سخن سردبیر
رأی منفی سازمان ملل متحد به قطعنامه پیشنهادی آمریکا، برای ایالات متحده حادثهای تلخ و شکستی بزرگ قلمداد شد و پرده از ضعف و ناتوانی دولت افراطی ترامپ برداشت. با شکست و ناکامینماینده آمریکا در سازمان ملل در محکوم کردن مقاومت مردم فلسطین، متهم کردن حماس به تروریسم و تشدید فشار علیه مقاومت فلسطین، مشخص گردید دولت آمریکا در وضعیت کنونی حتی با بهکار بستن ابتکارات قانونی و فراقانونی، قادر نیست اهداف خود در حوزه سیاست خارجی را محقق سازد. نیکی هیلی برای عبور از گردنههای تصویب این پیشنویس، جامعه بینالملل را به دو بخش حامیتروریسم و مخالف تروریسم تقسیم و کسانی که از این قطعنامه حمایت نکنند را «حامیتروریسم» قلمداد کرد. هیلی، پا را از این نیز فراتر گذاشت و با لحنی تهدیدآمیز اعلام کرد کسانی که از رأی دادن به این قطعنامه خودداری کنند با «تبعات» آن مواجه خواهند بود. نهایتاً تهدیدات کاخ سفید ثمری نداشت و شکستی بر ناکامیهای گذشته کاخ سفید افزوده شد. درباره این شکست که یک «سیلی به دولت ترامپ» و «یک پیروزی برای آرمان فلسطین» توصیف شده است، نکات زیر مورد توجه است:
ترامپ پیش از این نیز با اتخاذ سه رویکرد مهم، حمایت و جانبداری خود از رژیم صهیونیستی را به نمایش گذاشته و در جهت افزایش ضریب امنیتی تلآویو گام برداشته است. این رویکردها عبارتند از؛
نقض برجام و بهرهگیری از ظرفیتهای سیاسی و راهبردی ایالات متحده در تقابل با جمهوری اسلامیایران و در جهت کسب رضایت تلآویو
به رسمیت شناختن قدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی
دفاع همه جانبه از این رژیم در مجامع بینالمللی
این اولین و آخرین شکست دولت ترامپ در عرصه سیاست خارجی نیست. دولت آمریکا در وضعیت شکستهای پیاپی قرار دارد. شکست در سوریه، شکست در برابر ایران در پرونده هستهای و اعمال تحریمهای گسترده، شکست در ایمنسازی وضعیت امنیتی رژیم صهیونیستی در برابر موشکهای مقاومت (ناتوانی سامانه گنبد آهنین)، شکست در استفاده ابزاری از گروههای تکفیری برای پیشبرد اهداف منطقهای، شکست در حل اختلافات متحدان راهبردی خود در منطقه (قطر وعربستان)، شکست در عراق و افغانستان و....
ترامپ با ابراز نگرانی از این شکستها یادآور میشود در دوران نوجوانی (زمانی که در مدرسه تحصیل میکرده است)، آمریکا در تمام تحولات سیاست خارجی پیروز بوده ولی در دوران فعلی کشورش در اینگونه حوادث تماماً شکست خورده است.
ضعف ساختاری در هرم قدرت آمریکا برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی با روی کار آمدن ترامپ شدت یافته و انتقادات گوناگونی علیه کاخ سفید را بدنبال داشته است. سیاستمداران منتقد آمریکائی بر این باورند که جریان افراطیِ فعال در عرصه سیاستخارجی این کشور قادر به عبور از بحرانها و چالشهای متنوع کنونی نیست. موضوع فلسطین از جملهی مهمترین مسائلی است که دستگاه دیپلماسی آمریکا با آن مواجه است. کاخ سفید بدون عبور از این مسأله قادر نخواهد بود سایر تحولات در خاورمیانه را ساماندهی کند. دولت کنونی آمریکا مانند دولتهای پیشین این کشور نتوانسته است راهحلی میانه برای آن ارائه دهد.
