاری خلیج فارس
مهار نفوذ فزاینده ایران، روسیه و چین
ایران تهدیدی برای برخی از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس
حفظ برتری نظامی و تأمین امنیت اسرائیل
مداخله نظامی برای مقابله با تهدید مستقیم منافع آمریکا
فروش تسلیحات به منطقه
کلینتون    ترامپ
ترویج و حمایت از دمکراسی    عدم هزینه کردن منابع آمریکا برای ترویج دمکراسی
دفاع از کشورها در مقابل تهدید ایران    کشورهای منطقه باید هزینه دفاع از آنها را بپردازند
عربستان بازیگر مهم علیه داعش     تجدید نظر در توافقات تجاری
عربستان وزنه تعادل در برابر ایران    وابستگی موجودیت عربستان به آمریکا
ایجاد منطقه امن و پرواز ممنوع در سوریه    طرح ضمنی ایجاد منطقه امن و پرواز ممنوع در سوریه
اجرای سخت‌گیرانه برجام    تجدید نظر در برجام
اگر متحدان هزینه‌ها را نپرداختند، آمریکا خودش بپردازد    تأمین هزینه نظامی آمریکا در منطقه از سوی اعراب به ویژه در سوریه
ایران عامل بی‌ثباتی منطقه    ایران عامل بی‌ثباتی منطقه/ نقش اوباما و کلینتون به دلیل پیدایی داعش


پ. اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا
اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا در اسناد حزبی و مواضع نامزدهای ریاست جمهوری در سطح جهان شامل موارد زیر است:
1. تداوم و استمرار رهبری آمریکا
2. مقابله با کشورهای چالش‌گر نظیر چین، روسیه، کره شمالی و ایران به منظور تغییر رفتار آنها
3. مبارزه با تروریسم و توان مقابله با تهدیدات نوظهور
4. جلوگیری از گسترش تسلیحات کشتار جمعی
5. جلوگیری از اعتبارزدائی از ارزش‌ها و اعتبار آمریکایی
اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا از نظر مناطق ژئوپلتیکی در جهان به ترتیب شامل خاور دور، اروپا و غرب آسیا می‌شود. این اولویت‌ها در غرب آسیا شامل محورهای زیر:
1. تداوم رهبری آمریکا در منطقه
2. مقابله با چالش‌گران رهبری آمریکا در سطح دولتی و غیر دولتی در منطقه
3. تداوم پیوندهای راهبردی اسرائیل و حفظ برتری نظامی و فن‌آوری آن در منطقه
4. مدیریت منابع و انتقال انرژی منطقه به بازارهای جهانی
5. کاهش تعهدات و هزینه‌های آمریکا در قبال کشورهای عربی
6. استمرار و قوام روند عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس

ت. رویکردها و روش‌های اجرائی سیاست خارجی آمریکا
دولتمردان آمریکا برای پیاده‌سازی و تحقق اولویت‌های فوق عنوان می‌دارند که باید یک سیاست امنیتی منسجم و کارآمد در داخل و خارج از این کشور را در دستور کار خویش قرار دهند. استلزامات این سیاست در سطح جهانی در برگیرنده محورهای زیر خواهد بود:
1. توانمند‌سازی اقتصاد و ارتش آمریکا از طریق هم‌افزایی در دیپلماسی، قدرت اطلاعاتی، اقتصادی، جذابیت ارزش‌ها و ایده‌های آمریکایی،
2. ارتقاء و بازسازی روند ائتلاف و اتحاد با ناتو، هند و سایر متحدین
3. ترویج و حمایت از ارزش‌ها و دمکراسی آمریکایی
4. مدرنیزه‌سازی ارتش کشورهای هم پیمان
5. افزایش استفاده و قابلیت عملیات نیروهای ویژه و پهباد‌ها
6. استقلال عمل در زمینه انرژی برای حفاظت از آزادی و تضمین آینده کشور
همانطور که پیش‌تر بیان شد، کشورها و بازیگران ملی و فروملی در غرب آسیا به دو دسته دشمن و متحد در منظومه فکری دولتمردان آمریکا تعریف و تقسیم می‌شوند:
