فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

روابط فراآتلانتیکی و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2020

مهدی قنبری
کارشناس مسائل اروپا

چکیده
در شرایط کنونی برای فهم نگاه اروپا به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2020، لاجرم باید از روابط فراآتلانتیکی، بالاخص رویکردهای «آلمان و فرانسه» در غیاب انگلیس، به عنوان دو موتور محرک اتحادیه اروپا در تنظیم این روابط، شناخت دقیقی داشته باشیم. آلمان، بر خلاف فرانسه، فاقد تجربه‌‌ی تاریخی عدم همراهی با ناتو می‌باشد و به همین دلیل در اظهارات مقامات دولت آلمان رگه‌هایی از تفاوت نگاه به کیفیت روابط فراآتلانتیکی به چشم می‌خورد و شاهد نوعی از «عدم ثبات توأم با اضطراب  در تصمیم گیری» در تنظیم روابط با آمریکا هستیم. با توجه به مشکلات داخلی، ماکرون تا انتخابات ریاست جمهوری سال 2022، علی‌رغم برخی اختلافات تجاری با آمریکا، ترجیح می‌دهد با عدم گشایش یک جبهه جدید درگیری در سیاست خارجی خود، برای حفظ شاکله کنونی همکاری‌ها با ناتو، در جهت پیگیری همزمانِ دو ایده‌‌ی «ارتش و شورای امنیت اروپایی» و همزمان استمرار «شورای همکاری‌های امنیتی فرانسه -روسیه» نیز حرکت کند. آلمان نیز به صراحت اعلام کرده است که در نیمه دوم سال 2020، طرح «چارچوب شورای امنیت اروپایی» را با حضور انگلستان  ارائه خواهد کرد. درسال‌های آینده هرچند آلمان اختلافات درونی ناتو را با نگرانی دنبال خواهد کرد اما در نهایت رویکرد آلمان نزدیکی‌های بیشتری با فرانسه نسبت به قبل خواهد داشت و به نظر می‌رسد تعامل امنیتی اروپا با آمریکا دریک چشم اندازمیان مدت برآیندی از دو مؤلفه‌ی: 1- کیفیت همکاری‌های فرانسه و آلمان  2- رویکرد تیم جدید اتحادیه اروپا خواهد بود.
کلمات کلیدی: آلمان، فرانسه، انگلیس، اتحادیه اروپا، روابط فراآتلانتیکی، ترامپ، بایدن

 

 

 

مقدمه
در شرایط کنونی برای فهم نگاه اروپا به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2020 لاجرم باید از روابط فراآتلانتیکی بالاخص رویکردهای «آلمان و فرانسه» در غیاب انگلیس، به عنوان دوموتور محرک اتحادیه اروپا در تنظیم این روابط، شناخت دقیقی داشته باشیم. امنیت را باید پایه روابط سنتی فراآتلانتیکی به حساب آوریم. آلمان بر خلاف فرانسه فاقد تجربه‌‌ی تاریخی عدم همراهی با ناتو می‌باشد و به همین دلیل در اظهارات مقامات دولت آلمان رگه‌هایی از تفاوت نگاه به کیفیت روابط فراآتلانتیکی به چشم می‌خورد و شاهد نوعی «عدم ثبات توأم با اضطراب  در تصمیم گیری» در تنظیم روابط با آمریکا هستیم.
 باتوجه به مشکلات داخلی و شکست اخیر در انتخابات شهرداری‌های فرانسه، ماکرون، تا انتخابات ریاست جمهوری سال 2022، با وجود برخی اختلافات تجاری با آمریکا، ترجیح می‌دهد با عدم گشایش یک جبهه جدید درگیری در سیاست خارجی خود، درصدد حفظ شاکله کنونی همکاری‌های خود با ناتو باشد و همزمان، با اظهار نارضایتی‌های خود از رویکردهای ترامپ در این سازمان، در جهت پیگیری همزمانِ دو ایده‌‌ی «ارتش و شورای امنیت اروپایی» و در عین حال استمرار «شورای همکاری‌های امنیتی فرانسه -روسیه» نیز حرکت کند.
 آلمان نیز به صراحت اعلام کرده است که در نیمه دوم سال 2020 طرح خود را با موضوع «چارچوب شورای امنیت اروپایی» با حضور انگلستان  ارائه خواهد کرد. این طرح در تطابق کامل با ایده‌‌ی ماکرون در خصوص ‌تأسیس ارتش و شورای امنیت اروپایی است و لذا درسال‌های آینده هرچند آلمان اختلافات درونی ناتو را با نگرانی دنبال خواهد کرد اما، در نهایت، رویکرد آلمان نزدیکی‌های بیشتری با فرانسه نسبت به قبل خواهد داشت و به نظر می‌رسد تعامل امنیتی اروپا با آمریکا در یک چشم اندازمیان‌مدت برآیندی از دو مؤلفه‌ی: 1- کیفیت همکاری‌های فرانسه و آلمان  2- رویکرد تیم جدید اتحادیه اروپا خواهد بود.
