ارزیابی دستاوردها و چالشاحزاب کُرد عراق
یوسف محمد
یوسف محمد، رئیس سابق پارلمان اقلیم کردستان عراق و نمایندهی کنونی سلیمانیه در مجلس عراق، از سیاستمداران جوانی است که با «جنبش تغییر (گوران)» به عرصهی سیاست قدم نهاده است. او از چهرههای برجسته «جنبش تغییر» است و در مقطع دکترای روابط بینالملل تحصیل کرده است. پس از عمیق شدن تنش و اختلافات بین جنبش تغییر و حزب دمکرات کردستان (پارتی) به رهبری مسعود بارزانی، نیروهای پیشمرگ پارتی به شکل غیرقانونی خودرو یوسف محمد را در نزدیکی اربیل و در مسیر پارلمان متوقف کرده و به او اجازه ورود به ساختمان مجلس را ندادند. این واقعه، تعطیلی دو ساله پارلمان اقلیم کردستان را به دنبال داشت و مدتی بعد یوسف محمد در اعتراض به سیاستهای پارتی از پست خود استعفا کرد. او در انتخابات چهارمین دوره مجلس عراق مشارکت نمود وبا کسب آراء مردم اقلیم کردستان عراق به مجلس عراق راه یافت و در حال حاضر ریاست فراکسیون جنبش تغییر را در مجلس عراق برعهده دارد. وی شکلگیری ساختار اقلیم کردستان در چارچوب حاکمیت عراق را دستاوردی مهم برای کردهای این کشور قلمداد میکند و فقدان سند ملی قانون اساسی برای اقلیم کردستان را از جملهی خلأها میداند. وی برگزاری همهپرسی برای استقلال اقلیم کردستان را یک خطای مهلک سیاسی ارزیابی نموده و معتقد است این اقدام به روابط خارجی اقلیم کردستان هم ضربه وارد کرده و جایگاه اقلیم در سطح بینالمللی را تضعیف نموده است. فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران ضمن انجام مصاحبه با ایشان به بررسی دیدگاههای وی در تحولات منطقهای و برآورد چالشها ودستاوردهای احزاب کُرد در عراق پرداخته که توجه همگان را بدان جلب مینماید.
کلمات کلیدی: عراق، اقلیم کردستان، جنبش تغییر، گوران،
فصلنامه تهران: نزدیک به سه دهه است که در اقلیم کردستان، کردها امور سیاسی، اجرایی و اداری خود را در دست دارند به نظر شما دستاوردهای این تجربه تاکنون چگونه بوده است؟ آیا در طول این سه دهه کردها توانستهاند الگوی موفق و مناسبی از حکومتداری، مسؤولیتپذیری و پرورش کادرها و مسؤولین سیاسی را تجربه کنند؟
یوسف محمد: در مورد مهمترین دستاورد کردها در عراق، باید گفت کردها، در عمل، پیشتر هم تا حدودی دارای اختیار و مسؤولیت بودند اما هم اکنون در چارچوب قانون اساسی عراق جدید و عراق فدرال، کردها صاحب ساختاری به نام اقلیم کردستان شدهاند. به باور من این دستاورد کمی نیست. این ساختار سیاسی در چارچوب عراق فدرال رسمیت یافته و من آن را مهم میپندارم. این مشروعیت اهمیت ویژهای دارد. به باور من به رسمیت شناختن ساختاری به نام اقلیم کردستان عراق در واقع به معنی این است که دولت مرکزی عراق، وجود کردها و حقوق آنها را پذیرفته است و این را قبول کرده که کردها بخشی مهم از ملت عراق هستند که باید به حقوق و مطالبات آنان توجه شود. این مهم است که زبان کُردی در چارچوب دولت عراق به عنوان یک زبان رسمی مورد توجه قرار گرفته و شما در بغداد هم میبینید که در بسیاری از اماکن رسمی، زبان کُردی کاربرد دارد. این به باور من ثمرهی ارزشمندی است و در سالیان اخیر گونهای از ثبات و امنیت در اقلیم کردستان به وجود آمده است. شما میدانید که تا سال ۱۹۹۸ ما گرفتار جنگ و درگیری داخلی بین احزاب کُردی بودیم. اما از آن روز تاکنون ما دچار چنین گرفتاریهایی نیستیم. میدانید که ما صاحب دو حزب مقتدر هستیم که هر دو دارای نیروی نظامی هستند. حزب دمکرات کردستان ( پارتی) و حزب اتحادیه میهنی (یکتی). آنها به این نتیجه رسیدند که با رقابت و درگیری نظامی نمیتوانند به نتیجه برسند. اگرچه آنها تنشهایی دارند؛ به ویژه میدانید که حزب اتحادیه میهنی با جنبش ما (جنبش تغییر) هم تنشهایی داشتند. ولی ما این موضوع را کنترل کردیم و اجازه ندادیم به سطح درگیری برسد و از ۱۹۹۸ تا کنون ما شاهد این ثبات و امنیت بودهایم.
اما اگر بخواهیم در مورد کارنامه و میزان موفقیت حکومتداری کردها در کردستان قضاوت کنیم، به باور من کارنامه موفقی ثبت نشده است. منافع مردم یا منافع عمومی، به عنوان مهمترین آرمان باید مورد توجه قرار بگیرد. اما میبینیم که خلأهایی وجود دارد. خلاهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و همچنین خلأ نظامی خاصی وجود دارد و کمبودهایی نیز در مورد تنظیم روابطمان با بغداد داریم.
تجارب سیاسی ما در اقلیم کردستان عراق هنوز هم به نتیجه کامل نرسیده است. وضوح و روشنایی کاملی در اقتدار سیاسی هم وجود ندارد و نمیتوان به شکل قاطعانه گفت این سیستم که در حال حاضر در اقلیم کردستان حاکم است، آیا به شیوه ریاستی است یا پارلمانی. هنوز هم میبینیم که بسیاری از نهادهای اداری و اجرایی دارای اقتدار مشروع قانونی خودشان نیستند و نمیتوانند بر اساس اختیارات قانونی شان عمل کنند و قدرت آنها در دست احزاب است.
