میزگرد تخصصی
روشهای مقابله با گسترش اندیشه تکفیری
چکیده
خلافت مورد ادعای داعش پس از سه سال که در بخشهائی از سرزمین عراق و سوریه حکمرانی میکرد، با عملیات گسترده نظامیان و نیروهای مردمی عراق و آزادسازی موصل در تیرماه 1396 و سقوط شهر رقه در شرق سوریه به پایان خود نزدیک شد. چه بسا تصور این که حاکمیت غیر قانونی داعش بر این مناطق به این سرعت خاتمه خواهد یافت، چندان در باورها نمیگنجید، ولی جهان در سومین سال اشغال موصل مقوله خلافت داعش را پشت سر گذاشته است. هرچند نام و تهدید داعش همچنان بر فضای امنیتی کشورهای منطقه و حتی اروپا سایه افکنده و جسته و گریخته شاهد عملیات تروریستی عناصر وابسته به این گروه در مناطق مختلفی از جهان هستیم امّا داعش با از دست دادن قلمرو سرزمینی بیشتر در قالب «گرگهای تنها» به اجرای تهدیدات خود مبادرت میورزد. موفقیت داعش و گروههای تکفیری در گرو موفقیت آنها در دامن زدن به چالش و بحران طائفی است. ظهور و سقوط برقآسای حاکمیت داعش، که خارج از ساختار و نظام بینالمللی شکل گرفت، پرسشهای گوناگونی را در اذهان زنده کرده است؛ از جمله اینکه آیا تفکر انحرافی تکفیری ریشه در اندیشه اسلامی دارد؟ یا چنین برداشتی از اسلام جنبه سیاسی داشته و اندیشهای وارداتی است؟ اهداف بازیگران خارجی از دامن زدن به چالش طائفی چیست؟ گروههای تکفیری چگونه موفق شدند رفتار خشن و افراطی خود را به اسلام منتسب کنند؟ برپائی کیان افراطی داعش چه تأثیری بر جایگاه تمدنی اسلام داشته است؟ وظیفه علما و فرهیختگان مسلمان در مقابله با رواج اندیشه تکفیری چیست؟ آیا علمای دینی بدون پشتوانههای دولتی قادر به مهار اندیشه تکفیری هستند؟ و...
فصلنامه سیاست خارجی تهران برای ارائه پاسخ به این پرسشها و مسائل مشابه، ضمن گفتگو با سه تن از اندیشمندان و نخبگان دینی و سیاسی در ترکیه، به بررسی علل بروز و راهکارهای مناسب برای مهار اندیشه تکفیری پرداخته است. اینک ضمن معرفی اجمالی این صاحبنظران و تشکر از مشارکت و اظهارنظر صریح و روشنگر آنها، توجه مخاطبان محترم را به مطالب مطرح شده در این گفتگو جلب مینماید.
1. پرفسور علی بارداک اوغلو متولد 1952، رئیس اسبق سازمان امور دیانت و رئیس فعلی مرکز تحقیقات قرآنی در ترکیه
2. آتاسوی مفتی اوغلو متولد 1942، از نویسندگان و متفکران شناخته شده اسلامی و از چهرههای مستقل فکری و سیاسی در ترکیه
3. صلاحالدین اش چاکر گیل متولد 1941، فارغالتحصیل از دانشکده حقوق دانشگاه استانبول، نویسنده و روزنامهنگار
دبیر: بهعنوان اولین سؤال از جناب آقای پروفسور علی بارداک اوغلو، لطفاً ارزیابی خود را از وضعیت جهان اسلام مناسبات متقابل مذاهب اسلامی تشریح نمایید؟
پرفسور علی بارداک اوغلو: با عرض سلام و آرزوی تندرستی به برادرانمان در ایران؛ در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که متأسفانه کشورهای اسلامی در موقعیت خوبی نیستند. ما مسلمانان دردهای زیادی داریم. در گذشته مذاهب اسلامی در کنار هم با دوستی و مودت زندگی میکردند، اما اختلافنظرها موجب تکفیر یکدیگر نمیگردید. چون همه ما دارای قبله مشترک هستیم؛ و به یک خدا و یک کتاب و یک پیامبر اعتقاد داریم. اختلافنظرها نباید هم موجب تضاد و درگیری بین مسلمانان شود. احتمال دارد که نقطهنظراتمان و یا قومیتهایمان متفاوت باشد. شاید ترک، فارس، عرب باشیم؛ در آفریقا یا جای دیگری از دنیا باشیم. اینها نباید موجب تفرقه و درگیری باشد. متأسفانه در وضعیت کنونی قومیتها و مذاهب بهانهای برای درگیریها شده است. باید از یک سو متوجه دخالتهای خارجی در اینگونه فتنهها باشیم و از سوی دیگر نیز به اشتباهات خود فکر کنیم. باید بدانیم که ما خود نیز برادری و اخوت بین خود را نتوانستیم حفظ بکنیم. باید بین خود عقد اخوت داشته باشیم. بهنظر من دنیای اسلام برای مقابله با حرکت تکفیری عقب مانده است.
