احزاب اسلامی در اقلیم کردستان عراق، راهبردها و رویکردها
زانا روستایی
زانا روستایی در سال ۱۹۶۹ میلادی در روستای «روست» در منطقه بالکایتی به دنیا آمده است. او در دانشگاه صلاحالدین اربیل در رشته حقوق تحصیل کرده است. در سال ۱۹۹۱ به عضویت حزب حرکت اسلامی کردستان درآمد و بعدها پس از تشکیل حزب جماعت اسلامی به عنوان یکی از اعضای رهبری حزب انتخاب شد. در دومین دوره پارلمان کردستان، به عنوان نماینده به مجلس راه پیدا کرد و در چند دوره در کمیسیون حقوقی پارلمان فعالیت نمود. وی در سومین دورهی انتخابات مجلس عراق نیز به پارلمان این کشور راه یافت. هم اکنون عضو اتحادیهی نمایندگان مجلس کردستان و سردبیر مجلهی پارلمانتار است. او با اشاره به دستاوردها و چالش های مناطق کردی در عراق، معتقد است اتخاذ تصمیم برگزاری همهپرسی جدا شدن کردستان از عراق یک تصمیم غلط بود و آن را به شنا کردن برخلاف جریان آب تشبیه می کند.
کلمات کلیدی: همهپرسی، حزب جماعت اسلامی، اقلیم کردستان، احزاب اسلامی کردستان
فصلنامه تهران: لطفاً در ابتدا در یک نگاه کلی، وضعیت کردها در خاورمیانه را تبیین کنید و توضیح دهید وضعیت کردهای منطقه چه تفاوتهایی با گذشته دارد؟
زانا روستایی:در قرن بیستم و بیستویکم میلادی تفاوتهایی در وضعیت کردها پدید آمده است؛ اما بگذارید اول از شباهتها بگویم. به عنوان یک فعال و کارشناس سیاسی که از اواخر قرن بیستم و در قرن بیستویکم در این منطقه فعالیت کرده و از نزدیک در جریان تحولات مهم سیاسی هستم، اعتقاد دارم مهمترین نقطه اشتراک بین وضعیت کردها در خاورمیانه طی این سالها این است که آنها هیچگاه به خواستههای خود نرسیدند و مطالبات آنها همچنان بر زمین مانده است. همچنان که شاهد بودیم در قرن بیستم در دهههای مختلف، بلایا و تراژدیهای بزرگی در زندگی کردها روی داد که بخشی از آنها در اقلیم کردستان بود و در قرن بیستویکم نیز ما شاهد آن بودیم که وحشیانهترین حملات گروههای تروریستی تکفیری داعش علیه کردها صورت گرفت و این نیز یک تراژدی در تاریخ معاصر کردها بود.
اگر قرار باشد در مورد تفاوت وضعیت کردها در این دوره برای شما صحبت کنم، باید بگویم که در آغاز قرن بیستویکم تا حدودی وضعیت آنها با تغییر مثبت رو به رو شده است. آنها توانستند در برخی از حوزهها به ثبات مطلوبتری برسند. بویژه توانستند صدای خود را به گوش جهانیان برسانند و در حوزهی اخبار و روابط بینالملل، مسائل و مطالبات آنها و نقش آنها در معادلات سیاسی منطقه مورد توجه قرار گرفت. به باور من این نکتهی مهمی است. همچنین اتفاق مهم دیگری که در وضعیت کردها روی داده، این است که ما شاهد شکلگیری یک ساختار حکومتی محلی در اقلیم کردستان هستیم که از اهمیت بالایی برخوردار است و بر معادلات کردها در منطقه تأثیر گذاشته است. اما در یک برداشت و تحلیل کلی و کلان باید گفت تحولاتی که برای کردها در منطقه روی داده بنیادین و حیاتی نیست و هنوز هم بسیاری از مسائل کردها و مطالبات و خواستههای آنها نادیده گرفته شده و از آنجایی که خود کردها نیز دارای یک کنگرهی ملی نیستند و زیر یک چترگرد هم نیامدهاند، نتوانستهاند به آرمانها و اهداف خود دست پیدا کنند.
فصلنامه تهران: همچنان که میدانید از سال ۱۹۹۱ به بعد به یک شکل، همچنین از سال ۲۰۰۳ و تأسیس عراق جدید به شکل و شیوهای دیگر، کردها توانستهاند در شمال عراق یک ساختار سیاسی ایجاد کنند. به نظر شما تجربهی حکومتداری و مدیریت کُردی در اقلیم کردستان عراق چگونه بوده است و کارنامهی این حکومت را چگونه ارزیابی میکنید؟
زانا روستایی: من معتقدم که یک فرصت طلایی و تاریخی برای کردها ایجاد شد که بتوانند تجارب سیاسی جدیدی کسب کنند. از سال ۱۹۹۱ به بعد و پس از بیرون راندن نیروهای بعثی صدام از مناطق کردنشین، آنها توانستند برای خود پارلمان تأسیس کنند و یک اقتدار و مدیریت سیاسی جدید به وجود بیاورند و در تحولات پس از ۲۰۰۳ نیز کردها نهتنها جایگاه و ساختار خود را تقویت کردند، بلکه در تأسیس عراق جدید نیز نقش و مشارکت مهمی داشتند و پس از آن نیز توانستند در ساختار حکومتی و سیاسی خود، اقدامات مهمی انجام دهند. من تصور میکنم تجربهی حکومتداری کردها در اقلیم کردستان از دیدگاه سیاسی و از منظر تأثیر گذاری بر دیگر معادلات منطقهای هم مهم بوده است. اما نمیتوان این کارنامه را تماماً موفق ارزیابی کرد و بدون شک خطاهایی نیز در آن روی داده است. از جمله میتوان به این مسأله ایراد گرفت که منافع فردی و حزبی همواره بر منافع میهنی و مردمی ترجیح داده شده است، هیچگاه سران سیاسی در اقلیم کردستان به فکر این نبودند که در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای خود به اهداف مردم توجه داشته باشند و همواره به دنبال این بودند که اول حزب خود را تقویت کنند. جنگ داخلی بین حزب دمکرات و اتحادیهی میهنی یکی از اتفاقات شومی است که در اقلیم کردستان روی داد و همچنین اختلافات این دو حزب که هنوز هم پابرجا مانده و آسیبهای فراوانی به کردها وارد کرده است. آنها نتوانستند به جهانیان نشان دهند که از قدرت و ظرفیت کافی برای ایجاد حکومتی مبتنی بر حقوق فردی و اجتماعی، آزادی، دموکراسی و عدالت، برخوردارند.