1. ایران و سوریه و گروه‌‌های مقاومت
2. داعش، القاعده و گروه‌های وابسته به آن
3. متحدان سنتی و گروه‌های میانه‌رو مسلح
مبارزه با داعش در قالب یک راهبرد جامع و جهانی در صدر اولویت سیاست‌خارجی رئیس‌جمهور جدید آمریکا قرار خواهد داشت. راهبرد مذکور چندوجهی و شامل اقدام نظامی، اطلاعاتی و فرآیندهای سیاسی برای حل و فصل بحران سوریه و عراق خواهد بود. در صورتی که ترامپ سکان سیاست خارجی آمریکا را در دست گیرد، اقدام نظامی، اطلاعاتی و همکاری با بازیگران اصلی بر فرآیند سیاسی برای تشکیل دولت‌های فراگیر در عراق و سوریه مقدم خواهد بود. در غیر این صورت، کلینتون فرآیند سیاسی را بر اقدام سخت‌افزاری برضدّ داعش ترجیح خواهد داد و فرآیند سیاسی در عراق و به ویژه سوریه را در مرکز ثقل راهبرد خود قرار خواهد داد. کلینتون بر خلاف ترامپ خود را متعهد به متحدان منطقه‌ای می‌داند و اسد رئیس‌جمهور سوریه را نیز قاتل خطاب می‌کند که می‌بایست از طریق نظامی یا در یک فرآیند سیاسی از گردونه قدرت در سوریه خارج شود. رویکرد کلینتون مطلوب نظر متحدان سنتی آمریکا در منطقه است و مورد حمایت و پشتیبانی آنها قرار دارد. ر.ک. به (Inbar,2016:11-12)
رویکرد کلینتون بر حل و فصل بحران در عراق و سوریه از طریق سیاسی و در قدم اول تشکیل دولت‌های فراگیر در این دو کشور است. سپس مبارزه در قالب یک ائتلاف جامع و گسترده از بازیگران اصلی بین‌المللی و منطقه‌ای جهت نابودی دولت‌ بدوی داعش در بخش‌هایی از خاک سوریه و عراق خواهد بود. (DP,2016:49) برون‌داد‌های رویکرد کلینتون در چشم‌انداز بلندمدت به معنای تضعیف عمق تهدیدات راهبردی علیه اسرائیل از جانب ایران و گروه‌های مقاومت ارزیابی می‌گردد. مهار قدرت منطقه‌ای ایران و گروه‌های مقاومت از دیگر نتایج مورد نظر طراحان رویکرد کلینتون در حل و فصل بحران‌های سوریه، عراق و «تبدیل داعش به یک گروه قابل مدیریت است». (Ibid:11) این اهداف راهبردی، مورد درخواست متحدان سنتی آمریکا در منطقه است و آن را اقدامی از سوی این کشور در راستای اطمینان بخشی به خود و پایبندی دولت جدید آمریکا به تعهدات خویش در قبال آنها ارزیابی می‌کنند. (Goldenberg, 2016)
در خصوص دمکراسی و حقوق بشر بین رویکردهای نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا در غرب آسیا تفاوت ماهوی وجود دارد. ترامپ رویکردی منافع ملی‌ محور در منطقه دارد و برای تأمین آن خواهان ثبات در منطقه است. او حتی برای رسیدن به ثبات، حاضر به همکاری با دیکتاتورها در مقابله با گروه‌های تروریستی به عنوان عامل بی‌ثباتی در منطقه است. ترامپ، رویکرد ترویجی و تحمیلی دمکراسی در سیاست خارجی آمریکا توسط حکومت‌های اوباما، بوش و کلینتون را در کشورهای دیگر مورد انتقاد قرار می‌دهد. او این دولت‌ها را در پیدایی بی‌ثباتی در منطقه مقصر می‌داند. ترامپ در صورت پیروزی، رویکرد مداخله‌گرایانه در امور بین‌المللی بر مبنای منافع آمریکا را جایگزین سیاست‌های وظیفه‌گرایانه در قبال ترویج و تحمیل دمکراسی و مقولات حقوق بشری به منظور تأمین منافع کوتاه مدت آمریکا19 خواهد کرد، و در داخل نیز بر مسایل اقتصادی و نوسازی ارتش این کشور در راستای احیای عظمت از دست رفته آمریکا متمرکز خواهد شد.
