برنامه موشکی ایران و رویکرد امنیتی آمریکا
سیدمهدی حسینی متین
دکتری روابط بینالملل،مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسائل بینالمللی در وزارت امورخارجه
چکیده :
امنیت و بقای هر واحد سیاسی در شرایط آنارشی مهمترین نگرانی آن است. دولتها بهعنوان بازیگران اصلی نظام بینالملل میکوشند تواناییهای خود را برای تأمین امنیت افزایش دهند. برنامه موشکی ایران بهعنوان واکنشی به تهدید امنیتی علیه آن از همان آغاز در دهه 1980 میلادی و درجریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران همواره ماهیت دفاعی و بازدارندگی داشته ویا دست کم، مقامات سیاسی و دفاعی جمهوری اسلامیایران چنین موضعی را بطورمکرر اعلام کردهاند. اما این برنامه که از همان آغاز با مخالفتهای مستمر دولتهای مختلف آمریکا روبرو بوده، در شرایط فعلی نیز با تشدید واکنشهای این کشور روبرو شده است. درحالی که موشکهای ایران به لحاظ بعد مسافت و برد نمیتواند تهدید موجودیتی علیه امنیت ملی آمریکا باشد و حتی از نظر حجم زرادخانه موشکی نیز نمیتواند چنین تهدیدی علیه رژیم صهیونیستی، متحد نزدیک آمریکا در منطقه، ایجاد کند، پرسش مهم این است که پس علت عمده مخالفتهای مستمر آمریکا با این برنامهها چیست
نوشتارحاضر بر این نظر است که در رویکرد آمریکا برنامه موشکی جمهوری اسلامیایران در ارتباط با برنامه هستهای آن ادارک میشود و به همین دلیل نقش مهمیدر تغییر «موازنه قدرت» در منطقه بهسود ایران و به ضرر رژیم اسرائیل و متحد استراتژیک آمریکا دارد. از آنجا که استراتژی امنیت ملی آمریکا درخصوص امنیت منطقه خاورمیانه بر «حفظ برتری استراتژیک» رژیم صهیونیستی متکی است، لذا از نظر آمریکا هرگونه تغییری در این موازنه غیرقابل تحمل بوده و منجر به واکنش خواهد شد. لذا فرضیه اصلی این است که حفظ برتری استراتژیک رژیم صهیونیستی در چارچوب «موازنه قدرت» منطقهای با ایران علت عمده مقابله با برنامه موشکی ایران ازسوی آمریکاست. این گزارش سعی دارد با بررسی سابقه مواضع آمریکا، بهصورت تحلیلی به بررسی این فرضیه بپردازد.
واژههای کلیدی:رژیم صهیونیستی، آمریکا، استراتژی، برتری استراتژیک، موشک، ایران، موازنه قدرت.
طرح بحث اصلی
یکی از مباحث پایه در روابط بینالملل این است که امنیت و بقای هر واحد سیاسی در شرایط آنارشی مهمترین نگرانی آن است. دولتها بهعنوان بازیگران اصلی در نظام بینالملل کنونی بجامانده از دوره وستفالیا میکوشند تواناییهای خود را برای تأمین امنیت افزایش دهند. برنامه موشکی ایران نیز، با توجه به محیطی که در آن واقع شده است، در چنین چارچوب مفهومیقابل درک است. ایران مدعی است که برنامههای موشکی این کشور از آغاز آن در دهه 1980 میلادی و درجریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران همواره ماهیت و کاربرد دفاعی و بازدارندگی داشته و یا دست کم مقامهای سیاسی و دفاعی ایران چنین موضعی را مکرر اعلام میکنند.1اما دولتمردان آمریکا از همان آغاز، این برنامهها دارای ماهیت تهاجمیتلقی و با آن مخالفتکردهاند. دولت کنونی آمریکا در دو سال گذشته و بخصوص طی چندماه اخیر، نسبت به آزمایشهای موشکی ایران واکنشهای نسبتاً تندی نشان داده است که با روند مخالفتهای گذشته این کشور نسبتاً متفاوت به نظر میرسد. در شرایط فعلی نیز این مخالتها تشدید شده است اوج این اقدامات مقابلهای را میتوان در برگزاری جلسه ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد به درخواست آمریکا و به ریاست مایک پمپئو، وزیرخارجه این کشور، در ماه دسامبر 2018 دانست2که حاکی از قصد این کشور برای امنیتیسازی موضوع و طرح آن بهعنوان تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی است.
مجموعه مواضع و واکنشهای آمریکا نسبت به آزمایشهای موشکی جمهوری اسلامیایران از جمله طرح این موضوع در شورای امنیت و اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران و کشورها و شرکتهای خارجی طرف همکاری با ایران، باتوجه به سوابق این بخش از برنامههای دفاعی کشور، این پرسش را مطرح میسازد که درحالی که برنامههای تسلیحاتی و موشکهای ایران به لحاظ بعد مسافت جغرافیایی و برد موشکها نمیتواند تهدید موجودیتی علیه آمریکا باشد و از نظر میران ذخایر زرادخانهای (مقدار لازم برای نابودی یک کشور و قدرت دفاعی اسرائیل) نمیتواند تهدید مشابهی علیه رژیم صهیونیستی، متحد نزدیک این کشور در منطقهایجاد نماید3، این نوع واکنشهای تند آمریکا چگونه قابل توضیح است. آیا این اقدامات تازگی دارد یا مسبوق به سابقه است؟ علت عمده مخالفت آمریکا با برنامه موشکی ایران چیست؟
از آنجا که کنش واحدهای سیاسی در مقابل رویدادها و پدیدههای امنیتی مختلف درحقیقت واکنشی به ادراک آنها نسبت به تهدیدی است که فراروی خود حس میکنند، لذا ضرورت دارد که واکنش آمریکا نیز در این چارچوب فهم و ادراک گردد. برنامه موشکی جمهوری اسلامیایران از همان آغاز مورد توجه مقامات امنیت ملی آمریکا بوده و آمریکا نسبت به آن احساس تهدید کرده است. اما این تهدید هیچگاه بهعنوان تهدید موجودیتی علیه آمریکا و حتی متحدان نزدیک آن مانند رژیم اسرائیل نبوده است.4 درک دولت آمریکا از برنامه موشکی ایران در پیوند با برنامه هستهای ایران بوده و از این زاویه به نظر میرسد که به اعتقاد آمریکا برنامه موشکی ایران نقش مهمیدر تغییر «موازنه قدرت» در منطقه بهسود این کشور و به ضرر رژیم اسرائیل و متحد استراتژیک آن کشور دارد. از آنجا که استراتژی امنیت ملی آمریکا درخصوص امنیت منطقه خاورمیانه بر اصل آهنینی متکی است که از آن با عنوان «حفظ برتری استراتژیک»، یا بگونهای دقیقتر، آنچه در اسناد دفاعی و امنیت ملی آمریکا از آن اصطلاحاً با عنوان «برتری کیفی نظامی»5رژیم صهیونیستی یاد میشود، لذا از نظر آمریکا هرگونی تغییری در این موازنه قابل تحمل نخواهد بود. این اصل از دوره ریاست جمهوری لیندون جانسون در