تجربه زمامداری و مدیریت احزاب کُردی در اقلیم کردستان عراق
د.محمودعثمان
دکتر محمود عثمان در سال ١٩٣٨ در خانوادهای فقیر در پنجوین کردستان عراق به دنیا آمد. در ١٧سالگی و در دوران دبیرستان به عضویت حزب دمکرات کردستان درآمد. در سال ١٩٥٦ و در حال تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه بغداد، دبیر اتحادیه دانشجویان کُرد شد. در سال ١٩٦١ با رتبه عالی، تحصیل در رشته طب را به پایان رساند و دوسال پس از آن به کوههای کردستان رفت و به عنوان پیشمرگ و پزشک به نیروهای ملامصطفی بارزانی، نخستین رهبر حزب دمکرات کردستان عراق، پیوست. او نزد ملامصطفی اعتبار یافت و در سال ١٩٦٤ بهعنوان یکی از سران انقلاب کردهای عراقی انتخاب شد و در سال های ١٩٦٥ تا ١٩٦٧ بهعنوان نماینده جنبش کردها به اروپا و آمریکا رفت. تا سال ١٩٧٥ همواره به عنوان مترجم، پزشک و مشاور در کنار ملامصطفی بود. او سپس به عنوان رئیس هیأت مذاکره کننده کردها با بغداد انتخاب شده و چندین بار با صدام حسین و معاونان او مذاکره کرد. دکتر محمود با مرحوم ادریس بارزانی فرزند ارشد ملامصطفی، مخفیانه به آمریکا رفت تا روابط جنبش کردها با واشنگتن را شکل بدهد. پس از درهم شکسته شدن جنبش ملامصطفی، به کردستان عراق بازگشت. او همچنان در صحنه سیاسی به فعالیت خود ادامه داد و به مدت هفت سال به عنوان میانجی، تلاش کرد به اختلافات داخلی احزاب کردستان عراق پایان دهد. در سال ٢٠٠٢ در کنفرانس نیروهای اپوزیسیون عراقی در لندن نقش مهمی در هموارسازی مسیر از میان برداشتن رژیم بعث ایفا کرد و در سال ٢٠٠٣ به عنوان یکی از اعضای شورای حکمرانی عراق انتخاب شد. او از سال ٢٠٠٥تاکنون به عنوان یکی از اعضای ائتلاف میهنی کردها، در مجلس عراق در بغداد، فعالیت کرد و در حال حاضر از فعالیت سیاسی و حزبی رسمی، فاصله گرفته است.
کلمات کلیدی: حزب دمکرات کردستان عراق، ملامصطفی بارزانی، همهپرسی، اقلیم کردستان
فصلنامهتهران: شما چند دهه پیش، مذاکره کننده ارشد هیأت سیاسی کردها در بغداد بودید و بارها با صدام حسین و مسؤولان دولت او در مورد حقوق و مطالبات کردها، گفتوگو و مذاکره کردید. مقایسهی این دو مقطع زمانی پس از چند دهه، چه نتایجی به دست میدهد؟ آن مطالباتی که شما در بغداد و در گفتوگو با دولت صدام حسین مطرح میکردید، چه نسبتی با وضعیت کنونی کردها در عراق دارد؟
محمود عثمان: تفاوت بسیار زیادی بین این دو مقطع وجود دارد. آن دوران، دورانی بود که در عراق فقط حزب بعث به شکل یگانه قدت را در دست داشت و در آن حزب نیز، تنها فردی به نام صدام حسین تصمیم میگرفت و گاهی هم احمد حسن البکر نظر میداد. اما حالا وضعیت بسیار متفاوتی وجود دارد و هیأتهای سیاسی کردها که برای مذاکره و گفتوگو به بغداد میروند، در موقعیتی هستند که با موقعیت ما در آن دوران، قابل مقایسه نیست. حالا در پایتخت عراق، چندین حزب سیاسی بزرگ و کوچک به وجود آمده که کردها با همهی آنها گفتوگو میکنند و قدرت تصمیمگیری نیز فقط نزد یک نفر نیست. در کردستان هم، چنین وضعیتی وجود دارد. در دوران ما فقط پارتی یا حزب دمکرات وجود داشت و ملا مصطفی بارزانی در کردستان تصمیم میگرفت و صدام حسین هم در بغداد. البته مکانیسم تصمیمگیری در آن شرایط، آسانتر و سادهتر بود. اما قطعاً اجرای تصمیمات، آسان نبود.