ترامپ در سخنرانی خود در گردهمایی ملی حزب جمهوریخواه، جنگ و نابودی را با هم برابر دانست و آن را تقبیح کرد. او وضعیت بی‌ثبات و خشونت‌بارتر در غرب آسیا را بی‌سابقه قلمداد کرد و گفت مردم آمریکا در معرض خطر بزرگی قرار دارند. او کلینتون را عضوی از کابینه جنگ اوباما خواند که مرگ، نابودی، تروریسم و ضعف آمریکا، از دستاورد آنها است. رویکرد ترامپ در این مقوله با مؤلفه‌های اصلی جمهوری‌خواهان محافظه‌کار اعم از سنتی و جدید مطابقت و هم خوانی ندارد. در بیانیه اعلام مواضع حزب جمهوری‌خواه تأمین امنیت و رهبری آمریکا در جهان در گروه استفاده از مدل ریگان به عنوان رویکرد رسیدن به صلح از طریق اعمال قدرت20 است. آمادگی ارتش آمریکا برای جنگیدن در دو جبهه در سطح جهانی و یک جنگ منطقه‌ای اساس راهبرد نظامی جمهوری‌خواهان را تشکیل می‌دهد.21 (RP, 2006: 42) از نظر این طیف، سیاست خارجی ترامپ ضعیف‌تر از دوران اوباما خواهد بود. چون ترامپ «مخالف سیاست تغییر رژیم‌ها است و خواهان کنار گذاشتن متحدان به منظور کاهش هزینه‌های آمریکا است» (Beauchamp,2016:1) به همین دلیل، او حامیان قابل اتکا و زیادی در مجموعه حزب جمهوری‌خواه ندارد.22 بیشتر محافظه‌کاران مطرح و صاحب صدا در جامعه نخبگی آمریکا به جبهه حمایت از کلینتون دمکرات محافظه‌کار روی آورده‌اند. کلینتون بر خلاف ترامپ به دلیل حضور سالیان متمادی در نهادهای حاکمیتی آمریکا در مقام بانوی اول ایالت، کشور، سناتور و وزیر خارجه در اعمال قدرت مشارکت داشته است و به نوعی به این امر معتاد شده است.
والت از نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل در خصوص رویکرد سیاست خارجی کلینتون می‌گوید: «هیلاری کلینتون و تیم گسترده مشاورانش، قویاً متعهد به داروی شفابخش اعتقادی خود درباره نقش «اجتناب‌ناپذیر» آمریکا هستند و دولت او شاید به تلاش در همین روند و باز ترسیم جهان به نحوی که آمریکا می‌خواهد ادامه دهند. (والت، 1395: 1) رویکرد وظیفه‌گرایانه خانم کلینتون به تحمیل دمکراسی و استفاده حداکثری از زور در سیاست خارجی در تقابل با کشورهای متخاصم روشن است. سوابق خانم کلینتون در این زمینه مایه امید حکام عرب حاشیه‌نشین خلیج فارس و اسرائیل است تا سیاست تندی نسبت به اوباما در قبال ایران و سوریه اتخاذ نماید. علاوه بر این، کلینتون تلاش خواهد کرد تا محور اسرائیل- عربستان را بر مبنای دشمنی با ایران تقویت نماید. او همواره تلاش کرده است تا به متحدان آمریکا به ویژه اسرائیل در منطقه ثابت کند که در خط مقدم حمایت از آنها و اعمال فشار و سخت‌گیری زیاد علیه ایران بوده است. برای نمونه، در انتخابات مقدماتی 2008 در رقابت با اوباما اعلام کرد. «اگر ایرانیان طی ده سال آینده امکان حمله به اسرائیل را در نظر داشته باشند. اگر من رئیس‌جمهور شوم، ... ما قادر هستیم، آنها را از صفحه روزگار "کاملا نابود23" کنیم». (Morgan, 2008: 1)

برجام
ایران در منظومه فکری جمهوری‌خواهان کشوری است که «در پی تسلیحات اتمی، موشکی، حامی تروریست، ناقض حقوق بشر و بازیگری مخرب در منطقه است. بنابراین [آمریکا] باید از تمام گزینه‌ها برای دفاع از منافع ملی و جلب اعتماد دوستان منطقه‌ای خود علیه ایران استفاده کند.» (RP, 2016: 46) در ادبیات گفتمانی جمهوری‌خواهان و نامزد ریاست جمهوری آنها، برجام مطابق با منافع و امنیت ملی آمریکا تعریف نمی‌شود. آنها مواضع دولت اوباما در قبال آزمایش موشکی و سایر مسایل مربوط به ایران باعث نامیدی و بی‌اعتمادی متحدان آمریکا در منطقه می‌دانند.(Inbar,2016:13-4) لذا می‌گویند «رئیس‌جمهوری از حزب جمهوریخواه در راستای احیای اعتبار آمریکا، در کنار دوستان خود خواهد ایستاد، دشمنان را به چالش خواهد کشید». (RP,2016:46)