یکی دیگر از خلأهای ما این هست که ما دارای متنی به نام قانون اساسی نیستیم. ما دارای دیوان عالی یا دادگاه قانون اساسی نیستیم و قضات ما نیز تحت رهبری یک دستگاه قضایی مستقل و توانمند نیستند.
برگزاری انتخابات شفاف و بدون دردسر نیز یکی دیگر از معضلات و مشکلات ما است. در مورد مسائل اقتصادی نیز باید بگویم که هیچگونه شفافیتی در درآمدها و به ویژه در مسأله فروش نفت وجود ندارد. بسیاری از ثروتهای میهنی بر باد فنا داده میشود. بطور جدی فساد اقتصادی وجود دارد و ما یک پلان و استراتژی روشن در مورد اقتصاد اقلیم کردستان نداریم. من این را به عنوان یک مشکل بنیادین میشناسم. این که تمام تکیه ما به نفت باشد و تنها سرچشمه اقتصاد و درآمد، نفت باشد و در مورد فروش آن هم شفافیتی وجود نداشته باشد، این یک مشکل ساختاری بسیار جدی است و نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. ما شاهد این هستیم که به بخش کشاورزی، توریسم و صنعت اهمیتی داده نشده و فقط به دلار نفتی تکیه شده است. ما میدانیم که یک اقتصاد بیثبات و لرزان داریم که یک بحران اقتصادی، یک زلزله سیاسی و اقتصادی، میتواند خسارات بسیار بزرگی برای ما به وجود بیاورد. همچنان که دیدیم در ماههای اخیر ما نتوانستیم بودجه شهروندان اقلیم را تأمین کنیم. حقوق ماهیانه شهروندان، از بغداد قطع میشود و نمیتوانیم آن را پرداخت کنیم.
از لحاظ دفاعی و نظامی هم ما باید این را بگویم که نیروی پیشمرگ اقلیم کردستان هنوز هم به یک نیروی میهنی با یک نگرش استراتژیک تبدیل نشده است که هدف یگانه آن حمایت از اقلیم کردستان باشد. چنین نیرویی باید دارای یک استراتژی میهنی برای دفاع از اقلیم کردستان باشد. اما متأسفانه ما در حال حاضر میبینیم که یگانهای پیشمرگ هر کدام به یکی از احزاب تعلق دارند و تحت امر رهبران احزاب عمل میکنند و این یک معضل چندجانبه است. ببینید پیش از هرچیز وقتی که تهدیدی علیه اقلیم کردستان عراق صورت میگیرد جنگی به وجود میآید، ما شاهد ایثار و قهرمانی نیروی پیشمرگ در جبهههای جنگ هستیم. در برابر داعش میجنگند و هزاران نیروی پیشمرگ در برابر تروریستها شهید میشوند، اسیر و مجروح میشوند. اما از آنجایی که نیروی ما متشکل و یکپارچه نیست که فقط از یک نفر فرمان بشنود، در ۱۶ اکتبر ۲۰۱۷ ما شاهد آن بودیم که جبهههای نیروهای پیشمرگ درهم شکسته شد و این نشان داد که چقدر اهمیت دارد که نیروهای نظامی از یک منبع و یک سرچشمه دستور بگیرند. یکی دیگر از معضلات این است که از این نیروها و یگانهای نظامی در رقابتهای حزبی سوءاستفاده میشود. یکی از نمونههای روشن آن این بود که من به عنوان رئیس پارلمان اقلیم کردستان در حالی که برای انجام وظایف خودم به پارلمان میرفتم، نیروهای پیشمرگ تحت امر پارتی، راه بر من بستند و اجازه ندادند من به مجلس بروم و مجلس به راحتی تعطیل شد و این نیز یکی از مصادیق و مثالهای سوء استفاده از توان نظامی نیروهای پیشمرگ است که دارای فرماندهی واحد نیست. باید به آسیب دیگری نیز اشاره کنم و آن این است که خیلی وقتها کاری میکنند که این نیروها را به عنوان اراده مردم نشان دهند. اگرچه من گفتم که ثبات و امنیت وجود دارد اما در هر حال احتمال جنگ داخلی و درگیری داخلی نیز وجود دارد و نه تنها احزاب، حتی برخی افراد و فرماندهان هم میتوانند به صورت مستقل، به نیروهای پیشمرگ، فرمان جنگ بدهند.
در همین حال باید بگویم که چگونگی مدیریت روابط ما با بغداد، هم در مورد مناطق متنازع علیها، هم در مورد مسأله بودجه، درآمدهای نفتی، اموال و دارایی، پرداخت حقوق و دستمزد نیروها و شهروندان و آنچه که ارتباط دارد با شراکت راستین و حقیقی بین اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق، جای بحث دارد. من تصور میکنم مدیریتی که در این حوزه وجود داشته چنان ضعیف عمل کرده که روزبهروز وزن سیاسی اقلیم کردستان ضعیفتر شده است. اینها مجموعهای از مشکلات، نواقص و کمبودهایی است که در حال حاضر در سیستم حکمرانی اقلیم کردستان عراق وجود دارد.