دولت مرکزی عراق در دوران بعث و در دورانی که ما با آنها مذاکره میکردیم، در ظاهر گفتوگو میکردند ممکن بود امتیازاتی نیز بدهند اما در عمل، به شکل درونی و روشن، به آن حقوق و مطالبات، بهایی نمیدادند. اسناد و کاغذها را امضاء میکردند اما در عمل اتفاقی نمیافتاد و صد البته ما هم به آنان اعتماد نداشتیم. اما حالا وضعیت فرق کرده است. حکومت متفاوتی بر سر کار آمده و صد البته روند مذاکره و تصمیمگیری نیز تا حدودی پیچیدهتر شده است. در کردستان چندین حزب و در بغداد نیز چندین حزب وجود دارند، تا همهی این احزاب با هم گفتوگو کنند و به توافق و نتیجهی نهایی برسند، از یک روند طولانی عبور میکنند و رسیدن به نقطهی نهایی، زمانبر است. یکی دیگر از تفاوتها این است که در حال حاضر، در عراق بالاخره یک متن و سند بالادستی وجود دارد، قانون اساسی وجود دارد و بر اساس قانون میتوان توافق و اجرا کرد. اما در آن دوران چنین نبود و همچنان که گفتم، حزب بعث و صدام حسین، به شکل فردی و بدون متن و قانون تصمیم میگرفتند.
فصلنامهتهران: گاهی بعضی از سیاستمداران و سران احزاب کُردی در اقلیم کردستان گلایه میکنند و اعلام میکنند که بعث و حکومت بعث در عراق از میان رفته اما ذهنیت و دیدگاه بعثی نزد برخی از مقامات عراقی هنوز هم باقی مانده است و با دید بعثی به مطالبات کُردی می نگرند. شما این تحلیل را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا چنین انتقادی مبنای واقعبینانه دارد؟
محمود عثمان: خیر. به باور من بدون تردید بعث و نگرش بعثی از میان رفته است و نمیتوانیم بگوییم که هنوز هم ذهنیت بعثی وجود دارد. مشکل اینجاست که پس از در هم کوبیده شدن حکومت بعثی و در هم پیچیده شدن طومار آن حکومت در عراق، حکومت دیگری بر سر کار آمده که اکثر کادرها، مسؤولین و مدیران آن غالباً افرادی نیستند که کفایت و توانایی لازم را برای اداره کشورشان داشته باشند. بسیاری از آنها افرادی هستند که در حوزه مسؤولیتی خود از توانمندی و رشد و مهارت و تخصص برخوردار نیستند. علاوه بر این، بین احزابی که قدرت را در دست گرفتهاند، تفرقه وجود دارد. گاهی ما میبینیم که بیکفایتی برخی از مسئولین، مردم را چنان خشمگین میکند که حتی گاهی افراد عادی که دارای نگرش سیاسی دقیق نیستند میگویند که دوران بعث، بهتر بود. اما واقعاً، ما آن مقطع تاریخی را دیدهایم و می دانیم که دوران خوب و مطلوبی نبود و بر مردم عراق ظلم میشد. اما لازم است اداره کشور و شکل حکمرانی و کشورداری به گونهای باشد که خواستهها و نیازهای مردم را تأمین کند. من گمان میکنم هم از لحاظ انتخاب و بهکار گماردن مسئولین و کادرهای توانمند مشکل وجود دارد و احزاب عراقی نتوانستهاند پستها را به افراد لایق و کاردان بسپارند؛ و هم این که عامل دیگری به نام آمریکا به راستی موجب بروز مشکلات بسیار جدی شده است. پس از سقوط حکومت بعث در عراق، آمریکا نه تنها شرایط عراق را بهتر نکرد بلکه با اقدامات حساب نشده، پیشبینی نشده، شتابزده و غلط، کاری کرد که مشکلات جدیدی برای عراق و عراقیها به وجود بیاید. لازم است اندیشه و ذهنیت ادارهی کشور و حکومت، به شکلی باشد که دولتمردان، برای ادارهی امور جاری کشور، از کفایت و توانمندی لازم برخوردار باشند و بین احزاب، دست کم به شکل نسبی، وحدت و هماهنگی به وجود بیاید. اما درحال حاضر، نبود این عوامل موجب آن شده که نزد بخشی از مردم عراق، دلسردی و یاس به وجود بیاید.
