حزب اتحاد دمکراتیک ونظام سوریه
همپیمانی یا تقابل
صالح مسلم
صالح مسلم در سال ۱۹۵۱ میلادی در روستایی در اطراف شهر کردنشین کوبانی سوریه به دنیا آمد. او پس از پایان دبیرستان برای ادامهی تحصیل به ترکیه رفت و در دانشگاه فنی استانبول در رشتهی مهندسی شیمی تحصیل کرد. وی در سال ۱۹۷۷ میلادی فارغالتحصیل شد و برای کار در صنایع نفت و پتروشیمی عربستان سعودی راهی این کشور شد و طی سالهای طولانی در عربستان اقامت گزید. سرویس اطلاعاتی میت ترکیه عکسهایی از دوران جوانی و میانسالی صالح مسلم در حال غذاخوردن با عبدالله اوجالان در سوریه و لبنان منتشر کرده که نشان میدهد او با او رهبر پ.ک.ک دوستی دیرینه داشته است. پس از حملهی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی، پ.ک.ک چند حزب اقماری جدید تأسیس کرد که یکی از آنها حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) است. این حزب که از آن در رسانههای منطقه به عنوان حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه نام برده میشود، در سال ۲۰۱۰ ، صالح مسلم را به عنوان رهبر خود انتخاب کرد. صالح مسلم به عنوان رهبر حزب تا سال ۲۰۱۸ میلادی به فعالیت خود ادامه داد اما در کنگرهی هفتم به رفقایش اجازه نداد که رهبری او را برای سومین دوره تمدید کنند و حاضر شد که مسؤولیت بخش دیپلماسی حزب را بپذیرد. خانوادهی صالح مسلم نیز با سیاست درگیر هستند. همسر او به نام عایشه افندی از مسؤولان نهادهای سیاسی و اجرایی حزب اتحاد دمکراتیک در شمال سوریه است و یکی از پسران صالح مسلم به نام شَروان در سال ۲۰۱۳ در جریان درگیریبا گروه تروریستی النصره در تل ابیض به شهادت رسید. صالح مسلم با اشاره به گذشته کُردها در سوریه میگوید جریان اخوانالمسلمین در سوریه به دنبال آن بود که با کنار زدن بعثیها، قدرت را بدست گیرد. از نگاه او، اخوان برای آزادی و دموکراسی مبارزه نکرد بلکه به دنبال کسب قدرت بود. آنها از دیرباز با کُردها خصومت داشته و دارند. صالح مسلم تأکید میکند: ما، نه حاضر هستیم با رژیم باشیم و نه تمایل به همراهی با اخوانالمسلمین داریم، از اینرو راه سوم را برگزیدهایم. به اعتقاد او مخالفان سوریه که خود را ائتلاف مخالفان نامیدهاند و در استانبول و تحت حمایت ترکیه فعالیت میکنند، به صورت میدانی و بر روی زمین نفوذ و قدرتی ندارند. فصلنامه مطالعات سیاست خارجی تهران با طرح پرسشهائی، نظرات ایشان درباره وضعیت کردهای سوریه و حزب اتحاد دمکراتیک را جویا شده است که توجه مخاطبین محترم را بدان جلب مینماید.
کلمات کلیدی: حزب اتحاد دمکراتیک (PYD)، سوریه،عبدالله اوجالان، پ ک ک، آمریکا
فصلنامه تهران: در یک نگاه کلی و اجمالی، وضعیت کردها در سوریه را چگونه ارزیابی میکنید؟
صالح مسلم: از روزی که در سال ۱۹۴۶ میلادی سوریه از حاکمیت فرانسویها خارج شده و استقلال یافت، ساختار سیاسی، اجرایی این کشور به شکلی بوده که موجودیت کُردها در آن به رسمیت شناخته نشده. با آن که کردها در سالیان ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲ در سوریه، حتی مناصبی همچون ریاست جمهوری و نخست وزیری را نیز در اختیار گرفتند، اما کسی آنها را به عنوان کُرد قبول نداشت و هویت قومی و فرهنگی و مطالبات کردها، مورد بیاعتنایی کامل قرار گرفت. یکی از اصلیترین مشکلات کردها در سوریه، این بود که در قانون اساسی این کشور، مطلقاً اشارهای نشده و حکومت حاضر نبود کُردها را به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیلدهندهی ملت سوریه، قلمداد کند. پس از استقلال نیز، رفتهرفته اندیشهی ناسیونالیسم افراطی عربی و بعدها رویکرد حکومت بعث، شرایط را برای کُردهای سوریه، سختتر و دشوارتر کرد.
تشکیل حکومت بر مبنای فکری دولت-ملت و بها دادن به یگانه تفکر ملی گرایانهی ملی گرایی عربی، موجب آن شد که کردها نادیده گرفته شوند. در سال ۱۹۶۲، سوریه شاهد طراحی و اجرای سیاستهایی بود که مرز ترکیه و سوریه و مناطق کردنشین شرق و غرب فرات را تحت تأثیر سیاست عربیسازی قرار داد و تلاش برای تغییر دموگرافی مناطق کردنشین در دستور کار قرار گرفت. در همان سال، بیش از یکصد هزار نفر از کردهای سوریه، شناسنامههایشان ازسوی دولت ضبط شد و به آنها اعلام کردند که شما شهروند سوری نیستید و مهاجر و اجنبی هستید. پیش از آن هم در سال ۱۹۵۷ میلادی و در جریان وحدت سیاسی مصر و سوریه، اصلیترین هدف اصلاحات ارضی و زراعی در سوریه، غصب اراضی کشاورزان کُرد بود. بعدها نیز پس از آن که در سال ۱۹۶۳ بعثیها به طور کامل قدرت را در اختیار گرفتند، نه آنها و نه جریانهای دیگر همچون اخوانالمسلمین، هیچکدام با اعمال فشار بر کُردها و نادیده گرفتن هویت آنها، مخالفتی نکردند و بیاعتنایی به کردها، اعمال فشار بر آنها و تلاش برای کُردزدایی به یک سنت سیاسی تبدیل شد.