1.موضع فرانسه
اِمانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، در آستانه هفتادمین سال ‌تأسیس ناتو در ‌گفت‌وگو با نشریه انگلیسی اکونومیست اعلام کرد که «ناتو دچار مرگ مغزی شده است و اروپا دیگر نمی‌تواند برای امنیت خود به آمریکا تکیه کند. بی‌توجهی اروپا به تاریخ خود، تغییر سیاست‌های آمریکا، و ظهور چین، به عنوان یک ابرقدرت طی 15 سال اخیر، می‌تواند به ایجاد یک دو قطبی جدید منجر شود و بطور طبیعی اروپا را به طرز چشم‌گیری تضعیف کند.» ماکرون در پاسخ به سوال خبرنگار نشریه اِکونومیست در خصوص اینکه آیا «ماده 5 پیمان آتلانتیک شمالی مبنی بر دفاع دسته جمعی و تعیین حمله به یکی از اعضا به مثابه حمله به کل اعضای ناتو، همچنان معتبر است؟» جواب داد: «نمی‌دانم!»
برخی تحلیل گران این اظهارات ماکرون را در امتداد همان مفهومی ‌می‌‌دانند که در پایان جنگ سرد از سوی فرانسوا میتران، رئیس جمهور اسبق فرانسه، در قالب گفت‌وگوهای امنیتی دائم با روسیه در خصوص امنیت اروپا پیگیری می‌شد. 30 سال پس از فروپاشی دیوار برلین، ماکرون این مفهوم را به روز کرده است که  «ما نمی‌توانیم در وضعیت تنش دائمی با روسیه باقی بمانیم.» ماکرون ‌تأکید کرده است که   این به معنای پذیرش همه درخواست‌های روسیه نیست بلکه تلاشی برای ایجاد ساختاری برای ‌گفت‌وگوهای امنیتی اروپاگرایانه است. (Pan-European Security Dialogue Structure) البته این ساختار به معنای یک اتحاد نظامی و یا اضمحلال ناتو نیست بلکه یک نقشه راه متفاوت است.
 تحلیلگران فرانسوی معتقدند «کشورهای شمال و شرق اروپا به شدت از تهدید روسیه واهمه دارند و این اظهارت را به معنای عصبانی کردن آمریکا و در نتیجه توقف دفاع آمریکا از آنان تلقی می‌کنند. مهم این است که فرانسه به این کشورها این موضوع را تفهیم کند که قصد نادیده گرفتن نگرانی آن‌ها در قبال تهدید روسیه را ندارد. ضمن اینکه ‌مسأله اِنفصال آمریکا از ‌تأمین امنیت اروپا مربوط به ترامپ نیست بلکه فرآیندی بلندمدت است که از دوره اوباما آغاز شده و بعد از انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا نیز ادامه خواهد یافت؛ صرف‌نظر از اینکه چه کسی سال بعد رئیس جمهور آمریکا شود. فرانسه در نهایت باید اروپایی‌ها را طوری مدیریت و متقاعد کند که این کار به سود همه اعضای اتحادیه است و نه صرفاً به نفع فرانسه.»
Jean – Pierre Maulny، معاون مؤسسه روابط بین الملل و استراتژیک  فرانسه (IRIS)،1معتقد است که «خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال 2018 و همچنین اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در سال 2019 دو نشانه بزرگ از پدیدآمدن شکاف در دوسوی آتلانتیک است که موجب خسارت به منافع امنیتی اروپا نیز شده است. فرانسوی‌ها در اثنای حمله ترکیه به شمال سوریه به این موضوع اعتراض داشتند که چطور آمریکا درک نمی‌کند که این حمله می‌تواند با آزادی تعداد زیادی از داعشی‌ها ریسک بزرگی برای امنیت فرانسه به همراه داشته باشد. چطور آمریکا اظهار می‌کند که اروپا بهای امنیت خود را نپرداخته است در حالیکه کشورهای اروپایی عضو ناتو در سه سال اخیر بودجه خود را در ناتو افزایش داده‌اند؟ دیدگاه ماکرون کاملاً مشخص است: اروپا باید سرنوشت امنیت خود را خودش در دست بگیرد.  شهروندان اروپایی باید بدانند که ناتو هیچ ارتشی ندارد و فقط ارتش‌های ملی می‌توانند با ناتو یا در هر چارچوب دیگری فعالیت کنند. اتحادیه اروپا باید قابلیت‌های نظامی خود را توسعه دهد و بر روی ابتکاراتی همچون: همکاری ساختارمند دائم ( Permanent Structured Cooperation) و صندوق دفاع اروپایی (EDF) 2تمرکز کند؛ چراکه اروپایی‌ها باید امنیت خود را جدی بگیرند و بدانند که ما نمی‌توانیم تا ابد روی کمک واشنگتن حساب کنیم.»
به نظر می‌رسد این نوع رویکرد فرانسه به موضوع همکاری‌های فرآتلانتیکی را باید در لایه‌های زیرین‌تری از مناسبات فرانسه و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ماکرون و ترامپ دنبال کرد. ماکرون در سخنرانی خود در روز 12 نوامبر سال 2019 در مراسم گشایش اجلاس موسوم به «مجمع صلح پاریس»، که با غیبت اعضای دولت ترامپ برگزار شد، اظهار داشت: «ما در حال تجربه یک بحران ‌بی‌سابقه در نظام بین‌المللی هستیم. بروز نابرابری‌های جدید میان مردمان و کشورها سبب ظهور چالش ملی‌گرایی، حتی در میان آنهایی که به عنوان آخرین نگهبانان نظام بین‌المللی در نظر گرفته می‌شوند، شده است.» 
