مصاحبه اختصاصی با دکتر ابراهیم الجعفری
محمدمهدی شریعتمدار
اشاره
دکتر ابراهیم عبدالکریم حمزة الاشقیر جعفری در سال 1947 میلادی در شهرمقدس کربلا متولد شد.
وی پیش از سن 20 سالگی به حزب دعوت اسلامی پیوست و همزمان تحصیلات خود را در دانشکدهی پزشکی موصل نیز ادامه داد.
او در سال 1980 میلادی به سوریه مهاجرت کرد و پس از یک سال به عضویت شورای رهبری حزب دعوت انتخاب شد. در سال 1996 نیز سخنگوی رسمی این حزب شد.
دکتر جعفری از پایه گذاران مجلس اعلای انقلاب اسلامی در عراق بوده و ریاست دفتر اجرایی این مجلس را نیز بر عهده داشت.
جعفری در سال 1980 به تهران، و در سال 1990 از تهران به لندن مهاجرت کرد. او پس از یک سال، با همکاری تعدادی از همفکران خود کمیتهی اقدام مشترک معارضان عراقی را در لندن تشکیل داد.
از دیگر فعالیتهای وی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
مشارکت در برگزاری همایشهای سیاسی مربوط به کشور عراق مانند کنفرانس بیروت
مشارکت در برگزاری کنفرانس ملی عراق یکپارچه در سال 1992
دعوت به تشکیل ائتلاف نیروهای ملی عراق در سال 2002؛ که مورد استقبال 17 گروه و 33 شخصیت سیاسی عراقی قرار گرفت.
جعفری پس از سقوط رژیم صدام حسین در سال 2003 به عراق بازگشت و در آگوست همان سال به عنوان اولین رئیس شورای حکومت عراق انتخاب شد.
وی در سال 2004 معاونت ریاست جهموری و در سال 2005 نیز پست نخستوزیری عراق را بر عهده داشت.
وی همچنین در سال 2014 به عنوان وزیر امورخارجهی عراق انتخاب شد.
جعفری طی دو دورهی پیاپی (از سال 2006 تا 2014)در پارلمان عراق عضویت داشته است.
وی در سال 2005، «جریان اصلاح ملی» را در عراق تأسیس کرد و ریاست ائتلاف ملی عراق را نیز بر عهده گرفت.
دکتر جعفری از صاحبنظران و اندیشمندان عرصه سیاسی و بینالمللی است. وی تاکنون تحقیقات، تألیفات و نظرات عمیقی را در رابطه با مسائل سیاسی و بینالمللی ارائه داده است.
وی انسان را رکن اصلی سیاست میداند و معتقد است تا زمانی که کشورهای اسلامی از ثروتهای متعددی مانند آب، نفت، منابع کشاورزی، موقعیت راهبردی و همچنین گنجینههای فکری و معنوی بهرهمند باشند، از گزند دشمنان در امان نخواهند بود و از آرامش بهرهمند نخواهند شد؛ مگر اینکه با ایجاد یک نیروی دفاعی قدرتمند از حاکمیت، امنیت و داراییهای خود محافظت کنند.
جعفری معتقد است که ما در عصر پیروزی حق قرار داریم و موج بیداری و آگاهیای که امروز در میان ملتها آغاز شده است فرو نخواهد نشست، بلکه تا زمان فراگیر شدن عدالت در جهان، به حرکت خود ادامه خواهد داد.
او تمام ناآرامیهای عراق را حاصل نقشههای آمریکا و رژیم صهیونیستی دانسته و از غفلت جریانهای اسلامی شیعه در عراق نسبت به رویدادهای این کشور و همچنین مشغول بودن اغلب آنها به اختلافات جزئی، ابراز تأسف میکند.
دکتر جعفری، نقش امام خامنهای در ایجاد وحدت میان مسلمان را بسیار مؤثر دانسته و میگوید که دغدغههای ایشان در رابطه با ایجاد وحدت در میان مسلمانان را میتوان در سخنرانیهای ایشان و همچنین در همایشهای وحدت اسلامی که با حضور علمای اسلام برگزار میگردد، به وضوح مشاهده کرد.
از نگاه دکتر جعفری، این همایشها که با حضور شخصیتهای برجستهی فرقههای گوناگون اسلامی برگزار میگردد، منش وحدت گرایی و همچنین عبور از اختلافات مذهبی را به خوبی به تصویر کشیده و توانسته است عناصر وحدت اسلامی را به طور قابل ملاحظهای در کشورهای اسلامی گسترش دهد.
فصلنامهی مطالعات سیاست خارجی تهران، از طریق یک مصاحبهی از راه دور (به علت شیوع کرونا)، پرسشهایی را برای دکتر جعفری ارسال کرده و ایشان به صورت کتبی به این پرسشها پاسخ دادهاند.
این مصاحبه شامل دو بخش است که بخش دوم آن در شمارهی بعدی فصلنامه منتشر خواهد شد.
فصلنامه: شما به عنوان یک سیاستمدار پیشکسوت که در عرصههای علمی و سیاسی حضور داشته و پس از براندازی رژیم بعث نیز به عنوان یکی از دولتمردان و پیشتازان جنبش اسلامی در عراق فعالیت داشتهاید، آیندهی مبارزات استقلال خواهانهی عراق را چگونه میبینید و با توجه به اینکه ما در آستانهی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز هستیم، تلاشهایی که برای ایجاد یک نیروی قدرتمند در منطقه صورت گرفته است را چگونه ارزیابی میکنید؟
دکتر ابراهیم جعفری: در ابتدا باید بدانیم که شیوهی انقلاب با شیوهی انتفاضه تفاوت دارد. همچنین میان مفهوم انقلاب و مفهوم حکومت نیز تفاوت وجود دارد.
از جمله تفاوتهای انقلاب و انتفاضه این است که در انتفاضه چشمانداز و اهداف محدودتری وجود دارد . همچنین تعداد افراد حاضر در صحنهی انتفاضه و نیز سازوکارهای اجرایی و مدت زمان آن محدودتر و کوتاهتر از انقلاب است. علاوه بر موارد فوق، هویت انتفاضه و حتی شخصیتهایی که رهبری آن را بر عهده دارند با انقلاب تفاوت دارد .
معمولاً انتفاضهها بر روی اهداف مشخصی مانند کمبود حقوق کارگران یا زیاد بودن ساعت کاری آنها تمرکز میکند و پس از محقق شدن اهداف مورد نظر، شعلهی انتفاضه خاموش میشود.زیرا شرکت کنندگان در انتفاضه، پس از دستیابی به اهدافشان، دیگر دلیلی برای ادامه اعتراضات خود نمیبینند.
همچنین انتفاضهها معمولاً از سوی قشر مشخصی از جامعه رخ داده و به دیگر اقشار جامعه سرایت نمیکند.
اگر تاریخ انتفاضههایی که در جهان رخ داده است را بررسی نماییم میتوانیم نکات فوق را به روشنی ملاحظه کنیم.
