فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

تأثیر کودتای نافرجام 15 جولای 2016 ترکیه بر سیاست خارجی این کشور

آلپ تکین دورسون اغلو
نویسنده و کارشناس مسائل خاورمیانه.

چکیده

 کودتای 15جولای 2016 نافرجام ماند. بررسی علل و عوامل این رویداد در کنار بررسی مواضع حامیان و مخالفان آن قابلتوجه این مطالعه است.

مقامات ترکیهای این کودتا را طرحی از سوی  گروه وابسته به فتحالله گولن و حامیانی همچون آمریکا، قلمداد کردند. این کودتا توانست دیدگاهها و مواضع ترکیه را نسبت به مسائل منطقهای تغییر داده و از سیاست کاهش اعتبار و افزایش دشمنان، به تلاش برای عادیسازی روابط و اتخاذ تدابیری جدید سوق دهد. برخی تحلیلگران معتقدند روند این تغییرات، با برکناری داود اغلو، از مدتی قبل آغازشده بود و هدف آن جلوگیری از استمرار اینگونه تغییرات بوده است. اما بهوضوح بعد از کودتا این تغییرات موردتوجه بیشتری قرار گرفت.

بروز مواضع جدید از سوی دولتمردان ترکیه در عرصه سیاست خارجی، بهویژه در تحولات مربوط به سوریه، و همکاری نزدیکتر این کشور با ایران و دولت روسیه، و مشارکت در روند سیاسی «آستانه» از مهمترین تغییرات سیاسی پس از کودتا است که با دستیابی ترامپ به قدرت در آمریکا، با ابهام و تردیدهایی مواجه شده است.

درهرصورت آنچه مسلم است متحدان غربی و عربی ترکیه، که حامیان این کشور در سیاستهای منطقهای محسوب میشدند، در جریان کودتای نافرجام 15جولای 2016 یا از کودتاچیان حمایت نمودند و یا با فاصلهای طولانی پس از شکست کودتاچیان، حمایت خود را از دولت ترکیه اعلام داشتند. این در حالی است که مخالفان سیاستهای منطقهای ترکیه، ازجمله ایران و روسیه و حتی سوریه، در کمترین زمان ممکن حمایت خود را از دولت مستقر این کشور اعلام نمودند.

موضع متحدان غربی و عربی ترکیه در جریان کودتای مورداشاره نشانگر آن است که طرحهای به اجرا درآمده در عراق و سوریه، میتواند در خود ترکیه نیز تعقیب شود. مواضع ترکیه پس از کودتای نافرجام، دربردارنده نشانههایی از دور شدن این کشور از تفکر نوعثمانی است. لازم است این نشانهها با دقت بیشتری موردمطالعه و بررسی قرار گیرد. در این مقاله بخشهایی از این تغییرات مورد بررسی قرارگرفته است.     

 

مقدمه

 وقوع کودتا یا مداخله در نظام دمکراتیک در ترکیه هر ده سال یکبار از سوی ارتش به موضوعی عادی بدل شده است. زیرا ارتش که خود را بنیانگذار جمهوری ترکیه میداند، حق تعیین سیاست را از آن خود دانسته و طی سالهای 1960 و 1980 بهصورت مستقیم، و در سالهای 1971 و 1997 نیز غیرمستقیم، در سیاست مداخله کرده است.

 کودتای نافرجام 15 جولای 2016 در مقایسه با دیگر کودتاهای این کشور متفاوت ارزیابیشده است. زیرا عنصر تعیینکننده در تمامی کودتاهای نظامی قبلی، حساسیتهای ایدئولوژیک و احساس خطر، به شمار میرفت. البته ارتش در تمامی ردههای فرماندهی، در کودتاهای پیشین با انسجام و هماهنگی بیشتری وارد کارشده بود.  مهمترین حساسیتهای ارتش در آن زمان بر سه اصل ایدئولوژیک آتاتورک، مبنی بر ناسیونالیسم؛ نوسازی؛ و سکولاریسم استوار بود و در چارچوب این اصول مواردی چون ارتجاع، تجزیهطلبی، کمونیسم و ایدئولوژیهای چپگرایانه و اسلام سیاسی در صدر تهدیدات اصلی برای کشور تعیین شدند. تمامی کودتاهای نظامی، که در بازه زمانی 27 می 1960 تا 28 فوریه 1997 رخ داد، با تکیه بر این موارد مشروعیت یافتند. اما کودتای 15 جولای اقدامی در برابر تهدیدات ایدئولوژیک، تلقی نگردید  بلکه بهصورت کودتایی از سوی اعضای گروه فتحالله گولن، که در ارتش، نیروهای پلیس و دستگاه قضایی کشور باهدف در اختیار گرفتن حاکمیت نفوذ کردهاند، معرفی شد.

 ارتش و دستگاه قضایی ترکیه، که از حساسیتهای ایدئولوژیک بالا برخوردار است، همواره گروه فتحالله گولن را بهعنوان گروهی ارتجاعی دانسته و بهتمامی ارگانهای دولتی ازجمله احزاب سیاسی درباره آن هشدار دادهاند. اما سؤال مهم این است که گروهی که فعالیت خود را با تهیه مسکن برای دانشآموزانی که دور از خانواده خود زندگی میکردند، آغاز کرده است، چگونه به این درجه از قدرت دستیافته و میتواند در ارتش که دژ استوار نظام سکولار این کشور محسوب میشود، رسوخ و کودتا کند؟

زمینههای کودتا و مراحل قدرتیابی گروه فتحالله گولن

 گروه فتحالله گولن، که در ظاهر بهعنوان جنبشی دینی، خدماتی و غیرسیاسی فعالیت میکند، (فارغ از تفاوتهای ایدئولوژیک) همواره رویکرد حمایتی نسبت به جریان قدرت در این کشور داشته است. بر همین اساس سلیمان دمیرال، بولنت اجویت، مسعود یلماز و تانسو چیلر، نخست وزیران پیشین ترکیه که بسیار سکولار بودهاند، همواره این گروه را مورد حمایت قرار دادهاند. گروه گولن با کسب دستاوردهای مهمی در زمینههای مختلف، موفق شد تا پیش از روی کار آمدن دولت رجب طیب اردوغان، زیرساختهای چشمگیری برای خود ایجاد کند. این رویکرد به نفوذ اعضای گروه در داخل مؤسسات و دستگاههای حساس دولتی، کمک وافری کرد. این جریان از زیرساختها و ظرفیتهای در اختیار خود بهمثابه یک سازمان اطلاعاتی مخفی بهرهبرداری و به انجام کودتا مبادرت ورزیده است.

 از سوی دیگر این گروه با اعلام هدف فعالیتهای خود مبنی بر شکستن نفوذ ایران در منطقه آسیای میانه و کشورهای حوزه قفقاز، پس از فروپاشی اتحاد شوروی، موجبات حمایت آمریکا از خود را فراهم آورده است. به همین دلیل دولت روسیه پسازآنکه نیکولای پاتروشف، رئیس سازمان اطلاعات وقت این کشور، در سال 2002 اعلام کرد که بنیادها و انجمنهای تأسیس یافته از سوی مدارس گولن با سرویسهای مخفی آمریکا در ارتباط هستند، اقدام به بستن مدارس این گروه کرد.1 رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، که اینک امپراتوری گروه فتحالله گولن را درهمشکسته، در واقع در دوره نخستوزیری خود، از سال 2002 تا 2013، زمینه شکلگیری امپراتوری این گروه را فراهم نموده است. زمانی که حزب عدالت و توسعه در سال 2002 بهعنوان تنها حزب حاکم قدرت را به دست گرفت، ارتش این کشور همچنان از قدرت و نفوذ فراوانی برخوردار بود و توانسته بود کودتای 28 فوریه 1997 را مدیریت کند. حزب عدالت و توسعه علیرغم به دست گرفتن قدرت، به دلیل احساس ضعفی که در خود مشاهده میکرد با تمامی مجموعههای اجتماعی که با ارتش در ستیز بودند، ائتلاف نمود.

 توافق این حزب با گروه گولن، که افراد خود را در سازمان امنیت و اطلاعات نفوذ داده بود، از سویی منجر به تضعیف نقش ارتش در امور سیاسی و از دیگر سو، باعث تقویت نفوذ گروه گولن در سیستم اداری این کشور شد. نیروهای وابسته به فتحالله گولن که در پلیس، دادستانی و سیستم قضایی فعالیت داشتند، در جریان پروندههایی چون «بالیوز و ارگنه کون» صدها ژنرال ارتشی را به اتهام تلاش برای کودتا علیه دولت اردوغان، دستگیر و روانه زندان کردند.

 حزب عدالت و توسعه که موفق شده بود از طریق این نوع روند پاکسازی، که از سال 2002 تا انتخابات 2011 به طول انجامید، به دست افراد گروه گولن به نقش تعیینکننده ارتش در سیاست، پایان دهد، با اعلام «حذف قیمومیت نظامی بر دموکراسی» اقدامات صورت گرفته را انقلاب خاموش2 خواند. این اتحاد میان حزب عدالت و توسعه با گروه گولن، پس از انتخابات 2011 برهم خورد، زیرا گروه گولن، که خود را شریک این انقلاب خاموش میدانست، خواستار سهم بیشتری از حاکمیت بود اما اردوغان لیست نمایندگان مجلسی را که گولن ارائه کرده بود رد کرد.

  گروه گولن، که در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، پلیس و دستگاه قضایی را تحت کنترل خود درآورده بود، برای آنکه نشان دهد قدرت واقعی در دست کیست، مشابه اقداماتی را که علیه مخالفان حزب عدالت و توسعه به اجرا درآورده بود، این بار علیه خود این حزب تکرار کرد. اولین حمله گروه گولن در 7 فوریه سال 2012 رخ داد. دادستان ویژه، که از اعضای این گروه بود، هاکان فیدان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه را برای بازپرسی در خصوص تحقیقات اتحادیه جوامع کردستان فراخواند. اردوغان که پی برده بود فیدان بازداشت خواهد شد پیام گولن را دریافت و از بازپرسی فیدان ممانعت به عمل آورد.