همچنان که عرض کردم منافع حزبی و منافع فردی همواره بر منافع میهنی و مردمی ترجیح داده شده و این یک آسیب بسیار جدی است. به عنوان مثال هم اکنون بیش از شش ماه از انتخابات محلی اقلیم کردستان سپری شده اما هنوز هم کابینه تشکیل نشده است. چرا؟ چون بین حزب دمکرات، اتحادیهی میهنی و دیگر احزاب، در مورد تقسیم قدرت و تقسیم پستها، اختلاف نظر جدی وجود دارد هر کدام از آنها به شکلی بر سر منافع خود میجنگند.
فصلنامه تهران: به نظر شما آیا کردها میتوانستند در چهارچوب عراق فدرال به حقوق و مطالبات خود برسند؟ یا تصور میکنید آنها درهرحال و درهرشرایطی الزاماً باید به دنبال تأسیس دولت بروند؟
زانا روستایی: من بر این باورم که کردها نیز مانند هر ملت دیگری حق دارند که دارای قوارهی سیاسی و دولت مستقل باشند و این یک بحث بدیهی است. اما نمیتوان از این واقعیت هم چشمپوشی کرد که صرفاً تأسیس دولت نمیتواند به همهی مشکلات خاتمه دهد. همین الان شما در بسیاری از کشورهای جهان این واقعیت را به چشم خود میبینید که دولتهایی بر سر کار هستند که دولت ملی هستند اما دولتهای کارآمد و موفقی نیستند و شهروندان در سایهی این دولتها با مشکلات و مسائل بزرگی همچون ظلم و ستم، فساد مالی، نابرابری و تبعیض رو به رو شدهاند و مردم از دست این حکومتهای محلی گریخته و به کشورهای غربی پناه میبرند چرا که معتقدند حقوق آنها در نظر گرفته نمیشود.
بنابراین در تأسیس یک دولت، بها دادن به حقوق فردی و اجتماعی و تأمین آزادی ثبات و رفاه مردم از هر چیز دیگری مهم تر است. به همین دلیل من معتقدم که برگزاری همهپرسی جدا شدن از عراق یک تصمیم غلط و شنا کردن برخلاف جریان آب بود. تمام دوستان ملت کُرد به ما اطلاع دادند که این یک تصمیم غلط است. اما کسی حاضر نشد این توصیهها را بپذیرد و عدهای از سران کُرد برای رسیدن به شهرت و قدرت بیشتر این تصمیم را اتخاذ و آن را عملی کردند و متأسفانه به مطالبات کُردی و مسائل کُردی ضربه جدی زدند .آنها باعث شدند که پرونده مطالبات کُردی باز هم چند دهه عقب بیفتد و پیامدهای منفی به بار بیاورد.
یکی از کمترین پیامدهای برگزاری همهپرسی استقلال در اقلیم کردستان این بود که بخش قابل توجهی از خاک مناطق کُردی که در دست نیروهای پیشمرگ بود، یک بار دیگر به دست نیروهای عراقی افتاد و مشکلات دیگری به وجود آمد. همچنین به وحدت نیروهای کُردی آسیب زدند و واقعیت این است که این مطلب، گونهای از بیکفایتی سیاسی و عدم شناخت موازات حاکم بر روابط بینالملل بود. اگر آنها موازنات بین المللی و منطقهای را به شکل جدی تحلیل میکردند، دست به چنین اقدامی نمیزدند. این اقدامی که صورت گرفت، به باور ما، گونهای از عصیان بود و نتوانست نتیجه مثبتی به بار بیاورد. بنابراین ما به عنوان جماعت اسلامی معتقدیم که تلاش برای تأسیس دولت کُردی اشکالی ندارد اما باید پیش از هر چیزی زیرساخت و مقدمات آن فراهم شود که بخشی از زیرساختهای آن، احترام گذاشتن به حقوق فردی و اجتماعی است. نمیشود شما دولت تأسیس کنید اما در میان احزاب کُرد هیچگونه وحدت و انسجامی به وجود نیاورید. در شرایط کنونی، اگر اقلیم کردستان عراق تلاش میکرد که در چارچوب عراق فدرال حقوق و مطالبات کردها را دنبال کند و بر همان حقوق و امتیازاتی که در قانون اساسی عراق آمده تأکید میکرد، بیشتر به نفع کردها میبود تا این که یک همهپرسی که همه مخالف آن باشند برگزار کند.