به عنوان مثال اگر به نبرد آرد در اسپانیا و یا نبرد نان در ونزوئلا دقت کنیم در مییابیم که این جنبشها بلافاصله پس از دستیابی به اهدافشان متوقف شدهاند.
پایگاه مردمی انقلاب، تمام اقشار جامعه را دربر میگیرد و هدف آن نیز براندازی نظام سیاسی و سپس جایگزین کردن نظام سیاسی دیگری است که ارزشها، اهداف و سازکارهای آن کاملاً با نظام پیشین تفاوت دارد.
از میان بزرگترین انقلابهایی که تاکنون در جهان رخ داده است میتوان به انقلابهای، انگلستان، آمریکا، فرانسه، روسیه و چین اشاره کرد.
اگر در تعریف انقلاب دقت کنیم در مییابیم که انقلاب اسلامی ایران نمونهی بارز یک انقلاب تمام عیار است. زیرا این انقلاب از عناصری مانند حضور گستردهی ملت، اهداف گسترده و نیز یک رهبر هدایتگر مورد حمایت مردم، بهرهمند بود.
خانم مادلین آلبرایت اولین زنی است که از سوی بیل کلینتون در تاریخ 23 ژانویه 1997 به عنوان وزیر امور خارجهی آمریکا انتخاب شد.
مادلین آلبرایت در کتاب جبروت و جبار مینویسد: «در اولین روزهایی که آتش انقلاب در ایران شعله ور شد، همه گمان میکردند که این رویداد یک جنبش کوتاه مدت و محدود است؛ اما با گذشت زمان مشخص شد که ما در برابر یک انقلاب اجتماعی بزرگ قرار داریم. انقلابی که دارای پایگاه مردمی گستردهای بوده و در سطح انقلابهای تاریخی بزرگ مانند انقلاب فرانسه قرار دارد.»
انقلاب ایران علاوه بر اینکه ویژگیهای انقلابهای بزرگ جهان را دارا بود، از گستردهترین پایگاه مردمی نیز بهرهمند بوده و زیباترین جلوههای بشردوستانه را نیز میتوان در آن مشاهده نمود. از میان این جلوههای زیبا میتوان به دستهگلهایی اشاره کرد که از سوی مردم به سربازانی اهدا شد که بر روی تانکها نشسته بودند تا تظاهرکنندگان را مورد هدف قرار دهند. همچنین سکوت تظاهرکنندگان در هنگام عبور از کنار بیمارستانها نیز از همین جلوهها بود.
انقلابهای بزرگ جهان در کنار ویژگیهای مثبت خود دارای برخی نکات منفی نیز بودهاند که البته انقلاب جمهوری اسلامی ایران از این قاعده مستثنا است. از جمله ویژگیهای منفی انقلابهای بزرگ درون گرا بودن آنها است. همچنین این انقلابها با گذشت زمان از اهداف راهبردی خود عقبنشینی کردهاند. به عنوان مثال انقلاب مردم آمریکا در برابر اشغال بریتانیا، به سرعت از ارزشهای خود فاصله گرفت. این ویژگی منفی در انقلاب فرانسه نیز به وضوح قابل مشاهده است.
از این رو میتوان گفت که انقلابهای بزرگ جهان علاوه بر از دست دادن فرزندان خود، اصول و ارزشهای خود را نیز با گذشت زمان از دست دادهاند.
مشخص کردن زمان پایان انقلاب، اشتباه بزرگی است. زیرا این کار، به اصول و مبانی انقلاب و طرفداران آن، آسیب میزند. اگر با دقت به انقلابهای پنجگانهی بزرگ جهان بنگریم، در مییابیم که هیچ یک از این انقلابها در مسیر بر آورده ساختن خواستههای ملتهای خود پیش نرفته است. اما انقلاب اسلامی ایران زلزلهی قدرتمندی در منطقه ایجاد کرد. زلزلهای که چشم ملتهای جهان را باز کرده و با شعار «نه شرقی، نه غربی» حس استقلال طلبی را در میان ملتها، بیدار کرد. از دیگر ویژگیهای بارز این انقلاب، توجه به فقرا و تلاش برای بهبود وضعیت معیشتی آنها است. این انقلاب به فقرا و مستضعفان فرصت داد تا در ساخت نظام دلخواه خود سهیم باشند.
قبل از انقلاب اسلامی، رژیم صهیونیستی در رأس اولویتهای رژیم شاهنشاهی قرار داشت. اما نظام جمهوری اسلامی، از همان روز اول، سفارت اسرائیل را تعطیل کرده و پرچم فلسطین را جایگزین پرچم رژیم اشغالگر قدس نمود. این اقدام به تمام ملتهای جهان ثابت کرد که انقلاب اسلامی ایران، در اجرای مبانی خود کاملاً جدی بوده و به هیچ یک از کشورهای شرقی و غربی اجازهی دخالت در تصمیمات خود را نمیدهد.
به برکت انقلاب اسلامی، قشر فقیر و مستضعف از زیر ستم رژیم شاهنشاهی نجات یافته و در خط مقدم انقلاب، قرار گرفتند. همچنین این انقلاب، زنان را از انزوای دوران شاهنشاهی بیرون کشیده و نقش آنها را در کشور پر رنگ کرد. این تحول ریشهای و جامع، موجب نگرانی دشمنان داخلی و خارجی ایران شد.
فصلنامه: لطفاً دربارهی وضعیت سیاسی و امنیتی عراق توضیحاتی بدهید و به چالشهایی که در برابر ایجاد ثبات، دموکراسی و بازگرداندن عراق به شرایط منطقهای گذشتهی خود قرار دارد نیز اشاره فرمایید.
دکتر ابراهیم جعفری: در حال حاضر وضعیت سیاسی عراق، ناآرام و ناپایدار است. دلیل این ناپایداریها این است که نظام سیاسی حاکم، پایگاه مردمی لازم را ندارد. مشکل دیگر عراق، نبودن یک فرهنگ ملی است. فرهنگی که در میان اقشار گوناگون جامعه وحدت ایجاد کرده و آنها را با قوای سهگانه (مقننه، مجریه و قضائیه) پیوند دهد.
اقدام ضروری دیگر، جلوگیری از دخالتهای بیگانگان است. دخالتهایی که تصمیمات بسیاری از گروهها و احزاب سیاسی را تحت تأثیر قرار داده و با ایجاد فتنههای مذهبی و نژادپرستانه، مردم عراق را از سامان بخشیدن به کشور خود غافل کرده است.
تا کنون عراق، تلاش بسیاری برای ایجاد روابط سیاسی با کشورهای منطقه و جهان کرده و توانسته است جایگاه قابل توجهی در نهادهای بینالمللی به دست آورد. جایگاهی که در هیچ یک از نهادهای بینالمللی گذشته (مانند جامعهی ملل) از آن بهرهمند نبوده است. به عنوان مثال هم اکنون 17 پست از پستهای سازمان ملل در اختیار شخصیتهای عراقی قرار دارد که از میان آنها میتوان به سِمَت معاون دبیر کل این سازمان اشاره کرد.
