راهبرد غیر متوازن یا نگاه انتقادی به عملکرد حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه
پروفسور وهاب جوش کُن
پروفسور وهاب جوش کُن از چهرههای دانشگاهی کُرد ترکیه در سال ۱۹۷۱ در شهر کردنشین دیاربکر به دنیا آمد. وی در دانشگاه دجله (شهر دیاربکر) در رشته حقوق تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد و مدرک دکترای خود را در همین رشته از دانشگاه آنکارا دریافت کرده است.
وهاب جوشکن هم اکنون با رتبه استاد تمام، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه دجله است. وی دارای سوابق پژوهشی در زمینه مسائل کُردی است و در این خصوص تألیفاتی نیز دارد. او در تبیین و بررسی مسائل حقوقی با اغلب رسانههای ترکیه همکاری دارد. جوش کن از جمله 63 حقوقدان و سیاستمداری است که در سال ۲۰۱۳ میلادی به ابتکار رئیس جمهور فعلی ترکیه، رجب طیب اردوغان، به استانهای مختلف این کشور اعزام شدند تا در حمایت از مذاکرات صلح بین دولت ترکیه و پ.ک.ک تلاش و گفتمان ضرورت برادری، بین ترکیه و کردها را ترویج نمایند. به نظر او کردهای ترکیه برای زندگی مسالمت آمیز در کنار سایر هموطنان هیچ مشکلی ندارند آنها خواهان حفظ ویژگیهای فرهنگی خود بوده و برای تقویت نقش کردها در هرم قدرت سیاسی تلاش مینمایند. او معتقد است علیرغم اعتماد جامعه ترکیه به حزب دمکراتیک خلقها در انتخابات سال 2015 و اختصاص 80 کرسی از صندلیهای پارلمان کشور به این حزب، رهبران آن نتوانستند به شکل دقیق و هدفمندی، به این اعتماد پاسخ دهند. او رأی مردم را یک فرصت تاریخی قلمداد میکند که از سوی جامعه در اختیار این حزب قرار گرفته بود تا مسأله کُردی را با استفاده از راهکارهای سیاسی حل کنند ولی سران حزب با رویکردی متفاوت به خواسته عمومی نگریسته و از این فرصت بزرگ بهره کافی را نبردند. فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران ضمن مصاحبه با نامبرده، پرسشهای گوناگونی در زمینه تحولات منطقهای و مسائل کُردی مطرح نموده که توجه مخاطبین محترم را به آن جلب مینماید.
کلمات کلیدی: ترکیه، فرزانگان صلح، اردوغان، پ ک ک، عبدالله اوجلان،حزب دمکراتیک خلقها (HDP)، دمیرتاش
فصلنامه تهران: جنابعالی در سال ۲۰۰۳ میلادی و در جریان مذاکرات صلح بین ترکیه و پ. ک. ک، از سوی رئیس جمهور ترکیه به عنوان یکی از اعضای گروه موسوم به فرزانگان صلح انتخاب شدید و فعالیتهای گستردهای در مورد ضرورت به پایان رسیدن جنگ و درگیری در مناطق کردنشین ترکیه داشتید در آن زمان عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، نیز دستور داد فعالیت مسلحانه به پایان برسد و نیروهای شاخه نظامی این گروه به طور کامل از ترکیه خارج شوند و روند فعالیت سیاسی و پارلمانی با قدرت ادامه پیدا کند. به دنبال این تحولات، فضای مسالمتآمیز و آرامی در ترکیه و به ویژه در مناطق کردنشین برقرار شد. اما در سال ۲۰۱۵ مجدداً شاهد برافروخته شدن آتش جنگ و درگیری بودیم. بهنظر شما دلیل بحرانی شدن وضعیت چیست و چرا فضای مسالمتآمیز و آرام مجدداً به جنگ و خشونت تبدیل شد؟
وهاب جوشکُن: مذاکرات صلح در سال ۲۰۱۳ آغاز شد و تا اواسط سال ۲۰۱۵ ادامه پیدا کرد و به مدت دوسالونیم جنگ و درگیری خاتمه داد و واقعاً همچنان که شما هم اشاره کردید، فضای مسالمتآمیز و خوبی بود. در حوزههای سیاسی و حقوقی اقدامات خوبی برای پایان دادن به مشکلات صورت گرفت اما به ایستگاه نهایی و به فرجام نرسید و متأسفانه شاهد آغاز مجدد درگیریها بودیم و صدها نفر در درگیریها جان خود را از دست دادند و در استانهای کردنشین جنوب و جنوب شرقی ترکیه شاهد مشکلات و تنشهای جدی بودیم. بسیاری از خانهها ویران شد و درگیری به داخل بعضی از شهرها کشیده شد.
در مورد مذاکرات صلح آن دوران باید به نکات مهمی اشاره کنیم و ببینیم که اساساً پسزمینهی آغاز مذاکرات چه بود. اگر به خاطر داشته باشید، در آن مقطع، دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه به دنبال این بود که در جریان تحولات خاورمیانه با قدرت بیشتری در معادلات منطقه نقش ایفا کند و به همین علت به دنبال این بود که در داخل، قدرتمند شود و موانع داخلی را از سر راه بردارد. یکی از مشکلات داخلی بسیار مهم دولت در آن دوران، جنگ و درگیری با پ.ک.ک بود. ترکیه به دنبال آن بود که با به پایان رساندن این معضل، در خاورمیانه و به ویژه در پرونده سوریه، نقش قدرتمندانهای ایفا کند. از اینرو مذاکرات صلح در آن زمان با تحولات خاورمیانه شروع شد و میتوانیم بگوییم در سال ۲۰۱۵ نیز مجدداً با مسائل خاورمیانه یعنی با تحولات سوریه، مذاکرات متوقف شد. الآن پس از چند سال وقتی به تحولات گذشته مینگریم، پیداست که آن، مقطع تاریخی و سیاسی بسیار مهمی بود. تجارب بزرگی به دست آمد، هم برای دولت ترکیه و هم برای سیاستمداران کُرد. ما شاهد این بودیم که بر اساس بسیاری از زمینههای سیاسی و اجتماعی، طرفین از استعدادها و ظرفیتهای خود استفاده کردند تا پشت میز مذاکره مشکلات خود را حل کنند ولی متأسفانه در برخی مسائل در آن مذاکرات، خطاها و اشتباهاتی نیز رخ داد. یکی از اشتباهات و مشکلات بسیار جدی مذاکرات ترکیه وپ.ک.ک این بود که طرفین، تصور دقیقی از فرجام و دستاوردهای مذاکرات نداشتند. یعنی در حال حرکت بودند اما به درستی و به روشنی نمیدانستند قرار است به کدام ایستگاه برسند و برنامه ریزی مدون و دقیقی در مورد ایستگاه پایانی و فرجام نهایی مذاکرات صورت نگرفته بود. یعنی نه دولت و نه طرف مقابل نمیدانستند که قرار است توافقنامه به چه شکلی نوشته شود و در آن فضای گستردهای که برای رشد دمکراسی ایجاد شده بود، همه چیز تبخیر شد و بهیکباره از میان رفت. دولت به دنبال آن بود در یک گسترهی جغرافیایی، در زمینهی توسعهی سیاسی گام بردارد و محبوبیت بیشتری به دست بیاورد و پ.ک.ک هم به دنبال آن بود که در مناطق کردنشین تسلط بیشتری داشته باشد، اما طرفین توافق و تعامل خاصی با هم نداشتند و به نقطهای رسیدند که دیگر نتوانستند به مذاکرات ادامه دهند.