فصلنامهتهران: ارزیابی شما از تجربه دوران اخیر و حکومتداری و کار سیاسی کردها در اقلیم کردستان عراق چیست؟ در سالیانی که اقلیم کردستان در دست سران احزاب کُردی بوده، به چه شکلی این منطقه را اداره کردهاند؟
محمود عثمان: از سال ۱۹۹۱ میلادی نیروهای رسمی عراق از مناطق ما بیرون رفتند و از سلیمانیه، اربیل و دهوک خارج شدند. ما از آن دوران تاکنون یعنی در ۲۸ سال اخیر، اداره مناطق خود را در دست داشتیم. در دوران پس از بعث نیز که یک ساختار سیاسی و اجرایی جدید شکل گرفته است و تجربه مهمی از کار سیاسی و اداره امور به دست آوردیم اما متأسفانه کیفیت حکمرانی ما و شیوه اقدامات مسئولین و احزاب در اداره امور منطقهای رضایت بخش نیست.متأسفانه احزاب ما به جای آن که در یک روند توافقی و پس از مذاکرات مفصل و روشن، یک دولت به وجود بیاورند و حکمرانی را به شیوهای پیش ببرند که اهداف، منافع و مصالح آن بر منافع حزبی ارجحیت داشته باشد، به شیوه اداری حزبی پناه بردند و مسائل را صرفاً بر اساس منافع تنگنظرانه حزبی اداره کردند. به همین خاطر نحوه مدیریت امور شایسته و رضایت بخش نیست.
این احزاب روابط اقلیم کردستان با دولت مرکزی عراق را نیز به شکل جدی مدیریت نکردند و نتوانستند اختلافات و مشکلات را حل کنند. این مسأله نیز موجب آسیبهایی شده است.
سطح توقعات ما بالاتر از چیزی بود که الان میبینیم. در شرایط کنونی هم اختلافات حزبی همچنان در جریان است. شما الان میبینید که چند ماه از برگزاری انتخابات اقلیم کردستان سپری شده اما هنوز نتوانستهاند کابینه را تشکیل دهند. هنوز پارلمان فعالیت مجدد خود را آغاز نکرده است و اینها از کمبودها و نواقص مهمی است که در کارنامه سیاسی احزاب اقلیم کردستان وجود دارند.
فصلنامهتهران: با توجه به واکنشهایی که به برگزاری همهپرسی اقلیم کردستان نشان داده شد و مشکلات اقتصادی و سیاسی پساهمهپرسی، آیا میتواتیم بگوییم که روند و آرمان ایجاد دولت مستقل کُردی در اقلیم کردستان، به پایان رسیده است؟
محمود عثمان: از منظر حقوقی سیاسی و اجتماعی، کردها همواره حق دارند که سرنوشت خود را تعیین کنند و این یک امر بدیهی است. از لحاظ نظری، این خواست و ارادهی خود مردم کُرد است که میتواند تعیین کند جایگاه و موقعیت آنها در ساختار سیاسی عراق به چه شکلی باشد. آیا در کنار دولت مرکزی بمانند یا دولتی دیگر به وجود بیاورند. اما در عمل، مسأله به همین سادگی نیست. وقتی که این ایده و خواست و مطالبهی اجتماعی، میخواهد به مرحله اجرا در بیاید، به موانع متعددی بر میخورد و بین مرحله تصمیمگیری و مرحله امکان اجرا تفاوت و فاصله جدی وجود دارد. دیدید که پس از برگزاری همهپرسی، چه واکنش هایی نشان داده شد. دولتهای منطقه هیچکدام راضی نبودند و دیگر کشورهای جهان نیز از آمریکا و اروپا و کشورهای دیگر آن را تأیید نکردند. دیدگاه همگان این است که عراق و دیگر کشورهایی که کردها در آنها ساکن هستند، تجزیه نشوند و کردها در چارچوب ساختار سیاسی موجود همین کشورها به بیان مطالبات خود بپردازند. این حق کردها است که دولت مستقل ایجاد کنند اما عملی شدن این حق و مطالبه آسان نیست و باید این واقعیت را نیز بپذیریم که عوامل متعددی در این مسأله نقش دارند که بخشی از آنها به خاطر ساختارهای منطقهای و بین المللی است و بخشی نیز شامل خود کردها است. آیا کردها در این مورد یک صدای واحد و یک دیدگاه مشترک دارند یا نه؟ این مسائل باید به دقت مورد بررسی قرار بگیرند و شواهد نشان میدهد که پیگیری مطالبات کلی در ساختار وجودی کشورها آسان تر است.
من فکر میکنم مردم همه کشورها حق دارند که همهپرسی برگزار کنند. اما شاید بتوان از لحاظ زمان بندی و شکل برگزاری، ایراد گرفت و انتقاد کرد. همه کشورهای جهان هم صدا بودند که همهپرسی نباید برگزار شود. باید محاسبات دقیق صورت میگرفت و پیامدهای آن به شکل جدی مورد ارزیابی قرار میگرفت باید به واکنشهای مختلف کشورهای مختلف منطقه، همسایگان و جهان توجه میشد و مطالعات جدی صورت میگرفت. فکر میکنم بررسی و مطالعات جدی صورت نگرفته و پیشبینیها غلط از آب درآمد. اساساً زمانبندی و شیوه برگزاری همهپرسی غلط بود و باید محاسبات دقیق تر و مطالعات گستردهتری انجام میشد.