ماکرون ضمن حمایت از رویکرد چندجانبه گرایی و همکاری متعادل شده میان کشورها، با اشاره مشخص به سیاست‌های دونالد ترامپ گفت: «این وسوسه که تنها به خودمان اهمیت بدهیم بسیار پرخطر است... ما در گذشته این گزینه را امتحان کردیم و منجر به جنگ شد. ملی‌گرایی برابر است با جنگ.»
فرانسه در مواجهه با وضعیتی که پس از روی کارآمدن ترامپ بوجود آمده در دو سال اخیر در جهت دو بردار حرکت کرده است. بردار اول در جهت پیگیری ایده‌‌ی ارتش اروپایی و تشکیل نوعی شورای امنیت اروپایی است که البته با توجه به اعلام‌ هایکوماس مبنی بر ارائه طرح شورای امنیت اروپایی از سوی آلمان در نیمه دوم سال 2020، به نظر می‌رسد این طرح با هماهنگی کامل محور پاریس-برلین به جریان افتاده است.
بردارِ دوم، مربوط به طرح ماکرون برای از سرگیری مجدد روابط با روسیه و متعاقب آن تشکیل شورای همکاری‌های امنیتی روسیه-فرانسه است. در این خصوص به نظر می‌رسد هدف فرانسه از پیگیری این طرح بیش از آنکه نوعی تضعیف ناتو تلقی شود، ایجاد نوعی فضا، با محوریت فرانسه، در اتخاذ سیاستِ ژئوپلیتیکیِ اروپا در مقابله با روسیه (در میانه غیبت بریتانیا و تردیدهای آلمان) است. 
به نظر نمی‌رسد که استراتژی فرانسه در برهه فعلی خروج از ناتو و حتی تعلیق همکاری‌های خود با این سازمان باشد. ظاهراً هدف اصلی ماکرون از اظهاراتش درباره‌ی مرگ مغزی ناتو، بیشتر نوعی هشدار بر نبود هماهنگی در ناتو است که ناشی از عصبانیت و نارضایتی پاریس از «خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و حمله یکجانبه ترکیه به سوریه (عملیات ترکیه به عنوان یک عضو ناتو علیه کردها که به نوعی متحد فرانسه محسوب می‌شوند) به عنوان یک عضو ناتو» بدون هماهنگی با سایر اعضای ناتو بوده است. 
در مناسبات فرانسه و آمریکا باید تنش‌های تجاری و اقتصادی میان دو طرف را نیز مورد دقت قرار داد. اخذ مالیات از شرکت‌های آمریکایی در فرانسه و تعرفه سنگین دولت ترامپ بر واردات کالا و مواد اولیه از فرانسه از مهم‌ترین تنش‌های دو طرف می‌باشد. اما در مجموع با توجه به شکست حزب «جمهوری به پیش» ماکرون در انتخابات اخیر شهرداری‌های فرانسه و نارضایتی داخلی از عملکرد این حزب، به نظر می‌رسد ماکرون تا انتخابات ریاست جمهوری سال 2022، علی‌رغم وجود برخی اختلافات تجاری با آمریکا، ترجیح می‌دهد با عدم گشایش یک جبهه جدید درگیری در سیاست خارجی خود، درصددحفظ شاکله کنونی همکاری‌های فرانسه با ناتو باشد و همزمان، با اظهار نارضایتی‌های خود از رویکردهای ترامپ در این سازمان، در جهت تقویتِ هم‌زمان دو بردارِ پیگیری ایده‌‌ی «ارتش و شورای امنیت اروپایی» و استمرار «شورای همکاری‌های امنیتی فرانسه-روسیه»  نیز حرکت کند. 
2.موضع آلمان 
به گزارش خبرگزاری دویچه وله، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، چند روز بعد از ‌گفت‌وگوی ماکرون با اِکونومیست، در دیدار با ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، در برلین گفت: «ماکرون واژه‌های تندی به کاربرده و چنین حمله‌ای ضرورتی ندارد؛ حتی اگر ما مشکلاتی داشته و حتی مجبور باشیم پس از بحث و جدل با هم به تفاهم برسیم. ناتو برای آلمان یک پیمان امنیتی است؛ اگرچه او [منظور ماکرون است] همیشه بر این نظر بوده است که اروپا باید سرنوشت خود را تا حد زیادی خود در دست بگیرد، اما این پیمان برای اروپا ضروری است.» مرکل این اطمینان را به استولتنبرگ داد که آلمان میزان شراکت در هزینه‌های ناتو را تا سال 2024 میلادی به میزان 5/1 درصد از تولید ناخالص ملی خود افزایش می‌دهد. 
روزنامه نیویورک تایمز در شماره روز 23 نوامبر 2019 در گزارشی، از خشم مرکل از اظهارات ماکرون در مورد ناتو خبر داد. در ادامه این گزارش آمده است که هفته گذشته در جریان ضیافتی که به مناسبت سقوط دیوار برلین برگزار شده بود، مرکل، که به شکلی خلاف معمول خشمگین بود، جلسه ای دو نفره با ماکرون ترتیب داد. او در این جلسه به ماکرون گفته است: «میل شما به اینکه سیاست خلاف جریان حاکم را در پیش بگیرید درک می‌کنم اما از اینکه مدام تکه‌های قطعات شکسته را کنار هم جمع کنم خسته شده‌ام. بارها و بارها من باید فنجان‌هایی را که شما می‌شکنی سرهم کنم و به هم بچسبانم تا بتوانیم بنشینیم و با هم یک فنجان چای بنوشیم.» در ادامه گزارش آمده است که در پشت صحنه بسیاری در ناتو با ماکرون هم نظرند و با این وجود معتقدند که نباید نارضایتی از این وضعیت را آشکار بیان کرد. 