 شواهد و دلایلی که گروه گولن در رابطه با هاکان فیدان مطرح کرده بود، به دلیل شباهتهای بسیار با ادعاهای اسرائیل در خصوص وی، جالبتوجه بود. اسرائیل مدعی بود که فیدان اطلاعات امنیتی مهم میان ترکیه و این کشور را در اختیار ایران قرار داده است. پلیس و دادستانهای عضو گروه گولن نیز ادعا کردند که گروهی تحت عنوان گروه سلام- توحید- قدس در ترکیه وجود دارند که به نفع نیروی قدس سپاه پاسداران ایران فعالیت میکند، در چارچوب تحقیقات این سازمان پروندهای علیه صدها نفر تنظیم شد. در این پروندهسازی حتی نام فیدان و اردوغان بهعنوان رهبران ارتش سلام- توحید ذکرشده و آنها به جاسوسی به نفع ایران متهم شدهاند.

 گروه گولن دومین حمله بزرگ خود را هفدهم و بیست و پنجم دسامبر 2013  با راهاندازی پرونده رشوهگیری و اختلاس دهها مقام عالیرتبه، که در میان آنها چهار وزیر و سه فرزند وزیر به چشم میخورد، انجام داد. سپس با انتشار متن صوت و تماسهای محرمانه اردوغان مدعی شد که وی نیز در این پروندههای فساد مالی نقش داشته است.

 پیش از این روش و نحوه پاکسازی افراد و سازمانهای موردنظر گروه گولن از سوی پلیس و دستگاه قضایی و در جریان پروندههای ارگنه کون و بالیوز مشاهدهشده بود. در این روش ابتدا نام یک سازمان برجسته شده، و سپس صدها نفر به اتهام عضویت در آن، بازداشت میشدند و در مرحله بعد یک پرونده هزاران صفحهای علیه آنها تنظیم میگردید. ازآنجاکه روند دادرسی به این پروندههای قطور سالیان سال به طول میانجامید، حتی اگر بیگناهی متهمان نیز اثبات میشد، آزادی وی پس از چندین سال میسر میگردید. در چنین شرایطی علیرغم تبرئه آنها، نامبردگان جایگاه و اعتبار اجتماعی خود را ازدستداده بودند.

 اردوغان نیز که از این روش ساده گروه گولن آگاه بود، برخلاف سیستم حقوقی و قوانین موجود عمل کرده و اجازه نداد هیچیک از وزرا و مقامات دولتی که در مظان اتهام قرارگرفته بودند، بازداشت شوند. گروه گولن، که همواره خود را بهعنوان گروهی آموزشی، خدماتی و غیرسیاسی معرفی کرده بود، با این حملات برای اولین بار نشان داد که از چه قدرتی در ساختار دولتی برخوردار است. در حقیقت قدرت گروه گولن در ترکیه شبیه لابی یهودی در ایالاتمتحده آمریکا ارزیابیشده است. زیرا هر دو اینها از منظر پایگاه اجتماعی ضعیف بوده اما در ساختار دولت نفوذ بالایی دارند. عملیاتی که گروه گولن در نیروی پلیس، سازمان اطلاعات و دستگاه قضایی انجام داد، تأثیری بر اولویتهای انتخاباتی اکثریتی که مخالف این گروه هستند، نگذاشت و به همین دلیل دولت اردوغان سقوط نکرد.

 

نقش کشورها و قدرتهای خارجی در کودتا

 اردوغان رئیسجمهور ترکیه معتقد است، کودتای نافرجام 15 جولای، از سوی گروه فتحالله گولن برای تصاحب قدرت و زمام دولت این کشور صورت گرفته است. بر این اساس این گروه، بانفوذ در ساختار دولتی و برخورداری از حمایت و طراحی خارجی (او مغز متفکر این کودتا را کشورهای خارجی میداند)، برای دستیابی به هدف فوق، برنامهریزی کردهاند.3 درعینحال پرسشهایی درباره حمایت خارجی از کودتا، سازماندهی و اهداف اصلی فرماندهان عملیاتی کودتا و ... مطرح است. ارائه پاسخ به این پرسش که واقعاً کدام کشور و با چه هدفی از کودتا حمایت نموده، از اهمیت ویژهای برخوردار است.

 شاید اگر طراحی کودتا به رقابتها و مخالفتهای منطقهای مرتبط میشد و منظور از نیروهای خارجی که از کودتا حمایت کردهاند، ایران و روسیه قلمداد میگردید، توضیح همهچیز آسان مینمود. زیرا پشتیبانی دولتهای روسیه و ایران، که در تحولات سوریه، عراق و یمن قطب مخالف ترکیه بشمار میروند، از عوامل داخلی کودتا که خواستار براندازی حکومت هستند، کاملاً توجیهپذیر جلوه میکرد.

 سلیمان سویلو4، وزیر کار و امنیت اجتماعی وقت ترکیه، منظور اردوغان از «مغز متفکر و کشور حامی کودتا» را، آمریکا عنوان کرد.5 مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه، نیز از «راهاندازی عملیات روانی جدی در رسانههای غربی» انتقاد کرد و با تأکید بر پشت سر گذاشتن یک بحران جدی، روسیه را یکی از مهمترین کشورهای پشتیبان ترکیه قلمداد کرد.6

 ایران، که مخالف سیاستهای منطقهای ترکیه در معادلات سوریه، عراق و یمن به شمار میرود، نیز همین رویکرد را اتخاذ نموده است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، با انتشار مطلبی در حساب کاربری توئیتر خود در ساعت 3:43 دقیقه، در حالی که هنوز کودتاگران در صحنه بودند، اعلام کرد کودتا در منطقه جایی ندارد و افزود: «دفاع شجاعانه مردم ترکیه از دموکراسی و دولت منتخب شان ثابت کرد که کودتا جایی در این منطقه ندارد و محکوم به شکست است».

 امیر دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ایران، نیز با بیان اینکه ما از دولت قانونی ترکیه حمایت می کنیم و با هر نوع کودتا چه داخلی و چه با پشتیبانی طرفهای خارجی مخالف هستیم7 و همچنین با اشاره به اینکه البته این موضع مختص ترکیه نبوده و در برابر سوریه نیز صادق است،8 این مسئله را فارغ از چارچوب قطببندی سیاسی جاری و از منظر سرنوشت مشترک منطقه مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است. این در حالی است که پیام مبهم دولت آمریکا با مضمون «امیدواریم در ترکیه شاهد ادامه صلح و ثبات باشیم»9 قبل از تعیین سرنوشت نهائی کودتا منتشر شد و عربستان سعودی به عنوان نزدیک ترین کشور متحد اردوغان، با یک هفته تأخیر (در تاریخ 22 جولای)، کودتای نافرجام را محکوم کرد.01

 

دلائل متهم بودن آمریکا در این کودتا

 چرا روسیه و ایران به عنوان قطب مخالف آنکارا مظنون به حمایت از عوامل داخلی این کودتا نبوده ولی در مقابل کشورهای همپیمان آنکارا در مظان چنین اتهامی هستند؟ هرچند حضور و استقرار فتح الله گولن (رهبر گروه)، در آمریکا، تا حدودی به تبیین مسئله کمک میکند اما دلیل کافی برای تمایل آمریکا مبنی بر انجام کودتا در ترکیه به حساب نمیآید.

 حامیان حزب عدالت و توسعه با متهم نمودن آمریکا معتقدند: «قصد آمریکا آن است که جلوی پیشرفت ترکیه توسعه یافتهای که با سیاست خارجی خود، بازی امپریالیستها را برهم زده و به قدرتی منطقهای و حتی جهانی تبدیل شده است، را بگیرد».

 دیگر مخالفان کودتا، که از نظر داخلی حامی حزب عدالت و توسعه به حساب نمیآیند نیز، آمریکا را مسئول کودتای این کشور میدانند. بر اساس نگاه این عده از شهروندان ترکیه، «آمریکا در پی تحولات سال 2011 سعی در تجزیه کشورهای منطقه دارد، در همین چارچوب سیاست کاخ سفید در ترکیه آن است که با استفاده از پ.ک.ک و پ.ی.د، چنین هدفی را محقق سازد» از سوی دیگر نظریههائی مبنی بر این که ترکیه به دلیل سیاستهای خود در قبال پ.ک.ک و پ.ی.د، مجازات شده است نیز وجود دارد؛ و این که غرض آمریکا روی کار آوردن دولتی است که سیاستهای آمریکا در منطقه را به شکل بهتری تعقیب کند.

 البته با وجود همکاری و نقشآفرینی مشترک دولت ترکیه با همپیمانان غربی و عرب، برای مدیریت تحولات سال 2011 به بعد درمنطقه، این پرسش مطرح است که چرا نسبت به سیاستهای منطقهای ترکیه از سوی آمریکا تردید وجود دارد؟ چرا آنکارا متهم است بازی آمریکا و کشورهای همپیمان عربی را برهم زده است؟ حزب حاکم عدالت و توسعه، چگونه و با چه توجیهی باید خواستار برهم زدن بازی کشورهای متحد خود در منطقه باشد یا اینکه چرا بازی روسیه و ایران به عنوان دو قطب مخالف را برهم نزند؟ پاسخ هرچه باشد گویای این حقیقت است که عامل برهمزننده بازی درمنطقه، روسیه و ایران نبوده، بلکه متحدان عربی و غربی ترکیه هستند.