دبیر: با تشکر از پرفسور علی بارداک اوغلو، از جناب آقای آتاسوی مفتی اوغلو خواهش میکنم درباره انگیزه قدرتهای خارجی برای دخالت و دامن زدن به فتنههای مذهبی توضیح دهند.
آتاسوی مفتی اوغلو: بهنظر من برای مقابله با انقلاب اسلامی، کمپینهای متعددی در سطح جهان براه افتاده است که آخرین مرحله آن راهاندازی گروههای تکفیری است. قدرتهای خارجی امیدوارند بلکه از این طریق بتوانند با پروژه و پدیده انقلاب اسلامی مقابله کنند. من معتقدم اگر نهضت و مرکز پژوهشی مؤثری در دنیای اسلام، که میتوانست نبض روشنفکری، فرهنگی و فلسفی جهان را در دست بگیرد، ایجاد میشد، وضع متفاوت بود و میتوانستیم جلوی فتنه طائفی را بگیریم. البته در ایران شاهد چنین حرکتی بودیم. با پیشقدمی مرحوم علی شریعتی، حسینیه ارشاد تأسیس شد. او تلاش خستگی ناپذیری به خرج داد. نگاه انتقادی به درون و تحلیل روشنگرانهای نسبت به خارج داشت. به نظر میرسد این گام خوبی بود ولی کافی نبود؛ بایستی این اقدام به حرکتی بزرگ تبدیل شود.
در هر صورت با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، جبهه امپریالیسم و سکولاریسم جهانی دچار شکستی سخت و تاریخی شد. با توجه به همین شکست بود که جبهه غرب در کمین جهان اسلام نشسته و اکنون پس از سالها با توطئههای فراوان فضا را برای بهرهبرداریهای شوم برای خود مهیا کردهاست. در تاریخ 500 ساله اخیر اسلامی، تنها انقلاب اسلامی ایران بود که گفتمان متفاوتی ارائه داد. این انقلاب برای دنیای اسلام و غرب بسیار تکاندهنده شد. زیرا این انقلاب پیشبینی نشده بود. آنها بر این باور بودند که برای جلوگیری از بازگشت دوباره دین به صحنه سیاست و اجتماع، تمامی تدابیر را اندیشیدهاند. بعد از این شوک وارده، غرب دنبال راهکارهایی شد تا چنان کند که دیگر هیچ جامعهای از دنیای اسلام به فکر انقلابی همانند انقلاب ایران نیفتد. تلاش کردند که این انقلاب را در داخل خود حبس کرده و منحصر به شیعیان قلمداد کنند. رقابتهای قومی و مذهبی را تحریک کردند. هانتینگتون با ارائه تئوری برخورد تمدنها، نیت امپریالیستی در ایجاد تنش و درگیری درونی در جوامع اسلامی را در میان گذاشت. این یک پروژه جامع برای تضعیف کلیه جوامع اسلامی از درون بود. امروز نخبگان اسلام وظیفه دارند که با روشنگریهای خود مسلمانان را با توطئههای دشمنان اسلام آشنا سازند.