به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک روز سه شنبه 12 نوامبر 2019 خانم آنه گرت کارن باوئر، وزیر دفاع آلمان، در کنفرانس مربوط به ناتو در برلین سخنان رئیس جمهور فرانسه را تند و مبالغه آمیز خواند و اضافه کرد: «به نظرم ناتو همچنان مانند گذشته زنده و فعال است و اعضای آن مانند آلمان باید سهم خود را ایفا کنند تا همین گونه بماند. ناتو همچنان سنگ بنای امنیت اروپاست و خواهد بود؛ با این حال اینکه نظرات متفاوتی در بین اعضای آن وجود داشته باشد عادی است.» 
این در شرایطی است که ‌هایکوماس، وزیرخارجه آلمان، روز 28 ژوئن 2020 در مصاحبه با خبرگزاری DPA آلمان گفت: «روابط برلین-واشنگتن به حدی تنش آلود است که حتی اگر ترامپ در انتخابات پیروز نشود بازهم بهبود نخواهد یافت. روزهای همکاری خوب و قدیمی دوسوی آتلانتیک سپری شده و حتی اگر دموکرات‌ها نیز به قدرت بازگردند بعید است که بتوانند آن روزها را برگردانند. هر کس که معتقد است که همه چیز در روابط دو سوی اقیانوس اطلس با رفتن ترامپ یک بار دیگر شبیه روابط اروپا و آمریکا در دوره رؤسای جمهوری دموکرات خواهد شد، معلوم است تغییرات ساختاری را دست کم گرفته است. روابط دو سوی آتلانتیک بسیار مهم است و مهم خواهد بود. از این رو ما در تلاش هستیم ادامه یابد اما با روشی که اکنون وجود دارد، چنین روابطی دیگر خواست‌های دو طرف را برآورده نمی‌کند. برلین البته در حال حاضر این آمادگی را ندارد که اتحاد دیرپای خود را با واشنگتن کاملاً کنار بگذارد.»
Peter Beyer، مسؤول هماهنگ کننده روابط فراآتلانتیکی، در دولت آلمان چند روز قبل در ژوئن 2020 در مقاله‌ای در روزنامه آلمانی هندلزبلات نوشت: «آمریکا یک ابرقدرت باقی خواهد ماند و این ادعا یک نوستالژی فراآتلانتیکی نیست و پنج دلیل محکم دارد: 1- آمریکا با فاصله، قوی‌ترین قدرت نظامی جهان است؛ در کنار متحدان قدرتمند خود در ناتو. آن‌ها در آینده همچنان در کل جهان حضور خواهند داشت.2- آمریکا با داشتن بورس و بانک‌های بزرگ و با شرکت‌های جهانی یک ابرقدرت اقتصادی باقی خواهد ماند.  3- آمریکا دارای نهادهای قدرتمندی است و در حال حاضر کارکرد ایالات و تنوع رسانه‌ای این ‌مسأله را به خوبی نشان می‌دهد. این‌ها به تقویت درونی آمریکا کمک خواهد کرد. 4- آمریکا یک قدرت علمی نوآورانه باقی خواهد ماند. دانشگاه‌های آمریکا جزو بهترین‌های جهان هستند. بسیاری از جوایز نوبل به محققان آمریکایی تعلق می‌گیرد. 5- کسانیکه مدعی هستند که آمریکا یک دولت شکست خورده است، قدرت و خلاقیتی را، که در آمریکایی‌ها وجود دارد، فراموش می‌کنند. آن‌ها توانایی بازپروری آمریکایی‌ها در باورشان به آینده بهتر (حتی بعد از عملی وحشتناک مانند قتل خشونت آمیز جورج فلوید) را دست کم می‌گیرند. ما باید تصور کنیم که جهان بدون پشتوانه امنیتی آمریکا چگونه به نظر خواهد رسید اتحادیه اروپا می‌تواند به توپ بازی نظام‌های بزرگ ضدغربی تبدیل شود که توسط روسیه از نظر نظامی و چین از نظر سیاسی مورد تهدید قرار می‌گیرد. اروپا به آمریکا احتیاج دارد. در مقابل، آمریکا نیز به اتحادیه اروپا احتیاج دارد. مهمتر از همه اینکه با چین در حال رقابت هستیم، و آن چیزی جز دفاع از ارزش‌های ما، حقوق بشر، آزادی و رفاه نیست.»