دستیابی به ثبات و دموکراسی -علاوه بر تلاشهای داخلی- به تلاشهای برون مرزی نیز نیاز دارد. بنابراین در گام اول باید خود مردم عراق نسبت به این موضوع مسؤولیت پذیر باشند. در گام دوم، دولتمردان عراق باید روابط مستحکمی با کشورهای همسایه برقرار سازند. زیرا منافع مشترک بسیاری میان عراق و کشورهای پیرامون آن وجود دارد. منافعی مانند منابع آبی، نفتی، گردشگری، معنوی (مانند زیارتگاهها و عتبات عالیات)، داد و ستدهای تجاری و روابط فامیلی و قبیلهای موجود در میان ساکنان مناطق مرزی و.....
از آنجا که دموکراسی بر پایهی احترام به حقوق بشر و ایجاد برابری در میان مردم استوار است، باید پدیدههای نامأنوس و مخالف دموکراسی از صحنهی نظامهای دمکراتیک برچیده شود.
زیرا این انسان است که سنگ بنای ساختار سیاسی کشور را تشکیل داده و در مسائل داخلی و خارجی آن اثرگذار است.
عراق همواره کانون توجه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بوده است. زیرا با وجود طوایف و گروههای متعددی که در آن ساکن هستند، همچنان وحدت خود را حفظ نموده است. این وحدت، حاصل تاریخ تمدن اصیل و کهن این کشور و همچنین فرهنگ منحصر به فرد مردمی است که توانایی تعامل با ادیان، مذاهب و اقوام گوناگون را دارا هستند. این ویژگی منحصر به فرد، نشاندهندهی ریشههای تمدنی عمیق این کشور است.
در رابطه با چگونگی بازگشت عراق به جایگاه طبیعی خود نیز باید بگویم که این امر زمانی محقق خواهد شد که عراق با کشورهای همسایهی خود روابط دوستانه برقرار کرده و به حاکمیت آنها احترام بگذارد. همچنین عراق باید با ایجاد همکاری و تبادل منافع با کشورهای همسایه، خود را از خطرات و آسیبهایی که در معرض آن قرار گرفته است محفوظ نگهدارد. چرا که خداوند، ثروتهای متعددی را به این کشور عطا فرموده است. ثروتهایی چون منابع آبی، نفتی، کشاورزی، فرهنگی، معنوی و...
قرار گرفتن عراق در نقطهی تلاقی دو رود و همچنین بافت جمعیتی متنوع و نیز موقعیت راهبردی ویژهای که در آن قرار گرفته است، این کشور را بهیک نیروی سازنده برای برقراری بهترین روابط با کشورهای همسایه و جهان مبدّل ساخته است.
عراق برای دستیابی به چنین اهدافی نیازمند سه عنصر مهم است:
-یک تئوری حکومتی برای مدیریت کشور
-دولتمردان مسؤولیت پذیر
- مشارکت مردمی گستردهای که تمام اقشار ملت عراق را دربر بگیرد.
از آنجا که کشورهای همسایهی عراق، دارای هویتهای متعددی هستند، عراق باید با به کارگیری یک تئوری سیاسی مناسب، روابط خود را با این کشورها به گونهای تنظیم نماید که موجب دخالت این کشورها در امور داخلی آن نشود.
زیرا قرار گرفتن عراق در کنار کشورهایی چون ایران به عنوان یک نظام جمهوری و اسلامی، ترکیه به عنوان یک نظام لیبرالی -اسلامی، سوریه به عنوان یک نظام ملیگرای عربی، کویت به عنوان یک نظام امیری، و عربستان و اردن به عنوان دو نظام پادشاهی، این وظیفه را بر دوش مسؤولان ما قرار داده است که با به کارگیری یک تئوری سیاسی مناسب، روابط عراق را با این کشورها به گونهای تنظیم نمایند که به استقلال سیاسی کشور لطمهای وارد نشود. زیرا کشورهای بیگانهای که منافع راهبردی مشترکی با برخی از کشورهای منطقه دارند صحنهی سیاسی عراق را پیچیدهتر کرده و تأثیرات خطرناکی را در روند حرکتی این کشور بر جای گذاشتهاند. همچنین این کشورها همواره کوشیدهاند تا تلاشهایی که ملت عراق در مسیر سازندگی و اصلاح انجام داده است را بیثمر کرده و با سر دادن شعارهای دروغین، عراق را به فرقهگرایی و وابسته بودن به کشورهای منطقه متهم کنند.
فصلنامه: روابط میان احزاب، نیروها و شخصیتهای دارای قدرت و نفوذ عراق را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما این روابط چه تأثیری در روابط منطقهای و بینالمللی عراق داشته است؟
دکتر ابراهیم جعفری: فعالیت حزبی، یک نوع فعالیت پیشرفته محسوب میشود؛ اعضای هر حزب با پیش زمینههای فکری متعددی که از آن برخوردار هستند، همگی برای دستیابی به اهداف و منافع مشترک، تلاش میکنند. بنابراین، فعالیت حزبی به خودی خود، یک هدف محسوب نمیشود، بلکه وسیلهای برای دستیابی به برخی اهداف جمعی مشخص است. از این رو، یک حزب اسلامیِ الگو، میان سه عنصرِ وسیله، هدف، و غایت تفاوت قائل بوده و رفتار خود را بر اساس آنها تنظیم مینماید.
همان طور که گفته شد حزب، وسیلهای برای دستیابی بهیک هدف مشخص است و غایت، همان افق و چشمانداز معنویای است که میان اعضای یک حزب، پیوند ایجاد میکند. بنابراین اعضای یک حزب با هر تعداد و هر پیشزمینهی فکری، باید خود را ملزم به تبعیت از موازین اسلام دانسته و همگی برای دستیابی به اهداف مشخصی تلاش کنند.
اگر به روابط میان مهاجرین و انصار و فداکاری و ایثاری که در میان آنها وجود داشت بنگریم در مییابیم که عامل اصلی این فداکاریها همان اهداف معنویای بوده است که موجب یکیشدن خواستههایشان با اراده و مشیّت الهی شده و سپس آنها را به سوی برپایی یک جامعهی اسلامی سوق داده است. جامعهای که عظمت اقتصادی، سیاسی و معنوی اسلام را در آن زمان به بهترین شکل، به تصویر کشید. هرقدر آن اهداف و انگیزههای معنوی در میان مهاجرین و انصار عمیقتر میشد عظمت اسلام بیشتر نمود پیدا میکرد.
اگر تمام امت در یک سنگر قرار بگیرند و تنها هدف آنها جلب رضایت خداوند متعال باشد، مفهوم امّتی که خداوند در قرآن کریم به آن وعده داده است محقق خواهد شد: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّة یَدْعُونَ إلَى الْخَیْر وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنْکَر وَأُولَئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ» « و باید از شما گروهی باشند که [همه مردم را] به سوی خیر دعوت نمایند، و به کار شایسته و پسندیده دعوت کنند، و از کار ناپسند و زشت بازدارند؛ و اینانند کهیقیناً رستگارند.»
