سخن سردبیر
تحولات و مبارزات کُردها در ترکیه و سوریه به تاریخ منطقه گره خورده است. پس از جنگ جهانی اول و پیمان سایکس پیکو که برخی از کشورهای غرب آسیا بین قدرتهای فرامنطقهای تقسیم شدند، کُردها در کنار سایر اقوام در منطقه برای استقلال خود مبارزات پیاپی داشتهاند. در دوران سیطره فرانسه بر سوریه مردم این کشور بدون هیچ تمایزی در برابر استعمار فرانسه به مقابله برخواسته و با جانفشانی بسیار تلاش کردند تا نیروهای بیگانه را از سرزمین خود بیرون کنند. حتی پس از اعلام استقلال این کشور در سال 1936 وضعیت و مناسبات کُردها و اعراب نسبتاً مطلوب و مقبول بود ولی با بروز و تقویت باورهای ناسیونالیستی عربی، که در حقیقت خط استعماری جدید در آن دوران بشمار میرفت، رفته رفته چالش میان دو قوم کُرد و عرب در سوریه آغاز و تشدید شد و در ادامه این روند، ملت متحدی، که پیش از این منسجم و یکپارچه در برابر تهدید دشمنان خارجی ایستاده بودند چند تکه ساخت و آنان را به چالش با یکدیگر واداشت. دولت استعمارگر فرانسه از این رهگذر به فرصتی جدید برای دستاندازی به منابع قدرت و ثروت، در این کشور تازه استقلال یافته، دست پیدا کرد تا از این طریق پایههای نفوذ نوین خود در سوریه را تعمیق بخشد. با افزایش حساسیتهای ناسیونالیستی، نام سوریه از «جمهوری سوریه» به «جمهوری عربی سوریه» تغییر یافت، بدین ترتیب گروههای مبارز کُرد که در جریان مبارزات استقلالخواهی هیچ تردیدی به خود راه نمیدادند، دچار تردید و نگرانی شده و جدولی از مطالبات محقق نشده را در تقابل با نظام سوریه خصوصاً پس از پیدایش بحران داخلی 2012، مطرح ساختند. علیرغم گذشت زمان و تغییر معادلات داخلی و خارجی، متأسفانه روند بیاعتمادی عربی-کُردی در احزاب این کشور همچنان ادامه دارد و جریانهای کُرد و عرب تحت تأثیر فتنهی دولتهای استعماری که منافع مسلم خود را در این کشور از دست دادهاند، به ناحق طرف دیگر را تهدید بالقوه ضد خود قلمداد میکنند. در حال حاضر یکی از مهمترین مطالبات کُردهای سوریه، حذف واژه عربی از نام کشورشان است.
در ترکیه نیز وضع بهتر از این نیست. سران عشایر کُرد با بهرهمندی از توان نیروهای مسلح مردمی و انگیزهی بالا و نفوذ اجتماعی شبه نظامیان کُرد، در جنگهای رهایی بخش ملی (قبل از تشکیل جمهوری ترکیه) مشارکت نموده و مصطفی کمال (آتاتورک) را در برابر ارتش بیگانه و متجاوز کمک کردند و خاک ترکیه را از چنگ بیگانگان خارج ساختند. در این کشور نیز پس از تأسیس «جمهوری ترکیه» در سال ۱۹۲۴ و غلبه بر تهدیدات خارجی به کُردها کماعتنایی شد. نام و هویت کردی به حاشیه رفت و بر اساس ماده 66 قانون اساسی، تمام شهروندان این کشور حتی کُردها بهعنوان شهروندانی ترکتبار شناخته شده و بدینسان بار دیگر کُردها مورد بیمهری قرار گرفتند. البته در نیم قرن اخیر وضعیت قوم کُرد در این کشور دچار دگرگونیهایی شده و آنها در شرائط متفاوتی قرار گرفتهاند. مطالعه روندهای سیاسی و بحرانهای امنیتی بین گروههای کُرد و دولتهای حاکم بر دمشق و آنکارا، حقائقی را روشن میکند که به برخی از آن به اختصار اشاره میشود؛
معادلات کُردی از جملهی پیچیدهترین مسائل سیاسی در غرب آسیا به شمار میرود. گروههای کُرد در هر یک از کشورها علاوه بر رقابتهای حزبی با یکدیگر، تضادهای چند لایهای با حکومتها و دولتهای مستقر نیز دارند. تنوع فکری، تمایزهای سیاسی و تفاوتهای رفتاری رهبران سیاسی کُرد در صد سالهی اخیر زمینه پیدایش احزاب و گروههای زیادی را فراهم آورده است. البته این تنوع و چند صدایی همیشه زمینهساز رشد و ارتقای جایگاه اکراد نبوده است. این چندگانگی بعضاً موجب افزایش اصطکاک داخلی و غفلت از اهداف قومی شده است. در سوریه، ترکیه و عراق شاهد اینگونه رقابتهای کاهنده در بین گروههای کُرد هستیم که همزمان مناسبات داخلی کُردها، و روابط آنها با حکومتهایشان را تخریب میکند.