رویکرد کلینتون در حوزه سیاست خارجی در قبال برجام در کلیت تداوم‌بخش تفکرات و مسیرهای پیموده شده توسط اوباما خواهد بود. اما در نحوه اجرائی کردن و استفاده از ابزارهای پیاده‌سازی آن تفاوت‌های با اوباما خواهد داشت. او تأکید کرده است که در اجرای برجام سخت‌گیر خواهد بود. این‌ رویکرد در موضع‌نامه حزبی نیز به نوعی منعکس شده است. «در صورتی که ایران به سمت سلاح اتمی برود، تردیدی در توسل به اقدام نظامی نخواهیم داشت». (DP,2016:43) کلینتون بر این باور است که ایران به دلیل فشارهای وارده از ناحیه تحریم‌های فلج‌کننده به پای میز مذاکره هسته‌ای آمد. چنانچه او این الگوی خود ساخته را بخواهد در حوزه‌های دیگر نیز مورد آزمون قرار دهد، تأثیرات منفی بر روند اجرای برجام خواهد داشت. عامل بعدی که بر رویکرد وی در قبال ج.ا.ا تأثیرگذار خواهد بود، این است که ایشان نسبت به اوباما در قبال متحدان منطقه‌ای آمریکا منعطف‌تر است. همچنین نگرش او در قبال قدرت منطقه‌ای ایران منفی‌تر از اوباما می‌باشد. این ویژگی در موضع‌نامه حزبی چنین بیان شده است که «اقدامات ایران در منطقه مخرب می‌باشد و در صورت نیاز تحریم‌های غیر هسته‌ای شدت خواهد یافت». (DP,2016:43) اگر او در مقام رئیس‌جمهوری این عرصه را برای تقابل با ایران به منظور اثبات پایبندی آمریکا به تعهدات خود در قبال متحدان ناراضی از سیاست‌های اوباما در ارتباط با ایران، به ویژه در زمینه برجام برگزیند، مشکل‌آفرین خواهد بود. استمرار و تشدید «همکاری‌های امنیتی تمام عیار بین آمریکا و اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس» (DP,2016:49) و استحکام بخشی تمام عیار توان دفاعی [تهاجمی] متحدان آمریکا در منطقه (DP,2016:43) نشان‌گر رویکرد خصمانه‌تر کلینتون نسبت به اوباما در قبال ایران خواهد بود.

نتیجه‌گیری
منطقه غرب آسیا همواره از نظر اهمیت راهبردی در مقایسه با دو منطقه دیگر در امنیت ملی آمریکا در جایگاه سوم بوده است. پس از فروپاشی شوروی، وضعیت این منطقه سنخیتی با اصول و مبانی نظریه پایان تاریخ نداشت، و در چهارچوب نظریه برخورد تمدن‌ها به عنوان میدان نبرد جدید آمریکا تعریف گردید. ضرورت‌های راهبردی ایجاب می‌کرد که منطقه غرب آسیا از بعد ارزشی اصلاح شود و در مدار فرهنگ آمریکایی قرار گیرد. امّا نتایج جنگ‌های افغانستان و عراق نشان داد که مردم منطقه نه تنها در برابر ارزش‌های تحمیلی بیگانه مقاومت می‌کنند، بلکه آماده دفاع و مقابله با مهاجمان نیز هستند. در جریان بیداری اسلامی (بهار عربی)، به جای کمک به ترویج مردم‌سالاری واقعی، حمایت از ضد انقلابیون و دیکتاتورها در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. از یک طرف، عربستان به رهبر ضد انقلابیون منطقه تبدیل شد، و قیام‌های مردمی علیه حکام طرفدار آمریکا در منطقه سرکوب یا از مسیر خود منحرف گردیدند و برخی از رهبران واقعی نیز ترور، اعدام یا حبس شدند. در نتیجه، منطقه در حال حاضر شاهد ناآرامی بی‌سابقه در تاریخ خود در کشورهای چون سوریه، لیبی، عراق، افغانستان، یمن، بحرین، مصر، پاکستان و لبنان است.