آلمان از اول ماه جولای 2020(11 تیرماه 1399) ریاست دوره ای بر اتحادیه اروپا را آغاز کرده است. ماه مه 2020، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، طی سخنانی در بنیاد « کنراد آدناوئر»، متعلق به حزب دموکرات مسیحی، گفت: «من ریاست خودمان را فرصتی برای توسعه بیشتر اروپا به عنوان یک قدرت توانمند، منسجم و کامل در نظر می‌گیرم. روابط اروپا با چین یکی از اولویت‌های سیاست خارجی ما در زمان ریاست بر اتحادیه اروپا خواهد بود. البته ستون اصلی و اساسی سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا، همکاری‌های فراتر از اقیانوس اطلس یعنی روابط با آمریکا و ناتو است. آگاهی دارم که همکاری با آمریکا از آنچه ما می‌خواهیم باشد وضعیت بدتری دارد. به نفع اعتبار ملی ما و بنا بر خواسته اروپاست که ارتباط خود با آمریکا را حفظ و تقویت کنیم. اگر اروپا می‌خواهد خود و ارزش‌هایش را در این جهان حفظ کند، این مهم را تنها می‌تواند از طریق کنترل سرنوشت خود و شریکِ قابل اعتماد بودن در جامعه غربی محقق کند.»
 خبرگزاری رویترز نیز در 26 آوریل 2020 به نقل از آنگلا مرکل گزارش داد «محور ریاست برلین بر اتحادیه تحت الشعاع مقابله با کرونا و پیامدهای آن قرار خواهد داشت و آلمان درصدد تقویت ایده نظام سلامت کارآمد در تمامی کشورهای عضو اتحادیه است.» روزنامه آلمانی پاسایر نویه پرسه به نقل از استفان زایبرت، سخنگوی دولت فدرال آلمان، گزارش داد که «اولویت ریاست دوره ای آلمان بر اتحادیه باید غلبه بر کرونا باشد.» خبرگزاری دویچه وله در اول ژوئن 2020 به نقل از‌ هایکوماس، وزیرخارجه آلمان، گزارش داد که «کشورش نمی‌خواهد تنش تجاری میان آمریکا و چین سازش‌ناپذیر گردد. جهان نمی‌تواند میان دو حوزه منافع متقابل تقسیم گردد. به خصوص اروپایی‌ها نمی‌توانند منفعتی در این داشته باشند که تضاد منافع میان آمریکا و چین سازش‌ناپذیر شود.»
 همین جا باید به این نکته اشاره کرد که مهم‌ترین موضوعات پرتنش در روابط کنونی آلمان و آمریکا عبارتست از: 1-اختلاف در خصوص اختصاص سهمیه دو درصد از GDP آلمان برای هزینه‌های ناتو.  2-ترامپ مشارکت آلمان در اجرای طرح خط لوله  «نورد استریم 2» را به اسیر شدن در دست روسیه توصیف کرده است. 3-آمریکا در سال گذشته افزایش 25 درصدی تعرفه فولاد و 10 درصدی تعرفه آلومینیوم را به اتحادیه اروپا تحمیل کرد، اقدامی که صنعت آلمان را بسیار تحت ‌تأثیر قرار داده است.  4-ترامپ به تازگی نیز از کاهش شمار نیروهای آمریکایی در آلمان خبر داده است.
این در شرایطی است که‌ هایکوماس، وزیر خارجه آلمان، با انتشار مقاله‌ای در پایگاه تحلیلی اشپیگل در 10 نوامبر 2019 نوشت: «خروج آمریکا از شمال سوریه بدون در نظر گرفتن نزدیکترین متحدانش و حمله نظامی ترکیه به مناطق کردنشین این کشور موجب شد تا ماکرون از انفعال ناتو سخن بگوید.» ماس ‌تأکید کرد: «30 سال پس از فرو ریختن دیوار برلین، آینده ناامن‌تر و غیرقابل پیش‌بینی‌تر از همیشه شده است. امروز امنیت دیگر ‌مسأله شرق و غرب نیست بلکه موضوع سیاست جهانی است و تفاوتی نمی‌کند که چه کسی در کاخ سفید حکومت می‌کند.» وی در بخش دیگری از این مقاله، انتقاد ماکرون از ناتو را به منزله تخریب این پیمان نظامی ارزیابی کرد و آن را اشتباه دانست. ماس تعامل با آمریکا را برای آلمان و اروپا ضروری دانست و افزود: «رئیس جمهور ماکرون زمانی که از یک اروپای مستقل و قوی سخن می‌گوید، حق دارد. ما (آلمان) در آینده باید مسؤولیت بیشتری برای ‌تأمین امنیت اروپا بگیریم. به همین دلیل در کنار فرانسه به سختی کار می‌کنیم و به دنبال ایجاد اروپایی هستیم که اعضا در زمینه امنیتی همکاری بسیار تنگاتنگی دارند.» ماس در مخالفت با ایده در مقابل هم قرار دادن ناتو و اتحادیه اروپا نوشت: «ما یک اروپای مستقل و قدرتمند می‌خواهیم  اما به عنوان بخشی از یک ناتوی قدرتمند، نه اینکه اتحادیه اروپا جایگزین ناتو شود. اگر یک روزی اروپا بتواند از امنیت خودش دفاع کند، ما باید بازهم همچنان خواستار ناتو باشیم. بدون آمریکا، نه آلمان و نه اروپا، قادر به محافظت از خودشان نخواهند بود.» 
ماس پیشنهاد کرد که «یک شورای اروپایی برای ‌تأمین امنیت تشکیل شود و انگلیس نیز با وجود اجرای برگزیت در آن عضو باشد. آلمان که در نیمه دوم سال 2020 ریاست اتحادیه اروپا را برعهده خواهد داشت، چارچوب شورای امنیت اروپایی را ارائه خواهد کرد.»