امتی که قرآن کریم از آن سخن میگوید همواره بر اصول خود پافشاری داشته و هدف اصلی آن جلب رضایت خداوند متعال است. در این صورت، آنچه که گروههای گوناگون را از یکدیگر جدا خواهد کرد اندیشهها و اهداف خواهد بود نه انگیزههای مادی.
متأسفانه نبودن اهداف و اولویتهای درست از یک سو و در نظر نگرفتن رضایت خداوند متعال از سوی دیگر، موجب شده است تا انگیزههای مادی بر مواضع صحیح و اصولی غلبه نماید.
چکیدهی سخنان فوق را میتوان این گونه بیان کرد که فاصله گرفتن از جنبههای معنوی و اهتمام ورزیدن به مسائل مادی، زندگی مسلمانان را به مرداب جهل و نادانی مبدّل خواهد کرد.
در طی چهار دههای که صدام حسین بر عراق حکومت کرد، نیروهای سیاسی به شدت سرکوب شده و عراق به یک ویرانه تبدیل شد. همچنین جنگها، انقلابها و انتفاضههایی که در زمان صدام در عراق رخ داد، موجب قربانی شدن هزاران عراقی بیگناه شد. قبرهای دسته جمعی واقع در مرکز و جنوب عراق که تعداد بسیاری از کودکان و زنان بی گناه را در آغوش گرفته است، به روشنی، تاریکی آن روزهای پر از ظلم و شکنجه را به تصویر میکشد.
آن دوران سیاه و تاریک، آسیبها و شکافهای عمیقی در جامعهی عراق ایجاد کرده و بافت اجتماعی این کشور را به طور کامل نابود کرد.
ثمرهی این آسیبها و ویرانیها پیدایش پدیدهی مهاجرت از عراق بود. این پدیده که تمام گروههای اجتماعی عراق را در برگرفته بود، در تاریخ این کشور بی سابقه بوده است.
با آغاز پدیدهی مهاجرت، روابط عراق با دیگر کشورها، شکل جدیدی به خود گرفت به طوری که مردم جهان از زوایای پنهان این کشور مطلع شدند.
زیرا مهاجران سیاسی، اجتماعی و علمی فراوانی که برای حفظ دین خود و یا برای دستیابی به آزادی و کرامت به کشورهای دیگر سفر میکردند، اخباری که ازسوی رسانهها پنهان میشد را به گوش جهانیان رسانده و آنها را از حقایق ناگفته مطلع میکردند.
اگرچه این مهاجرتها چالشهای متعددی برای عراق ایجاد کرد اما موجب شد تا جوامع بینالمللی برای اولین بار از شرایط عراق و جنایاتی که در آن رخ میداد مطلع شده و در نتیجه، شرایط برای براندازی نظام دیکتاتوری صدام فراهم شود.
این اطلاعرسانی مردمی موجب شد تا چشم جهان برای اولین بار بر روی جنایات رژیم بعث که با همکاری تعدادی از کشورهای جنایتکار صورت میگرفت، گشوده شود.
از زمان رژیم بعث تا به امروز، روابط سیاسی عراق با کشورهای منطقه و جهان تنها از طریق دولت صورت نگرفته است؛ بلکه تمام نیروهای سیاسی عراق، روابط آزادانهای با کشورهای دیگر داشته و دارند. از این رو مسؤولیت روابط عراق با دیگر کشورها تنها بر عهدهی دولت نیست، بلکه تمام گروههای سیاسی عراق در این زمینه مسؤول هستند.
تاکنون شخصیتها و نیروهای سیاسی بسیاری مسؤولیت روابط بینالمللی عراق با دیگر کشورها را بر عهده داشتهاند، اما متأسفانه برخی از آنها نه تنها در راستای تأمین منافع بینالمللی عراق گامی برنداشتهاند بلکه برخی از مسائل محرمانهی این کشور را نیز در اختیار نهادهای منطقهای و بینالمللی قرار دادهاند که این مسأله آسیبهای فراوانی را به عراق وارد آورده است.
فصلنامه: به نظر شما ریشه و خاستگاه بحرانهایی که در منطقهی غرب آسیا وجود دارد چیست و چگونه میتوان از این بحرانها عبور کرد؟ لطفاً در مورد مفهوم غرب آسیا از نظر جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز توضیحاتی را ارائه داده و بفرمایید کشورها و ملتهای غرب آسیا پس از غلبه بر داعش و جریانهای تکفیری با چه چالشها و بحرانهایی روبرو هستند؟
د.ابراهیم جعفری: منطقهی غرب آسیا 19 کشور را در بر گرفته است و جمعیت آن به 300 میلیون نفر میرسد. همچنین مساحت این منطقه حدود 2.4 میلیون مایل مربع است.
همان طور که میدانیم منطقهی خاورمیانه در منطقهی غرب آسیا قرار داشته و هر دو منطقه از جهت مساحت و تعداد کشورها مشابه هستند، با این تفاوت که مفهوم خاورمیانه کشور مصر را نیز در برمیگیرد.
بیشتر کشورهای واقع در غرب آسیا عرب زبان هستند. کشورهای شبه جزیرهی عربستان با جمعیتی حدود 77 میلیون نفر، حدود 1.2 میلیون مایل مربع از این مساحت را به خود اختصاص دادهاند.
همچنین کشور ترکیه با جمیعتی حدود 82 میلیون نفر، پر جمعیت ترین کشور غرب آسیا به شمار میرود. عربستان نیز پهناورترین کشور این منطقه محسوب میشود.
این آمار نشان دهندهی این است که منطقهی غرب آسیا یکی از ثروتمندترین مناطق جهان محسوب میشود.
این ثروتهای مادی و معنوی در کنار وسعت، موقعیت راهبردی و تمدن اصیل این منطقه، توجه دشمنان اسلام را به خود جلب کرده و موجب شده است تا آنها تمام تلاش خود را برای نفوذ به آن و همچنین دستیابی به منابع مادی و معنوی آن به کار گیرند.
اقدامات کشورهای سلطه جوی جهان علیه منطقهی غرب آسیا همواره با انگیزههای اعتقادی-اقتصادی و همچنین با هدف سوء استفاده از موقعیت راهبردی آن صورت گرفته است.
شایان ذکر است که در زمینهی ورزش نیز، غربآسیا مفهوم شناخته شدهای است.کشورهای بحرین، ایران، عراق، اردن، کویت، لبنان، سوریه، عمان، فلسطین، قطر، عربستان سعودی، امارات و یمن در مسابقات ورزشی غرب آسیا شرکت می کنند. تاکنون چند فدراسیون ورزشی نیز در منطقهی غرب آسیا تشکیل شده است که عبارتاند از فدراسیونهای بسکتبال، بیلیارد و اسنوکر، فوتبال و تنیس*
*https://mimirbook.com/ar/f42a0f25cec
در اینجا لازم است به این نکته نیز اشاره کنم که اگر کشورهای سلطهجو و اشغالگر به کشورهای غرب آسیا اجازهی رقابت در عرصههای ورزشی دادهاند به این دلیل است که میخواهند از این طریق فعالیتهای شرورانهای که در زمینههای حیاتی دیگر انجام میدهند را از نگاهها پنهان نگهدارند.