به شکل شفاف باید بگویم اتخاذ این تصمیم، بازی کردن با دستاوردهای مردم و قربانی کردن آن در برابر منافع فردی و حزبی بود. اقدام به تأسیس دولت، نیاز به نقشه راه و استراتژی بلندمدت دارد و علاوه بر آن نیازمند فراهم آوردن زیرساختهای اولیه است. شما نمیتوانید به فکر تأسیس دولت باشید اما ابتداییترین زیرساختهای سیاسی و دمکراتیک را در داخل اقلیم کردستان از بین ببرید. آنها حاضر نشدند به توصیههای بینالمللی و منطقهای توجه کنند. همچنین حاضر نشدند به توصیههای سران احزاب کُردی در داخل اقلیم کردستان عمل کنند.
همه به آنها میگفتند که برگزاری همهپرسی یک خطای کُشنده است که آسیبهای جدی به دنبال میآورد. اما همچنان که عرض کردم عدهای از سران سیاسی فقط به خاطر منافع فردی و حزبی خود، پافشاری کردند و همهپرسی را برگزار کردند. تمام دوستان کردها به شکل شفاف به آنها توصیه میکردند و میگفتند که شما با انجام همهپرسی، بخش قابل توجهی از دوستان جهانی و منطقهای خود را از دست میدهید و کاری میکنید که پرونده مطالبات کُردی چند سال به تعویق بیفتد. اما حزب دمکرات کردستان به رهبری کاک مسعود بارزانی و برخی از همپیمانان و همراهان آنها به هیچ کدام از این توصیهها توجهی نکردند و همهپرسی را به شکلی که دیدید برگزار کردند.
ما به عنوان جماعت اسلامی معتقدیم که برگزاری همهپرسی یکی از حقوق ماست و صرف اتخاذ چنین تصمیمی اشکالی ندارد. اما در مورد زمان برگزاری همهپرسی و در مورد مکانیسم برگزاری آن حرف داریم و به باور ما اتخاذ این تصمیم و اجرای آن به شکلی که دیدیم خطای جدی بود.
فصلنامه تهران: از منظر فکری و اندیشهی سیاسی، به عنوان یک حزب اسلامی در اقلیم کردستان عراق، چه ارتباطی بین تفکر اسلامی و تفکر ناسیونالیسم کُردی و پیگیری مطالبات کُردی میبینید؟ آیا به باور شما بین نگرش اسلامی و رویکرد ناسیونالیستی کُردی، تناقض وجود دارد یا خیر؟
زانا روستایی: ما در مکتب اسلام آموزش دیده و در این مکتب فعالیت کرده ایم و در یک جریان سیاسی هستیم که پرچم تفکر اسلامی را بالا برده است. ما معتقدیم که دین مبین اسلام به حقوق تمام ملل و اقوام احترام گذاشته و این حقوق را پاس میدارد. در آیه سیزدهم سوره مبارکه حجرات آمده است: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ. خداوند مهربان، تمام فرزندان بنی آدم را به چند ملت و اقوام مختلف تقسیم کرده است و آنها را به شکلی خلق کرده تا همه در مسیر تعالی انسانی و اهداف بلند قدم بردارند. ما معتقدیم که تمام اقوام همسان هستند و نباید تفاوتی بین ترک و فارس و عرب و کُرد وجود داشته باشد. بنابراین کردها نیز دارای حقوق خودشان هستند و ما از منظر انسانی و اسلامی کردها را مجاز میدانیم که مطالبات خود را پیگیری پیگیری کنند .ما معتقدیم که اسلام، حقوق لازم را برای کردها هم در نظر گرفته است. اما حاکمان بلاد اسلامی به این حقوق و مطالبات توجه نکردند. به عنوان جماعت اسلامی هیچ تضاد و تناقضی بین تفکرات اسلامی و تفکرات کُردیمان نمیبینیم.
شاید برخی از جریانات چپ و سوسیالیست، عقیدهای به بحث قوم و ملت ندارند و توجهی به مسائل کردی نداشته باشند اما ما به عنوان جماعت اسلامی همواره پیگیر مطالبات و حقوق کردها بودهایم. در دوران فعالیت مسلحانه ما هم سلاح برداشتیم و در مبارزات مشارکت کردیم. در شورش سال ۱۹۹۱ میلادی ما مشارکت کردیم، در پارلمان کردستان و همچنین در پارلمان بغداد همواره پیگیر مطالبات مردم کُرد بودهایم و از هیچ کدام از احزاب در این وادی عقب نماندهایم. باز هم تأکید میکنم بین تفکرات اسلامی و قومی ما تناقض و تضادی وجود ندارد. ما کُرد هستیم اما در عین حال مسلمانیم و این دو مفهوم با هم انطباق دارند و بین آنها تضاد و تنازعی وجود ندارد. فرضاً اگر ما مسلمان نبودیم، بالاخره دین دیگری داشتیم و در هر حال، آن دین و تفکر هم، تضادی با حقوق قومی ما نداشت.
فصلنامه تهران: برداشت و قرائت حزب شما از مسأله جهاد و فعالیت مسلحانه چیست؟ برخی از احزاب و تفکرات اسلامی معتقدند که باید به بستر حقوقی و سیاسی مطالبات و خواستهها توجه شود و برخی دیگر نیز معتقد به اصل جهاد هستند و شما چه نگرشی به این موضوع دارید؟
زانا روستایی: به باور ما، بر اساس تفکرات اسلامیمان در حزب جماعت اسلامی، فعالیت مسلحانه در چند حالت، مجاز و الزامی است. حالت نخست این است که کردستان تبدیل به یک دولت شود و قاعدتاً باید نیروی مسلح داشته باشد. حالت دوم مبتنی بر اصل دفاع است و باید در برابر هر هجومی، از نیروی مسلح و توان نظامی برخوردار باشد و در صورتی که مورد هجوم قرار بگیرد، باید حکم جهاد داده شود و از خاک خود دفاع کنیم. حالت دیگر، اعلام جهاد در برابر ظالمین است. ما معتقدیم که بر اساس تفکرات ناب اسلامی آن چه که روا و مشروع دانسته میشود، اصل دفاع است و نه هجوم. بنابراین در سایهی همین نگرش اسلامی و فکری، فعالیت گروههای تندروی همچون داعش را مشروع نمیپنداریم و آن چه که آنان تحت لوای جهاد انجام میدهند، چیزی جز تندروی نیست.