فصلنامه تهران: برخی از تحلیلگران و مسؤولان سیاسی کُرد بر این باور هستند همین که اقتدار در یک منطقه کردنشین در دست خود کردها باشد، مهم است و اگر احیاناً خطا و یا حتی ظلمی بر مردم صورت بگیرد، ایرادی ندارد و همین که قوم دیگری بر کردها مسلط نباشد، این به خودی خود کفایت میکند و ارزشمند است. نظر شما چیست؟
یوسف محمد: من در رساله دکترای خودم در مورد اقلیم کردستان و تجربه سیاسی تحقیق کردهام. بر این اساس معتقدم چیزی به نام منفعت عمومی مردم و سیستم خدمترسانی به مردم وجود دارد که از هر چیزی دیگر مهمتر است و باید حقوق مردم از لحاظ و فرهنگی و ملی حفظ شود و به آن احترام گذاشته شود. در یک ساختار سیاسی دمکراتیک باید به اقلیت نیز بها داده شود. فلسفهی یک دولت فدرال این است که حقوق تمام گروهها و به ویژه اقلیتها را نیز تأمین کند. اقلیت دینی، قومی یا هر نوع دیگری که باشد، باید حقوق آنها حفظ شود و به آن احترام گذاشته شود. اما روی دیگر سکه این است که در گذشته ما به عنوان قوم کُرد در عراق با پاکسازی قومی و کشتار و قتل عام و تلاش برای نابودی هویت و فرهنگی روبرو شدهایم. دیدید که در شنگال (سنجار) نیز ازسوی داعشیها همین بلا بر سر مردم آمد. باید اینها را در حافظه تاریخی خود داشته باشیم. در هر حال ما به عنوان یک اقلیم فدرالی باید به مردم خدمت کنیم. این کفایت نمیکند که فقط مسؤولان کُرد باشند. کردها باید در راستای منافع تمام شهروندانی فعالیت کنند که در اقلیم کردستان ساکن هستند که شامل ترکمانها و مسیحیها و ارامنه دیگران میشود. حقوق همه شهروندان اقلیم کردستان باید در نظر گرفته شود. نه تنها برای اقلیم کردستان بلکه باید برای همه عراق چنین باشد. نگاه ما به مسائل سیاسی و تنگناهای سیاسی این است که تمام مردم عراق، به حقوق خود دست پیدا کنند. ما توسعه، فدرالیسم و همسانی را برای تمام عراق میخواهیم. میتوانیم بگوییم در حال حاضر، یک نیمچه دموکراسی وجود دارد و به شکل نیم بند، انتخابات در جریان است. من به نقاط منفی اشاره کردم؛ اما اگرچه فساد مالی در جریان است، در ۲۷ سال اخیر پروژههای خوبی نیز در حوزهی زیرساختها و آب و برق رسانی و عمران انجام شده است. ما در حوزه سلامت و بهداشت، آموزش و حوزههای دیگر در مقایسه با برخی از مناطق دیگر عراق، باز هم بهتر و موفقتر عملکردهایم. اما باید بهتر از این کار شود.
فصلنامه تهران: در اقلیم کردستان از دموکراسی توافقی صحبت میشود. به این معنی که انتخابات برگزار میشود. احزاب، آراء مورد نیاز خود را به دست میآورند اما رأی دادن شهروندان کفایت نمیکند و همیشه پس از انتخابات، لابی گریها و معاملات پیدا و پنهان وجود دارد. شما نظرتان در مورد این قضیه چیست؟
یوسف محمد: ما نمیتوانیم بگوییم در اقلیم کردستان دموکراسی وجود دارد. بلکه باید بگوییم ما در حال حرکت به سوی دموکراسی هستیم. در ۲۷ سال اخیر هیچگاه انتخابات در موعد از پیش تعیین شده برگزار نشده است. همیشه برگزاری انتخابات با تأخیر و اما و اگر همراه بوده است. متأسفانه من میتوانم بگویم هیچ کدام از انتخاباتهایی که تا به حال در اقلیم کردستان برگزار شده، از سلامت کامل برخوردار نبوده است. نمیتوانیم در مورد دموکراسی حرف بزنیم اما چیزی به نام چند حزبی نداشته باشیم. چند حزب وجود دارند اما دو حزب در دو منطقه به نفع خود عمل میکنند. حاشیهی اندکی هم برای فعالیت احزاب دیگرایجاد شده است آزادی بیان و آزادی پس از بیان به طور کامل محفوظ نیست. افرادی در اقلیم کردستان به خاطر نوشتن یک مقاله یا بیان انتقاد، کشته شدهاند. این موضوع نسبی است اما باید بگویم که در اقلیم کردستان در حال حاضر در مسیر حرکت هستیم و داریم به سوی دموکراسی پیش میرویم.
فصلنامه تهران: چه راهکاری وجود دارد که انتخابات در اقلیم کردستان، عاری از شبهه و شائبه برگزار شود؟
یوسف محمد: من معتقدم که شرایط و زیرساختهای لازم باید تأمین شود. قبل از هر چیز باید نیروهای مسلح و نیروهای پیشمرگ، کاملاً بی طرف باشند. این خواستهی درونی و شخصی خود آنها هم هست. من با بسیاری از دوستانم،از افراد نیروهای پیشمرگ، صحبت کردم. آنها بسیار ناراحت هستند از این که در رقابت های سیاسی از آنها سوءاستفاده میشود. یکی از پیش شرطها این است که واقعاً نیروهای مسلح کامل بیطرفانه عمل کنند و دوم این که ما باید یک آمارگیری رسمی انجام دهیم. هم درسطح عراق و هم در سطح اقلیم کردستان. باید بدانیم کل شهروندان ما چند نفر هستند. شرایط سنی آنها به چه شکلی است و لیستهای واجدین شرایط رأی دادن به شکل جدی و شفاف تنظیم شود و با شناسنامه مردگان رأی داده نشود. امکان رأی دادن با اسامی مکرر وجود نداشته باشد. شهروندان خارج از اقلیم کردستان به شکل غیرقانونی تأثیرگذار نباشد. اینها پیش شرطها و زیرساختهای اولیه برای برگزاری یک انتخابات سالم و مشروع است.
فصلنامه تهران: چرا در انتخابات اخیر در سال ۲۰۱۸ ما شاهد کاهش جدی مشارکت مردم بودیم؟
یوسف محمد: پایین آمدن مشارکت های مردمی دلایل و عوامل متعددی دارد. یکی از اینها بیاعتمادی مردم به سلامت انتخابات است. آنها نگران این هستند که تقلب در انتخابات وجود داشته باشد. این موجب شده که مردم ناامید شوند. مسأله دوم این است که هنوز هم تحول سیاسی جدی در کردستان به وجود نیامده است و مردم شاهد آن هستند که استفاده از نیروهای مسلح در انتخابات، یک بازی سیاسی به وجود میاورد و مردم حس میکنند که با نیروهای مسلح بازی میشود. اصلاحات سیاسی جدی در اقلیم کردستان انجام نشده و من فکر میکنم که این میتواند در درازمدت خطرناک باشد . وقتی که مردم از روند مشارکت سیاسی دور شوند، چنین چیزی میتواند راه را برای تقویت نیروهای افراطی و تندرو در سطح جامعه هموار کند.
