مصاحبه اختصاصی با محمدعبدالسلام قسمت دوم
اشاره
محمد عبدالسلام بن صلاح بن احمد بن عبدالله فلیته در سال 1982 میلادی در شهر صعدهی یمن متولد شد. او هماکنون بهعنوان سخنگوی رسمی انصارالله، رئیس هیأت ملی و همچنین رئیس هیأت مدیرهی شبکهی ماهوارهای المسیرة مشغول فعالیت است.
پدر او قاضی علامه صلاح بن احمد فلیته، یکی از علمای بزرگ مذهب زیدی است.
محمد عبدالسلام، قرآن، تجوید، زبان، فقه و سخنوری را با حضور در کلاسهای پدرش در مسجد بنی معاذ، واقع در استان صعده، آموخته و پس از گذراندن دوران دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کرد. اما مشارکت او در طرح شهید حسین بدر الدین موجب شد تا مانند هزاران تن از جوانان صعده، از ادامهی تحصیل در دانشگاه محروم شود.
در نتیجه، فعالیتهای خود را از طریق ایراد خطبه در روزهای جمعه، اعیاد و دیگر مناسبتها در مسجد جامع منطقهی خود ادامه داد. همچنین از طریق برگزاری سمینارهای هفتگی، ماهانه و سالانه در سراسر کشور، کوشید تا سطح آگاهی و بصیرت مردم کشور خود را بالا ببرد.
وی با کمک تعدادی از فعالان عرصهی رسانه، توانست نقش مؤثری در پایهگذاری فعالیتهای رسانهای انصارالله در جنگ چهارم یمن (2006-2007) ایفا کند. او فعالیتهای رسمی خود را از دفتر رسانهای سید عبدالملک بدرالدین حوثی آغاز کرد و با پذیرفتن سمت سخنگوی رسمی حوثیهای یمن، به چهرهای شناخته شده در رسانههای جهانی مبدّل شد.
در 16 نوامبر سال 2019 میلادی سرلشکر منصور ترکی، سخنگوی رسمی وزارت کشور عربستان سعودی، اعلام کرد که محمد عبدالسلام به همراه سه تن از معاونانش در بمباران روستای قلعهی شهرستان رازح (در جنگ ششم یمن) کشته شده است.
چندی بعد، مقامات یمن نیز در بیانیهای دیگر اعلام کردند که او به همراه 20 تن از فعالان عرصهی رسانه، در بمباران شهرستان ساقین کشته شده است. اما محمد بن عبدالسلام، بلافاصله پس از انتشار بیانیههای فوق، با حضور در شبکههای ماهوارهای خبر کشته شدن خود را تکذیب کرد.
پس از پایان جنگ ششم یمن در فوریهی 2010 و آغاز سال 2011، کانال ماهوارهای المسیرة از سوی محمد عبد السلام تأسیس شد. این کانال ماهوارهای رفته رفته گسترش پیدا کرده و به شبکهی رسانهای المسیرة تبدیل شد. این شبکه، مجموعهای از کانالها، روزنامهها،سایتهای خبری و کانالهای رادیویی را تحت پوشش خود قرار داده است.
عبدالسلام، پژوهشهای رسانهای و سخنرانیهای سیاسی و فرهنگی متعددی را از خود به جای گذاشته و در فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای بسیاری به عنوان نمایندهی انصارالله شرکت داشته است. وی همچنین در مذاکرات متعددی که از سوی ایالات متحده در کشورهای سوئیس، کویت و سوئد برگزار شد، مشارکت داشته و سفرهای گروهی و فردی متعددی به کشورهای منطقه و جهان داشته است.
او معتقد است که تجاوز ظالمانهی نیروهای ائتلاف سعودی به یمن، تبعات فاجعه باری برای ملت یمن داشته است. اما در عین حال دستاوردهای مردم یمن نیز بسیار قابل توجه بوده است. وی در رابطه با نتایج این تجاوزهای ظالمانه میگوید: «تاکنون نه تنها سعودیها و آمریکاییها موفق به دریافت هیچ امتیاز مثبتی در این جنگ نشدهاند بلکه با این جنگ، صلابت و پافشاری ملت یمن بر آرمانهایشان را افزایش دادهاند.»
محمد عبد السلام، مواضع ملت یمن علیه آمریکا و اسرائیل را ثابت قلمداد کرده و ضمن اشاره به نقش جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با استکبار میگوید: «به عقیدهی ما، جمهوری اسلامی ایران در نوک پیکان مبارزه با استکبار قرار دارد.»
فصلنامهی مطالعات سیاست خارجی تهران، در یک نشست دوستانه با این شخصیت سیاسی و رسانهای، پرسشهای متعددی در رابطه با اوضاع سیاسی یمن و همچنین تحولات آیندهی منطقهی غرب آسیا مطرح کرده است.
در شماره گذشته قسمت اول این مصاحبه منتشر شد و اکنون توجه شما را به قسمت دوم این دیدار جلب میکنیم.
فصلنامه: همان طور که میدانید، فصلنامهی تهران، به بررسی مسائل برون مرزی و روابط بینالمللی میپردازد. از این رو بنده به عنوان سردبیر این فصلنامه مایل هستم از آیندهی روابط خارجی یمن با کشورهای جهان و منطقه و به ویژه کشورهای همسایه، مطلع شوم. لطفاً مبانی و اولویتهای یمن در زمینهی سیاست خارجی را بیان نمایید.
محمد عبدالسلام: در ابتدا، اجازه دهید بر این نکته تاکید کنم که به عقیدهی ما جمهوری اسلامی ایران، کشوری مهم، اساسی و پیشتاز در زمینهی مقابله با استکبار است. این لطف بزرگی است که خدای متعال نسبت به ملت بزرگ ایران و نظام پایهگذاری شده از سوی امام خمینی (ره)، مبذول داشته است. خداوند متعال، معارف عظیمی را به امام خمینی (ره) عطا فرمود و سپس با پشتیبانی از این شخصیت بزرگ، عشق به ایشان را در دل ملتهای منطقه افکند.
تا آنجا که بنده به یاد دارم، سید حسین بدرالدین هیچ دیدار یا ارتباطی با امام خمینی (ره) نداشتند. البته پدر مرحوم بنده که از علمای سرشناس زیدیه بودند، پس از پیروزی انقلاب، به ایران سفر کردند و با امام خامنهای که در آن زمان پست ریاست جمهوری را برعهده داشتند، دیدار کردند. این دیدار بیشتر با هدف آشنایی و ابراز ارادت صورت گرفت و جنبهی رسمی نداشت.
هنگامی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، شیعیان یمن این پیروزی را دستاورد بزرگی برای خود قلمداد میکردند. اما با این وجود، ارتباطی میان دو ملت وجود نداشت.
پس از گذشت چندین سال از این انقلاب، سید حسین بدرالدین و دیگر علمای یمن، انقلاب امام خمینی را حرکت عظیمی در راستای مقابله با استکبار دانسته و آن را ادامهی خط امام علی علیهالسلام در زمینهی مبارزه با استکبار و استبداد قلمداد کردند.
بنابراین ما ایران را کشور مهمی در منطقه میدانیم و معتقدیم که ملت ایران، ملتی بزرگ، متمدن و اصیل بوده و از سالهای آغازین اسلام، نقش دینی مهمی ایفا کرده است. علمای جمهوری اسلامی ایران نیز وزنهی مهمی در میان علمای اسلام به شمار میآیند و خدمات ارزشمندی را در زمینهی تاریخ، زبان و ادبیات عرب و علم حدیث ارائه نمودهاند.
امروز هیچ کس نمیتواند نقش مهم ایران را در زمینهی علوم اسلامی، انسانی و تاریخ انکار نماید. در میان علمای غیر شیعهی ایران نیز شخصیتهای بزرگی به چشم میخورد به طوری که بسیاری از بزرگان علم حدیث و تاریخ و نیز علمای صوفیه، سلفیه، اشعریه و ....از دل ملت ایران بیرون آمدهاند.