در گذشته، تمام احزاب سیاسی، اعم از اسلامی و غیراسلامی، همه مسلح و دارای نیروی مسلح بودند. حزب دمکرات کردستان، حزب اتحادیهی میهنی، شیوعی، سوسیالیست و احزاب اسلامی، همه و همه نیروی مسلح داشتیم. اما بعد از سال ۲۰۰۳ میلادی و رفع خطر بروز جنگ داخلی، احزاب اسلامی، پیش از دیگران سلاح را کنار گذاشته و به فعالیت سیاسی و مدنی روی آوردند. اما حزب دمکرات و حزب اتحادیهی میهنی هنوز هم دارای نیروی مسلح پرشماری هستند و نیروی مسلح را در خدمت اهداف حزب خود به کار میگیرند و هنوز هم خطر احتمال بروز جنگ بین آنها وجود دارد. ما به عنوان حزب جماعت اسلامی معتقدیم که یا باید دولت تأسیس شود و نیروی مسلح بخشی از دولت و مدافع آن باشد، یا این که نیروی مسلح، سد و سپر دفاع از مردم در برابر ظالمین باشد.
فصلنامه تهران: فضای سیاسی و اجتماعی اقلیم کردستان را برای فعالیت احزاب سیاسی چگونه میبینید؟ به باور شما نگرش اسلامی و زندگی اجتماعی شهروندان در اقلیم کردستان، بر مبنای کدامین رویکرد اسلامی باید باشد؟
زانا روستایی: جامعهی کُرد، غالباً یک جامعهی مسلمان است و البته اقلیتهای دینی هم در کنار ما زندگی میکنند و با آنها نیز همواره بدون اختلاف و به شکل مسالمتآمیز در کنار هم زیستهایم. ما معتقدیم که اسلام ناب، میتواند خود را با تمام شرایط و احوالات، انطباق دهد. در مورد احکام و فتاوای اسلامی نیز براین باوریم که ما باید زندگی و فعالیت اسلامی خود را بر اساس نگرش کُردی و بومی تنظیم کنیم. یعنی به جای آن که نظرات و فتاوای عالمان عربستان سعودی و سودان و الجزایر را پیاده کنیم، لازم است حکم ماموستایان کُردی خودمان را مدنظر داشته باشیم. ما دهها عالِم اسلامی بزرگ کُرد داشته و داریم. بعضی از آنها رخت از جهان فانی بربستهاند اما تفکراتشان برای ما به یادگار مانده است و برخی نیز هنوز در قید حیات هستند. ماموستایان ما (روحانیون محلی کُرد اهل سنت)، شرایط عینی واقعی جامعهی ما را بهتر و بیشتر درک میکنند و باید درس اسلامی را از آنها فرا بگیریم و نه از عالمان خارج از کردستان که اطلاعی از واقعیت عینی زندگی ما ندارند.
دین مبین اسلام به ما یاد داده که فتوی، ظروف زمانی و مکانی دارد. ظرف زمانی ما قرن بیست و یکم و ظرف مکانی ما اقلیم کردستان است و باید بر اساس چنین واقعیتی فتوی داده شود. ما معتقدیم آن چیزی که در جهان امروز از آن به عنوان اسلام افراطی و رادیکالی نام برده میشود، در واقع واکنشی است در برابر لائیسم رادیکال. لذا یک اسلام کُردی منعطف که ضامن برادری، رحمت و بخشش باشد، برای ما زیبنده است.
اصلی ترین بنای تفکر اسلامی بخشش و رحمت برای همگان است و باید اصلیترین هدف نگرش اسلامی ما، عدالت باشد. خداوند متعال در آیهی ۴۲ سورهی مبارکهی مائده میفرماید: وَإِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ. بنابراین قسط و عدل، از اصلیترین درخواستها و توصیههای دین مبین اسلام برای زندگی ما عالمیان است و ما نیز به عنوان حزب جماعت اسلامی خواهان توسعه تفکر اسلامی لطیف و معتدلی هستیم که مشوق برادری و محبت، ضامن عدالت، توسعه و همسانی باشد و ضد استثمار، تبعیض، تکفیر، ترور و تندروی باشد.
فصلنامه تهران: به باور شما در فضای اجتماعی اقلیم کردستان، برای پیوستن برخی از افراد به جریانات تندرو تروریستی همچون داعش، فضا تا چه اندازه مساعد است؟
زانا روستایی: ما معتقدیم که گروه تروریستی تکفیری داعش را برخی از سرویسهای اطلاعاتی-امنیتی جهان ساختهاند. آنها برای رسیدن به اهداف خود و بر هم زدن نظم و امنیت منطقه این گروه تروریستی را به وجود آوردند. زمینهای فراهم کردند که به خاطر ظلم و ستم و برخی مسائل داخلی کشورهای منطقه فضای اجتماعی برای شکل گیری گروه تروریستی داعش مهیا شود و از برخی اختلافات بین شیعه و سنی و همچنین برخی فضاهای داخلی و مساعد استفاده کردند. به عنوان مثال نابرابریهایی که در سوریه و بر اثر اقدامات سیاسی دولت بشار اسد وجود داشت، زمینهی آن را فراهم کرده بود که برخی از افراد به چنین تفکر تروریستی و تندروانهای بپیوندند . بعضی از کشورهای جهان نیز از این گروه تروریستی حمایت کردند و سلاح و پول در اختیار آنها گذاشتهاند و آنها را در خاورمیانه متمرکز کردند تا این منطقه را از بین ببرند و رقابت و تنش به وجود بیاورند.