فصلنامهتهران: جغرافیای سیاسی اقلیم کردستان عراق وضعیت ویژهای دارد و ظاهراً دو فضای سیاسی متفاوت دراد. منطقه قلمرو تحت امر اتحادیه میهنی کردستان یعنی حلبچه و سلیمانیه و منطقه تحت امر پارتی یعنی استانهای دهوک و اربیل. چرا بین این دو منطقه، تفاهم و تعامل سیاسی و ارجایی وجود ندارد؟
محمود عثمان: متأسفانه، در عمل، ما در اقلیم کردستان عراق شاهد شکلگیری یک قلمرو واحد و یکپارچه نیستیم و بر روی ارض واقع می بینیم که دو قلمرو وجود دارد. همان چیزی که شما به آن اشاره کردید استانهای حلبچه و سلیمانیه به عنوان منطقه سبز تحت حاکمیت حزب اتحادیه میهنی است و منطقه زرد نیز شامل استانهای دهوک و اربیل، تحت امر پارتی است. این مسأله پیامدها و عوارض سیاسی اقتصادی و امنیتی فراوانی دارد و متأسفانه تاکنون در عمل نتوانستهاند هر دو منطقه را یکی کنند و شرایط همسانی در هر دو سو به وجود بیاورند. نیروهای نظامی این دو بخش جدا هستند. پیشمرگ عملاً به دو قسمت تقسیم شده و در هر قسمت، نیروی پیشمرگ تحت امر یک حزب عمل می کند. نیروهای پلیس و سرویس اطلاعاتی هم به همین شکل است. امیدوارم در کابینه جدید این مشکل مرتفع شود و سازماندهی نیروی دفاعی یا نیروی پیشمرگ و همچنین سازماندهی بخشهای مرتبط با پلیس و نهادهای اطلاعاتی به شکل حکومتی واحد باشد و منافع حزبی بر مسائل حکومتی ارجحیت پیدا نکند و شاهد آن باشیم که یک اقلیم و منطقه یکپارچه شکل بگیرد و اختلافات موجود از آن چیزی که هست عمیق تر نشود. هیچ ایرادی وجود ندارد که احزاب فعالیت کنند. اما کارکرد و جایگاه حزب، با کارکرد حکوت متفاوت است. باید اجازه دهیم احزاب کار خودشان را بکنند اما حکومت، یکپارچه باشد. یکی از نمونههای روشنی که به خاطر اقتدار حزبی از بین رفت، اتحاد جماهیر شوری بود. دیدید که ساختار حزب کمونیسم چه مشکلاتی به وجود آورد. ما نیز باید این نمونهها را به درستی تحلیل کنیم .
فصلنامهتهران: چرا اقلیم کردستان هنوز هم فاقد قانون اساسی است؟
محمود عثمان: در سال ۲۰۰۵ میلادی من نیز در بغداد، یکی از افرادی بودم که در تدوین قانون اساسی عراق فدرال یا عراق جدید نقش داشتم. ما در آن مقطع، تلاش کردیم متن قانون اساسی عراق به شکلی نوشته شود که به کردها نیز حق بدهد که برای اقلیم کردستان، قانون اساسی بنویسند. خوشبختانه تلاشهای ما نتیجه داد و کردها این مجوز حقوقی را دریافت کردند که برای اداره مسائل مختلف اقلیم کردستان، قانون اساسی بنویسند. اما متأسفانه در این حوزه نیز به خاطر آسیبهای ناشی از حکمرانی حزبی، شرایط لازم در ۱۴ سال اخیر مهیا نشده و اختلافات حزبی اجازه نداده که متن قانون اساسی نوشته شود. بارها در این مورد گفتوگو شده اما در نیمهی راه، اختلافات بالا گرفته و پروژه تدوین قانون اساسی را رها کردهاند. به خاطر اختلافاتی که در مورد سهم احزاب و تقسیم قدرت وجود داشه و دارد، قانون نوشته نشده است. افراد خبره و توانمندی وجود دارند که می توانستند قانون اساسی خوب و مطلوبی برای اقلیم کردستان بنویسند و اگر اختلافات حزبی تا این اندازه مشکل ساز نمیشد، این افراد می توانستند متن قانون اساسی را بنویسند. این مسألهای نیست که کردها در آن حق گلایه از دیگران را داشته باشند. این نقص مربوط به خودمان است و حق نداریم از دیگران گلایه کنیم. این خود ما هستیم که حاضر نشدیم اختلافات را کنار بگذاریم و قانون اساسی بنویسیم.