فصلنامه تهران: یعنی جنابعالی معتقدید که حزب عدالت و توسعه به خاطر دلایل منطقهای و خاورمیانهای دست به مذاکره زد و دولت برخاسته ازحزب عدالت و توسعه به خاطر شرایط خاص منطقهای و دستیابی به اهداف خاصی در سوریه و خاورمیانه وارد فضای مذاکره شد و ضرورت سیاسی و اجتماعی داخلی دیگری برای آغاز مذاکرات وجود نداشت؟
وهاب جوشکُن: باور من آن است که برای ریشهیابی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و مباحث حقوقی، باید به عوامل و فاکتورهای فراوانی اشاره کنیم. من معتقدم که تلاش دولت ترکیه برای دستیابی به نفوذ و قدرت بیشتر در خاورمیانه و بویژه در سوریه، یکی از دلایل و انگیزههایی است که تیم دولت را به سوی گفتوگو سوق داد و مشکلات داخلی خود را در این زمینه حل کرد. البته این همهی ماجرا نبود و در مورد نفوذ اجتماعی و سیاسی خود در مناطق کردنشین هم دلایل و انگیزههای دیگری داشتند. اما همچنان که عرض کردم، این فقط یکی از دلایل و فاکتورهایی بود که لازم دانستم به آن اشاره کنم. من معتقدم که تحولات سیاسی خاورمیانه بر تمام مسائل منطقه تأثیرگذار بود و ترکیه نیز به این فکر میکرد که اگر چنین تحولاتی در داخل ترکیه نیز به وجود بیاید، چه تدابیری باید اتخاذ کند. در این نقطه است که امنیت ملی و نظم و آسایش داخلی برای هر کشوری اهمیت پیدا میکند و ترکیه نیز در چنین فضایی قرار گرفت. میدانید که مسأله کُرد در دهههای اخیر در حوزه اقتصادی ضربات بسیار سنگینی به ترکیه وارد کرده است. مبارزه مسلحانه با پ.ک.ک، آسیبهای بسیاری به سیستم اقتصادی ترکیه وارد کرد. اگر در طول این سالها ترکیه بخش عظیمی از بودجه خود را صرف این درگیریها نمیکرد، میتوانست پیشرفت و توسعه بیشتری را رقم زند. در حوزههای دیگر نیز صد البته مشکلاتی به وجود آمد که معمولاًً در این حوزهها برای ارائهی راهکار، اقدام جدی صورت نگرفته و با تعلل و وقتکشی برخورد شده است. من تصور میکنم حل مسأله کُردی علاوه بر این که میتواند بخشی از مشکلات اقتصادی ترکیه را حل کند در حوزههای دمکراسی و سیاسی نیز منجر به توسعه بیشتر کشور میشود. این شد که در کنار تحولات سیاسی خاورمیانه، مسأله اقتصاد و امنیت داخلی هم اهمیت پیدا کرد و به همین دلیل ترکیه در آن مقطع وارد مذاکرات شد.
فصلنامه تهران: حزب دمکراتیک خلقها (HDP) که به عنوان یکی از نهادهای اقماری سیاسی پ.ک.ک شناخته میشود، در انتخابات سال ۲۰۱۵ میلادی، پیروزی بزرگی به دست آورد و در آن دوران که مجلس ملی ترکیه دارای ۵۵۰ کرسی بود، این حزب صاحب ۸۰ کرسی شد. پس از این پیروزی صلاحالدین دمیرتاش، رهبر وقت حزب دمکراتیک خلقها،که هم اکنون در زندان به سر میبرد، در یک اظهارنظر آشکار خطاب به رئیس جمهور ترکیه گفت: نمیگذاریم تو رئیس شوی!
سؤال اینجاست: آیا حزب دمکراتیک خلقها در اتخاذ چنین موضعی تند، مرتکب اشتباه نگردید؟
وهاب جوشکُن: بله! من هم معتقدم که به دست آوردن ۸۰ کرسی در آن انتخابات، پیروزی بزرگی بود. آنها از سال ۱۹۹۲ وارد انتخابات میشدند و همواره تلاش میکردند رأی بیشتری به دست آورند اما هیچگاه نتوانسته بودند چنین نتیجهی بزرگی کسب کنند. این رشد سیاسی بسیار مهمی بود و توانستند به عنوان سومین حزب در مجلس ملی ترکیه جایگاه خود را تثبیت کنند. من فکر میکنم که رهبران سیاسی حزب دمکراتیک خلقها علیرغم برخورداری از دستاورد و پیروزی بزرگ کسب 80 کرسی در پارلمان، نتوانستند به شکل دقیق و هدفمندی، سیاست خود را پیش ببرند. در شرایطی که جامعه ترکیه به آنها رأی داده بود و آنها در جامعه محبوبیت به دست آورده بودند، باید خیلی هوشمندانهتر از این برخورد میکردند. مردم ترکیه در واقع چنین پیامی داده بودند که ما به شما رأی میدهیم و یک فرصت تاریخی در اختیارتان میگذاریم تا مسأله کُردی را با استفاده از راهکارهای سیاسی حل کنید. من فکر میکنم آقای دمیرتاش به جای آن موضعگیری باید میگفت مردم به ما اعتماد کردند و پاسخ اعتماد آنها را خواهیم داد. مسؤولیت سیاسی و اجتماعی مسائل را برعهده میگیریم ومیتوانیم هم در داخل حکومت و هم در داخل جبهه مخالفان وارد فعالیت شویم.