دبیر: به نقش علما اشاره کردید، لطفاً در این زمینه بیشتر توضیح دهید؟
آتاسوی مفتی اوغلو: من با یادآوری نقش اصحاب فرهنگ برای ایجاد فضای مناسب برای گفت وگوی فرهیختگان و روشنفکران کشورهای اسلامی، بر ضرورت بازکردن افقها بهوسیله آنها تأکید میکنم. من در دومین سالگرد انقلاب اسلامی به ایران رفتم و پس از برگشتن از ایران طی مقالهای نوشتم: انقلاب اسلامی ایران در تاریخ مدرن امروز بهترین جریان و حرکت بود. ایران اولین جواب را به دنیای مدرن داد که میتواند با تکیه بر آموزههای دین اسلام، مشکلات جهان را حل کند و آن را تغییر دهد، زیرا قبل از آن کسی حتی تصور نمیکرد که بتوان با ذهن استثمار شده مادی، اسلام را دوباره احیا کرد. تصور این بود که تنها راه نجات بشر تمدن غرب است. ایران توانست به این تصور غلط پاسخ دهد. امام خمینی(ره) با طرح شعار نه شرقی نه غربی، فقط اسلام-نه شیعه و یا سنی؛ بلکه تنها اسلام-را محور حرکت خود قرار داد و توانست دلهای مسلمانان را به سوی انقلاب اسلامی جلب کند و روزنه امید در دلها ایجاد کند. به نظر من سازمانهای دولتی و غیردولتی ایران و ترکیه باید برای همگرایی بیشتر میان مسلمانان تلاش کنند.
دبیر: با توجه به تنوع فکری و آزادی اندیشه در اسلام، از جناب آقای چاکئر گیل دعوت میکنم در زمینه چالشهای داخلی مسلمانان و حدّ و مرز اختلافهای فکری توضیح دهند.
صلاحالدین اش چاکر گیل: تا زمانیکه در مورد توحید و نبوت اختلافی وجود نداشته باشد باید وجود اختلافنظر درباره دیگر مسائل را بپذیریم؛ چرا که در دیگر موارد ممکن است که برداشتهای متفاوتی وجود داشته باشد، و اگر نقطهنظر یکدیگر را انحرافی قلمداد کنیم نمیتوانیم به نتیجه برسیم. باید همدیگر را تحمل کنیم و اگر مسلمانی با یک مسلمان دیگر دچار اختلاف شود باید بگوید که من اینگونه فکر میکنم امّا مسلمان دیگر نیز حق دارد که متفاوت فکر کند و در عین حال از نظریه خود نیز دفاع کند؛ به اندازهای که از او به خودم انتظار احترام دارم من نیز به همان اندازه باید برای وی احترام قائل شوم. این طرز تفکر که اگر کسی مانند من فکر نمیکند، پس باید بمیرد، طرز تفکر دیکتاتوری، ظالمانه و حتی کافرانه است. از نظر اسلام افراد بیدفاع و گروههایی که علیه مسلمانان تهاجمی صورت ندادهاند هرگز نباید به عنوان دشمن معرفی شوند و نباید آنان دچار ظلم و ستم شوند؛ چرا که قرآن کریم میفرماید: اگر کسی به ناحق شخص دیگری را بکشد مانند آن است که همه بشریت را کشته است. البته اشتباه مسلمانان را نباید به حساب اسلام نوشت ولی دشمنان اسلام و امپریالیستها بخاطر مطامع خود و اینکه چهره زشتی از اسلام ترسیم کنند به هرگونه توطئهای دست میزنند. مسأله اصلی نا آگاهی برخی مسلمانان از حقایق دین خود است، نباید از دشمن انتظار انصاف داشته باشیم. آنان قصد ایجاد تفرقه و اختلاف بین مسلمانان را دارند. منفعت، جهالت، قوم و قبیلهگرایی و مذهبگرایی از نقاط ضعف اینگونه انسانهاست.
دبیر: انحراف در مفهوم «جهاد در راه خدا» و کشتار مردم بیدفاع، افراد عادی، زنان و کودکان، تحت عنوان جهاد در راه خدا، را چگون تفسیر میکنید و موضع شما در این زمینه چیست؟
پرفسور علی بارداک اوغلو: جهاد یکی از اصول اصلی دین اسلام است. ما قرنها جهاد را برای صلح و ثبات و برای ایمان جامعه به کار گرفتیم ولی متأسفانه امروزه گروههای تکفیری از واژه جهاد برای ایجاد فتنه در جهان اسلام استفاده میکنند. دین مبین ما از جهاد اصغر و جهاد اکبر سخن میگوید و جهاد واقعی برای حفظ جامعه اسلامی صورت میگیرد. در اسلام تهاجم نیست. در اسلام تبلیغ و دفاع وجود دارد. گروههای تروریست و افراطی متأسفانه از عملیات زشت خود به نام جهاد سخن میگویند. آنان خشونت و غضب و اقدامات کریه خود را با نام جهاد معرفی میکنند. در اینجا علما مسؤولیت دارند. باید آنان این موضوع را به جوامع خود تفهیم کنند؛ باید روشنگری شود. مسلمانان دردها و تلخیهای زیادی متحمل شدهاند. ما فتنههائی همچون جنگ جمل، جنگ صفین و کربلا را تجربه کردهایم و این واقعیت را فهمیدیم که نتیجه بد تمامی این حوادث به خود ما برمیگردد. بهدنبال همه این حوادث، در طول تاریخ، آهسته آهسته زندگی در صلح را یاد گرفتیم، ولی امروزه باز هم گروههایی تحت نام جهاد و اسلام، کودکان و مردم بیدفاع را میکشند و ترور را ترویج میدهند و چنین وانمود میکنند که گویا اسلام با ترور در یک کاسه است. علما وظیفه بزرگی دارند ولی تنها با سخن گفتن نمیتوان مسأله را حل کرد؛ زیرا زمینههای اجتماعی، اقتصادی، آرامش و رفاه کشورها نیز در این امر تأثیر دارد.