 

دلائل تعویق یا مدیریت زمانبندی کودتا

 با توجه به رویکرد مشابه ترکیه و قطر در معادلات منطقهای و ضرورت برخورد تنبیهی از سوی آمریکا، این سؤال مطرح است که چرا قطر به دلیل اتخاذ سیاستهای منطقهای در سال 2013 با کودتایی آرام، مجازات شد امّا کودتای طراحی شده برای مجازات ترکیه تا جولای 2016 به تعویق افتاد؟ اولین پاسخی که ممکن است به ذهن خطور کند این است که تغییر حاکمیت در قطر با روی کار آمدن فرزند (تمیم بن حمد) به جای پدر (حمد بن خلیفه) محقق شد و این کار سادهای به شمار میرفت. بر خلاف تغییر در ترکیه که لازم است با گذر از روندهای دموکراتیک انجام پذیرد و از نظر پیچیدگی، با قطر غیرقابل مقایسه است. هرچند برخی بر این باورند اتفاقات امنیتی که به دنبال حوادث پارک گزی (از 17 تا 25 دسامبر 2013) رخ داد، نسخه اولیه کودتا علیه دولت ترکیه بود که با شکست مواجه گردید.

 برخی بر این تصورند که پارهای از رویکردهای احمد داوود اوغلو در زمان تصدی مسئولیت سیاست خارجی، با هدف منصرف کردن همپیمانان غربی، از کودتا بوده است. از جمله:

- عدم امضای توافقات نشست جده که 12 سپتامبر 2014 از سوی نیروهای ائتلاف مبارزه علیه داعش برگزار شده بود و همچنین عدم صدور مجوز اختصاص پایگاه اینجرلیک به ائتلاف بینالملل.

- تلاش برای بازگرداندن گزینه جنگ مجدد در سوریه از طریق اعلام منطقه پرواز ممنوع برای هواپیماهای آمریکا که در حال مبارزه علیه داعش، اجرای برنامههای آموزش و تامین تجهیزات برای نیروهای مخالف سوریه بودهاند.

- اعمال فشار به آمریکا برای ترجیح ترکیه که تنها متحد زمینی آمریکا در سوریه در برابر گروه پ.ی.د به شمار میرود.

- ساقط نمودن هواپیمای روسی برای رویارویی ناتو با روسیه

 این تدابیر و تصمیمها از سوی داوود اوغلو برای ایجاد درگیری با مغز متفکر کودتا (آمریکا)، مدیریت تنشهای پیش رو و کنترل تحولات در چارچوب بازدارندگی از کودتا در ترکیه محسوب گردید. ولی متعاقباً آنکارا با وادار شدن به عقبنشینی، تنها بازنده تمام این تصمیمات به حساب میآید. ترکیه تحت فشار، مجبور به گشودن پایگاه اینجرلیک به روی ائتلاف بینالمللی شد. علیرغم میل خود در مذاکرات ژنو 3 شرکت کرد. خط قرمز عبور نیروهای دموکرات (پ.ی.د) سوریه به غرب فرات را برداشت. در نهایت از روسیه عذرخواهی نمود و این پیام را داد که  امکان عادی شدن روابط با این کشور و سوریه  وجود دارد.

 چرا مغز متفکر، کودتا را در دوره داوود اوغلو (در عین حالی که با آمریکا درگیر شده بود) به اجراء درنیاورد ولی به انجام آن در زمان نخستوزیری بن علی یلدریم، که با اتخاذ سیاستهای متعادلتر، سعی در منصرف کردن ترکیه از خواسته های غیرعادی، بازگرداندن آن به مرزهای رسمی و ترمیم سیاستهای اشتباه قبلی داشته است، مبادرت ورزید؟

پاسخ به این پرسش با دو احتمال زیر قابل ارائه است:

- از نظر مغز متفکرکودتا، اردوغان راهبر و طراح اصلی سیاست در ترکیه طی دورههائی که احمد داوود اوغلو و یلدریم، زمام امور را در دست داشتهاند، بوده است. در واقع هدف از کودتا، سرنگونی شخص رجب طیب اردوغان بوده و نه دیگر سران دولت.

- عادیسازی روابط ترکیه با روسیه در دوره یلدریم، مغز متفکر کودتا (آمریکا) را نگران کرده و احتمال عادی سازی روابط با سوریه، موجب ناراحتی عربستان سعودی (که نقش صندوق پول برای مغز متفکر را ایفاء میکند) شده است. به همین دلیل در این مقطع به کودتا چراغ سبز نشان داده شده است.

بازگشت به تفکر جمهوری ترکیه از تفکر نوعثمانی

 از ماه می به بعد در ترکیه شاهد اقداماتی در سیاست داخلی و خارجی هستیم که گویای تلاش برای بازگشت به تفکر جمهوری ترکیه از تفکر نو عثمانی است. پس از برکناری داوود اوغلو، عزم ایجاد تغییر در سیاست داخلی و خارجی، نشان دهنده نیاز دولت به فاصله گرفتن از تفکر نو عثمانی است. آنکارا پس از 15 جولای گامهای محسوسی در مسیر بازگشت به تفکر جمهوری ترکیه برداشت. گردهمایی تاریخی 7 اوت ینیکاپی در استانبول و با رسم تابلوی «همبستگی» به نوعی اعلام رسمی اتخاذ رویکرد جدید بشمار میرود. تفکر نو عثمانی از سال 2011 تاکنون تنها عنصر مطلق و تعیینکننده در سیاست داخلی و خارجی ترکیه به حساب میآمد. هرچند که این تفکر همواره با نام داوود اوغلو درآمیخته است اما تفکر جمعی گروه فتحالله گولن در این دوره نیز محسوب میشود.

 گامهایی که در سیاست خارجی برای حذف قیمومیت نظامی برداشته شد، (که امروز از آن به عنوان توطئه یاد می شود) به دلیل نیاز به دموکراتیزه شدن، از حمایت گسترده اجتماعی برخوردار بود و توجه تودههای اجتماعی وسیعی که به ساختار قبلی قدرت در ترکیه معترض بودند را بهخود جلب کرد. این طیف با یگانه شعار تعیینکننده در سیاست داخلی «ترکیه پیشرو» به همراه متحدان غربی و عربی، رهبری حمایت از شورش در کشورهای عربی را برعهده داشت. اما این همبستگی ملّی با کودتای نرم گروه گولن که 17 تا 25 دسامبر 2013؛ و حمایت عربستان سعودی از کودتای مصر در 30 ژوئن 2013، برهم خورد و آنکارا پس از عدم موفقیت در دستیابی به اهداف خود در سوریه، عراق و لیبی و سقوط اخوان المسلمین که تنها متحد او در مصر بهحساب میآمد، به سرعت در سیاستهای خود حالت تهاجمی گرفت. اما با این وجود علیرغم آن که آنکارا حتی غرب و عربستان سعودی را در کودتای مصر متهم میدانست کوچکترین انتقادی به آنها از خود بروز نداد و همواره در معادلات منطقهای کنار آنها قرار گرفت. ادامه این روند برای ترکیه، مرحله انزوا را بههمراه داشت.

 دولت ترکیه این انزوا (در معادلات داخلی و خارجی) را تهدیدی مخرب علیه خود قلمداد نمود و تنها راه مقابله با آن را فاصله گرفتن از تفکر نوعثمانی، ارزیابی نمود. برکناری داوود اوغلو از نخستوزیری و تلاش برای عادیسازی روابط با کشورهایی که در دوره وزارت امور خارجه و نخست وزیری وی به دشمن ترکیه تبدیل شده بودند، گویای عزم دولت برای دورشدن از تفکر نو عثمانی است. روند تغییر این دیدگاه را میتوان در تحولاتی که با عذرخواهی اردوغان از روسیه پیش از کودتادر این کشور، اظهارات یلدریم مبنی بر آنکه «دلیلی برای نزاع با سوریه و مصر نداریم»11 و گامهای محسوس و فوری که پس از کودتا برداشته شد، به شکل زیر میتوان مشاهده کرد:

- اردوغان در سخنان خود تلویحاً کشورهای متحد را در جریان کودتا متهم دانست و اظهار داشت همانگونه که بازی آنها را در ترکیه برهم زدیم، بازی انجام شده در سوریه، عراق و لیبی را نیز برهم خواهیم زد.21

- ابراهیم کالین، سخنگوی ریاست جمهوری، در 9 اوت (پیش از سفر اردوغان به روسیه)31 اعلام کرد: «به همراه روسیه در پی یافتن راهحلی برای بحران سوریه هستیم.»41 اردوغان نیز بر لزوم همبستگی روسیه، ایران، ترکیه و عراق در موضوع سوریه تاکید کرد.51

- خارج کردن نیروهای ترکیه از اتاق عملیاتی آمریکا در اردن که برای مدیریت نیروهای معارض سوری احداث شده است. (این مطلب به صورت غیر رسمی اعلام شد)61

 به عقیده برخی از تحلیلگران دلیل این تغییرات در سیاست خارجی، متهم دانستن آمریکا به عنوان مغز متفکر کودتا و واکنشی به عدم حمایت مورد نظر ترکیه از سوی کشورهای متحد است. اما انجام آن به لحاظ زمانی پس از برکناری داوود اوغلو از قدرت و قبل از طراحی کودتا در این کشور است.

 یلدریم برخلاف داوود اوغلو با رویکرد سازندهاش در کاهش تنشهای سیاست داخلی و خارجی توجهها را به خود معطوف کرده است. هرچند او رهبری این تغییرات را برعهده ندارد، اما به عنوان سخنگوی آن میگوید که راهبرد افزایش دوست و کاهش دشمن را در سیاست خارجی تعقیب نموده و طرحهای دیگران برای بازی دادن ترکیه در معادلات سیاسی را نقش بر آب خواهد نمود.71

 

گزینههای ترکیه برای برهم زدن بازی

 در حال حاضر ادلهای متقن که ثابت کند علت برکناری داوود اوغلو تبدیل کردن ترکیه به میدان بازی از طریق کاهش دوستان و افزایش دشمنان کشور بوده است، وجود ندارد اما با در نظر گرفتن زمانبندی و دلایل ارائه شده برای این اقدام نشان میدهد چنین برداشتی از رویکردهای داوود اوغلو چندان هم غیر منطقی نیست. به اعتقاد دولت، علت تبدیل شدن ترکیه به میدان بازی، کاهش دوستان و افزایش دشمنانش بود که دست کم پس از برکناری داوود اوغلو، به این امر واقف شده است. این موضوع بر روند تغییرات اشاره شده به رهبری اردوغان و اظهارات تلویحی وی مبنی بر اینکه کشورهای متحد مغز متفکر کودتا بودهاند و سخنانی که به برهم زدن بازی آنها در سوریه، عراق و لیبی اشاره دارد، صحه می گذارد.