فصلنامه تهران: حزب عدالت و توسعه در آن زمان در مناطق کردنشین ترکیه و در بین کردهای محافظهکار اسلامگرا، بخش قابل توجهی از آرای خود را از دست داد و این آرا به سبد حزب دمکراتیک خلقها ریخته شد و حزب عدالت و توسعه نتوانست به تنهایی کابینه را تشکیل دهد و احمد داود اوغلو عملاًً با یک بنبست سیاسی روبرو شد. به باور شما آیا در آن مقطع حساس، حزب دمکراتیک خلقها میتوانست خواهان این شود که ایده و تشکیل حکومت ائتلافی با حزب حاکم را مطرح کند؟
وهاب جوشکُن: فکر میکنم از منظر نظری و تئوریک، چنین چیزی ممکن و شدنی بود. حزب عدالت و توسعه نمیتوانست به تنهایی کابینه را تشکیل دهد و نیاز به حضور حزب دیگری داشت. از همان روز نخست، همه احزاب اعلام کردند که ما با شما کار نمیکنیم. اما گزینه دیگری که باقی مانده بود، حزب دمکراتیک خلقها بود. من فکر می کنم که واقعاً حزب عدالت و توسعه، تمایل و اشتیاق چندانی به این نداشت که کابینه را با حزب دمکراتیک خلقها تشکیل دهد. حتی با توجه به اینکه در فضای مذاکرات قرار گرفته بودند لکن در هر حال حزب حاکم چنین تمایلی نداشت و حاضر نبود که از این ایده دفاع کند. اما در هر حال کردها باید با هوشمندی سیاسی و با زیرکی و درک موقعیت اعلام میکردند که ما حاضریم وارد کابینه شویم. یعنی باید همه درها را باز میگذاشتند. این اشتباه بود که در همان ساعات نخست پس از پیروزی، تمام دربها را به روی حزب عدالت و توسعه و دیگر احزاب ترکیه بستند و عملاًً مسؤولیت اجتماعی و سیاسی این اشتباه بر گردن حزب دمکراتیک خلقها ماند. فراموش نکنیم که این حزب در کنار حزب حاکم، در مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک، طرف اصلی بودند و سرنوشت مذاکرات به آنها وابسته بود و با این مواضع تندی که اتخاذ کردند عملاًً مذاکرات صلح هم به شکل جدی لطمه دید.
فصلنامه تهران: به خاطر دارید پ.ک.ک در مقطع مذاکرات با ایجاد شاخه مسلح شهری جدیدی به نام واحدهای دفاع شهری (YPS) و حفر خندق در برخی شهرهای کوچک نظیر شمدینلی، جزیره، سلوپی، خانی، فارقین و... به دنبال آن بودند که به شکل یک پایلوت و نمونه، خودگردانی ایجاد کنند. یعنی کنترل یک شهر را در دست بگیرند و حتی نیروهای پلیس و نظامی را از آنجا بیرون برانند، پرچم خود را برافرازند و به دنیا نشان دهند که برخی از شهرهای کردنشین را در کنترل خود گرفتهاند. این در حالی بود که افرادی از حزب دمکراتیک خلقها،به رهبری صلاحالدین دمیرتاش، ضمن هماهنگی با عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، با مقامات دولتی (هاکان فیدان رئیس سرویس اطلاعاتی میت ترکیه و یالچین آکدوغان نمایندهی اردوغان در پروندهی مذاکرات) در قندیل و اروپا گفتوگو میکردند. همچنان که ملاحظه مینمائید تلاش آنها برای در اختیار گرفتن شهرهای کردنشین و ایجاد خودگردانیهای دمکراتیک منجر به فاز بعدی جنگ شد. تحلیل جنابعالی از این رویکردهای دوگانه چیست؟ به نظر شما چرا حزب دمکراتیک خلقها در برابر این اقدامات، واکنش خاصی نداشت؟
وهاب جوشکُن: گمان میکنم این خطای بزرگی بود. واقعا یک اشتباه وحشتناک بود. کاملا مشخص بود چنین اقداماتی نتیجه نمیدهد. خواستهی پ.ک.ک برای ایجاد مناطق خودگردان غلط بود و بسیار واضح و مشهود بود که شاخه نظامی پ.ک.ک چنینی قدرتی ندارد. نمیشود که درست به موازات مذاکره، جنگ و درگیری هم در کار باشد. آنها دولت را تهدید میکردند. این کار صحیح نبود و همچنان که دیدیم دولت ترکیه با تمام قدرت نظامی، سیاسی، دفاعی و امنیتی خود وارد میدان شد، به آنها حمله کرد و آنها را شکست داد. من تصور میکنم که درک و برداشت سران پ.ک.ک، در کوهستان قندیل، از تحولات شمال سوریه غلط بود و میخواستند قدرتنمایی کنند. برخی از مخالفان ترکیه در منطقه به دنبال این بودند که ذهن سران آنکارا به مسائل داخلی مشغول شود و آنهانتوانند در معادلات خاورمیانه نقش فعالی بر عهده گیرند. در آن زمان، کاری که پ.ک.ک انجام داد یک خطای بسیار وحشتناک بود. همه میدانستیم که پ.ک.ک قدرت دفاعی و نظامی چندانی ندارد که برخی از شهرهای مناطق کردنشین را به عنوان شهر خود گردان و خودمختار اعلام کند و همه میدانستند که ترکیه با تمام توان خود با چنین تحرکاتی مقابله خواهد کرد و همین طور هم شد و همچنان که دیدید حملاتی که صورت گرفت، بسیاروسیع و جدی بود و درگیریهای وحشتناکی روی داد. حزب دمکراتیک خلقها در آن زمان باید به شکل جدی مخالفت خود را با این اقدامات نظامی به نمایش میگذاشت. باید موضع میگرفت. باید در برابر سران پ.ک.ک میایستاد. وقتی که به خاطر میآوریم چه مکانیسم و ارتباط خاصی بین حزب دمکراتیک خلقها و پ.ک.ک وجود دارد، ممکن است خیلیها بگویند که در ساختار این حزب، موضعگیری در برابر دستورهای سران پ.ک.ک امکانپذیر نیست. ممکن است بخشی از این استدلال صحیح باشد اما به هر حال از منظر سیاسی لازم بود که حزب دمکراتیک خلقها دست به کاری بزند و نشان دهد که با چنین اقداماتی مخالف است و نشان میداد که میخواهد مذاکرات صلح را حفظ کند. درگیریهای وحشتناکی روی داد و رهبران و مسؤولان حزب در آن زمان واقعا موضع محکمی نگرفتند و همچنان که دیدید دولت به شکل جدی به آنجا حمله کرد و پ.ک.ک را از آنجا بیرون راند؛ حوزه سیاسی کاملاً خفه شد؛ اختناق سیاسی به وجود آمد؛ و صدها خانواده از آن شهرها مجبور به مهاجرت و فرار شدند؛ فضای سیاسی یک بار دیگر با محدودیت روبرو شد؛ فعالان سیاسی و نمایندگان کُرد روانه زندان شدند ؛و آنچه که به وجود آمد نشانهای از یک مصیبت و یک وضعیت بسیار وحشتناک بود.
