فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

ریشه‌ها و پیامدهای بحران

علی مراد
نویسنده و پژوهشگر لبنانی

چکیده 
پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم، مراکز نفوذ بین‌المللی دستخوش تغییر شده و نیروهای بین‌المللی‌ای که به دنبال دستیابی به گذرگاه‌ها و تنگه‌های آبی بودند، به کشور یمن نگاه ویژه‌ای پیدا کردند. بویژه پس از جنگ جهانی دوم، جهان دو قطبی، به عرصه‌ای برای رقابت و جنگ‌های نیابتی دو ابرقدرت جهانی، یعنی اتحاد شوروی و ایالات متحده مبدل شده بود. پس از تأسیس دولت عربستان سعودی، ازسوی عبدالعزیز آل‌سعود، یمن، بارها مورد تعرض این کشور قرار گرفت . این بازی، که هدف از آن در اختیار گرفتن سرنوشت ملت یمن و تأمین منافع انگلیس (در درجه‌ی اول) و سپس منافع ایالات متحده (در درجه‌ی دوم) بود، پیوسته ادامه یافت.  
در طول دهه‌های گذشته، عربستان سعودی یکی از صحنه‌گردانان  اصلی یمن بوده است و سعودی به یمن نگاه حیاط خلوت داشته است، به طوری که با آغاز جنبش موسوم به «بهار عربی» خاندان آل‌سعود به این باور رسیدند که سرنوشت ملت یمن، به طور کامل در دست آن‌ها قرار دارد. این باور، موجب شد تا آل‌سعود، یمن را تحت قیمومیت خود پنداشته، و به دخالت در امور این کشور بپردازد. از میان این دخالت‌ها می‌توان به ارائه‌ی طرح خلیج، خریدن رهبران حزب «تجمع یمنی اصلاح»، حمایت مالی و تسلیحاتی از سلفی‌ها و......اشاره نمود. 
پس از اینکه ریاض احساس کرد، زمام امور در یمن از دست او خارج شده است، مقدمات تجاوز مستقیم به این کشور را فراهم آورد. هدف از این تجاوز،که با حمایت ایالات متحده و ائتلاف برخی از کشورهای عربی صورت گرفت، بازگرداندن اوضاع، به حالت قبل و در دست گرفتن دوباره‌ی سرنوشت ملت یمن بود. 

 

 

 

ریشه‌های بحران 
یکی از دلایل اصلی بحران در یمن، اقتصاد آسیب پذیر این کشور است. منابع نفتی یمن، نزدیک به 25% از تولید ناخالص ملی این کشور را تشکیل می‌دهند. این در حالی است که 70 درصد از درآمد اندک این کشور به نفت وابسته است. 
میانگین رشد سالانه‌ی تولید ناخالص ملی یمن از سال 2000 تا کنون، بین 3 تا 4 درصد بوده است. با کاهش قیمت نفت از نیمه‌ی سال 2008 میلادی، فشارهای اقتصادی بر این کشور، شدت گرفت. در چنین شرایطی، یمن چاره‌ای جز فعال کردن بخش‌های غیر نفتی نداشت. در سال 2006 میلادی، طرح اصلاحات اقتصادی یمن، تنظیم و وارد مرحله‌ی اجرا شد. به دنبال اجرای این طرح، در اکتبر سال 2009 یمن برای اولین بار موفق به صادر کردن گاز طبیعی مایع به کشورهای دیگر شد. 
بی توجهی به اقتصاد و توسعه‌ی یمن 
کشور یمن در کنار مشکلات اقتصادی خود، همواره با چالش‌های سخت و طولانی مدتی روبرو بوده است. چالش‌هایی چون کمبود منابع آبی و افزایش میانگین رشد جمعیت. از دیگر مسائلی که موجب افزایش بحران اقتصادی در استان‌های شمالی شد، بی توجهی دولت‌های پی در پی یمن به مناطق شمالی، پس از سرنگونی نظام امامت در یمن بود. از این رو، مبارزات شهید حسین بدر الدین حوثی با سیاست‌های دولت علی عبدالله صالح، علاوه بر ابعاد سیاسی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی را نیز در بر گرفت. این مبارزات پس از شهادت سید حسین، گسترش یافته و به جنبشی به نام انصارالله تبدیل شد. 