 البته این اولین باری نیست که اردوغان کشورهای متحد را متهم کرده و از برهم زدن بازی سخن میگوید اما آنچه اظهارات وی را پس از کودتای نافرجام از سخنان پیشینش متمایز مینماید، زمینه یا بافتار (context) آن است. اردوغان قبل از این نیز از متحدان غربی خود انتقاد میکرد که با اینکه در لیبی دخالت نظامی کردهاند، همین کار را در سوریه نمیکنند. منظور او از برهم زدن بازی در سوریه،81 به چالش کشیدن رفتار روسیه و ایران در سوریه است که از نظر وی این دوکشور در پی اشغال سوریه هستند.91 امّا پس از کودتا و حمایت قدرتمندانه روسیه و ایران از ترکیه، از اتحاد با آنها در موضوع سوریه سخن گفته و اعلام کرد که روسیه، ایران، عراق و ترکیه باید درباره سوریه متحد شوند. باید در این باره با عربستان سعودی، قطر و اردن مذاکره کنیم، اما نباید دیگر موضوع سوریه را با کشورهایی که هیچ ارتباطی با این کشور ندارند، مطرح کنیم.

 اکنون این سوال مطرح می شود که منظور اردوغان از برهم زدن بازی در لیبی، سوریه و عراق چیست؟

 نخستین چیزی که از اظهارات وی برداشت میشود این است که ترکیه متوجه شد که مشابه بازی و رفتاری که او و همپیمانانش در سوریه تعقیب میکنند، در 15 جولای علیه او در ترکیه تدارک دیده شده است. و منظور او از برهم زدن بازی، کنارهگیری از جنگ در این کشورها است. اردوغان  از سال 2011 شاهد آن است که بیش از هر چیز، نیروهای نظامی و ارتش در کشورهای بحرانی مورد هدف قرار میگیرد و بدنبال تضعیف ارتشها، توانایی حفاظت از تمامیت ارضی در این کشورها از بین رفته و تجزیه، به عنوان راه حل عبور از بحرانهای ساختگی در این کشورها مطرح میشود.

 ترکیه با کودتای گروه گولن در برابر تهدیدهایی مشابه آنچه در سوریه، عراق و لیبی رخ داده است، مواجه است. تجربه کشورهای بحرانزده (عراق، سوریه و لیبی) نشان میدهد، متحدان ترکیه که تجزیه را به عنوان راه حل معضلات منطقهای ارائه میدهند، برای ترکیه استثنا قائل نمیباشند. در حالی که احتمال حمایت کشورهای غربی از تجزیه داخلی در ترکیه تحت عنوان دموکراسی و حقوق بشر مطرح بود، انور ماجد العشقی، مشاور ارشد پادشاهی عربستان، نقشه منطقهای تأسیس کردستان بزرگ در خاک ترکیه، ایران، عراق و سوریه را به مدیر کل وزارت امورخارجه اسرائیل پیشنهاد کرد.

 از سوی دیگر دولتهای بغداد، دمشق و صنعا، همپیمانانی چون ایران و روسیه دارند که با حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم خود مانع تجزیه عراق، سوریه و یمن میشوند اما تضمینی برای آنکه قطر و عربستان سعودی از ترکیه در برابر خطر تجزیه پشتیبانی کنند وجود ندارد 02

 براساس احتمال دوم مقصود اردوغان از برهم زدن بازی میتواند همکاری آمریکا با پ.ی.د در شمال سوریه باشد.

 بنا به احتمال سوم نیز ممکن است این اظهارات هدف مشخصی نداشته و به عادت مرسوم پنج سال گذشته در خطاب به رأی دهندگان، مطرح شده باشد.

 

تجزیه سوریه، رویکرد جدید آمریکا

 میتوان گفت آمریکا از سال 2014 از هدف سرنگونی رژیم سوریه دست برداشته است. از اینرو از نظر این کشور مانعی برای تغییر رویکرد و کنارهگیری ترکیه از جنگ در سوریه وجود ندارد. البته آمریکا نمیخواهد با پذیرش راه حل سیاسی به عنوان طرف مغلوب، سوریه را ترک کند. به همین دلیل سعی خواهد نمود طرح دوم خود را که تجزیه سوریه است، عملیاتی سازد. بسیاری بر این باورند که واشنگتن تحت عنوان مبارزه با داعش در حال فراهم کردن زمینههای عینی برای تجزیه سوریه است. به این ترتیب آمریکا در حالی که در شمال سوریه با «پ.ی.د» همکاری میکند، خواهان ماندن ترکیه و عربستان در جنگ، به عنوان حامی گروههای مسلح معارض نظام سوریه، است تا زمینه نفوذ در سایر مناطق را برای خود فراهم آورد. همه متفقاند آمریکا داعش را مهمترین عامل تجزیه سوریه خواهد دانست و حتی در صورت نبود داعش، تمامیت ارضی سوریه یا تجزیه آن براساس موجودیت گروهها عینیت خواهد یافت. اما وضعیت گروههای کُرد بهدلیل شرایط منطقهای، چه از نظر بومی و چه به لحاظ ترکیه، برای تجزیه سوریه کافی به نظر نمیرسد. در حالیکه وجود گروههای مخالف تحت حمایت ترکیه، عربستان و قطر برای ایجاد شرایط عینی تجزیه سوریه که از ادلب در مرز ترکیه و حلب تا ذراع و قنیطره در مرز اردن و اسرائیل و حتی تا دمشق ضرورت دارد. از آنجا که آمریکا این مجموعههای مسلح را گروه تروریستی اعلام کرده است، خود نمیتواند مستقیماً از آنها پشتیبانی کند. بنابراین تشکیل «منطقه آزاد» از طریق ترکیه و عربستان با حمایت از گروههای مخالف برای طرح تجزیه سوریه به عنوان یک راه حل، امری حیاتی به نظر میرسد. عربستان نیز از آشکار کردن تمایل خود برای سرنگونی رژیم سوریه، ابایی ندارد. بر اساس این دلائل و به دلیل وابستگیهای موجود بین ترکیه، آمریکا و عربستان، کنارهگیری ترکیه از جنگ سوریه، به نحوی که بازی جاری در سوریه را برهم زند، چندان امکانپذیر به نظر نمیرسد.

 

راهکار عاقلانه برای برهم زدن بازی

 اگر اردوغان به کنارهگیری از جنگ فکر میکند تنها راهکار عقلانی که برای متحدانش نیز قابل توضیح باشد، این است که در عمل با روسیه و ایران حرکت کند. توجیه آن برای همپیمانان عربی و غربیاش نیز میتواند لزوم اتخاذ رویکردهای احتیاطآمیز و رعایت مسائل امنیتی، خصوصاً پس از کودتای نافرجام، باشد. تأکید اردوغان و یلدریم پس از هر سخنرانی بر اینکه اسد باید برود، با این راهکار در تناقض نیست و حتی میتواند در حمایت از آن نیز تلقی شود.

 

ترکیه بازیگری غیر قابل پیشبینی در سیاست خارجی

 آنکارا در اطلاعیههایی که طی دوره دو ماهه از 15 جولای تا نشست گروه بیست منتشر کرد، گویی اظهارات سیگمار گابریل، معاون صدراعظم آلمان، و جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا را تأیید میکرده است.

 به نظر گابریل، ترکیه بازیگر غیرقابل پیشبینی منطقه است.12 این تنها دیدگاه آلمان نیست. بسیاری دیگر نیز بر همین باورند. بایدن نیز معتقد بود رابطه آمریکا و ترکیه به رابطه دست با دستکش میماند.22 

 مواضع اردوغان که از نظر متحدان غربی غیرقابل پیشبینی بودن ترکیه را نشان میدهد به قرار زیر است:

 1- رابطه ما ادامه دارد اما دوست ما نیستید، بازی شما را بر هم خواهیم زد. «به وضوح میگویم هر کسی که نگران زندگی مردم ترکیه و دموکراسی ترکیه نباشد و به جای آن درباره سرنوشت کودتاچیان اعلام نگرانی کند، دوست ما نیست. روابط دیپلماتیک ما ادامه خواهد داشت اما جایی در قلب ما ندارید. بازی انجام شده در سوریه، عراق و لیبی را نیز برهم خواهیم زد. تمامی بازیهای انجام گرفته در همه جای جهان را نقش برآب خواهیم کرد. تمامی این بازیها جدا از بازیای که در ترکیه شد نیست. همه اینها صحنههای متفاوت از سناریوی واحد هستند.»32

 2- آمریکا مغز متفکر کودتای 15 جولای است. «ملت من میدانند که چه کسانی پشت پرده این وقایع هستند، این سخنان نشان میدهد چه کسی در پشت سر کودتاچیان قرار دارد و مغز متفکر آنها چه کسی بوده است.» 42

 3- روسیه مهمترین بازیگر روند صلح در سوریه است. «من صادقانه میگویم که اصولا روسیه مهمترین و کلیدیترین بازیگر در روند صلح در سوریه است. من معتقدم که مساله سوریه باید با کمک و اقدام دو جانبه روسیه و ترکیه حل و فصل شود.»52 این در حالی است که تنها کمی پیشتر در سخنانی گفته بود: «به نظر من حمایت از باقی بودن بشار اسد بر سر قدرت که باعث مرگ 600 هزار انسان شده، مایه شرم انسانها است.»62

 4- برای سوریه باید با  روسیه و ایران متحد شویم. «روسیه، ایران، عراق و ترکیه باید درباره سوریه متحد شوند. ما همسایگان سوریه هستیم و باید در این باره با عربستان سعودی، قطر و اردن مذاکره کنیم. ما نباید موضوع سوریه را با کشورهایی مطرح کنیم که هیچ ارتباطی با سوریه ندارند.»72 

 البته حکم به غیرقابل پیشبینی بودن ترکیه در روابط خارجی تنها به این بازه زمانی دو ماهه بازنمیگردد و مربوط به رویه سیاست خارجی شش سال اخیر این کشور است. با نگاهی اجمالی به این دوره، شاهد برهم خوردن روابط این کشور با اسرائیل در سال 2010، سوریه  در 2011، عراق در 2012، مصر در 2013 و روسیه در 2015 هستیم. بدین ترتیب شاید بتوان این شش سال را اینگونه خلاصه کرد: تبدیل روابط فوقالعاده خوب، به مناسبات فوقالعاده بد، در کوتاهترین مدت، بهطوری که آنکارا در این مدت به داشتن سرعت بالا در ایجاد درگیری و عادیسازی روابط با سایر کشورها شهرت یافته است.