اقتصاد، یک فعالیت بشری است که مراحل تولید، توزیع، مبادله، مصرف کالا و خدمات را دربر میگیرد. همچنین بر اساس تعریفی دیگر، اقتصاد یک زمینهی اجتماعی است که بر روی اقدامات، سخنان و تعابیر مادی مربوط به تولید منابع از یک سو و به کارگیری و مدیریت آن منابع از سوی دیگر تمرکز دارد.
تا زمانی که کشورهای اسلامی از ثروتهای متعددی مانند آب، نفت، منابع کشاورزی، موقعیت راهبردی و همچنین گنجینههای فکری و معنوی بهرهمند باشند، از گزند دشمنان در امان نخواهند بود و از آرامش و صلح نیز بهرهمند نخواهند شد؛ مگر اینکه با ایجاد یک نیروی دفاعی قدرتمند، از حاکمیت، امنیت و داراییهای خود محافظت کنند.
ما در جهانی قرار داریم که افراد قدرتمند به ضعفا رحم نکرده و با نفوذ به سازمانهای بینالمللی، قدرت تصمیم گیری درست را از آنها سلب کردهاند.
از این رو دشمنان اسلام میکوشند تا کشورهایی که بیشتر جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل میدهند را به میدانی برای درگیریهای دینی و مذهبی گوناگون مبدل ساخته و از این طریق، زمینه را برای تجزیهی این کشورها فراهم آورند. بی شک، دشمنان اسلام تا زمانی که اسلام پابرجاست آرام نخواهند نشست و از هیچ تلاشی برای نابود کردن آن فروگذار نخواهند کرد.
اما آنچه که باید بدانیم این است که ما در عصر پیروزی حق بر باطل قرار داریم و موج بیداری وآگاهیای که امروز در میان ملتها آغاز شده است فرو نخواهد نشست، بلکه تا زمان فراگیر شدن عدالت در جهان، به حرکت خود ادامه خواهد داد.
بنابراین، تنها راهی که در برابر ملتها و دولتهای غرب آسیا وجود دارد، ادامه دادن مسیر اصلاح و پافشاری بر ارزشهای حق است.
فصلنامه: به نظر شما هدف و رویکرد کلی ابرقدرتها از دخالت در منطقهی غرب آسیا چیست؟ و چگونه میتوانیم حضور آنان را در منطقه کاهش داده و کشورهای منطقه را در یک وضعیت متعادل قرار دهیم؟
د.ابراهیم جعفری: دخالتهای کشورهای بیگانه در منطقه از یک سو نشان دهندهی بدسیرتی این کشورها و از سوی دیگر نشان دهندهی ضعف کشورهای منطقه است. روشنترین دلیل این سخن، فسادهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعیای است که همزمان با دخالتهای بیگانگان در کشورهای منطقه، در حال رخ دادن است.
دلیل فسادهای مذکور این است که کشورهای بیگانه با دخالتهای خود، حاکمیت کشورهای منطقه را متزلزل کرده و حقوق شهروندی را پایمال میکنند. آنها همچنین ثروتها و داراییهای کشورهای منطقه را در گرو خواستههای خود قرار میدهند. اگرچه آغاز دخالت بیگانگان در کشورها آسان به نظر میرسد. اما پایان دادن به آن بسیار دشوار است.
جملهی «ما برای آزادسازی آمدهایم، نه برای فتح» که بارها از کشورهای اشغالگر شنیدهایم، دلیل روشنی برای اثبات این مدعا است. تاریخ نشان داده است که کشورهای مداخله گر، هرگز به خارج شدن از کشوری که وارد آن شدهاند فکر نمیکنند، بلکه تمام تلاش خود را برای غارت ثروتها و نیز زیر پا گذاشتن حاکمیت آن کشور به کار میبرند. آنها سعی میکنند که با تحمیل شخصیتهای سیاسی طرفدار خود به مردم، وجود خود را در کشور تحت اشغالشان تثبیت کنند، البته گاهی برای دستیابی به اهداف خود، از چهرهها و شخصیتهای بومی و به ظاهر ملیگرا نیز استفاده میکنند.
اگر بدانیم که چگونه کشورهای سلطهطلب، شخصیتهای طرفدار خود را بر کشورهای اشغال شده تحمیل میکنند، بدسیرتی آنها کاملاً برای ما آشکار خواهد شد.
فصلنامه: آمریکا و رژیم صهیونیستی چه نقشی در نا آرامیهای کنونی عراق داشتهاند؟ و شما مواضع جریانهای سیاسی و نیز شخصیتهای اسلامی و شیعی را در رابطه با دخالتهای این دو کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
د.ابراهیم جعفری: ناآرامیهای کنونی عراق ارتباط مستقیمی با دسیسههای آمریکا و رژیم صهیونیستی دارد. اما متأسفانه جریانهای شیعی، کاملاً از این موضوع غافل بوده و با تمرکز بر روی اختلافات جزئی، مسائل اصلی و سرنوشت ساز عراق را فراموش کردهاند.
بسیار تأسفبرانگیز است که همزمان با مورد تهدید قرار گرفتن حاکمیت عراق و به تاراج رفتن ثروتهای این کشور، جریانهای اسلامی عراق، خود را سرگرم اختلافات جزئی و کوچک کردهاند.
دولتهای آمریکا،به ویژه دولت ترامپ، همواره کوشیدهاند با بحران آفرینی و نیز ایجاد مشکلات متعدد در عراق، ملت این کشور را از دستیابی به اهداف اصلی خود بازداشته و حال و آیندهی آن را در معرض خطرات گوناگون قرار دهند.
حضور بیگانگان، به ویژه آمریکا و اسرائیل، در عراق نه تنها هیچ خدمتی به منافع ملی عراق نکرده است، بلکه حاکمیت این کشور را نیز پایمال کرده و جان و مال ملت عراق را نیز به تباهی کشانده است. علاوه بر این، بسیاری از فتنههایی که در عراق رخ میدهد نیز از سوی بیگانگان مدیریت میشود.
پس از اشغال عراق از سوی آمریکا، فعالیتهای نیروهای آمریکایی در عراق برای ایجاد پایگاههای فکری و رسانهای گوناگون در این کشور آغاز شد. هدف از ایجاد این پایگاهها ترویج فرهنگ بیبندوباری و در نتیجه ویران کردن زیرساختهای فرهنگی عراق بود. آنها میخواستند با ایجاد یک فرهنگ جایگزین، آسیبهایی چون بیبندوباری، هرزگی، همجنسبازی، مصرف مواد مخدر و قتل و جنایت را در عراق نهادینه کنند.
آمریکا با فعالیتهای مخرب و نیز به کارگیری سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» کوشید تا میان شیعیان و اهل تسنن از یک سو و میان عربها، کردها و ترکمنها از سوی دیگر بذر تفرقه بپاشد. این تفرقهافکنیها تا مرز ایجاد اختلاف میان مسلمانان وغیرمسلمانان نیز پیش رفت و با وجود اینکه این سیاستهای تفرقهانگیز برای افراد آگاه جامعه آشنا و مأنوس بود اما اندیشهی ارتجاعی حاکم بر کشور موجب شد تا آنها نیز تحت تأثیر اختلافات فرقهای، نژادی و قومیتی قرار گرفته و به مانعی بر سر راه وحدت و یکپارچگی ملت عراق مبدل شوند.