واقعیت آن است که وضعیت سیاسی و اجتماعی کُردها در هر دو کشور سوریه و ترکیه در مقایسه با چند دهه گذشته کاملاً تغییر کرده و شهروندان کُرد در این کشورها با روی کار آمدن رجب طیب اردوغان در ترکیه و قدرتیابی بشار اسد در سوریه، از حقوق سیاسی و اجتماعی بیشتری برخوردار شدهاند. آنها فرصت یافتهاند با مشارکت در انتخابات پارلمانی و برگزیدن نماینده، در معادلات سیاسی کشور و تعیین سرنوشت جامعه خود مشارکت داشته باشند ولی شهروندان کُرد در هر دو کشور مطالبات محققنشدهای دارند که برای اجرائی شدن این خواستهها تلاش میکنند. البته در وضعیت فعلی امیدی به تحقق برخی از این انتظارات در کوتاه مدت نیست. از این رو روح اعتماد و خوش بینی در بین مردم کُرد نسبت به حکومتهای این دو کشور آسیب دیده و زمینه همبستگی ملّی بین آنها را مخدوش ساخته است.
ملیگرایی ترکی در ترکیه و ناسیونالیسم عربی در سوریه یک ایده و نگرش وارداتی در این دو کشور قلمداد میشود. در اثر رشد این باور در بین مؤسسین جمهوری ترکیه و رواج رویکردهای ناسیونالیستی در سوریه (خصوصاً پس رواج اندیشههای معروف به جریان ناصریست در کشورهای عربی)، به نگرانی از بابت انگیزههای تجزیهطلبانه احتمالی کُردها در این دو کشور بالاگرفت. از اینرو قدرتهای حاکم بر دمشق و آنکارا، همواره از به رسمیت شناختن موجودیت قوم کُرد در دو سوی مرز طفره رفته و بر سر راه مشارکت سیاسی آنها در معادلات داخلی و حوزههای اجتماعی مانع ایجاد نمودهاند. سیاست انکار موجودیت کُردها در هر دو کشور، با اتخاذ روشهای قانونی و غیر قانونی، همچنان وجود دارد.
احزاب کُرد و فعال در مرزهای مشترک سوریه و ترکیه و حتی ائتلاف مخالفان سوری در زمینه مطالبات کردها، دارای فکر واحدی نیستند. برخی از آنها معتقد به دیدگاههای اسلامی رادیکال، بعضی تمایلات عربی ناسیونالیستی و برخی هم رویکرد دمکراتیک دارند. آنها در مسائل راهبردی اختلاف نظر داشته و اعتماد کافی به یکدیگر ندارند. پ.ی.د، که یکی از اجزای اساسی و یکی از نهادهای اقماری پ.ک.ک به حساب میآید، در آغاز بحران سوریه ترجیح داد که با نظام بشار اسد همراه شود. اما همهی جریانات کُردی با این رویکرد همراه نشدند و با سیاستهای آن به مقابله پرداختند. این اختلافات بحران درون کُردی را افزایش و شدت بخشیده است. شورای میهنی کردهای سوریه، نیز بخشی از مخالفان نظام سوریه هستند که پ.ک.ک و پ.ی.د بر ضد آن دارای موضع میباشند. اعضای شورای میهنی کردهای سوریه به صورت پراکنده در خاک ترکیه و در اقلیم کردستان عراق حضور دارند و فعالیت میکنند. علت گریز آنها از خاک سوریه و پراکندگی در محیطهای پیرامونی، تهدیداتی است که از سوی حزب اتحاد دمکراتیک سوریه (پ.ی.د) علیه آنان متصور است. دامنهی اختلافات و تقابل گروههای کُرد به اینجا ختم نمیشود، سران حزب دمکراتیک پیشرو کردهای سوریه معتقدند که حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د) به هیچ وجه تمایل ندارد سایر احزاب را در اتخاذ تصمیمات سیاسی و دفاعی شریک بداند بلکه تلاش میکند احزاب سوری بدون چون و چرا، در کنار آنها بمانند و در تصمیمگیری و سیاستگذاریها نقش پیرو داشته باشند و منافع کُردهای ترکیه را تأمین کنند. طبیعی است «حزب پیشرو» این روش را تأمین کنندهی منافع خود نداند و به این رویکرد اعترض داشته باشد. اینگونه اختلافنظرها باعث شده همکاری و همافزایی بین گروههای کُرد تا پائینترین سطح تنزل پیدا کند. حزب دمکراتیک پیشرو کردهای سوریه بر راهکار حل مشکلات و تأمین خواستهها و مطالبات کُردی از طریق گفتوگو با مقامات حکومت سوریه تأکید دارد و معتقد است که کلید حلّ معضلات سیاسی آنها در دمشق نهفته است و در هیچ مکان دیگر از جمله ترکیه نمیتوان آن را جستجو کرد. در حالی که احزاب دیگر چنین اعتقادی نداشته و بر ضرورت اتخاذ رویکردهای مقابلهای با دمشق و بهرهگیری از ظرفیت همپیمانان غیر سوری برای سرنگونی نظام سوریه تأکید دارند. بدینترتیب میتوان ادعا کرد؛ نگاه احزاب کُرد سوری در تعامل با یکدیگر و نسبت به دولت و نحوه تعامل با آنها یکسان نیست. مواضع این احزاب طیف وسیعی از نظرات در نحوه تنظیم مناسبات با دولت اعم از گفتوگو برای دستیابی به راه حل مشترک تا تقابل نظامی را خلق کرده است.