فصلنامه تهران: جنبش تغییر مطالبات جدی در اقلیم کردستان مطرح کرد و در انتخابات چهارم نزدیک به ۵۰۰ هزار رای آورد. اما در انتخابات سال ۲۰۱۸ آرای شما نصف شد. آیا میتوان برای توصیف این وضعیت، واژهی شکست یا باخت را به کار برد؟
یوسف محمد: من معتقدم نباید از واژهی باخت یا شکست استفاده شود میتوانیم بگوییم که آرای ما دچار کاهش جدی شد و دلیل مهمی هم وجود دارد. این فقط به جنبش تغییر ارتباط نداشت. کل فضای سیاسی اقلیم کردستان دچار شرایط خاصی شد و در این شرایط خاص، مشارکت رأیدهندگان در کل احزاب پایین آمد و بدون شک بیشترین کاهش آراء در حزب ما بود و ما بیش از همه خسارت دیدیم. چرا؟ چون ما برخلاف احزاب دیگر، هوادارانی داریم که از شهروندان عادی هستند. یعنی شهروندانی به ما رأی میدهند که به معنای واقعی کلمه با اهداف سیاسی و فکری ما همراه هستند. بگذارید شفاف بگویم در حزب دمکرات و همچنین در اتحادیهی میهنی، بخش قابل توجهی از آراء به خاطر این است که نیروی پیشمرگ در بین این دو تقسیم شده و آرای آنها و خانوادههایشان تأثیر میگذارد. اما جنبش تغییر از شهروندانی رأی گرفته که رأی آنها واقعا به اهداف سیاسی ما بوده است. البته مسائل داخلی حزب ما هم بعد از وفات کاک نوشیروان مصطفی (رهبرسابق جنبش تغییر)، عاملی بوده است که نمیتوان تأثیر آن را نادیده گرفت.
فصلنامه تهران: درباره آینده احزاب آلترناتیو در اقلیم کردستان چه پیش بینی میکنید؟ آیا این احزاب، برای اینکه بتوانند بر میزان اقتدار و نفوذ دو حزب اصلی تأثیر بگذارند، شانس رشد دارند؟
یوسف محمد: من فکر میکنم ما در مرحله گذار هستیم و این مرحله چندان طولانی نخواهد بود. اگر احزاب و نیروهای سیاسی غیر از جنبش تغییر، اتحادیه میهنی و پارتی بتوانند به شکل جدی خود را سازماندهی کنند و فعالیت سیاسی جدی انجام دهند، با هم گفتوگو و رایزنی کنند، میتوانند در آیندهای نزدیک به یک جبههی اپوزیسیون قدرتمند تبدیل شوند و بتوانند به عنوان جایگزین و همچنین به عنوان نیروی صاحب قدرت فشار در برابر دو حزبی که به آنها اشاره کردید، نقش خود را ایفا کنند.
فصلنامه تهران: تحلیل شما از استراتژی احزاب مختلف اقلیم کردستان برای آینده این منطقه چیست؟
یوسف محمد: تا زمانی که احزاب اقلیم کردستان به این جمعبندی نرسند که هدف از فعالیت سیاسی و مبارزهی سیاسی خدمت به مردم و تأمین مصالح عمومی مردم است، نمیتوان از استراتژی روشن و واضحی سخن به میان آورد. وقتی که منافع حزبی بر منافع عمومی مردم ترجیح داده شود، وقتی که منافع فردی اهمیت پیدا کند، نتایج انتخابات نمیتواند اقتدار را برای کسی به ارمغان آورد. متأسفانه وقتی منافع حزبی بر هر چیزی ترجیح داده میشود، نمیتوان از استراتژی صحبت کرد.اگر معیار ما در روشن کردن تکلیف مسائل مختلف سیاسی و رقابتهای حزبی رأی مردم باشد، آن وقت میتوان از استراتژی کلان صحبت کرد. ولی در شرایط فعلی، احزاب درگیر مسائل روزمره هستند.
فصلنامه تهران: این انتقاد به حزب شما وجود دارد که جنبش تغییر در شب به گونهای و در روز به گونهای دیگر رفتار میکند. گاهی خود را در قامت اپوزیسیون و مخالف حکومت میبیند و دست به انتقاد میزند و گاهی نیز شریک حکومت میشود. ارزیابی خود شما چیست؟
یوسف محمد: جنبش تغییر یک استراتژی مدون و روشن برای خدمت به مردم اقلیم کردستان دارد و خیلی خوب میداند که باید در حوزههای سیاسی، اجرایی، اقتصادی و دفاعی - امنیتی، اجتماعی و فرهنگی چه اقداماتی صورت بدهد. خوب میداند که باید روابط اقلیم کردستان با دولت مرکزی عراق به چه شکلی تنظیم و مدیریت شود. حزب ما به شکل شبانه روزی برای رسیدن به این استراتژی و تحقق مطالبات فعالیت میکند. بنابراین چه در کابینه باشیم و چه در موقعیت اپوزیسیون، در راستای این اهداف کار میکنیم. حتی اگر حکومتی بر سر کار بیاید که بخواهد چنین مطالباتی را پیاده کند میتوانیم از آن حمایت کنیم. در سال ۲۰۱۲ میلادی کاک نیچروان بارزانی به عنوان نخست وزیر، کابینه را تشکیل داد. ایشان با سران جنبش تغییر دیدار کردند. پروژههایی در اختیارشان گذاشتیم و به آنها گفتیم که حتی اگر شریک حکومت نباشیم و شما این پروژهها را محقق کنید، از شما حمایت میکنیم. ما شش ماه سکوت کردیم تا ببینیم نتیجه چه میشود. اما دیدیم که وعدهها عملی نشد و ایشان برای تحقق مطالبات و پروژههای ما قدمی برنداشتند. ما هم صدای نارضایتی خود را بلند کرده و به عنوان مخالف فعال، انتقادهای خود را بیان کردیم و نقش خود را ایفا کردیم. برای ما مهم نیست که در داخل حکومت باشیم یا خارج از حکومت. آن چه که برای ما اهمیت دارد، استراتژی و اهداف است و پروژههای ما برای خدمت به مردم اقلیم کردستان است.