استراتژی امنیت ملی آمریکا نهادینه شده و تاکنون ادامه دارد. 6درهمین رابطه، در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال 2017 گفته شده است: «ما حضور نظامی خود را در منطقه برای حمایت از آمریکا و متحدان خود در مقابل حملات تروریستی و حفظ موازنه قدرت مطلوب منطقهای ضروری میدانیم... ما به شرکای خود برای دستیابی به دفاع موشکی عملیاتی و دیگر تواناییها جهت دفاع بهتر در مقابل تهدیدهای موشکی فعال کمک میکنیم و با آنها برای خنثی سازی تحرکات مخرب ایران در منطقه همکاری میکنیم.»7 لذا این شواهد حاکی از آن است که، حفظ موزانه قدرت منطقهای با برتری رژیم اسرائیل برای آمریکا یک راهبرد حیاتی است و برتری هیچ بازیگر دیگری در منطقه قابل پذیرش نیست. بنابراین، فرضیه اصلی این نوشتار این است که، حفظ برتری استراتژیک رژیم صهیونیستی در چارچوب «موازنه قدرت» با ایران علت عمده مقابله با برنامه موشکی ایران ازسوی آمریکاست. وارسی این فرضیه و واکنش آمریکا براساس توافق جامع هستهای8 وچشمانداز آتی رویکرد آمریکا نسبت به آن موضوعی است که ذیلاً و به روش تحلیلی ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مبنای نظری بحث
مفهوم «موازنه قدرت» در ادبیات روابط بینالملل بطورعام برای ارزیابی شرایط توزیع قدرت میان دو یا چند بازیگر بزرگ جهانی یا منطقهای بهکار میرود.9بهعبارت روشنتر، موازنه بطورکلی به یک وضعیت خاص و تعادل بین تواناییها در سطح بینالمللی ودرواقع، به نتیجه فعالیتهای صورت گرفته جهت برقراری موازنه معطوف است.10 بازیگران و کنشگران دولتی بهعنوان اعضای اصلی نظام بینالمللی بجامانده از دوره وستفالیا (1648) معمولاً به دو صورت سعی در بازتعدیل موازنهقدرت به سود خود دارند: توسل به اقدامات داخلی مانند پیشرفتهای علمیو صنعتی و یا انجام اقدامات خارجی مانند اتحادها و ائتلافها. بهعبارتی کشورهای مختلف برای اینکه بتوانند موازنهای را بهسود خود و به ضرر بازیگر/بازیگران رقیب تغییر دهند میکوشند به یکی از این دو روش اقدام نمایند. لذا برخی کشورها ترجیح میدهند تغییر موازنه را از طریق اقدامات مختلف نظامی و امنیتی در عرصه خارجی مانند ائتلاف و اتحاد و همکاریهای نظامی و امنیتی، دنبال نمایند.
آیین (دکترین)های مختلف رؤسای جمهوری آمریکا در زمینه سیاست خارجی آمریکا در دهههای گذشته، همواره امنیت رژیم اسرائیل را به عنوان یک هدف و تعهد راهبردی آمریکا تلقی کرده است. از نظر تصمیم گیرندگان در دولتهای دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا، رژیم اسرائیل متحد طبیعی این کشور و بالاتر از یک شریک استراتژیک است. به قول دنیس راس، مشاور رؤسای جمهوری مختلف آمریکا در امور خاورمیانه، اسرائیل یک متحد طبیعی و نه شریک استراتژیک است زیرا هم در نظام ارزشها و باورهای فرهنگی و اجتماعی و هم در اهداف سیاسی، امنیتی و اقتصادی با آمریکا دارای بیشترین اشتراکات است؛ درحالی که یک متحد استراتژیک ممکن است چنین نباشد وفقط در بعضی اهداف امنیتی یا اقتصادی و برای یک دوره معینی در کنار متحدش قرار بگیرد.11برهمین اساس، یک اصل بنیادین در سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا شکل گرفته است که کم و بیش به روشهای مختلف مورد توجه همه دولتمردان آمریکا بوده است. این اصل بنیادین بر پایه این فرض بناشده است که «اسرائیل تنها تکیهگاه و تنها دولت دارای نظام لیبرالی در منطقه خاورمیانه است و درنتیجه، حفظ بقای آن جزو منافع حیاتی ایالات متحده آمریکاست.»12 لذا پیامد طبیعی این وضعیت این است که، بقای رژیم اسرائیل در این منطقه حساس و متخاصم و تهدید آمیز نسبت به موجودیت آن رژیم، تنها با حفظ برتری نظامی آن امکانپذیر است و حتی لحظهای این برتری نباید دچار خدشه شود. تعریف عینی این اصل این است که اسرائیل توان تهاجم به دشمن خود یا حداقل توان بازدارندگی در مقابل تجاوز را داشته باشد؛ و در نتیجه باید شمار تسلیحات آن (شامل هواپیماهای جنگی، توپخانه، تانک، و سایرتجهیزات تا موشک) برتری قابل توجهی نسبت به همسایگان داشته باشد. لذا باتوجه به این ارزیابی، این اصل آهنین و پایدار در اسناد بالادستی آمریکا نهادینه شده است که، «حیات و بقای اسرائیل زمانی تأمین میشود که نسبت به دشمنان خود برتری کیفی نظامی داشته باشد.» 13 برتری کیفی نیز به معنای برتری قابل توجه هم در آمار و ارقام و هم در کیفیت و قابلیت تسلیحات متعارف در مقابل رقبای منطقهای است.14 این برتری نظامی نیز مستلزم کمکهای نظامی و فروش تسلیحات از یک سو و امکان مداخله مستقیم برای مقابله با دشمنان بالفعل و بالقوه رژیم اسرائیل از سوی دیگر است. نمونه برجسته و متأخر این نوع کمکهای تسلیحاتی را میتوان در امضای قرارداد ده ساله فروش و کمکهای تسلیحاتی 38 میلیارد دلاری آمریکا با رژیم صهیونیستی در سال 2016 و در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما مشاهده نمود که از آن با عنوان بزرگترین قرارداد تاریخ مناسبات دوکشور یاد میشود.15 بنابراین، در طول هفت دهه حیات این رژیم در منطقه، آیینهای سیاست خارجی آمریکا یکی پس از دیگری بر این اصل بنیادین بناشده است که برتری کیفی نظامی اسرائیل در منطقه حفظ شود. روشن است که در شرایط کنونی این برتری به معنای حفظ موازنه در مقابل ایران وبهسود اسرائیل است زیرا سایر متحدان عرب آمریکا در منطقه از یک دهه پیش دیگر تهدیدی علیه اسرائیل بهشمار نمیروند. روند تشدید رو به تزاید واکنشهای آمریکا نسبت به فعالیتها و پیشرفتهای نظامی ایران در سالهای اخیر نیز با این موضوع قابل توضیح است. با این حال، آمریکا برای اینکه کوچکترین خدشه ای به این اصلی آهنین وارد نشود و هیچ دغدغهای از بابت امنیت اسرائیل نداشته باشد، حتی از واگذاری تسلیحات متعارف دارای کمترین برتری محسوس به متحدان راهبردی عرب خود مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز خودداری ورزیده است.