دبیر: به نظر شما دستاوردهای بحران جاری بین مسلمانان برای جبهه سکولار و امپریالیست چه خواهد بود؟
آتاسوی مفتی اوغلو: میلیتاریسم مدرن غربی به خوبی میداند که تنها دشمن حقیقی و سرسخت او اسلام است. از همین رو در عین حال که سعی میکند تا سیستم سکولاریستی خود را به همه جهان تحمیل کند، تمام تلاش خود را برای تطبیق رژیمهای دیکتاتوری بر جوامع اسلامی بهکار بسته است. این سیستم، آزادی را تنها برای جوامعی روا میداند که مانند او فکر کنند. دشمنان جهان اسلام برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان، با بهرهگیری از امکانات خود، تعبیرات نادرستی از اسلام و جهاد را مطرح و تعریف میکنند و با تفکرات تکفیری و انحرافی در صدد ضربه زدن به وحدت امت اسلامی و دست یافتن به مطامع خود هستند. از آنجا که انقلاب اسلامی تأثیر چشمگیری در شکوفائی اندیشه، تمدن اسلامی و «امتگرائی» داشته، جبهه سکولاریسم و امپریالیسم تمام تلاش خود را برای جلوگیری از تکامل تصور ذهنی و فکری مفهوم «امتگرایی» و «تمدنگرایی» میان نخبگان، نویسندگان و متفکران اسلامی به کار برده است و همچنان تمام تلاش خود را در همین راستا بهکار میگیرد و به همین دلیل لزوم فاش ساختن توطئهها وظیفه نخبگان اسلام است.
دبیر: آیا زمینههای اجتماعی و سیاسی، تأثیری در روی آوردن مسلمانان به رویکردهای افراطی داشته است؟
پرفسور علی بارداک اوغلو: من هنوز هم سیاستهای داخلی کشورهای اسلامی را دارای مشکل و مسأله ارزیابی میکنم. تأمین صلح و آشتی در جامعه نیاز به برخورداری از آزادی است. یعنی در کشوری که فشار و اختناق است، خشم و غضب رشد میکند و انسانها در اولین فرصت خشم خود را ظاهر میکنند و با حرف و عمل موجب بروز درگیریهای طایفهای یا مذهبی میشوند. باید در کشورهای اسلامی سیاستهایی مبنی بر آزادی بیان و عقیده، رعایت حقوق بشر، آزادیهای فردی و اجتماعی به اجرا گذاشته شود. در غیر اینصورت کشورهای اسلامی باز هم با تلخیها مواجه خواهند شد و باید بدانند که دوران سلطنت به پایان رسیده است. هر کشور متعلق به همه شهروندان آن است و امکانات کشور متعلق به یک خاندان نیست، بلکه متعلق به همه مردم است. باید از تجربههای گذشته عبرت بگیریم و اختناقهای گذشته را تکرار نکنیم.