منافع کشورهایی که داعش را ایجاد کردند، هم اکنون ایجاب میکند که دیگر چیزی به نام داعش وجود نداشته باشد. به همین علت دست از این سناریو بر داشتند. اما قطعاً آنها باعث شدند که صدها هزار نفر کشته شوند؛ زیرساختهای اقتصادی سوریه، یمن و چند کشور دیگر از بین برود؛ و این کشورها را دهها سال به عقب راندند تا منافع خود را تأمین کنند. داعش به کردستان نیز ضربه زد و نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان به شکل جدی با داعش جنگیدند و از خاک خود دفاع کردند. داعشیها به مسلمانان آسیب جدی زدند اما خوشبختانه مردم خیلی زود هوشیار شدند و فهمیدند که اصلیترین هدف از تأسیس گروه تروریستی داعش، تلاش خصمانه برای زشت جلوه دادن تفکرات دین مبین اسلام بود و ما نیز هشدارهای لازم را به مردم دادهایم.
اما در اقلیم کردستان در چه شرایطی سلولهای پنهان و خانههای تیمی پنهان داعشیها میتواند خطرساز شود؟ من در پاسخ به این سؤال میگویم: اگر عدالت و همسانی وجود نداشته باشد، اگر به برخی از اقدامات غلط و تبعیضها پایان داده نشود، در آن صورت فضای اجتماعی برای فعالیت گروههای تندرو و تروریستی همچون داعش، باز هم مناسب و مساعد میشود.
بنابراین اگر حکومت اقلیم کردستان حکومتی باشد که مانع از رشد تبعیض، فساد مالی، بیکاری و سرگردانی مردم شود و عدالت و آزادیهای فردی و اجتماعی و حقوقی و سیاسی را تأمین کنند، قطعاً فضا برای رشد داعش مناسب نخواهد بود اما در صورتی که به این مسائل مهم و حیاتی بیتوجهی شود نهتنها داعش، بلکه سایر تفکرات افراطی هم میتوانند در اقلیم کردستان زمینه بروز و ظهور پیدا کنند.
فصلنامه تهران: ارزیابی شما از شیوهی انتقال قدرت در احزاب کُردی و برخی سنتهای انتقال قدرت خاندانی چیست؟
زانا روستایی: دو حزب مقتدر اقلیم کردستان یعنی حزب دمکرات و حزب اتحادیهی میهنی، کنگرههای خود را در تقویم مناسب برگزار نمیکنند. آنها برگزاری کنگرهها را به تعویق میاندازند و شیوهی انتقال قدرت در این احزاب به گونهای است که همواره تمام امکانات و منابع قدرت در دست یک طبقه خاص باقی میماند و چند خاندان مشخص، قدرت را در اختیار دارند.
در اقلیم کردستان و در ساختار سیاسی و اداری اقلیم نیز شاهد این هستیم که این مسأله، یعنی نفوذ خانوادهها در تقسیم پستهای سیاسی و اجرایی، به شکل جدی تأثیرگذار است. متأسفانه دو خاندان قدرتمند و متنفذ بر تمام منابع سیاسی و اقتصادی اقلیم سایه افکندهاند و امکانات و ابزارها را در اختیار خود گرفتند. به عنوان مثال بازرگانی نفت، اینترنت، تلفن همراه و منابع دیگری که منافع و سود کلانی به دنبال دارد، در دست یک رانت و یک حلقهی محدود است. آنها با خانوادهها در ارتباط هستند و افراد دیگری نمیتوانند در این حلقهها نفوذ کنند. متأسفانه این یک تجربهی زشت از شیوهی حکومتداری در اقلیم کردستان است و مردم کردستان از این وضعیت بسیار خسته و ناامید هستند.
متأسفانه این رانتهای داخلی، روابط خارجی نیز دارند و بر اساس حمایتهایی که از قدرتهای دیگر میگیرند، همه چیز را بین خود تقسیم میکنند و با زور سلاح و پول به قدرت خود ادامه میدهند و کسی نمیتواند در مقابل آنها بایستد و گروههای اپوزیسیون هم مانند جنبش تغییر یا گوران و گروه نسل نو، نمیتوانند به شکل همسان و در شرایط همسان در مقابل این دو حزب اصلی که سلاح دارند و منابع اقتصادی اقلیم را در دست دارند، کاری از پیش ببرند.
آنها از امکانات قدرت برای تداوم حیات خود استفاده میکنند. متأسفانه وضعیتی که میبینیم این است که خانوادهها تمام اقتصاد و قدرت اقلیم را در دست خود به شکل یک قبضه اشغال کردهاند.لازم میدانم به این نکته هم اشاره کنم که این وضعیت فقط مختص اقلیم کردستان نیست. تقریبا تمام کشورهای نفتی منطقه دچار چنین بلایی شدند کشورهایی که دارای منابع سرشار نفتی و ثروت خدادادی هستند، همواره در کنار ثروت نفت، یک رانت و حلقههای خاصی از افراد قدرتمند هم شکل گرفته که از ثروت و سود کلان خدادادی نفتی بهره میگیرند و ثروت را در دست یک اقلیت کم شمار محدود میکند.