فصلنامه تهران: در مورد دلایل و انگیزههای سران پ.ک.ک برای ادامهی جنگ، تحلیلهای متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند که دو گروه عمده و دو جریان رقیب در داخل اتاق فکر پ.ک.ک در کنار هم هستند. یکی از آنها جریان چپ ترک و یکی دیگر هم جریان ملیگرای کُرد. گفته میشود این دو جریان در آن زمان با هم رقابت میکردند چپ ترک به دنبال آن بود که یک بار دیگر جنگ با ترکیه را آغاز کنند و جریان کُردی نتوانست در برابر آنها کار خاصی انجام دهد. تحلیلهای دیگری نیز هست و گفته میشود که احتمالاً برخی از چهرههای سرویس اطلاعاتی میت و جریانات جنگ طلب و ژنرالهای جنگطلب ترکیه به احتمال قوی در پ.ک.ک نفوذ کردند و سران پ.ک.ک را تحریک کردند که جنگ و درگیری روی دهد و خود دولت ترکیه نیز معتقد است که برخی قدرتهای جهانی پ.ک.ک را تحریک کردند و از آنها خواستهاند که جنگ را آغاز کنند. ارزیابی شما از این تحلیلها چیست؟
وهاب جوشکُن: من فکر میکنم پ.ک.ک یک گروه کاملا سانترال و مرکزگرا است و اگر تصمیم گرفته شود و اقدامات خاصی انجام شود، مرکزیت و یک تفکر کانونی برای اتخاذ این تصمیمات و اجرای عملیات وجود دارد. اگر جناحها و دستههای متفاوت و مختلفی در داخل پ.ک.ک با هم رقابت میکردند، این گروه نمیتوانست به درازای ۴۰ سال در منطقه پرآشوب خاورمیانه خود را سرپا نگه دارد. این احتمال وجود دارد که در زمان اتخاذ تصمیم برای آغاز مجدد جنگ،در داخل پ.ک.ک مخالفتهایی با این تصمیم صورت گرفته باشد. اما پس از آن که تصمیم تبدیل به دستور و استراتژی شد همه از آن تبعیت کردند و کسی با این استراتژی مخالفتی نکرد. این که میگویند برخی از قدرتهای جهانی بر پ.ک.ک تأثیر گذاشتهاند و نفوذ کردند و توانستند آنها را برای آغاز مجدد جنگ قانع کنند، این تهدیدی است که در واقع دارای ابعاد بین المللی است. واقعیت این است که یک شبکه و یک جریان خاص بینالمللی، در مقاطع حساس، توانسته است در پ.ک.ک نفوذ کند. میتوانیم بگوییم که روابط خاص این شبکه بینالمللی و تأثیر آن بر پ.ک.ک، به دنبال این بود که یک بار دیگر ترکیه را دچار مشکل کند و با عنایت به آغاز مجدد جنگ تا حدی به هدف خود رسیدند. بسیاری از افرادی که در مدارج بالا و در پستهای مهم پ.ک.ک دارای وظایف و مسؤولیتهای سیاسی و نظامی خاصی بودند و حالا جدا شدهاند، در مقالات و تحلیلهای بسیاری به این مسأله اشاره کردند که جنگ با ترکیه فایدهای ندارد. این تاکتیکها و این درگیریها بارها آزموده شده و غیر ممکن است استفاده از یک روش قدیمی، یک نتیجه جدید به دست دهد. همه اتفاق نظر داشتند که پ.ک.ک با این حملات و درگیریها نمیتواند نتیجه به دست بیاورد و جنگ، دستاوردی برای کردها هم نخواهد داشت. اشخصاً معتقدم سران پ.ک.ک در مورد قدرت گرفتن در شمال سوریه دچار خطا شدند و تصورات غلطی در مورد اعمال فشار بر ترکیه به آنها دست داده بود و دیگر این که، یک شبکه بینالمللی توانست بر این گروه تأثیر بگذارد، با این هدف که ترکیه را دچار مشکل کند.
