فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران
 

سخن سردبیر

رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در اجتماع عظیم جوانان پُرشور و بسیجی که در دوازدهم مهرماه در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد، با اشاره به مهم‌ترین ویژگی­‌های ایران، منطقه و جهان، حساسیت موقعیت کنونی را به عربده‌کشی‌های سران استکبار و سیاست‌مداران آمریکای جهانخوار علیه ملت ایران مرتبط دانستند و یادآور شدند؛ «عظمت ایران، اقتدار جمهوری اسلامی و شکست‌ناپذیری ملّت ایران سه واقعیت غیر قابل انکار هستند.» ایشان بیرون کشیدن جمهوری اسلامی از زیر سلطه‌ی انگلیس و آمریکا را دلیل اقتدار جمهوری اسلامی برشمرده و با یادآوری تسلط بیگانگانِ بی‌رحم و متکبّر که تقریباً از اوّلِ قرنِ نوزدهم میلادی شروع و بر همه‌ی امور کشور گسترش یافت، تأکید کردند: «دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی، جز راه تحریم اقتصادی، راه‌های دیگری ندارد. ولی من به شما عرض کنم که تحریم اقتصادی شکننده‌تر از اقتصاد ملّی ما است. اقتصاد ملّی ما می‌تواند تحریم را شکست بدهد و آمریکا با شکست تحریم از ملّت ایران، باید یک سیلی دیگر بخورد».
       در اینجا با بیان چند سخن کوتاه به واقعیت­‌هایی در زمینه ناکارآمدی تحریم و سیاست­‌های آمریکا خواهیم پرداخت.
سخن اول ـ دلائل عربده­‌کشی
       جنگ‌­طلبی و بدخوئی در برابر ملت ایران جزء ذات مقامات آمریکائی شده است. این روحیه از دو منشأ اصلی سرچشمه می­‌گیرد؛ یکی ضعف و ناکارآمدی ابزار اعمال سیاست­‌های آمریکا که در سطور زیر بدان خواهیم پرداخت و دیگری توانمندی و قدرت ملت ایران در اعمال اراده خود در برابر خواسته‌­ها و تمایلات دولتمردان آمریکا. در حقیقت کاخ سفید به دلیل ناتوانی در پیشبرد سیاست­‌های خود در برابر انقلاب اسلامی، ناچار است با روی آوردن به عربده‌­کشی­‌های سیاسی و موضع‌­گیری‌­های خشن و توخالی، در جهت مرعوب ساختن ملت ایران گام بردارد تا آن را قبل از بروز هر تنشی از میدان خارج سازد. زیرا مسافران کاخ سفید بهتر از دیگران می‌­دانند مادام که حریف قدرتمند و با اراده‌­ای مانند جوانان ایرانی در میدان هستند، امکان پیروزی برای آنها متصور نیست. این‌­که جوانان انقلابی ایران در تمام تحولات منطقه راه را بر برنامه‌­های آمریکا و هم‌پیمانان منطقه­‌ای آن سدّ کرده‌­اند چیز کمی نیست. امروز سیاست­‌های آمریکا در غرب آسیا بیش از هر دوران دیگر شکست خورده است و مقامات آمریکایی ایران را بزرگ‌ترین چالش خود قلمداد می­‌کنند. نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل در پاسخ به سوال خبرنگار فاکس نیوز درباره ایران گفت: «ما باید درباره ایران نگرانی داشته باشیم، صادقانه بگویم که در حال حاضر، ایران بزرگ‌ترین موضوع و مشکلی است که با آن مواجه هستیم.» مسؤولان آمریکا برای آن­که ایران را کشوری پرخطر برای جهان و منطقه معرفی کنند هر روز اظهارنظرهای جنجالی و غیرواقعی می‌­نمایند. وزارت خارجه آمریکا اخیراً در گزارشی ایران را به «حمایت از تروریسم»، توسعه برنامه موشکی، «فعالیت‌های مالی غیرقانونی»، ایجاد «تهدید برای امنیت دریایی»، «تهدید امنیت سایبری»، «نقض حقوق بشر» و «سوء استفاده از محیط زیست» متهم کرده است. پامپئو وزیر خارجه آمریکا در ادامه لفاظی‌های تحریک آمیز خود علیه ایران تلاش کرده تا فعالیت‌های مشروع ایران در منطقه را «سلطه‌جویانه» و «توسعه‌طلبانه» جلوه داده و برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را برنامه‌ای تهاجمی و تهدیدآمیز معرفی کند. وی افزوده تا زمان اجرای شروط آمریکا، ایران باید از «اراده قاطع ما برای مقابله با فعالیتهای ثبات‌زدای این کشور، مطمئن باشد. این اظهارات نمونه‌­ای کوچک از جنگ تبلیغاتی یا همان عربده­‌کشی علیه ملت ایران است.