در سال ۱۹۷۴ و در دوران حافظ اسد، سیاست کُردزدایی و تلاش برای ایجاد کمربند عربی یا نوار عربی در شمال سوریه اوج گرفت و اغراق نیست اگر بگوییم کردها در این کشور، یک روز خوش ندیدند. آنها همواره با زندان، شکنجه، محرومیت و استثمار روبرو شدند. این رویه تا سال ۲۰۰۴ میلادی و دوران خیزش مردمی شهر کردنشین قامیشلو ادامه پیدا کرد. ارتباط تاریخی و سیاسی خاصی بین این رویداد با مسائل عراق وجود دارد. آمریکاییها در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند و احزاب کُرد نیز در تغییر نظام سیاسی نقش داشتند و صاحب سهم و قدرت شدند و دولت سوریه از این بابت نگران بود که کردهای سوریه نیز تحت تأثیر کردهای عراق قرار بگیرند و به همین دلیل، رویدادهای سال ۲۰۰۴ قامیشلو نشان داد که دولت، از قبل، خود را برای سرکوب کردها آماده کرده بود. در آن رویداد، دهها نفر کشته و صدها و شاید هزاران نفر زندانی شدند و این روند تا سال ۲۰۱۱ میلادی و آغاز بحران سوریه ادامه پیدا کرد.
ما از سال ۲۰۰۴ میلادی، فعالیتهای سیاسیخود را متوقف نکرده بودیم و در سال ۲۰۱۱ نیز معتقد بودیم که آن چه که در خاورمیانه روی داده، بهار خلقها است و نه بهار عربی. به همین دلیل، ما نیز مردم خود را هدایت و سازماندهی کردیم و همچنان که پیشبینی کرده بودیم موج تحولات به سوریه هم رسید. اما این واقعیت را نیز درک کردیم که آن چه که در سوریه روی داد، صرفاً مبارزه برای آزادی و دموکراسی نبود. بلکه برخی به دنبال این بودند که رژیم را از بین ببرند و خودشان قدرت را در دست بگیرند. ما متوجه شدیم که جریان اخوانالمسلمین سوریه به دنبال آن است که بعثیها را کنار بزند و جای آن را بگیرد. ما به خوبی میدانستیم که آنها هم موجودیت کردها را نمیپذیرند و از دیرباز با کردها خصومت داشته و دارند. ما، نه حاضر بودیم با رژیم باشیم و نه تمایل به همراهی با اخوان المسلمین داشتیم و راه سوم را برگزیدیم.
ما از وضعیت رژیم اسد شناخت و آگاهی داشتیم و میدانستیم که دست کم دو سال طول میکشد تا رژیم ساقط شود. بنابراین ما کردها نیروهای سیاسی، اجرایی و نظامی خود را سازماندهی کردیم و به مردم خود فهماندیم که غیر از خودمان حامی دیگری نداریم و هر کسی که پول و سلاح در اختیار ما بگذارد، قطعاً از ما انتظاراتی دارد و بنابراین باید صرفا به نیرو و توان خودمان اکتفا و اتکا کنیم و رویدادهای هشت سال اخیر نیز نشان داده که حق با ما بوده و ما مسیر درستی در پیش گرفتهایم.
فصلنامه تهران: گفته میشود که در آغاز بروز بحران سوریه بین شما و دولت بشار اسد یک توافق نانوشته شکل گرفت که شما کنترل مناطق کردنشین را به شکل رسمی در اختیار داشته باشید و دولت سوریه به شما مجوز داده که کنترل آن مناطق را در دست بگیرید. این موضوع تا چه اندازه صحت دارد ؟
صالح مسلم: خیر، چنین چیزی صحت ندارد و چنین توافقی بین ما و رژیم صورت نگرفته است. مسأله به شکل دیگری است. واقعیت این است که در همان دوران، رژیم سوریه در مناطق کردنشین نهادها و واحدهایی داشت که برخی از آنها نظامی-دفاعی و امنیتی بودند و بخشی دیگر نیز اجرایی. افرادی که خود را ارتش آزاد سوریه مینامیدند مرتبا به نیروهای اسد حمله میکردند و این موضوع باعث میشد که در شهرها و مناطق کردنشین مشکلات جدی برای ما به وجود بیاید. آنها به شکل شفاف اعلام میکردند که تنها هدف حملات ما رژیم سوریه است و نه کُردها. ولی در هر حال این برای ما مشکل ایجاد میکرد به همین جهت ما ترجیح دادیم که نیروهای رژیم را از مناطق خود بیرون برانیم. به همین دلیل، از کوبانی و عفرین شروع کردیم و بعد به مناطق شهری و روستایی در منطقه جزیره در شرق فرات کشیده شد و در برخی مناطق حتی ما با نیروهای اسد درگیر شدیم.