فصلنامه تهران: پیشبینی شما از تغییرات احتمالی در وضعیت اقتصادی اقلیم کردستان در سالهای آتی چیست؟
زانا روستایی: متأسفانه اقتصاد اقلیم کردستان، زیرساختهای قدرتمند ندارد و به جای آن که یک اقتصاد تولیدمحور و کشاورزی محور و همهجانبه باشد، صرفاً بر اساس دو منبع مالی ثروتهای نفتی و حقوق ماهیانهی دولتی، به حیات خود ادامه میدهد و این مسأله برای اقلیم کردستان، تبدیل به یک مشکل و معضل جدی شده است. وقتی که اقتصاد یک کشور یا یک منطقه وابسته به درآمدهای خارجی باشد و صرفاً بر اساس تولید و فروش یک محصول باشد، امنیت اقتصادی آن منطقه در خطر است و در حال حاضر اقلیم کردستان نیز چنین وضعیتی دارد. بگذارید در حوزهی دامپروری برای شما مثال آشکار و دم دست بیاورم. پیشتر در کل اقلیم کردستان بالغ بر ۱۵ میلیون رأس بُز بومی در دست روستاییان بود و اغلب خانوادههای روستایی کُرد در تمام مناطق مناطق اقلیم کردستان به خاطر وضعیت جغرافیایی و مراتع منطقه، پرورشدهندهی بز بودند. گونههای خاص و منحصری از بز در اقلیم کردستان از سوی مردم پرورش داده میشد که نهتنها در بخش محصولات لبنی و گوشتی، بلکه با پوست و چرم و پشم این بزها امکانات اقتصادی ویژه و متنوعی در اختیار خانوادههای روستایی قرار میگرفت.
اگر در همان مسیر حرکت میکردیم و دامپروری و تنوع پرورش انواع دامهای سبک و سنگین را در منطقه به یک سنت اقتصادی پایدار تبدیل میکردیم، قطعاً وضعیت اقتصادی بهتری داشتیم. اما متأسفانه احزاب قدرتمند اقلیم کردستان کاری که کردند این بود که اغلب جوانان منطقه را به عنوان نیروی پیشمرگ یا به عنوان کارمند به استخدام خود در آوردند، مردم را تنبل کردند مردم را از کار و تلاش و تولید و فعالیت یدی و بدنی بر روی زمین و منابع کشاورزی خدادادی دور کردند
چنین شد که مردم همه به حقوق ماهیانهای وابسته شدند که از بغداد به اقلیم کردستان میرسد و از سوی حکومت اقلیم بین مردم تقسیم میشود. حجم این همه نیروی حقوقبگیر باعث شده که در بخش کشاورزی، صنعت و گردشگری، ما منابع انسانی فعال و قدرتمند نداشته باشیم و از آنجایی که کشاورزی و دیگر حوزههای تولیدی اقتصادی و صنعتی در اقلیم کردستان عملاً به فراموشی سپرده شده و مردم همه انتظار دارند فقط در ارگانها و ادارات دولتی استخدام شوند یا به عنوان نیروی پیشمرگ سلاح در اختیار آنها نهاده شود و اقلیم نیز نمیتواند پذیرای این همه نیروی کارمند باشد، در نتیجه ما با معضل بیکاری روبرو شدهایم و این به راستی زندگی جامعه اقلیم کردستان را با مشکلات و تهدیدات بزرگی روبرو کرده است.
شما میبینید که اقلیم کردستان از لحاظ جغرافیایی و طبیعی از اراضی کشاورزی و باغها و مناطق خوب و منابع آبی سودمند و ارزشمندی برخوردار است. اما متأسفانه به جای آن که شاهد توسعه و شکوفایی بخش کشاورزی، صنعت و گردشگری باشیم، میبینیم که هر روز پاساژ و مجتمع جدیدی به سبک غربی، سر بر میآورد و تبدیل به فروشگاههای انواع و اقسام موبایل و دیگر پدیدههای زندگی مدرن میشوند و این مسائل روزبهروز مردم را از اقتصاد مستقل و اقتصاد خودکفا دور میکند.
متأسفانه سران سیاسی اقلیم کردستان در این حوزه، تفکر دوراندیشانه و استراتژیک ندارند و فقط به شرایط کنونی و درصدها و کمیسیونها و منافع شخصی خودشان فکر میکنند. هر حوزهای به فردی تعلق دارد که از آن سود میبرد. به عنوان مثال در حوزه قراردادهای نفتی ما شاهد این هستیم که با بسیاری از کمپانیهای نفتی جهانی قراردادهای طویلالمدت امضاء شده است و در کنار آن، دولت اقلیم برای تأمین هزینههای سنگین جاری خود مداوماً پول قرض گرفته است و نسلهای آتی نیز باید بدهیهایی را بپردازند که سران کنونی اقلیم کردستان بر دست ما گذاشتند.
فصلنامه تهران: ارزیابی شما از پدیدهی فساد مالی چیست؟ بسیاری از رسانههای اقلیم کردستان، شب و روز در مورد خطرات فساد مالی، مطلب مینویسند؟ آیا واقعاً این مسأله تا این اندازه جدی و فراگیر است؟
زانا روستایی: بله. فساد مالی در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجرایی عراق اقلیم کردستان، بسیار جدی، خطرناک و فراگیر است و کسی نیز با این معضل برخورد نمیکند. چرا؟ چون بخشی از سران سیاسی اقلیم در ایجاد این ساختار و رانت فاسد دست داشته و بخشی از آن هستند. فلذا نمیتوانند با آن برخورد کنند. گام نخست، آن است که در مبارزه با فساد مالی، از منافع شخصی و خانوادگی خودشان چشمپوشی کنند و قاعدتاً نمیتوانند چنین کاری کنند. چرا که حاضر نیستند منافع خود را به خطر بیندازند. باید یک کابینه و اقتدار سیاسی جدید شکل بگیرد که به فساد مالی آلوده نشده باشد و بتواند با فساد مبارزه کند و چنین چیزی در میان مدت شکل نخواهد گرفت.