به عقیدهی ما جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که به دلیل موضعگیریهای درست خود تحت فشار قرار گرفته است، باید از سوی تمام آزادگان جهان مورد حمایت قرار گیرد. حمایتی که با مواضع دینی و اخلاقی ما سازگار باشد. ایران کشوری است که از سوی آمریکا تحریم شده است. به راستی چرا آمریکا ایران را تحریم کرده است؟ چرا شب و روز از مورد هدف قرار دادن ایران سخن میگوید؟ چرا ترامپ در سخنرانیهایش حاکمان کشورهای منطقه را با زشتترین تعابیر توصیف میکند اما ملت ایران را ملتی بزرگ و شایستهی احترام میخواند؟
آمریکا ایران را تهدید بزرگی برای طرحها و برنامههای خود میبیند.
آمریکا و اسرائیل طرحهای ویرانگر و مخربی را در منطقه دنبال میکنند. طرحهایی چون اشغال سرزمینهای اسلامی، نابود کردن فرهنگها و ارزشهای مردم منطقه، تحلیل بردن توان منطقه از طریق وابسته کردن آن به غرب که موجب رخت بر بستن صلح از منطقه خواهد شد. از این رو، من بر این باور هستم که روابط یمن با این محور در آینده بهتر و مستحکم تر خواهد شد. بگذارید این نکته را به شما برادر بزرگوار عرض کنم که هدف اصلی از جنگهایی که بر یمن تحمیل شده است جدا کردن ما از ایران است. حمایتهای ما از این آرمان بر حق، آنها را خشمگین کرده است. آمریکا و هم پیمانانش به ما میگویند: «ما با شما هیچ مشکل فکری نداریم. تنها چیزی که از شما میخواهیم این است که اقدامی علیه اسرائیل انجام ندهید.» البته آنها شجاعتِ به زبان آوردن این سخن را ندارند اما عملکردشان نشان دهندهی این سخن است. آمریکا و اسرائیل تحمل دیدن اینکه ما در رابطه با مسائل منطقه، مواضع مستقلی داشته باشیم ندارند. آنها میخواهند ما همیشه کشوری وابسته باشیم.
بنابراین به عقیدهی ما کشورهای همســـــایه باید از تلاشهـــــای طرفهایی که میخواهند ایران را به جای اسرائیل به عنوان دشمن کشورهای منطقه جلوه دهند، آگاهی داشته باشند.
در یمن نیز شاهد نمونهی کوچکی از این تلاشها هستیم. به عنوان مثال مسألهی نژاد پرستی که دشمنان یمن در حال دامن زدن به آن هستند، نمونهای از این تلاشها است. در لبنان نیز شاهد همین تلاشها علیه حزبالله هستیم. چرا که این حزبِ باعظمت، به لطف رهنمودهای رهبر عظیمش توانست صهیونیستها را از جنوب لبنان بیرون براند و به الگوی کمنظیری در محور مقاومت مبدل شود. این نیز یکی از دلایل محکمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. بگذارید در اینجا به یکی از سخنان شهید سید حسین بدرالدین اشاره کنم. ایشان فرمودند: «ایران حجت خدا بر دولتهای حاکم در منطقه و حزب الله نیز حجت خدا بر ملتهای منطقه به شمار میآیند.»
در حقیقت شهید سید حسین بدرالدین به دولتهایی که میپرسند چه بکنیم؟ فرمودهاند: «به ایران نگاه کنید و از آن الگو بگیرید.» همچنین به ملتهایی که میپرسند: «چه بکنیم؟» فرموده است: «به حزبالله نگاه کنید و از آن الگو بگیرید.»
بنابراین جمهوری اسلامی ایران، چراغی است که کشورها را به سوی جنبش و تحرک هدایت میکند و به آنها میآموزد که در برابر آمریکا و دیگر ابرقدرتها ابراز عجز و ناتوانی نکنند.
سید حسین، شخصیت امام خمینی (ره) را اینگونه توصیف میکرد: «امام خمینی امام اهل حق بوده و دعای او مستجاب است.»
در روزهای جنگ ایران و عراق نیز سید حسین فرمودند: «کسانی که علیه این مرد بزرگ قیام نمودهاند مغلوب خواهند شد. زیرا انقلاب او از خواستگاه حق بوده و سخن او نیز حق است.
همچنین شهید بدرالدین در یکی از سخنرانیهای خود به مناسبت روز جهانی قدس که حدود 18 سال (تقریبا در سال 2003) از آن میگذرد به تمام جزئیات این روز اشاره کرده و فرمودند: «امام خمینی، این مرد بزرگ، ما را به گرامی داشتن روز جهانی قدس فرا خواندهاند و ما به این دعوت لبیک میگوییم.»
فکرش را بکنید! در یک شب تاریک و در یک شهر کوچک در استان عمران، سید حسین با ایراد یک سخنرانی، روز جهانی قدس را گرامی میدارد و به ندای ایران لبیک میگوید بدون اینکه شما اطلاعی از این موضوع داشته باشید. سیدحسین وظیفهی خود میدانست که در شرایطی که سایر ملتها در خواب غفلت به سر میبردند به این فراخوان امام لبیک بگوید. ایشان بر این باور بودند که اجابت دعوت امام به نفع ما است. چرا که این دعوت با برنامهی قرآن و انبیای الهی در زمین سازگار است. به همین دلیل ما همچنان بر مواضع خود نسبت به ایران پافشاری داریم و معتقدیم که روابط ما با ایران در آینده مستحکمتر خواهد شد و ما هرگز حاضر نیستیم از مبانی دینی و همچنین کرامت خود در این زمینه دست برداریم. معیاری که خداوند متعال به ما عطا فرموده است با محاسبات سیاسی امروز متفاوت است. ما در محضر خدای متعال هستیم. قرآن کریم به ما دستور داده است که به ریسمان الهی چنگ بزنیم و برادران مؤمنمان را یاری کنیم «یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا، یَا وَیْلَتَىٰ لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلاً لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا» فرقان -27-29
«و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید:ای کاش من (در دنیا) با رسول خدا راهی (برای دوستی و طاعت) پیش میگرفتم.ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است!»
ما راه حق را ادامه خواهیم داد و با رسول خدا و خاندان مجاهد، شکیبا و راستگوی او راه دوستی و طاعت را پیش خواهیم گرفت. هر کس در این مسیر گام برندارد (حتی اگر از خاندان پیامبر هم باشد) دوست و یاور اسرائیل و آمریکا خواهد بود و ما او را دشمن خود قلمداد خواهیم کرد. به عقیدهی ما این یک موضع اخلاقی، ملی و دینی است و امیدواریم که خدای متعال از ما قبول نماید و پیامبر او نیز از ما راضی باشد.
البته علاوه بر جنبهی دینی و اخلاقی مذکور، مصلحت ما به عنوان امت اسلامی نیز اقتضا میکند که با کشورهایی که به خود و همپیمانانشان احترام میگذارند و از حق و حقیقت نیز دفاع میکنند رابطهی دوستی برقرار کنیم. ما از ایران و دیگر همپیمانانمان جز یاری و خدمت ندیدیم. آنها همواره با نهایت ادب، لطافت و صداقت با ما رفتار کردهاند و به تحلیلها و تصمیمهای ما احترام گذاشته اند. زیرا آنها میدانند که ما آزادانه میاندیشیم و مواضعمان را از خاستگاه ایمان به خدا اتخاذ میکنیم. گاهی نیز ممکن است که ارزیابی و تحلیل ما نسبت به رویدادهای پیرامونمان با دیگر همپیمانانمان متفاوت باشد، که این مسأله در میان اعضای یک خانواده امری کاملا طبیعی است و مشکلی ایجاد نمیکند. زیرا این اختلاف نظرها هیچ گاه موجب نمیشود تا ما مسلمانان شریف و مجاهد را دشمن خود بدانیم یا اسرائیل را دوست خود قلمداد کنیم. خداوند سبحان را شاهد میگیریم که تا زندهایم و نفس میکشیم از این اصول دست بر نخواهیم داشت. بگذارید هر چه میخواهند بگویند و هر طور میخواهند بیندیشند. این شعار ما است و ما از آن دست بر نخواهیم داشت.