در جزیره، در درگیریهای ما و رژیم سوریه، آنها بالگرد نظامی هم به کار گرفتند و چند نفر از رفقای ما شهید شدند و تعدادی از نظامیان سوری نیز کشته شدند. واقعیت این است که ما بین نهادهای امنیتی و اداری تفاوت قائل شدیم. به عنوان مثال از نهادهای امنیتی میخواستیم بیرون بروند یا اگر بیرون نمیرفتند و مقاومت میکردند، آنها را از مناطق خود بیرون میکردیم. اما در مورد ادارات و نهادهایی که در حوزه خدمتگزاری و حوزههایی مانند آب، راه، تلفن و مسائلی از این دست مشغول فعالیت بودند، ما کاری به آنان نداشتیم و میخواستیم به کار و فعالیت خود ادامه دهند.
ما صرفاً بعثیها و امنیتیها و نظامیها را بیرون میراندیم. چیزی به نام توافق پیدا و پنهان بین ما ودولت سوریه وجود نداشت. آن چه که روی داد، سازماندهی، درگیری و مقاومت بود. ما نیروهای اسد را از آن مناطق بیرون راندیم اما بعد از آن هم حملات مخالفان سوری تحت فرمان ترکیه به ما متوقف نشد و بعدها نیز نیروهای افراطی و تروریستی نظیر النصره و تحریر الشام و دیگران وارد شدند و ما از آن روز تاکنون با همهی آنان در حال جنگ هستیم. اما یک بار دیگر میگویم به طور قطع و یقین، برای کنترل مناطق کردنشین، بین ما و رژیم توافقی صورت نگرفت.
ممکن است سران رژیم گفته باشند ما با کردها خصومت نداریم و دشمن آنها نیستیم اما در هر حال، این موضع و تصمیم آنها بوده و به ما ربطی ندارد. آن چه که به ما مربوط است این است که ما آن نیروها را از مناطق خود بیرون راندیم و خودمان، حفاظت و دفاع از شهرها و روستاهایمان را بر عهده گرفتیم.
فصلنامه تهران: شما به این موضوع اشاره کردید که در آغاز بحران سوریه، شما به عنوان نیروهای کُرد تصمیم گرفتید که نه با دولت سوریه همراهی کنید و نه با مخالفان اسد در یک صف قرار بگیرید و خودتان نام آن را خط سوم گذاشتید. لطفاً در این مورد برای ما بیشتر توضیح بدهید. چه شد که چنین تصمیمی گرفتید؟ این تفکر مرزبندی سیاسی چگونه شکل گرفت و چرا شما در یکی از دو سویی که به آن اشاره کردید قرار نگرفتید؟
صالح مسلم: در آن دوره من رهبر حزب اتحاد دمکراتیک بودم و مرتب و متناوب در این مورد فکر میکردیم و گفتوگو میکردیم. چنین نبود که در یک لحظه یا یک روز به چنین جمع بندی نهایی برسیم. از همان دورهای که رویدادها و ناآرامیهای تونس شروع شده بود ما در مورد مسأله سوریه پیشبینیهایی داشتیم و دائماً بحث میکردیم که زمانی که تحولات بهار خلقها به داخل سوریه کشیده شود، ما کردها چه باید بکنیم آیا باید از رژیم حمایت کنیم؟ یا این که در صف مخالفان قرار بگیریم؟ بنابراین ما از پیش آمادگی سیاسی داشتیم برای مواجهه با این سؤال بزرگ و جمعبندی نهایی ما این شد که قرار گرفتن در هر کدام از آن دو صف به ضرر ما تمام میشود.
ما اطمینان یافته بودیم که در جریان ناآرامیهای داخل سوریه، مسألهی تلاش مخالفان برای تغییر رژیم، تلاش برای استقرار دموکراسی، صلح و حقوق شهروندی نیست. بلکه آنها صرفاً به دنبال آن هستند که قدرت را در اختیار خود بگیرند و به خوبی از آنها شناخت داشتیم و همچنان که قبلا هم توضیح دادم پیشبینی ما این بود که اگر آنها قدرت را در دست بگیرند قطعاً برای ما از رژیم بهتر نخواهند بود و همان رفتارها و اقدامات را تکرار خواهند کرد.
حتی ما چند نوبت با آنها دیدار و مذاکره کردیم و به شکل شفاف و روشن از آنها پرسیدیم که شما به عنوان اصلیترین مخالفان سوری که میخواهید نظام سیاسی کشور را تغییر دهید چه نگرشی به مسائل و مطالبات ما کردها دارید؟ اگر شما قدرت را در دست بگیرید، با ما کردها به چه شکلی برخورد خواهید کرد؟ پاسخ آنها برای ما این بود که بگذارید اول در کنار هم رژیم را ساقط کنیم، بعد از این که قدرت را در اختیار گرفتیم، در مورد این مسائل بحث خواهیم کرد. این برای ما کردها یک پاسخ جدید نبود. ما از تاریخ عبرت گرفته بودیم و پیشتر هم با چنین پاسخها و چنین استدلالهایی روبرو شده بودیم. به ویژه در دورانی که کردها در کنار اعراب در مقابل فرانسویان جنگیدند و آنها بعدها حاضر نشدند موجودیت کردها را بپذیرند.