تلاش برای وهابی کردن جامعه‌ی یمن 
از منظر دینی و مذهبی، همواره کشور یمن نمونه‌ی بارزی از همزیستی مسالمت آمیز میان دو فرقه‌ی زیدی و شافعی بوده است، به طوری که پیروان هر دو فرقه، در یک مسجد و پشت یک امام نماز می‌خوانده و می‌خوانند. این میزان وحدت و همدلی، یک پدیده‌ی کم نظیر در کشورهای اسلامی به شمار می‌آید. 
اما متاسفانه با ورود وهابی‌های آل‌سعود به یمن در دهه‌ی هفتاد سده‌ی پیشین میلادی، تنش‌های مذهبی در یمن آغاز شد. تنش‌هایی که دلیل اصلی آن به کارگیری سیاست تکفیر علیه زیدی‌ها و صوفی‌های شافعی بود. 
از آنجا که تلاش‌های رژیم آل‌سعود برای دستیابی به مناطق شمالی یمن از طریق سه بازوی سیاسی (دولت علی عبدالله صالح)، قبیله‌ای (شیوخ قبایل)، و فرهنگی (جریان سلفی-وهابی به رهبری شیخ مقبل الوادعی) باید با یک عکس‌العمل قاطعانه روبرو می‌شد، جوانان یمنی جنبشی به نام «جوانان مؤمن» تأسیس کردند که از دل آن شهید نجم الدین حسین بدرالدین بیرون آمد. در نتیجه تمام تلاش‌های وهابیت برای نابودی فرهنگ زیدی در یمن، با ناکامی روبرو شده و با پشتکار بی نظیر جنبش سید حسین حوثی، بار دیگر فرهنگ و عقاید مذهب زیدی به اوج خود رسید. 
به دنبال گسترش محبوبیت جنبش سید حسین بدر الدین، زیدی‌ها انگیزه‌ی دوباره‌ای برای نشان دادن خود و همچنین به تصویر کشیدن میراث فرهنگی مذهبشان پیدا کردند. علاوه بر این، اطاعت بی چون وچرای رژیم حاکم در یمن از سیاست‌های عربستان سعودی و آمریکا نیز موجب شد تا جریان زیدی پس از چند دهه سرکوب شدن ازسوی رژیم حاکم، بتواند در برابر نیروهای نظامی این رژیم در طول شش جنگ طوفانی ( از سال 2004 تا 2010) ایستادگی کند. 
شایان ذکر است که در طول شش جنگ مذکور، عربستان سعودی نیز در کنار رژیم حاکم برای متوقف کردن طرح سید بدرالدین حوثی تلاش می‌کرد. روشن ترین دلیل این مدعا، همکاری ارتش و گارد ملی عربستان با ارتش علی عبدالله صالح در جنگ ششم یمن ( از آگوست 2009 تا فوریه‌ی 2010 ) می‌باشد. این همکاری، نشان دهنده‌ی اوج نگرانی عربستان سعودی و همچنین پافشاری این کشور بر ریشه کن کردن این جنبش است. چرا که این جنبش، مانع بزرگی در برابر افزایش نفوذ عربستان و همچنین گسترش وهابیت در این کشور به شمار می‌آمد. 2
هدف قراردادن وحدت گرایی 
جنگ صعده (جنگ ششم یمن) نتایج داخلی و منطقه‌ای متعددی در پی داشت. از جمله اینکه جنبش نوپای انصارالله به رهبری جوان شایسته و با تدبیر، سید عبدالملک بدر الدین حوثی، توانست با حضور مؤثر خود در انقلاب سال 2011 و سپس مشارکت در همایش گفت‌و‌گوی ملی در سال‌های 2013 و 2014، به یک حزب سیاسی مؤثر در یمن تبدیل شود.
 جنبش انصارالله علاوه بر اثرگذاری‌های سیاسی خود، یک نیروی قدرتمند یمنی نیز به شمار می‌آید. نیرویی که با همکاری کمیته‌های مردمی یمن، توانست نیروهای مسلح سعودی را در مرز مشترک عربستان و یمن با شکست روبرو کرده و به همگان ثابت کند که توانایی مقابله با طرح توسعه‌طلبانه‌ی عربستان و همچنین دفاع از حاکمیت کشور خود را دارا است. 3
جنبش انصارالله با بهره گیری از نوشته‌ها و سخنرانی‌های سید حسین بدرالدین، بینش سیاسی و گفتمانی را مطرح کرده است که با گرایش‌های پیروان مذهب شافعی کاملاً سازگاری دارد. در این گفتمان، بر مسائلی چون وحدت اسلامی، آثار نبوی، مبارزه با فساد و مقابله با طرح ایالات متحده در منطقه تاکید شده است. طرح این گفتمان موجب شد تا انصارالله یک جنبش وحدت گرا شناخته شود. جنبشی که از یک سو توانایی ایجاد وحدت در میان گرایش‌های فکری متعدد را دارا بوده و از سوی دیگر می‌تواند از تمام ظرفیت‌های موجود برای بازپس گیری حاکمیت یمن و آزاد کردن این کشور از بند عربستان و آمریکا، استفاده کند. 