فصلنامه: شما بارها دربارهی ایران و نقش منطقهای آن سخن گفته اید به نظر شما آمریکا چه مواضع نادرستی در مورد ایران اتخاذ کرده است؟ ایالات متحده شب و روز میکوشد تا ایران را به عنوان عامل اصلی خشونت و بی ثباتی در منطقه معرفی نماید. نظر شما در مورد این مواضع چیست؟
محمد عبدالسلام: همان طور که میدانید دشمنان ما شباهت بسیاری به مردمان زمان پیامبران الهی دارند. هنگامی که پیامبران دعوت خود را آغاز میکردند، مردم به آنها میگفتند شما پیام خوبی را برای ما نیاوردهاید: « أَجِئْتَنَا لِتَأْفِکَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ» آنها گفتند: «آیا آمدهای که ما را (با دروغهایت) از معبودانمان بازگردانی؟! اگر راست میگویی عذابی را که به ما وعده میدهی بیاور!»
میگفتند شما برای ما پیام خوبی نیاوردهاید. شیوهی آنها در تعامل با پیامبرانشان اینگونه بود. از اینرو، ما به اظهارات ترامپ اهمیت نمیدهیم. زیرا منبع شرارت دانستن ایران باوری کاملاً اشتباه است. همچنین منبع شرارت خواندن ایران از سوی ایالت متحده، نشان دهندهی شریف بودن کشور ایران و ملت آن است. این که آمریکا و اسرائیل ایران را تهدیدی برای خود میدانند، نشان دهندهی این است که ایران در مسیر درستی در حال حرکت است.
چرا که امام خمینی (ره) فرمودهاند: «اگر آمریکا مرا میستود، در عملکرد خود شک میکردم.» ما نمیخواهیم که آمریکا نسبت به ما اعلام رضایت کند. مواضع مقامات آمریکایی هیچ آسیبی به ما نخواهد رساند. آنها خطاب به ما مردم یمن میگویند شما مزدورید، شما جیره خوارید. این سخنان برای ما اهمیتی ندارد. زیرا ما ازعملکرد خود آگاهیم و این تهمتها را باور نمیکنیم. ادعاهای آمریکا به هیچ وجه مواضع ما را تغییر نخواهد داد. زیرا کسی که مردم بیگناه را با گلوله و بمب به قتل میرساند، تهمت زدن و دروغ پردازی برای او هیچ قبحی نخواهد داشت. کسانی که ملت ایران را سی سال تحت فشار تحریم قرار دادهاند و با سنگ اندازی و مانعتراشی مانع از پیشرفت و موفقیت این کشور شدهاند، طبیعی است که این کشور را منبع شرارت قلمداد کنند. ما از ترامپ پیروی نمیکنیم و سخنان او را غیرقابلقبول میدانیم. ما هرگز آمریکا را الگو و سرمشق خود تلقی نخواهیم کرد بلکه بر اساس تعبیر شهید سید حسین بدرالدین آمریکا از نظر ما پر کاهی بیش نیست. آمریکایی که آن را ابرقدرت جهان میپندارید در نگاه ما پر کاهی بیش نیست. زیرا خداوند قدیر و توانا با ماست.
بگذارید ترامپ هر چه میخواهد بگوید. خداوند متعال پیامبران خود را این گونه توصیف کرده است: «وَ کَذالِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً مِنَ الْمُجْرِمِینَ وَ کَفى بِرَبِّکَهادِیاً وَ نَصِیراً»
«(آری،) این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم؛ امّا (برای تو) همین بس که پروردگارتهادی و یاور (تو) باشد!»
قرآن کریم یهودیان و مسیحیان پلیدی که به مبارزه با دین اسلام برمیخیزند را دشمن میخواند و میفرماید: آنها خیرخواه شما نیستد.
«مَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»
«کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص میدهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.»
بنابراین هنگامی که مقامات آلسعود ما را دشمن میخوانند، به آنها میگوییم. آری! ما دشمن شماییم چون شما با ما دشمنی کردهاید.
ما بر این باوریم که مواضع ایران کاملاً درست و تأثیرگذار بوده است. مواضع ایران همواره محکم و عزتمندانه بوده است و ما در برابر هر نوع دشمنی و تجاوزی در کنار ایران خواهیم ایستاد. چه این دشمنی اقتصادی و سیاسی باشد و چه نظامی.
ما معتقدیم که ایران مثال روشنی برای جبههی حق است. ایران تنها کشور اسلامیای است که در برابر آمریکا و اسرائیل ایستاده است. شما بگویید آمریکا با کدام یک از کشورهای منطقه به اندازهی ایران دشمنی کرده است؟ آیا آمریکا هیچ کشوری را به اندازهی ایران خصم خود دانسته است؟ آیا دلیل دشمنی مسؤولان آمریکایی با ایران این است که آنها ملت ایران را شریف و با عظمت نمیدانند؟ هرگز! آنها با ایران دشمنی میکنند، چون این کشور در برابر منافع مجرمانهی آنها در منطقه ایستاده است و مانع اجرای طرحهای جنایتکارانهی آنها در منطقه میشود. چون از آرمان فلسطین دفاع میکند و اسرائیل را غدهی سرطانی میداند. چون از مستضعفین جهان حمایت میکند. چون از مقاومان آزادهی جهان پشتیبانی میکند. از این رو، ما معتقدیم که سخنان آمریکاییها هیچ گزندی به ایران نخواهد رساند. بلکه دلیل روشنی بر حقانیت این کشور است.
فصلنامه: فکر میکنم دیداری که اخیراً با امام خامنهای داشتید، اولین دیدار شما با ایشان بود. لطفاً احساس و ذهنیت خود را نسبت به این دیدار بیان نمایید
محمد عبدالسلام: این دیدار با هماهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت. ما پیامی از سید عبدالملک بدر الدین حوثی به همراه داشتیم که خدمت ایشان قرائت کردیم. بی شک یکی از جنبههای مثبت سفر ما به ایران دیدار با ایشان بود. هنگامی که ما از ایران سخن میگوییم در درجهی اول سخن از ایشان به میان میآید. در حقیقت سخن گفتن ما از ایران به دلیل وجود افرادی است که در این کشور به دنبال برپایی عدل و دفاع از حقیقت هستند. هنگامی که خدمت امام خامنهای رسیدیم، ایشان استقبال گرم و شایستهای از ما کردند و رهنمودهای ارزشمندی را بیان فرمودند. همچنین از ما درخواست کردند که سلامشان را به سید عبدالملک بدرالدین و تمام مجاهدان یمن برسانیم. در این دیدار، سخنی از این مرد بزرگوار و آگاه شنیدم که ملت یمن سزاوار شنیدن آن هستند. ایشان ضمن اشاره به ضرورت وحدت و ثبات در یمن بر اهمیت صف آرایی ملت یمن در مقابله با متجاوزان تاکید کردند و افزودند: کشور یمن دارای تمدنی حقیقی است و ملت بزرگ آن از تاریخی ریشه دار بهره مند است.
همچنین ایشان ضمن اشاره به دلاوریهای ملت یمن در این جنگ ظالمانه، نسبت به کشتاری که یک روز قبل از این دیدار رخ داده بود، ابراز تاسف کردند و فرمودند: «این کشتارها بسیار مرا اندوهگین میکند.»
ایشان در رابطه با جنگی که به ملت یمن تحمیل شده است نیز فرمودند: «برای ملت یمن آرزوی پیروزی دارم و معتقدم که ملت یمن حتماً در این جنگ پیروز خواهد شد.»
ایشان یک عارف ربانی بزرگ است که در برابر قلدری و سلطه طلبی ابرقدرتها ایستادگی کرده است. هنگامی که به حضور عالم بزرگ و مجاهدی با این مقام و منزلت مشرف میشوی، قطعاً احساس متفاوتی خواهی داشت. این احساس هیچ گاه در دیدار با پادشاهان و یا مردمی که از آمریکا و اسرائیل بیشتر از خدا میترسند، وجود ندارد.