فصلنامه تهران: بر خلاف ایران، عراق و ترکیه، در سوریه شاهد این نیستیم که یک جغرافیای واحد و یکپارچه، محل سکونت کردها باشد و کردها در یک جا ساکن باشند. در مناطق شمال سوریه شاهد این هستیم که سه منطقهی کردنشین عفرین، کوبانی و جزیره از هم جدا و منفک هستند. ایجاد فاصلههای عربی بین سه منطقه کردنشین، در مسائل سیاسی، اجتماعی و نظامی برای شما چه تبعات و پیامدهایی به دنبال داشته است؟
صالح مسلم: پراکندگی جغرافیایی قوم کُرد در این مناطق باید بر مبنای جغرافیای مناطق کردنشین ترکیه دیده شود. چون مرز فعلی که بین کردهای سوریه و ترکیه ایجاد شده یک مرز طبیعی نیست. بلکه مرز استعمارگران است که پس از جنگ جهانی اول و پس از سقوط امپراتوری عثمانی و بهدست فرانسویها و انگلیسیها در پیمان سایکس پیکو ایجاد شده و بنابراین مناطق مرزی را به شکل امروزی تغییر داده است. البته در مقاطع بعدی و در دوران اوج اقتدار حزب بعث در نظام سیاسی سوریه، بعثیها نیز تحت عنوان سیاست کُردزدایی و ایجاد نوار عربی، تغییرات دموگرافیکی ویژهای به وجود آوردند. به عنوان مثال در منطقهی کردنشین گِرکی سپی که اعراب آن را تلابیض مینامند، کردها به هیچ وجه حق نداشتند که برای خودشان زمین بخرند و آنها فاقد اراضی کشاورزی بودند. چرا که پیشبینی کرده بود که آن مناطق باید به عنوان نقطه انفصال و جدایی بین مناطق کردنشین ایجاد شود و کردها حق نداشته باشند که در آنجا صاحب اقامت دائم شوند. در گرکی سپی همچنین کردها حق نداشتند خانه بخرند یا خانه بسازند. در غرب فرات نیز کردها در عفرین و جرابلس در کنار ترکمنها بودند اما بعدها اعراب را به آنجا منتقل کردند.
فصلنامه تهران: در آغاز بحران سوریه، مخالفان به دنبال این بودند که ظرف چند هفته نظام سیاسی سوریه را ساقط کنند. اما از سال ۲۰۱۱ میلادی تاکنون، دولت سوریه همچنان پابرجا مانده است و حالا هم وارد فاز سیاسی جدیدی شده که توأم با ثبات و امنیت نسبی است. در شرایط کنونی و با درنظرگفتن این که نظام فعلی پابرجا میماند، شما در مورد موقعیت کردها در ساختار سیاسی و اجتماعی، چه مطالبات و اهدافی دارید؟
صالح مسلم: مخالفان بر این باور بودند که رژیم ظرف مدتی کوتاه سقوط میکند. اما جمعبندی ما این نبود و معتقد بودیم دست کم دو سال بر سر قدرت میماند. ما به خوبی میدانستیم که در سوریه چندین نهاد اطلاعاتی و امنیتی موازی کار میکنند و دست کم به اندازهی نفرات ارتش سوریه، نیروی پنهان امنیتی هم وجود دارد که شاید آمار آنها بالغ بر یکصد و پنجاه هزار نفر باشد. رژیم سوریه یک رژیم سرکوبگر است که به شهروندان خود اعتماد ندارد و به خاطر ترس از سقوط، همواره در اندیشهی ادارهی پلیسی و مشت آهنین بوده است. ما میدانستیم این جامعهی امنیتی یکصدو پنجاه هزار نفری و سپرده شدن قدرت و اختیارات نظامی کشور به علویان، موجب آن میشود که آنها خیلی جدی و در سطح مرگ و زندگی بجنگند و اجازه ندهند رژیم سقوط کند. قطعاً مسأله فقط این نیست و باید نقش حامیان سوریه را هم ببینیم. به ویژه روسیه، ایران و حزبالله، همگی به میدان آمدند و اجازه ندادند رژیم سقوط کند.
اما در مورد آیندهی سوریه باید بگویم که هنوز کسی نمیداند که به روشنی آیندهی سوریه چگونه خواهد بود و چه اتفاقاتی روی خواهد داد. اما آن چه روشن است این است که مخالفان سوریه که خود را ائتلاف مخالفان نامیدهاند و در استانبول و تحت حمایت ترکیه فعالیت میکنند، به صورت میدانی و بر روی زمین نفوذ و قدرتی ندارند و آنان که در میدان سوریه حضور دارند، نیروهای جهادی و سلفی هستند که هیچ برنامه و استراتژی روشنی برای اداره سوریه ندارند و تفکرات خطرناک و افراطی دارند و نیروی دیگری که بر روی ارضِواقع حضور دارد و از مناطق سوریه دفاع میکند، ما هستیم.
در چنین شرایطی که بین مخالفان خارج نشین سوریه و نیروهای جهادی و سلفی تناقض و تضاد وجود دارد، آنها نمیتوانند هیچ گونه استراتژی و برنامهی روشنی برای اداره سوریه ارائه دهند. همهی آنها میگویند که ما خواهان یک سوریهی دمکراتیک هستیم اما به روشنی نمیگویند که سوریهی دمکراتیک چگونه ایجاد میشود. مخالفان سوریه، وابسته به نیروها و قدرتهای خارجی هستند و اگر حمایتهای آنها قطع شود هیچ کدام از این مخالفان در صحنه نمیماند. در این میان ترکیه نیز نقشی جدی دارد. ترکیه با سوء استفاده از وضعیت موجود، از تمام گروههای مخالف استفاده کرده تا نظام سیاسی سوریه را تغییر دهد. اما در مورد این که آیندهی سوریه چه خواهد شد و کُردها چه انتظارات و مطالباتی در مورد جایگاه خود دارند، باید بگویم در حال حاضر مخالفان سوریه پروژهی روشنی برای آیندهی این کشور ندارند. آنان مسائل سیاسی سوریه را لوث و مضحک کردهاند و هیچ برنامهی روشنی ندارند. تنها گروهی که برای آیندهی سوریه برنامه و استراتژی دارد ما هستیم.