دبیر: مشغولسازی ملتهای مسلمان به چه مفهوم است؟
آتاسوی مفتی اوغلو: ما مسلمانان اکنون باید دمکراسی و سکولاریسم (که به مطلقهای ساختگی و ارزشهای دروغین امپریالیسم تبدیل شده است) بیشتر توجه نموده و آن را مورد نقد و کنکاش قرار دهیم. دنیا تحت حاکمیت مطلقهای ساختگی و سکولار است. دنیای اسلام در داخل یک سری مطلقهای نمادین و فولکلوریک حبس شده و نمیتواند بصورت جامع و در برگیرنده در جامعه کنونی مطرح باشد. برای رهائی از این وضع نه تنها مقابلهای با این پدیده در عصر روشنگری و نوسازی نداشتیم، بلکه با درونگرایی و سرگرمسازی خود در یک سری فرعیات غیر ضروری، از چرخه خارج شدهایم. به عنوان مثال، در حالی که صدها و هزاران جلد کتاب در باب طهارت و امثال آن نوشته میشد، ما شاهد نمونه بسیار کمی پژوهش در خصوص سیاست، اقتصاد، تاریخ و تبیین فلسفه اسلامی در کنش و واکنش با مدرنیته و رنسانس هستیم. ما خود را محکوم به پذیرش مفاهیم و سازمانهای غربی کردیم که محصول شرایط خاص آنها بود. سکولاریسم شاید در فرهنگ و تاریخ غرب معنی داشته باشد ولی جدایی دین از سیاست و جداسازی عقل و وحی، ایضاح اسلامی ندارد. حضرت امام خمینی(ره) تصریح داشت که دین عبارت از سیاست و سیاست عبارت از دین است. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دنیای اسلام، با تهاجم هستی شناختی و معرفت شناختی امپریالیستی روبرو بود. انقلاب اسلامی ایران، با رد امپریالیسم، گفتمانی را مطرح کرد که با احیای اسلام میتوان، مفهومی به زندگی و تاریخ داد. انقلاب نشان داد که میتواند الگوی جدیدی برای جوامع اسلامی باشد. این انقلاب ادعای اینکه در ورای دنیای مدرن و سکولار گزینه دیگری برای مدیریت جوامع وجود ندارد را بیاعتبار کرد. انقلاب اسلامی ایران، ثابت کرد که گزینههای دیگری وجود دارد.
دبیر: لطفاً در خصوص ریشه چالش و اختلاف بین مسلمانان توضیح دهید؟
صلاحالدین اش چاکر گیل: در هر جایی که بیش از یک نفر حضور داشنه باشد بروز اختلافنظر امری طبیعی است زیرا هیچ انسانی کاملا مانند انسان دیگر نیست. حتی احتمال دارد که انسان در پارهای از موارد با خودش نیز در تضاد باشد و در دنیای درونی خود با خود بجنگد. این وضعیت در باره سیستمهای عقیده و ایمان نیز صدق میکند. چرا که همه تضادها ناشی از منفعت نیست. در مواقعی اختلافنظر میتواند ناشی از برداشتها باشد. یک تفکر یا ایدئولوژی نمیتواند ادعا کند که [همه] حقیقت یا واقعیت است و اگر چنین تعبیری صورت بگیرد این موجب بروز خصومت و درگیری میشود. علت بروز تمام جنگها این است که همیشه طرفین خود را محق دانستهاند. هیچ طرفی ادعا نمیکند که چون بهناحق است میجنگد. در این رابطه یک مسلمان باید با معیارهای اسلامی خطای خود را ببیند و از خطای خود عقبنشینی کند. ولی اینکه کسی خود را خطاکار بداند مشکل است. جهاد در راه خدا برای ارج نهادن به دین خدا و حفاظت از دین انجام میگیرد و یک جنگ نظامی نیست؛ و باید در هر بخش از زندگی یعنی فرهنگ، تجارت، سیاست، دیپلماسی و غیره مورد توجه قرار گیرد. از نظر اسلام جهاد در صورت بروز جنگ نظامی، نباید در جهت تهاجم باشد؛ بلکه باید با هدف دفاع انجام شود. در مجموع باید گفت که گروههای تکفیری همه مانند هم نیستند. باید این نکته را در ذهن داشت که اگر علل بروز طرز تفکر گروههای تکفیری از میان برداشته نشود، آنها به اشکال دیگر و صورتهای مختلف، مجدداً بروز خواهند کرد.