فصلنامهتهران: به باور شما از میان دو سیتسم حکمرانی ریاستی و پارلمانی، کدامیک برای اقلیم کردستان عراق، بهتر و مناسبتر است؟
محمود عثمان: ما در حال حاضر در اقلیم کردستان، از ساختار سیاسی پارلمانی تبعیت می کنیم. اقلیم کردستان احزاب فراوانی دارد و تعیین رئیس و رهبری که همه از او تبعیت کنند، دشوار است. پیداست که احزاب هم نمی توانند با هم به توافق برسند که رهبر مشترکی معرفی کنند. کاک مسعود بارزانی مدتها پست ریاست اقلیم را در دست داشت اما در عمل با مشکلات بزرگی روبرو شد و چنین نبود که بتواند بر کل ساختار اقلیم کردستان عراق، اعمال حاکمیت کند و فقط بر یک بخش، توان اعمال حاکمیت داشت. در شرایط فعلی هم مشخص نیست که آیا دوباره رئیس انتخاب شود یا خیر. مهم این است که در ساختار سیاسی سیاسی و حکمرانی، پارلمان منبع تصمیمگیری باشد و رجال سیاسی درجه اول احزاب و رهبران احزاب در همین پارلمان جمع شوند و اعمال حاکمیت کنند. اما الان میبینید که چنین نیست و احزاب مختلف، کادرهای عالیرتبه و مقامات درجه اول خود را به عنوان نماینده به پارلمان نفرستادهاند. در نتیجه کادرهای درجه سه و چهار به عنوان نماینده به مجلس راه یافتهاند و آنان برای تصمیمگیری در خصوص مسائل مهم، از توانایی و قدرت ابتکار عمل برخوردار نیستند و در نتیجه پارلمان هم از حزب تبعیت می کند.
فصلنامهتهران: ارزیابی شما در مورد انتقال قدرت خاندانی و خانوادگی در احزاب اقلیم کردستان چیست؟
محمود عثمان: راهکار صحیح این است که انتقال قدرت در احزاب مختلف، با استفاده از راهکارهای دمکراتیکی همچون برگزاری کنگره و انتخابات داخلی حزبی صورت بگیرد. این راهکاری است که در تمام دموکراسیهای دنیا جواب داده است.
متأسفانه در اقلیم کردستان عراق چنین نیست و انتقال قدرت به شیوهی خاندانی و خانوادگی یکی از واقعیتهای ساختارهای سیاسی در اقلیم کردستان است.
البته باید این واقعیت را در نظر داشته باشیم که این فقط مشکل اقلیم کردستان نیست. می توانیم بگوییم تقریباً در تمام کشورهای خاورمیانه همین وضعیت در جریان است و در تمام کشورهای منطقه متأسفانه انتقال قدرت به همین شکل صورت میگیرد. من شخصاً مشکلی در این نمی بینم که مثلاً فرزندان یکی از رهبران احزاب، قدرت را در دست بگیرند و هیچ اشکالی ندارد اگر فرزند شایسته و با کفایتی باشد و از راه انتخابات داخل حزبی و با کسب آرای اعضای کنگره قدرت را به دست بگیرد. این اشکالی ندارد و حق طبیعی یک فرد است که به این شکل قدرت را در دست بگیرد. اما متأسفانه همچنان که میبینیم انتقال قدرت در حال حاضر به سبب وابستگیهای فامیلی و خاندانی است و این مسأله نیز مشکلات کوچک و بزرگی را به دنبال میآورد. باید رفته رفته تلاش صورت بگیرد که احزاب، به مکانیسمهای دمکراتیک و برگزاری کنگره هایشان بها بدهند و قدرت را به شکل دمکراتیک و سیاسی منتقل کنند و در سطح کلان نیز تلاش کنیم که ساختار سیاسی اقلیم کردستان عراق به تمام معنی کلمه پارلمانی باشد.
فصلنامهتهران: شما ساختار اقتصادی اقلیم کردستان عراق را چگونه میبینید؟ به باور شما چه مشکلات و تنگناهایی در نحوه مدیریت اقتصادی اقلیم کردستان عراق وجود دارد؟
محمود عثمان: اتکاء به درآمدهای نفتی و به اقتصاد نفت محور یک خطای بزرگ است. باید در ساختار اقتصادی اقلیم کردستان عراق تغییر بنیادین و جدی صورت بگیرد و علاوه بر نفت، بخشهای دیگری همچون کشاورزی ، صنعت و معدن، گردشگری و دیگر بخشها مورد توجه قرار بگیرند. در حال حاضر، هم در عراق و هم در اقلیم کردستان، شاهد این هستیم که تمام حسابها روی نفت گره خورده است. اما فراز و فرودهای قیمت نفت بر تمام مسائل اقتصادی و بودجهبندی تأثیر می گذارد و این میتواند منجر به مشکلات کوچک و بزرگی در اداره اقلیم شود. از دیگر سو باید این را هم بپذیریم که نفت یک منبع لایزال و همیشگی نیست و باید به فرداهای بدون نفت هم اندیشید. باید در عراق و در اقلیم کردستان به بخش خصوصی اجازه فعالیت گسترده داده شود و فضا به شکلی مهیا شود که بخش خصوصی هم بتواند در حوزه اقتصادی کارهای بزرگ انجام دهد.