نگاه دولتهای آمریکا به موضوع فلسطین منطبق بر برداشتهای جامعه بینالملل نیست. جامعه جهانی با محکوم کردن اشغالگری و رویکردهای خشونتبار رژیم صهیونیستی در شهرکسازی و سرکوب مردم فلسطین، در مقابل سیاستهای کاخ سفید ایستادهاند. مجمع عمومیسازمان ملل در نوامبر سال جاری (۲۰۱۸)، علیرغم تمایل و تلاش آمریکا، قطعنامهای به نفع فلسطین صادر کرد که در آن بر ضرورت عقبنشینی رژیم صهیونیستی از بلندیهای اشغالشده جولان در سال ۱۹۶۷ تأکید شده است.
جامعه جهانی و رهبران کاخ سفید کاملاً به این واقعیت واقفند که مردم و مقاومت فلسطین مردمانی تحت ستم و در عین حال سرسخت و مقاوم هستند که تحت ظلم و تعدی اشغالگران صهیونیست واقع میباشند. هیأت حاکمه آمریکا با وارونه جلوه دادن حقائق برای تحکیم پایههای امنیت حکومت صهیونیستی تلاش میکند. آنها فلسطینیهای گرفتار در بند اسرائیل را تروریست و خشونت طلبانِ متجاوز را قربانی جلوه میدهند. در همین زمینه «صائب عریقات»، رئیس هیأت فلسطینی مذاکرهکننده و عضو سازمان آزادیبخش فلسطین، با تقبیح اقدام «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل برای ارائه پیشنویس قطعنامه ضد فلسطینی گفت: این اقدام در راستای وارونهجلوه دادن حقایق صورت میگیرد و رژیم صهیونیستی همان طرفی است که شهرکسازی، جنایات جنگی و تحریمهای جمعی علیه فلسطینیها را ادامه میدهد و مستحق محکوم شدن است. این رویکرد مکرآمیز آمریکا به همگرائی فلسطینی کمک کرده و حماس این گروه مقاوم بیشتر از گذشته مورد حمایت قرار گرفته است. نخبگان فلسطینی حتی از جناحهای دیگر، تعرض به حماس را تعرض به تمام فلسطین قلمداد کردهاند. عریقات در آستانه رأیگیری این قطعنامه از کشورهای جهان خواست به پیشنویس قطعنامه آمریکا که قرار است در محکومیت حماس به سازمان ملل ارائه شود، رأی منفی دهند.
مدل رفتاری آمریکا درباره رژیم صهیونیستی گویای این واقعیت است که نگرانیهای امنیتی درباره اسرائیل رو به فزونی است. این نگرانیها نیکی هیلی را وادار کرد تا قبل از پایان دوره خدمتش در سازمان ملل، قطعنامه مورد اشاره در محکومیت حماس را فعال ساخته و به زعم خود شکستهای این رژیم در برابر فلسطینیها را جبران کند. آخرین شکست این رژیم درپی شلیک موشکهای مقاومت فلسطین که در پاسخ به تجاوزات تلآویو صورت گرفت رخ داد. بخش قابل توجهی از موشکهای حماس با عبور از گنبد آهنین به نقاط سرزمینی رژیم صهیونیستی اصابت کرده است.