دبیر: آیا احکام اسلامی اجازه میدهد که فردی، مسلمان دیگر را تکفیر کند؟
پرفسور علی بارداک اوغلو: در این خصوص میتوانم به صراحت ادعا کنم که بزرگترین و زشتترین سلاحی که مسلمانان میتوانند علیه یکدیگر بکار گیرند، سلاح تکفیر است. اگر مسائل به دقت مورد تحلیل و تفسیر قرار داده شود، هرگز تکفیر نمیتواند مورد استفاده قرار گیرد. اختلاف سلیقهها در چگونگی وضو گرفتن و تعبیر و تفسیر متفاوت از آیات [قرآن]، هرگز دلیلی برای تکفیر مسلمانان نیست. امروز مهمترین سلاح دشمنان اسلام برای ایجاد اختلاف بین مسلمانان، رایج کردن اندیشه تکفیری است. متأسفانه برخی گروهها با ادعای اینکه گروه دیگری تعبیر متفاوتی دارد، فوراً آن را به کفر متهم میکنند. به طوریکه میدانید اولین تکفیریها خوارج بودند. آنان صحابه گرامی رسول خدا را تکفیر کردند. کسی حق ندارد مسلمان دیگری را تکفیر کند. اگر کسی که ادعا کند به اسلام گرویده است، نظرش پذیرفته میشود و حکم مسلمان بر او جاری است. در اسلام آمده است که فتنه از قتلعام بدتر است، چرا که قاتل یک را نفر میکشد ولی عامل فتنه میتواند سبب کشته شدن صدها تن شود. اندیشه تکفیری بزرگترین فتنه است. فتنه دیگر در جهان اسلام، صدور فتواهای تکفیری است. اگر یک عالم اسلامی فرد مسلمانی را که با او همعقیده نیست تکفیر کند، مرتکب بزرگترین فتنه شده است. اگر کسی بگوید که مسلمان است، ما چگونه میتوانیم وی را تکفیر کنیم؟ تنها میتوانیم بگوئیم طرز فکر وی اشتباه است و مثل ما وی فکر نمیکند.
دبیر: چه راهکاری برای برونرفت از وضعیت کنونی پیشنهاد میکنید؟
آتاسوی مفتی اوغلو: برای مقابله با توطئههای دشمنان اسلام و حرکتهای انحرافی و تکفیری باید همه عناصر تشکیلدهنده امت اسلامی، نوعی همبستگی و وحدت روشنفکرانه را سرلوحه کارهایشان قرار دهند. این یک ضرورت حیاتی است. با همبستگی، اتحاد و ارتباط روشنفکرانه ابتدا باید نشان دهیم که تفاوتها، رقابتها و درگیریهای مذهبی در اولویتهای ما نیست و در واقع مسأله اساسی ما نمیباشد. در یک کلام به نظرم باید به خودخواهیهای مذهبی پایان داد. اگر ما میتوانستیم دانش و تمدن اسلامی را احیا کنیم، هیچ نوع عصبیت قومی نمیتوانست ارزشی داشته باشد. در اسلام انسانها دستهبندی نمیشوند. همسو با عصر سکولار، انسانیت نسبت به ایدئولوژیهای نژادپرستانه طبقهبندی شد تا خود را از سایر اقوام برتر و دارای مزیت تلقی کرده و سایر جوامع را فاقد استعداد رشد و توسعه بداند.
دبیر: جنابعالی درباره تکفیر مسلمانان چه نظری دارید؟
صلاحالدین اش چاکر گیل: برخی از مسلمانان و طریقتها به آسانی دیگر مسلمانان را تکفیر میکنند ولی این اقدام از نظر اسلام، نبوت و قرآن و سنت قابل قبول نیست. هیچ مسلمانی حق ندارد مسلمان دیگری را که با او دچار اختلافنظر شده است، کافر معرفی کند. حتّی غیرمسلمانانی که در کشورهای اسلامی با مسلمانان در آرامش و سازش بسر میبرند، هرگز نباید مورد آزار قرار گیرند. چهارده قرن است که این اصل رعایت میشود. نباید با استناد به کارهای فردی و استثنایی برخی، این قاعده کلی را مخدوش کرد.