بسیاری از سران اقلیم کردستان، به محض این که به قدرت رسیدند، برای خود و خانوادههایشان، دهها دانشگاه خصوصی، بیمارستان و کلینیک خصوصی ومجتمع خرید تأسیس کردند؛ اراضی گرانقیمت را به نام خود و خانوادههایشان سند زدند؛ خانهها و ویلاهای لوکس خریدند یا ساختند؛ مراتع و اراضی ملی را اشغال کردند؛ و گذشته از همهی اینها در بخش سرمایهگذاری نیز، سران و مسئولین رده بالا، تنها به شرطی حاضرند از حضور سرمایهگذاران خارجی در اقلیم کردستان استقبال کنند که از آنها سهم و درصد بگیرند!
بنابراین باید بی تعارف بگوییم که فساد مالی در اقلیم کردستان یک معضل بسیار جدی و فراگیر است. گاهی در رسانهها میبینید که تحت لوای مبارزه با فساد مالی، برخی آدمهای رده پایین را قربانی میکنند تا کسی از فساد بالاییها اطلاع پیدا نکند. من معتقدم بدترین بُعد فساد در اقلیم کردستان، دخالت چهرههای قدرتمند و متنفذ احزاب اقلیم کردستان در دستگاه قضا و اثرگذاشتن آنان بر احکام قضات و دادستانها است. اگر ما دارای یک دستگاه قضایی مستقل، پاکدست و توانمند باشیم، مبارزه با فساد میتواند ممکن و میسر شود. اما متأسفانه در شرایط فعلی، نه دستگاه قضا، نه پارلمان، نه دانشگاهها و نه حکومت اقلیم، هیچکدام از چنان ظرفیتی برخورار نیستند که فردی بخواهد با حمایت آنها حق خود را از مفسدین بگیرد یا بخواهد با عاملان فساد مالی مبارزه کند.
در بحث حساس فساد مالی، لازم میدانم به مسألهی سوءاستفاده از قدرت احزاب و سوءاستفاده از نیروی مسلح پیشمرگ نیز اشاره کنم. متأسفانه، نیروی پیشمرگ به جای آن که مانند یک نیروی میهنی و مدافع مردم و آب و خاک ما عمل کند، از سوی احزاب قدرتمند به عنوان ابزار اجرایی و کارت بازی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و افراد و رانتهای قدرتمند از این مسأله استفاده میکنند و متأسفانه دورنمای روشنی برای خلاص شدن از فساد مالی در اقلیم کردستان وجود ندارد.
فصلنامه تهران: دو حزب مقتدر اقلیم کردستان یعنی حزب دمکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی و حزب اتحادیهی میهنی به رهبری مرحوم جلال طالبانی، هر کدام دارای یک قلمرو جغرافیایی هستند و گویی نه یک اقلیم یکپارچه، بلکه یک اقلیم کردستان دوتکه وجود دارد. شما این وضعیت را چگونه میبینید؟
زانا روستایی: بله. متأسفانه همین طور است و نمیتوان واقعیت را انکار کرد. اقلیم کردستان به دو منطقه و دو قلمروی متفاوت تقسیم شده است. حزب اتحادیهی میهنی اگر ریاست و قدرت را در دست بگیرد، نمیتواند در دهوک و اربیل و سوران هیچ کاری انجام دهد و در آنجا اقتدار و حاکمیت نخواهد داشت و حزب دمکرات نیز اگر تمام قدرت را در دست بگیرد فقط در قلمروی خود میتواند اقداماتی انجام دهد و نخواهد توانست در سلیمانیه و حلبچه اعمال حاکمیت کند. این یک معضل و مشکل بسیار جدی است که بر اساس سوء استفادهی این دو حزب از نیروهای پیشمرگ صورت گرفته است. هر کدام از آنها بخشی از نیروی پیشمرگ را به عنوان نیروی مسلح مدافع اهداف و منافع خود در اختیار گرفته و این باعث دوتکه شدن اقلیم کردستان شده است.
هر دو حزب در ظاهر دم از دموکراسی، لیبرالیسم و آزادی میزنند اما در عمل، اقدامات آنها در مورد این منطقهی دو تکه، تمام شعارهای آنها را به عنوان مشتی دروغ جلوه میدهد. واقعیت این است که آنها، هم در کابینه از این وضعیت سوء استفاده میکند و هم در تمام حوزههای سیاسی، امنیتی و اجرایی و در حوزهی نظامی نیز چنین عمل کردهاند.
وقتی که پست فرماندهی یک نیروی پرشمار را در یک منطقه به فرماندهی وابسته به حزب مقابل واگذار میکنند، پست معاونت را به حزب دیگر میدهند که اگر فرمانده نتوانست در آنجا اعمال حاکمیت کند، به واسطهی معاون خود بتواند در آنجا اهداف خود را پیش ببرد. در کابینه نیز به همین شکل است. وقتی که پستی را به یک به وزیر میسپارند، که وابسته به یکی از احزاب است، باید معاونت او در اخیتار فردی از حزب مقابل باشد که بتواند در جای لازم وزیر را در اعمال حاکمیت یاری دهد. این یکی از تصاویر زشت تجربهی حکومتداری ما در کردستان است و این واقعیت در حال حاضر در ساختار سیاسی و اجرایی ما وجود دارد.
