بررسی مفهوم تکفیر در آراء و عملکرد داعش، القاعده و همپیمانان القاعده
امیرحامد آزاد
چکیده
داعش تنها سازمان در جنگ سوریه است که میتوان آن را دارای ایدئولوژی تکفیر مسلمانان و غیرمسلمانان قلمداد کرد. داعش غرب را در جبهه کفر و شیعیان را در زمره مشرکین دستهبندی میکند. از نظر داعش، افراد و گروههای سُنّی معارض با داعش(حتی القاعده) به دلیل جنگ با خلیفه و همکاری با طواغیت، مرتد خطاب میشوند. در مقابل، القاعده تنها غرب را در جبهه کفر دستهبندی میکند و قتل نیروهای این جبهه را واجب میداند. القاعده و همپیمانان این سازمان هیچگاه بر مبنای تکفیر شیعیان و سایر فرق، با محور مقاومت در سوریه نجنگیدند. تخاصم محور مقاومت با القاعده و همپیمانانش در سوریه، بر پایه تعارض مصالح و استراتژی طرفین برای مبارزه با طاغوتها و اسرائیل شکل گرفت. از همین منظر میتوان داعش و القاعده را جنبشهایی قلمداد کرد که در تکفیر غرب به رهبری آمریکا دارای اشتراک نظر هستند و با هدف ضربه به منافع غرب در محدوده محلی، منطقهای یا بینالمللی فعالیت میکنند.
واژگان کلیدی: داعش، القاعده، تکفیر، ایدئولوژی، سوریه
مقدمه
تکفیر، یکی از پدیدههایی است که مراکز ثقل آن، به دلایل پیچیده فرهنگی، اجتماعی و عقیدتی در عراق و سوریه متمرکز شدهاست. با توجه به حضور عمیق و مستقیم حزبالله لبنان در لایههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی منطقه عربی، تحلیل این جنبش از تحولات مربوط به افراط گرایی و تروریسم، تطابق بیشتری با واقعیتها دارد. لذا تحلیل محتوای سخنان دبیرکل حزبالله لبنان میتواند آغاز خوبی برای شناخت نسبی این پدیده باشد. بررسی سخنان سیدحسن نصرالله از سپتامبر 2012 تا مارس 2017، حکایت از این دارد که دبیرکل حزبالله لبنان، تکفیر را منتسب به بیش از یک گروه یا سازمان نموده است. سیدحسن نصرالله در این بازه زمانی ضمن تشریح وضعیت جاری در عراق، سوریه و یمن به حضور و فعالیت «گروههای تکفیری»، «جریانهای تکفیری» و «جنبشهای تکفیری» اشاره دارد و به شرح و تفسیر درباره آنها میپردازد.1
گروه، جنبش، و جریان تعاریف متفاوتی دارند برای تحلیل و تبیین هر یک از اینها ضروری است که به معنا و مفهوم ویژه هر یک از این واژگان توجه شود:
- گروه (Group): حاصل اتحاد مردم برای ترویج یک ایدئولوژی مشترک و دستیابی به اهداف خاص در عرصه عمومی و دولتی است.
- جنبش (Movement): متشکل از گروههایی است که برای به دست آوردن هدف یا اهدافی در محدوده محلی، منطقهای، یا بینالمللی همکاری میکنند.
- جریان (Stream): عبارت است از یک نفوذ مسلط یا خط پیشرفت.
با توجه به تعریف مفاهیم به کار برده شده از سوی دبیرکل حزبالله لبنان و با تکیه بر قید کاربرد «جمع» توسط سیدحسن نصرالله برای هریک از این مفاهیم، مقاله پیشرو به دنبال پاسخگویی به این سؤال خواهد بود که چه گروهها، جنبشها و جریانهای تکفیری در جنگ داخلی سوریه فعال هستند؟
این مقاله بر این فرضیه استوار است که داعش تنها گروه ایجادکننده جنبش و جریان بر مبنای تکفیر مسلمانان در سوریه بوده است و نزاع محور مقاومت با سایر بازیگران در چارچوب جنگ داخلی سوریه و مناقشه قدرت قابل تفسیر است نه مقابله با تکفیر.
القاعده، داعش و جنگ با ائمه کفر
سیدحسن نصرالله در خطابههای پرشمار و گفتگوهای رسانهای خود، به طور صریح داعش و جبههالنصره (شاخه القاعده در سوریه) را در یک ردیف قرار داده و آنها را تکفیری قلمداد نموده است. دبیرکل حزبالله لبنان بر این باور است که متحدان آمریکا سازمان القاعده را بر مبنای تکفیر ایجاد کرده و آن را توسعه دادهاند. سیدحسن نصرالله در این رابطه میگوید:
«اینها (متحدین آمریکا) این گروههای گسترده تکفیری را به نام القاعده ساختند که سپس نامش به حکومت اسلامی عراق تغییر یافت و سپس نامش شد حکومت اسلامی عراق و سوریه و جبهه النصره از آن جدا شد و گروههایی با همان فکر نیز امروز به آنها پیوستهاند.» (پایگاه اطلاع رسانی مقاومت اسلامی لبنان (الف)، 1395)
یکپارچهانگاری سازمانهای داعش و القاعده و گروههای وابسته به القاعده در مسأله تکفیر، مبتنی بر اتفاق نظر فقهی در این دو سازمان درباره تکفیر غیر مسلمانانی است که بر اساس ادله رایج در مباحث علمای هر دو سازمان، با طواغیت آمریکا و غرب همکاری دارند. این حکم شامل حال مردم عادی که با پذیرش ولایت طاغوتها در سایه حکومت غیرمشروع آنان زیست میکنند و به آن مشروعیت میبخشند نیز میشود. این اشتراک نظر در القاعده و داعش گشاینده یک مبحث مشترک عملیاتی در هر دو سازمان است که مبنای آن به سال 2010 بازمیگردد. شاخه القاعده در شبهجزیره عربستان، در اولین شماره نشریه انگلیسیزبان اینسپایر که در ژوئن 2010 منتشر شد، به تبیین یک رویکرد نظری در چارچوب تغییر تاکتیک حملات علیه غرب پرداخت که کلید واژه آن «مجاهدینِ تنها»2 بود. این نظریه عملیاتی، که طی سالهای بعد، بارها از سوی اُمرای میانی و امیرکلّ القاعده (ایمن ظواهری) مورد تأکید قرار گرفت، به این نکته اشاره داشت که با گسترش گروههای کوچک به جای عملیاتهای بزرگ سنتی، حملات علیه غرب گسترش خواهد یافت. (Inspire 1, 2010: 1-67)
در عصر کنونی دسترسی به اطلاعات عملیاتی کار دشواری به نظر نمیرسد، اما اینسپایر به عنوان یک نشریه عمومی در توجیه عقیدتی جهاد و آموزش دقیق تاکتیکها و تکنیکهای عملیات انفرادی برای ضربه به غرب طی سالهای بعد از 2010 منحصر به فرد عمل کرده است. القاعده و سپس داعش با ترویج نظریه مجاهدین تنها گسترش حملات در غرب را با دو ویژگی پوشش اطلاعاتی و کوچکی در مقیاس دنبال کردهاند.