ما به دیدار مردی رفتیم که جز خدا از هیچ کس نمیترسد.
این مهمترین نکتهی دیدار مذکور بود. ما به دیدار یکی از بزرگان خاندان پیامبر رفتیم که مبارزه با دشمنان اسلام را ضروری دانسته و از آرمانهای امت و ملت یمن دفاع میکند. ما از ایشان جز تأیید، تشویق، ستایش و احترام به ملت یمن و رهبر بزرگ آن سید عبدالملک بدرالدین حوثی نشنیدیم. ایشان رهبر یمن را مردی لبریز از ایمان توصیف کرده و سخنان ایشان را سخنانی ربانی خواندند و افزودند: این رهبر بزرگ، مواضع ملت یمن را به میزان قابل توجهی ارتقا بخشیده و یمن را در سطح کشورهایی که از مواضع اخلاقی شرافتمندانهای برخوردارند، قرار داده است.
مشرف شدن به محضر امام خامنهای، این مرد بزرگ و با ایمان، فرصت بسیار مغتنمی بود.
افتخار حقیقی، دیدار با چنین مردان مؤمنی است که در خط مقدم جهاد ایستاده اند، نه دیدار با گردنکشان و ستمگران.
در این دیدار، ایشان شخصیت علامه بدرالدین حوثی را مورد ستایش قرار داده و فرمودند که در زمان حضور سید بدرالدین در ایران، با او و تعدادی از علمای یمن ملاقات داشته است و در همان زمان نیز سید بدرالدین، تأکید بسیاری بر مسألهی جهاد و نیز ضرورت توجه به خطبههای امام علی علیه السلام داشتهاند.
همچنین امام خامنهای نسبت به علمای یمن ابراز ارادت کرده و تاریخ و فرهنگ ملت یمن را نیز مورد ستایش قرار دادند.
نکتهی جالب توجه دیگر این دیدار، اشعار فراوانی بود که ایشان دربارهی ملت یمن میخواندند. از این رو، این دیدار دایرةالمعارف کاملی بود که در آن اندیشهها و نظرات فوقالعادهای را شنیدیم.
ما با اطراف سیاسی بسیاری دیدار داریم. اما دیدار با امام خامنهای برای ما اهمیت ویژهای داشت. چرا که ایشان با تمام طرفهای محور مقاومت دیدار داشته اند.
فصلنامه: درست است که سید عبدالملک حوثی رهبر جنبش انصارالله است اما به عقیدهی بنده، ایشان همچنان فردی ناشناختهاند و اندیشههای ایشان هنوز در دنیا شناخته نشده است. همچنین نسل جوان هنوز با اندیشهها و نظرات ایشان در رابطه با شرایط سیاسی منطقه، آشنا نشدهاند.
محمد عبدالسلام: بله!کاملاً درست است. سید عبدالملک بدرالدین، فرزند علامهی مجاهد بدرالدین ابن عمیدالدین حوثی هستند و نسب ایشان به امام حسن مجتبی علیه السلام باز میگردد.
بنده سید عبدالملک را از نزدیک میشناسم. زیرا در مراکز تابستانی با ایشان همکار بودم. پدر ایشان نیز در برخی از مناطق خولان، فعالیت داشتند.
سید عبدالملک از همان زمان، اهمیت زیادی برای علم قائل بودند و به همراه پدرشان، در تمام عرصههای علمی و تربیتی حضور داشتند. هنگامی که سید حسین بدرالدین طرح قرآنی خود را آغاز کرد، سید عبدالملک جزو اولین افرادی بود که در منطقهی جمعه (از توابع استان صعده)، با این طرح قرآنی همراهی کرد. جمعه، در کوههای غربی مشرف بر دریای سرخ و در منطقهای به نام خولان ابن عامر قرار دارد. شهرستانهای ساقین، حیدان و ظاهر (ملاحق) نیز در همین منطقه قرار دارند.
هنگامی که سید حسین بدرالدین به شهادت رسید، سید عبدالملک مسؤولیت ادامه دادن این طرح را در شرایط بسیار دشواری بر عهده گرفت. سید حسین در شرایطی به شهادت رسید که طرح ایشان هنوز بسیار نوپا بود و ما نیز از سازماندهی مورد قبولی برخوردار نبودیم و به جز ایمان به خدا و روحیهی بالا، هیچ چیز دیگری نداشتیم.
سید عبدالملک در ابتدا فعالیتهای خود را در شهرستانهای صعده آغاز کردند و در نهایت به همراه پدرشان در منطقهی نشور (واقع در حومهی شرقی صعده) مستقر شدند و به همراه شیخ عبدالله عیضا رضاوی که از طرفداران و حامیان سید حسین بدرالدین بود، جلب و جذب نیروهای مردمی را آغاز کردند.
با آغاز جنگ دوم و ورود نیروهای رژیم حاکم به منطقهی نشور، سید عبدالملک به منطقهای به نام مطره سفر کردند. مطره در کوههای دور افتاده و گستردهی شمال استان صعده قرار دارد. با وجود اینکه سید عبدالملک در آن زمان کم سن و سال بودند، اما توانستند با حکمت، بصیرت و ذکاوتمندی خود، بسیاری از اندیشمندان، فرهیختگان، علما و فرزندانشان را جذب نموده و با ایجاد بصیرت لازم در آنها، زمینه را برای جنبش خود آغاز کنند. ایشان توانستند در آن کوههای بی آب و علف، هستههای جنبش خود را ایجاد کنند. در آن زمان ما جز تعداد اندکی خودرو، هیچ امکانات دیگری نداشتیم. حتی نشستهایمان را در کنار درهها برگزار میکردیم. جوانان ضحیان، بنی معاد، صعده، خولان، راضع، مروان، صنعا و ذمار دسته دسته نزد سید عبدالملک میآمدند و به خیل طرفدران او میپیوستند.
سپس ایشان برنامهی آموزش نظامی را آغاز کردند. در همین زمان جنگ سوم آغاز شد. در این جنگ، سید بدرالدین، مدیریت خود را به طور جدی آغاز کرد زیرا در جنگ دوم هنوز جایگاه سید عبدالملک تثبیت نشده بود. سید عبدالملک مرد با برکتی است و رابطهی او با خداوند بسیار مستحکم است. با آغاز جنگ سوم، فعالیتهای رسانهای خود را آغاز کردیم و به تدریج امکانات خود را نیز گسترش دادیم.
چرا که مردم با فعالیتهای ما آشنا شده و همکاری و همراهی قابل توجهی با ما داشتند. به همین دلیل توانستیم پس از پیگیری موضوع زندانیان، آنها را طی چند مرحله آزاد نماییم.
سپس جنگ چهارم آغاز شد این جنگ بسیار گسترده بود و شعلههای آن بسیاری از مناطق یمن را در بر گرفت. اما ما توانستیم با ایجاد کمینهای متعدد در کوهها و اطراف صعده، نیروهای رژیم حاکم را مورد هدف قرار دهیم. همزمان با اقدامات نظامی مذکور، فعالیتهای رسانهای ما نیز در حال گسترش بود. این جنگ در نهایت با میانجیگری کشور قطر به پایان رسید.
پس از پایان این جنگ، فعالیتهای انصارالله افزایش یافته و ارتباط نزدیکتر و گستردهتری را با مردم برقرار کرد و در نتیجه جوانان بیشتری به این جنبش پیوستند. بسیاری از زندانیانی که در دوران سید حسین بدرالدین به دلیل سَردادن شعارهای سیاسی ضد رژیم حاکم، بازداشت شده بودند نیز پس از جنگ چهارم آزاد شدند.
پس از افزایش طرفداران مردمی این جنبش، موضوع آموزش نظامی آنها و نیز توسعهی تجهیزات نظامی، را به طور جدیتری پیگیری کرده و توانستیم پروژهی ایجاد چند کارگاه صنعتی را آغاز کنیم تا از این طریق مقدمات حفاظت از جان، آبرو و دین خود را فراهم کرده و از زنان، کودکان، اصول و ارزشهای خود در برابر هر تجاوزی حفاظت کنیم.