 سرعت روند دشمنی با سوریه در کمتر از شش ماه و امضای 48 تفاهم نامه با عراق82 ظرف مدت 17 ماه، گویای این موضوع است. نمونه دیگر این ستیزهجویی نیز متهم کردن  اتحادیه اروپا به صورت مستقیم و آمریکا به شکل تلویحی در جریان کودتای مصر است.92 سرعت عمل ترکیه فقط منحصر به رویکردهای ستیزهجویانه نیست، بلکه در روند عادیسازی روابط نیز رفتاری مشابه از خود بروز داده است. بهعنوان نمونه آنکارا پس از تصمیم برای خاتمه دادن به بحران جاری با اسرائیل(30) طی 14 ماه13 و با روسیه23 ظرف مدت 2 ماه33، روند عادیسازی را به انجام رساند.

 

تنوع رفتار ترکیه با چالشهای سیاست خارجی

 میزان تأثیر هشدار آمریکا به ترکیه در طرح اتهام علیه آمریکا  مبنی بر دست داشتن در کودتای 15 جولای مبهم است، اما از پیامها و گفتوگوهای رد و بدل شده میان اردوغان و اوباما برای همکاری مشترک در رقه43 میتوان از تمایل مجدد آنکارا برای شروع دور جدید روابط با آمریکا خبر داد.

 تشکر ترکیه از آمریکا برای حمایت از دولت در کودتا53 از یک سو و طرح اتهام علیه آمریکا در مورد دست داشتن این کشور در کودتای ترکیه، دو اقدام متناقض و قابل تأمل از سوی آنکارا در این دوره است.

 اگر چه مشکلات ترکیه با سوریه، مصر، عراق، اسرائیل و روسیه بحران نامیده شد اما بحرانی که ترکیه با اسرائیل داشت، فقط در حد کاهش سطح روابط (در حدّ مقامات دیپلماتیک بین دو کشور) متوقف ماند و تأثیر دیگری بر روابط دوجانبه نگذاشت و هیچگاه به اندازه بحران پدید آمده با سوریه، مصر و عراق به اوج نرسید. از سوی دیگر علیرغم آنکه چالش با اسرائیل به دلیل کشتار 10 شهروند ترک در آبهای بینالمللی، و بهمریختگی مناسبات با روسیه به بهانه نقض حریم هوایی، تا سرحد بحران اوج گرفت اما آنکارا از آغاز، همواره تلاش و امید برای عادیسازی روابط را زنده نگه داشت. این در حالی است که آنکارا هیچگاه برای عادیسازی مناسبات با سوریه، عراق و مصر، احساس نیاز از خود بروز نداد. روابط ترکیه و سوریه به دلیل پافشاری بر، برکناری اسد، و مناسبات با عراق در اثر اصرار بر لزوم برکناری نوری مالکی، محاکمه طارق هاشمی و سفر ایاد علاوی به این کشور، دچار چالش شده است و دولت مصر نیز به دلیل حمایت آنکارا از محمد مرسی، رئیس جمهور برکنار شده اخوانالمسلمین، وارد تنشهای دیپلماتیک با ترکیه شده است.

 بنا بر آنچه گذشت روابط خارجی ترکیه را میتوان در طیفهای زیر دستهبندی نمود:

1) کشورهایی که علیرغم اتخاذ سیاستهای متناقض در قبال ترکیه، تحت هیچ شرایطی مناسبات دو جانبه با آنها وارد فضای چالشی نخواهد شد. عربستان سعودی نمونه بارز این دسته به حساب میآید.

2) کشورهایی که بسته به درگیریهای دورهای مورد سرزنش و یا انتقاد محدود قرار میگیرند، مانند آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا

3) کشورهایی که مناسبات با آنها به دلیل ارتباط مستقیم با ترکیه، بحرانی شده اما، روابط با آنها به روند عادی بازگشته است، اسرائیل و روسیه از این دسته کشورها محسوب میشوند.

4) کشورهایی که مناسبات دو جانبه با آنها به دلیل مداخله ترکیه در مسائل داخلی آنها با بحران مواجه شده است و تلاشی برای عادیسازی نیز صورت نگرفته است، سوریه، عراق و مصر نمونه بارز این کشورها هستند.

 

بازی چند ضلعی

 جزئیات پیشنهاد همکاری آمریکا به ترکیه درباره رقه چندان شفاف و روشن نیست اما، از تأکید مجدد اردوغان بر سیاستهای پنج ساله اخیر در مورد سوریه، میتوان نتیجه گرفت:

الف. توسعه مناسبات ترکیه با روسیه و ایران برای برقراری صلح در سوریه به دلیل نگرانی از تمامیت ارضی این کشور، صرفاً یک مانور تاکتیکی است.

ب. ترکیه با این تاکتیک، سربازان خود را وارد سوریه کرده و با دادن این پیام به واشنگتن که آماده است به جای گروههای کُرد سوریه، متحد زمینی آمریکا در رقه باشد، برای تشکیل منطقه امن و برخورداری از حمایت آمریکا برای از بین بردن کانتون های کُرد در شمال سوریه برنامهریزی کرده است.

ج. پذیرش این موضوع از سوی آمریکا راه را برای ورود عربستان به سوریه هموار کرده و از اینطریق گروهای مسلح که مورد حمایت ترکیه نیز میباشند در برابر روسیه و ایران تقویت خواهند شد.

د. ورود ترکیه و عربستان از طریق زمینی به سوریه، آزادسازی مناطق جدید از خاک این کشور، اعزام و مدیریت گروههای مسلح که از سال 2011 مورد حمایت قرار گرفتهاند و...، میتواند آمریکا را به گزینه جنگ برای سرنگونی بشار اسد و محقق ساختن آرزوهای سیاسی آنکارا و ریاض ترغیب کند.

 ولی بهنظر میرسد حتی با فرض خوشبینی، ورود آمریکا که تا به امروز حتی از جنگ سرد دوجانبه با روسیه پرهیز داشته است، در این ماجرا محتمل نمیباشد.

 

ارزش راهبردی سقوط حلب

 کنترل مجدد سوریه بر مناطق شرقی حلب که از 18 جولای 2012 در تصرف گروههای مسلح مورد حمایت ترکیه و سعودی قرار داشت، سرآغازی برای پایان بحران نامیده شد. بشار اسد، رئیس جمهور سوریه این تعبیر را63 تایید کرد و این روند را نقطه عطفی در تاریخ سوریه توصیف و تاکید کرد: «اما این به معنای پیروزی نهایی نیست.»73

 مخالفان سوریه نیز با اعلام آنکه «حلب جای مهمی برای انقلاب است اما آخرین مکان نیست.» یا آنکه «در حال حاضر، مناطق زیادی است که ارتش آزاد سوریه در آنها قدرت دارد»، و این پیشرفت را تنها از دست دادن خاک تعبیر کردند.83

 هرچند که طرفین بر سر این موضوع که سقوط حلب یک پیروزی و یا شکست نهایی نیست اتفاق نظر داشتند اما اگر از چشمانداز آینده به آن بنگریم ارزیابی دمشق واقع بینانهتر و تلاش مخالفان برای زنده نگاه داشتن این امید جالب توجه است.

 کنترل حلب از سوی دولت سوریه یک تحول میدانی نظامی ساده که در نتیجه جابجائی قدرت در مناطق سرزمینی از یک گروه به گروه دیگر باشد، نیست بلکه نتیجه تغییر سیاست متحدان بینالمللی و حامیان گروههای مسلح که هدفشان برپایی انقلاب در سال 2012 بوده است، تلقی میگردد. به همین دلیل است که دیدگاه مخالفان مبنی بر تاکتیکی بودن عقبنشینیهای حلب، واقع بینانه ارزیابی نشده است.

 البته این موضوع که طی 5 سال اخیر کنترل بسیاری از مناطق در سوریه دست به دست شده، نیز درست است. نزدیکترین نمونه آن کنترل مجدد پالمیرا به دست داعش است. تقریباً همزمان با روزهایی که کنترل کامل حلب به دست ارتش سوریه افتاده بود، پالمیرا سقوط کرد. اما قرائنی وجود دارد که نشان میدهد سقوط پالمیرا یک عقبنشینی تاکتیکی از سوی سوریه بوده و کنترل دولت این کشور بر حلب نیز امکان آن را فراهم میآورد تا این تحولات «سرآغازی برای پایان مخالفان» قلمداد شود.