یکی دیگر از اشکالات ساختاری مهمی که من در ساختار اقتصاد عراق و اقلیم کردستان میبینم، این است که بخش گستردهای از مردم،حقوق بگیر دولت هستند و چشم به دست دولت دارند تا تکه نانی از دولت بگیرند. استخدامهای بی حساب و کتاب، به کارگیری نیروهای فراوان در یک بوروکراسی سنگین و نفسگیر، موجب آن شده که بخش بسیار عظیمی از بودجه و اموال عمومی کشور به پرداخت حقوق کارمندان و کارگزاران دولتی اختصاص پیدا کند و این موجب کندی حرکت توسعه اقتصادی است. تأمین حقوق این همه افراد حقوقبگیر، کار بسیار دشواری است و بارها بینظمی در تأمین حقوق و پرداخت حقوق منجر به اعتراضات گسترده شده است باید در کنار بخش دولتی و این خیل گسترده افراد حقوقبگیر دولتی، بخش خصوصی و کارآفرینی هم توانمند شوند، کارخانهها، کارگاهها و بخشهای کوچک و بزرگ کارآفرینی، صنعتی و صنایع کوچک و بزرگ ایجاد شوند و ساختار فعلی تغییر جدی پیدا کند.
فصلنامهتهران: به موازات موضوع اقتصاد و درآمدهای نفتی، همواره در مورد فساد مالی در ساختار اقتصادی عراق و اقلیم کردستان هم صحبت میشود و پیداست که فساد مالی امروزه به یکی از مشکلات جدی اقلیم کردستان تبدیل شده و بخش قابل توجهی از مردم هم به این موضوع معترض هستند. به باور شما چه باید کرد؟ چه راهکاری وجود دارد که فساد مالی از اقلیم کردستان عراق برچیده شود؟
محمود عثمان: متأسفانه در سالیان اخیر، هم در عراق و هم در اقلیم کردستان، فساد مالی به شکل جدی ریشه دوانده و تبدیل به یک معضل جدی شده است. شما میدانید در هر کجای جهان که یک منبع مالی و درآمد کلان وجود داشته باشد و در کنار آن چیزی به نام فیلتر و سیستم چکبالانس یا نظارت وجود نداشته باشد، قطعاً فساد به وجود می آید. در عراق نیز همین مشکل روی داده در اقلیم کردستان نیز همین وضعیت در جریان است و از آنجایی که فیلتر و نظارتی در میان نیست، فساد مالی ریشه دوانده است.
شما روزانه در روزنامهها رسانهها و شبکههای مجازی در عراق و در اقلیم کردستان می بینید که در یک سطح بسیار گسترده، افراد فراوانی در سطوحی همچون ریاست، مدیرکلی، معاونت وزیر و حتی وزارت به فساد مالی متهم میشوند و متهم هستند به این که اموال عمومی را دزدیدهاند و خانوادههای آنها از اموال عمومی متنعم هستند و به ناحق ثروتهای کلان گردهم آورده اند. ممکن است بخشی از این اخبار هم شایعه و دروغهای بیاساس باشد. اما واقعیت این است که انتشار این اخبار گسترده کار خودش را میکند و موجب آزرده خاطر شدن مردم میشود و آنها اعتماد خود را نسبت به دولتمردان و حکومت از دست میدهند و این قضیه بر رفتارهای سیاسی و اجتماعی آنها تأثیر بسیار منفی میگذارد. تازمانی که در برخورد با فساد مالی اقدام عملی صورت نگیرد، افرادی اخراج نشوند، افرادی مجازات نشوند، افرادی به زندان فرستاده نشوند و تمام حرفها و برخوردها در حد تبلیغات و موضعگیری احساسی باشد، هیچ تغییری در وضعیت موجود ایجاد نخواهد شد. راهکار معقول آن است که دستگاههای نظارتی به شکل جدی برخورد کنند و این برخورد با دانه درشتها صورت بگیرد. اگر تنها به مجازات افراد و کارمندان رده پایین اکتفا شود، این مسأله نمیتواند هیچ تغییری در فساد مالی به وجود بیاورد. مهم آن است که با دانه درشتها و افراد مختلف برخورد شود و تا زمانی که چنین اقدامی صورت نگیرد، فساد پابرجا میماند.