 این اظهارات در شرایطی است که تنها دو روز بعد ماس در اجلاس موسوم به «مجمع صلح پاریس» در روز 12 نوامبر 2019 گفت: «باید میان کشورهای ناتو و دیگر کشورها همکاری وجود داشته باشد و این خوب است که مشکلات آزادانه مورد بحث قرار می‌گیرد.»
این اظهارات ‌هایکو ماس بیش از پیش مؤید این است که در شرایط کنونی به نظر می‌رسد برلین به این جمع بندی رسیده است که تنها در چارچوب یک اتحادیه اروپاییِ یکپارچه قدرت بیشتری در جهان خواهد داشت. آلمان  می‌خواهد با پذیرش مسؤولیت‌های خود، به عنوان رهبری که به دنبال مدیریت تحولات اروپا، و نه سلطه بر آن، است ایفای نقش کند و قدرت خود را در درون اتحادیه، و نه در خارج یا علیه آن، تعریف نماید. دقیقاً به همین دلیل است که طرح شورای امنیت اروپایی را با حضور انگلستان مطرح می‌کند.
 آلمان در بهترین حالت شاید تنها در زمینه اقتصادی خواستار محدودسازی گزینه‌های آمریکا و البته قادر به انجام چنین کاری باشد، و گرنه در حوزه امنیتی حمایت آلمان از سیاست دفاعی و امنیتی مشترک (CDSP) و طرح شورای امنیت اروپایی بنیانی برای نوعی از «آتلانتیک گرایی جدید» و حرکت به سمت استمرار مشارکت  با آمریکا (البته نه همراهی کامل) در ناتو، البته براساس چشم‌اندازی ازقدرت‌یابی بیشتر اروپا، یا به تعبیر دیگر قدرت بیشتر آلمان، است. کما اینکه آلمان بزرگترین محل استقرار پایگاه‌های آمریکا، نه تنها در اروپا بلکه در جهان، است (فرماندهی نظامی آمریکا در اشتوتگارت و پایگاه هوایی رامشتاین، مرکز پزشکی نظامی لندستوهل، پایگاه نظامی پاتریک هنری در ‌هایدلبرگ و سایر پایگاه‌ها در آلمان)؛ و لذا به نظر می‌رسد که سیاست عدم تقابل با آمریکا همچنان از ارکان امنیتی سیاست خارجی آلمان باقی خواهد ماند. اما در تحلیل سیاست اروپایی این کشور به نظر می‌رسد در شرایطِ احتمالی پسا برگزیت در اروپا ، آلمان خود را ناگزیر از ایفای نقشی فعال‌تر از گذشته در سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا می‌بیند.
فرانسه برای دهه‌ها تجربه تاریخی عدم همراهی نظامی با ناتو را در کارنامه خود دارد، اما آلمان فاقد چنین تجربه‌ای است و دولت مرکل خود را در شرایطِ تقابل با ناتو نمی‌بیند. به همین دلیل است که در نوع نگاه مقامات آلمانی به روابط فراآتلانتیکی نیز شاهد نوعی اختلاف و عدم ثبات و اضطراب در تصمیم گیری هستیم. ترامپ نیز به این نکته واقف است و بر ‌تأمین هزینه‌های ناتو از سوی آلمان به اندازه دو درصد ازGDP اصرار دارد و لذا سعی دارد با انواع اهرم‌های تجاری، خارج کردن نظامیان آمریکایی مستقر در آلمان، تحریم پروژه نورداستریم 2 و... حداکثر امتیازات را بگیرد.
3.موضع انگلستان 
وضعیت انگلیس نسبت به فرانسه و آلمان در خصوص انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص‌تر است. ترامپ از طرفداران جدی جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا بود. بالاخره پس از کش و قوس‌های فراوان، انگلیس در 31 ژانویه امسال از اتحادیه اروپا خارج شد. حمایت‌های صریح ترامپ از جانسون، رهبر حزب محافظه کار، در جریان انتخابات پارلمانی بریتانیا و پس از آن به عنوان نخست‌وزیر انگلیس، مواضع انگلیس نسبت به ترامپ را در دوره جانسون متفاوت کرده است و این دو رهبر اختلافات بسیار کمی با هم داشته‌اند. 
 انگلیسِ پسا برگزیت، در غیاب شرکای اروپایی خود، برای پرکردن خلأهای امنیتی خود و همچنین ترمیم شکاف‌های تجاری، گزینه نزدیکی به آمریکا را بیش از پیش در دستور کار خود قرار خواهد داد. از این منظر باید گفت که انگلیس، صرف‌نظر از شخص رئیس جمهورِ مستقر در کاخ سفید، همگرایی بیشتر با آمریکا را در دستور کار خود قرار خواهد داد. 
نگاه انگلیس به روابط با آمریکا بلند مدت است و بایدن نیز در کاخ سفید مستقر شود، تغییر محسوسی در سیاست انگلیس رخ نخواهد داد و این کشور ترجیح می‌دهد به سرعت خود را با تغییرات احتمالی در آمریکا سازگار کند. 
با این حال سیاستمداران لندن ترجیح می‌دهند خود را مستقیماً وارد مناقشات و اظهارنظرها در خصوص رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سوم نوامبر 2020 نکنند. البته این نکته را نیز باید در نظر داشت که انگلیس در طول ماه‌های گذشته، در بین کشورهای اروپایی، بدترین عملکرد را در مقابله با بحران کرونا داشته است و همین سبب انتقادات فراوانی به دولت جانسون شده است و لذا دولت جانسون در شرایط کنونی از این منظر نیز تمایلی به گشودن مسائل جدید در سیاست خارجی خود ندارد.