ما به عنوان نیروهای سوریه دمکراتیک و جمعیتی از کردها، اعراب و دیگر گروههای قومی و فرهنگی و دینی که در یک صف مبارزاتی در کنار هم قرار گرفتهایم، خواهان ایجاد یک نظام سیاسی دمکراتیک هستیم. تصور ما این است که عینیترین و واقعبینانهترین پیشنهاد و نقشهی راه برای آیندهی سوریه، به ما تعلق دارد.
ما بر این باوریم که تنها راهکار ممکن برای اصلاح ساختار سیاسی و اجرایی سوریه این است که این کشور دارای یک نظام سیاسی غیرمرکزی و دور از سانترالیسم باشد. نباید یک نظام سیاسی تمامیتخواه بر سر کار باشد. همین الان هم تمام فعالان سیاسی مخالف اسد میگویند قرار نیست سوریه به وضعیت سیاسی و اجتماعی پیش از سال ۲۰۱۱ میلادی و آن وضعیت سرکوبگرانه و تمامیتخواهانه بازگردد. اما هیچکدام از آنها نمیتوانند به روشنی مشخص کنند که سوریه باید به چه شکلی اداره شود. این ما هستیم که به روشنی اعلام میکنیم باید نظام غیرمرکزی ایجاد شود. آن چه که ما میخواهیم، یک ساختار سیاسی غیرمرکزی است.البته بعضیها در مورد سیستم لامرکزی اداری صحبت میکنند. اما مراد و مقصود ما فقط لامرکزی اداری نیست و باید شامل مسائل سیاسی و فرهنگی هم بشود و تمام حوزههای زندگی شهروندان را در بر بگیرد و مبتنی بر ارادهی مردم، آزادی بیان، حقوقبشر و دموکراسی باشد.
حرف ما این است که نباید تمام تصمیمات از سوی دمشق اتخاذ شود و استانها و مناطق نیز باید در تصمیمگیری، دخیل و شریک باشند. دمشق به عنوان پایتخت سوریه بماند اما در نظام سیاسی لامرکزی، مناطق و استانها هم دارای مجلس و اداره محلی باشند. در حال حاضر نام رسمی کشور، جمهوری عربی سوریه است. اما این با ساختار اجتماعی سوریه منطبق نیست. در سوریه علاوه بر اعراب، کردها، سریانیها، ترکمنها و دیگران هم زندگی میکنند و لازم است نام کشور هم به جمهوری دمکراتیک سوریه تغییر نام پیدا کند. همچنان که گفتم تمام این مسائل قابل بحث و مذاکره است و قرار نیست همه چیز یک شبه عوض شود. میتوان قانون اساسی را تغییر داد و برای برخی مسائل هم به آرای مردم مراجعه کرده و رفراندوم برگزار کرد.
فصلنامه تهران: در مورد نیروهای مسلح و پلیس چه ایدهای دارید؟ آیا آنها هم باید مستقل از پایتخت باشند؟
صالح مسلم: باید فرماندهی کل نیروهای مسلح و انتظامی کشور، به ویژه در بحث دفاع از کشور، در اختیار یک ستاد فرماندهی کل باشد اما در عین حال، مناطق و استانها نیز تشکیلات پلیسی و دفاعی داشته باشند. تمام این جزئیات میتواند به روشنی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. اگر کسی به دنبال تغییر و تحول باشد هیچکدام از اینها غیرقابل بحث و دور از دسترس نیست.
فصلنامه تهران: حزب شما همواره به این متهم میشود که یکی از نهادهای اقماری پ.ک.ک است و تمام اهداف و تصمیمات آن بر اساس تفکرات و خواستههای عبدالله اوجالان است و تصمیمات کنونی هم بر اساس دستورات سران پ.ک.ک در کوهستان قندیل اتخاذ میشوند. پاسخ شما به این موضوع چیست؟
صالح مسلم: این اتهامی است که از سوی ترکیه مطرح میشود. آنها میخواهند به این بهانه که پ.ک.ک در لیست ترور قرار گرفته، احزاب دیگر را نیز به پ.ک.ک بچسبانند و برای آنها مشکل ایجاد کنند. اما برخی حقایق سیاسی و فکری هم وجود دارند که باید به آنها بپردازیم. عبدلله اوجالان، سالها در لبنان و سوریه بود و به مدت بیست سال در این منطقه، رهبری یک جریان انقلابی را بر عهده گرفت و حزب او فقط کردهای ترکیه را به سوی خود جلب نکرد بلکه کردهای ایران، عراق و سوریه هم در آن جای گرفتند. اما حزب ما یعنی پ.ی.د به دست اوجالان تأسیس نشده و در سال ۲۰۰۳ و در زمانی که اوجالان زندانی بود، این حزب تأسیس شده است. تفکرات و نگرش فلسفی و سیاسی اوجالان، فقط مال پ.ک.ک نیست و در جهان بازتاب پیدا کرده و به عنوان مثال به جای دولت ملیگرا و دولت-ملت، به ملت دمکراتیک بها میدهد. همچنان که تفکراتی همچون اسلام و دیگر ادیان و مکاتب فکری مانند لنینیسیم و مارکسیسم، مرز جغرافیایی ندارند، ما نیز در اهداف فکری خود از برخی تفکرات اوجالان پیروی کردهایم.
اما این که میگویند ما از سران پ.ک.ک و از کوهستان قندیل دستور میگیریم، این صحت ندارد و ادعاهای واهی ترکیه است. ما نه تنها با پ.ک.ک بلکه با تمام احزاب کُرد منطقه ارتباط داریم و این حق طبیعی ماست. اما ترکیه برای سرکوب جنبش ما چنین مسائلی را مطرح میکند.