هر دو نامزد رئیس‌جمهوری آمریکا خواهان احیای نقش سیاست خارجی و رهبری این کشور در جهان هستند. ترامپ درون‌گرا برای رسیدن به این هدف غائی از دریچه توانمند‌سازی اقتصاد و ارتش، و کلینتون برون‌گرا از پنجره اعمال قدرت بیشتر آمریکا به جهان می‌نگرد. ترامپ در سیاست خارجی خود به واقع‌گرایی24 نزدیک می‌شود. خط و مشی او در این زمینه تا حدود زیادی تداعی‌گر رویه اوباما است. ولی کلینتون بر خلاف اوباما به طور غریزی آمادگی بیشتری برای مداخله در امور داخلی سایر کشورها و ایفای نقش ژاندارمی در صحنه بین‌الملل را از خود بروز می‌دهد.
ترامپ و سندرز هر دو جریان‌های فکری نسبتاً مشابه ولی در دو زمینه متفاوت از جامعه آمریکا را نمایندگی می‌کنند، که خواهان تغییر در اولویت‌های دولتمردان کاخ سفید هستند. احتمال اینکه ترامپ نیز همانند سندرز در برابر کلینتون در انتخابات نهایی شکست بخورد، زیاد است. ولی این به معنای اشتباه بودن رویکرد آنها به ظرفیت و قدرت آمریکا نیست، آنان نمایندگان اولیه شروع جریانی هستند که متعقدند که سیاست‌های آمریکا در داخل و خارج در جهت درستی حرکت نمی‌کند. هر چند پذیرش آن برای صاحبان و معتادان به قدرت در ساختار حاکمیتی دشوار است، ولی آنان نمی‌توانند این واقعیت را در صحنه عمل نادیده بگیرند. همانطور که یک اندیشمند آمریکایی این واقعیت را برای آنان این چنین ترجمه می‌کند: «روزگاری که در آن آمریکا همزمان می‌توانست قسمت اعظم جهان را مدیریت کند، به پایان رسیده است».(والت، 1395: 1) امّا بعید نیست، کلینتون عاشق اعمال قدرت همانند دولتمردانی عمل نماید که بر استمرار خطاهای خود پافشاری می‌کنند.25
غرب آسیا به عنوان یکی از مناطق راهبردی همچون گذشته در کانون سیاست خارجی آمریکا قرار خواهد داشت. دلیل این امر روشن است. وجود رژیم صهیونیستی، فقدان نظام‌های سیاسی مردم‌سالاری و ناامنی در کشورهای عربی، نقش دلار‌های نفتی در اقتصاد آمریکا، آبراه‌های راهبردی منطقه برای اقتصاد جهانی، پایگاه‌های نظامی متعدد آمریکایی در منطقه همگی دلالت بر این دارد که این منطقه برای احیای قدرت اقتصادی آمریکا حیاتی است. علاوه بر این موارد، نبابد قابلیت بحران‌زایی رژیم صهیونیستی و عربستان در منطقه، لابی قدرتمند آنها در واشنگتن جهت حفظ حضور نظامی آمریکا در منطقه را نادیده گرفت. با وجود این، منحنی اهمیت منطقه برای آمریکا و حضور نظامی آن از دهه دوم قرن حاضر به سمت سراشیبی حرکت می‌کند و این سیر نزولی همچنان استمرار خواهد داشت.