4.کمیسیون اروپا در دوره جدید چه رویکردی دارد؟
نقش و نگاه کمیسیون اروپا به عنوان بازوی اجرایی اتحادیه در روابط خارجی این اتحادیه بسیار مهم است. به نظر می‌رسد این نقش در دوره اخیر و پس از انتخاب بورل به عنوان مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بیشتر نیز شده است و بورل نقش مستقلانه کمتری نسبت به موگرینی ایفا می‌کند. اورسولا فون درلاین، وزیردفاع سابق آلمان، و رئیس فعلی کمیسیون اروپا، نیز روز شنبه 9 نوامبر 2019 در همایشی با موضوع «دولت اتحادیه اروپا» در بنیاد «کنراد آدناور» برلین اظهار داشت که در دوران جدید قدرت نرم به تنهایی کافی نیست و اتحادیه باید برای پیشبرد اهدافش، سخن گفتن به زبان قدرت را نیز فرا بگیرد. او بر لزوم تقویت قدرت سخت اتحادیه در کنار قدرت نرم در سیاست خارجی و امنیتی‌اش ‌تأکید کرد و گفت: «باید عضلات خود را تقویت کنیم تا جایی که نیازی به تکیه به دیگران در سیاست امنیتی نداشته باشیم.» 
این اظهارات نیز نشان می‌دهد که رئیس جدید کمیسیون اروپا با هماهنگی آلمان و فرانسه به دنبال تقویت توان نظامی اروپاست و البته از سوی دیگر به دلیل سابقه همکاری‌های نزدیک نظامی با آمریکا در دوره تصدی او در وزارت دفاع آلمان، پیش‌بینی می‌شود کمیسیون اروپا در جایگاه مجری و تصمیم گیرِ اصلی سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا،  در اصول، نگاه سنتی به استمرار روابط امنیتی فراآتلانتیکی در قالب ناتو را نیز علی رغم برخی اختلافات فراآتلانتیکی حفظ کند؛ با این تفاوت که به پیروی از محور پاریس-برلین، همزمان نیز به دنبال شتاب دادن به تقویت ساختارهای درونی نظامی و همگرایی میان اعضای اتحادیه اروپا خواهد بود. لذا کمیسیون اروپا به عنوان بازوی اجرایی اتحادیه، خود تابعی از سیاستگذاری محور پاریس-برلین است.
 در دوره جدید و با در دست گرفتن رهبری اتحادیه از سوی فرانسه و آلمان، به نظر می‌رسد نقش سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا با مسؤولیت جوزپ بورل نیز نسبت به قبل حاشیه‌ای‌تر شده و این فرانسه و آلمان هستند که اعضا را به دنبال خود می‌کشند، و البته در پرونده‌ی هسته‌ای ایران همچنان به همراه انگلیس بیانیه‌ها را با عنوان E3 صادر می‌کنند.
5.مهم‌ترین حوزه‌های  اختلاف میان اروپا و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ
1-ناتو و حضور نیروهای نظامی آمریکا در اروپا: ترامپ با پیگیری رویکرد ترکیبی تجارت محور و امنیت محور به دنبال کم کردن هزینه‌های آمریکا در ناتو و انداختن بار ‌تأمین هزینه‌ها بر دوش اروپاست. کشورهای شرق اروپا، به هراس از روسیه، این خواست ترامپ را برآورده کرده‌اند اما فرانسه و آلمان این اقدامات را سبب تضعیف پیوندهای امنیتی سنتی فراآتلانتیکی می‌دانند ولی با همه‌ی انتقاداتی که به دولت ترامپ دارند، در استراتژی کلان امنیتی خود نیز حاضر به تضعیف ناتو نیستند. اعلام ترامپ مبنی بر خروج نیروهای نظامی آمریکا از آلمان نیز باعث ایجاد موجی از انتقادات در داخل آلمان و آمریکا نسبت به این سیاست ترامپ و همچنین برخی حساسیت‌ها و نگرانی‌ها میان متحدان اروپای شرقی آمریکا نیز شده است. هر چند گفته شده بخش زیادی از این نیروها در لهستان و بلژیک مستقر خواهند شد اما از این حساسیت‌ها کاسته نشد.
2-خروج آمریکا از معاهدات و سازمان‌های بین المللی: خروج ترامپ از سازمان جهانی بهداشت، خروج از معاهده تغییرات آب و هوایی پاریس، خروج از معاهده تجارت اسلحه، خروج از پیمان آسمان‌های باز، و تهدید به خروج از سازمان تجارت جهانی، و اخیراً نیز مواضع اروپا در شورای امنیت در خصوص عدم همراهی با اقدامات یکجانبه آمریکا در خصوص قطعنامه 2231 و استفاده از مکانیزم ماشه و همچنین مخالفت با تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران، همگی نشان از بروز اختلافات میان دو سوی آتلانتیک دارد که به اعتقاد برخی تحلیل‌گران با استمرار این وضعیت شاهد شکاف عمیق در شورای امنیت و سایر ارکان سازمان ملل متحد نیز خواهیم بود.