سخن دوم ـ اهداف تحریم و فشار
       دونالد ترامپ رئیس جمهور جنجالی آمریکا در ادامه رویکردهای ضد ایرانی و نقض رسمی توافقات 1+5 در وضعیت خوبی به‌سر نمی­‌برد. او متهم است که نتیجه تلاش و دیپلماسی جهان را به سخره گرفته است. ترامپ در صدد است با اعمال فشار مضاعف به ایران مجدداً ایران را وادار به مذاکره و انجام توافق جدید نماید تا از این طریق ضمن تنظیم مجدد متن توافقات، به افکار عمومی مردم آمریکا و سایر کشورهای جهان القاء کند، اگرچه برجام را نقض کرده و دردسرهائی از این طریق ایجاد نموده است ولی، در عوض توانسته توافقی بهتر با ایران (که از نگاه او حکومتی سرکش دارد)، ایجاد کند. او در این زمینه به خبرنگاران یادآور شد: «ایران به میز مذاکره با من بر می‌گردد و آنها یک توافق خوب خواهند کرد.» ترامپ بر این باور است که تحریم و فشارهای اقتصادی، ایران را وادار به بازگشت به میز مذاکره و انجام توافقی جدید خواهد کرد، از این­‌رو با تکرار این ایده که «ایران مجبور است [به میز مذاکره] برگردد و آنها مجبورند صحبت کنند.» تلاش می‌­کند رویکردهای خود را موجه جلوه دهد. او در این زمینه با انجام مانور بر روی اقدامات ضد ایرانی خود گفت: «ایالات متحده کارزاری برای فشار اقتصادی راه انداخته تا ایران را از وجوهی که برای پیشبرد برنامه‌هایش نیاز دارد، محروم کند. ماه گذشته ما احیای تحریم‌هایی که ذیل توافق هسته‌ای رفع شده بودند را آغاز کردیم. تحریم‌های دیگری هم ۵ نوامبر احیا خواهند شد و اقدامات بیشتری هم در راهند. در حال همکاری با کشورهای وارد کننده نفت خام ایران هستیم تا خرید نفت خود را به طرز محسوسی کاهش دهند.»
نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در پرونده ایران نیز گفت: «هدف ما این است که واردات جهانی نفت از ایران تا حد امکان به صفر نزدیک شود، تا منابع مالی برای ماجراجویی خارجی را از ایران دریغ کنیم.» وی گفت: «هدف وزیر خارجه [مایک پامپئو]  دستیابی به توافقی جامع با ایران است که به مجموعه کامل اقدامات ثبات‌زدای ایران بپردازد. از جمهوری اسلامی می‌خواهیم مانند یک کشور عادی رفتار کند، تا مانند یک کشور عادی از مزایای مادی بهره برد.»
       البته از نظر ترامپ بازگشت ایران به میز مذاکره، زمینه ساز تسلیم آن در برابر خواسته‌­های کاخ سفید خواهد بود. هرچند تلاش او و تیم همراهش برای مؤثر ساختن تحریم‌­ها توفیق چندانی نداشته امّا سعی آنها آن است تا با استفاده از شیوه عربده‌­کشی سایر کشورها را مرعوب و همراه خود سازند.