دبیر: نقش صهیونیسم در دامن زدن به درگیریهای طایفهای و تعمیق آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
آتاسوی مفتی اوغلو: رژیم صهیونیستی و امپریالیسم از دیرباز درصدد ایجاد تفرقه در جهان اسلام هستند ولی جهان اسلام بهویژه علما و نخبگان باید راه چارهای برای مقابله با آن پیدا کنند. در کمپین مقابله با انقلاب اسلامی، دنیا با به کار گرفتن همه امکانات و قدرت خود، توانست تضاد شیعه و سنی را به صورت یک مشکل فرهنگی جا بیندازد. فقدان مؤسسات پژوهشی گسترده و متخصص و پویا در جوامع اسلامی مانع از آن شد که اقدام به موقعی برای مقابله با این توطئهها در جوامع اسلامی شکل گیرد. اگر چنین مؤسسههائی در کشورهای اسلامی فعال بود، ترکیه با کودتای نافرجام 15جولای روبرو نمیشد. همانطور که گفتم این یک پروژه آمریکایی بود. هدف اصلی آن چالش با تمامی مقدسات اسلامی و حبس کردن اسلام در خردهفرهنگهای مربوط به گروههای شیعه، سنی، عرب، ترک و فارس است. تا از این رهگذر به تحریک رقابت بین این فرهنگها دامن زنند. از اینرو باید در کنار برنامههای تبلیغی و روشنگری علمای اسلامی، طرحهای عملی نیز از سوی دولتهای اسلامی بهمنظور مقابله با فعالیتهای تروریستی و تکفیری تهیه و به مورد اجرا گذاشته شود.
پرفسور بارداک اوغلو: حدود 20 سال پیش به فلسطین سفر کردم. شاهد فاجعههای انسانی شدم. ظلم و ستم موجب ناامیدی و بدبینی مردم شده و مردم در چنین جامعهای به خشونت روی میآورند و هر جرقهای در این گونه جامعهها تبدیل به آتشسوزی میشود و اختلافات فکری، قومی و مذهبی موجب بروز درگیری میگردد. یعنی ظلم اسرائیل موجب واکنش شده است. از این رو به نظر من جهان اسلام با رفتار فعلی خود نمیتواند مسأله فلسطین را حل و فصل کند و سیاست کشورهای عربی در مورد فلسطین به نتیجه نمیرسد.
دبیر: وظیفه علما در پایان دادن به اندیشه تکفیری چیست؟
پرفسور بارداک اوغلو: علما به تنهایی نمیتوانند این مشکل را حل کنند. این موضوع به نقش دولتها در تأمین رفاه و آزادیهای فردی و اجتماعی، بازمیگردد. کشورهای اسلامی باید زمینه پیشرفت، افزایش نرخ درآمد سرانه، تقویت امید جوانان به آینده، ارتقاء سطح فرهنگ، آموزش و بهداشت را فراهم کنند. زیرا با گفتن اینکه دعوا نکنید، نمیتوان صلح را برقرار کرد. بدون حل مسائل مردم و بهویژه جوانان و بدون اینکه سطح رفاه را در کشورهای اسلامی بالا ببریم؛ و بدون تلاش و پیشرفت، نمیتوان به عزت و اعتبار دست یافت. باید به انسانها و مردم احترام بگذاریم. اگر این روش به کار گرفته نشود به نتیجه نمیرسیم. یعنی تنها با سخنرانی و وعظ و گفتن اینکه دین اسلام دین صلح است نمیتوانیم این مشکلات را حل کنیم. متأسفانه در میان علمای برخی از کشورهایی که نمیخواهم اسمی از آنها ببرم، گرایش تکفیری وجود دارد و متهم کردن سایر مسلمانان به کفر، شایع است. علمای اسلامی هرگز نباید یکدیگر را تکفیر کنند ولی من این خطر را در کشورهای عربی و در برخی کشورهای آفریقایی مشاهده میکنم. باید همدیگر را تحمل کنیم. بیش از یک و نیم میلیارد جمعیت در جهان اسلام هست. همه نمیتوانند مانند هم فکر کنند. ما باید در حول و محور کلمه توحید، پیامبر اسلام و قرآن کریم گرد هم بیائیم.