فصلنامه تهران: حکومت ترکیه، دو انتقاد دربارهی حزب دمکراتیک خلقها مطرح میکند. انتقاد نخست اینکه این حزب به عنوان یک نهاد اقماری پ.ک.ک در شهرداریهای تحت امر خود، اعتبارات، ماشینآلات، امکانات، نیروها، کادرها، ساختمانها و بسیاری از خودروها و دیگر وسایل و امکانات شهرداریها را به شکل پنهانی در خدمت پ.ک.ک به کار گرفته و به همین دلیل مرتکب جرم شده است و دولت نیز بر همین اساس به ناچار این شهرداران را اخراج کرده و افرادی را به عنوان قیم (سرپرست) بهجای آنان به کار گرفته است. انتقاد دوم این است که این حزب در مناطق کردنشین ترکیه از مردم رأی گرفته تا به نمایندگی از آنها در مجلس ملی ترکیه مطالبات مردم و مسائل اقتصادی و اجتماعی مناطق کردنشین را مطرح و پیگیری کند؛ در حالی که نمایندگان این حزب شعارها و خواستههای پ.ک.ک را تکرار میکنند. تا چه اندازه با این دو انتقاد موافق هستید؟
وهاب جوشکُن: به باور من طرح اتهاماتی همچون سوء استفاده از اعتبارات و امکانات شهرداری و سپردن این امکانات به شاخه نظامی پ.ک.ک یک مسأله حقوقی است و باید با راهکار حقوقی با چنین مسألهای برخورد شود. دولت، بازرسان توانمند و ماهری در اختیار دارد و همچنین دستگاه قضا نیز امکانات خاص خود را دارد و همه اینها میتوانند تخلفاتی را که صورت گرفته بررسی کنند. تا کنون من ندیدم به شکل جدی پروندهای در این خصوص به فرجام حقوقی برسد. اما در مجلس قضیه فرق میکند. من تصور میکنم که بزرگترین خطا و ضعف حزب دمکراتیک خلقها در مجلس ملی ترکیه این است که به جای آن که به عنوان یک نیروی سیاسی و یک منبع قدرت سیاسی در مجلس از مسائل سیاسی و مطالبات کردها دفاع کند و در یک مبارزه پارلمانی، خواهان برجسته شدن راهکارهای سیاسی و خلع سلاح پ.ک.ک شود، متأسفانه به شکلی فعالیت کرد که همه احساس کردند این حزب، زیر سایه خواستهها، فرامین و دستورات سران پ.ک.ک مانده است و چنین چیزی قطعاً به منافع کردها ضربه زد و حزب دمکراتیک خلقها در مجلس ملی ترکیه در حد گروهی باقی ماند که بنا نیست کار خاصی انجام دهد و فقط میتواند از شعارهای پ.ک.ک حمایت کند.
فصلنامه تهران: چنانچه مطلع هستید بسیاری از مشکلات کردها در ترکیه و درگیریهایی که تاکنون رخ داده ابعاد حقوقی دارد و میتوان از راه حقوقی برخی از این مسائل را حل کرد. میدانید که بر اساس نص آشکار قانون اساسی ترکیه در ماده ۶۶ تمام افرادی که در ترکیه صاحب حق شهروندی هستند و تحت عنوان شهروند این کشور معرفی میشوند، ترک هستند. بر اساس این نگرش حقوقی، عملاًً در ترکیه عنصری غیر از ترک وجود ندارد و این مصداق روشنی از نادیده گرفتن هویت کردها است. به باور شما چرا احزاب مختلف ترکیه، خصوصاًحزب حاکم برای تغییر این ماده اقدامی انجام نمیدهند؟
وهاب جوشکُن: فکر میکنم دشوار نیست. تاکنون در ترکیه بارها بر روی این مسأله صحبت شده است. همه میدانند که باید یک قانون اساسی نوین در ترکیه نوشته شود. تعریف حق شهروندی در قانون اساسی ترکیه متأسفانه بر اساس یک تعریف نژادی و قومی صورت گرفته است و چنین چیزی مشکلات خاصی دارد و این در حالی است که در ترکیه علاوه بر ترکها، کردها و اقوام دیگری هم زندگی میکنند و لازم است که این تعریف شامل و کامل باشد و تعریف جامع تری وجود داشته باشد. در یک مقطعی به شکل جدی بر روی این مسأله صحبت شد اما در حال حاضر هیچ بحثی در میان نیست و این گفتوگوها به طور کامل متوقف شده است. من تاکنون در چندین مقاله به این موضوع پرداختهام و بارها گفتهام که تعریف حق شهروندی بر اساس یک ویژگی قومی، مشکلزا و دردسرساز است و چنین چیزی باید تغییر کند و تدوین قانون اساسی جدید برای ترکیه باید در دستور کار قرار بگیرد. اما متأسفانه با توجه به وضعیت فعلی تابلوی سیاسی ترکیه و موازنات حزبی حاکم بر مجلس ملی ترکیه، شرایط برای تغییر قانون و ارائهی تعریف جدیدی از شهروندی بر اساس یک روند دمکراتیک مهیا نیست.
فصلنامه تهران: یک سؤال کلاسیک و قدیمی، خواسته کُردها در ترکیه دقیقاً چیست؟ سران احزاب و فعالان سیاسی به جای کردها صحبت میکنند و به نمایندگی از آنها مجموعه و لیستی از مطالبات را بیان می کنند. آیا مطالبات آنها واقعاً خواستهی مردم کوچه و خیابان مناطق کردنشین ترکیه است؟
وهاب جوشکُن: حقیقتش را بخواهید من هم نمیخواهم به نمایندگی از طرف کردها صحبت کنم. میخواهم به عنوان یک شهروند نظر خودم را بیان کنم. وضعیت کردها در ترکیه چنین نیست که فقط در گوشهای از ترکیه و در چند استان جمعیت متمرکزی داشته باشند و خود را در یک حوزه جغرافیایی محصور و محدود کرده و امتیازات و مطالبات خاصی را طلب کنند. در جغرافیای سیاسی امروز ترکیه شاهد آن هستیم که کردها در تمام چهار سوی شمال و جنوب و غرب و شرق ترکیه پخش شدهاند. به هر استانی از هر کدام از مناطق ترکیه سفر کنید میبینید که جمعیت کردها در آنجا هم ساکن هستند. به همین خاطر نباید برای حل معضل کردها به دنبال الگوها و راهکارهایی باشیم که روی یک منطقه خاص تمرکز کند و بخواهد گوشهای از ترکیه را نظم ببخشد و یا امتیازی به گروهی در ترکیه بدهد. من تصور می کنم بخش گستردهای از جامعه کردهای ترکیه هیچ مشکلی با این ندارد که در کنار دیگر مردم این کشور زندگی مسالمت آمیزی داشته باشد و همچون شهروند در کنار آنها زندگی کنند. فقط خواهان این هستند که تضمین حقوقی و قانونی برای حفظ ویژگیهای فرهنگی خود داشته باشند. یکی دیگر از چیزهایی که میخواهند این است که از امکان بیشتری برای مشارکت سیاسی و اجرایی برخوردار شوند و در مناطق خود بتوانند نقش بیشتری در مشارکت سیاسی و اجرایی استانها داشته باشند. ما در ترکیه، مشکلی به نام مبهم بودن و ناشناس بودن مسألهی کُردی از دید دولتمردان نداریم و دولت خیلی خوب مسأله را میشناسد و میداند چه نواقص و مشکلاتی وجود دارد. ما در ترکیه چیزی به نام کمبود اطلاعات در مورد کردها نداریم. آن چه که در مورد آن کمبود داریم، ضعف در اراده است. ضعف و کمبود در اراده برای پاسخ دادن و به جای آوردن مطالبات کردها. این چیزی است که من میتوانم نام آن را مسأله و مشکل بگذارم، و گرنه خیلی خوب میدانند که مطالبات اساسی کردها کدامند و خوشبختانه تعداد فراوانی از کارشناسان، پژوهشگران و افراد آکادمیک در این کشور بر روی مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کردها تحقیق کردند و اطلاعات روشنی ازخواستههای کردها وجود دارد. همچنان که عرض کردم کردها خواهان آن هستند که در کشور خود، در ترکیه، در کنار دیگر مردم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند اما در عین حال از حقوق خود نیز برخوردار شوند و تضمینهای حقوقی برای مطالبات آنها وجود داشته باشد و در عین حال آنها میخواهند که با دیگر برادران کُرد زبانشان در عراق، سوریه و ایران روابط گسترده و خوبی داشته باشند.