 

نقش ترکیه در معادلات سیاسی سوریه

 بیانیه وزارت خارجه کشور های ایران،ترکیه و روسیه در نشست سه جانبه مسکو در 20 دسامبر 2016، در زمینه دستیابی به راهحل برای بحران سوریه نسبت به اقدامات بینالمللی در گذشته بسیار امیدوارانهتر ارزیابی شد. پیش از این در مراحل گوناگونی از سوی طرفهای مختلف برای مهار بحران سوریه اقدام شده است، از جمله؛

- نشست ترکیه در سال 2011

- نشست اتحادیه عرب در سال 2011

- نشست گروه موسوم به «دوستان سوریه» در تونس در سال 2012

- طرح صلح کوفی عنان برای سوریه در سال 2012

- نشست ژنو با صدور بیانیه معروف آن در سال 2012

- برگزاری دومین اجلاس ژنو در سال 2014

- نشست گروه بینالمللی حمایت از سوریه در وین در سال 2015

 از طرح صلح کوفی عنان93 میتوان بهعنوان اولین و جدیترین راه حل بحران سوریه در خاورمیانه نام برد. زیرا این طرح، هرچند تعهدات زیادی را به دولت سوریه تحمیل میکند اما حداقل میپذیرد که مشکل موجود در این کشور، ناشی از عملکرد دوطرف است. کوفی عنان، بهعنوان راهکار، نیز در وهله اول توقف کامل عملیات نظامی و در مرحله بعد مذاکره میان طرفین را پیشنهاد داده است. هر چند مجمع عمومی سازمان ملل با صدور بیانیهای از طرح صلح کوفی عنان حمایت کرد، ولی این طرح با انتظارات ترکیه و همپیمانان منطقهای آن بسیار فاصله داشت. زیرا از نظر ترکیه، در بحران سوریه «بشار اسد» تنها مسئله و «برکناری او» تنها راه حل به شمار میرود. با کشتار و قتل عام مردم شهر حوالا (در نزدیکی حما) به دست یکی از گروههای تکفیری، درست یک روز پیش از اجرای طرح کوفی عنان،04 و نسبت دادن این اقدام جنونآمیز به ارتش سوریه، زمینه پیگیری و اجرای این طرح کاملاً منتفی شد.

 در مورد بحران سوریه، بیانیه ژنو در واقع گستردهترین توافق صورت گرفته محسوب میشود، و از آن میتوان به شکل تکمیل شده طرح صلح کوفی عنان یادکرد. زیرا در این بیانیه، ترکیه و همپیمانان آن به یک طرفه نبودن مسائل بحران سوریه اعتراف میکنند. از اینرو در این نشست از یکسو، برگزاری مذاکره بین حکومت و مخالفان سوریه به عنوان راهکار، و از سوی دیگر تشکیل دولت انتقالی با مشارکت مخالفان و زمینهسازی و برگزاری انتخابات توسط دولت انتقالی، پیشنهاد گردید. این راهکار نیز  علیرغم پذیرش از سوی سوریه، به دلیل آنکه تضمینی برای پیروزی مطلق گروههای مسلح نداشت، با واکنش مشابهی (مشابه برخورد با طرح کوفی عنان) از سوی محور ترکی ـ سعودی مواجه شد. ترکیه و همپیمانان آن، با تعیین پیش شرط «لزوم برکناری بشار اسد از قدرت»، این بیانیه را نیز غیرقابل اجرا کردند.

 کنفرانس ژنو 2 که برای یافتن راهحل سیاسی بر اساس بیانیه کنفرانس ژنو 1 انجام شد، آخرین اقدام گروه دوستان سوریه با همراهی ترکیه بود که علیه دمشق و متحدانش آغاز گردید. در این دور از مذاکرات (بدون حضور ایران) سوریه و روسیه از لزوم اولویت مبارزه با تروریسم سخن گفتند، اما گروه موسوم به دوستان سوریه، بر ضرورت عدم مشارکت بشار اسد در دولت انتقالی این کشور اصرار ورزیدند. در این کنفرانس، گروه دوستان سوریه همانگونه که در عرصه نظامی شکست خورده بودند، با پافشاری بر سر میز مذاکره نیز با شکست دیگری مواجه شدند. در دور دوم این مذاکرات و در حالی که مذاکره ادامه داشت، مقامات ارشد امنیتی و اطلاعاتی کشورهای موسوم به «گروه دوستان سوریه» با تشکیل جلسه در واشنگتن، با تأکید بر ضرورت مسلح کردن شورشیان سوری،گزینه جنگ را بر رویکردهای سیاسی ترجیح دادند.

 واقعیت آن است که دولت ترکیه در تحولاتی که از آن به عنوان انقلاب مردم سوریه یاد میشود، نقش بسیار پررنگی داشته است. آنکارا به دنبال یافتن راه حل برای بحران نبود، بلکه رویکردهائی را در این حوادث در پیش گرفت که میتوان از آن به نوعی «اقدام برای کودتا» تعبیر کرد. در این راهکار ترکیه در گام اوّل خواستار واگذاری اختیارات دولت سوریه به مخالفان و در مرحله بعدی خارج شدن دولت فعلی از صحنه سیاسی سوریه بود. این مدل رفتاری در واقع همان «براندازی نرم» الگو گرفته شده از مدل بهار عربی است که اتحادیه عرب در یمن آن را به اجراء درآورده است. پوشاندن لباس «انقلاب مردمی» بر عملکرد گروههای مسلح، هیچگاه به عنوان یک انقلاب مورد قبول عموم واقع نشد و تنها دلیل مشروعیتبخشی به جنگهای نیابتی و در نهایت، به تخریبها و خونریزیهائی شده که آغازکنندگان اصلی این جنگ از آن در امان هستند و فقط این سوریه است که متحمل خسارت و هزینههای غیرقابل جبران شده است.

 

زمینههای تمایل ترکیه به همکاری با ایران و روسیه در سناریوی جدید

 با تغییر مواضع ترکیه و پیوستن این کشور به صف ایران و روسیه، زمینه شکلگیری اولین راهحل امیدوارکننده با امضای نشست مسکو به واقعیت پیوست. در حقیقت پیوستن ترکیه به ایران و روسیه به علت تضمین بقای دولت بشار اسد با راه حل سیاسی نبود، بلکه میتوان آن را به درک ترکیه از خطاهای قبلی در این زمینه و چالشهای دو سال اخیر این کشور با آمریکا مرتبط دانست. در این چارچوب محورهای زیر مهم تلقی شدهاند؛

1- با تغییر مواضع و اولویت آمریکا در ژوئن 2014 از «برکناری بشار اسد» به «مبارزه با تروریسم»؛ ترکیه تنها کشوری است که به این مسئله از خود واکنش نشان داد و در ادامه از امضای بیانیه تبدیل گروه دوستان به ائتلاف بینالمللی خودداری کرد و استفاده از پایگاه نظامی اینجیرلیک برای انجام عملیات علیه داعش را نپذیرفت. 14

2- ترکیه با تجربه تبدیل تهدید داعش در عراق به فرصتی برای برکناری نوری مالکی از قدرت، سعی داشت آمریکا را نسبت به فرصتهای حضور و فعالیت داعش در سوریه برای دستیابی به اهداف راهبردی، قانع سازد. نظر آنکارا در آن دوره، هدف قرار گرفتن کوبانی به وسیله داعش و از آن طریق ایجاد فرصتی برای جلوگیری از پیوستن کانتونهای پ .ی. د  به یکدیگر تلقی میشد. بر اساس ادراک ترکیه، با ایجاد منطقه امن و اسکان نیرو های مسلح مورد حمایت این کشور، علاوه بر داعش، نیروهای پ.ی.د از مرز های ترکیه، دور گشته و به کانونی برای مخالفت با نظام سوریه تبدیل میشدند. از اینرو آنکارا در خصوص مطالبه بر موارد زیر از واشنگتن متمرکز شد؛

- اعلام منطقه پرواز ممنوع

- ایجاد و معرفی منطقه امن

- تجهیز و آموزش مخالفان باصطلاح میانهروی سوری و عراقی24

3- در ژانویه 2015 با روی کار آمدن ملک سلمان بهعنوان پادشاه عربستان که ناخشنودی خود را از تغییر اولویت مواضع آمریکا در بحران سوریه نیز پنهان نمیکرد، این کشور به شریک بسیار مهمی برای ترکیه در اعمال فشار و تغییر دیدگاههای آمریکا مبدل شد. مقامات عربستان که همانند ترکیه، به فرصتهای داعش در بحران سوریه برای سرنگونی نظام اسد، باور داشتند، در این راستا هماهنگ با آنکارا، گامهای بسیار مهم برداشته و اعلام کردند: «اگر تنها راه همراه کردن آمریکا با این نگاه، کشیدن خط و نشان باشد، از آن ابائی نداریم.»34 این کشور برای اولین بار در مارس و آوریل 2015 گروههائی را با حمایت ترکیه و قطر فعال ساخت و با محوریت النصره و احرارالشام، جیش الفتح را راه انداخت. آنها با این ابتکار توانستند استان ادلب را به تصرف خود در آورند. به این نحو، آمریکا را که از مداخله نظامی در مقابل ارتش سوریه قطع امید کرده بود، دوباره امیدوار کرده و مجدداً سناریوهای جدیدی برای تجزیه و از بین بردن دولت دمشق روی میز آوردند. محمد بن سلمان وزیر دفاع و فرزند پادشاه عربستان سعودی در گام بعدی در دسامبر 2015، تشکیل ائتلافی متشکل از سی و چهار کشور و تشکیل ارتش اسلام، با مشارکت ارتش این کشورها را اعلام نمود44 و وعده داد بزودی از حمایت آمریکا در جنگهای نیابتی برخوردار خواهند شد.

 این در حالی است که با حضور پررنگ نظامی ایران و روسیه در سوریه از سپتامبر 2015، عربستان و ترکیه نتوانستند به نقشه خود جامه عمل بپوشانند.

4- در سال 2014 ترکیه اجازه استفاده از پایگاه اینجیرلیک به آمریکا برای مبارزه هدف قرار دادن مواضع داعش را نداد ولی مجدداً با صدور مجوز در سال 2015، سعی در رساندن این پیام به آمریکا داشت که شما به پ.ی.د نیاز ندارید و همپیمان شما در سوریه ما هستیم اما این پیام نیز موجب تغییر رویکرد آمریکا نگردید.