سالهاست که آمریکاییها و دیگر دشمنان عراق برای ترویج فرهنگ ضد وحدت و همچنین از هم گسیخته کردن ساختار اجتماعی این کشور تلاش میکنند. آنها پیش از خارج شدن از عراق،کوشیدند تا حال و آیندهی این کشور را در گرو فتنه و اختلاف قرار دهند. از این رو تصمیم گرفتند که پایگاههای فکری و ضد ارزشی خود را جایگزین پایگاههای نظامی کنند.
تنها اقدام باقی مانده، مورد هدف قراردادن پایگاه مردمی گستردهی عراق و نیز سلب آگاهی و بصیرت از ملت این کشور است. اگر دشمنان ما به چنین هدفی دست یابند، زمینهی ایجاد یک عراق جدید فراهم خواهد شد. عراقی که منافع ملی خود را فدای منافع بیگانگان خواهد کرد. آمریکا برای دستیابی به این هدف، سیاست «درمانده کردن عراق و دیکته کردن دستورها به آن » را در پیش گرفت. این سیاست در جوامعی که جهل و تعصب در آن حکم فرماست، تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده است. زیرا جهل و تعصبهای برخاسته از احساسات و عواطف، کشور را به سمت و سویی که دشمنان میخواهند هدایت میکند.
معمولاً آمریکا برای تسلط بر کشورها از سیاستهای مداخله گرانهی غیرمستقیم استفاده میکند. به عنوان مثال هنگامی که آمریکا قصد دخالت در کشوری را دارد، ابتدا در آن کشور بحران میسازد کرده و سپس به عنوان یک حامی و مدافع، دخالتهای خود را در آن آغاز میکند (سیاست بحران سازی و حمایت)
متأسفانه اغلب نیروهای سیاسی، به ویژه نیروهای اسلامی، هنوز از خطراتی که در معرض آن قرار دارند، آگاه نشدهاند. آنها باید ابتدا از این خطرات آگاه شده و سپس مسیر رویایی با آن را در پیش بگیرند.
فصلنامه: به نظر شما، عراق چقدر با جایگاه راهبردی خود در منطقه فاصله دارد و برای رسیدن به این جایگاه چه اولویاتهایی باید مد نظر قرار داده شود؟
د. ابراهیم جعفری: جایگاه کنونی عراق با جایگاهی که باید در آن باشد، فاصلهی زیادی دارد و کوتاه کردن این فاصله نیازمند اقداماتی است که در ذیل به آن اشاره خواهم کرد:
پیش از هر چیز، عراق نیازمند یک چشمانداز است. علیرغم چالشهای بسیاری که در عراق وجود دارد، مردم این کشور باید از تمام امکانات و شخصیتهای توانمند خود برای پیاده کردن این طرح مهم استفاده کنند.
ما برای کم کردن این فاصله،نیازمند یک حرکت فیزیکی نیستیم، بلکه نیازمند به کارگیری رفتاری هستیم که بر پایهی یک بینش حیاتی و جدی استوار بوده و با تلاش مستمر و انساندوستانهی مردم این کشور همراه باشد.
اگر صفحات تاریخ را ورق بزنیم، تحولات بسیاری را میبینیم که در زمان بسیار کوتاهی رخ داده است. همچنین دورانی را میبینیم که ملتها در حالت رکود و سکون قرار گرفته و از تکاپو و حرکت باز ایستادهاند.
قرآن کریم در سورهی عصر به راز این تحولات بینظیر اشاره کرده است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ ». هر روزی که میگذرد، خسارتی برای انسان است. هر سالی که میگذرد انسان به همان اندازه دچار خسارت میشود، تنها زمانی این زیانها به سود تبدیل میشود که انسان به وادی امن ایمان وارد شده، ایمان خود را به رفتار و عمل تبدیل کرده و سپس دیگران را به حق و صبر توصیه نماید.
بنابراین نقطهی شروع یک حرکت درست، ایمان به خدای متعال است. دومین رکن، عمل صالح و رفتار صحیح و سومین رکن نیز تواصی به حق و صبر است.
عراق برای ایجاد یک تحول و جهش قابل توجه و همچنین عبور از شرایط فرهنگی، معنوی و سیاسی نابسامان خود، نیازمند سه اقدام است:
1-بازنگری جدی شرایط خود
2-دستیابی بهیک فرهنگ جایگزین
3-استفاده از شخصیتهای ایثارگر و فداکار برای عبور از این وضعیت تأسفبار؛ و نیز ایجاد یک جایگزین مناسب
همهی ملتهایی که توانستهاند به شرایط نابسامان خود سامان ببخشند، جامعهای صالح، رهبری فداکار، و دستورالعملی سازنده داشتهاند و توانستهاند با همسوسازی تلاشهای خود به اهداف مورد نظر خود دست یابند.
بنابراین ما نیز میتوانیم با تکیه بر یک جامعهی صالح و کارآمد، رهبری فداکار، و نیز برنامهای جامع، فاصلهی خود را با شرایط ایده آل کمتر کنیم.
با توجه به نکات فوق اولویتهایی که در حال حاضر باید مد نظر قرار بگیرد عبارتاند از:
-بالا بردن سطح تواناییهای خود جهت دستیابی به اهداف کلان و نیز مقابله با خطرات بزرگی که در برابر ما قرار دارند.
-عبور از مسائل جزئی و فرعی
-پرهیز از اختلافات جزئی
-توجه به خطراتی که کشور را مورد تهدید قرار داده است
-استفاده از تمام امکانات و شخصیتهایی که میتوانند در آبادانی عراق نقش مؤثری ایفا کنند.
-استفاده از تجربیات ملتهایی که دارای شرایط مشابه بودهاند.
استفاده از تجربیات دیگران و بررسی دلایل موفقیت آنها، نشانهی ضعف و عقب ماندگی نیست. میراث دینی ارزشمندمان، ما را به استفاده از علم و تجربهی دیگران فرا میخواند. حتی اگر صاحبان علم و تجربه دشمنان ما باشند نیز باید از آنها استفاده کنیم. در حکمت 80 نهجالبلاغه آمده است: «الحکمة ضالّة المؤمن فخذ الحکمة ولومن أهل النفاق.» «حکمت، گمشدهی مؤمن است، پس حکمت را بیاموز حتی اگر نزد اهل نفاق باشد.»
ملتهایی که راه موفقیت را پیموده و به قلهی عزت و مجد رسیدهاند، راه درازی را پیمودهاند، اما آنچه که مسلم است این است که پایان این راه طولانی، موفقیت و سعادت است.