این مرد بزرگ، با تمام اخلاص، صداقــــت، پرهیـــــزگاری، همت، بصیرت و توفیقی که خداوند به او عطا کرده بود، حرکت خود را در این مسیر ادامه داد تا اینکه جنگ پنجم آغاز شد.
ما در این جنگ با توطئههای متعددی روبرو شدیم. دلیل آغاز جنگ چهارم، سیاسی بود. زیرا دشمن ادعا میکرد که ما یهودیان منطقهی آل سالم را مورد هدف قرار دادهایم و ما این دروغ رسانهای را چندین بار تکذیب کردیم.
جنگ پنجم نیز به بهانهی انفجار مسجد بن سلمان آغاز شد. در آن زمان، رژیم حاکم میکوشید برای مردم این تصور را ایجاد کند که ما به دنبال منفجر کردن مساجد هستیم.
ما در جنگ پنجم توانستیم تا منطقهی بنی حشیش پیشروی کنیم و با قطع کردن مسیر سفیان، جبههی اول دشمن که نیروهای رژیم از طریق آن وارد مران شده بودند را نیز تحت تسلط خود قرار دهیم.
جنگ پنجم، سه ماه به طول انجامید و ما توانستیم از طریق فشارهای نظامی، دشمن را وادار به عقبنشینی کنیم.
بین دو جنگ پنجم و ششم، شاهد گشایش بسیار بزرگی بودیم. در این بازهی زمانی، محبوبیت سید عبدالملک در میان مردم بسیار افزایش یافت، و ایشان توانستند با اخلاق، حکمت و سخنرانیهای جذاب خود بسیاری از مردم را شیفتهی اندیشهی خود نمایند. در این بازه، شرایط نسبتاً قابل قبول بود تا اینکه توطئهی مورد هدف قرار گرفتن پزشکان آلمانی در صعده آغاز شد. اگر به یاد داشته باشید، مسألهی مورد هدف قرار گرفتن پزشکان آلمانی، توطئهی بسیار خطرناکی بود. ما از زمان جنگ پنجم، دارای دفتر رسانهای بودیم. زیرا سید عبدالملک دارای بصیرتی الهی بود و با فعالیتهای رسانهای به دور از هرگونه جمود و تعصب برخورد میکرد. ایشان به همهی افراد احترام میگذاشت و هیچ کس را تحقیر نمیکرد بلکه همواره، افراد فعال را تشویق میکرد و آنها را مورد حمایت قرار میداد. بنده معتقدم که سید عبدالملک با خلق و خوی والای خود میتواند مجموعههای گستردهای را مدیریت نماید.
جنگ ششم، بزرگترین و مهمترین جنگ ما با نیروهای رژیم سابق بود. زیرا آنها میخواستند با این جنگ، کار ما را یکسره کنند. از این رو، پس از گذشت مدتی از جنگ، عربستان نیز مداخله خود را آغاز کرد تا بتواند پس از تحلیل رفتن توان نیروهای ما، ضربهی نهایی خود را وارد نماید. ما در این جنگها نه خودرویی داشتیم و نه خانه یا مکانی برای مستقر شدن. حتی یک آرپی جی و مسلسل هم نداشتیم.
ما در دفتر رسانهای، فقط یک پست الکترونیکی داشتیم. فکرش را بکنید تنها دارایی دفتر رسانهای سید عبدالملک بدرالدین، پست الکترونیکی و یک دستگاه برای پخش سخنان سید و همچنین تعداد اندکی دوربین بود. در آن زمان اگر کسی تلفن همراه داشت، گویی مالک یک شبکهی تلویزیونی است.
در این مرحله، سید عبدالملک توانستند به تدریج امکانات مورد نیاز را فراهم کرده و زمینهی کسب آمادگیهای علمی، معرفتی، نظامی، سیاسی و گفتمانی را برای نیروهای خود فراهم آورند.
من معتقدم که این مرد، نعمت بزرگی برای ملت یمن است. ایشان به رشد معنوی مردم و پیروانشان بسیار اهمیت میورزند و برای آمادهسازی و آموزش دادن به آنها بسیار تلاش میکنند. رفتارشان با مردم، همواره همراه با رأفت و رحمت بوده است. به فقرا و بیچارگان بسیار اهمیت میدهند و برای همه طلب خیر میکنند. همواره با همپیمانانشان با صداقت رفتار میکنند و هیچگاه در توافقهایشان از حیله و نیرنگ استفاده نمیکنند. از زمانی که انصارالله در ادارهی امور کشور فعالیت دارد نیز همواره ایشان با اخلاق نیکشان الگویی برای ما بودهاند.
ایشان در زمینهی مسائل منطقهای صاحب نظر هستند و معتقدند که دفاع از حق (هر جای جهان که باشد) و نیز حمایت از مومنان جهان وظیفهی ماست. بنده با سید عبدالملک دربارهی بیشتر نکاتی که در این مصاحبه خدمت شما عرض کردم بحث و گفتوگو کرده ام. به عقیدهی ایشان جنبشی را که شهید سید حسین بدرالدین آغاز کردند اندیشهی ملت یمن را به طور قابل توجهی ارتقا بخشید و به ما آموخت که باید مسیر حرکت خود را از قرآن کریم الهام بگیریم.
سید عبدالملک توانایی بسیار بالایی در زمینهی تعامل با دوستان و دشمنان دارد و ما این توانایی را از نزدیک لمس کردهایم. همان طور که عرض کردم ایشان برای ارتقا بخشیدن به امکانات و بالا بردن سطح آگاهی و توانایی جسمی مردم بسیار میکوشند.
ایشان همواره این دعای امام زینالعابدین را بر زبان جاری میکنند که خدایا ایمان ما را به کامل ترین ایمان برسان و نیتهای ما را به بهترین نیتها تبدیل فرما. چرا که انجام عمل صالح بهترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم و نیت پاک و خالص بهترین اندیشهای است که میتوانیم داشته باشیم.
سید عبدالملک با چنین اندیشهای جنبش ایمانی خود را پیش میبرد و خدا را شکر که ما فرصت کافی برای بیان این نکات پیدا کردیم. البته باید نکاتی که عرض شد را با تمرکز بیشتری آماده میکردم تا حق مطلب ادا شود.
فصلنامه: بسیار سپاسگزارم. اجازه بفرمایید به موضوع پیشین بازگردیم. نظر شما دربارهی نقش ایران در حمایت از مقاومت اسلامی در منطقه و ارتقا بخشیدن به تواناییهای آن چیست؟
محمد عبدالسلام: ایران نقشی محوری و مهمی را در این زمینه ایفا میکند و این، کاملاً روشن و آشکار است. ایران همواره پشتیبان حزبالله لبنان، حماس، جنبش جهاد اسلامی و دیگر نیروهای مقاومت بوده است. نیروهای مقاومت یمن نیز در تمام زمینهها از حمایتهای ایران بهرهمند شدهاند. به عقیدهی ما ایران توانسته است از طریق حمایت گستردهی خود از محور مقاومت، در برابر چالشها ایستادگی کند.
به کشور سوریه نگاه کنید. چه کسانی در برابر طمع ورزیهای آمریکا، اسرائیل و عربستان ایستادگی کردند؟ مگر ایران و عراق نبودند؟ آیا نمیدانید که داعش تا مرز تسلط بر عراق پیش رفت؟ من در سال 2013 به صورت رسمی به عراق رفتم و در سامرا حاج قاسم را زیارت کردم. به دلیل تیراندازیهای زیاد مجبور بودیم با خودروی زرهی به آنجا برویم. صدای توپ و گلوله را میشنیدم. وقتی حاج قاسم وارد شد، لباسهایش غرق خاک بود. از ایشان و همراهانشان پرسیدیم که از کجا آمده اید؟ گفتند ما مشغول نبرد با داعش بودیم. آنها تا نزدیکی بغداد پیشروی کرده و مسیر زائران نجف و کربلا را بسته بودند. بله! این ایران بود که داعش را از عراق بیرون راند. ما باید به دور از سیاست و نیرنگ سخن بگوییم و حق هر فردی را ادا کنیم. حاج قاسم برای نجات دادن مظلومان به عراق رفت و توانست داعش و آمریکا را از عراق بیرون براند. حاج قاسم آن شب به ما گفت که بالگردهای آمریکایی به بهانهی ارائهی کمکهای انسان دوستانه به نیروهای داعش سلاح و مهمات رساندهاند.