رویکرد آمریکا در دفاع غیر منطقی و یکجانبه از رژیم صهیونیستی، شانس این کشور برای پیشبرد هرگونه ابتکار صلحآمیز را کاهش میدهد. کاخ سفید با سابقه طولانی در اتخاذ رویکردهای دشمنانه علیه آرمان فلسطین، قادر نیست در جایگاه میانجی بیطرف یا بانی صلح قرار گیرد. علاوه بر آن طرح آمریکایی موسوم به توافق قرن که از سوی ترامپ مطرح شده است، فاقد اصول پذیرفتنی است. نوآمچامسکی پژوهشگر آمریکایی در یک موضعگیری در این زمینه گفت: "دولتمردان آمریکا هیچ نشانهای (از داشتن راهکار) بروز ندادهاند، اما طبق گزارشها اگر راهکاری وجود داشته باشد، که ندارد، احتمالاً بسیار مضحک و عجیب خواهد بود. هدف استراتژیک دولت (آمریکا) تحکیم ائتلاف در حال توسعه اسرائیل و کشورهای عربی جهت پیوستن آنها به تقابلش با دشمن مشترک، یعنی ایران است که هژمونی و سلطهطلبی آمریکا در منطقه را تهدید و آزادی اسرائیل برای توسل به خشونت را محدود میکند".
گروههای مقاومت در فلسطین حمایت گسترده کشورها از خود را در جریان رأیگیری درباره قطعنامه پیشنهادی کاخ سفید دلیل بر مشروعیت خود ارزیابی نمودهاند، زیرا این کشورها ثابت کردند علیرغم فشارهای آمریکا از مبارزان فلسطین حمایت نموده و به تهدیدات واشنگتن بهایی نمیدهند.
در همین چارچوب مراکز تحقیقاتی و پژوهشی در آمریکا برای عبور از چالشهای این کشور در حوزه سیاست خارجی، «راهبرد پیروز» را در دستور کار خود قرار داده و بر آنند تا با استفاده از ظرفیت فکری نخبگان سیاسی، راهکاری برای پایان دادن به شکستهای پیاپی کاخ سفید بیابند. هرچند سیاستمداران و پژوهشگران آمریکائی غالباً در کنکاش برای یافتن علل این شکستها در حوزههای بیرونی هستند ولی واقعیت آنست که عامل شکست و ناکامیدر اندرون سیاستها و رفتار آنها نهفته است که بدلیل روحیهی استکباری، نخوت و خودبزرگبینی از آن غافلند.
ارائه قطعنامه مزبور و تقسیم موافقان یا مخالفان آن تحتعنوان حامییا دشمن تروریسم، گویای این واقعیت نیز هست که رهبران کاخ سفید خصوصاً رئیس جمهور و تیم فعال در عرصه سیاست خارجی، افرادی سالمند هستند که تحولات جهان را بر مبنای خاطرات دوران نوجوانی خود محاسبه و مدیریت میکنند؛ در حالی که معیارهای مردم جهان در تعامل یا تقابل با قدرتها تغییر کرده است. در وضعیت کنونی آمریکا قادر نیست خواستهها و تمایلات خویش بر نظام بینالملل را تحمیل کند. قادر نیست حوادث را آنگونه که تمایل دارد روایت کند. رویکرد وزارت خارجه آمریکا در قتل وحشیانه خاشقچی ازسوی مأموران دولت سعودی در کنسولگری این کشور در استامبول بهترین دلیل بر این مدعا است. علیرغم تلاش شبانه روزی ترامپ و پمپئو برای توجیه یا موجه جلوه دادن رفتار بنسلمان ولیعهد سعودی در افکار عمومیجهان، نهتنها توفیقی در این زمینه بهدست نیاوردهاند، بلکه تمسخر جهانیان را برانگیختهاند. اینها نشان میدهد که تحولات مربوط به ملتها و کشورها را نمیتوان با الگوهای کهنه و نخنمای گذشته اداره و پیگیری نمود.
جمعبندی اظهارات، رفتار و واکنش مقامات آمریکائی در حوزه سیاست خارجی نشان میدهد رویکرد دولتمردان آمریکا، در جهت حل و فصل معضلات یا چالشهای جهانی نیست بلکه آنها با اتخاذ راهبردهای تخریبی، غیر واقعی و حتی ظالمانه در صدد پیشبرد منافع سیاسی خود و همپیمانان فرسوده و ناتوان خود بوده و توجهی به حقوق ملتها ندارند.
تعداد مشاهده: 1383