پیشینه تاریخی مخالفت آمریکا با برنامه موشکی ایران
هرچند برخی منابع آمریکایی تاریخچه برنامه موشکی ایران را به زمان شاه و توافقات ایران و اسرائیل (1977) برای تولید موشکهای کوتاهبرد (موسوم به پروژه گل- Flower) نسبت میدهند اما براساس گزارش مرکز تحقیقات کنگره آمریکا تاریخ برنامه موشکی ایران به اواخر دهه 1970 و پیروزی انقلاب و سپس دهه 1980 و جنگ ایران و عراق بازمیگردد.16
با وجود این، شواهد و قرائن موجود نشان میدهد که برنامه موشکی بویژه موشکهای دوربرد (بالیستیک) ایران دست کم از اوایل دهه 1990 مورد توجه دولت و کنگره آمریکا قرارگرفته است. در گزارشی که بنیاد هریتیج در 9 مارس 1994 از برنامه موشکی ایران تهیه کرده است به این موضوع اشاره شده است که « ایران صدها موشک دوربرد و فناوری تولید آن را از کره شمالی و چین خریداری نموده است. تا سال 1992 تهران 300 موشک زمین به زمین اسکاد B با برد 185 مایل (300 کیلومتر) وتعداد بیشماری موشک پیشرفته اسکاد C از روسیه خریداری کرده است که دارای بردی حدود 370 مایل (600 کیلومتر) میباشد. این موشکها ایران را قادر میسازد که تمامیکشورهای حاشیه خلیج فارس را هدف قرار دهد.»17
ساختار سیاسی در واشنگتن چندین سال است که بطورمداوم درخصوص برنامه هستهای و ارتباط آن با تواناییهای نظامی وموشکی ایران با بدبینی و بهعنوان تهدید نسبت به امنیت خود و متحداناش مینگرد.18بهعبارتی، در دستگاه سیاست خارجی آمریکا برنامه موشکی ایران در تکمیل ومرتبط با برنامه هستهای ادارک میشود. به همین دلیل، برنامه موشکی یکی از موضوعات و محورهای اصلی مذاکرات آمریکا وکشورهای 1+5 با ایران بود، اما با اصرار و استدلال ایران که موشکها هیچ ارتباطی با برنامه هستهای ندارند، از دستور مذاکرات حذف شد. این درحالی است که برخی نهادهای دفاعی آمریکا مانند آژانس اطلاعات دفاعی این کشور به ماهیت دفاعی و بازدارنده استراتژی نظامی کلان ایران اذغان داشته و اظهارنموده است که « استراتژی نظامی ایران همچنان بر بازدارندگی و در صورت ضرورت، بر دفاع متمرکز است».19 اما آمریکا، اصولاً هدف ایران از پیگیری همزمان برنامه موشکی و برنامه هستهای را دستیابی به ساخت و پرتاب سلاح هستهای میداند که در نهایت موازنه قدرت را به ضرر رژیم اسرائیل تغییر داده و برتری آن رژیم را درمعرض تهدید قرار خواهدداد. شاهد این موضوع، ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا درخصوص تهدیدهای جهانی است که بطورسالانه واز سوی نهادهای شانزدهگانه اطلاعاتی آن کشور منتشر میشود. تازه ترین گزارش این نهادها در سال 2017 ، در این زمینه حاکی است:،
اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح هستهای بگیرد، استفاده از فناوری پرتاب موشکهای بالستیک قطعی ترین روشی است که از آن استفاده خواهد کرد. این گزارش معتقد است که موشکهای بالستیک ایران بطورذاتی توانایی پرتاب سلاحهای کشتارجمعی را داراست و تهران دارای بزرگترین زرادخانه موشکهای بالستیک در خاورمیانه است. تمایل تهران برای بازدارندگی در مقابل آمریکا احتمالاً باعث ورود این کشور به حوزه موشکهای دوربرد قارهپیما شده است.» 20
اما بررسیها نشان میدهد که این ارزیابی دست کم از دهه 1990 تاکنون بهطورسالانه در این گزارشها تکرار میشود. لذا مخالفتهای ریشه داری با برنامه موشکی ایران انجام میشود. درطول این دهه و بویژه در اواخر آن این برنامهها مورد توجه و پیگیری بیشتری از سوی آمریکا قرارگرفت. در این میان، تهدید موشکی ایران علیه خاک آمریکا نیز از جمله مسائلی است که بهتدریج به این ارزیابیها اضافه شد. البته در آن زمان عمده توجهات روی موشک شهاب 3 (با برد 800 تا 930 مایل) و بعدها شهاب 4 (بابرد 1240 مایل) بود زیرا ایران در ماه اوت 1998 برای نخستین بار شهاب3 را مورد آزمایش قرارداد که بردی مشابه موشکهای نودونگ کره شمالی داشت ومیتوانست اسرائیل را هدف قراردهد. جرج تنت، رئیس سازمان سیا، در نشست کمیته اطلاعاتی سنا در تاریخ 28 ژانویه 1998 در این ارتباط اظهارداشت :
«ایران به احتمال زیاد دارای موشکهایی است که قادر است اسرائیل و عربستان سعودی را بسیار زودتر از 10 سال هدف قرار دهد... همچنین، به نظر میرسد که ایران درحال کار روی موشکهای دوربردی است که از نظر استراتژیک نمیتواند معنای کمتری جز هدف قراردادن آمریکا داشته باشد.».21
اما برای نخستین بار 22در سپتامبر 1999 شورای اطلاعات ملی آمریکا در گزارشی بطور رسمینسبت به تهدید ناشی از موشکهای قاره پیمای ایران هم ابراز نگرانی کرد وگفت: « ایران احتمالاً بتواند در کمتر از یک دهه آینده و باکمک فناوری روسیه یک موشک قاره پیما آزمایش نماید.»23 گزارش سال 2001 این شورا نیز حاکی ازآن است که ایران تا سال 2015 احتمالاً دارای موشک قاره پیما خواهد بود.
به همین ترتیب، در سپتامبر سال 2000 رابرت والپل، از مقامات ارشد اطلاعات ملی آمریکا، در نشست کمیته فرعی امنیت ملی کمیته سیاست خارجی سنای این کشور در خصوص تهدید موشکی ایران نسبت به خاک آمریکا اظهارداشت:«برخی معتقدند ایران احتمالاً در چندسال آینده قادر خواهد بود موشکهای قاره پیما (ICBM) از نوع موشکهای کره ای Taepo Dong آزمایش نماید... احتمال دارد ایران بتواند قبل از سال 2010 یک موشک فضاپیما آزمایش کند که در آن صورت میتواند خاک ایالات متحده را تهدید نماید.»24
باتوجه به این توضیحات، تقریباً روشن است که برنامههای موشکی ایران از جمله برنامه موشکهای دوربرد و بالیستیک موضوع جدیدی برای آمریکا نیست و دست کم قدمت آن به زمان جنگ شهرها در دهه 1980 در جریان جنگ عراق علیه ایران باز میگردد. جدی ترین پیگیریها از سوی آمریکا در این خصوص در دهه 1990 اتفاق افتاد که قوانین و مصوباتی در کنگره آمریکا از جمله تشکیل کمیسیون موشکهای دوربرد دونالد رامسفیلد به تصویب رسید. این کمیسیون نیز که هنوز وجود دارد وظیفهاش رصد تحولات موشکهای دوربرد در سطح جهانی ازجمله ایران است. اما در دوره پس از برجام و حل وفصل مسأله هستهای ایران که برنامه موشکی از موضوع هستهای کاملاً تفکیک گردید اکنون باردیگر، برنامههای موشکهای دوربرد ایران در کانون توجه محافل سیاسی و فکری در آمریکا قرارگرفته است.