در این رابطه ابومحمد عدنانی، سخنگوی سابق داعش،3 بعد از تشکیل ائتلاف بینالمللی در سپتامبر 2014، مسلمانان را به حمله به دشمن در هر کجای جهان دعوت کرد و گفت:
«در هر کجا که هستید، اجازه ندهید جهاد شما را پشت سر بگذارد. شما باید به سربازان و حامیان و نیروهای طواغیت ضربه بزنید. به نیروهای پلیس، امنیتی و اطلاعاتیِ آنان ضربه بزنید. اگر شما اراده کنید یک کافرِ آمریکایی یا اروپایی و بهویژه از نوع کینهتوز و کثیفِ فرانسوی یا یک استرالیایی، یا یک کانادایی یا هر کافر دیگر از جمع کفار که با دولت اسلامی جنگ به راه انداختهاند را بکشید، با توّکل بر خداوند کشتن او با هر وسیله و شیوه ممکن است.» (Dabiq 5, 1436: 37)
ایمن ظواهری، امیر کلّ القاعده، نیز روز 13 سپتامبر 2015، در دومین حلقه از سلسله پیامهای ویدئوییِ بهار اسلامی،4 مسلمانان در ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی را خطاب قرار داد و آنها را دعوت به حملات استشهادی در سرزمینهای غربِ صلیبی، در شهرها و در مراکزِ صنعتی و اقتصادی و مالی کرد و جوانان مسلمان را برای یادگیری تاکتیکها و تکنیکهای حمله، به مراجعه به سلسله نشریات اینسپایر (حرض) فراخواند که به زبان انگلیسی و توسط مؤسسه ملاحم در القاعده شبهجزیره عربستان منتشر میشود. (الربیعالإسلامی (الحلقة الثانیة)، 1436: 8)
در غرب، نظریه «مجاهدین تنها» تحت عنوان «گرگهای تنها»5 تئوریزه شده است. به خصوص بعد از تشکیل مراکز ثقل داعش در عراق و سوریه، بر موضوعاتی نظیر برنامهریزی و پشتیبانی عملیاتی علیه غرب شده است؛ و براساس آن جهادیها در پناهگاههای امن خود در فضای مجازی به آموزش ساخت بمب یا تجهیزات لازم برای حمله به غرب بدون آنکه امنیّت آنان تهدید شود اشتغال دارند.
(Kagan and Others, 2016: 25)
رویکردهای داعش و القاعده درباره شیعیان و ایران
داعش نیز همچون ابومصعب زرقاوی، شیعیان را مشرک قلمداد میکند و به طور خاص شیعیان عراق را همدست ائمه کفر میداند. ماهنامه دابق،6 ارگان مطبوعاتی سابق داعش، (ویژهنامه رافضیّه)، در شماره 13 به تبیین دلایل لزوم قتل شیعیان و پاسخ به شبهات سایر نحلههای جهادی که کشتار شیعیان را نفی و تقبیح میکنند اختصاص دارد. داعش رویارویی با شیعیان در عراق را اجتناب ناپذیر قلمداد میکند و در ماهنامه دابق شماره 13، مبنای این استراتژی را محتوای نامه ابومصعب زرقاوی خطاب به بنلادن معرفی میکند و به بازخوانی دوباره آن میپردازد:
«رافضیها مانع عبورناپذیر، مارهای در کمین، عقرب حیلهگر جرّار، دشمن دنبالکننده و سمّ کشنده هستند. ما اینجا (عراق) در دو سطح میجنگیم. جنگ اوّل آشکارا با دشمن متجاوز و کفر واضح است (ائتلاف غرب) و جنگ دوّم، سخت و بیرحمانه با دشمن توطئهگری جریان دارد که لباس دوست به تن کرده است. نمایش پذیرش میدهد و دعوت به وحدت میکند، درحالی که شیطان مخفی و بخشهایی از روز و شب است که بعد از مصادره میراث همه فرَق باطنیه، زخمی بر صورت دارد که از نمایش آن در روز ناتوان است. ناظر دقیق و موشکاف و عاقل درک می کند که مذهب شیعه، یک خطر فوری و یک چالش واقعی است. «آنها دشمنند؛ از آنان بپرهیز؛ خدا بِکُشدشان؛ تا کجا از حقیقت انحراف یافتهاند؟»(المنافقون: 4) درسهای تاریخ به خوبی با شواهد جاری تأیید میشوند که شیعه مذهبی است که برخلاف اسلام، علاقه دارد یهودیها را مستثنی میکند و با مسیحیها زیر عنوان اهل کتاب جمع کند. شیعه شامل همه مظاهر شرک، اعم از پرستش قبرها و طواف آنها، تکفیر صحابه و لعن رهبران مؤمنین و بهترین افراد امت هستند (ابوبکر و عمر). ادعای تحریف قرآن، نتیجه منطقی افترای آنها به حاملین قرآن است. بعلاوه ادعای معصومیت امامان و اعلام پذیرش آشکار آنان به عنوان یکی از پایههای دین، همراه با دیگر اشکال کُفر که در رسالهها و بر زبان مراجع شان جاری است و از چاپ و نشر و توزیع آن دست نمیکشند. رافضیها خائن هستند، خیانتی برای همه تاریخ و ادوار و فرقهای هستند که به صورت مستقیم با اهل سُنّت میجنگند.» (Dabiq 13, 1437: 42)
منطق ابومصعب زرقاوی درباره دلایل اولویت جنگ با شیعیان در سازمان دولت اسلامی عراق و پس از آن داعش به عنوان یک اصل نهادینه پذیرفته شده است. دابق این منطق را به شکل ساده و قابل فهم در قالب اولویت خطر شیعیان و با ترکیبی از نصّ به جای مانده از ابومصعب زرقاوی چنین تبیین میکند:
«رافضیها میلیشیای خود را منحل کرده (اشاره به بدر و سایر گروههای شیعه عراقی) و به دولت جدید، ارتش و نیروهای امنیتی پیوستند که زیر نظر آمریکاییها و با کمک آنان شکل گرفته بود. رافضیها میدانستند که درگیری مستقیم با اهل سُنّت تنها میتواند منافع آنان را به واسطه بیداری اهل سُنّت برای جهاد به خطر اندازد. رافضیها معتقد بودند چنین درگیری باید تا زمان ثبات دولت مورد حمایت صلیبیها، که به وسیله رافضیها کنترل میشد، به تأخیر بیفتد. آنها جنایات زیادی را قبل از تأسیس دولت، مخفیانه علیه اهل سُنّت انجام دادند که شامل کشتن بسیاری از مجاهدان، پزشکان، روشنفکران و مهندسان بود. با این تفاوت که رافضیها، برخلاف آمریکاییها، به زبان عربی سخن میگفتند. نگاهی عراقی داشتند و قلمرو عراق را به خوبی میشناختند. این ویژگیها از آنان دشمنی بزرگتر و خطرناکتر از آمریکاییها ساخته است. آنها از سادهلوحی برخی اهل سُنّت بهره بردند و با استفاده از تقیّه، کُفر خود را پنهان کردند. در نتیجه اجرای این طرح، بیشتر مجاهدین در طول تهاجم اولیه آمریکاییها کشته شدند که در واقع رافضیها آنان را کشتند.» (Dabiq 13, 1437: 42)
دابق، در بخش مهمی از استدلال درباره اولویت خطر شیعیان نسبت به هر پدیده دشمن دیگر، پیروزی بر یهود را مستلزم پیروزی بر شیعیان قلمداد میکند و آن را با استناد به سخنان ابومصعب زرقاوی تبیین میکند:
«برای مسلمان، پیروزی بر کفار یهودی و صلیبی امکانپذیر نیست مگر با از میان برداشتن عوامل مرتد و به خصوص رافضیها که در نزدیکی آنها قرار دارند. این یک تجربه تاریخی است که در برابر دیدگان ما قرار دارد. بیتالمقدس به دست صلیبیون و با کمک عبیدی رافضی سقوط کرد و تا زمانی که دوباره به دست صلاحالدین ایوبی فتح شد، سالیان درازی در اشغال صلیبیون باقی ماند.» (Dabiq 13, 1437: 42)
القاعده بر خلاف داعش، شیعیان را دشمن اوّل قلمداد نمیکند. شاخه شبهجزیره عربستان سازمان القاعده، آمریکا را نزدیکترین دشمن میداند. این عقیده به وسیله قاسمالریمی، امیر شاخه شبهجزیره با عنوان «أمریکا العدو الأقرب» طرح شد. (المسری (العدد 1)، 2016: 2) این عقیده انطباق زیادی با شعار مشهور اسامه بنلادن دارد که خطاب به آمریکا گفته بود: «تو دشمن اصلی مسلمانانی.» (Inspire 10, 2013:1)
القاعده برخلاف داعش قائل به تکفیر و قتل شیعیان نیست و آنها را جاهل قلمداد میکند و به همین دلیل مورد سرزنش و نکوهش دائمی داعش قرار داشته است. آراء و عملکرد اُمرای القاعده درباره شیعیان نیز یکی از ادله داعش برای اثبات خیانت و فقدان لیاقت القاعده برای رهبری جهاد است. به عنوان مثال ایمن ظواهری پیش از آغاز جنگ در سوریه، مواضع را خود درباره شیعیان دوازده امامی چنین توصیف کرده بود:
«ما شیعیان دوازده امامی را یکی از فرقههای بدعتگذار میدانیم که با ایجاد بدعت در اعتقادات به لعن ابوبکر و عمر میپردازند که مرجع مؤمنین و صحابه و تبیین محسوب میشوند. شیعیان، آنها (ابوبکر و عمر) را کافر میدانند؛ آنها را آشکارا لعن می کنند؛ امکان تحریف قرآن را مطرح می کنند؛ و بدعتهای دیگری نظیر معصومیت دوازده امام از گناه را طرح میکنند؛ و برای آنان جایگاهی در نظر میگیرند که نه پیغمبر و نه فرشتگان به آن دست نیافتهاند. آنها در این موارد جاهل هستند و به این موارد نادرست، به خاطر احادیثی که فکر میکنند، صحیح است ایمان دارند. مادامیکه که حقیقت به آنها نرسیده است و یا آنکه عوام نادان هستند به خاطر نادانیشان معفو هستند.» (Dabiq 13, 1437: 39)
ایمن ظواهری در نامه دیگری که کمتر به متن آن توجه شده خطاب به ابومصعب زرقاوی با موضوع منع وی از کشتار شیعیان و لزوم پرهیز از درگیری با ایران چنین نوشته بود:
«اگر حمله به سران شیعه ضروری است (آنطور که تو ادعا میکنی) چرا به عوام شیعه حملهور میشوی؟ باور غلط این رهبران (علمای شیعه) در عمق قلب آنها ریشه ندارد. این در صورتی است که وظیفه ما در این میان سخن گفتن با آنان و دعوت و هدایت است. به این منظور که حقیقت را به آنان بفهمانیم. شاید که هدایت شوند. آیا مجاهدین قادر به کشتن همه شیعیان در عراق خواهند بود؟ کدام دولت اسلامی در طول تاریخ تلاش کرده تا این کار را انجام دهد؟ چرا عوام شیعه کشته و تحقیر شدند در حالی که ممکن است به خاطر نادانیِشان بخشیده شده باشند؟ ما چه چیز را از دست میدهیم اگر فرضاً شیعیان را هدف قرار ندهیم؟ و آیا برادرانمان (دولت اسلامی عراق) فراموش کردهاند که ما و ایران به این نیاز داریم که در این دوران که آمریکا هر دوی ما را هدف قرار می دهد به یکدیگر آسیبی نرسانیم؟» (Dabiq 13, 1437: 39)