سخن سوم ـ ناکارآمدی ابزار اعمال سیاست خارجی ترامپ
 سیاست‌‌های کاخ سفید در تعامل یا تقابل پدیده‌‌های سیاسی ـ بین‌المللی کاملاً سطحی، شتابزده و ناهمگون با جایگاه کشوری بزرگ و مقتدر است. ترامپ با حرکت‌‌های زیگزاگی، منفعلانه و ماجراجویانه، قادر به مدیریت تحولات بین‌المللی نیست و جایگاه آمریکا را به دلیل ناپایداری در مناسبات جهانی و جاه‌‌طلبی‌‌های سیاسی در سراشیبی قرار داده است. کمتر کسی است که در مقطع کنونی زبان انتقاد به رویکردها و رفتار سیاست خارجی آمریکا نگشاید، زیرا؛؛
1-راهبردها و تلاش دولتمردان آمریکا در حوزه‌‌‌ی سیاست‌ خارجی بیش از آن‌که مبتنی بر منافع ایالات متحده تعقیب شود، متأثر از خصومت‌ و نگاه‌‌های ضد ایرانی ترامپ و چند سیاستمدار نزدیک‌ به او طراحی و به اجرا درمی‌‌آید. گویا چیزی که برای آنها اصالت دارد ایران ستیزی است. متن منتشر شده در روزنامه تلگراف لندن از سوی سفیر این کشور در انگلستان، شاهد همین مدعا است. آقای سفیر با اشاره به افزایش فشارهای دولت متبوعش برضد ایران و ابراز تمایل برای همراهی دولت انگلیس با سیاست‌های آمریکا در این زمینه، توصیه می‌کند لندن به جای حمایت از موضع اروپا در قبال ایران از موضع واشنگتن در خروج از توافق هسته‌ای حمایت کند. او تأکید کرده است: انگلستان در صورت عدم همکاری با آمریکا، با عواقب جدی مواجه خواهد شد. سفیر آمریکا در جمهوری ارمنستان نیز در اقدامی‌مشابه اعلام نمود: تجار ارمنی که مایل به تجارت با ایران هستند باید با سفارت آمریکا در ایروان مشاوره کنند تا از زیان‌‌های ناشی از تحریم‌‌های ضد ایرانی در امان بمانند. همچنین سیاست‌‌های تأدیبی دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا علیه ترکیه، اقدامی‌در جهت مؤثر کردن تحریم‌‌های ضد ایران و ممانعت از تعامل اقتصادی آنکارا و تهران تفسیر شده است. چشم‌‌پوشی وی نسبت به جنایات جنگی عربستان در یمن و سکوت بلند مدت واشنگتن در برابر هجوم و کشتار مردم بی‌‌دفاع و شهروندان غیر نظامی‌یمن خصوصاً 55 کودک دبستانی در استان صعده، با انگیزه حفظ توازن راهبردی در برابر جمهوری اسلامی‌ایران به اجرا درمی‌‌آید. تیم فعال در حوزه سیاست خارجی آمریکا با در دست داشتن ذره‌بین، معادلات و مناسبات همه کشورها را رصد می‌‌نمایند تا منفذی برای دور زدن تحریم‌‌ها برای ایران باقی نماند، حتی اگر منجر به تخریب مناسبات ایالات متحده با هم‌‌پیمانان دیرینه‌ای مانند انگلستان شود.
2-سیاست خارجی آمریکا در عهد ترامپ به‌‌نوعی دچار بهم‌‌ریختگی و سردرگمی‌است. حرف‌‌های ضد و نقیض از مقامات آمریکائی در موضوع واحد شنیده می‌شود. در حالی که ترامپ شخصاً برای مذاکره بدون قید و شرط اعلام آمادگی می‌کند، پمپئو وزیر خارجه‌‌ی او پیش‌‌شرط‌‌هایی برای مذاکره با ایران وضع می‌‌نماید. تناقض رفتاری در حوزه سیاست خارجی آمریکا مایه‌‌ی شگفتی متحدان و منتقدان این کشور در سطح جهان شده است. تکرار و تنوع این‌گونه تناقضات، عملاً وجود دو الگو برای پیش‌برد اهداف سیاست خارجی در واشنگتن را به نمایش می‌‌گذارد. سیاست‌‌های ترامپ و سیاست‌‌های تیم جمهوریخواه، معلوم نیست که چه کسی در این کشور حرف آخر را خواهد زد؟.
3-افراد اصلی تیم ترامپ که امور مربوط به سیاست خارجی این کشور را مدیریت می‌کنند، از لحاظ خصلت‌‌های شخصیتی بیشتر به مردان اتاق جنگ شباهت دارند تا میز مذاکره. رویکردهای جان بولتون، پمپئو مغایر با اصول گفتگو و مذاکره است. آنها بجای کنکاش برای دست‌یابی به راه حل‌هائی که منافع مردم و رأی دهندگان را تأمین کند در فکر تحقق آرمان‌های ذهنی خود هستند..