فصلنامهتهران: ما در چند سال اخیر شاهد این بودیم که موج مهاجرت و کوچ غیرقانونی بسیاری از جوانان اقلیم کردستان عراق به سوی کشورهای اروپایی همچنان تداوم داشته است و متأسفانه بارها دیده ایم که در دریای اژه تعداد قابل توجهی از شهروندان اقلیم کردستان غرق شده و جان خود را از دست دادهاند. روزگاری جوانان به خاطر فشارهای حکومت بعث میگریختند اما با توجه به این که هم اکنون ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی در دست خود احزاب کُردی قرار دارد، چرا موج مهاجرت جوانان همچنان ادامه دارد؟ مشکل چیست؟
محمود عثمان: قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنم که یک تصور غلط در ذهن برخی از جوانانی وجود دارد که مهاجرت میکنند. بسیاری از آنها تصور میکنند که در کشورهای اروپایی، خیلی سریع در به روی آنها می گشایند و امکانات یک زندگی مرفه را به راحتی و بدون چشمداشت در اختیار آنها قرار میدهند. اما چنین نیست و موانع بسیاری بر سر راه مهاجرین وجود دارد. تعداد قابل توجهی از این افراد در بسیاری از کشورهای اروپایی در شرایط بسیار سخت و دشواری زندگی میکنند. تعدادی از آنها دیپورت شده و به کردستان بازگردانده شدند و تعدادی نیز در دریای اژه، دریای میانه و مکانهای دیگر در غربت و در شرایط سخت جان خود را از دست دادند.
هم اکنون جوانان ما در اقلیم کردستان عراق از آزادی بیان، آزادی سیاسی و اجتماعی برخوردار هستند و در کشوری زندگی می کنند که قدرت در دست حاکمان خودشان است و از این لحاظ مشکلی ندارند. اما واقعیت این است که تعداد فراوانی از آنها بیکارند و نمیتوانند امرار معاش کنند. فردی که کار و آینده نداشته باشد و نتواند نیازهای مادی خود را تأمین کند، برای خروج از کشور و رسیدن به رفاه، دست به هر اقدامی خواهد زد. من فکر میکنم باید در مورد اشتغال جوانان، در مورد آینده آنها، در مورد افق و رویاهای آنها برنامهریزی کرد و لازم است تدابیر اندیشمندانهای صورت بگیرد.مهم است که ما به چه شکلی با جوانان ارتباط برقرار کنیم، چه آیندهای برای آنها ترسیم کنیم، نیازها و مطالبات آنها را به چه شکلی پاسخ دهیم. اگر ما زبان جوانان را درک نکنیم و نتوانیم آینده آنها را به شکل جدی و روشن برایشان ترسیم کنیم قاعدتاً انگیزه برای ماندن در سرزمین خود نخواهند داشت و موج مهاجرتها ادامه پیدا میکند.
فصلنامهتهران: ارزیابی شما از رویکرد سیاسی آمریکا در قبال تحولات سیاسی مرتبط با کردها و به ویژه کردهای اقلیم کردستان چیست؟ برخی از سران احزاب کُردی و بخشی از افکار عمومی اقلیم کردستان در شبکههای ارتباطی فضای مجازی، در تحولات پساهمهپرسی، آمریکا را به بیوفایی به کردها متهم کردند و گهکاه همین عبارت را از کردهای سوری نیز میشنویم. نگاه جنابعالی به این مسأله چیست؟ آیا شما نیز معتقدید آمریکا به کردها بیوفایی میکند؟
محمود عثمان: من تجارب فراوانی دارم در مورد ارتباط و گفتوگو با سیاستمداران و مقامات آمریکایی. نخستین بار در سال ۱۹۶۵ به عنوان نماینده ملامصطفی بارزانی برای گفتوگو با مقامات آمریکایی به واشنگتن رفتم، پس از آن نیز در چندین مقطع تاریخی دیگر برای گفتوگو به آمریکا رفتم و چیزی که فهمیدم این است که؛
واقعاً تغییری در سیاست و رویکردهای آمریکا نسبت به «کُردها» به وجود نیامده است. آنان مسأله و مشکل کردها را یک مسألهی داخلی مرتبط با کشورها میدانند و نه معضلی در خاورمیانه. خطاب به کردها میگویند؛ شما بخشی هستید از عراق، ایران، ترکیه و سوریه و مشکل خود را باید در چهارچوب مرزهای آن کشورها حل کنید و مطالبات خود را در این چهار پایتخت پیگیری کنید.