از سوی دیگر، گرچه در سال 2002 مصوبهای مبنی بر لزوم ارایه گزارش سالانه توسط پنتاگون درخصوص تهدید سلاحهای کشتار جمعی علیه آمریکا در سراسر جهان وجود داشت اما در سال 2010 کنگره آمریکا با تصویب قانون تحریمهای جامع ایران، موسوم به CISADA دولت آمریکا (همه بخشهای مرتبط) را ملزم نمود که گزارش دوره ای و روزآمدی در ارتباط با تهدید سلاحهای کشتارجمعی و متعارف ایران از جمله موشکهای دوربرد این کشور به کنگره ارایه نماید. نخستین گزارش براساس مصوبات سال 2002 و سال 2010 در همین سال به کنگره آمریکا ارایه گردید.
درگزارش سال 2010 که در سایت پنتاگون با عنوان «گزارش بررسی دفاع موشکی دوربرد»25 وجود دارد درمورد برنامه موشکهای بالیستیک ایران آمده است که «اگرچه ایران رسماً اعلام نکرده است که قصد ساخت ICBM دارد اما همچنان به تلاشهایش برای دستیابی به موشکهای دوربرد ادامه میدهد. ایران درسال 2008 موشک فضایی سفیر و در سال 2009 نیز موشک فضایی سفیر 2 را برای ارسال ماهواره امید به فضا آزمایش نمود.»26 دراین گزارش آمده است: «ایران تهدید موشکی مهمیدر منطقه است و موشکهای دوربرد این کشور توان ضربه زدن به نیروهای آمریکا درمنطقه، شرکا و متحدان آمریکا در خاورمیانه و شرق اروپا را دارا میباشد...ایران دارای برنامه تولید گسترده موشک است و درگذشته از کمکهای روسیه، چین و کره شمالی برخوردار بوده است.»27
از این زمان به بعد در کلیه گزارشهای مربوط به «ارزیابی تهدیدهای جهانی علیه آمریکا» که بطور سالانه از سوی نهادهای شانزدهگانه اطلاعاتی این کشور منتشر میشود و نیز در گزارش دیگری که از سوی آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا انتشار مییابد، ایران بهعنوان دارنده بزرگترین زرادخانه موشکی خاورمیانه (بویژه موشکهای بالیستیک) معرفی میشود که تهدیدی علیه نیروهای آمریکا در منطقه، متحدان و دوستان آمریکا و شرق اروپا تلقی میشود. برای مثال در آخرین گزارش ارزیابی تهدیدهای جهانی در سال 2015 که در ماه فوریه 2016 به کنگره ارایه شد، جیمز کلاپر، مدیر اطلاعات ملی وقت آمریکا، ارزیابی این سازمان درخصوص ایران را چنین ارایه نمود: «نظر ما این است که درصورتی که تهران بخواهد روشی برای شلیک سلاح هستهای انتخاب کند، موشکهای بالیستیک را ترجیح خواهد داد. موشکهای دوربرد ایران از توانایی ذاتی برای پرتاب سلاح کشتارجمعی برخوردار است و تهران دارای بزرگترین زرادخانه موشک دوربرد در خاورمیانه است. پیشرفت ایران در زمینه موشکهای فضاپیما - همراه با تمایل این کشور برای بازدارندگی در مقابل آمریکا ومتحدان این کشور- ابزارها و انگیزههای لازم را برای تولید موشکهای بالیستیک دوربردتر ICBM میدهد.»28
در همین گزارش به آزمایشهای موشکی سالهای اخیر ایران از جمله موشک عماد اشاره و آمده است «یک هفته پس از روز امضای برجام، ایران موشک بالیستیک جدیدی را آزمایش نمود که دوربردتر و دقیق تر بوده و به عماد موسوم است.» 29
همچنین، ژنرال وینسنت استوارت، رئیس آژانس اطلاعات دفاعی پنتاگون، نیز که همراه با کلاپر در جلسه یادشده حضور داشت، در گزارش خود در کنگره آمریکا در فوریه 2016 اظهارداشت: «موشکهای بالیستیک ایران قادر است به اهدافی در سراسر منطقه تا جنوب شرقی اروپا ضربه بزند. ایران احتمالاً به تولید موشکهای پیچیده تر با دقت بیشتر، برد و کشندگی بیشتر و بدون توجه به برجام ادامه خواهد داد. ایران آشکارا اعلام کرده است که قصد دارد موشک فضاپیمای سیمرغ را پرتاب نماید که میتواند یک نوع موشک بالیستیک قارهپیما باشد. این موشک احتمالاً در سال 2016 پرتاب خواهدشد.» این درحالی است که هم این گزارشهای سالانه و هم گزارشهای مراکز مطالعاتی و اندیشکدههای آمریکا حاکی از آن است که گرچه اسرائیل دارای موشکهای بالیستیک تواناتری است اما ایران از نظر تعداد دارای بزرگترین زرادخانه موشکهای دوربرد در خاورمیانه است.
آمریکا به بهانه صنایع و تواناییهای موشکی ایران و همچنین تهدید ناشی از کره شمالی و نگرانیهای راهبردی آمریکا نسبت به امنیت متحدان و خاک ایالات متحده برای نخستین بار و با وجود اعتراضهای روسیه و چین وبرخی اعضای اتحادیه اروپا به فکر اختصاص بودجه ای معادل 60 میلیارد دلار برای برنامه ملی دفاع موشکی30 بیفتد. همچنین، در طول دهه 2000 تا 2010 ایالات متحده تصمیم گرفت برای مقابله با برنامه موشکی ایران و کرهشمالی دو سیستم دفاع موشکی در قاره اروپا (لهستان و چک) و دیگری در کشورهای عربی خلیجفارس مستقر نماید.