4-سیاست خارجی ترامپ نه این‌که نتوانسته است منطق این کشور در معادلات بین‌المللی را محق جلوه دهد بلکه، با فاصله گرفتن از رویکردهای منطقی، هم‌پیمانان اروپائی واشنگتن را دچار نگرانی کرده و برای آنها زمینه فاصله گرفتن از آمریکا را فراهم آورده است. خروج یک‌جانبه از پیمان‌های بین‌المللی، بستن تعرفه بر محصولات دیگر کشورها، موضع‌گیری طلبکارانه نسبت به پیمان دفاعی ـ امنیتی ناتو و... نمونه‌ای از این‌ رفتارها هستند. مقامات اروپائی که تا پیش از این از هژمون ایالات متحده نگران نبوده و آن را "هژمون بی‌ضرر" قلمداد می‌کردند، اکنون نگران از تأثیر رفتار ترامپ بر ثبات و امنیت کشورهای جهان هستند. نگرانی آنها در این زمینه به حدی است که نسبت به رویکردهای کاخ سفید زبان به انتقاد گشوده و برای همراهی با واشنگتن در مسائل مهم جهانی از خود تمایلی نشان نمی‌دهند. بازتاب‌های منفی سیاست خارجی آمریکا به اینجا ختم نمی‌شود زیرا ترامپ آگاهانه‌ یا ناخودآگاه روح مقاومت قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را علیه آمریکا تقویت کرده است. کره‌شمالی در پاسخ به زیاده‌خواهی آمریکا اعلام نمود: تا زمانی که آمریکا به سیاست‌های خصمانه خود برای براندازی نظام حاکم در پیونگ یانگ پایان ندهد، از برنامه موشکی و هسته‌ای خود عقب نشینی نخواهد کرد. این نوع مقاومت در رویکرد بسیاری از کشورها از جمله ترکیه، روسیه، انگلستان، چین و... قابل مشاهده است.
5-بازتاب سیاست‌ها و نتیجه‌ی خودخواهی‌های ترامپ و سیاستمداران آمریکا که در حقیقت چشم‌انداز واقعی و چهره‌ی اصلی هژمون آمریکا را به نمایش گذاشته‌اند، چیزی جز سوق دادن هم‌پیمانان به سمت مقابله و مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های واشنگتن نیست. در نتیجه همین سیاست‌ها است که نظم و ثبات کشورها با مخاطره مواجه خواهد شد و نهایتاً به سیطره قدرت بر قانون در جهان کمک خواهد کرد. الگوی رفتاری ترامپ به همه کشورها دیکته می‌کند برای تأمین منافع و تمایلات‌شان از اهرم قدرت بهره جسته و قانون را نادیده انگارند. نظم مبتنی بر قانون و ضوابط تعیین شده در نهادهای بین‌المللی فرو خواهد ریخت و صحنه‌های دلخراش قرون وسطا را در قالب‌هائی جدید به ارمغان خواهد آورد. خطراتی که جهان را به آینده‌ای مرگ‌بار تهدید می‌کند..   
6-روش‌های ترامپ و تیم همراه او در عرصه سیاست خارجی با تمام اشتباهات، کج خلقی و پیمان شکنی‌های بین‌المللی، قادر نیست منافع آمریکا یا حزب جمهوریخواه‌ یا حتّی گروه محدود او را تأمین کند. روش‌های او تماماً تجربه شده و شکست خورده ارزیابی می‌شوند. علیرغم تحسین او از کیم جونگ اون در سنگاپور و تأکید بر این‌که دیگر چیزی به اسم تهدید اتمی کره شمالی وجود ندارد، جامعه اطلاعاتی آمریکا این ادعا را ردّ کرد و آن را عاری از صحت خواند. با این وجود ترامپ قصد دارد بازی شکست خورده در کره شمالی را در ایران تکرار کند. او با ارائه الگوی خرید زمان و فرصت دادن به چالش‌های اقتصاد ایران برای تبدیل شدن به بحران و وادار شدن رهبری ایران به پذیرش خواسته‌های واشنگتن، خطاب به مردم تامپا در ایالت فلوریدا اظهار می‌دارد: "ایران گرفتاری‌های زیادی دارد، امیدوارم کار خوب پیش برود. احساس من این است که آنها خیلی زود با ما صحبت کنند." ترامپ در این سناریو با افزایش فشار بر ایران و حرکت‌های زیگزاگی از فشار و تهدید به اعلان آمادگی برای گفتگوی بدون پیش‌شرط، قصد دارد جمهوری اسلامی‌را به گفتگو وادار سازد ولی گویا او نه مردم ایران را شناخته و نه درکی از روح مقاومت و طعم شیرین استقلال دارد.