این گفتمان که از زمان آغاز تجاوز عربستان ( سال 2015) تا کنون در حال اجرا شدن است، موجب جذب تعداد زیادی از ساکنان مناطق سنی‌نشین شده است.4 به عنوان مثال، حدیده که از استان‌های سنی‌نشین یمن به شمار می‌آید، پیوسته در کنار جنبش انصارالله در برابر متجاوزان، ایستاده است. در جنگ ساحل غربی حدیده (سال 2018) فرزندان سنی‌مذهب این استان در کنار ارتش، کمیته‌های مردمی وبرادران زیدی مذهبشان، به مبارزه با دشمن پرداختند. شیخ محمد علی مرعی، مفتی فقید اهل تسنن در این استان، پیش از وفاتشان اعلام کردند که باید اهل تسنن از رهنمودهای سید عبد الملک حوثی پیروی کرده5 و در برابر متجاوزان به مبارزه برخیزند. همچنین اهالی استان اب که همگی از پیروان مذهب سنی هستند علی‌رغم تلاش‌های دشمن حاضر به پیوستن به اردوگاه دشمن و مقابله با جنبش انصارالله نشدند. 6

بهانه‌ی بازگرداندن مشروعیت 
عربستان سعودی از دهه‌ی هشتاد سده‌ی پیشین تا سال 2012 پیوسته می‌کوشید هر جریانی که به دنبال قطع وابستگی یمن به آمریکا و عربستان است را متوقف کند. به همین دلیل، رژیم آل‌سعود حمایت‌های خود را از ائتلاف متشکل از ژنرال محسن احمر، حزب اصلاح، و گروه‌های سلفی-وهابی در منطقه‌ی دماج از (توابع استان صعده) افزایش داد تا از این طریق، جنبش انصارالله را در این استان در محاصره اندازد. اما، با وجود تمام این تلاش‌ها، جنبش انصارالله توانست در اواخر سال 2013 در برابر ائتلاف مذکور پیروز شده و با آغاز سال 2014 به سمت استان بیضاء پیشروی کند. 
در منطقه‌ی رداع نیز، انصارالله توانست بقایای نیروهای سلفی7 مورد حمایت آل‌سعود را نیز با ناکامی روبرو کند. 
با پیروزی انقلاب مردم یمن و ورود کمیته‌های مردمی به شهر صنعا در سپتامبر 2014، سعود فیصل،8 وزیر امور خارجه‌ی پیشین سعودی، از این انقلاب ابراز نگرانی کرده و رسانه‌های سعودی نیز کوشیدند انصارالله را اهریمنی جلوه دهند. همزمان با این اقدامات، مفتی‌های عربستان نیز به وجوب جهاد علیه انصارالله فتوا دادند. 9
جنبش انصارالله پس از ورود به صنعا، به سوی دیگر نیروهای سیاسی یمن دست دوستی دراز کرده و توانست توافقی به نام «صلح و مشارکت» را با آن‌ها به امضا برساند. 
بر اساس این توافق، طرف‌های امضا کننده، مکلف شدند ظرف حداکثر یک ماه، دولتی برپا کنند که افراد شایسته‌ی تمام گرایش‌های سیاسی یمن را دربر داشته باشد. در دیگر بندهای این اتفاق نیز تصریح شده بود که دولت مستعفی محمد سالم باسندوه باید به فعالیت خود ادامه داده و افرادی از انصارالله و جنبش جنوبی نیز به عنوان مشاوران رئیس جمهور، به مجموعه‌ی هیأت دولت افزوده شوند. 
این توافق، با حضور جمال بن عمر10فرستاده‌ی وقت سازمان ملل متحد در یمن به امضا رسید. 