ایمن ظواهری در توضیح خطوط اصلی راهنما در فعالیتهای جهادی خطاب به مجاهدان توصیههایی درباره چگونگی مواجهه با کسانی که آنان را فرقههای منحرف میخواند دارد:
«مجاهدین نباید با فرقههای منحرف مثل رافضیه، اسماعیلیه، قدیانیه و منحرفین صوفیه تا زمانی که با اهل سُنّت وارد نبرد نشدهاند، بجنگند. اگر آنها با اهل سُنّت وارد جنگ شدند، پاسخ باید به جنگجویان این فرقهها محدود شود. درعین حال ما باید مشخص کنیم که صرفاً در حال دفاع از خودمان هستیم. ما باید از هدف قرار دادن افراد، به غیر از جنگجویانشان، خانوادههایشان، خانههایشان، عبادتگاههای آنان، اعیاد و اجتماعات مذهبی آنان اجتناب کنیم. در مورد مناطقی که به کنترل مجاهدین در میآید و قلمرو آنان محسوب میشود، آگاهی این فرقهها باید با گفتگوی عاقلانه ارتقاء یابد و شبهات آنان پاسخ داده شود. باید به خوبی فرماندهی کرد و از شیطان احتراز داشت تا در یک مسأله به سوی یک ضرر بزرگتر هدایت نشویم. مثل مجاهدینی که مردم خارج از قلمرو آنها، بر آنها میشورند (اشاره به صحوات) یا فتنهای که در حال برانگیخته شدن است تا دشمنان مجاهدین این مناطق را اشغال کنند.» (Dabiq 13, 1437: 39)
مسأله ارتداد
قتل شیعیان، مسألهای که منجر به مناقشه بین داعش و القاعده شود نبود، حتی مرتد خطاب کردن صحوات نیز به جدل میان القاعده و توسط دولت اسلامی عراق نینجامیده بود، اما اعلام ارتداد و قتل کسانی که به مخالفت با خلافت ابوبکر بغدادی پرداختند به مناقشه کلامی و سپس نزاع مسلحانه میان داعش و سایر بازیگران اعم از القاعده و همپیمانان این سازمان ختم شد. داعش، کلّ جریان اخوانالمسلمین در مصر، فلسطین، ترکیه، و تونس را به دلیل مشی سکولار و همکاری با ائمه کفر در غرب و اسرائیل مرتد خواند و قتل آنان را واجب اعلام کرد. (Dabiq 14, 1437: 28-43)
داعش آل سعود را آل سلول7 نامیده و علمای شرعی فعال در دولت سعودی را ائمه کفر مرتد خطاب کرده است. داعش به طور مکرر مسلمانان را به قتل علمای سعودی دعوت کرده است و در آخرین نمونه از چنین اقداماتی کارزار رسانهای با عنوان «ائمه کفر را بکشید» راهاندازی نمود.8 (النبأ 68، 1438: 15)
شمارههای هشتم تا یازدهم ماهنامه دابق؛گزارشهای پیوستهای از چگونگی همکاری جبههالنصره (شاخه القاعده در سوریه) و گروههای همپیمان با القاعده با گروههای معارض سوری منتشر کرد و با استفاده از روشهای قیاس و استقراء برای ارتداد و وجوب قتل آنان تلاش کرد. دابق، با شیوهای ساده سعی داشت اثبات کند که چون جبهه النصره و سایر همپیمانان القاعده و معارضین سوری به شکل سلسلهوار با ترکیه و آمریکا، مصادیق ائمه کفر، همکاری دارند و در ریختن خون مسلمین شریک هستند، همچون کفّار صلیبی ریختن خونشان واجب است. بررسی روند درگیری میان داعش و بازیگرانی که آنها را مرتد خطاب کرده است، نشان میدهد که بین40% تا 64% از حجم درگیری داعش در سوریه با تأثیرپذیری از شرایط میدان نبرد، علیه معارضین سوری، القاعده و همپیمانان القاعده بوده است. (IHS Markit, 2017:1-2)
(IHS Markit, 2017:1-2)
اقوال زیادی از اُمرای جهادی و علمای شرعی جبههالنصره در ردّ داعش و خلافت وجود دارد. القاعده اقوال 45 تن از مشهورترین اُمرای جهادی و علمای شرعی القاعده9 را در قالب کتابی با عنوان «گفتارهایی درباره دولت بغدادی»10 جمعآوری و در آگوست 2015، منتشر کرد و بر اساس این آراء شرعی و شهادتهای میدانی، دولت بغدادی را «دولت مارِقین» و اعضاء آن را خوارج نامید. (قالوا عن دولة البغدادی، 2015: 139-15) باب سوم از این کتاب به وجوب قتال با دولت بغدادی و طرد آن از بلاد مسلمین اختصاص یافته است که براساس مجموعهای از فتاوای شیوخ و کمیته شرعی در جبههالنصره و علمای شرعی مشهوری چون شیخ أبوقتادة فلسطینی، شیخ دکتر سامی عریدی، شیخ أبوماریة قحطانی، شیخ دکتر عبدالله محیسنی، شیخ دکتر مظهر ویس و شیخ دکتر طارق عبدالحلیم تنظیم شده است. (قالوا عن دولة البغدادی، 2015: 152-139)