فصلنامه تهران: یکی از انتقادهایی که در مورد ساختار سیاسی اقلیم کردستان عراق بیان میشود، انتقال قدرت به شیوه خانوادگی و خاندانی است و این که بسیاری از منابع قدرت و منابع اقتصادی در دست افراد متنفذ و خانوادههای قدرتمند اقلیم است. شما در این باره چه دیدگاهی دارید؟
یوسف محمد: ما در مسائل و امور داخلی مربوط به احزاب مختلف دخالت نمیکنیم و به ما مربوط نیست که احزاب به چه شکلی ساختار قدرت خود را اداره میکنند. اما در هر حال این یک رویهی غلط است و احزاب باید به شیوهای دمکراتیک و با ابزارهای دمکراتیک حزبی اداره شوند. خود ما به عنوان جنبش تغییر یا گوران، به دنبال این هستیم که تمام فعالیتهای سیاسی ما بر مبنای اصول حزبی دمکراتیک واقعی باشد و جنبش تغییر، هیچگاه نمیتواند همچون یک حزب خانوادگی اداره شود و قدرت به شکل خاندانی منتقل شود. ما خواهان این هستیم که در سیستم حکمرانی اقلیم کردستان، قانون و رویکرد حقوقی از هر چیزی مهمتر و محترمتر باشد و افراد، صرفاً به خاطر انتساب به خانوادهها و خاندانها در مسائل سیاسی، صاحب قدرت و نفوذ نباشند و مشروعیت دموکراسی از هر چیزی مهمتر باشد.
فصلنامه تهران: در مورد قوهی قضائیه در اقلیم کردستان، ابهاماتی وجود دارد. دیدگاه شما در مورد دستگاه قضایی موجود در اقلیم کردستان عراق چیست؟ آیا این دستگاه به شکل مستقل عمل میکند؟
یوسف محمد: خیر، دستگاه قضا هم در کردستان مشکلات بسیاری دارد و متأسفانه مثل بسیاری از نهادها و بخشهای دیگر، دستگاه قضایی ما نیز تحت نظر هژمون و اقتدار حزبی عمل میکند. وقتی دستگاه قضا حکمی صادر میکند، هیچ کسی نمیتواند آن را اجرا کند. چرا که پلیس قضایی و ضابط قضایی تحت امر ندارد و نیروهای پلیس و نظامی ما تحت امر احزاب هستند. بنابراین متأسفانه ما نمیتوانیم بگوییم که در حال حاضر اقلیم کردستان عراق دستگاه قضایی مستقل دارد.
فصلنامه تهران: چه باید کرد؟ آیا آموزش قضات و نهادینه شدن تدریس رشته حقوق در دانشگاههای اقلیم کردستان میتواند کارساز باشد و بخشی از این مشکل را حل کند؟
یوسف محمد: به باور من دو راهکار مهم وجود دارد. اول این که در انتخاب دادیارها، قضات و دادستانها، باید به گونهای عمل شود که کفایت علمی و حقوقی در گزینش این افراد از هر عامل دیگری مهمتر باشد و تنها کفایت علمی و لیاقت حقوقی آنها باشد که مسیر ارتقا و ترفیع این افراد را در دستگاه قضایی مشخص کند. در تشکیل شورای عالی قضایی نیز به میزان توانایی علمی، تجارب و سوابق قضات و دادیاران توجه شود. راهکار دوم این است که نهاد سیاسی و اجرایی اقلیم کردستان و همهی احزاب، متعهد باشند به این که هیچ مانعی بر سر راه اجرای احکام صادر شده ازجانب قضات دستگاه قضا به وجود نیاورند و اجازه دهند که دادیاران و قضات حکم خود را صادر کنند و آنها نیز بتوانند با اتکاء به قدرت قضایی خود، پلیس را برای اجرای احکام به کار بگیرند و حکم آن ها بر روی زمین نماند.
فصلنامه تهران: اجازه بدهید باز هم در مورد تجربه مجلس در ساختار سیاسی اقلیم کردستان و تجربه شخصی شما در ریاست پارلمان صحبت کنیم . برایمان بگویید چه دیدگاه و برنامه خاصی برای ارتقای جایگاه پارلمان در ساختار سیاسی و اجتماعی اقلیم کردستان داشتید؟ تجارب خود را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟
یوسف محمد: بیش از هر چیز باید بگویم که مهمترین اولویت من و دوستانم و همکارانم در پارلمان اقلیم کردستان، این بود که کاری کنیم که پارلمان صدای مردم و نماینده آراء و دیدگاه های مردم باشد و تجلی بخش اراده آنها در ساختار سیاسی و حقوقی اقلیم کردستان باشد وقتی که ریاست پارلمان را بر عهده داشتم خیلی وقتها مردم ما را مورد خطاب قرار میدادند و تصور میکردند که ما به عنوان بخشی از ساختار حقوقی و سیاسی کردستان عراق دارای جایگاهی هستیم که باید به خواسته ها و مطالبات آنان توجه کنیم و به باور من این یکی از نشانههای ارتقای جایگاه پارلمان در اقلیم کردستان بود هر کسی هر انتقادی داشت آن را با مجلس در میان گذاشت انتقادات خود را از ساز و کار و چند و چون اداری اقلیم با نمایندگان مجلس در میان میگذاشتند و توقع داشتند که نماینده صدای آنها و نماینده آنها باشد ما تلاش میکردیم که در جایگاه ریاست پارلمان به گونهای عمل کنیم که پارلمان نماینده حزب نباشد، نماینده مردم و صدای مردم باشد. حتی ما خیلی وقتها تلاش میکردیم که به قوه قضاییه نیز کمک کنیم. من با قضات و مسؤولین دستگاه قضایی دیدار و از آنها حمایت میکردم. خیلی وقتها از آنها دعوت میکردیم و گفتوگوهای مفصلی بین ما صورت میگرفت. با رئیس کابینه و با وزرا ارتباط مداوم داشتیم. ساختار سیاسی و قوه مجریه اقلیم کردستان این رویهی ما را نپسندیدند و نمیخواستند ظهور ارادهی مجلس را بپذیرند. ما اجازه ندادیم که هیچ قدرتی خارج از پارلمان برای ما تصمیم بگیرد. وقتی هم که کابینه و قوه مجریه از ما میخواست که پروژهای را متوقف کنیم، برای پاسخ دادن به درخواستهای قوه مجریه به آرای خود نمایندگان مجلس مراجعه میکردیم. من با افتخار میگویم مردم کردستان هم میتوانند در این مورد نظر دهند. آن دورانی که من ریاست پارلمان را برعهده داشتم، دوران ویژهای بود. برای من و همکارانم مهم بود که به پارلمان، خانهی مردم باشد. محلی باشد برای تصمیمگیری و تمام مسائل به شکل شفاف در مجلس مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