همچنین ایران در حمایت از لبنان و یمن نیز نقش مهمی را ایفا کرده است. نقش ایران در حمایت از مقاومت یک نقش حقیقی و مؤثر و برخاسته از دلیل و منطق بوده است. درست است که ایران برای حمایت از محور مقاومت هزینههای گزافی را متحمل شده است اما به عقیدهی ما این حمایتها باعث افتخار ایران بوده و خیر و برکت فراوانی را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد.
ایران در زمینههای رسانهای و سیاسی نیز کمکهای شایانی را به نیروهای مقاومت ارائه داده است.
به جرأت میتوان گفت که ایران در تمام زمینههایی که توان حمایت و پیشتیبانی داشته است، از هیچ کمکی دریغ نکرده است. به همین دلیل ما معتقدیم که نقش ایران در حمایت از مقاومت بسیار، مهم، اساسی و راهبردی بوده است.
فصلنامه: به موضوع داعش اشاره فرمودید دیدگاهتان دربارهی ریشههای فکری گروههای تروریستی در منطقه چیست و چگونه میتوان با اندیشهی تروریستی در منطقه مقابله کرد و ریشهی فکری افراطی گری را خشکاند؟
محمد عبدالسلام: ما بر این باوریم که القاعده و داعش ساختهی دست آمریکا هستند. در حقیقت آمریکا از طریق همپیمانان جنایتکار خود مانند رژیم آل سعود، این گروههای تروریستی را ایجاد کرده است. اگر بخواهیم نیروهای داعش در یمن را توصیف کنیم باید بگوییم که آنها دقیقاً مانند نیروهای القاعده در سوریه هستند. ما در این باره اطلاعات دقیقی داریم. آیا باور میکنید که پرچم داعش بر بام برخی بانکها و ارگانهای موجود در جنوب یمن نصب شده است و در آنجا برای خود پایگاههای آموزش نظامی ایجاد کردهاند؟! فکرش را بکنید! داعش توانسته است مساحت گستردهای از مناطق جنوبی را برای فعالیت و آموزش نظامی تصاحب کند.
البته آمریکا برای فریب افکار عمومی گاهی با هواپیماهای بدون سرنشین خود عملیاتهایی علیه القاعده و داعش انجام میدهد. اما حقیقت چیز دیگری است. ببینید آمریکاییها چگونه با ما مبارزه میکنند. ما شب و روز زیر فشار محاصره و حملات ویرانگر آنها هستیم. اما داعش و القاعده هیچگاه تحت چنین محاصره و فشاری قرار نگرفته اند. آنها به نیروهای داعش اجازه میدهند که به راحتی از ترکیه به جنوب یمن بیایند و از آنجا با آزادی کامل به سوریه بروند.
یکی از نویسندگان آمریکایی میگوید: آمریکا با القاعده مانند یک گربه رفتار میکند. در ابتدا گربه را گرسنه میکند و وقتی گرسنگی او را بیتاب کرد، قفسش را به روی سومالی یا یمن باز میکند.
همهی ما میدانیم که این نیروها زادهی اندیشهی تکفیری حاکم بر رژیم وهابی آل سعود هستند. رژیم آل سعود خالق تروریسم است و تروریسم نیز خالق داعش.
ممکن است برخی بگویند که اگر عربستان سعودی، عامل ایجاد داعش است پس چرا مدتی با آنها جنگید؟ پاسخ این است که عربستان تنها وقتی با آنها میجنگد که پایشان را از گلیم خود فراتر بگذارند و برای دستیابی به خلافت اسلامی، با عربستان وارد رقابت شوند. در غیر صورت عربستان از آنها حمایت میکند.
ما در یمن شاهد هستیم که چگونه داعش و عربستان در جنگ با ما همکاری میکنند.
آیا میدانید که برخی از شهرهای استان بیضا تحت تسلط القاعده قرار دارد و جنگندههای سعودی از آسمان این شهرها بدون هیچ درگیری عبور میکنند و ما را بمباران میکنند. به هیچوجه جنگندههای سعودی این شهرستانها را مورد هدف قرار نمیدهند. نیروهای القاعده به راحتی در این شهرها رفت و آمد میکنند و هیچ خطری از سوی عربستان آنها را تهدید نمیکند. ما بارها از طریق رسانهها نسبت به این موضوع هشدار دادهایم. حتی از شبکههای اجتماعی و فیسبوک نیز برای رساندن پیام خود استفاده کردهایم. آنها میخواهند گروههای تروریستی، درگیری خود را با نیروهای مقاومت ادامه دهند. آیا شما فکر میکنید داعش در عراق از سوی آمریکا پشتیبانی نمیشد؟ آیا آمریکا از داعش و جبهه النصره در سوریه به صورت علنی حمایت نمیکرد؟
آیا ملتها نمیبینند که چگونه اسرائیل حزب الله را در هر نقطهای مورد هدف قرار میدهد و نیروهای آن را در هر جایی زیر نظر قرار میدهد اما هرگز با القاعده و داعش اینگونه رفتار نمیکند.
آیا آنها بسیاری از فرماندهان بزرگ محور مقاومت از جمله حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی مهندس، صالح صماد، سید حسین بدرالدین حوثی، شیخ نمر، عماد مغنیه و بسیاری از علما و فرماندهان دیگر مقاومت را مورد هدف قرار ندادند؟
کجا آمریکاییها نیروهای تروریستی مذکور را مورد هدف قرار دادهاند؟ گاهی آمریکا از سر ناچاری یکی از مهرههای سوختهی تروریستها را به قتل میرساند تا افکار عمومی را فریب داده و زمینه را برای ادامه یافتن درگیریها فراهم کند.
آمریکاییها به دنبال ادامه یافتن جنگ ضد تروریسم هستند. زیرا این مسأله بهانهای است که از آن برای اشغال کردن عراق و افغانستان استفاده کردهاند و میخواهند با همین بهانه سوریه را نیز تحت اشغال خود قرار دهند و از این طریق ثروتهای امت را به یغما ببرند.
از دیگر مصادیق سوء استفادهی آمریکا از حضور نیروهای تروریستی در منطقه، ایجاد رعب و وحشت در کشورهای خلیج و دیگر کشورهای عربی است.
فکرش را بکنید سیآی ای(سیا) توانست به بهانهی تروریسم، دفتری در صنعا باز کند. سفارت آمریکا در صنعا نیز به همین بهانه گسترش پیدا کرد. همچنین آمریکا 120 سرباز آمریکایی را به بهانهی خطر تروریسم در یمن مستقر کرد. اگر پایگاههای تروریستی آمریکا را برای شما نام ببرم خواهید فهمید که تروریسم ساختهی دست آمریکاییهاست.
تروریستها در دو عرصهی جنگ فکری و نظامی مشغول فعالیت هستند که در زمینهی نظامی کاملاً به آمریکا وابستهاند. البته ممکن است در میان تروریستها افراد فریب خورده نیز وجود داشته باشد اما جهت دهی اصلی آنها از سوی ایالات متحده صورت میگیرد.
اگر به یاد داشته باشید، ترامپ در یکی از اظهارات خود اعلام کرد که داعش ساختهی دست اوباما است. هیلاری کلینتون نیز در یکی از سخنرانیهای خود اعتراف کرد که آمریکا القاعده را برای مقابله با اتحاد شوروی در افغانستان ایجاد کرد.
همچنین اسناد منتشر شده از توافق سایس-پیکو نشان میدهد که بریتانیا از شریف حسین درخواست نمود که به نام اسلام علیه ترکها اعلام جنگ نماید.
سید حسین میفرمود: این توافق، خطر بزرگی برای اسلام به شمار میآید.