چالش با القاعده در مناقشه شام
به غیر از داعش گروههای محلی دیگری نظیر جندالأقصی و جیش خالد بن ولید در سوریه فعالیت داشتند که به اعلام حکم ارتداد در مورد سایر گروهها پرداختند. گروه کوچک جندالأقصی ابتدا از سوی معارضین و سپس از القاعده رانده شد و به رقّه نقل مکان کرد. جیش خالد بن الولید نیز در منطقه محصور حوض یرموک در درعای غربی به حیات خود ادامه داده است.11 به غیر از درگیریهای محدود جندالأقصی در شمال استان حما، هیچ یک از این دو گروه به دلیل شرایط حاکم بر جغرافیای میدان نبرد، با نیروهای جبهه مقاومت رویارویی نداشتهاند. بنابراین تا قبل از نیمه دوم سال 2016، بخش عمدهای از درگیری جبهه مقاومت با معارضین سوری، القاعده و همپیمانان القاعده جریان داشته است که هیچ سابقهای از تکفیر شیعیان و سایر فرق غیر سُنّی سوریه در کارنامه آنان دیده نمیشود. فارغ از جدال نظامی بین طرفین، اقوال اُمرای جهاد و علمای شرعی القاعده در سوریه نیز معطوف به شرایط نزاع، با عتاب و خشم همراه بوده که بخشی از آن متوجه ایران و محور مقاومت است. قابل ذکر است که اُمرا و علمای القاعده گفتارهای مشابهی نیز علیه آل سعود دارند.12
درگیری محور مقاومت و القاعده و همپیمانانش در سوریه مبتنی بر تضاد استراتژی طرفین است. القاعده هدف از جهاد در سوریه را ساقط کردن رژیم سکولار، کمک به مظلومین، اقامه امارت بر پایه شریعت اسلامی و ایجاد پایگاه برای جنگ علیه غرب و آزادی قدس اعلام کرده است. محور مقاومت نیز در مقابل از همه آنچه القاعده در پی نابودی آن است دفاع میکند. ظواهری رابطه بین حمله به مواضع غرب و ایجاد قلمرو در شام را اینگونه توضیح میدهد:
«جریان جهاد باید برنامهای که مبتنی بر کنترل قطعهای از زمین در قلب جهان اسلام است را بپذیرد. این برنامه میتواند دولت اسلامی را ایجاد و از آن محافظت کند و نقطه آغازِ نبرد برای بازگرداندن خلافتِ منطقی بر پایه سُنّت نبوی باشد.» (Kagan and Others, 2016: 22)
در عین حال ظواهری بر این باور است که نبرد برای بر پایی دولت مانعی برای جنگ جهانی با غرب و نبرد با دشمنان داخلی (دولتهای عرب) نیست. ظواهری براین اساس دشمنان القاعده را چنین تعریف میکند:
«نیروهای غربی که دشمن اسلام هستند حالا در این مسأله با دشمن قدیمی خود روسیه متحد شده و تعدادی از اصول مشترک برای جنگ با اسلام را پذیرفتهاند:
ائتلاف با کشورها
طرح دوستی با ملتهای مسلمان
شرکتهای چندملیّتی
ارتباطات بینالمللی و سیستمهای مبادله اطلاعات
آژانسهای خدماتیِ بینالمللی که در واقع برنامه دوگانه پوششی برای جاسوسی و دعوت به تغییرِ دین و انتقال سلاح محسوب می شوند.» (Kagan and Others, 2016: 22)
ظواهری استدلال میکند که القاعده فرصتی برای ایجاد ترتیبات برای شکست دشمنان داخلی و سپس جنگ با غرب ندارد زیرا آمریکاییها، یهودیها و متحدانشان با نیروهای خود آماده هستند و بنابراین جنگ باید در همه سطوح و به موازات هم ادامه یابد. ظواهری در این رابطه چنین استدلال میکند که باید حداکثر تلفات ممکن از دشمن گرفته شود زیرا غرب تنها همین زبان را میفهمد. ظواهری یک استراتژی دو ستونی را برای آزادی قدس لازم میداند:
جهادگران باید به منافع غرب و به طور خاص، آمریکا در داخل مرزهای ایالات متحده و هر جای دیگر حمله کنند.
تأسیس یک دولت در مصر و شام با هدف بسیج امت برای آزادی فلسطین از ضروریات و لوازم آزادی قدس است.
ظواهری بخش دوم استراتژی را چنین تشریح میکند:
«شام و مصر دو دروازه تاریخی بیتالمقدس هستند و جنگ در این دو ارض، جنگ با ائتلاف صلیبیون و مخالفان است و امت باید با هر چیزی که در توان دارد از این نبرد حمایت کند، زیرا این جنگ نشاندهنده جهاد مقبول نزد مسلمین است که به استقرار شریعت خدا و طرد سکولاریسم و رژیمهای ملّیگرا میانجامد. مردم در این جهاد سیاسی باید نشان دهند، که اخوانالمسلمین و سلفیها که از رژیم سکولار مصر حمایت میکنند، و راشد الغنوشی (بنیانگذار جنبشالنهضه در تونس) که همکار حکومت سکولار و سیاست مداران فاسد و ستمگر بر مسلمانان است، به خطا رفتهاند. مجاهدان فلسطین باید برای بر پایی یک حکومت اسلامی بجنگند، زیرا یک دولت سکولار در قدس، که به ردّ شریعت خدا میپردازد، غیرقابلقبول خواهد بود. مجاهدان باید برای تأسیس دولت در اطراف اسرائیل تلاش کنند.»