بگذارید این نکته را هم برای اطلاع خوانندگان فصلنامه شما بازگو کنم در مقاطع پیشین و قبل از آنکه من و همکارانم ریاست پارلمان اقلیم کردستان را در دست بگیریم، حتی شیشهی پنجرهها را مات و سیاه کرده بودند، هیچ چیزی قابل رویت نبود و کسی را راه نمیدادند. تمام دیدارها، گفتوگوها و تصمیمگیریها محرمانه بود. خبرنگاران نمیتوانستند وارد پارلمان شوند. ما همهی درها را باز کردیم و پنجره ها را گشودیم و اجازه دادیم که خبرنگاران، روزنامه نگاران و نمایندگان همه رسانهها به داخل پارلمان راه پیدا کنند و حتی خیلی وقتها و محوطه پارلمان مکانی شد برای اجتماع خبرنگاران و روزنامه نگارانی که مسائل کابینه را هم از داخل حیاط مجلس ما دنبال میکردند. چرا که به ساختمان محل استقرار کابینه نزدیک است. مسألهی دیگر، نظارت بود. ما در مورد مسائل داخلی پارلمان، نظارت را به عهده نهادهای مدنی گذاشتیم. از طیفهای مختلف، از اصناف و گروههای مختلف دعوت کردیم که به پارلمان بیایند، دیدارها و نشستهای ما را ببینند، نظرات خودشان را بیان کنند و در مورد کارهای ما گزارش بنویسند. اجازه میدادیم شهروندان در نشستهای پارلمان حضور داشته باشند. به عنوان تماشاگر در بخش بالکن ناظر بر صحن عمومی میتوانستند بنشینند و نظارهگر سخنرانی و رأیگیریها باشند. خیلی وقتها کارهای پژوهشی کارگاهی انجام میدادیم. در کارگاههای کوچک، در کلاسهای کوچک قبل از آن که قانونی تصویب شود، از شهروندانی که قوانین و مقررات مرتبط با آنها تصویب میشد، از آنها دعوت میکردیم که حضور پیدا کنند. البته اینها فقط ابتکار و اقدام من نبود و از حق نباید گذشت معاونین رئیس مجلس کاک جعفر ایمنکی و کاک فخرالدین بسیار یاریگر بودند.
فصلنامه تهران: شما در بخش آغازین گفتوگو، اشاره کردید که فقدان قانون اساسی یکی از مشکلات اقلیم کردستان است. لطفاً اندکی بیشتر توضیح بدهید. آیا در دوران ریاست پارلمان، برای تدوین قانون اساسی اقلیم کردستان هم تلاش کردید؟ چرا با گذشت نزدیک به سی سال از عمر اقتدار سیاسی و اجرایی احزاب کُردی در اقلیم کردستان، هنوز هم اقلیم فاقد متن و سندی به نام قانون اساسی است؟
یوسف محمد: نگرش و رویکرد احزاب مختلف به چند و چون حکمرانی در اقلیم کردستان، متفاوت است و به راستی اختلافات منافع آنها موجب آن شده که شیوه صحیح حکمرانی عملاً با وقفه و مانع روبرو شود. قبلاً پروژهای نوشته شده بود که نواقص فراوانی داشت. ما یک بار دیگر این متن را بر روی میز گذاشتیم، برای بررسی ابعاد مختلف آن، کمیسیونی تشکیل دادیم. اما متأسفانه پارلمان را به شکل غیرقانونی تعطیل کردند و اجازه ندادند که این مسیر به فرجام برسد. امیدوارم در دورهی جدید فعالیت پارلمان اقلیم، تدوین و تصویب قانون اساسی به عنوان یک اقدام حقوقی و زیربنایی مهم، در دستور کار قرار بگیرد.
فصلنامه تهران: به نظر شما از بین دو سیستم اجرایی ریاستی و پارلمانی، کدامیک برای ادارهی اقلیم کردستان عراق مناسبتر و مطلوبتر است؟
یوسف محمد: من تصور می کنم برای یک جامعه و سیستم در حال گذار که در حال سپری کردن یک مرحلهی انتقالی و حرکت به سمت دموکراسی است، سیستم پارلمانی خیلی بهتر و مناسبتر است. در سیستم پارلمانی، قدرت در دست یک نفر جمع نمیشود و امکان نظارت وجود دارد. این امکان نظارت میتواند تعادل و توازن ایجاد کند و بر اساس اهمیت تفکیک قوا هم من تصور میکنم سیستم پارلمانی خیلی کارآمدتر و از سیستم ریاستی توانمندتر است. باید بگویم که سیستم ریاستی، تنها در آمریکا به شکل مثبت پاسخ داده است و در مورد دلایل این که چرا سیستم ریاستی در آمریکا موفق عمل کرده، باید به تفصیل صحبت کرد. در کشورهای آمریکای لاتین و بسیاری از کشورهای دیگر، سیستم ریاستی منجر به مشکلات جدی شده است و از نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی جهان، همچنان تبعیت از سیستم پارلمانی مفیدتر است.
فصلنامه تهران: تنشها و اختلافاتی که بین شما یعنی جنبش تغییر و پارتی وجود دارند مشهود است. پارتی اجازه نداد وارد پارلمان شوید و وزرای شما را نیز از کابینه اخراج کردند. علاوه بر این، جنبش تغییر و اتحادیهی میهنی هر دو در تقابل با پارتی عمل میکنند. اما شواهد چند سال اخیر نشان میدهد که جنبش تغییر با اتحادیه میهنی نیز مشکلاتی دارد. با وجود آن که توافقات سالیان ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ بین جنبش تغییر و اتحادیهی میهنی امضاء شده، هنوز هم اختلافات پابرجا هستند. تا چه اندازه خوشبین هستید که در مقطع جدید، این اختلافات کنار گذاشته شوند؟
یوسف محمد: من فکر می کنم پایان یافتن این اختلافات، ارتباط مستقیمی با میزان صداقت سران اتحادیه میهنی و پایبندی آنها به توافقات پیشین دارد. توافقاتی که بین مرحوم مام جلال طالبانی و مرحوم نوشیروان مصطفی امضا شده بود و هم توافقی که بعدها به وجود آمد. این توافقات، مرتبط با اصلاحات است. اگر اتحادیه میهنی به اصلاحات پایبند باشد، در آن صورت جنبش تغییر میتواند با اتحادیهی میهنی کار کند. اما اگر آنها اصلاحات را کنار بگذارند، ما نیز با آنها همکاری نمیکنیم. این اصلاً بحث بر سر تقسیم پست و مدیریتها نیست و صحبت در مورد شیوه اداره اقلیم کردستان و به ویژه شورای اداری استان سلیمانیه است.