به عقیده‌ی برخی از ناظران، عربستان سعودی می‌دانست که امضای توافق صلح و مشارکت، به معنای شکست طرح خلیج خواهد بود. از این رو، آل‌سعود، علی‌رغم ابراز خرسندی تصنعی از امضای این توافق، کوشید تا ابتدا عبدربه منصور هادی را از یمن خارج کرده11 و سپس با دخالت نظامی در این کشور، مانع از بقای این توافق شوند. 
از 21 سپتامبر 2014 تا 26 مارس 2015، تحولات میدانی متعددی در یمن رخ داد که مهمترین آن‌ها ورود نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمن به عدن و دیگر استان‌های جنوبی بود. تحول مهم دیگری که در زمینه‌ی باز پس گیری زمام امور در یمن رخ داد این بود که دستگاه‌های امنیتی یمن، برای اولین بار در تاریخ این کشور، توانستند جنگنده‌های آمریکایی موجود در پایگاه نظامی دیلمی12 را بازرسی و توقیف کنند. علاوه بر این، مقامات صنعا تفاهم نامه‌ای با جمهوری اسلامی ایران امضا کردند که بر اساس آن هر یک از طرفین متعهد به انجام 14 پرواز هفتگی میان دو کشور شدند. همچنین جمهوری اسلامی ایران متعهد شد که خدماتی در زمینه‌ی آموزش به کادر پرواز غیر نظامی، بازسازی و راه اندازی فرودگاه‌ها، سرویس باندهای پرواز، دستگاه‌های ناوبری، نورپردازی، مهندسی و.....به طرف یمنی ارائه دهد13. این تحولات موجب شد تا ریاض و واشنگتن به این باور برسند که دیگر نفوذ خود را در یمن از دست داده‌اند. در نتیجه عادل جبیر، وزیر امور خارجه‌ی وقت عربستان سعودی، در صبح 26 مارس 2015 در واشنگتن، پایتخت ایالات متحده، آغاز تجاوز عربستان به یمن را اعلام کرد. 
با در نظر گرفتن نکات فوق در می‌یابیم که بر خلاف ادعای متجاوزان، بروز بحران و شعله ور شدن آتش جنگ در یمن، تنها به دلیل مشکلات داخلی نبوده است. جمال بن عمر، فرستاده‌ی پیشین سازمان ملل در یمن نیز طی یک مصاحبه‌ی مطبوعاتی در آوریل سال 2015 اعلام کرد: «هنگامی که حملات هوایی عربستان به یمن آغاز شد، طرف‌های سیاسی درگیر در این کشور، در آستانه‌ی دستیابی به توافق مشارکت بودند. »14. جمال بن عمر، این اظهارات را در یکی از نشست‌های شورای امنیت نیز تکرار کرد. 
بنابراین هدف پنهان رژیم آل‌سعود و هم پیمانانش از دخالت نظامی در یمن، هدف قرار دادن جنبش انصارالله و متوقف کردن طرح آزادی خواهانه آن بود؛ نه بازگرداندن مشروعیت به دولت عبدربه منصور هادی. 
منصور هادی در 22 ژانویه‌ی سال 2015 استعفای خود را اعلام کرده بود و باید این استعفا در نشست علنی مجلس نمایندگان، مورد بررسی قرار می‌گرفت که به دلیل عدم امکان برگزاری مجلس، این اتفاق رخ نداد. در نتیجه، عربستان سعودی بهانه‌ی بازگرداندن مشروعیت به دولت منصور هادی را توجیه خوبی برای تجاوز به یمن و مبارزه با انصارالله یافت. 

تلاش برای ناکام کردن طرح آزادی‌خواهانه‌ی یمن 
تجربه‌ی جنگ با عربستان سعودی نشان داد که این رژیم از همان ابتدا، به دنبال ناکام کردن طرح آزادی‌خواهانه‌ی جنبش انصارالله بوده است. در سال 2018 میلادی، مسؤولان عربستان، هدف واقعی خود از تجاوز به یمن را فاش کرده و گفتند: «هدف ما جلوگیری از پیدایش یک حزب‌الله جدید در مرزهای جنوبی است.» بنابراین هدف آل‌سعود از این تجاوز، بازگرداندن منصور هادی به صنعا نبود15.