از میان دیگر اولویتهایی که باید در این رابطه مدّ نظر قرار داده شود میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
-ایجاد یک زندگی آبرومندانه برای مردم عراق
-نهادینه ساختن فرهنگ اصیل این کشور
-عمق بخشیدن به روحیهی فداکاری در میان عموم مردم
-توجه به دسیسههای دشمنان و بستن راههای سوءاستفاده در برابر آنها
-شناختن دوستان حقیقی و فداکاری که در روزهای سخت در کنار ملت عراق بودهاند.
فصلنامه: نقش شهید سلیمانی در مبارزه با استکبار و صهیونیسم را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیا افکار عمومی عراق از نقش و جایگاه شهید سلیمانی در آزادسازی عراق از چنگ گروههای تروریستی مطلع است؟ توصیهی شما برای تجلیل از نقش آفرینی ایشان و نیز برجسته کردن اقدامات این شهید بزرگوار چیست؟
د. ابراهیم جعفری: شهید سلیمانی -به معنای واقعی کلمه- یک مرد استثنایی بود. ایشان در تمام ویژگیهایی که خداوند به ایشان عطا فرموده بود یک الگو به شمار میرفت. هر کس که با ایشان معاشرت داشت میفهمید که هیچ اثری از خوادخواهی در او نبود. رویکرد ایشان یک رویکرد ملی یا مذهبی یا نژادی نبود. بلکه همواره میکوشید تا به عنوان یک انسان، به تمام بشریت خدمت کند. از این رو هرکه با این شهید بزرگوار دیدار میکرد، مجذوب شخصیت ایشان میشود، تا حدی که اوباما نیز دربارهی ایشان گفت: «اگرچه این مرد از من نفرت دارد، اما من از او خوشم میآید.»
شهید سلیمانی، مردی بسیار فرهیخته بود که همیشه به دنبال گسترش گنجینهی علم و معرفت خود بود. دفتری به همراه خود داشت و نکات مهمی که میشنید را در آن یادداشت میکرد و علی رغم آگاهی و بصیرت بی نظیرش، هرگز از یادگرفتن مطالب جدید ابا نمیکرد. هرکسی که به ایشان یک مطلب علمی و یا اخلاقی میآموخت، نه تنها از ذکر نام او ابایی نداشت، بلکه از یاد گرفتن آن مطلب، ابراز افتخار میکرد.
در اینجا بر خود لازم میدانم که برخی از صفاتی که در ایشان دیدم را ذکر کنم. صفاتی که شاید تعداد اندکی از افراد همهی آنها را یکجا داشته باشند:
تمام گفتار و رفتار ایشان سرشار از ایمان به خدای متعال بود. قلب پر از ایمان و روح آکنده از پرهیزگاریشان، آرامش خاصی را در وجودشان ایجاد کرده بود.
با یک نگاه به این شخصیت وارسته میشد فهمید که او فردی راستگو، با بصیرت، فروتن، خوش سیرت و سرشار از ادب است.
او همواره علاقهی خود را به علم و علما ابراز داشته و سخنان خود را با حکمتهای آنان و مواضع حکیمانه شان مزین میکرد. هر کس که سخنان او را شنیده باشد، بی شک به وجود یک گنجینهی اخلاقی ارزشمند در این شخصیت والا پی برده است.
علاقهی ایشان به علم و علما قلبشان را از کینه و حسادت پاک کرده و وجودشان را به ستارهای درخشان در آسمان صاحبان شهرت مبدّل ساخته بود.
آنچه از تمام فضایل اخلاقی فوق مهمتر است، تجسّم این فضایل اخلاقی در رفتار ایشان است. اگر این فضایل در رفتار ما تجلّی پیدا کند، قطعاً زمین خدا آباد شده و پرچم عدل و آزادی و انصاف در سراسر این کرهی خاکی به اهتزار درخواهد آمد و ریشهی ستمها و جنایاتی که امروز سراسر جهان را در برگرفته است خشک خواهد شد.
فروتنی شهید؛ هیچ صفتی زیباتر از صفت فروتنی نیست. به ویژه اگر این صفت در یک فرد نابغه و توانمند -همچون شهید سلیمانی- متجلّی شود. هر اندازه موفقیتها و پیروزیهای یک انسان بیشتر باشد، نیاز او به فروتنی و تواضع بیشتر است. زیرا اگر این صفت ارزشمند را از دست بدهد دچار طغیان و سرکشی خواهد شد.
فرهیختگی ایشان؛ افرادی که از این شخصیت والا دور بودند، هرگز تصور نمیکردند که گنجینهی علمی و فرهنگی ایشان تا این حد گسترده باشد. آنها تنها زمانی به این حقیقت پی میبردند که از نزدیک با ایشان دیدار کرده و به گفتگو مینشستند. بهرهمندی از قدرت خطابه برای هر انسانی یک ویژگی مهم به شمار میآید، به ویژه اگر آن فرد، مانند شهید سلیمانی، یک شخصیت انقلابی باشد. شهید سلیمانی یک خطیب توانمند بود به طوری که با وجود سخنرانیهای متعددشان، از ایراد سخنان تکراری پرهیز میکردند.
نظریات و تئوریهای شهید سلیمانی به روشنی در رفتار و کردکار ایشان متجلّی بود. ایشان در هنگام سخنرانیها، هرگز دچار تکلف نشده و چندین موضوع را به بهترین شکل مورد بررسی قرار میدادند. یکی از زیباترین ویژگیهای ایشان این بود که در هنگام سخنرانیهایشان هرگز اظهار فضل نمیکردند. هنگامی که فردی ایشان را مورد ستایش قرار میداد آثار حیا و خجالت در چهره شان هویدا میشد. ایشان همواره میکوشید تا خود را از مسائلی که موجب خودستایی و فخر فروشی میشود دور نگهدارد.
شهید سلیمانی فراتر از یک معلم بود. او یک مربّی و پرورشدهندهی انسان بود. بسیاری از افرادی که نگاه منصفانهای به این شخصیت داشتهاند، بارها به این ویژگی اشاره کردهاند.
اینکه شخصیتی با این حجم از استعدادهای متعدد، تا این حد فروتن و متواضع باشد، کار آسانی نیست. فروتنی و ذوب شدن این شهید بزرگوار در خداوند متعال، ایشان را به مصداق حقیقی این آیه مبدّل ساخته بود: «وَعِبَاد الرَّحْمَن الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأرض هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (و بندگان رحمان کسانیاند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه میروند، و هنگامی که نادانان آنان را طرف خطاب قرار میدهند [در پاسخشان] سخنانی مسالمت آمیز میگویند،)
اگرچه ایشان بسیار عفیفانه سخن میگفتند و هرگز کسی را به بدی یاد نمیکردند، اما هرگز شهادت باطل و دروغ به زبانشان جاری نمیشد.
در رابطه با توجه ایشان به خانواده و دخترشان نیز باید بگویم که با وجود مسؤولیتهای جنگی فراوانی که بر عهده داشتند، هرگز در توجه به خانواده و به ویژه دخترشان، زینب، کوتاهی نمیکردند، تا حدی که در برخی از سفرهایشان به عراق، زینب را نیز به همراه خود میبردند !
اگر ایشان با مسألهای روبرو میشدند که از آن اطلاعی نداشتند، بدون هیچ خجالتی با افراد مطلع مشورت میکردند.