فصلنامه تهران: استانهای حلبچه و سلیمانیه در دست اتحادیهی میهنی، و استانهای اربیل و دهوک در دست حزب دمکرات یا پارتی است، و در واقع به گونهای دوقلمرو و دو حاکمیت در جغرافیای سیاسی اقلیم کردستان عراق وجود دارد. و این دو حزب در قلمرو همدیگر فاقد قدرت و امکان تصمیمگیری هستند. تا چه اندازه امیدوار هستید که این وضعیت تغییر پیدا کند؟
یوسف محمد: تا زمانی که بحث نیروهای نظامی یا دفاعی ما یک ساختار و سازمان مشخصی پیدا نکند و رهبری نیروهای پیشمرگ از مسائل حزبی جدا نشود، مسأله دو قلمرو بودن، دو تکهبودن و دو حزبی بودن به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد. این دو قلمرو در واقع بر اساس خط تماس جنگ داخلی نیروهای پیشمرگِ دوسو تعریف شده است و تا زمانی که آن ذهنیت تغییر پیدا نکند، این مشکل حل نخواهد شد.
فصلنامه تهران: لطفاً در مورد فساد مالی و اقتصادی برایمان صحبت کنید. میدانید که عراق یکی از کشورهایی است که در حوزه فساد مالی در جایگاه بدی در جهان قرار دارد و اقلیم کردستان نیز از این قاعده مستثنی نیست؟ چه باید کرد که فساد مالی از ساختار سیاسی و اقتصادی اقلیم کردستان عراق رخت بربندد؟
یوسف محمد: فساد مالی پیامدهای سوء و منفی فراوانی به همراه آورده است. یکی از مهمترین پیامدهایش این است که میلیاردها دلار از بودجه و اموال عمومی مردم اقلیم کردستان از میان رفته است. افراد خاصی پول و ثروتهای عظیمی را در دست خود گرفتهاند. اگر این پولهای عظیم برای انجام پروژههای اقتصادی و عمرانی به کار گرفته میشد و در خدمت به مردم از آن استفاده میشد، بدون شک امروز سطح رفاه در کردستان بالاتر میبود. یکی دیگر از پیامدهای منفی، این است که به علّت فساد مالی موجود، درآمدهای نفتی اقلیم کردستان در خدمت به مردم و در مسیر توسعه اقتصادی اقلیم به کار گرفته نشده و تبدیل به کانالی برای به وجود آوردن یک طبقهی ثروتمند و آریستوکرات شده که به عنوان نخبگان سیاسی و اجرایی، پستهای مهمی را در دست میگیرند و از درآمدهای نفتی متنعم میشوند. به همین سبب نمیتوانند در برابر دشمنان و مخالفین کاری انجام دهند. اگر ما صاحب اقتصاد قدرتمندی بودیم، میتوانستیم در منطقه جایگاه بهتری داشته باشیم.
فساد مالی موجب شده، رابطهای به وجود بیاید که این روزها پستهای سیاسی و اجرایی را در خدمت خود و افراد وابسته به خود در اختیار بگیرند و بر معادلات سیاسی و حزبی تأثیر بگذارند و دموکراسی ضربه بخورد. ما شاهد این هستیم که بیعدالتی به شکل مشهودی در اقلیم کردستان وجود دارد. یک طبقه بسیار ثروتمند، مرفه و قدرتمند، هم اکنون در کردستان عراق زندگی میکند و در مقابل، یک جامعه فقیر و کمدرآمد داریم و به خصوص قشر متوسط جامعه به شکل جدی آسیب دیده و به سبب این فساد مالی و این بیعدالتی مشهود، شکاف طبقاتی در زندگی سیاسی و اجتماعی اقلیم کردستان عراق در مسیری است که طبقه متوسط به وجود نمیآید. ادامه این مسیر و تداوم وضعیت موجود میتواند منجر به آن شود که گروههای تندرو شکل بگیرند و در لایههای پنهانی، نفوذ و رشد کنند و بیعدالتی را به عنوان یک کارت در خدمت اهداف خود به کار بگیرند.
فصلنامه تهران: ساختار فدرالی عراق و وضعیت موجود، امتیازاتی در اختیار کردها و احزاب آنها قرار داده است. به عنوان مثال سیاستمداران کُرد، هم میتوانند در پارلمان اقلیم کردستان عراق به عنوان نماینده فعالیت کنند و علاوه بر آن در پارلمان عراق به عنوان نماینده اقلیم کردستان حضور داشته باشند. اما چرا تاکنون احزاب کردی در مجلس عراق نتوانستند یک کمیسیون منسجم و واحد تشکیل دهند و در مسائل مختلف دارای وحدت کلمه و هماهنگی و انسجام کامل باشند؟
یوسف محمد: فکر میکنم که رسیدن به وحدت و انسجام بین نمایندگان کُرد در مجلس عراق و تشکیل کمیسیون واحد، چیزی نیست که در بغداد شکل بگیرد. این اتفاق نظر و این وحدت، باید اول در کردستان به وجود بیاید. تا زمانی که ما به عنوان احزاب کُردی اقلیم کردستان رویکرد و نگرش نزدیکی نسبت به چگونگی ادارهی اقلیم و منافع مشترکمان نداشته باشیم، در بغداد هم نمیتوانیم به اجماع نظر و اتفاق و وحدت برسیم. مثالی بیاورم در مورد نفت، در حال حاضر پارتی و اتحادیه میهنی به شکلی عمل می کنند که ما خیلی وقتها به این نتیجه میرسیم که اگر نفت اقلیم کردستان را همان شرکت ملی سوموی عراق به فروش برساند بهتر است. چرا؟ چون برای پارتی و اتحادیهی میهنی، منافع حزبی از هر چیزی مهمتر است و ما نتوانستهایم در مورد نفت و دیگر منابع و معادن مشترک و حتی دردها و مشکلات مشترکمان به نتیجه واحد برسیم. بنابراین قبل از رفتن به بغداد این مشکل باید حل شود و هماهنگی و انسجام بین ما شکل بگیرد. نمایندگان کُرد باید با این دیدگاه از اقلیم به بغداد بروند که در آنجا میتوانند به شکل همراه و هم مسیر از منافع عمومی کردها در ساختار سیاسی عراق دفاع کنند.