نگرانی درخصوص برنامههای موشکی و هستهای ایران در دهههای گذشته همواره مورد توجه ساختار سیاسی و امنیتی در واشنگتن بوده و حتی در مراکز مطالعاتی و اندیشکدههای آمریکایی نیز تبدیل به یکی مباحث مهم شده است. نکته این است که به لحاظ نظری متفکران و استراتژیستهای واقعگرا در آمریکا از زاویه بنیادی تری نسبت به این تواناییهای هستهای ایران احساس تهدید و نگرانی میکنند و آن این ادعاست که هدف ونیت کلان و راهبردی ایران تغییر در نظم موجود بینالمللی یا موازنه قدرت در سطح جهانی است. برای مثال، هنری کیسینجر درسال 2015 بطورمشخص درخصوص تلاشهای ایران برای رسیدن به توانایی هستهای مینویسد:
«در حکومت آیتاللهها، معنا و مفهوم سیاست رویارویی (اختلاف) با غرب، بر سر دادن امتیازات علمیو فنی یا فرمولهای مذاکراتی نیست بلکه بر سر ماهیت نظم جهانی است.» 31
وی پس از توافق هستهای ایران با 1+5 (برجام) نیز اصرار داشته است که آینده روابط ایران و آمریکا - دست کم در کوتاهمدت- به حلوفصل مسائل فنی نظامی بستگی خواهد داشت زیرا ایران حتی ممکن است در همین ماهها و روزها بالقوه قادر باشد به یک تغییرتاریخی در موازنه قوای نظامی و روانشناختی دست یابد و در قلب پیشرفتهای علمیو فناوری ایران، تغییر نظم بینالمللی قرار دارد.32 لذا مشاهده میشود که کیسینجر بهعنوان یکی از نمایندگان برجسته واقعگرایان ساختاری در واشنگتن، حتی فراتر از تغییر موازنه قدرت منطقهای توسط ایران، تغییر موازنه قدرت جهانی و نظم بینالمللی را مدنظر دارد. این برداشتی است که بطورخاص در متفکران استراتژیک گرا در آمریکا از هردوحزب، ریشهدار و شایع است و در کلیه مباحث مطرح در کنگره درخصوص ایران و برنامههای موشکی و هستهای این کشور این نگرانی ابراز میشود.33
به اعتقاد اکثر صاحبنظران و دولتمردان آمریکا هرگونه تغییری در تواناییهای هستهای و موشکی ایران به معنای تغییر در موازنه قوای منطقهای است ودر کانون نگرانیهای آمریکا نیز امنیت رژیم صهیونیستی (و حفظ برتری نظامی آن رژیم)، متحدان عرب و نیروهای نظامی آمریکا در منطقه قرار دارد. بدیهی است که سایر ادله و متغیرهای مرتبط با مخالفت با برنامه اتمیایران نقش کمکی دارند و میتوانند بر این تغییر معادلات منطقهای آثار درازمدت و کوتاه مدت داشته باشند. برای مثال، دلایلی همچون، مخالفت با انتقال فناوری پیشرفته به کشورهای درحال توسعه و مستقل مانند ایران، مشروعیت بخشی به نظام سیاسی کشور دشمن، نقش مستقل رژیم صهیونیستی و سیاست داخلی آن رژیم، نگرانی از گسترش هستهای و شکست رژیمهای عدم گسترش مانند NPT و غیره، از جمله متغیرهایی هستند که در کنار متغیر اصلی در این نوشتار نقش آفرینی میکنند. بنا بر این، به اعتقاد ساختار سیاسی در آمریکا هرگونه دستیابی ایران به فناوری نظامی و هستهای، بویژه توان موشکی، به معنای تغییر در شرایط کنونی توزیع قدرت در منطقه خواهد بود که برتری مطلق ایران را بهدنبال خواهد داشت و در آن صورت عواقب و پیامدهای زیر تنها بخشی از آن خواهد بود:
برتری کیفی نظامی (QME) رژیم اسرائیل بهعنوان پایه اصلی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم، در معرض تهدید واقع خواهد شد و در نتیجه امنیت این رژیم با تهدید روبرو خواهد گردید.
متحدان منطقهای آمریکا درخلیج فارس در معرض تهدید امنیتی و حتی سرزمینی ایران قرارخواهند گرفت زیرا اهداف هژمونیک ایران که ریشه در تاریخ و ملیت ایرانی دارد، هنوز وجود دارد و با گرایشهای دینی و مذهبی انقلاب اسلامیترکیب شده و نوعی ملی گرایی مذهبی را ایجاد کرده است. هنری کیسینجر منادی چنین نظریه ای است.
باتوجه به ماهیت ایدئولوژیک نظام سیاسی و لایههای ملیگرایانه سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامیایران، تسلط منطقهای این کشور دارای عواقب فرامنطقهای بوده و نظم بینالمللی به رهبری آمریکا را دچار چالش خواهد ساخت.
لذا با دستیابی ایران به فناوری موشکی بهعنوان همزاد فناوری هستهای بویژه قابلیت حمل کلاهک هستهای، امکان کنترل و نظارت آمریکا بر موازنههای منطقهای و بینالمللی دچار چالش جدی خواهد شد.
سایر ابعاد تهدید برنامه موشکی ایران علیه منافع وامنیت ملی آمریکا
یکی از موضوعات مهمیکه درخصوص برنامه موشکی ایران در آمریکا مورد توجه قراردارد این است که این برنامهها چه تهدیدی را متوجه منافع وامنیت ملی آمریکا میسازد. درحالی که برنامه موشکی ایران باتوجه به وسعت و دامنه محدود آن، نمیتواند تهدید جدی را متوجه امنیت خاک اصلی آمریکا نماید، چه عاملی باعث نگرانی فزاینده آمریکا در این ارتباط شده است؟
با توجه به وسعت و دامنه برنامههای موشکی ایران، از اواخر دهه 90 واوایل 2000 این موضوع بطور جدی در تحلیلها و ارزیابیهای مقامهای آمریکا بهعنوان تهدید مورد توجه قرارگرفت. براساس اظهارات و گزارشهای منابع آمریکایی عمده این تهدیدها از نظر دولت آمریکا عبارتند از؛
1) تهدید نسبت به نیروهای آمریکا در منطقه
2) تهدید علیه شرکا ومتحدان آمریکا از جمله کشورهای عربی و رژیم اسرائیل
3) تهدید نسبت به متحدان آمریکا در جنوب و شرق اروپا
4) تهدید علیه خاک و سرزمین اصلی آمریکا
گزارش بررسی موشکهای بالیستیک سال 2010 پنتاگون خطر و تهدید موشکهای دوربرد ایران را این گونه توضیح داده است که؛ «درحالی که ایران هنوز موشکهای ICBM دراختیار ندارد که آماده بکارگیری باشد، تهدید موشکهای بردکوتاه این کشور بسیار سریع است. برای مثال ایران دارای صدها موشک است که همسایگانش را تهدید میکند، فعالانه درحال تولید موشکهای بالیستیک دوربرد است که میتواند فراتر از کشورهای همسایه وحتی به اروپا برسد. این توانایی ایران یک خطر قطعی و فوری علیه نیروهای میدانی آمریکا، متحدان و شرکای آمریکا ایجاد میکند.34
همین موضوع در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا درسال 2015 نیز مورد اشاره قرار گرفته است: «تلاشهای دفاعی ما در خاورمیانه بر مقابله با افراط گرایی و تهدیدهای بی ثبات کننده و نیز حفظ تعهدات نسبت به متحدان و شرکایمان متمرکز خواهدبود. دراین زمینه نگرانی خاص نسبت به اشاعه موشکهای دوربرد و سلاحهای کشتار جمعی داریم.»35 براساس این تحلیل بدیهی است که از نظر دولت آمریکا تنها کشور دارای بزرگترین زرادخانه موشکهای دوربرد، ایران است که محل نگرانی این کشور است.