فصلنامه تهران: به باور شما تغییر ساختار سیاسی ترکیه میتواند در حل مسأله کردها موثر واقع شود؟ به عنوان مثال شما فکر میکنید در هر کدام از نظامهای پارلمانی، ریاستی، خودگردانی، فدرال، وضعیت کردها در ترکیه تا چه اندازه ممکن است تغییر کند؟
وهاب جوشکُن: در ترکیه به شکل مداوم در مورد این مسائل صحبت میشود. این که کدام یک از انواع و صورتهای مختلف رژیم سیاسی و رویکرد اجرایی برای ترکیه بهتر و مطلوبتر است. در این مورد به اندازه کافی در ترکیه صحبت شده است و اساساً بحثی نیست که کسی نخواسته باشد در مورد آن چیزی بگوید. فکر میکنم ارتباط خاصی بین نوع حکومت و میزان توسعه سیاسی و نفوذ دموکراسی، وجود ندارد. یعنی اگر در ترکیه نظام ریاستی، نظام نیمهریاستی، نظام پارلمانی یا هر نظام دیگری که بر سر کار بیاید، این به خودی خود نمیتواند تغییر خاصی در معادلات حوزه دموکراسی، آزادی فردی و اجتماعی و توسعه سیاسی ایجاد کند. ارتباط دقیق و لازم و ملزومی بین نوع رژیم سیاسی و میزان توسعه سیاسی و رشد بخش خصوصی در این کشور نمیتوانیم ببینیم.آن چه که مهم است، این است که هر نظام سیاسی و رژیم خاصی که در ترکیه بر سر کار باشد، پیش از هر چیز به این فکر کند که حقوق و آزادیها و حُریت شهروندان به شکل کامل حفظ شود.
مهم این است که یک حکومت غیر مرکزی بر سر کار باشد. در حال حاضر در ترکیه شاهد فعالیت یک رژیم سیاسی مرکزگرا هستیم که به شکل سنگین و تنبل حرکت میکند؛ و بسیاری از منابع اقتصادی و انسانی را به شکل غلط به کار میگیرد. چنین نظامی میتواند مشکلات ایجاد کند.
برای این که نوعی از عادی سازی و تثبیت شرایط انسانی و سیاسی در ترکیه به وجود بیاید، لازم است که یک سیستم غیر مرکزی در ترکیه تأسیس شود. یعنی یک رژیم سیاسی و یک شیوه اجرایی و اداری غیر مرکزی در ترکیه بر سر کار باشد. اگر در این مورد توافق شود، در مورد شکل و نحوه اجرای آن بعدها میتوان صحبت کرد. آیا مثلاً ترکیه باید به چند منطقه تقسیم شود و یا استانها و مراکز استانها از چه میزان قدرت و اختیاری برخوردار شوند؟ همه اینها قابل بحث است. اما آنچه که قطعی است این است که باید از طرف مرکز، از سوی پایتخت، بخشی جدی از اقتدار و اختیارات به نهادهای محلی استانها داده شود.
حالا که شما پرسیدید این را میگویم که به باور من در ادبیات سیاسی ترکیه در حوزه رسانهای و اجتماعی، حساسیت عجیبی نسبت به اصطلاحات و مفاهیم سیاسی وجود دارد. همین که شما از لفظ فدرالیسم صحبت میکنید، میبینید که آلرژی و حساسیت خاصی در طیف گسترده در جامعه به وجود میآورید. از فدراسیون صحبت میکنید گروهی دیگر مو بر اندامشان سیخ میشود، از اینرو من تصور میکنم اگر قرار باشد در مورد ساختارهای سیاسی در ترکیه صحبت کنیم، لازم نیست از مفاهیمی حرف بزنیم که منجر به تحریک افراد شود. انگار که برق صاعقه در چشمان آنها مشاهده میشود. میتوانیم پیش از هر چیز در مورد محتوای ساختارهای سیاسی و در مورد ابعاد مختلف حقوق فرد و جامعه صحبت کنیم و باید تلاش کنیم که در گفتوگوهایی که در این حوزه صورت میگیرد، حساسیت به وجود نیاوریم.