داده‌های آماری ثبت شده از 26 مارس سال 2015 تا 31 مه سال 2020 نیز نشان دهنده‌ی این است که قرارگاه‌های جنبش انصارالله در استان صعده، بیش از صنعا ومأرب مورد حملات هوایی عربستان سعودی قرار گرفته است. این در حالی است که دولت منصور هادی در صنعا استقرار داشته و برای بازپس گیری مشروعیت دولت او، باید این شهر مورد بیشترین حملات قرار می‌گرفت. همچنین استان مأرب نیز که دروازه‌ی شرقی پایتخت محسوب می‌شود، هرگز به اندازه‌ی استان صعده، در معرض حملات هوایی آل‌سعود قرار نگرفته است. 
سه نمودار ذیل، به خوبی نشان دهنده‌ی تعداد حملات نیروهای ائتلاف به سه استان مذکور است: 


نگاه کورکورانه‌ی عربستان به جنگ 
هنگامی که محمد بن سلمان (وزیر دفاع عربستان سعودی در سال 2015) تصمیم به دخالت نظامی در یمن گرفت، گمان می‌کرد که طی چند ماه، صنعا را تصاحب خواهد کرد. اما تنها ثمره‌ی تلاش‌های عربستان در این جنگ این بود که در فهرست پنج کشور اول جهان در زمینه‌ی پرداخت هزینه‌های نظامی قرار گرفت. بن سلمان نمی‌دانست که تجهیزات نظامی فراوان، هرگز جای مهارت نظامی را نمی‌گیرد. همچنین عواملی چون ضعف تاکتیکی، عدم تجربه و مهارت نظامی و ترس از افزایش مخالفان جنگ به دلیل کشته شدن نیروهای سعودی، موجب شد تا عربستان نیروهای بیگانه و مزدوران را جایگزین نیروهای خود کند؛ اما علی‌رغم حضور نیروهای اماراتی در میدان جنگ و کمک‌های فراوان کشورهایی چون آمریکا، انگلیس، فرانسه، سودان، اردن، مراکش و....این جنبش انصارالله بود که با همکاری قبایل، کمیته‌های مردمی و ارتش، توانست مناطق شمالی یمن را تحت تسلط خود نگهدارد. در نتیجه، عربستان سعودی تصمیم گرفت که علاوه بر حملات زمینی به یمن و ایجاد جبهه‌های متعدد در این کشور، حملات هوایی و محاصره‌ی اقتصادی را نیز علیه ملت یمن آغاز کند. محاصره‌ای که هدفی جز ایجاد قحطی، گرسنگی وافزایش بیماری‌ها واپیدمی‌ها در یمن نداشت و خسارت‌های مالی و جانی بسیاری را بر جای گذاشت. 
همزمان با تلاش‌های عربستان سعودی برای اثبات توان نظامی خود از طریق جنگ علیه یمن، جایگاه دیپلماتیک این کشور نیز در حال ضعیف‌تر شدن بود. چرا که مسؤولان سعودی، تمام درخواست‌های سازمان ملل متحد و دیگر کشورها مبنی بر پایان دادن به جنگ و آغاز مذاکره با طرف مقابل را نادیده گرفتند. 16

دستاوردها و خسارت‌های وارد شده به طرفین درگیر در جنگ
با فرا رسیدن مارس سال 2020 تجاوز عربستان به یمن وارد ششمین سال خود شد و به تدریج تعداد ناظران و کارشناسان بین‌المللی‌ای که عربستان سعودی را در موضع دفاع و انفعال می‌دیدند، افزایش یافت. اما در مقابل، جنبش انصارالله، پس از تحمل ضربات سنگین آل‌سعود و همپیمانانش، در وضعیت هجومی قرار گرفت. 
شرایط کنونی جنگ، در مقایسه با پیش از سال 2019، دستخوش تغییرات بسیاری شده است. اکنون دیگر پرسش‌ها درباره‌ی تعداد حملات هوایی عربستان و تعداد قرارگاه‌های نظامی آسیب دیده‌ی انصارالله، نیست. بلکه این موشک‌های بالستیک، پهبادها و حملات نظامی ارتش و کمیته‌های مردمی یمن است که امروز نقل محفل رسانه‌های جهان شده است. چرا که اکنون تمام تأسیسات نظامی و نفتی عربستان سعودی در تیر رس سامانه‌ی موشکی ارتش و کمیته‌های مردمی قرار دارند. 17
عربستان، علاوه بر شکست نظامی در برابر ملت یمن، نشان داد که توانایی مدیریت اردوگاه جنگی خود را نیز ندارد. چرا که در تابستان سال 2019 نیروهای عبدربه منصور هادی و حزب اصلاح به شدت با نیروهای شورای انتقالی جنوب، کمربند امنیتی و نخب حضرمیه و شبوانیه (که ازسوی کشور امارات حمایت می‌شوند ) درگیر شدند. 