(کلمة للدکتور الأیمن الظواهری حفظهالله لنتحد لتحریر القدس، 2015)
بنابراین جنگ در سوریه و تشکیل جبههالنصره به معنی عملیاتی کردن استراتژی دو بخشی القاعده است که در تقابل کامل با اهداف محور مقاوت قرار دارد. این روند را علیرغم همه اختلافات بنیادین، به وحدت رویه ظاهری میان محور مقاومت و غرب در جنگ با القاعده و داعش حول محور مبارزه با تروریسم منجر شد. بعد از تشکیل ائتلاف بینالمللی، شورای امنیت سازمان ملل متحد، روز 24 سپتامبر 2014 با صدور قطعنامه 2178، داعش، جبههالنصره و گروههای همپیمان با جبههالنصره را به عنوان نماد جنگجویان خارجی در یک ردیف قرار داد. آمریکا و روسیه در نشستهای «وین1» (30 اکتبر 2015) و «وین 2» (14نوامبر 2015) داعش، جبههالنصره و گروههای همپیمان با جبههالنصره را خارج از روند آتشبس و مذاکرات اعلام کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در روزهای 17 و 18 دسامبر 2015، با صدور قطعنامههای (2253) و (2254) داعش، جبههالنصره و همه افراد و گروههای مرتبط با جبههالنصره را از مصادیق تروریسم در خاورمیانه و شمال آفریقا و به طور مشخص سوریه قلمداد کرد. دستهبندی داعش با جبههالنصره و متحدینش در بلوک تروریسم بینالمللی، از سال 2014، تبدیل به یک چالش برای ائتلاف شورای معارضین سوری و ارتش آزاد سوریه، به عنوان شاخه نظامی این ائتلاف، شد. زیرا از یکسو اختلاط جغرافیایی مواضع معارضین و جبههالنصره به حملات ارتش سوریه مشروعیت بخشید و از سوی دیگر همکاری شاخههای اسلامگرای ارتش آزاد سوریه با القاعده، ائتلاف بینالمللی را به سمت تشکیل یک ساختار جدید برای مبارزه با داعش سوق داد که ذیل عنوان جبهه دموکراتیک سوریه و محوریت حزب اتحاد دموکراتیک کردستان تعریف شد. ریاض حجاب، رئیس هیأت عالی مذاکرات در ائتلاف شورای معارضین سوری، سازمان القاعده را سرطانی در انقلاب سوریه قلمداد میکند که آن را آزار میدهد و به ایران و بشار اسد فرصت میدهد که تحت عنوان نماد تروریسم در جهان به مبارزه با آن بپردازند. علاوه بر جنگ زمینی و هوایی، روسیه روز 15جولای 2016 پیرامون عملکرد مشترک برای ضربه به القاعده با آمریکا توافق کرد. نتیجه همکاری آمریکا و روسیه قتل 155 نفر از فرماندهان و نیروهای تأثیرگذار القاعده در استان ادلب طی عملیاتهای پرحجم و دقیق پنتاگون بود. این سلسله عملیاتها از روز اول تا نوزدهم ژانویه 2017، بعد از شش ماه کار اطلاعاتی منسجم بین روسیه، آمریکا، دولتهای ذینفع و معارضین سوری انجام شد که بر کسب اطلاعات تلفن همراه و ردیابی نیروهای القاعده از طریق آن متمرکز بود.13
(آزاد، 1395: 12)
(آزاد، 1395: 12)
نتیجه این تقابل، علاوه بر جنگ مسلحانه در سطوح مختلف، تقابل کلامی شدید از سوی هر دو طرف بوده است. ایمن الظواهری بعد از ورود روسیه به جبهه سوریه، در اولین حلقه از سلسله گفتارهای موسوم به «بهار اسلامی» به ائتلاف میان دشمنان صلیبی-صهیونیستی با صفویها، نصیریها و لائیکها ائتلاف اشاره کرد. (الربیع الإسلامی، الحلقة الأولى، 1436: 8) ظواهری در حلقه سوم از این سلسله مباحث در موضوع دعوت از مسلمانان برای یاری مجاهدان در عراق و شام با صراحت نام ایران را در کنار آمریکا و روسیه قرار داد. (الربیعالإسلامی، الحلقة الثالثة، 1436: 2) او در حلقه ششم از مباحث بهار اسلامی، ضمن اشاره به بحث جهاد در عراق و شام به طور مشخص درباره نقش ایران سخن گفت و در نهایت صریحاً مسلمانان را به بسیج علیه هجوم همه جانبه ایران فراخواند:
«ای امت اسلام و ای پیروانِ صحابه آزاده و شریف و عزیز و ای علمای عامل و ای قبایلِ عزیز و ای تجّار امین و ای رهبران غیور و ای مسلمانان در جزیرهالعرب و سایر سرزمینهای اسلامی! برادران مجاهد خود را در نبردشان برای دفاع از جزیرهالعرب، جزیره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دفاع از حرمین شریفین در مقابل هجوم خزنده رافضی-صفوی در شرق، از کویت، قطیف و دمام و بحرین، در جنوب از نجران و یمن و در شمال از عراق و شام یاری کنید. سازمانهای صفوی در مدینهالنبی تجدید ساختار کردهاند و حوثیها به مرزهای سعودی رسیدهاند. پس مجاهدان را با مال، با دانش و تفکر و دعا و هر چه در استطاعت دارید یاری کنید. مجاهدان را یاری کنید قبل از آنکه تجّارِ دین از جُبّههای پنجگانه مراجع ضالّه بر شما مسلط شوند و شما را هتک حرمت کنند، همانطور که براداران و خواهران شما در عراق و شام را هتک حرمت کردند. مجاهدان را یاری کنید، قبل از آنکه سبّ صحابه و مادران مؤمنین (زنان پیامبر) را با صدای بلند در گوشه و کنار حرمِ پیامبر بشنوید. مجاهدان را یاری کنید، قبل از آنکه صفویها دوباره با شما همان کاری را انجام دهند که اسماعیل صفوی با برادران اهل سنت شما در ایران انجام داد. یاری کنید آنان را قبل از آنکه پشیمان شوید که پشیمانی سودی ندارد.» (الربیعالإسلامی، الحلقة السادسة، 1436: 7-1)
عبارات امیر القاعده درباره ایران، شعارگونه و دارای رنگ و بوی فرقهای است، اما کاملاً مبتنی بر زمینه مناقشه قدرت و عاری از مباحث فقهی منتهی به تکفیر است. شیوه استدلال ظواهری و اُمرایی با مواضع مشابه او، مشابه اقوال رهبران جبهه مقابل است که با یکپارچهانگاری، القاعده و داعش را تکفیری و گروههای دستساز آمریکا و اسرائیل برای مهار جبهه مقاومت قلمداد میکنند. در این شیوه تبلیغاتی، به این دلیل که نتیجه نزاع محور مقاومت، ائتلاف و روسیه با القاعده و داعش به ضرر آنان تمام میشود، جبهه مقابل یکپارچه و همپیمان علیه مسلمین قلمداد میشوند.