برآیند خروجی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حوزه سیاست خارجی، صرف‌نظر از این که چه کسی در ژانویه 2017 به کاخ سفید راه پیدا خواهد کرد، در کل کاهش توسل به اقدام نظامی مستقیم از سوی آمریکا و افزایش نقش کشورهای منطقه در برقراری نظم و امنیت منطقه‌ای به شکل توازن قوا خواهد بود. هر چند کلینتون بر خلاف ترامپ در عرصه سیاست خارجی بر اقدامات مداخله‌جویانه گرایش زیادی دارد و معتقد است که «قدرت و رهبری آمریکا توانایی حل مشکلات و بحران‌های کنونی جهان را دارد، به شرطی که در آنها مداخله نماید». (Sherlock, 2016: 3) او از تمام اقدامات نظامی آمریکا در غرب آسیا طی دو دهه گذشته حمایت کرده است و در دوره اول دولت اوباما گزینه نظامی را بر دیپلماسی ترجیح می‌داده است. او از انجام حملات هوایی به سوریه پس از ماجرای کاربرد سلاح شیمیایی و اتهامات علیه دولت این کشور، حمایت کرد. (Panetta,2016) کلینتون از این نظر سمبل واقعی دمکرات محافظه‌کار است که در حوزه سیاست خارجی و توسل به زور با محافظه‌کاران جدید حزب جمهوریخواه بیشترین قرابت فکری را دارد. در حلقه دوستان و مشاوران غیررسمی خانم کلینتون افراد محافظه‌کار جدید و تندرو زیادی وجود دارد. بنابراین دلایل، برخی از او به درستی به عنوان خانم دمکرات محافظه‌کار جدید با تمایلات تهاجمی یاد می‌کنند که خواهان تغییر جهان بر مبنای معیارهای آمریکایی است. ولی باید متذکر شد که دوره اینگونه ترکتازی‌ها به پایان رسیده است و جامعه و اقتصاد آمریکا دیگر توان یک جنگ تمام عیار جدید در منطقه را ندارد. تنفر مردم از جنگ و بدهی مالی 20 تریلیون دلاری آمریکا، ترمز قوی برای اندیشیدن درباره جنگ از سوی هر کسی که رئیس‌جمهور آمریکا شود، خواهد بود.
برای حل و فصل بحران‌های سوریه و یمن راه‌کاری به غیر از اقدامات مسالمت‌آمیز وجود ندارد و این شیوه کم و بیش با اولویت بالا در دستور کار دولت جدید آمریکا قرار خواهد گرفت. مسئله صلح فلسطین و اسرائیل نیز جای خود را به پیشبرد عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس به رهبری عربستان با محوریت دشمنی با ایران داده است. رئیس‌جمهور جدید آمریکا در مقایسه با اوباما رویکردی خصمانه‌تر در قبال ایران خواهد داشت. به احتمال زیاد، او با فراز و نشیب ملایمی برجام را به دلیل ماهیت بین‌المللی و پیامدهای سنگین عدم پایبندی به آن، اجرا خواهد کرد. ولی در سایر حوزه‌ها با ایران خصمانه‌تر و با تنش‌زایی بیشتر برخورد خواهد کرد. دلیل این امر نیز به شخصیت این افراد برمی‌گردد که میزان سازگاری آنها با رقبای و دشمنان منطقه‌ای ایران بیشتر از اوباما می‌باشد. با وجود این، اگر کلینتون رئیس‌جمهور شود، او گرایش بیشتری به اتخاذ تدابیر امنیتی خصومت‌آمیز با ایران خواهد داشت. علاوه بر این، اقدامات خصومت‌آمیز از جانب سایر نهادهای حاکمیتی آمریکا مانند قوه قضائیه (مصادره اموال ایران) و در کنگره تصویب قطعنامه‌های ضد ایرانی افزایش می‌یابد. دلیل این امر، وجود «نیروهای قوی26» در ساختار قدرت آمریکا است، که ایران را دشمن تعریف می‌کنند و خواهان استفاده از همه امکانات علیه آن می‌باشند. البته در مقابل «جریانی27» نیز وجود دارد که تعامل با ایران را در راستای منافع بلندمدت آمریکا ارزیابی می‌کنند و خواستار تنش‌زدایی در روابط دو کشور هستند. مشکل این جریان ضعف توان ساختاری و مالی آنها در مقابل طیف اول است.