پس از درگیری‌های طولانی این نیروها در ماه‌های آگوست و سپتامبر، عربستان سعودی، جلسات مذاکره‌ای را میان رهبران آن‌ها در ریاض ترتیب داد که حاصل آن امضای یک توافق (در ماه نوامبر ) میان طرف‌های درگیر بود. اما این نیروها هیچ گامی برای اجرای توافق مذکور برنداشته و دوباره به صف آرایی در برابر یکدیگر پرداختند.  
پس از اعلام استقلال عدن18 و دیگر مناطقِ تحت تسلط شورای انتقالی جنوب، ازسوی رهبران این شورا، این صف آرایی‌ها و درگیری‌ها به اوج خود رسید تا بار دیگر به همگان ثابت شود که عربستان سعودی، توانایی مدیریت اختلافات موجود میان هم‌پیمانان و نیروهای وابسته به خود را نداشته و حتی از تعارض منافع خود با کشور امارات نیز نمی‌تواند جلوگیری کند. 
پس از بالاگرفتن درگیری‌های سیاسی میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران، کشور امارات، خود را در معرض حملات مستقیم ایران یافت. چرا که این کشور در اجرای نقشه‌های آمریکا جهت اعمال فشار علیه ایران و نیروهای مقاومت، مشارکت داشت. این نگرانی‌ها موجب شد تا ابوظبی از یک سو آغاز خروج نیروهای خود، از یمن را اعلام کرده و از سوی دیگر با فرستادن یک هیأت امنیتی به ایران خود را از حملات نظامی این کشور مصون دارد. امارات، دیده بود که تأسیسات نفتی مهم عربستان در ابقیق چطور مورد هدف قرار گرفت. 19 و از تکرار این تجربه نسبت به تأسیسات خود، بسیار نگران بود. 
در ژانویه‌ی سال 2020، سرتیپ جمال جمعه، سخنگوی نیروهای پشتیبانی سریع ارتش سودان، نیز اعلام کرد که تعداد نیروهای سودانی حاضر در یمن از 5000 سرباز به 600 سرباز تعدیل یافته است. در واقع این اقدام سودان، نوعی عقب‌نشینی همراه با حفظ آبروی عربستان به شمار می‌آید. 
البته این مسأله، تنها به سودان اختصاص ندارد. بلکه حضور دیگر همپیمانان عربستان در یمن نیز، شکلی نمادین به خود گرفته است.20 در سال گذشته، رسانه‌ها از بروز اختلافاتی میان مراکش و عربستان و خروج سربازان مراکشی از یمن سخن گفتند. اختلافاتی که در نهایت موجب پیوستن مراکش به قطر (که به دلیل برخی اختلافات با عربستان در تابستان سال 2017 از لیست کشورهای متحد با عربستان حذف شده بود) شد. 
محمد بن سلمان در یکی از مصاحبه‌های خود با رسانه‌های غربی گفته بود: «ما در یمن، میان انتخاب بد و بدتر قرار گرفته‌ایم» به عقیده‌ی او گزینه‌ی بد این است که حتی اگر هیچ امیدی به پیروزی نظامی علیه یمن وجود نداشته باشد، باز هم جنگ ادامه پیدا کند. گزینه‌ی بدتر نیز متوقف کردن جنگ پس از دستیابی به یک راه‌حل سیاسی مسالمت آمیز است.
 در واقع بن سلمان با این اظهارات، به پیروزی یمن در این جنگ اعتراف کرده است. زیرا پذیرش نتایج حقیقی حاصل از این جنگ از سوی عربستان، به معنای پذیرش این حقیقت سخت از سوی دیگر حامیان عربستان (بویژه آمریکا) نیز خواهد بود. حامیانی که با حمایت‌های تسلیحاتی، آموزشی، برنامه ریزی، هدف گذاری و رهبری اتاق‌های عملیات سعودی، می‌کوشند تا تمام تلاش‌هایی که برای متوقف کردن جنگ صورت می‌گیرد را با ناکامی روبرو کنند. چرا که پایان یافتن این جنگ به معنای پایان فروش سلاح و تجهیزات به ائتلاف تحت فرماندهی عربستان خواهد بود. 21
در رابطه با انصارالله نیز باید بگوییم که این جنبش، با مقاومت شش ساله‌ی خود نشان داد که شایستگی اعتماد و پشتیبانی ملت یمن را دارد.جنبش انصارالله، اکنون نیرومندتر و پرتعدادتر از روزهای آغازین تجاوز به یمن است. همچنین دولت نجات ملی که مورد حمایت این جنبش است نیز، علی رغم محاصره‌ی اقتصادی و کمبود منابع، مناطق شمالی یمن را مقتدرانه اداره می‌کند. علاوه بر این، تمام تلاش‌های نیروهای ائتلاف با همکاری برخی قبایل و احزاب برای کودتا در صنعا، به دست انصارالله با شکست روبرو شد. 