5- سرنگونی جنگنده روسیه، سناریوی طراحی شده از سوی ترکیه برای ایجاد رویارویی بین ناتو و روسیه، تضعیف جایگاه روسیه در سوریه و وارد کردن آمریکا به جنگ در سوریه بوده است. این اقدام هیچیک از اهداف مورد اشاره را محقق نساخت امّا آسیبهای جدّی به ترکیه تحمیل کرد.

6- با ناکامی ترکیه در ایجاد منطقه پرواز ممنوع، و همپیمانی آمریکا با پ.ی. د، که تجزیه سوریه را به عنوان طرح b در دستور کار خود داشت و روز به روز به گسترش حاکمیت گروههای کُرد در منطقه کمک میکرد، ترکیه را بر آن داشت برای توقف این روند، به آشتی با روسیه بیندیشد.

7- بیطرفی هم پیمانان عربی و غربی ترکیه در جریان کودتای نافرجام 15 جولای، حمایت روسیه و ایران از دولت منتخب ترکیه و مخالفت آنها با کودتا، ترکیه را به تغییر مسیر و امضاء بیانیه مسکو سوق داد.

 همکاری ترکیه در حلب، بیانیه مسکو54، آتش بس و پیوستن به ایران و روسیه در مذاکرات آستانه در جهت پایان جنگ در سوریه و بازگشت به وضیعت قبل از سال 2011 را میتوان نقطه عطفی در سیاستهای این کشور تلقی کرد. اگر ترکیه ثبات داشته و به بیانیه مسکو متعهد باقی بماند، تحقق صلح، با پایبندی به تمامیت ارضی سوریه، ظرف مدت کوتاهی، غیرمنتظره نخواهد بود. زیرا استمرار جنگ سوریه و طولانی شدن دوره نبرد در این کشور، به دلیل شکستناپذیری گروههای تروریست نیست. بلکه علت تداوم آن حمایت ترکیه از این بازی است که از ابتدای بحران در آن نقشآفرینی کرده است.

 ترکیه در حال حاضر ظاهراً با همراهی روسیه و ایران، سعی دارد در مقدمهسازی برای یک بازی جدید مشارکت نماید، در این بازی، مخالفان میانهرو و تروریستها را با اعمال زور از یکدیگر جدا کرده و بدین طریق زمینه انزوای تروریستهای قدرتمند و مشارکت میانهروهای ضعیف در روند سیاسی، فراهم خواهد شد.

 البته میزان ثبات و موفقیت این بازی که برای بازگشت صلح در سوریه به اجراء درمیآید، به رویکرد آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ و موضع عربستان بستگی دارد، اما پر واضح است که ثبات قدم ترکیه در این مسیر جدید بر موضع آمریکا و عربستان نیز تأثیر خواهد گذاشت.

 آنچه بیانیه مسکو را از سایر اقدامات بینالمللی برای راهحل سوریه متمایز میکند، محتوای آن نیست بلکه همکاری ترکیه با ایران و روسیه است. زیرا بیانیه مسکو با بیانیههایی که گروه بینالمللی حمایت از سوریه در 30 اکتبر و 15 دسامبر منتشر کردند، تفاوت چندانی ندارد. برای مثال در بند اول بیانیه وین که 30  اکتبر 2015 منتشر شد، آمده است حفظ اتحاد، استقلال، تمامیت ارضی و ماهیت سکولار سوریه، از اهمیت بنیادین برخوردار است. این موضوع در بند اول بیانیه مسکو به این شکل ذکر شده است: «ایران، روسیه و ترکیه بر حمایت کامل خود از حاکمیت، استقلال، یکپارچگی و تمامیت ارضی جمهوری عربی سوریه به عنوان یک دولت چند نژادی، چند مذهبی، غیرفرقهای و دموکراتیک تاکید میکنند.»64 به موجب بند ششم بیانیه وین توافق بر سر لزوم نابودی داعش و دیگر گروههای تروریستی حاصل شده و همچنین باید این گروه در لیست گروههای تروریستی شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گیرد. این موضوع در بند هشتم بیانیه مسکو به این صورت آمده است: «ایران، روسیه و ترکیه بر عزم خود برای مبارزه مشترک با داعش و النصره و تفکیک میان آنها و گروه های معارضه مسلح تاکید میکنند. در بند هشتم بیانیه وین آمده است «این فرایند سیاسی تحت رهبری و حاکمیت سوریه خواهد بود و مردم سوریه درباره آینده این کشور تصمیم خواهند گرفت» که درواقع اعلام مرگ رؤیای انقلاب ترکیه و همپیمانانش بود زیرا برای نخستین بار آمریکا و متحدانش اعتراف کردند که مردم سوریه باید برای ماندن یا برکناری اسد تصمیمگیری کنند.

 امضای حکم مرگ رؤیای انقلاب در بیانیه وین، تغییری در موضع ترکیه و عربستان ایجاد نکرد و هر دو کشور علیرغم این بیانیه بر این موضوع که بشار اسد نقشی در آینده سوریه نخواهد داشت اصرار میورزند. اما ترکیه با امضای بیانیه مسکو به واقع بر پایان رؤیای خود صحه گذاشت زیرا به موجب بند اول این بیانیه مبنی بر احترام به حاکمیت، استقلال، یکپارچگی و تمامیت ارضی جمهوری عربی سوریه معترف و متعهد شد که مناطق آزاد شده در جریان عملیات سپرفرات از دست گروههای تروریستی را، در مرحله آخر به دولت سوریه واگذار نموده و متعهد میشود که نیروهای مسلح به محض درخواست دمشق از سوریه خارج شوند.

 با اعلام آتش بس پس از بیانیه مسکو74، النصره به عنوان بدنه اصلی جیش الفتح از آتش بس کنار گذاشته شد84 و مذاکرات آستانه شکل گرفت. این مذاکرات در واقع همان گفتگوهائی است که قرار بود به دنبال نشست وین اجرایی شود، ولی مخالفت ترکیه و عربستان مانع از انجام آن شد.

 اکنون به نظر میرسد این هدف برای اولین بار با مشارکت ترکیه تحقق یافته و نزدیک شدن به خاتمه جنگ شش ساله سوریه میسر میشود،

نتیجهگیری

 حزب حاکم عدالت و توسعه با اعمال سیاستهای «نو عثمانی» نه تنها کشورهای منطقه، بلکه خود ترکیه را با مشکلات امنیتی و تجزیه مواجه کرده است. برکناری داوود اُوغلو از منصب نخستوزیری در ماه می و سیاست خارجی دولت جدید مبنی بر افزایش دوستان و کاهش دشمنان، خود گویای این مطلب است که ترکیه به این واقعیت پیش از کودتای نافرجام 15 جولای واقف شده بود. موضع همپیمانان غربی و عربی در جریان کودتای 15 جولای، انتظار و مشاهده نتیجه و حمایت با تأخیر از پیروز میدان بود و در مقابل حمایت سریع ایران و روسیه از دولت منتخب مردم، همانگونه که در قبال عراق و سوریه نیز صورت گرفته بود، ترکیه را از تفکر نوعثمانی منصرف نمود و به سوی برداشتن گامهای ملموس سوق داد.

 نخستین اقدام ملموس ترکیه پس از کودتای نافرجام 15 جولای، نزدیکی به مواضع روسیه و ایران در موضوع سوریه و رویارویی با آمریکا است. اما همچنان این موضوع مبهم است که آیا گامهای حزب عدالت و توسعه که به غیرقابل پیشبینی بودن معروف است، نتایج یک سیاست و راهبرد جدید است یا یک مانور و تاکتیک سیاسی؟ زیرا ترکیه، که آمریکا را متهم کرده که مغز متفکر کودتا بوده است، در نشست جی بیست از حمایت این کشور در جریان کودتا تشکر کرد و اعلام نمود در صورت قطع همکاری با پ.ی.د، ارتش ترکیه آماده انجام عملیات مشترک با آمریکا در رقه است.

 در نتیجه وقتی ترکیه موفق به دستیابی به خواستههایش از آمریکا در سوریه نشد، به ظاهر به صف ایران و روسیه پیوست اما هیچ تضمینی وجود ندارد که با شروع سیاستهای اجرائی دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا در منطقه، مجدداً تغییر موضع ندهد.

 

 

 

پانوشتها

1- روزنامه میلاد/ 28 اوت 2003

2- انقلاب خاموش، فهرست تغییر و تحولات دموکراتیک ترکیه، 2002-2012، چاپ دوم، انتشارات مشاوره امنیت و نظم عمومی نخست وزیری

3- مصاحبه اردوغان با شبکه ان ت وی، 20 جولای 2016، «خبر کودتا را از شوهرخواهرم شنیدم.»

http://www.ntv.com.tr/turkiye/cumhurbaskani-erdogandarbe-girisimini-enistemden-ogrendim,z_FipFVqpEWFKtsW1isT_A

4- سلیمان سویلو، پس از کودتای نافرجام 15 جولای تغییرات کابینه به وزارت کشور ارائه شد.