در کل، هر یک از نامزدهای فعلی در مقام رئیس‌جمهور آمریکا در 20 ژانویه 2017 به کاخ سفید وارد شود. در خصوص مناسبات آمریکا با ایران ناگزیر است، دو تحول اساسی در پرونده ایران را در نظر بگیرد و گزینه‌های ممکن خود را بر اساس آنها بررسی و انتخاب نماید. اول، موضوع برجام است و دوم، قدرت منطقه‌ای ایران می‌باشد. تاثیرات راهبردی این دو واقعیت و در هم تنیدگی آنها با سایر مؤلفه‌های لازم برای تنظیم راهبرد کلان آمریکا در سطح بین‌الملل و منطقه قابل انکار نیست. ضرورت «چرخش به آسیا»، «پیوندهای فرا آتلانتیکی» و «مدیریت کانون‌های بی‌ثباتی در غرب آسیا، ایجاب می‌کند که رئیس‌جمهور جدید آمریکا در مناسبات خود با ایران جانب عقلانیت، احتیاط و انعطاف لازم را رعایت نماید.

منابع:
- درویش، رضاداد، (1383)، کتاب آمریکا: ویژه نظام انتخاباتی آمریکا، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران.
- هرمان، چارلز، (1392)، سیاست‌گذاری خارجی و پافشاری بر خطا، علیرضا طیب، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر.
- نوتر، جان جاکوب، (1384)، عملیات‌های سیاه سازمان جاسوسی آمریکا، تهران: معاونت پژوهشی دانشکده امام باقر(ع).
- موسویان، حسین، (1395)، سعودی‌ها حامی داعش و منافقین هستند، سایت دیپلماسی ایرانی، 1 مرداد 1395. www.irdiplmacy.ir
- والت، استفان، (1395)، فرق نمی‌کند کلینتون یا ترامپ پیروز شود، سایت دیپلماسی ایرانی، 23 مرداد 1395. www.irdiplmacy.ir
- ترامپ: ادامه حمایت رایگان آمریکا از کشورهای عربی امکان‌پذیر نیست، خبرگزاری فارس، 24 مرداد 1395. www.farsnews,com
- Beauchamp, Zack, (2016), Democrats don’t have a foreign policy vision other than “not Trump”, July 29. www.vox.com
- Chollet, Derek & at.all, (2016), Dose the Middle East Still Matter? The Obama Doctrine and U.S. Policy, Policy Watch 2606, April 2016.
- Democratic Party Platform, July 21, 2016.
- Freeman W. Chas, (2016), U.S. Policy and geopolitical Dynamics of the Middle East, Remarks to the Center for the National Interest. 9 June.
- Goldenberg, Ilan, & at. all, (2016), Defeating The Islamic State: A Bottom-Up Approach, Center for New American Security, July 8, 2016. www.cans.org
- Hudak, Jhon, (2016), what the U.S. Presidential Election Means for the Middle East, Brookings Institute.
- Inbar, Efraim, (2016), Implications of US Disengagement From the Middle East, Mideast Security and Policy Studies No.122, The Begin-Sadat Center for Strategic Studies, June 2016.
- Keiswetter l. Allen, (2015), Recalibration and Surprises: A Primer on the Middle East and the 2016 President Election, The Middle East Institute, Nov 03, 2015.
- McMahon, Robert, (2013), Balance of Powers: The U.S President and Congress, 1 September.
- Meet the Press, (2015), Meet the Press Transcript, Aug 16, www.nbcnews.com
- Morgan, David, (2008), Clinton says U.S could “ totally obliterate” Iran, Reuters & an interview on ABC’s Good Morning America.
- Panetta, Leon, (2016), Leon Panetta Address’ Obama Doctrine, U.S.-Israel Relations, Presidential Campaign, Washington Institute, June 15, 2016.
- Republican National Convention (2016), We Believe In America, Committee on Arrangements for the 2016 Republican National Convention, www.gopconvention 2016.com
- Republican Platform 2016.
- Sherlock, Ruth, (2016), Hillary Clinton will rest Syria Policy against Murderous Asad regime. The Telegraph, 29 July 2016. www.telegraph.co.uk
- Sick, Gary, (2016), Regional Implications of the JCPOA, July 15, 2016. www.loblog.com
- The Democratic National Committee (2016), Moving America Forward, Democratic National Platform, www.democrats.org
- Trump J. Donald, (2015), Time To get Tough: Making America Again, New York.
- Vatanka, Alex,(2016), U.S.- Iran Relations: Recommendations for The Next president, Middle East Institute, July 2016.