از جهت نظامی نیز، نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی توانستند تعدادی از استان‌ها از جمله جوف و بخش‌های زیادی از مأرب را تحت تسلط خود قرار داده و تمام تلاش‌های رژیم آل‌سعود برای نفوذ به شهرستان‌های وابسته به دو استان مرزی صعده و حجه را نیز با شکست روبرو کنند.
 اما آنچه که از تمام دستاوردهای فوق مهم‌تر است، تحمیل معادله‌ی بازدارندگی به رژیم آل‌سعود است، اکنون هر بمباران و کشتاری که سعودی در یمن انجام بدهد، با پاسخ‌های موشکی انصارالله روبرو خواهد شد. پاسخ‌هایی که -بر خلاف تصور سعودی‌ها در ابتدای جنگ -علاوه بر ریاض، تأسیسات و بندرهای نفتی این کشور را نیز مورد هدف قرار خواهد داد. 
سخن پایانی 
 با مطالعه‌ی روند جنگ در یمن، در می‌یابیم که دیگر اثری از غرور و تکبر عربستان باقی نمانده است. غروری که از عقده‌ی حقارت و کینه‌ی تاریخی سعودی‌ها نسبت به مردم متمدن و اصیل یمن نشأت گرفته است. سعودی‌ها گمان می‌کردند که دلارهای نفتی و ثروت‌های فراوان‌شان، پیروزی آن‌ها را در برابر مردم فقیر یمن تضمین خواهد کرد. اما اکنون افرادی که نسبت به مسائل نظامی کمترین آگاهی دارند، می‌دانند که سعودی‌ها پیش از تجاوز به یمن، هیچ چشم انداز روشنی نسبت به جنگ نداشته و حتی درباره‌ی چگونگی خروج از یمن نیز، هیچ برنامه‌ریزی روشنی نکرده بودند. 
در نتیجه، سعودی‌های سردرگمی که تمام امیدشان به هدایت‌ها و حمایت‌های آمریکا بود در برابر یمنی‌های مسلّح به سلاح ایمان و رهبری حکیمانه، سر فرود آوردند. رهبری‌ای که با به کارگیری سیاست صبر و شکیبایی، ابتدا نیروهای متجاوز را دچار خستگی و فرسودگی کرده و سپس نیروهای خود را در موضع حمله و قدرت نمایی قرار داد. نیروهای یمن، در طی جنگ‌های پیشین خود، تجربه‌های نظامی گوناگونی را کسب کرده‌اند. به عنوان مثال در جنگ سال 2009 نیروهای انصارالله توانستند تعدادی از مناطق عربستان را تحت تسلط خود قرار دهند. این مناطق تا پیش از امضای توافق سیاسی با عربستان، تحت تسلط انصارالله قرار داشت. 
به عقیده‌ی ما چنانچه روند جنگ به همین شکل پیش برود و نیروهای یمنی روز به روز قدرتمندتر و ائتلاف آل‌سعود روز به روز به افول نزدیک‌تر شود (چرا که ائتلاف تحت فرماندهی عربستان، نسبت به سال 2015 بسیار کوچک‌تر شده است )، بعید نیست که یمنی‌ها با به کارگیری تاکتیک‌های نظامی جدیدی، بار دیگر به خاک عربستان نفوذ کرده و برخی از مناطق این کشور را تحت تسلط خود قرار دهند. 