7-از آنچه گذشت می‌توان نتیجه گرفت؛
الف. همچنان ایران اولویت اول سیاست خارجی آمریکا است.
ب. ترامپ تمام همت خود را معطوف به ایران نموده و به جای پیمودن مسیر توافقات با روش‌های زیگزاگی و آزمودن سیاست تحریم و فشار، درصدد است ایران را به تمکین وادار سازد.
ج. روش ترامپ در مدیریت پرونده ایران تجربه شده و ناکارآمد است.
د. جامعه آمریکا و احزاب این کشور در کنار سیاستمداران سابقه‌دار، برای رویکردهای ضد ایرانی او کمترین احتمال موفقیت را نمی‌دهند.
هـ. ابزارهای ترامپ برای ایجاد توافق بین‌المللی، بسیج هم‌پیمانان و وادارسازی تهران به تمکین فرسوده، محدود و بسیار پرهزینه است. رویکردهای منحصربه‌فرد او در تقابل با هنجارهای مورد اعتراف جهان، راه‌اندازی جنگ تجاری علیه قدرت‌های اقتصادی دنیا، خروج یک‌جانبه از پیمان‌های بین‌المللی و... فرصت‌های او برای ایجاد ائتلاف در هر موضوعی از مسائل جهان (از جمله ایران) را به صفر نزدیک‌ کرده است.
رئیس‌جمهور آمریکا در مقام ارزیابی بهتر از سایرین می‌داند که تهدیدات او و تیم جنگ طلب کابینه‌اش کاملاً تهی است. وی فاقد پیشتوانه سیاسی، نظامی‌و اقتصادی برای تعرض به کشوری همچون ایران است. کاخ سفید قدرت وادارسازی ایران به خواسته‌های خود را ندارد. در وضعیت کنونی هژمون آمریکا ترک برداشته، هم‌پیمانان اروپائی ساز دیگری کوک کرده‌اند، اقتصاد آمریکا ناتوان و باز بودن مسیر انتقال انرژی از گلوگاه حساس تنگه هرمز و خلیج فارس بر آن تأثیرگذار است ناوهای هواپیمابر که پس از جنگ جهانی دوم مهمترین ابزار پیش‌برنده سیاست‌های کاخ سفید در خاوردور و خاورمیانه قلمداد می‌شدند، در معرض آسیب و تهدیدهایی نوین و غیر قابل پیشگیری است. در چنین شرایطی سخن درشت با ملت‌ غیور و مسلمان ایران، ارمغانی جز خواری و خذلان در بر نخواهد داشت. بهتر است او در دوران باقیمانده از حضورش در کاخ سفید نسبت به آداب دیپلماسی و نحوه تعامل با مفردات قدرت در جهان تجدید نظر نموده و بجای برآشفتن از پاسخ منفی ایران به فراخوان مذاکره‌ی بدون پیش‌شرط، به نقض‌پیمان‌، بدعهدی و خودخواهی‌های خود که منشأ اتخاذ تصمیم‌های غلط او در حوزه سیاست خارجی است بیشتر بیاندیشد.
خلاصه آن­ که؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی با نگاه به نقاط ضعف دشمن، ظرفیت‌های کشور و اراده جوانان مصمم ایرانی، تأکید فرمودند: تحریم اقتصادی شکننده‌تر از اقتصاد ملّی ما است. اقتصاد ملّی ما می‌تواند تحریم را شکست بدهد و آمریکا با شکست تحریم از ملّت ایران، باید یک سیلی دیگر بخورد. این همان مفهومی است که اخیراً یکی از صاحب­‌نظران غربی در یادداشتی خطاب به دولت آمریکا درباره تبعات استراتژی فشار حداکثری علیه ایران هشدار داده و آورده است: «استفاده بی‌پروا از راهبرد فشار حداکثری می‌تواند نهایتاً ابزار اعمال فشار را از آمریکا سلب کند.»


تعداد مشاهده: 1114