3-تجارت: دولت ترامپ با اتخاذ سیاست‌های افراطی حمایت گرایانه در حوزه تجارت خارجی و به تبع آن با اعمال تعرفه‌های سنگین بر کالاهای اروپایی سبب ایجاد اختلاف شدید تجاری در دوسوی آتلانتیک شده است. البته در این خصوص کشورهای اروپایی نیز، همچون فرانسه، مالیات‌های سنگینی بر شرکت‌های آمریکایی بستند و درصدد اقدام متقابل برآمدند. این جنگ تجاری میان اروپا و آمریکا البته با روی کارآمدن مجدد دولت ترامپ استمرار خواهد داشت.
ارزیابی نگاه اروپا به انتخابات نوامبر در آمریکا 
تاریخ روابط اروپا و آمریکا نشان داده است که دو طرف همواره در دوره ریاست جمهوری دموکرات‌ها در آمریکا، همگرایی‌ها و همکاری‌های بیشتری در حوزه‌های مختلف روابط از خود نشان داده‌اند؛ اما باید دو نکته را در شناخت کیفیت کنونی روابط دو طرف در نظر داشت:
 1-همانطور که‌ هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان، نیز صریحاً به آن اشاره کرده است، ساده‌اندیشی است که تصور کنیم با رفتن ترامپ و آمدن بایدن، روابط دو طرف به حالت قبل باز می‌گردد. به عبارتی دیگر، در هرگونه ارزیابی از آینده روابط فراآتلانتیکی، ناگزیر از در نظر گرفتن عواقب و آثار بلندمدت ناشی از چالش‌ها و اختلافات در روابط طرفین در دوره ترامپ هستیم.
 2-وضعیت اتحادیه اروپا در شرایط کنونی بسیار متفاوت‌تر از دوره قبل از سال 2016 (آغاز ریاست جمهوری ترامپ) است. امروز اتحادیه اروپا با چالش‌های مهمی همچون برگزیت، رشد جریان‌های راست گرای افراطی، بحران کرونا، و رشد جریان‌های ملی‌گرا و تضعیف همگرایی اروپایی، و همچنین مسائل مالی و بودجه‌ای روبروست که بر دامنه اختلافاتِ قبلی میان اعضای غربی، شرقی و جنوبی اتحادیه افزوده است. از سویی باید توجه داشت که امروز با توجه به نوع عملکرد دولت ترامپ، در میان احزاب و نخبگان سیاسی و اجتماعی  آلمان و فرانسه به عنوان دو نیروی پیشران سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا (در غیاب انگلستان)، رگه‌هایی از رویکردهای متفاوت در روابط فراآتلانتیکی در حال نضج است؛ کما اینکه انعکاس این واقعیت به صراحت در اظهارات ماکرون و ‌هایکوماس و به درجات پایین‌تر در برخی مقامات اتحادیه اروپا در بروکسل  و همچنین در سال‌های اخیر در تنظیم پیمان مشترک دفاعی اروپا (PESCO) در میان 25 عضو اتحادیه اروپا (به جز دانمارک، مالت و انگلستان) قابل مشاهده است. 
در شرایط کنونی، فرانسه سعی می‌کند در غیاب انگلستان و عدم تمایل سنتی آلمان برای ایفای نقش رهبری سیاسی اروپا، فرمان این رهبری را در دست بگیرد. اما آلمان از سویی با موجی از انتظارات در خصوص رهبری اروپا در شرایط فعلی روبروست و از سوی دیگر تجربه عدم همراهی با ناتو را ندارد و به همین جهت به سبب سیاست‌های ترامپ در دوران ریاست جمهوری‌اش، با نوعی اضطراب  در تصمیم گیری نیز روبروست. آلمان هماهنگی با فرانسه را برای پیشبرد پروژه همگرایی اروپایی ضروری می‌داند ودرعین حال، خود مستقلاً در جهت گسستن پیوندهای امنیتی فراآتلانتیکی حرکت نخواهد کرد. البته نباید از این ‌مسأله نیز غافل شد که پیوندهای سنتی امنیتی فراآتلانتیکی طی سالیان دراز، بعد از جنگ جهانی دوم میان دو طرف شکل گرفته است و اگر رویکردها در واشنگتن تغییر کند، علی‌رغم این همه اختلافات، سیاستمداران بروکسل (به رهبری محور برلین-پاریس) آماده هستند که مجدداً به فکر ترمیم حداکثری این روابط بیفتند. 
 در صورت پیروزی دموکرات‌ها در آمریکا، به احتمال فراوان، سخت است که شاهد ترمیم شکاف‌های بوجود آمده در دوره ترامپ در یک بازه زمانی کوتاه مدت باشیم اما نقطه شروعی برای ترمیم جدی شکاف‌های گذشته از سوی هر دو طرف خواهد بود و به مرور شاهد تلاش‌های دو سوی آتلانتیک در جهت همگرایی بیش از پیش در موضوعات امنیت بین الملل خواهیم بود. لذا با در نظرگرفتن همه جوانب ذکر شده در نوشتار فوق، به نظر می‌رسد رهبران اروپا برای پیروزی بایدن در انتخابات سوم نوامبر لحظه شماری می‌کنند.

(پانوشت)
1-1-INSTITUT  DE  RELATIONS  INTERNATIONALES  ET  STRATEGIQUES
2- -European Defence Fund

 


تعداد مشاهده: 809