فصلنامه تهران: حزب دمکراتیک خلقها در انتخابات سال ۲۰۱۴ توانست مدیریت ۱۰۳ شهرداری ترکیه را به دست بیاورد و صدها کادر و نیروی وابسته به این حزب در شهرداریها فعالیت کردند. به عنوان فردی که کودکی و جوانی شما در شهر کردنشین دیاربکر گذشته و هماکنون نیز در دیاربکر زندگی میکنید توضیح دهید آیا حزب دمکراتیک خلقها در حوزه مدیریت شهرداری و ارائه خدمات خدمات شهری به مردم، کارنامه قابل قبولی داشته است یا خیر؟
وهاب جوشکُن: حزب دمکراتیک خلقها در حوزه مدیریت شهری، تربیت شهرداران توانمند و ارائه خدمات شهری به مردم، مشکلات بسیار جدی دارد و همواره در ضعف و تنگنا بوده است. مردمی که در دیاربکر و دیگر شهرهای مناطقی که شهرداری آنها در دست نیروهای دمکراتیک خلق قرار گرفته این را به خوبی میدانند که سپردن این مسؤولیت به این حزب به خاطر علایق مردم و آرایی بوده که مبتنی بر مطالبات هویتی و قومیتی به صندوق ریخته شده است. اساساً چنین نیست که مردم از کارنامه گذشته آنها رضایت داشته باشند یا اینکه امید داشته باشند که این حزب شهرداران موفق و توانمندی به میدان بیاورد، بلکه این آراء منشأ هویتی و قومیتی داشته است.
اما در مقابل، حزب عدالت و توسعه در حوزه ارائه خدمات شهری و مدیریت شهرداریها، رویکرد دیگری دارد. حزب عدالت و توسعه در این حوزه کاری به مسائل هویتی و قومیتی ندارد و صرفاً به دنبال ارائه خدماتی است که بتواند محبوبیت حزب را گستردهتر و عمیقتر کند . به باور من حزب عدالت و توسعه در مناطق جنوب و جنوب شرقی در استانهای کردنشین، کارنامه قابل قبول و توانمندی در ارائه خدمات شهرداری داشته، شهرداران با تجربه و توانمندی دارد که میدانند یک شهر را باید چگونه اداره کرد و مسائل عمرانی و شهری را به چه شکلی پیش برد. اما این حزب در مورد مطالبات قومیتی و هویتی مردم این مناطق نه کار خاصی انجام میدهد و نه حاضر است درمورد این مسائل صحبت کند.
فصلنامه تهران: بهنظر شما حزب عدالت و توسعه در مناطق کردنشین ترکیه، در مورد تربیت و بهکارگیری کادرها و مسؤولان کُردزبان چه نگرشی دارد؟
وهاب جوشکُن: واقعیت این است که استراتژی حزب عدالت وتوسعه برای مناطق کردنشین این نیست که به دنبال مسائل هویتی و قومی و مطالبات فرهنگی باشد. بلکه میخواهد با استفاده از استراتژی خدمت و رفاه، توسعه و آبادانی در این مناطق، تقویت و نفوذ بیشتری به دست بیاورد . یک زمانی کادرها و مسؤولان فراوانی در میان حزب توسعه وجود داشتند که اغلب آنها کُرد زبان بودند و میتوانستید به سوی آنها میکروفون بگیرید و در مورد مسأله کردها برای شما صحبت کنند. اما در حال حاضر شمار آنها زیاد نیست و من بعید میدانم که دولت به دنبال این باشد که کادر کُردی تربیت کند. بلکه این حزب بیشتر به دنبال آن هست که تکنوکراتهای قدرتمندی در این مناطق را جذب کند و آنها را به میدان بیاورد که بتوانند خدمات بیشتری ارائه دهند و در مسیر توسعه اقتصادی این منطقه توان کار و فعالیت داشته باشد.
فصلنامه تهران: آیا تحولات سیاسی و اجتماعی فعلی مناطق کردنشین ترکیه میتواند به سمت و سویی حرکت کند که به عنوان جایگزین و آلترناتیو در برابر حزب عدالت و توسعه و پ.ک.ک تبدیل شود؟
وهاب جوشکُن: از سال ۲۰۰۲ میلادی تاکنون ما به طور مداوم شاهد این بودیم که در مناطق کردنشین ترکیه دو جریان با هم رقابت کردهاند. گروهی از مردم در این مناطق به حزب عدالت و توسعه رأی میدهند و گروهی هم به حزب دمکراتیک خلقها. اما واقعیت این است که گروهها و شاخهها و رویکردهای دیگری هم وجود دارند. از کُرد استقلال طلب بگیر تا کردهای دارای حساسیت اسلامی بالا، کردهای سوسیالیست، فدرال طلب، و چندین گروه دیگر. گروههای مختلف دارای گرایشهای سیاسی متفاوتی هستند اما در کل، در صحنه انتخابات، این دو حزب عدالت و توسعه و حزب دمکراتیک خلقها هستند که به شکل جدی با هم رقابت میکنند و میتوانیم بگوییم به شکل تقریبی نفوذ آنها در حد نصف به نصف است. تصور میکنم در شرایط فعلی شانس و امکان چندانی وجود ندارد که احزاب دیگر بتوانند به جای یکی از این دو حزب، خود را در قد و قامت یک جایگزین قدرتمند جا بیندازند و بسیار بعید است که گروه سیاسی قدرتمند جدیدی نیز بر صحنه ظاهر شود. اما اگر شرایط سیاسی و اجتماعی به سوی عادی شدن حرکت کند؛ درگیریها متوقف شود؛ و شرایط عادی ایجاد شود، بدون شک احزاب و گروههای دیگر هم میتوانند نقش پررنگتر و برجستهتری ایفا کنند. اما تا زمانی که درگیری و تنش در میان باشد، قطببندی هم پابرجا خواهد بود.