(Balanche, 2016: 3)
نتیجه
داعش تنها سازمان در جنگ سوریه است که میتوان آن را دارای ایدئولوژی تکفیر مسلمانان قلمداد کرد. داعش، غرب را در جبهه کفر و شیعیان را در زمره مشرکین دستهبندی میکند. داعش، شیعیان عراق را به دلیل همکاری با ائتلاف به طور خاص مستحقّ نابودی میداند. داعش همچنین افراد و گروههای سُنّی معارض با خود (حتی القاعده) را مرتد مینامد و قتل آن را واجب قلمداد میکند. این گروهها به دلیل جنگ با خلیفه و همکاری با طواغیت، مرتد خطاب میشوند. در سوریه گروههای کوچک جندالأقصی و جیش خالد بنالولید نیز در سطوح محلی دارای قرابت ایدئولوژیک و حتی روابط نامنظم سازمانی با داعش بودند، اما جغرافیای استقرار آنان فاقد تأثیر استراتژیک بوده است. القاعده، سازمان دیگری است که براساس شواهد عینی (قول و عمل)، تنها غرب را در جبهه کفر دستهبندی میکند و قتل نیروهای این جبهه را واجب میداند. از همین منظر میتوان داعش و القاعده را جنبشهایی قلمداد کرد که در تکفیر غرب به رهبری آمریکا دارای اشتراک نظر هستند و با هدف ضربه به منافع غرب در محدوده محلی، منطقهای، یا بینالمللی فعالیت میکنند. این دو سازمان قادر به جریانسازی در محدوده محلی، منطقهای، یا بینالمللی برای تکفیر غرب هستند. القاعده در زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه، تشکیل خلافت را به مصلحت مسلمانان نمیدانست، اما استراتژی سازمانی خود را مبتنی بر ایجاد امارت در سوریه برای ایجاد پایگاهی برای مسلمانان و نقطهای برای طراحی و اجرای حملات علیه غرب و اسرائیل طراحی و اجرا نمود. نتیجه این روند، نزاع کلامی و مسلحانه شدید میان معارضین مسلح سوری و القاعده با محور مقاومت بود. با وجود این؛ درگیری بین طرفین، القاعده و همپیمانان این سازمان هیچگاه بر مبنای تکفیر شیعیان و سایر فرق با محور مقاومت نجنگیدند. بنابراین یکپارچهانگاری بازیگران معارض سوری در چارچوب گروهها، جنبشها و جریانهای تکفیری، متأثر از پیچیدگیهای غیرقابل تفکیک میدان نبرد است که منافع و مزیتهای کوتاهمدت و میانمدتی نظیر مشروعیتبخشی به دفاع در چارچوب مبارزه با تروریسم را به همراه دارد، اما ممکن است عوارض بلندمدتی نظیر چالش بلوکبندیهای فرقهای و مذهبی را نیز به دنبال داشته باشد که متأثر از یکپارچهانگاری غیر واقعی محور مقاومت و غرب در چارچوب یک ائتلاف علیه مسلمانان، از سوی جبهه مقابل برای توجیه بسیج عمومی با هدف تغییر موازنه در جنگ است.
فهرست منابع
- آزاد، امیرحامد، چالش با القاعده و سناریوهای پیشرو در سوریه، هفتهنامه بدر، شماره 64، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، 1395.
- آزاد، امیرحامد، جیش خالد بن الولید، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، 1396.
- پایگاه اطلاعرسانی مقاومت اسلامی لبنان (الف)، 1395، سخنرانی سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، در جشن دهمین سالگرد پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه، http://www.moqawama.ir/?speech=950523
- النبأ، شماره 68، قاتلوا أئمة الکفر(حملة إعلامیة جدیدة ضد علماء السوء)، صحیفة أسبوعیة تصدر عن دیوان الإعلام المرکزی، 1438.
http://jihadology.net/2017/02/16/new-issue-of-the-islamic-states-newsletter-al-naba-68/
- التحرر من دائرة العبث والفشل (لفضیلة الشیخ أیمن الظواهری)، نُخْبَةُ الإِعْلامِ الجِهَادِیِّ قِسْمُ التَّفْرِیغِ وَالنَّشْرِ، صادرة عن مؤسسة السحاب للإنتاج الإعلامی، http://justpaste.it/ebda، 2014.
- الربیع الإسلامی، الحلقات الاولی، الثانیه، الثالثه، والسادسه، الحلقة الأولى للشیخ أیمن الظواهری (حفظه الله)، 1436، صادرة عن مؤسسة السحاب للإنتاج الإعلامی، https://archive.org/download/rbeeu/RI01.doc
- قالوا عن دولة البغدادی، مؤســسة کتائب ردع الخوارج، 2015.
- کلمة للدکتور الأمیر الظواهری حفظهالله، لنتحد لتحریر القدس، 2015، صادرة عن مؤسسة السحاب للإنتاج الإعلامی، https://archive.org/details/tahrri1
- المسری، العدد 1، صحیفة أسبوعیة تهتم بالقضایا الإسلامیة، 2016،
https://azelin.files.wordpress.com/2016/01/al-masracc84-newspaper-1.pdf
- Balanche, Fabrice, 2016, Status of the Syrian Rebellion: Numbers, Ideologies, and Prospects, PolicyWatch 2727, The Washington Institute, http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/status-of-the-syrian-rebellion-numbers-ideologies-and-prospects
-Dabiq, Issue 5, 13 ,14, 1436, Remaining and Expanding, https://azelin.files.wordpress.com/2015/02/the-islamic-state-e2809cdc481biq-magazine-522.pdf
-Inspire, Issue 1,10, 2010, https://info.publicintelligence.net/inspired2.pdf
-IHS Markit, 2017, Study Shows Islamic State’s Primary Opponent in Syria Is Government Forces, Published on IHS Online Newsroom, http://news.ihsmarkit.com/press-release/aerospace-defense-security/study-shows-islamic-states-primary-opponent-syria-governmen
-Kagan, Frederick W., Kagan, Kimberly, Cafarella, Jennifer, Gambhir, Harleen, Zimmerman, Katherine, 2016, Al Qaeda and ISIS: Existential Threats to the U.S. And Europe, U.S. Grand Strategy: Destroying ISIS and Al Qaeda, Report One, http://post.understandingwar.org/sites/default/files/PLANEX%20Report%201%20--%20 FINALFINALFINAL.pdf
پانوشتها
1- آرشیو بخش فارسی پایگاه اطلاعرسانی مقاومت اسلامی لبنان.
2- Lone mujahids
3- او در عملیات هوایی ائتلاف علیه داعش کشته شد.
4- الربیع الإسلامی.
5- Lone Wolves
6- یکی از نشریات عقیدتی داعش که به زبان انگلیسی منتشر میشد و انتشار آن بعد از خروج این سازمان از استان حلب متوقف شد. نام این نشریه برگرفته از منطقه تاریخی دابق در استان حلب سوریه و وعده ابومصعب زرقاوی درباره آن بود: «حرارت اخگری که اینجا در عراق روشن شد به اذن الهی ادامه خواهد یافت، تا زمانی که ارتشهای صلیبی را در دابق بسوزاند.» این جمله ابومصعب در صفحه عناوین تمام 15 شماره موجود از نشریه دابق درج شده بود.