لازم است این را نیز بگویم که حزب ما فقط یک حزب کُردی نیست و تمام اقلیتهای دیگر سوریه نیز در آن حضور دارند. پیشتر تعدادی از جوانان ما عضو پ.ک.ک بودند و در کوهستانهای اقلیم کردستان حضور داشتند اما بعد از ناآرامی سوریه و حمله تروریستها به اینجا بازگشتند تا از خانوادهها و سرزمین خود دفاع کنند و این نیز امری طبیعی است. اغلب نیروهای ما از کردهای سوریه هستند اما تعدادی از کردهای مناطق دیگر نیز در اینجا حضور دارند. بالاخره شما هر کاری بکنید، باز هم نمیتوانید مانع از ارتباط بین کردها شوید. شما در مقاومت تاریخی کوبانی هم دیدید که نه تنها جوانان کوبانی، بلکه جوانانی از دیاربکر، سلیمانیه و مهاباد نیز در برابر تروریستهای داعشی جنگیدند و شهید شدند.
ترکیه پیشتر در سال ۱۹۹۲ میلادی در عراق، کردها را به جان هم انداخت و آنها را به جنگ پ.ک.ک برد و حالا هم میخواهد ما را وادار کند با پ.ک.ک بجنگیم اما قطعا ما چنین درخواستی را نمیپذیریم و حاضر نیستیم به خاطر درخواست دیگران، یک حزب کُردی را تروریست بنامیم.
فصلنامه تهران: شهر کردنشین عفرین در غرب فرات، پیشتر در اختیار نیروهای مسلح وابسته به حزب شما بود، اما بعدها ترکیه به همراه نیروهای موسوم به ارتش آزاد سوریه این شهر را اشغال کردند. مقامات روسیه پس از اشغال عفرین اعلام کردند که از شما خواستهاند در شهر عفرین پرچم رسمی دولت سوریه را به اهتزاز در آورید تا از حمله به این شهر ممانعت به عمل بیاورند. این موضوع تا چه اندازه صحت دارد؟ اگر چنین چیزی صحت داشته باشد آیا میپذیرید که رد کردن پیشنهاد روسیه و تصمیم حزب شما منجر به آن شد که عفرین به دست ترکیه بیفتد و این از خطاهای شما بوده است؟
صالح مسلم: خیر، چنین چیزی صحت ندارد و اساساً این ادعا مبنای واقعی ندارد. واقعیت این است که یک توافق پنهانی برای اشغال عفرین وجود داشت. این تصمیمی بود که نهتنها روسیه، بلکه خود رژیم اسد نیز در آن دخیل بود و با حضور اشغالگرانهی ترکیه در عفرین مخالفتی نداشتند و میخواستند این شهر را به ترکیه تسلیم کنند و در مقابل، ترکیه نیز بخشی از مزدوران وابسته به خود را از حمص و مناطق دیگر عقب بکشد. آنها میخواهند با طرح این اتهامات، اقدام اشغالگرانهی ترکیه را توجیه کنند.
فصلنامه تهران: یعنی مسألهای به نام پیشنهاد برافراشتن پرچم سوریه در عفرین، به هیچ وجه صحت نداشت؟
صالح مسلم: کسی که پیشقدم شد و پیشنهاد همکاری داد، ما بودیم، نه روسها و رژیم اسد. این ما بودیم که مستقیماً به دولت اعلام کردیم، بیایید با ما همکاری کنید تا از عفرین دفاع کنیم. اما آنها جواب و پیشنهاد دیگری دادند که به هیچ وجه برای ما قابل قبول نبود. ما گفتیم به شکل مشترک از عفرین دفاع کنیم، اما چیزی که دمشق میگفت این بود که شما بخشی از نیروهایتان را به عنوان سرباز و نیروی تحت امر در اختیار ما بگذارید، بخش دیگر را همراه با تمام نهادهای سیاسی و اجرایی و سازمانی بیرون ببرید، شهر را به ما تسلیم کنید، ما پرچم سوریه را برمیافرازیم و از عفرین دفاع میکنیم. به عبارتی روشن، رژیم از ما میخواست تسلیم شویم و ما این پیشنهاد را رد کردیم. چنین چیزی با مبانی اخلاقی ما سازگار نیست. شعار ما این است؛ یا زندگی آزاد! یا مرگ شرافتمندانه! اگر قرار بر تسلیم باشد، این برای ما به معنی مرگ است و ما قطعاً چنین چیزی را نمیپذیریم و مقاومت میکنیم.
به همین دلیل ما چنین تصمیمی گرفتیم و قرار ما این بود که مقاومت کنیم. همین حالا هم اگر در مناطق دیگر، چنین پیشنهادی ارائه شود، ما باز هم رد میکنیم و مقاومت را بر تسلیم شدن ترجیح میدهیم. در شرایط فعلی عفرین تحت اشغال ترکیه است اما چنین نخواهد ماند و قطعاً عفرین را آزاد خواهیم کرد. بنابراین ما معتقدیم که تصمیم ما در مورد عفرین، یک تصمیم صحیح و انقلابی و شرافتمندانه بوده است، اما اگر انتقاداتی در مورد میزان آمادگی نظامی و دفاعی ما و محاسبات نظامیمان در عفرین مطرح شود، این مسألهی دیگری است.
ترکیه با پیشرفتهترین و مجهزترین تسلیحات هوایی و زمینی ناتو و با یک ارتش قدرتمند که حتی از حمایت هواپیمای آواکس برخوردار بود، با نفرات و تجهیزات خود به ما حمله کرد. این در حالی بود که نیروهای ما با امکانات ناچیزی از شهر دفاع میکردند و هیچ حامی و پشتیبان منطقهای و جهانی خاصی نداشتیم و در آن شرایط دشوار ما ۵۹ روز مقاومت کردیم و تصور میکنیم که این مقاومت، یک اسطورهی ماندگار بود نه یک واکنش کم اهمیت. هر گروه یا جریان دیگر هم نمیتواند به این شکل در برابر چنین ارتش قدرتمندی و در برابر چنین حملات نظامی گستردهای تا این اندازه از خود مقاومت نشان دهد.