(پی نوشت)
1- فیصل محمد عبد الغفار، الربیع العربی (بهار عربی) نشر و توزیع جنادریه، چاپ اول سال 2015، صفحه‌ی 114
2- کریم الحنکی، "الطبیعة اللصوصیة الوهابیه للحرب علی الیمن" (ماهیت دزدصفتانه‌ی وهابیت در جنگ علیه یمن ) روزنامه‌ی الاخبار لبنان،  13 نوامبر 2015 
https://al-akhbar.com/Opinion/7799
3- Michel Knights, “The Houthi War Machine: From Guerrilla War to State Capture”, Combating Terrorism Center At West Point, September 2018, Volume 11, Issue 8
https://ctc.usma.edu/houthi-war-machine-guerrilla-war-state-capture/
4- Sama’a Al-Hamdani, “Understanding the Houthi Faction in Yemen”, Lawfare, April 7, 2019
https://www.lawfareblog.com/understanding-houthi-faction-yemen
5- 21 سپتامبر، حدیده: دیدار اعضای انجمن علمای یمن و جبهه‌ی بسیج با شیخ محمد علی مرعی  09/04/2017 
http://www.21sep.net/35388
6- خبرگزاری صحافه‌ی یمن:  استان إب به وعده‌های وسوسه انگیز ائتلاف پاسخ داد  16/04/2019
http://www.ypagency.net/154588
7- الجزیره نت،«سال 2014 سال حوثی‌های یمن » 26/12/2014 https://bit.ly/3f9Kf4M
8- هفتمین سپتامبر، «تماس تلفنی سعود فیصل با رئیس جمهور یمن » 09/09/2014
https://bit.ly/1r9TFBV
9- رأی الیوم، «یک مبلغ سعودی: جهاد علیه حوثی‌ها یک واجب شرعی است وهمه‌ی یمنی‌ها باید به این واحب عمل کنند » 22/09/2014
https://bit.ly/38oAEVq
10- الجزیره نت « متن توافق صلح و مشارکت ملی برای پایان دادن به بحران یمن » 22/09/2014
https://bit.ly/3iwV2YU
11- ایلی شلهوب «چگونه مواضع آل‌سعود به سوی جنگ علیه یمن هدایت شد » 17 آوریل 2015
https://al-akhbar.com/Yemen/19257
12- المرصاد، «بازرسی و توقیف هواپیماهای آمریکا در فرودگاه صنعا برای اولین بار، خشم و نگرانی سفیر آمریکا را برانگیخت »
13 دسامبر 2014 
https://bit.ly/3f0mBYH
13- شبکه‌ی العالم: «امضای یک تفاهم نامه در زمینه‌ی حمل و نقل هوایی میان ایران و یمن » 28 فوریه 2015
https://bit.ly/2ZFNPNA
14-المیادین نت « هنگامی که حملات هوایی عربستان به یمن آغاز شد، این کشور، در آستانه‌ی دستیابی به یک توافق سیاسی بود »
14 آوریل 2015
https://bit.ly/3isKg64
15- سی ان ان عربی «خالد بن سلمان: عربستان نخواهد گذاشت حوثی‌ها به حزب‌الله دیگری تبدیل شوند » 16 آگوست 2018
https://cnn.it/31Qukoa
16- Nicholas Dunais, “To End The War In Yemen, Saudi Arabia Must Put Aside Hubris And Revive Tribal Patronage”, September 25, 2019
https://bit.ly/3f0Q1FQ
17- الجزیره نت: « خسارت‌های میلیاردی و تحلیل رفتن توان عربستان در مرداب یمن » 30/09/2019
https://bit.ly/2BGagdw
18- گروه بین‌المللی بحران «اجتناب از درگیری دوباره در یمن » 29 آوریل 2020 
https://bit.ly/2YZcMVm
19- دخالت امارات در یمن از ایفای نقش تا دستیابی به منافع شماره‌ی 36 جولای 2019 مرکز مشاوره‌ی مطالعات و مستند سازی
http://www.dirasat.net/uploads/research/2417861.pdf
20- عمار الأشول «حضور نمادین سودان در یمن برای حفظ آبروی ائتلاف » مانیتور، 3 فوریه‌ی 2020 
https://bit.ly/2CackdF
21- رئیس جمهور کنونی آمریکا دونالد ترامپ، از زمان ورودش به کاخ سفید تا کنون، برای جلوگیری از تلاش‌های کنگره جهت پایان دادن به حمایت آمریکا از ائتلاف تحت فرماندهی سعودی و یا متوقف کردن فروش سلاح به عربستان و امارات، 6 بار از حق وتوی خود استفاده کرده است. برای کسب اطلاعات بیشتر:  https://www.senate.gov/legislative/vetoes/TrumpDJ.htm


تعداد مشاهده: 816