دو روز پس از هدف قرار گرفتن برجهای دو قلو در آمریکا، سید حسین اعلام کرد که این رویداد یک توطئه است و بعید نیست که خود آمریکا عامل ایجاد آن باشد. چرا که ایالات متحده به دنبال بهانهای برای اشغال منطقه است.
دیری نپایید که تهاجم فرهنگی آمریکا ضد منطقه آغاز شد و مسؤولان آمریکایی تمام تلاش خود را برای تغییر هویت و اندیشهی ملتهای ما به کار گرفتند. اما به لطف خداوند و با آگاهی و بصیرت این امت، تمام تلاشهایشان ناکام ماند.
فصلنامه: با توجه به فشارهای وارد شده به گروههای مقاومت و عبور آنها از یک جنگ چند جانبه با جریانهای تروریستی، اکنون شرایط این محور را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمد عبدالسلام: به عقیدهی بنده محور مقاومت اکنون در شرایط مقتدرانهای قرار دارد، اما نباید از این حقیقت غافل شد که هنوز دسیسههای دشمنان، این محور را تهدید میکند. درست است که ما خطرات بسیاری چون جنگ نظامی، جنگنـــــرم، جنـــگافروزیهای داخلی، درگیری با داعش، تجزیهی سوریه، لبنان و عراق را پشت سر گذاشتهایم اما اکنون در شرایط جنگ اقتصادی قرار داریم. امروز دشمنان میکوشند یمن، لبنان، عراق و ایران را به انزوا بکشانند و محور مقاومت را دچار تفرقه کنند تا از این طریق هر یک از عناصر این محور ناچار شود به تنهایی با دشمنان خود روبرو شود. از این رو، بنده از تمام اعضای محور مقاومت میخواهم که حرکت و هدف خود را همسو کرده و همگی در یک سنگر قرار گیرند. اگر همگی با هم متحد شویم و نبرد هر یک از اعضای مقاومت با دشمن را نبرد خود بدانیم و به قرآن کریم تکیه کنیم حتما پیروز خواهیم شد. دلیل اینکه تاکنون موفق بودهایم نیز، پایبندی به همین نکات است. هر چه قدر رابطهی خود را با خداوند بهتر کنیم و ایمانمان را به او افزایش دهیم و مقدمات لازم برای پیروزی را فراهم کنیم از چالشهای موجود، با موفقیت بیشتری عبور خواهیم کرد.
همان طور که گفتیم، اکنون دشمنان توطئهی جدیدی به نام جنگ اقتصادی همه جانبه را آغاز کردهاند و میخواهند از طریق آن محور مقاومت را دچار از هم گسیختگی کنند. زیرا دشمنان میدانند که امروز اگر لبنان مورد هدف قرار بگیرد، حزب الله تنها نخواهد بود، در یمن نیز شرایط اینگونه است. ما معتقدیم که برخی از سختیها و بلاها نعمتی از جانب خداوند هستند. به عنوان مثال جنگهای نظامی، اقتصادی و سیاسیای که علیه ما صورت گرفته و میگیرد و همچنین تحریمهای همه جانبهای که علیه ما اعمال شده است، توان و مقاومت ما را در برابر چالشها افزایش داده است.
امروز محور مقاومت باید با ایجاد زمینههای اقتصادی مناسب، خود را از سلطهی اقتصادی آمریکا نجات داده و اقتصاد خود را نیز از بند دلار آزاد نماید.
تمام اعضای محور مقاومت باید از تجربهی ایران در زمینههایی چون ایستادگی در برابر آمریکا، ایجاد زیرساختهای اقتصادی مناسب، رهایی از دلار و ایجاد نقدینگی لازم برای بانکها پند بگیرند. ما نیازمند یک بازار اسلامی نیز هستیم. ما برای دستیابی به پیروزی باید تواناییهایمان را به اندازهی چالشهای پیشرویمان افزایش دهیم. در اینجا لازم میدانم بار دیگر بر این نکته کنم که خداوند حتماً ما را یاری خواهد کرد. البته یاری خداوند تنها منحصر در کمکهای نظامی و اقتصادی نیست. خداوند توانایی ارائهی هر کمکی به بندگانش را دارد و هیچ اجر و پاداشی در برابر آن دریافت نمیکند. « مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ» (هرگز از آنها روزی نمیخواهم، و نمیخواهم مرا اطعام کنند!)
خداوند متعال آفرینندهی تمام مخلوقات است و تنها اوست که توانایی هموار کردن مسیرهای دشوار را دارا است.
خداوند متعال میفرمایند: « وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ، وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ»
(و زمین را گستردیم؛ و در آن کوههای ثابتی افکندیم؛ و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم؛ و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم؛ همچنین برای کسانی که شما نمیتوانید به آنها روزی دهید!)
بنابراین، رزق و روزی بندگان تنها به دست خداوند است و او قطعاً ما را در این جنگ اقتصادی یاری خواهد کرد.
اگر با خداوند همراه شویم و با صداقت رفتار کنیم، قطعاً خداوند متعال در کارمان گشایش ایجاد خواهد کرد و دشمنانمان را گرفتار جنگهای دیگری خواهد کرد.
در داستان محمد ابن عبدالله (نفس زکیه) نیز خواندهایم که پس از متواری شدنشان چگونه عبدالملک بن مروان ایشان را تهدید کرد، اما محمد بدون ترس و نگرانی نامهی تهدیدآمیز او را پاسخ داد و گفت: «در هر روز دنیا هزاران مشکل جدید پدید میآید، چه بسا خداوند شما را به یکی از آنها گرفتار کند تا از پیروز شدن بر ما عاجز شوید.»
قطعاً خداوند متعال با تدبیر خود، دشمنان ما را به خودشان مشغول خواهد کرد. چرا که تدبیر امور دنیا به دست خداوند است. «یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ» اوست که شب را در روز و روز را در شب میپیچد و تدبیر تمام عالم به دست اوست. تکیهی ما همواره بر خداوند بوده است. خداوندی که در تمام جنگها و مشکلات، ما را یاری کرده است.
توصیهی بنده به اعضای محور مقاومت این است که برای عبور از چالشها اتحاد و یکپارچگی خود را افزایش داده و اهداف خود را همسو کنند.
فصلنامه: به عنوان آخرین سؤال نظر شما دربارهی توطئهها و دسیسههای دولت آمریکا علیه مسلمانان و به ویژه ملت یمن چیست؟
محمد عبدالسلام: آمریکاییها میکوشند از طریق مزدوران خود در یمن، بحرانها و مشکلات این کشور را پیچیده تر کنند و این مسأله برای تمام کشورهای منطقه روشن و آشکار شده است.
آمریکاییها با دسیسهچینیهای خود به دنبال قتل و محاصرهی اقتصادی ملت یمن هستند. همچنین آنها با به کارگیری تمام روشهای جنگنرم، میکوشند پسران و دختران یمنی را به ورطهی فساد بکشانند. رسانههای وابسته به آنها نیز میکوشند مردم یمن را از ارزشها، مواضع شرفتمندانه و کرامتشان دور کنند و آنها را به سوی مادیات و تمدن پوچ غربی هدایت کنند. آنها میکوشند تا پافشاری ملت یمن بر حفظ ارزشها و کرامتشان را نشانهی ارتجاع و عقب ماندگی آنها جلوه دهند. از این رو ما معتقدیم که یمن نیز از آثار جنگ نرم آمریکا در امان نبوده است.
بنده برخی از نهادهای رسانهای را میشناسم که در زمینهی جنگ نرم و آسیب زدن به جوانان ما با یکدیگر رقابت دارند.
با وجود اینکه ویروس کرونا تمام جهان را فرا گرفته و ایالات متحده در صدر جدول کشورهای آسیب دیده از کرونا قرار دارد، رسانههای این کشور اعلام کردند که عامل شیوع کرونا ویروسی است که عمداً از چین آمده است
در حقیقت دلیل متوسل شدن آمریکاییها به چنین ادعایی که هیچ انسان عاقلی آن را نمیپذیرد این است که آنها خود را در مدیریت این بیماری شکست خورده میبینند.