یکی از چالشهای گروههای کُرد، ناتوانی آنها در پیشبینی و ارزیابی حوادث مهم سیاسی است. این گروهها در اثر ارزیابی غلط نتوانستهاند در حساسترین لحظات تاریخی، تصمیم درستی اتخاذ نمایند. برخی از احزاب کُرد سوری در ابتدای بحران این کشور تصور میکردند که حکومت اسد در کوتاهمدت سقوط خواهد کرد. آنها فکر میکردند که سوریه نیز مانند تونس و کشورهای دیگر، در کوتاه مدت دچار تغییر نظام خواهد شد و آنها به زودی خواهند توانست در کنار سایر مخالفان، قدرت را در دست گرفته و در ادارهی کشور شریک شوند. اما این محاسبات غلط از کار درآمد و فرصت طلایی برای مذاکره با دولت و نظام سوریه،که در اول بحران بهوجود آمده بود، از دست رفت. برخی از گروههای کُرد معتقدند در دورانی که بشار اسد برای حل معضلات امنیتی خود به گفتوگو با احزاب کُردی نیاز مبرم داشت، کُردها میتوانستند از این فرصت استثنائی برای گرفتن امتیازهای گوناگون بهره گیرند. ولی به دلیل محاسبات غلط، این فرصت از دست رفته است. عناصر منتقد کُرد در این زمینه تصریح میکنند اگر احزاب قدرتمند کُردی در آن مقطع به جای ائتلاف با معارضان سوری، با حکومت اسد مذاکره میکردند نهتنها معضلات کُردها، بلکه بخشی از معضلات کلان کشور را نیز حل میکردند.
گروه پ.ک.ک بزرگترین چالش ترکیه در حوزه کُردی است. این گروه طی ۳۵ سال گذشته با سازماندهی گسترده علیه حاکمیت ترکیه فعالیت مسلحانه دارد. دولت اسلامگرای ترکیه در اوایل سال ۲۰۱۳، برای مهار تهدیدات امنیتی در این زمینه گفتوگوهای فشردهای را با سران این حزب آغاز کرد. اما این گفتوگوها به ثمر ننشست و طرفین یکدیگر را به شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت متهم کردند و روند مذاکرات متوقف شد. سران پ.ک.ک بر این باورند که دولت ترکیه تصور میکرد بدون تأمین خواسته کردها و حل معضلات آنها قادر است سلاح را از دست پ.ک.ک خارج سازد، دولت حاکم نیز سران این جریان را متهم میکند که ضمن مشارکت در مذاکرات صلح، تلاش وافری برای به کارگیری سلاح و استفاده از روشهای تروریستی برای وادار کردن دولت، به تأمین مطالبات کُردی داشتهاند. بروز حوادث امنیتی و افزایش ذهنیتهای منفی در دو تیم مذاکرهکننده، تمام امیدها برای دستیابی به راه حلّ سیاسی بین این گروه و دولت را بر باد داده است.
با پیروزی چشمگیر حزب دمکراتیک خلقها (ه.د.پ) در انتخابات پارلمانی سال 2015، حزب عدالت و توسعه به ناچار برای تشکیل کابینه با این حزب ائتلاف کرد. این تضادهای رفتاری در تعامل با گروههای کردی نشانگر وزن سیاسی کردها در معادلات سیاسی این کشور است. البته گروههای دیگر کُرد، مانند حزب مطالبهی آزاد در ترکیه فعال هستند که دیدگاه متفاوتی نسبت به دولت این کشور دارند. حزب مطالبهی آزاد معتقد است در حوزهای که حزب عدالت و توسعه یا هر حزب دیگری که اقتدار و حاکمیت را در این کشور بهدست بگیرد و به مردم خدمت کند، این حزب از تصمیم و رویکرد آن حمایت میکند. سران این حزب بر این باورند برخی از مطالبات آنها در دوران اقتدار حزب عدالت و توسعه محقق شده است.