اشتون کارتر، وزیردفاع وقت آمریکا، نیز در آخرین حضورش در کمیته نیروهای مسلح سنای این کشور در ماه فوریه 2016 درخصوص نگرانیهای دفاع آمریکا به محورهای پنجگانه زیر اشاره نمود36: 1) فناوری موشکهای دوربرد، 2) قاچاق سلاح، 3) استفاده از نایبها و نمایندگان برای جنگ توسط کشورها، 4) مینهای دریایی و فعالیتهای زیردریایی، و 5) فعالیت سوء در فضای مجازی و سایبری.
نکته شایان توجه در این ارتباط جایگاه برنامههای موشکی در اسناد معاهدات بینالمللی است. هرچند اسناد زیادی در این رابطه وجود دارند اما براساس عمده اسناد و مصوبات بینالمللی، هیچ سند الزام آوری وجود ندارد که مانع دستیابی کشورها به قدرت دفاعی در زمینه موشکهای بالیستیکی شود. باتوجه به اهمیت این موضوع، به بخشی از آنها اشاره میشود.
علل تشدید تحرکات آمریکا علیه برنامه موشکی ایران پس از برجام
با توجه به این توضیحات و بر اساس برخی تحلیلها، ترکیب سه عامل ایدئولوژی جدید، تسلیحات جدید و صنایع پیشرفته، موجب از بین رفتن نظم منطقهای میشود. موشک یکی از تسلیحاتی است که شدیداً نظم منطقهای را تحت تأثیر قرار میدهد.37 به همین دلیل، نگرانیهای آمریکا نسبت به تواناییهای جمهوری اسلامیایران برای تغییر موازنه قدرت در منطقه تشدید شده است. به نظر میرسد که برنامه موشکی ایران نیز در این دوره پس از دو واقعه مرتبط به هم بار دیگر بهشدت مورد توجه مقامات آمریکایی واقع گردید.
اول، برجام و حلمسأله هستهای بهصورت جدا از برنامه موشکی ایران،
دوم، آزمایشهای موشکهای بالیستیک ایران پس از برجام در نبود محدودیتهای قطعنامه 2219 (از اکتبر و نوامبر 2015) ایران، بخصوص آزمایش موشک دوربرد در ماه فوریه 2016 با نوشته روی آن یعنی «اسرائیل باید از عرصه روزگار محو شود.»
اما آنچه بهعنوان دلایل واقعی این رویکرد و توجه آمریکا به این موضوع در این دوره میتواند مطرح شود متمایز از وقایع پیش گفته است. در این زمینه شاید بتوان به عوامل و متغیرهای زیر اشاره نمود:
-نگرانی و هراس مستمر و همیشگی آمریکا از دهههای گذشته نسبت به امنیت نیروهای آمریکا در منطقه، امنیت متحدان و از جمله اسرائیل از ناحیه موشکهای کوتاهبرد و میانبرد ایران؛
-نگرانی واقعی نسبت به امنیت سرزمین اصلی آمریکا از ناحیه موشکهای بالیستیک و دوربرد ایران که باتوجه به پیشبینیهای استراتژیک این کشور سالهای 2015 و 2016 زمانی است که ایران به این نوع سلاحها ودستکم یک موشک قاره پیما دست خواهد یافت وضمناً روز به روز بر دقت این نوع موشکها نیز افزوده میشود؛
-فراغت از برنامه هستهای ایران بهعنوان مرتبط ترین موضوع با توانایی موشکی ایران با اجرای برجام و توجه به موشکهای دوربرد با نگاهی راهبردی و درازمدت در یک دهه آینده که ایران از نظارتها و محدودیتهای بینالمللی براساس برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت رها خواهد شد و بهزعم آمریکا امکان دستیابی ایران به توانایی داشتن سلاح هستهای افزایش مییابد؛
-فشارهای اسرائیل و متحدان عرب آمریکا بویژه عربستان سعودی نسبت به تهدید برنامه موشکی ایران بهعنوان ابزار قدرتمندی ایران و تغییر موازنه قدرت در منطقه و تأکید این متحدان بر حفظ تعهدات آمریک به تأمین امنیت خود در مقابل ایران در کنار نگرانیهای فزاینده آنها از افزایش تعاملات بین ایران و آمریکا ؛
-محافظه کاران ولابیهای داخلی این کشور که با از دست دادن موضوع هستهای به عنوان ابزار اعمال فشار و رقابت با دولت به برنامههای موشکی ایران توجه نشان میدهند و این موضوع را ابزار نزدیک به اسرائیل و لابیهای آن وتبلیغات سیاسی خود ساخته اند؛
-توجیه استقرار سامانه دفاع موشکی آمریکا در اروپا و خلیج فارس و نیز دامن زدن به هراس کشورهای عرب منطقه و فروش سامانه دفاع موشکی به آنها و اسرائیل بهجای استراتژی حضورگسترده نظامی که متضمن هزینه مالی و انسانی سنگین تری برای آمریکاست
استراتژی آمریکا برای مقابله با این برنامهها:
با توجه به مجموعه این عوامل و نگرانیهای فزاینده امنیتی آمریکا در منطقه از ناحیه برنامههای موشکهای دوربرد ایران، ایالات متحده در قالب استراتژی دفاعی بازدارندگی که خود بخشی از استراتژی سیاست خارجی چند وجهی این کشور موسوم به «مهار، تشدید تحریمها و بازدارندگی» در برابر ایران است، به چند گزینه زیر بهعنوان راههای مقابله با این تهدید در دوبخش دفاعی و تهاجمیتوجه نشان داده است:
یکم؛ بخش دفاعی:
-تقویت سامانه دفاع موشکی آمریکا درمقابل تهدیدهای موشکی ایران وکره شمالی نسبت به خاک اصلی آمریکا و استقرار موشکهای ضدموشک در پایگاههای فورت گریلی (آلاسکا) و پایگاه هوایی وندنبرگ (کالیفرنیا). همچنین، استقرار دومین سری از زیردریاییهای سیلو در فورت گریلی بهعنوان نیروهای احتیاط و پشتیبانی؛
-پایهریزی یک استراتژی چندمرحله ای منطبق با تهدید38 برای استقرار سامانه دفاع موشکی مجهز به حسگرهای شناسایی جدید در اروپا و اعضای ناتو و در مرحله بعد در منطقه خاورمیانه برای شناسایی و شلیک موشک، علیه موشکهایی که ممکن است از سوی ایران و دیگر دشمنان بالقوه از منطقه خاورمیانه پرتاب شود
-پیگیری تعامل وهمکاری با روسیه وچین در زمینه دفاع موشکی که در این زمینه با روسها درمورد یک برنامه گسترده متمرکز بر ایجاد یک سامانه هشداردهنده شلیک موشک، همکاریهای فنی وحتی همکاریهای عملیاتی، مذاکراتی صورت گرفت اما ظاهراً پیشرفت چندانی نداشته است. روسها بخصوص پس از توافق هستهای با ایران مشروعیت ومقبولیت استقرار سامانههای دفاع موشکی آمریکا در اروپا و خلیج فارس را زیر سؤال برده اند.