دبیر: مناسبات رژیم صهیونیستی و گروههای تکفیری را چگونه ارزیابی میکنید؟
صلاحالدین اش چاکر گیل: دشمنان اسلام از هر موردی [از این قبیل]، برای تبلیغ علیه اسلام و مسلمانان استفاده خواهند کرد. رسانههای غربی از دهها سال پیش، مسلمانان ایرانی را بهدلیل رویکرد ضد اسرائیلی، تروریست معرفی میکردند. در حال حاضر گروههای سلفی هرگز با صهیونیستها درگیر نمیشوند ولی در معادلات منطقه به ایجاد اختلاف و فتنهانگیزی مشغولند. این گروهها بجای مبارزه با اشغالگران صهیونیست، با آنها سازش کرده ولی با مسلمانان وارد جنگ تمامعیار میشوند. این واقعیت تاریخی را در نظر داشته باشیم. آنچه مسلم است اینست که مسلمان بودن تنها دشمن ابوجهل بودن نیست بلکه دوست بودن با رسولالله(ص) است زیرا کسی که دوست رسولالله شود ناگزیر دشمن ابوجهل خواهد شد. برخی از گروههایی که خود را مسلمان معرفی میکنند، اصول اسلامی را رعایت نمیکنند. هر گروهی برداشت و اقدام خود را صحیح و آن را به مصلحت اسلام و مسلمانان معرفی میکند و طرف مقابل را متهم میکند. در حالی که دشمنان اسلام همه مسلمانان حتی اسلام را متهم میکنند. متأسفانه ما مسلمانان نیز گاهی تحتتأثیر رسانههای خارجی و امپریالیستی قرار میگیریم و معیارهای خود را به کار نمیبندیم.
دبیر: عملکرد مجامع و علمای اسلامی در ترکیه را در زمینه مقابله با حرکتهای تکفیری چگونه ارزیابی میکنید؟
پرفسور بارداک اوغلو: سازمان امور دیانت ترکیه در این مورد با اعتدال عمل میکند و از تکفیر و اتهام فسق و فجور به دیگران به دور است. برادرانمان در ایران نیز چنین عمل میکنند و در هر دو کشور موضوع تکفیر چندان طرفدار ندارد ولی برخی گروههای کوچک غیر قانونی برخی عقاید تکفیری را شایع میکنند و موجب بروز بحران میشوند. سازمانهای ایران و ترکیه باید در این مورد حساس باشند و مقابله کنند.
دبیر: آیا رویکرد گروههای تکفیری توانسته بر مناسبات دو ملت ایران و ترکیه تأثیر بگذارد؟
پرفسور بارداک اوغلو: مردم دو کشور هرگز با هم مشکلی نداشتند، قرنهاست که اهل تشیع در ایران و اهل تسنن در ترکیه در کنار هم زندگی کردهاند، تفاوت مذهب موجب هیچگونه تضاد و اختلاف بین مسلمانان نباید باشد. همه ما به یک خدا، یک پیامبر و یک کتاب ایمان داریم. همه اهل قبله هستیم. همه پیروان مذاهب اسلامی سالها در کنار هم با اخوت زندگی کردهاند و امروز نیز نباید این اختلافنظرها موجب تضاد و درگیری شود و نباید پیروان مذاهب اسلامی همدیگر را وادار به روی آوردن به مذهب خود کنند. یعنی من از نظر اعتقادات دینی مشکلی در مناسبات مردم ایران و ترکیه نمیبینم. اگر مسائل موقتی نیز روی داده باشد جنبه سیاسی دارد. من زمانی که رئیس سازمان امور دیانت ترکیه بودم به ایران سفر کردم. دوستان ایرانی به ترکیه آمدند. با هم گفت و گوهایی انجام دادیم. در کنار هم و پشت سر هم نماز اقامه کردیم. ما اهل قبله هستیم و اهل قبله برادر هم هستند. هر کسی میتواند با اعتقادات خود زندگی کند. همه مسلمانان اهل بیت را دوست دارند. در ترکیه یک نفر بنام معاویه و یا یزید وجود ندارد. هیچ دلیلی برای فاصله گرفتن مردم دو کشور از یکدیگر وجود ندارد و نباید مسائل سیاسی مناسبات خوب مردم دوکشور را تحتتأثیر قرار دهد.
دبیر: چه راهکاری برای بهبود مناسبات دو کشور پیشنهاد میکنید؟
آتاسوی مفتی اوغلو: باید همکاریهای ایران و ترکیه به عنوان دو کشور مسلمان برای کمک به خنثی کردن توطئههای دشمنان اسلام توسعه یابد. همکاریهای فرهنگی و سازمانهای دولتی و غیردولتی دوکشور میتواند زمینه روشنگری در دو کشور و جهان اسلام را فراهم آورند.
صلاحالدین اش چاکر گیل: علما و نخبگان اسلامی و رهبران دیگر ادیان باید از ایجاد درگیری و اختلاف دوری کنند، نطقهایی که موجب خصومت میشود نداشته باشند. باید همه بدانند که محافلی هستند که قصد ایجاد اختلاف و درگیری بین مسلمانان را دارند.
تعداد مشاهده: 1076