5- صدای آمریکا، 17 جولای 2016، واکنش ها در ترکیه پس از کودتا به آمریکا افزایش می یابد.

http://www.amerikaninsesi.com/a/darbe-tesebbusu-sonrasi-turkiye-de-abd-ye-tepki-artiyor/3421728.html

6- خبر ترک، 23 جولای 2016، اظهارات چاووش اوغلو در رابطه با مونیخ و کودتای نافرجام.

http://www.haberturk.com/dunya/haber/1270821-cavusoglu-darbe-girisimi-gecesini-ve-ohali-anlatti

7- روزنامه انتخاب، 16 جولای 2016، شمخانی: «از دولت قانونی ترکیه حمایت میکنیم/ خواست و اراده مردم ترکیه فرجام تحولات اخیر را رقم زد

8- علی هاشم، 19 جولای 2016، المنیتور، «چرا ایران در کنار اردوغان قرار گرفت؟»

http://www.al-monitor.com/pulse/tr/originals/2016/07/iran-reactions-turkey-coup-attempt-zarif-erdogan.html

9- الجزیره ترکی، 22 جولای 2016، روابط گولن- آمریکا

 http://www.aljazeera.com.tr/al-jazeera-ozel/gulen-abd-isbirlikleri

10- حریت، 22 جولای 2016، کشورهای عربی کودتا را محکوم کردند، پخش لحظه به لحظه الجزیره.

 http://www.hurriyet.com.tr/arap-ulkeleri-darbeyi-kinadi-el-cezire-anbean-yayin-yapti-40163643

11- سی ان ان ترک، 11 جولای 2016، بنعلی یلدریم: «دلیلی برای نزاع با سوریه و مصر نداریم.»

http://www.cnnturk.com/turkiye/binali-yildirim-irak-suriye-ve-misir-ile-kavga-etmek-icin-nedenimiz-yok

12- خبرگزاری اخلاص، 30 جولای 2016، «اردوغان: بازی انجام شده در سوریه، عراق و لیبی را نیز برهم خواهیم زد.»

http://www.iha.com.tr/haber-erdogan-turkiyede-oynanan-oyunu-bozduk-simdi-sira-orada-576835/

13- صباح، 26 جولای 2016، «رئیس جمهور عازم روسیه میشود.»

http://www.sabah.com.tr/gundem/2016/07/26/cumhurbaskani-erdogan-rusyaya-gidiyor

14-اسپوتنیک، 4 اوت 2016، «ریاست جمهوری: به همراه روسیه در پی یافتن راه حلی برای بحران سوریه هستیم.»

http://tr.sputniknews.com/turkiye/20160804/1024233031/cumhurbakanligi-rusya-suriye.html?utm_source=https%3A%2F%2Ft.co%2FP014p2vYGs&utm_medium=short_url&utm_content=bQVK&utm_campaign=URL_shortening

15-ینی شفق، 7 اوت 2016، «ما نباید موضوع سوریه را با کشورهایی مطرح کنیم که هیچ ارتباطی با سوریه ندارند.»

http://www.yenisafak.com/gundem/suriyeyle-iliskisi-olmayan-ulkelerle-artik-konusmamamiz-lazim-2506849

16- نشره، 3 اوت 2016، «معرکة حلب والدور الترکی: أردوغان یسحب ضباط استخبارات یشارکون بالمعارک»

http://www.elnashra.com/news/show/1016046.

17- حریت، 16 ژوئن 2016، «بنعلی یلدریم: سیاست خارجی مبتنی بر افزایش دوست و کاهش دشمن را تقویت بخشیدهایم.»

.http://www.hurriyet.com.tr/basbakan-binali-yildirim-dostlarini-artiran-dusmanlarini-azaltan-bir-dis-politika-anlayisini-guclendirecegiz-40118547

18- حریت، 5 فوریه 2016، «اردوغان: به این موضع روسیه میخندم.»

http://www.hurriyet.com.tr/cumhurbaskani-erdogan-rusyanin-bu-yaklasimini-gulerek-karsiliyorum-40050050

19- ینی شفق، 4 اکتبر 2005، «اردوغان: ایران و روسیه باید حساب پس بدهند.»

http://www.yenisafak.com/gundem/erdogan-rusya-ve-iran-hesap-verecek-2314633

20- The American Interest, 9 Haziran 2015. THE BEST OF TIMES THE WORST OF TIMES Kurds Gain New Power Even as ISIS Threatens

21- دویچه وله، 24 نوامبر 2015، «ترکیه بازیگر غیرقابل پیشبینی منطقه»

http://www.dw.com/tr/b%C3%B6lgenin-%C3%B6ng%C3%B6r%C3%BClemez-oyuncusu-t%C3%BCrkiye/a-18874252

22- خبر ترک، 14 اکتبر 2012، «با ترکیه مانند دست و دستکش هستیم.»

http://www.haberturk.com/dunya/haber/785156-turkiye-ile-el-ve-eldiven-gibiyiz

23- صباح، 29 جولای 2016، «اردوغان: 15 جولای باید نقطه عطف باشد.»

http://www.sabah.com.tr/gundem/2016/07/29/cumhurbaskani-erdogan-15-temmuz-milat-olmali

24- ینی شفق، 29 جولای 2016، «واکنش اردوغان به ژنرال آمریکایی: حد خود را بدان»

http://www.yenisafak.com/gundem/cumhurbaskani-erdogandan-abdli-generale-tepki-haddini-bil-2501459

25- بلومبرگ، 8 اوت 2016، «اردوغان: روسیه مهمترین بازیگر روند صلح در سوریه است.»

http://www.bloomberght.com/haberler/haber/1904725-erdogan-suriye-baris-surecinde-rusya-en-onemli-oyuncu

26- آکشام، 5 سپتامبر 2016، «اردوغان: موضع کشورهای غربی شرمآور است

http://www.aksam.com.tr/siyaset/cumhurbaskani-erdogan-batili-ulkelerin-tavru-utanc-vericidir/haber-547234

27- ینی شفق، 7 اوت، 2016، «ما نباید موضوع سوریه را با کشورهایی مطرح کنیم که هیچ ارتباطی با سوریه ندارند.»

 http://www.yenisafak.com/gundem/suriyeyle-iliskisi-olmayan-ulkelerle-artik-konusmamamiz-lazim-2506849

28- ملیت، 16 اکتبر 2009، «امضای چهل و هشت قرارداد با عراق»

http://www.sabah.com.tr/gundem/2009/10/15/irakla_48_anlasma_imzalandi

29- ان تی وی، 5 جولای 2013، «اردوغان: از غرب تعجب میکنم

http://www.ntv.com.tr/turkiye/erdogan-batiya-sasiyorum,YrPNxgt-vE6PnnlZ4QEpVQ

30- حریت، 23 ژوئن 2015، «ادعای دیدار پنهانی با روسیه در رم

http://www.hurriyet.com.tr/israille-romada-gizli-gorusme-iddiasi-29353899

31- خبر ترک، 31 اوت 2016، «اردوغان توافق بر سر عادیسازی روابط با اسرائیل را تایید کرد»

http://www.haberturk.com/dunya/haber/1290268-erdogan-israille-normallesme-anlasmasini-onayladi

32- بی بی سی ترک، 27 ژوئن 2016، «کرملین: اردوغان عذرخواهی کرد

http://www.bbc.com/turkce/haberler/2016/06/160624_erdogan_rusya

33- بی بی سی ترک، 9 اوت 2016، «اردوغان و پوتین در سن پترزبورگ دیدار کردند

 http://www.bbc.com/turkce/haberler-dunya-37020971

34- خبر ترک، 7 سپتامبر 2016، «اردوغان پیشنهاد اوباما در رقه را اعلام کرد

http://www.haberturk.com/gundem/haber/1293363-erdogan-obamanin-rakka-onerisini-acikladi

35- صدای آمریکا، 4 سپتامبر 2016، «اردوغان از حمایت اوباما در جریان کودتا تشکر کرد

http://www.amerikaninsesi.com/a/erdogan-obamaya-darbeye-karsi-verdigi-destek-icin-tesekkur-etti/3493041.html

36- اسپوتنیک، 16 دسامبر 2016، «اسد: آزادسازی حلب نقطه عطفی در تاریخ سوریه است.»

https://tr.sputniknews.com/ortadogu/201612151026331511-esad-halep-ozgurlestirilmesi

37- بی بی سی ترکی: 8 دسامبر 2016، «اسد: در حلب پیروز میشویم اما این پایان جنگ نیست. »

http://www.bbc.com/turkce/haberler-dunya-38245821

38- بی بی سی ترک، 9 نوامبر 2016، «مخالفان سوری: شکست حلب پایان مبارزه نیست

http://www.bbc.com/turkce/haberler-turkiye-38140368

39- بولتن دنیا، 10 آوریل 2012، «طرح کوفی عنان برای سوریه چیست؟»

http://www.dunyabulteni.net/haber/205440/kofi-annanin-suriye-plani-nedir

40- سی ان ان ترک، 9 آوریل 2012، «طرح عنان بیاعتبار شد

http://www.cnnturk.com/2012/dunya/04/09/annan.plani.kaduk.oldu/656611.0

41- سی ان ان ترک، 11 سپتامبر 2014، «ترکیه بیانیه مشترک آمریکا – عرب را امضا نکرد.»

http://www.cnnturk.com/haber/dunya/amerikan-arap-ortak-bildirisine-turkiye-imza-atmadi

42- خبر ترک، 7 اکتبر 2014، «اردوغان: سقوط کوبانی نزدیک است.»

http://www.haberturk.com/gundem/haber/997321-erdogan-kobani-dustu-dusecek

43- جمهوریت، 13 آوریل 2015، «طرح انقلاب اسد

http://www.cumhuriyet.com.tr/haber/dunya/253491/iste_Esad_i_devirme_plani.html

44- حریت، 15 دسامبر 2015، «اتحاد اسلام به رهبری عربستان در برابر تروریسم

http://www.hurriyet.com.tr/terore-karsi-islam-ittifaki-40027554

45- خبرسول، 21 دسامبر 2016، «متن کامل بیانیه مسکو

http://haber.sol.org.tr/dunya/moskova-deklarasyonunun-tam-metni-179778

46- اکین دوغو خبر، 30 اکتبر 2015، متن بیانیه وین.

http://www.ydh.com.tr/HD14254_viyana-bildirisinin-metni.html

47- حریت، 30 دسامبر 2016، «آتشبس سوریه با شمانت ترکیه و روسیه»

http://www.hurriyet.com.tr/putin-suriyede-ateskes-saglandi-40321107

48- وطن، 30 دسامبر 2016، «گروههای تروریستی بیرون از آتشبس»

http://www.gazetevatan.com/-teror-orgutleri-ateskesin-disinda--1023184-gundem

 

ترکیهکودتای 2014فتح الله گولنحزب عدالت و توسعهایالات متحده آمریکا


تعداد مشاهده: 3141