فصلنامه تهران: در حال حاضر سه حزب اسلامی در اقلیم کردستان فعالیت میکنند. این سه حزب، دارای رویکرد و نگرش اسلامی هستند. آیا مانع خاصی وجود دارد که نمیگذارد این احزاب یکی شوند؟ یا این که اساساً تکثر احزاب اسلامی را مطلوبتر میدانید؟
زانا روستایی: در حال حاضر حرکت اسلامی، اتحاد اسلامی و جماعت اسلامی به عنوان سه حزب در اقلیم کردستان فعالیت میکنند. جماعت اسلامی و حرکت اسلامی پیشتر یکی بودند و در زیر یک چتر فعالیت میکردند. بعدها دو شاخهی مستقل شده و تبدیل به دو حزب جدا از هم شدند. اما حزب اتحاد اسلامی در واقع حزبی است که قرائت سیاسی و اسلامی آن، نزدیک به جریان اخوان المسلمین در جهان و منطقه است و از آنها تبعیت میکند.
سؤال شما در مورد احزاب اسلامی در عین حال در مورد احزاب غیر اسلامی کُردی هم صدق میکند. هرکسی میتواند سؤال کند که چرا چندین حزب کُردی وجود دارد و همهی آنها یکی نمیشوند. در مقابل چنین پرسشی میتوان استدلال کرد که اساساً تعدد احزاب و تکثر حزبی و تنوع انواع و اقسام قرائتها و برداشتهای سیاسی در جامعه میتواند عامل پیشراندن اهداف دمکراتیک جامعه باشد اما در عین حال احزابی که دیدگاههای سیاسی آنها به همدیگر نزدیکتر است، باید با همدیگر همکاری کنند.
بر اساس برداشت شخصی خودم میگویم خیلی وقتها آنچه که مانع اتحاد احزاب شده و موجب تعدد احزاب و تأسیس احزاب جدید میشود، برداشتهای سیاسی متفاوت نیست. بلکه اندیشیدن به مسئلهی امتیازات فردی و قدرت و رهبری حزب است. به این معنی که خیلی از سیاستمدارها نمیخواهند غیر از پست ریاست و رهبری هیچ پست دیگری در اختیار داشته باشند و بنابراین هر کدام از آنها حزبی تأسیس میکند که خودش رهبر باشد. به عنوان مثال ما اکنون در اقلیم کردستان چندین حزب دارای گرایش چپ داریم که مجموع توان، ظرفیت و آراء همهی آنها حتی در حدی نیست که یک کرسی از پارلمان اقلیم کردستان را نصیب خودشان کنند اما همچنان از هم جدا هستند و ساختمانها و دفاتر و نیروهای جداگانه و متفاوتی دارند. چرا؟ برای آن که رهبران این احزاب نمیتوانند به چیزی کمتر از پست رهبری قناعت کنند و به همین خاطر ترجیح دادند که چندین حزب فعالیت کنند.
در مورد احزاب اسلامی نیز چنین میاندیشم. من فکر میکنم که خیلی از دوستان و برادران نمیخواهند از موقعیت رهبری و ریاست و عضویت در دفتر سیاسی دل بکنند. بنابراین، همچنان که اندیشیدن به منافع فردی و شخصی در احزاب غیراسلامی اقلیم کردستان وجود دارد، عین همین آسیب میتواند در احزاب اسلامی نیز دیده شود. بالاخره ما که از این مردم و از این ساختار و اجتماع جدا نیستیم و همهی ما از یک قماش هستیم.
فصلنامه تهران: دیدگاه شما و توقعات شما در مورد ریاست اقلیم کردستان چیست؟ آیا به عنوان یک حزب اسلامی، بر این مسأله پافشاری میکنید که ریاست اقلیم در دست یک فرد اسلامی باشد؟
زانا روستایی: خیر. گرایش دینی و اسلامی رئیس اقلیم برای ما مهم نیست. چنین نمیاندیشیم که یک رئیس اسلامی ما را به بهشت و یک رئیس غیراسلامی ما را به جهنم خواهد برد. آن چه که ما طالب و خواهان آن هستیم، اجرای عدالت و پایبندی به همسانی در حقوق شهروندی مردم است. کسی که حکومتداری میکند، باید پایبند به عدالت باشد و در برابر ظلم و تبعیض بایستد.
به خاطر بیاوریم زمانی پیامبر بزرگوار ما حضرت محمد (ص)، از یاران خود خواست به حبشه بروند. او به یاران خود فرمود: در حبشه، یک حاکم عادل و دادگستر، قدرت را در دست دارد. همین حالا هم شما میبینید که بسیاری از مسلمانان، از کشورهای اسلامی میگریزند و به کشورهای اروپایی پناه میبرند. چرا که بر این باورند که در آنجا عدالت جاری شده و بر انسانها تبعیض روا داشته نمیشود. ما به عنوان حزب جماعت اسلامی، حفظ حقوق مردم و خدمت به آنها را مهم میپنداریم و نه باور و گرایش اسلامی شخص رئیس اقلیم را. البته باید این را نیز در نظر داشته باشیم که اقلیم کردستان هنوز هم دارای متن قانون اساسی نیست اما لازم است بر اساس نص آشکار قانون، در اقلیم کردستان نیز، حدود و ثغور اختیارات شخص رئیس اقلیم، روشن شود.
فصلنامه تهران: با سپاس از مشارکت جنابعالی در این مصاحبه و گفتوگو، برایتان آرزوی توفیق داریم.
تعداد مشاهده: 1084