ذکر این نکته هم ضروری است که پیشروی ارتش ترکیه در عفرین و اشغال این شهر با حمایت جنگندههای هوایی صورت گرفت و علاوه بر این، آنها به غیرنظامیان هم رحم نکردند و خطوط انتقال آب را قطع کردند نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر از مردم عفرین بدون آب آشامیدنی زندگی میکردند. به بیمارستانها و مناطق مسکونی نیز حمله کردند و شرایط دشواری را پدید آوردند.
ما در همان مقطع، از رژیم سوریه نیز خواستیم که دست کم در حوزهی دیپلماتیک کاری انجام دهد و در شورای امنیت سازمان ملل، مسأله را مطرح کند و به شکل شفاف اعلام کند که یکی از شهرهای ما مورد هجوم اشغالگرانهی یک همسایه قرار گرفته و باید آن را محکوم کنید. اما رژیم اسد حاضر نشد حتی همین یک کار را هم انجام دهد. در این مسأله باید به نقش جدی و پررنگ روسیه هم اشاره کرد. حتی خود مقامات سیاسی و نظامی ترکیه نیز اذعان کردند که اگر همراهی و همکاری روسیه نمیبود، آنها نمیتوانستند عفرین را اشغال کنند. سوریه پیشتر در زمان اشغال اسکندرون از سوی ترکیه هم اقدام خاصی انجام نداده بود. در سنت سیاسی این رژیم، حفظ بقای حزب از هر چیزی مهمتر و حیاتیتر است. ما بر این باوریم که در مورد عفرین، آن که تصمیم نهایی را گرفت نه دمشق بلکه مسکو بود و آنها بر اساس منافع و همکاری با ترکیه مسیر اشغال عفرین را برایشان هموار کردند.
فصلنامه تهران: احزاب کُرد مخالف شما در سوریه، گروهی را به نام شورای میهنی کردها در سوریه (ENKS) تشکیل دادهاند و میدانیم این شورا که متشکل از ۱۶ حزب کوچک و بزرگ کُرد سوری است، در نگرش سیاسی و فکری، به اقلیم کردستان و شخص کاک مسعود بارزانی نزدیک است. آنها انتقاداتی علیه شما مطرح کردهاند ومیگویند که شما به این احزاب اجازه نمیدهید در مناطق کردنشین شمال سوریه فعالیت سیاسی کنند. پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
صالح مسلم: در مورد شیوهی فعالیت سیاسی و رویکرد سیاسی شورای میهنی کردها در سوریه باید بگویم نمیشود در استانبول بنشینند و از دور به دنبال این باشند که در کردستان سوریه فعالیت سیاسی و حزبی کنند. کسی که میخواهد کار سیاسی انجام دهد و به مردم خدمت کند، باید در اینجا حضور داشته باشد. رفقای ما در ماههای اخیر به ۲۲ حزب و نهاد سیاسی کُردی مجوز فعالیت دادهاند. آنها هم میتوانند وارد کردستان سوریه شوند و مجوز دریافت کنند. کنگرهی ملی کُرد (KNK) هم از همهی احزاب و گروههای کُردی خواسته برای کار و خدمت به کردستان سوریه بیایند. این دوستان هم میتوانند بیایند. ما نمیتوانیم برای دیدار با این دوستان به استانبول برویم. آنها به اینجا بیایند. توان و امکانات خود را به کار بگیرند، ما هم با آنها دیدار و گفتوگو میکنیم، مشکل و اختلافاتی هم اگر باشد با گفتوگو و مذاکره حل میکنیم و به توافق میرسیم. ما قبلاً دو بار در اربیل و یک بار در دهوک، با این دوستان سند همکاری و همراهی امضا کردهایم اما ترکها تفرقهافکنی کردند و اجازه ندادند که آن همکاریها تداوم داشته باشد.
ترکیه از آنها خواسته بود سیستم سیاسی و اجرایی ما را به رسمیت نشناسند و از همراهی و همکاری با ما خودداری کنند و این دوستان نیز توصیهی ترکیه را پذیرفته و به آن عمل کردند. اما در هر حال، آنها هم انسانهایی هستند که اهداف سیاسی و مبارزاتی دارند و کسی نمیتواند مانع کار و فعالیت آنها شود. حقی را که خداوند برای کار و فعالیت و مبارزه به آنها داده، کسی نمیتواند از آنها بگیرد. هر وقت بخواهند میتوانند بیایند. کسی که میخواهد از خاک و ناموس و ملت خود دفاع کند، منتظر تعارف و مجوز این و آن نمیماند و اقدام لازم را انجام میدهد. اما متأسفانه ما تاکنون اقدامی از این دوستان ندیدهایم و همواره تحت تأثیر گفتههای دیگران بودهاند. ما راه بر کسی نبستهایم. دروازههای ما به روی آنها باز است و میتوانند بیایند.