فصلنامه تهران: به خاطر بیاورید که در سالیان ۲۰۱۲ تا۲۰۱۴، صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه (PYD)، و بسیاری دیگر از مقامات کُرد سوری به ترکیه دعوت میشدند، ولی در وضعیت فعلی او از سوی وزارت کشور ترکیه در لیست قرمز تروریستی قرار گرفته و اردوغان نیز هر روز تهدید میکند که قصد دارد به شرق فرات و مناطق کردنشین شرق فرات در شمال سوریه حمله ور شود، دلیل این تغییرات چیست؟
وهاب جوشکُن: در زمانی که مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک در جریان بود و ترکیه بر این باور بود که حزب دمکراتیک کردهای سوریه در شمال این کشور نیز به عنوان بخشی از پ.ک.ک میتواند در دامنه این مذاکرات قرار بگیرد و با آنها ارتباط برقرار شود، همچنان که شما گفتید، صالح مسلم هم به راحتی به ترکیه سفر میکرد و در وزارت کشور و نهاد نخست وزیری ترکیه از او استقبال میکردند و با او گفتوگو و مذاکره میشد. ترکیه در آن دوره حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه را گروه تروریستی معرفی نکرده بود و روابط مطلوبی بین آنکارا و سران کردهای سوریه در جریان بود. در زمانی که مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک در جریان بود، از نظر سران ترکیه، در شمال سوریه دو گروه مهم و قدرتمند حضور داشت. یکی از آنها داعش بود و دیگری هم شاخه نظامی حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه. ترکیه نمیخواست به هیچ شکلی با داعش مذاکره کند یا با آنها وارد ارتباط و گفتوگو شود. اما میتوانست با حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه صحبت کند و همین کار را هم کرد و رابطه خوبی شکل گرفته بود. اما همین که در ترکیه مذاکرات صلح با پ.ک.ک به هم خورد و به یکباره درگیری و تنش آغاز شد، ترکیه در شمال سوریه هم روابط خود را با حزب اتحاد دمکراتیک قطع کرد؛ آنها را تروریست اعلام کرد؛ و روند مخالفتهای جدی ترکیه رفته رفته شکل هجومی به خود گرفت و در نهایت دیدیم که در دو عملیات سپر فرات و شاخه زیتون، ترکیه از قدرت نظامی استفاده کرد و در عفرین هم علیه شاخه نظامی حزب اتحاد دمکراتیک اقدام کرد. البته عملیات عفرین با چراغ سبز روسیه انجام شد. ترکیه در شرایط فعلی، همچنان که شما هم اشاره کردید، هدف تازهای به نام حمله به شرق فرات را مطرح کرده است. این در حالی است که آمریکا در شرق فرات حضور دارد و قرارگاههایی در مرز آن گستره ی جغرافیایی احداث کرده است و با حزب اتحاد دمکراتیک هم همکاری میکند. به همین علت، ترکیه بدون هماهنگی با آمریکا نمیتواند به شرق فرات حمله کند.
فصلنامه تهران: به باور شما آمریکا در شرق فرات به شکل طولانی مدت از کردهای سوریه حمایت خواهد کرد یا احتمالاً به شکل موقت همچون یک کارت از آنها استفاده میکند؟
وهاب جوشکُن: سیاست آمریکا همواره این بوده که در هر منطقه از کارتهای مختلف استفاده کند. چنین به نظر میرسد که حضور آمریکاییها در شمال سوریه، کوتاه مدت و موقتی نیست و برای تداوم حضور خود، با کردها نیز همکاری میکند. آمریکا برای حضور در سوریه اهدافی دارد که تأمین امنیت اسرائیل و تلاش برای ممانعت از گسترش نفوذ ایران در منطقه از مهمترین دلایل است.
میدانیم که آمریکا به منظور اقناع ترکیه و رفع نگرانیهای ترکیه در مورد کردهای مسلح در شمال سوریه در طول مرز ترکیه و شرق فرات چندین نقطه دیدهبانی نظامی ایجاد کرده تا نگرانیهای ترکیه را رفع کند. اما ترکیه هم چنان نگران است. در عین حال در شرایطی نیست که به یکباره بخواهد حمله کند یا اقدامی صورت دهد و یا این که در این نقطه با آمریکا به نقطه اختلاف جدی برسد.
جیمز جفری نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در پرونده سوریه چند روز پیش اعلام کرده بود که یکی از اهداف آمریکا این است که یک نقطه تفاهم و تعامل بین ترکیه و حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه ایجاد کنند و تصور میکنم که این یکی از استراتژیها و اهداف مهم آمریکا است. میخواهد ترکیه و کردهای شمال سوریه را به یک نقطهای برساند که بتوانند با هم تفاهم و تعامل کنند و اینکه آیا واقعا میتواند موفق شود و به چنین پیروزی مهمی دست پیدا کند یا خیر، این هنوز مشخص نیست و چنین چیزی را در آینده باید دید.
فصلنامه تهران: این روزها در ترکیه اخبار فراوانی در مورد حضور شما و دوستانتان در اسلو پایتخت نروژ منتشر شده است. بسیاری از رسانههای ترکیه معتقدند که در گردهمایی اسلو، شما و ده نفر دیگر از فعالان گروه فرزانگان صلح جمع شدید و این نشست نشان دهنده این است که به احتمال قوی یک بار دیگر شاهد آغاز روند جدیدی از مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک خواهیم بود و قرار است شما و دیگر دوستانتان در این حوزه به عنوان واسطه و میانجی عمل کنید؟ تحلیل خود شما از این روند چیست؟
وهاب جوشکُن: واقعیت این است که نشست ما در اسلو،از نظر اهمیت و تأثیر در حدی نیست که بتوانیم آن را همچون زمینهسازی برای آغاز مجدد مذاکرات صلح توصیف و تلقی کنیم. این یک نشست عمومی بود و برخلاف آن چه که در ترکیه به آن پرداخته شد و حاشیهسازی کردند، اصلاً و ابداً محرمانه و سری نبود. هر کسی میتوانست در این نشست حاضر شود. فیلمبرداری شد. هر کسی هر سؤالی که میخواست مطرح میکرد. در واقع به یک تجربه آزمایی بود برای اینکه اعضا و افرادی از گروه فرزانگان صلح، تجارب و رویکردها و دیدگاههای خود در مورد مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک را در میان بگذارند و در مورد آن صحبت کنند. من فکر میکنم اگر قرار باشد یک بار دیگر در ترکیه شاهد مذاکرات صلح بین حکومت و پ.ک.ک باشیم، به جای آن که به دنبال تحلیل مصادیق چنین مذاکراتی در داخل ترکیه باشیم باید متوجه سوریه باشیم.اگر قرار باشد در شمال سوریه و در جریان تحولات مرتبط با کردهای شمال سوریه بین آنکارا و آنها توافق جدیدی صورت بگیرد و ترکیه با حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) مشکلات خود را حل کند و به تفاهم برسند در این صورت شانس و امکان آغاز دور جدیدی از مذاکرات صلح وجود دارد.
فصلنامه تهران: با تشکر از فرصتی که در اختیار گذاشتید.
تعداد مشاهده: 1206