-سرمایه گذاری بیشتر در زمینه تولید بیشتر و پیشرفتهتر موشکهای استاندارد 3 (SM-3) در آینده درمقابل تهدید بالقوه موشکهای قارهپیما علیه آمریکا، افزایش سرمایه گذاری در زمینه سامانههای حسگر و شناسایی جدید و پیشرفته و دارای قابلیت استقرار در فضا ونیز نسل جدیدی از سامانه دفاع موشکی زمینی؛
همچنین، ایالات متحده توانسته است در این مدت به پیشرفتهایی در زمینه موشکهای پاتریوت، رادارهای AN/TPY-2 XBand برای شناسایی موشکهای بالیستیک و موشکهای تاد39 دست یابد که قراردادهایی را برای فروش و استقرار این نوع موشکها در خاک امارات متحده عربی وچندکشور دیگر عربی خلیجفارس به امضا رسانده است
-به لحاظ ساختار اداری نیز، تغییراتی در بخشهای مختلف اطلاعاتی، امنیتی و دفاعی آمریکا بویژه در وزارت دفاع این کشور متناسب با تهدیدهای جدید ازجمله تهدید موشکهای دوربرد ایجاد شده است که افزایش نقش مدیریتی و هدایتی «هیأت اجرایی دفاع موشکی40» در وزارت دفاع برای نظارت وکنترل بیشتر و مؤثرتر بر سایر بخشهای اداری، فنی و دفاعی یکی از آنهاست.
-تقویت توان دفاعی و موشکی اسرائیل و فروش تسلیحات مدرن و افزایش کمکهای مالی ونظامی سالانه به این کشور که قرارداد مربوط به آن در سال 2016 بین مقامات دوکشور به امضا رسید
-افزایش همفکری و همکاری نزدیک و فشرده با متحدان منطقهای آمریکا در جهت تقویت ساختارهای بازدارندگی منطقهای در مقابل تهدید موشکهای ایران از راه حفظ بنیانهای اصلی مناسبات با این کشورها و توزیع مسؤولیت و هزینههای این بازدارندگی با آنها
دوم؛ بخش تهاجمی:
در بخش تهاجمیهدف اصلی آمریکا مقابله با برنامههای موشکی ایران به صورت همهجانبه است زیرا بر این باور است که برنامههای موشکهای دوربرد ایران در ارتباط با برنامه هستهای ایران یک تهدید استراتژیک علیه منافع و امنیت ملی آمریکا، بویژه بدلیل تغییر موازنه قدرت در منطقه حساس و ناپایدار خاورمیانه است. لذا در این راستا طی سالهای گذشته اقدامات و تدابیر تهاجمی زیر را مورد توجه قرارداده وخواهد داد:
-تلاش برای تشکیل نوعی همسویی فراحزبی و ملی بین دولت وکنگره (دموکرات و جمهوریخواه) در جهت برخورد تهاجمیبا این تهدید امنیتی؛
رصد و پیگیری دقیق تحولات و پیشرفتهای فناوری موشکی بخصوص موشکهای دوربرد بالیستیک ایران از راههای شناسایی و اطلاعات انسانی و فنی بهعنوان بخشی از شناسایی نقاط ضعف و قوت این برنامهها و قابلیتهای ایران برای مقابله با آن
-سرمایه گذاری بر روی نسل جدیدی از موشکهای بالیستیک و دوربرد آمریکا در مقابل برنامههای ایران و در جهت خنثی سازی تهدید آن
-توسل به اقدامات خرابکارانه فیزیکی، دیجیتالی و سایبری در این برنامهها به منظور ایجاد اختلال در روند پیشرفت ایران در حوزه موشکی
-اعمال و تشدید تحریمهای یکجانبه اقتصادی وفنی و سرمایه گذاری و نیز سیاسی و دیپلماتیک علیه ایران به منظور تضعیف توان ملی ایران بخصوص تحریم افراد، شرکتها و سازمانها و نهادهای درگیر در برنامه موشکی ایران برای اعمال تحریمهای ثانویه (مشابه تحریمها علیه برنامه هستهای ایران)؛
-تلاش برای تبدیل برنامه موشکی ایران به یک تهدید امنیتی و زیر سؤال بردن مشروعیت این برنامههای دفاعی ایران در سطح بینالمللی بهگونهای که بتوان از این طریق دست کم یک ائتلاف بین کشورهای همسو با آمریکا ایجاد نمود چنانکه در مواقع لزوم بتوان از این ائتلاف برای اقدام دستهجمعی مانند اعمال تحریمهای چندجانبه علیه ایران استفاده نمود طرح در شورای امنیت سازمان ملل متحد در همین راستا انجام شد
نتیجه گیری:
به رغم غیرواقعی بودن نگرانیهای آمریکا و متحدان این کشور نسبت به برنامههای دفاعی مشروع، منطقی و غیر قابل برگشت جمهوری اسلامیایران و نقش زمینههای درازمدت بی اعتمادی بین ایران و آمریکا در این خصوص، در مجموع به نظر میرسد با توجه به نگرانی عمیق و استراتژیک آمریکا نسبت به برنامه موشکهای دوربرد ایران و اثرات آن بر موازنه قوای منطقهای (در مقابل رژیم صهیونیستی) و شاید هم بینالمللی (مورد اشاره کیسینجر)، رویکرد بازدارندگی آمریکا در مقابل آن یک رویکرد چندوجهی و درازمدت است. هرچند عوامل شتابزایی نیز در دوره دوساله اخیر باعث افزایش نگرانی آمریکا و تشدید واکنشهای این کشور شده است، اما اصل ترس و نگرانی آمریکا موضوعی زودگذر و کم اهمیت تلقی نمیشود زیرا منجر به شکل گیری رویکردی در ساختار سیاسی آمریکا شده است که سیاستهای نگران کنندهای را نیز در عرصه اجرایی علیه ایران در پی خواهد داشت.
پی نوشتها و مآخذ
1 «شمخانی: برنامه موشکی ایران ماهیت دفاعی دارد»، روزنامه اعتماد، (دوشنبه 14 اسفند 1396 )، مقایسه شود با ادعاهای مقامهای سایر کشورهای دارای برنامه موشکی مانند کرهشمالی و رژیم صهیونیستی که به صراحت و مکرر اعلام میکنند که برنامههای موشکی آنها دارای ماهیت تهاجمیاست و یا کرهشمالی که برنامه هستهای خود را دارای اهداف نظامی و تولید سلاح اتمیاعلام میکند. برای مثال نگاه کنید به : راشیا تودی به نقل از خبرگزاری رسمیکرهشمالی (13 دسامبر 2017) و همچنین نگاه کنید به:
- Paul K. Kerr, Steven A. Hildreth, Mary Beth D. Nikitin, Iran-North Korea-Syria Ballistic Missile and Nuclear Cooperation, CRS, (February 26, 2016), Available at: https://fas.org/sgp/crs/nuke/R43480.pdf
2- Emily Birnbaum,“UN Security Council to meet over Iran missile test”, the Hill, December 4, 2018, Available at: https://thehill.com/policy/defense/419654-un-security-council-to-meet-over-iran-missile-test.