فصلنامه تهران: بیش از یک سال از برگزاری همهپرسی به منظور جدا شدن اقلیم کردستان از عراق سپری شده است. حالا که از لحاظ زمانی و هیجانی، از آن فضا فاصله گرفتهایم شما در ارزیابی تصمیم برگزاری همهپرسی، چه نظری دارید؟ به باور شما همهپرسی چه پیامدها و دستاوردهایی برای کردها داشت؟
یوسف محمد: برگزاری همهپرسی یک خطای مهلک بود. من فکر میکنم محاسبات دقیقی در مورد پیامدهای احتمالی همهپرسی صورت نگرفت. محاسبات دقیقی در مورد واکنشها و پیامدها شکل نگرفته بود. یک آمادگی کامل در میان نبود و برگزاری همهپرسی استقلال نه تنها موجب تقویت اقلیم کردستان نشد بلکه مشکلات جدیدی به دنبال آورد. از جمله این که نزدیک به ۵۰ درصد از خاک کردستان از دست رفت و اقلیم کردستان در برابر بغداد در موقعیت بسیار ضعیفی قرار گرفت. رؤیای استقلال نیز آسیب دید. رؤیایی که دهههای متمادی به آن اندیشیده شده بود و تبدیل به یک هدف و آرمان مهم شده بود، خود آن هدف هم زیر سؤال رفت. ما بر این باوریم که کشور، پدیده ای نیست که اعلام شود. کشور تأسیس میشود. کشور در یک روند، به وجود میآید. تأسیس کشور نیاز به زیرساخت و ایجاد ستون و پایه دارد. از دیگر سو باید این واقعیت را هم فراموش نکنیم که تشکیل کشور کُردی در اقلیم کردستان، مسألهای نیست که تنها به عراق و همسایگان عراق ربط پیدا کند. این مسألهای است که با کلیت منطقه خاورمیانه، ارتباط پیدا میکند. بها دادن به مصالح و منافع عمومی و منافع مشترک، خیلی مهمتر از آن است که؛کشوری که فرجام و آیندهی آن روشن نیست، تأسیس شود.
فصلنامه تهران: روابط اقلیم کردستان با نظام بینالملل را چگونه ارزیابی میکنید؟
یوسف محمد: من فکر می کنم برگزاری همهپرسی، به روابط خارجی اقلیم کردستان هم ضربه زد. پیش از برگزرای همهپرسی، اقلیم با آن که ساختار رسمی و دولتی نداشت اما در نظام بینالملل جایگاه خاص و ویژهای دست و پا کرده بود. اما جایگاه اقلیم در سطح بینالمللی پس از برگزاری همهپرسی، ضعیف شد.
فصلنامه تهران: در اقلیم کردستان عراق بین پارتی یا حزب دمکرات و پ.ک.ک، اختلافاتی وجود دارد. تداوم این اختلافات چه تأثیری بر موقعیت آنها خواهد گذاشت؟
یوسف محمد: وضعیت و شرایط کردها در عراق، ترکیه، ایران و سوریه یکی نیست و نمیتوان نسخهی واحدی برای همه پیچید و همه را از یک منظر نگاه کرد. باید این تفاوتها را دید و شرایط و موقعیتهای مختلف را پذیرفت. با این حال، احزاب کُردی منطقه میتوانند با وجود این تفاوتها، نگرشهای مشترک و نزدیکی در مورد مسائل مختلف داشته باشند. اما چنین نگرشی وجود ندارد و همین مسأله موجب آن شده که گاهی در اقلیم کردستان و گاهی هم در شمال سوریه، اختلافات، منجر به بروز مشکلات شود.
فصلنامه تهران: پیشبینی شما از نقش کردها در سوریه ی آینده چیست؟
یوسف محمد: اول باید دید وضعیت خود سوریه به چه شکلی خواهد بود. سوریه در هر حال، مانند سوریهی پیش از بحران نخواهد بود. باید دید آیا ساختار غیرمرکزی در سوریه شکل میگیرد یا خیر. قاعدتاً موقعیت کردها در سوریه هم با این موضوع مرتبط خواهد بود.
فصلنامه تهران: شما روابط آمریکا و کردها را چگونه ارزیابی می کنید؟
یوسف محمد: نه فقط آمریکا، بلکه قدرتهای دیگر جهان هم، پروژه و استراتژی ویژه و خاصی برای آیندهی کردها ندارند و رفتار آنها در برابر کردها، تابعی از تصمیمات و نگرش آنان نسبت به ایران، عراق، ترکیه و سوریه است. آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا، هیچکدام برنامه و نگرش خاصی در مورد کردها و نقش کردها ندارند. بلکه نحوه و میزان تعامل یا تقابل آنها با چهارکشور دارای جمعیت کُردی، رفتار آنها را تعیین میکند.
فصلنامه تهران: این موضوع در مورد اسرائیل نیز صدق می کند؟ این سؤال را از آن جهت طرح میکنیم که در اثنای برگزاری همهپرسی اقلیم کردستان، شاهد اعلام حمایتهای برخی از مسؤولین اسرائیلی از استقلال کردها در عراق بودیم؟
یوسف محمد: بله، این قاعده در مورد اسرائیل هم صدق می کند. اسرائیل چهارچوب نظری و برنامهی خاصی برای کردها ندارد و به باور من، اعلام حمایت مسؤولین اسرائیلی را باید در حد رفتارهای کماهمیت تاکتیکی ارزیابی کرد و نه در سطح تصمیمات استراتژیک.
فصلنامه تهران: با تشکر از بذل توجه و پاسخهای صریح وشفاف جنابعالی.
تعداد مشاهده: 1343