7- عبدالله بن ابی بن سلول رئیس منافقین در زمان پیامبر اکرم(ص).
8- البته القاعده نیز به طور مکرر به همکاری آل سعود و آمریکا در قتل و سرکوب مجاهدان منسوب به سازمان خود اشاره دارد و به این خاندان لعنت میفرستد، اما هیچگاه احکامی نظیر ارتداد درباره آنان صادر نکرده است. این مسأله در مورد اخوانالمسلمین نیز صادق است و ایمن ظواهری همواره با دیدگاهی آسیب شناسانه به عملکرد اخوان در مصر در همکاری با نیروهای سکولار و غرب عاقبت این سازمان را مایه عبرت برای مسلمان ارزیابی کرده است. (التحرر من دائرة العبث و الفشل، 2014: 11-6)
9-شیخ أبو محمد المقدسی، شیخ أبو قـتادة فلسطینی، سلیمان علوان، عبدالله سعد، شیخ عبدالعزیز طریفی، شیخ علامه أبو الولید الغزّیُّ الأنصاری، شیخ محدث أبوعبدالله صادق سودانی، شیخ أبوالفضل عمر الحدوشی، شیخ حسن بن علی الکتانی الحسنی، شیخ عزام الأمریکی، ماجد بن محمد الماجد، شیخ أبوخالد السوری، أحمد فاروق، محمد بن محمود البحطیطی، شیخ حارث بن غازی نظاری، شیخ إبراهیم بن سلیمان الربیش، شیخ أبومحمد الجولانی، شیخ أبو عبدالله شامی، شیخ عبدالله بن عبدالرحمن الشنقیطی، شیخ عبدالله بن أحمد البن الحسینی، الشیخ د. سامی العریدی، شیخ نصر بن علی الآنسی، شیخ أبوالمنذر الشنقیطی، شیخ أبی الحسنِ رشید بن محمد البلیدی، شیخ أبوفراس السوری، شیخ خالد أبی العباس-(مختار بلمختار)، شیخ د. هانی السباعی، شیخ د. طارق عبدالحلیم، شیخ أبو عبدالعزیز القطری، شیخ أبو ماریة القحطانی، شیخ د. عبدالله المحیسنی، شیخ د. مظهر الویس، شیخ أبو سلیمان المهاجر، شیخ أبی معاذ نور الدین نفیعة، شیخ د. إیاد قنیبی، فرمانده تیپ السقا-أبو الربیع الشامی، شیخ عثمان أبو محمد الغمیراوی، شیخ محمد بن صالح المهاجر، خالد بن عمر باطرفی أبوالمقداد الکندی، شیخ المنذر الشامی، شیخ أبوالوفاء التونسی، شیخ أبوسیاف ماجد الراشد، فرمانده صلاح الدین الشیشانی.
10- قالوا عن دولة البغدادی
11- جیش خالد بن الولید ساختاری متشکل از سه گروه اصلی و هفت گروه زیر مجموع جیش الجهاد است. شهداء لواء یرموک محور این ساختار شبه حکومتی در حوض یرموک را تشکیل میدهد که دلیل آن نیز برخورداری از تفوّق استعداد نیروی انسانی و حضور چهرههای کاریزماتیک در آن است. گرایش دو جانبه بین جیش خالد بن الولید و داعش، یک مسأله انکارناپذیر است که در عملکرد و تظاهرات این گروه به خوبی نمایان است، اما این گرایش دارای سطوح متفاوتی در دو سازمان است. گرایش داعش به سوی «جیش خالد بن الولید» یک استراتژی سازمانی برای جذب استعداد بالفعل در یک محدوده جغرافیایی مهم به نظر میرسد که سر پل آن را افراد دارای گرایش عقیدتی به سمت داعش تشکیل میدهند، اما چنین گرایشی در «جیش خالد بن الولید»، یک استراتژی سازمانی نیست، بلکه بیشتر ناشی از تمایلات شخصی و عقیدتی افراد است. نتیجه روند یاد شده این است که علیرغم سطح بالای گرایش شخصی به سمت داعش، هنوز موازنه به نفع این افراد تغییر نکرده و «جیش خالد بن الولید»، همچنان به عنوان یک گروه محلّی فعالیت میکند. در رفتار سازمانی داعش، فعالیت یک شاخه با نام متفاوت پدیدهای کاملاً غریب است و اگر آنگونه که ادعا میشود بیعت با داعش یک استراتژی سازمانی در «جیش خالد بن الولید» بود، این گروه همانند تمام نمونههای مشابه، انحلال خود را اعلام میکرد و تحت عنوان یکی از ولایات دولت اسلامی به فعالیت خود ادامه میداد. «جیش خالد بن الولید»، گروهی محلی و محصور در جغرافیای محدودی است که از جنوب غربی تا شمال غربی آن در احاطه معارضین قرار دارد. بر همین اساس «جیش خالد بن الولید»، ادغامی از گروهها با هدف تجمیع قوا در مقابل تهاجم معارضین به نظر میرسد که استراتژی آن حفظ زمین و تثبیت قدرت در آن است. «جیش خالد بن الولید» به دلیل فقر استعداد و امکانات، خفگی جغرافیایی و دشمنان قدرتمند داخلی و خارجی (ائتلاف) حتی در صورت تغییر اولویت نبرد، به سرعت در معرض نابودی قرار خواهد گرفت، کما اینکه در شرایط انفعال نسبی کنونی نیز به عنوان شاخهای از داعش در فهرست ترتیبات اقدامات بینالمللی علیه تروریسم قرار گرفته است. (آزاد، 1396: 20-19)
12- به عنوان مثال رجوع کنید به شمارههای متعدد هفتهنامه المسری، که به وسیله القاعده در شبهجزیره عربستان منتشر میشود. فلسفه آغاز انتشار این نشریه اعدام بیش از 40 نفر از کسانی بوده که علیه مواضع آمریکا در عربستان اقدام کرده بودند. این افراد همراه با شیخ نمر اعدام شدند.
13- القاعده از روز 19 ژانویه 2017، طی چهار موج، حمله به مواضع گروههای معارض سوری در ادلب و غرب حلب و امنیتیسازی شرایط این استان قادر به کنترل روند حملات شد، این حملات تا ماه مارس به 2 مورد کاهش یافت و بعد از آن متوقف شد.
تعداد مشاهده: 1365