3- “Defense Primer: Ballistic Missile Defense”, Defense Focus, CRS, (December 12, 2016), p.1, Available at: https://fas.org/sgp/crs/natsec/IF10541.pdf
4- “Iran’s Ballistic Missile and Space Launch Programs”, In Focus, CRS, (August 1, 2018), Available at: https://fas.org/sgp/crs/nuke/IF10938.pdf
5- Qualitative Military Edge (QME)
6- William Wunderle and Andre Briere ,“U.S. Foreign Policy and Israel’s Qualitative Military Edge, The Need for a Common Vision “,Policy Focus, The Washington institute for Near East Policy, January 2008, Available at: https://www.washingtoninstitute.org/uploads/Documents/pubs/PolicyFocus80Final.pdf
7-See at: President Donald Trump the National Security Strategy of the United States of America, December 2017, p.50
8- Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA)
9- برای مطالعه درمورد مفهوم و کاربرد نظریه موازنه، نگاه کنید به مقاله قبلی نگارنده با عنوان، «ساختار و سیاست خارجی؛ بررسی ریشههای داخلی مخالفت با برجام درآمریکا»، فصلنامه مطلعات سیاست خارجی تهران، شماره 5 ، زمستان 1396.
10- "Balancing in Neorealism", Joseph Parent and Sebastian Rosato, International Security, Vol.40.No.2 (fall 2015),p.51-86.
11- Dennis Ross and David Makovsky, Myths, Illusions, and Peace; Finding a New Direction for America In the Middle East, (NY: Penguin Books), May 25, 2010, P. 15.
12- President George W. Bush, the National Security Strategy of the United States of America, March 2006, p. 5. available at: www.whitehouse.gov/nsc/ nss/2006/nss2006.pdf
13- William Wunderle and Andre Briere ,“U.S. Foreign Policy and Israel’s Qualitative Military Edge The Need for a Common Vision”, op.cit. ibid.
14- Ibid.
15- “U.S., Israel sign $38 billion military aid package”, Reuters, (September 14, 2016), available at:
https://www.reuters.com/article/us-usa-israel-statement/u-s-israel-sign-38-billion-military-aid-package-idUSKCN11K2CI
16- Steven Hildreth, “Iran’s Ballistic Missile Programs; An Over View”, CRS, (February 4, 2009), p. 4, Available at: https://fas.org/sgp/crs/nuke/RS22758.pdf
17- James Phillips, Containing Iran, the Heritage Foundation, (March 9, 1994), p.1. available at: https://www.heritage.org/middle-east/report/containing-iran
18 برای آشنایی با دلایل مخالفتهای داخلی در آمریکا با برنامههای هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامیایران، نگاه کنید به مقاله قبلی نگارنده با عنوان، «ساختار و سیاست خارجی؛ بررسی ریشههای مخالفت با برجام در داخل آمریکا»، فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران، شماره 5 ، زمستان 1396
19- “STATEMENT FOR THE RECORD WORLDWIDE THREAT ASSESSMENT”, ARMED SERVICES COMMITTEE UNITED STATES SENATE, by Vincent R. Stewart, Lieutenant General, U.S. Marine Corps Director of Defense Intelligence Agency (23 May 2017), p.19. available at: https://www.armed-services.senate.gov/imo/media/doc/Stewart_05-23-17.pdf
20-Daniel R. Coats, Director of National Intelligence,Worldwide Threat Assessment of the US Intelligence Community , Senate Select Committee on Intelligence, (May 11,2017). https://www.dni.gov/files/documents/Newsroom/Testimonies/SSCI%20Unclassified%20SFR%20-%20Final.pdf
21- George J. Tenet, Director of Central Intelligence, statement before the Senate Select Committee on Intelligence , Hearing on Current and Projected National Security Threat,( January 28, 1998)
http://avalon.law.yale.edu/20th_century/t_0018.asp.
22-Kenneth Katzman, "Iran's Long Range Missile Capabilities"Commission to Assess the Ballistic Missile Threat to the United States", CRS, (March 23, 1998), available at: https://fas.org/irp/threat/missile/rumsfeld/pt2_katz.htm
23-National Intelligence Council, Foreign Missile Developments and the Ballistic Missile Threat to the United States Through 2015, (September 1999), available at: https://www.dni.gov/files/documents/Foreign%20Missile%20Developments_1999.pdf
24-Bob Walpole, National Intelligence Council, Prepared Testimony before the Senate Governmental Affairs Committee Hearing: Iran's Arms Proliferation,(September 21, 2000), available at: http://www.iranwatch.org/library/government/united-states/congress/hearings-prepared-statements/prepared-testimony-robert-walpole-senate-governmental-affairs-committee-hearing. ; also at: https://fas.org/irp/threat/missile/nie99msl.htm.
25-Ballistic Missile Defense Review
26-“Ballistic Missile Defense Review” (February 2010), available at: https://dod.defense.gov/Portals/1/features/defenseReviews/BMDR/BMDR_as_of_26JAN10_0630_for_web.pdf
27-Ibid.
28-James R. Clapper, Director of National Intelligence council, Worldwide Threat Assessment of the US Intelligence Community , Senate Select Committee on Intelligence, (February 9, 2016), available at: https://www.dni.gov/files/documents/SASC_Unclassified_2016_ATA_SFR_FINAL.pdf
29-Ibid.
30.- NMD.
31 -Henry Kissinger, "World Order" ,Chapter 4: The United States and Iran: Approaches to Order, USA, NY: Penguin Books, 2014. P.159
32-Ibid, ibid.
33 -Ibid, p.161.
34-“Ballistic Missile Defense Review” (February 2010), available at: https://dod.defense.gov/Portals/1/features/defenseReviews/BMDR/BMDR_as_of_26JAN10_0630_for_web.pdf
35 -President Barak H. Obama, the National Security Strategy of the United States of America, February 2015, p. 7, available at: https://obamawhitehouse.archives.gov/sites/default/files/docs/2015_national_security_strategy_2.pdf
36-SECRETARY OF DEFENSE ASH CARTER SUBMITTED STATEMENT TO THE SENATE ARMED SERVICES COMMITTEE ON THE FY 2017 BUDGET REQUEST FOR THE DEPARTMENT OF DEFENSE THURSDAY, MARCH 17, 2016, avaialbe at: https://www.armed-services.senate.gov/imo/media/doc/Carter_03-17-16.pdf
37- نادر پورآخوندی و محمد عباسی، "تحول رویکردهای کنترل تسلیحات و مسأله اشاعه موشک بالستیک"، فصلنامه سیاست خارجی، سال سی و یکم، شماره 4، (زمستان 1396) ص. 168.
38- Phased Adaptive Approach
39- . THAAD.
40- . MDEB.
تعداد مشاهده: 2020