آمریکا به دنبال منافع انحصاری خود در جایگاه یک ابرقدرت، در معادلات مربوط به کُردها در منطقه (خصوصاً کُردهای سوریه و ترکیه) نقشآفرینی میکند و با پنهان شدن در پشت مطالبات کُردی، در صدد است اهداف راهبردی خود را محقق سازد. در حقیقت ورود آمریکا به معادلات کُردی با هدف استفاده ابزاری از مبارزات کُردی علیه دولتهای ایران، سوریه و ترکیه انجام میشود. هرچند دولت آمریکا، گروههای کُرد در سوریه را همپیمان خود در مبارزه ادعایی با جریان تروریستی داعش، میشمرد، امّا گروههای کُرد عمدتاً رویکرد آمریکا را غیر صادقانه قلمداد کرده و مبارزه خود در برابر داعش را در چارچوب منافع قوم کُرد ارزیابی میکنند و معتقدند در شهرکوبانی، کردها در شرایط بسیار سختی قرارگرفتهاند و در شرایطی که در شرق فرات در معرض تهدیدات ترکیه قرار داشتهاند، از تمام قدرتهای دنیا درخواست کمک داشتند. در این شرائط آنها هیچ کمکی را، حتی از آمریکا رد نمیکنند. اما در عین حال تأکید دارند ارتباط آمریکا با کردها در سوریه به دلیل دلسوزی و توجه خاص آمریکا به آنها نیست بلکه تمام رویکردهای این کشور در راستای منافع ملی ایالات متحده به اجرا درآمده است.
در یک جمعبندی ساده میتوان گفت که هرچند اولویت گروههای کُردی در کشورهای منطقه یکسان نیست و رهبران احزاب بر اساس بینش و منافع حزبی، رویکردها و خط مشی خویش را اتخاذ و در تحولات نقشآفرینی میکنند، ولی رویکرد ضد استکباری و ضد امپریالیستی کُردی، موتور محرک آنها در یک قرن گذشته بوده و برهمین اساس مبارزات قهرمانانه ملتهای خود را مدیریت کردهاند. متأسفانه این رویکردها در گذر زمان، در اثر رفتار غلط حاکمان کشورهای منطقه، مداخلههای قدرتهای بیگانه، و بیتدبیریهای برخی رهبران گروههای کُرد، به تقابل داخلی در احزاب یا درگیریهای خشن در سطح ملّی تبدیل شده است. اینک در وضعیت کنونی خدمت به آرمانهای قومی و ملی در هریک از کشورهای دارای جمعیت کُرد، مستلزم فعال سازی مسیر دیپلماسی، جستجوی کلید حل معضلات در داخل منطقه، خوشبینی و اعتماد به توان و قدرتهای بومی و بی اعتمادی و بدبینی به دشمنان شناخته شده است.
درپایان یادآور میشود؛
با توجه به اهمیت و گستردگی مسائل کردی، وتأثیر و تأثر آن بر حوادث منطقه، فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران ضمن اهتمام به موضوع و انجام مشاوره و گفتوگو با صاحبنظران، رؤسای احزاب وآگاهان سیاسی در جهت تبیین مسأله و ارائه راه حلهایی برای عبور از چالشهای این حوزه گام برداشته است تا از این رهگذر در جهت بهبود مناسبات مردم منطقه، خدمتی ارائه کند.
در این خصوص سعی شده است نظرات طرفهای اصلی مطرح و با امانتداری، نتیجه گیری و داوری را به خوانندگان بسپاریم
از آنجا که مطالب تهیه شده در این موضوع، از ظرفیت یک شماره فصلنامه، بیشتر بود، تصمیم بر آن شد تا مطالب در دو بخش تنظیم و منتشر گردد، ابتدا مباحث مربوط به کردهای سوریه و ترکیه، و در شماره بعد مباحث انجام شده مربوط به عراق آورده خواهدشد
امید است که این تلاش مؤثر و مفید واقع شود
فرصت را مغتنم شمرده از تلاش همکار محترم جناب آقای محمد علی دستمالی که در انجام مصاحبه ها، تنظیم دیدارها و میزگرد تخصصی قبول زحمت نموده و صمیمانه فعالیت کردهاند، تشکر و قدردانی مینمایم
تعداد مشاهده: 1316