- Vile M.J.C, (1999), Politics in the USA, 5th Edition, London & New York: Routledge.
- Waltz, Michael & Gordon Michael,(2016), Middle East Arms Race and Regional Balance of Power, Panel one, June 22, 2016.
- Zalmy, Khalizad, (2016), The Emerging Trump Doctrine? The National Interest, July 28, 2016. www.nationalinterest.org
پانوشت‌ها

1- Checks & Balances.
2- کنوانسیون ملی احزاب در اواسط مرداد 1395 برگزار شد.
3- Electoral Collage.
4- این دو واژه کلیدی در تمام اسناد رسمی آمریکا و سخنرانی‌های رؤسای جمهور این کشور آمده است و همواره مورد تأکید قرار می‌گیرد.
5- Clinton: Stronger Together. Trump: Make America great again.    
6- یا همانند قطاری است که از ریل اصلی خود خارج می‌شود و در ایستگاه‌هایی متوقف می‌شود که نمی‌بایست از نظر مبانی ارزشی آنجا بایستد. مانند کودتا، حمایت از دیکتاتورها، جنگ علیه استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی و سرکوب آمال و آرزوهای مردم منطقه.
7- Pivot to Asia.
8- کلینتون در برخی مواقع با دیوید پترائوس فرمانده پیشین نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و رئیس سابق سیا و رابرت گیتس وزیر دفاع دوره اول اوباما در انظار عمومی ظاهر می‌شود.
9- Republican Platform (RP) & Democrat platform (DP).
10- Republican National Committee (RNS), Democratic National Committee (DNC).
11- Republican Platform 2016.
12- وی این مطلب را در مناظره تلویزیونی از جب بوش پرسید و او نتوانست جواب درستی به او بدهد.
13- Jeremy Bash - وی رئیس دفتر پنه‌تا در ریاست سیا و وزارت دفاع بوده است.
14- Michele A. Flournoy  - معاون سابق سیاسی پنتاگون.
15- برگرفته از ایمیل‌های افشا شده در ویکی لیکس.
16- مسئله فلسطین از سوی گروهی از کشورهای تحت رهبری عربستان نیز فراموش شده است. برای نمونه، پذیرش تدوام محاصره غزه و عدم محکومیت اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و روند علنی شدن روابط پنهان سعودی با اسرائیل.
17- «ویلیام لوئرز» از مقامات سابق آمریکا در میزگردی در ماه جولای 2016 در شورای آتلانتیک گفت، عربستان در طی 5/7 سال دوره اوباما 111 میلیارد دلار تجهیزات نظامی از آمریکا خریداری کرده است.
18- رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمریکا: عربستان آماده جنگ با ایران شده بود تا آمریکا را در منطقه نگهدارد.
19- نمایش قدرت ویرانگر نظامی خود.
20- Peace through strength.
21- Two-and one-half.
22- نامه 121 کارشناس سیاست خارجی و مسایل امنیتی حزب جمهوری خواه در مخالفت با معرفی وی به عنوان نامزد حزب در انتخابات ریاست جمهوری نمونه‌ای از این قبیل اعتراضات حزبی به او است.
23-Totally obliterate.
24- ترامپ فردی انزواگرا نیست، بلکه او خواهان افزایش بودجه دفاعی آمریکا برای حصول اطمینان از این که این کشور همچنان تنها ابر قدرت اقتصادی و نظامی جهان باقی بماند.(Zalmay,2016:2)
25- توصیه می‌گردد. کتاب «سیاست‌گذاری خارجی و پافشاری بر خطا» به قلم هرمان چارلز در خصوص اشتباهات راهبردی دولتمران آمریکایی در عرصه جهانی را قبل از ورود رسمی به کاخ سفید در تعطیلات ژانویه 2017 مطالعه نماید.
26- اکثریت حزب جمهوری خواه، دمکرات‌های محافظه‌کار، لابی صهیونیسم و عربستان هسته اصلی این نیروها را تشکیل می‌دهند.
27- اعلام مواضع مختلف گروه‌ها و شخصیت‌های فکری، اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی جامعه نخبگان آمریکا.

 

ایالات متحده آمریکاغرب آسیا


تعداد مشاهده: 1007