به عبارتی روشن، آمریکاییها، کردها را همچون یک ملت واحد دارای معضل مشترک نمیبینند. به همین خاطر آمریکا هیچگاه به شکل جدی از کردها حمایت نکرده و نمیکند. من بر اساس تفکرات و تجارب خود، به این نتیجه رسیدهام که واقعا آمریکا برای کردها محل اعتماد نیست. هیچ کشوری در جهان، به اندازهی آمریکا با رویکرد معاملهگرانه و عملگرایانه به اهداف خود نرسیده است. مدتی به دنبال مسألهی خاصی میرود، روابط خاصی برقرار می کند و بعد، منفصل میشود و فاصله میگیرد. به همین خاطر ملل بسیاری قربانی سیاستهای آمریکا شدهاند. نباید کردها تصور کنند که فقط آنها قربانی سیاست واشنگتن شدهاند. من بر این باورم که کردها نباید به کشورهای خارجی و بیگانه اتکا کنند. آمریکا، روسیه و کشورهای خارجی محل اعتماد نیستند و آنان مشکل ما را حل نمیکنند و منافع آنان همیشه با منافع ما منطبق نخواهد بود. بهترین کار این است با همین حکومتهای خودمان گفتوگو کنیم و مطالبات خود را پیگیری کنیم.
فصلنامهتهران: در سالیان اخیر، جمهوری ترکیه در پروندهی کُردی، بیشتر از مقاطع تاریخی پیشین، ورود کرده است. شما دیدید که اردوغان در سال ۲۰۱۳ میلادی، کاک مسعود بارزانی را به شهر کردنشین دیاربکر ترکیه دعوت کرد و در اقدامی تابوشکنانه در سخنرانی خود، واژه کردستان را بر زبان آورد. اما در مقاطع بعدی مواضع سفت و سختی در برابر کردهای سوریه و دیگر تحولات کردی اتخاذ کرد. ارزیابی کلی شما از سیاستهای آنکارا در قبال کردها چیست؟
محمود عثمان: من معتقدم ترکیه در استراتژی کلان سیاسی خود، ضد کردها است و همواره علیه همهی جنبشهای کردی بوده است. از زمانی هم که اردوغان قدرت گرفته است، دیدگاههای تندی در مورد کردها دارد. همه را تروریست می پندارد و ضد کردها موضع می گیرد. این در حالی است که همهی کردها به دنبال آن هستند که با ترکیه وارد تعامل و گفتوگو شوند. اردوغان صرفاً سیاست حملات جنگی و نظامی را در پیش گرفته و معتقدم که سیاست آنکارا در قبال کردها غلط است. اگر به خاطر آمریکا و برخی مسائل بینالملل نبود، به راحتی همهی کردهای سوری را هم مورد حمله قرار میداد. با آن که ترکیه چندین دهه از همین سیاست پیروی کرده و نتیجهای به دست نیاورده اما هنوز هم به همین مشی ادامه میدهد. تداوم سیاست کنونی ترکیه، به شدت به کردها و به خود ترکیه هم ضربه میزند.
فصلنامهتهران: به عنوان سوال آخر بفرمایید که به باور شما در مورد سرنوشت کرکوک باید چه تصمیمی گرفته شود؟
محمود عثمان: کرکوک از منظر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی همواره بخشی از کردستان بوده است. اما واقعیت این است که در شهر کرکوک، اعراب، ترکمانها و دیگران هم زندگی میکنند و باید بافت متکثر اجتماعی و قومی کرکوک را مهم تلقی کرد. من فکر میکنم بهترین راهکار همان است که برای اجرایی کردن ماده ۱۴۰ قانون اساسی و برگزاری همهپرسی در مورد سرنوشت این منطقه تصمیم گیری شود. باید اتخاذ یک تصمیم روشن در مورد آینده کرکوک به خود مردم این شهر واگذار شود. همهپرسی قانونی رسمی و حکومتی برگزار شود و به آرای مردم احترام گذاشته شود. باید دید خود مردم چه میخواهند. آیا تمایل دارند بخشی از عراق باشند و یا میخواهند بخشی از اقلیم کردستان باشند؟ یا این که میخواهند یک منطقه مستقل باشند؟ این را باید از زبان خودم مردم شنید. واقعیت این است که مسئلهی کرکوک مسئلهای بسیار حساس است و فقط با کردهای اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق مرتبط نیست و همچنان که میدانید، آمریکا ترکیه و دیگران نیز دیدگاههای خاصی در مورد این شهر دارند.به همین خاطر باید تلاش کرد راهکاری پیدا کرد که هم با بنیادهای قانون اساسی عراق منطبق باشد و هم بتواند کردها و دیگر قومیتهای شهر کرکوک را راضی کند.
تعداد مشاهده: 1859