از دیگر توطئههای آمریکاییها به راه انداختن یک جنگ اطلاعاتی برای دستیابی به اهداف متعددی است که تمام آنها در چارچوب جنگ فکری قرار میگیرد. جنگی که هدف آن تبدیل کردن دوستان یمن به دشمن است. آنها به مردم یمن میگویند: شما ملت مستقلی هستید و به هیچ کس نیاز ندارید. شما از نژاد عرب هستید و آنها از نژاد فارس. چرا باید با نیروهای حزبالله که کیلومترها از شما فاصله دارند ارتباط برقرار کنید و عربستان سعودی را که در همسایگی شما قرار دارد رها کنید.
آمریکا تمام ابزارهای اخلاقی، فکری، مادی و نظامی خود را برای شکست دادن مردم یمن و همپیمانانشان به کار گرفته است.
بنابراین ما در برابر یک جنگ همه جانبه و تمام عیار قرار گرفته ایم.
به عقیدهی ما باید برای رویایی با این هجمهی بزرگ، تلاشهای خود را همسو کنیم.
خداوند متعال میفرمایند: «فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعًا»(دسته دسته یا همه یکباره متّفق (برای جهاد) بیرون روید.)
معنای آیهی فوق این است که ما باید رویارویی گستردهای با دشمنان داشته باشیم و در برابر انواع جنگهای نرم، رسانه ای، اطلاعاتی و امنیتی دشمنی، به صورت متحد و یکپارچه عمل کنیم. چرا که ما در یک نبرد بسیار گسترده قرار داریم و دشمن میخواهد ما را به هر شکلی، از پیش روی خود بردارد. اما ما همچنان به خدا توکل داریم و از او میخواهیم که این تلاشها را از ما قبول کند و ما را یاری کند تا بتوانیم با تمام توان خود، در برابر آمریکا و اسرائیل بایستیم.
ما در برابر آمریکا قرار داریم و باید تمام فرزندان امت، دست در دست هم داده و اقدامات سیاسی، رسانهای، فرهنگی، فکری، امنیتی، علمی و اقتصادی لازم را برای مقابله با این دشمن انجام دهند.
ما وظیفهی خود را انجام خواهیم داد، زیرا معتقدیم که روزی در محضر خداوند حاضر خواهیم شد. هدف اصلی ما جلب رضایت خداوند متعال و شهادت در راه او است.
میخواهیم به خدای متعال بگوییم: خداوندا ما را به امر به معروف و نهی از منکر مأمور کردی و ما به وظیفهی خود عمل کردیم. حفظ میهن یکی از اهداف ما از ایستادگی در برابر دشمن است. اما هدف اصلی ما مسألهای فراتر از حفظ میهن است. ما در این جنگ به دنبال حرکت در راه خدا و دفاع از مستضعفان هستیم.
تمام فعالیتهای نظامی و رسانهای ما برای خداوند متعال است.
ما در برابر این گردنکشان ایستادهایم تا دین خدا حفظ شود و امیدواریم که این ایستادگیها را از ما قبول کند.
هدف ما این است که وظیفهی خود را به درستی انجام دهیم تا در روز قیامت به خداوند متعال بگوییم: «پروردگارا ! آنچه که از ما خواستی انجام دادیم»
امیدواریم که با وجود تمام ناتوانیها، کوتاهیها و گناهانمان، خداوند متعال این تلاشها را از ما قبول نماید. چرا که این مسیر، عاقبتی نیک خواهد داشت.
اگر در راه خدا کشته نشویم، باز هم اجل به سراغ ما خواهد آمد.
شاعر میگوید: اگر کسی با شمشیر کشته نشود به شکل دیگری خواهد مرد عوامل مرگ، گوناگون است، اما خود مرگ، یکی است.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: «إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ» (این مرگی که از آن فرار میکنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد)
مرگ در برابر ماست و ما با آن ملاقات خواهیم کرد. ما دوست داریم در شرایطی در محضر خدا حاضر شویم که او از ما راضی باشد. ما معتقدیم که این جنگ با نماز، روزه، حج، صدقه، صداقت و اخلاص هیچ تفاوتی ندارد.
فصلنامه: از شما بسیار سپاسگزارم. در پایان اگر مطلب دیگری هست که در پرسشها به آن اشاره نشده و مایلید خوانندگان فصلنامه از آن مطلع شوند بفرمایید:
محمد عبدالسلام: پرسشهایی که مطرح فرمودید، بحمدالله، بسیاری از مسائل مهم را پوشش داد. از خوانندگان این فصلنامهی محترم میخواهم که به این نکتهی مهم توجه داشته باشند که ما به عنوان اعضای محور مقاومت در ایران، عراق، لبنان، یمن، فلسطین، بحرین و....، در شرایط بسیار حساسی قرار داریم.
همه باید بدانیم که ما در برابر یک دشمن حقیقی قرار داریم. دشمنی که میخواهد دین، عزت، کرامت و اخلاق ما را مورد هدف قرار دهد. از این رو، هر نوع کوتاهی و کمکاری از جانب ما، پیامدهای دنیوی و اخروی ناگواری را به دنبال خواهد داشت. اگر در این نبرد کوتاهی کنیم، در دنیا دچار ذلت، خواری و سرافندگی خواهیم شد و در آخرت نیز خسرانی شدیدتر از آن، دامن گیرِ ما خواهد شد. اما اگر در مسیر الهی حرکت کنیم تمام فشارها، فتنهها و چالشها برای ما آسان خواهد شد. چرا که این سختیها در برابر عظمت خداوند بسیار کوچک است. ضمن اینکه اگر در مسیر خداوند حرکت کنیم امکان بروز فتنهها و سختیها نیز بسیار کمتر خواهد شد. حرکت در مسیر خداوند، به این معنا نیست که حتما ما شکست خواهیم خورد و کشته خواهیم شد، بلکه این حرکت ممکن است توفیق زندگی با عزت، کرامت و آسایش مادی و معنوی را برای ما به ارمغان آورد.
توصیهی دیگر من این است که حتماً مردم ما دربارهی جنگ نرم، جنگ رسانهای و جنگ سیاسیای که آمریکا و اسرائیل، رهبری آن را برعهده دارند مطالعه کنند. ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که آمریکا و اسرائیل دشمنان حقیقی ما هستند و کسانی که با آنها دوستی میکنند و معمولاً برای ایجاد فتنه و آشوب تلاش میکنند در زمرهی منافقین هستند.
اگر ما بخواهیم عربستان سعودی و دیگر مزدوران و جیره خواران موجود در منطقه را رسوا کنیم، باید از پلیدیهای آمریکا سخن بگوییم. چرا که عربستان سعودی و دیگر کشورهای طرفدار آمریکا، تنها ابزار نخ نما شدهای در دست آمریکا و اسرائیل هستند و برای خود دیدگاه و برنامهی مستقلی ندارند.
آخرین توصیهی بنده نیز ضرورت تمسک جستن جدی و حقیقی به قرآن کریم و تقویت رابطه با خدای متعال است. زیرا این خداوند است که ما را یاری کرده و از ما حفاظت میکند. چه کسی به جز خداوند متعال توانایی یاری رساندن به ما را دارد؟
چه کسی به جز او از ما حفاظت خواهد کرد؟ سخنان خود را در این چند جمله خلاصه خواهم کرد. ما باید روابط خود را با خدای متعال بهبود ببخشیم و همیشه حاجات خود را از او بخواهیم و از او طلب توفیق نماییم. باید از خدای متعال بخواهیم که اعمال ما را بپذیرد تا در میدان عمل، در دام غرور یا اهداف ناخالص گرفتار نشویم. دعا در پیشگاه خداوند و طلب خیر و رضایت از او مسألهی بسیار مهمی است. از خداوند متعال میخواهیم که به ما توفیق ادامه دادن این حرکت الهی را عنایت فرماید. از شما بابت پرسشهای جامع و کاملی که مطرح کردید سپاسگزارم و از خداوند متعال برای شما آرزوی توفیق دارم.
فصلنامه: از شما بسیار سپاسگزاریم و از اینجا به رهبر و ملت مقاوم یمن، سلام و درود میفرستیم.
تعداد مشاهده: 3614