شهید سلیمانی هیچ گاه در سخنرانیهایش از استعدادهای گوناگون خود سخن نگفت. از این رو تنها راه کشف این استعدادها، مراجعه به سیرهی عملی ایشان است.
بخشندگی ایشان نسبت به فقرا و نیازمندان، وصف ناپذیر است. البته این جود و کرم همیشه پنهانی بوده است و اگر افرادی که شهید به آنها کمک مالی کردهاند، از جود و کرم ایشان سخن نمیگفتند، هیچ کس از این ویژگی ایشان آگاه نمیشد.
عشق ایشان به شهادت، عشقی جنون آمیز بود، و همان طور که در یکی از احادیث منسوب به امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «جنونان لا شافانی الله منهما الشجاعة والکرم» «دو نوع جنون در من وجود دارد که از خداوند میخواهم آن را درمان نکند ! یکی جنون شجاعت و دیگری جنون جود و کرم»
شهید سلیمانی در همهی دیدارهایش از عشقش به شهادت سخن میگفت.
ویژگی دیگر ایشان این بود که علیرغم دوستان بسیار زیادشان ارتباط خود را با همهی آنها حفظ کرده بودند، حتی هنگامی که از آنها دور میشدند نیز این ارتباط قطع نمیشد.
با توجه به نکات فوق میتوان دریافت که شهید سلیمانی -به معنای واقعی کلمه- یک شخصیت استثنایی بود.
در پایان نیز این شخصیت سترگ به دست پلیدترین مخلوق خدا جام شهادت را نوشیده و به قافلهی بندگان صالح خدا در بهشت برین پیوست.
پس از شهادت ایشان همه دیدیم که چگونه میلیونها تن از عاشقان ایشان در ایران و دیگر کشورها به خیابانها آمدند تا عشق خود را به این شهید بزرگوار در تاریخ ثبت کنند.
در اینجا جمله ای که پیشتر گفته بودم را دوباره تکرار میکنم: چه کسی، چه کسی را کشت؟ سلیمانی کجا و قاتلش کجا؟
این رویداد، درس روشنی به سرکشان میدهد، که روز مظلوم علیه ظالم، بسیار سختتر از روز ظالم علیه مظلوم است.
فصلنامه: عملکرد مقاومت و به ویژه جمهوری اسلامی را در دوران امام خامنهای چگونه ارزیابی میکنید؟
د.ابراهیم جعفری: هنوز تاریخ اولین روزی که به ایران سفر کردم (سال 1980) را به خاطر دارم. پس از اینکه مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق تشکیل شد، ایشان [امام خامنهای] به عنوان نمایندهی امام خمینی (ره) در جلسات مجلس اعلا شرکت میکردند. این جلسات در ساختمان نخستوزیری برگزار میشد. همان طور که میدانید این ساختمان بعدها مورد هدف قرار گرفت و موجب شهادت رجایی و باهنر شد. وقتی وارد اتاق جلسات این ساختمان شدم، یک نسخه از قرآن کریم که پر از اشتباه بود، توجه مرا به خود جلب کرد. این نسخه که جزو وسائل برجای مانده از زمان شاه بود، از بیاعتنایی نظام شاهنشاهی به قرآن کریم حکایت داشت. این در حالی است که حضرت آقا، توجه ویژهای به علوم قرآنی داشته و دارند و به برکت تأکیدات ایشان، تلاوت، حفظ و تفسیر قرآن کریم به شکل قابل توجهی در ایران گسترش یافته است به طوری که امروز مردان، زنان و کودکان بسیاری را میبینیم که موفق به حفظ کل قرآن کریم شدهاند. علاوه بر این، مسابقات قرآنی بسیاری در جمهوری اسلامی ایران برگزار میشود که نگاه تمام کشورهای جهان را به خود جلب کرده است. امروز جمهوری اسلامی ایران صاحب مکتبی بی نظیر در علوم قرآنی است به طوری که از همتاهای خود در این عرصه پیشی گرفته است.
از میان دیگر ویژگیهای امام خامنهای میتوان به توجه ویژهی ایشان به ایجاد وحدت در میان مسلمان اشاره کرد. دغدغههای ایشان در رابطه با ایجاد وحدت در میان مسلمانان را میتوان در سخنرانیهای ایشان و همچنین در همایشهای وحدت اسلامی که با حضور علمای اسلام برگزار میگردد به وضوح مشاهده کرد.
این همایشها که با حضور شخصیتهای برجستهی فرقههای گوناگون اسلامی برگزار میگردد، منش وحدت گرایی و همچنین چگونگی عبور از اختلافات مذهبی را به خوبی به تصویر کشیده و توانسته است عناصر وحدت اسلامی را به طور قابل ملاحظهای در کشورهای اسلامی گسترش دهد.
از دیگر مسائلی که مورد توجه ایشان قرار داشته و دارد، بهبود بخشیدن به جایگاه زنان است. بازتاب این توجه را میتوان در برگزاری همایشهای مربوط زنان و همچنین مشارکت آنان در کنفرانسهای گوناگون مشاهده کرد.
مسألهی فلسطین نیز، از همان گامهای آغازین انقلاب اسلامی، مورد توجه امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان قرار داشت به طوری که پس از پیروزی انقلاب، سفارت فلسطین جایگزین سفارت اسرائیل شده و خیابان سفارت نیز به نام خیابان فلسطین نامگذاری شد.
علاوه بر اقدامات فوق، آخرین جمعهی ماه مبارک رمضان نیز، روز قدس نامیده شد. این اقدام ارزشمند، پیامهای بسیاری را برای امت اسلام و دیگر امتها به همراه داشته است.
اقدامات رهبر جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مسألهی فلسطین تنها در موارد فوق خلاصه نمیشود، بلکه ایشان در مناسبتهای گوناگون و نیز در دیدارهای رسمی و مردمی خود از مسألهی فلسطین به عنوان یک اولویت یاد کرده و با حمایتهای گوناگون خود از فعالیتهای مربوط به آرمان فلسطین، فرهنگ دفاع از فلسطین اشغالی را در نسل کنونی امت نهادینه ساختهاند.
همچنین ایشان با ایراد سخنرانیهای مؤثر در مناسبتهای تاریخی و محافل جهانی، روحیهی مقاومت ملت را در برابر تحریمهای ظالمانهای که از زمان پیروزی انقلاب تاکنون ادامه داشته، افزایش داشته است.
هیچگاه چالشهای داخلی کشور، ایشان را از مشکلات جهان اسلام غافل نکرده است، بلکه همواره با ورود به موقع و بی نظیر خود، ملتها را شگفت زده کردهاند.
نکتهی دیگری که در شخصیت حضرت آقا وجود دارد و چه بسا موجب شگفت زدگی ملتهای جهان نیز شده باشد این است که ایشان علاوه بر توجه به پیروان مذهب شیعه، پیروان ادیان و مذاهب دیگر را نیز همواره مورد توجه و عنایت خاص خود قرار دادهاند.
ادامه مصاحبه در شماره آینده؛
تعداد مشاهده: 950