فصلنامه تهران: تصمیم آمریکا به خروج نیروهای نظامی این کشور از سوریه، این سؤال را به وجود آورد که این تصمیم بر وضعیت کردها چه تأثیری میگذارد؟ همزمان با اعلام اتخاذ تصمیم خروج آمریکا از سوریه، ترکیه نیز اعلام کرد که در این کشور باید منطقه امن تشکیل شود و کلید کنترل این منطقه در دست ترکیه باشد و روسیه نیز از ترکیه خواست که با بازگشت به توافقنامه آدانا که بین دمشق و آنکارا امضا شده بود، امنیت منطقه را تضمین کند. مجموع این تصمیمات و نگرشها بر سرنوشت و وضعیت کردها در شمال سوریه چه تأثیری میگذارد؟
صالح مسلم: پیش از هر چیز، باید به این واقعیت توجه کنیم که اصلیترین هدف آمریکا از آمدن به منطقه این بوده که منافع خود را حفظ کند. زمانی که آنها و اروپاییها ائتلاف مبارزه با داعش را تشکیل دادند، از ما هم کمک خواستند. ما هم به مدت چهار سال با آنها در مبارزه با ترور، همکاری کردیم. اما اشاره به این نکته را ضروری میدانم که ما کردها، قبل از این که آمریکاییها به آن مناطق بیایند، نیروهای خود را تسلیح و سازماندهی کرده بودیم و داشتیم از مناطق خودمان دفاع میکردیم. میخواهم بگویم که این گونه نیست که آغاز فعالیت سیستم دفاعی ما از دستاوردهای همکاری با آمریکا باشد. ما به محض ناامن شدن منطقه، جوانانمان را برای دفاع از منطقه به میدان آوردیم. بعدها، آمریکاییها پایگاههایی تأسیس کردند و به میزان حضور خود در سوریه افزودند.
نیروهای آمریکا و فرماندهان آنها در جریان دفاع از کوبانی، میزان توان جنگی و میزان مقاومت ما را دیدند و به خوبی فهمیدند که ما تا چه اندازه در دفاع از مناطقمان، جدی و قاطع هستیم. آنها در کوبانی و مناطق دیگر، با ما همکاری کردند اما هیچگاه قول و تعهد ندادند که از ما دفاع و محافظت کنند. ما نیز هیچگاه منتظر این نبودهایم که آمریکا یا قدرتهای دیگر وظیفهی دفاع از ما را بر عهده بگیرند و همواره با تکیه بر همان توان و امکانات خودمان، به دفاع از مناطقمان ادامه دادهایم.
یک هفته قبل از این که دونالد ترامپ اعلام کند که میخواهد نیروهای آمریکا را از سوریه بیرون ببرد، مقامات آمریکایی بارها بر ماندن در سوریه تأکید کرده و گفته بودند تا زمانی که ثبات و آرامش حکمفرما نشود و داعش تماماً از بین نرود، در سوریه خواهند ماند. اما پیش از استقرار امنیت و آرامش و قبل از پایان حیات داعش، تصمیم ترامپ اعلام شد. این نشان داد که آمریکا به چیزی غیر از منافع خود اهمیت نمیدهد. صد البته ما هم به منافع خودمان اهمیت میدهیم و با تکیه به توان دفاعی خودمان و حمایتهای مردم، در این مناطق میمانیم و به دفاع از مناطق ادامه میدهیم. ما خواهان این هستیم که بر اساس تصمیم نظام بینالملل، یک منطقهی پرواز ممنوع تشکیل شود.
اساساً نگرش ما به آمریکا و نیروهای دیگر این است که اولاً آمریکا نیروهای دفاعی ما را به وجود نیاورده که حالا با خروج آمریکا، مناطق ما بیدفاع بماند. تشکیل این نیروها بر اساس خواست و ارادهی خود ما بوده و به فعالیت خود ادامه خواهیم داد، و ثانیاً این که آمریکا و دیگر نیروهای خارجی شامل روسیه، ترکیه، ایران و دیگران نیز همگی باید روزی از سوریه خارج شوند و ما صرفاً به توان و ارادهی خودمان دل بستهایم.
شما در سؤالتان به توافق نامه آدانا اشاره کردید. در این مورد باید بگویم، این توافقنامه در سال ۱۹۹۸ میلادی بین ترکیه و سوریه و به شکل پنهانی و امنیتی امضاء شده و سندی نیست که بین دولت دو کشور و با تصویب پارلمان به شکل رسمی تنظیم شده باشد یا از اعتبار بینالمللی برخوردار باشد. خیر، فقط یک یادداشت همکاری بین سرویسهای اطلاعاتی امنیتی ترکیه و سوریه است و نگرش ما به توافقنامه همکاری آدانا این است که این توافقنامه نشانهای از ضعف اراده و تسلیم شدن سوریه در برابر خواست و ارادهی ترکیه در سال ۱۹۹۸ است. ما آن را یک سند و پیمان رسمی، قانونی و معتبر نمیدانیم. متأسفانه پس از امضای آن توافقنامه، مناطق گستردهای از سوریه، به حیاط خلوت ترکیه تبدیل شد و رژیم سوریه نیز غافل بود از اقداماتی که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ترکیه در سوریه انجام میدادند. آنها بر اساس توافقنامهی آدانا، در سوریه دست به تجارت، تأمین اطلاعات، سازماندهی مردمی، ساخت مسجد، تشکیل کانونهای پنهان و اقدامات دیگر زدند و بعدها در جریان بحران سوریه برای ناامن کردن کشور، از همان امکاناتی بهره گرفتند که پس از توافقنامهی آدانا به دست آورده بودند. از نگاه ما، اصلیترین دلیل تداوم جنگ هشت ساله در سوریه، خواستهها و اقدامات ترکیه و توافقنامهی آدانا بوده و اگر قرار باشد یک بار دیگر به همان توافقنامه بازگردند، بدیهیترین معنای آن این است که ما یک بار دیگر و در یک دورهی هشتساله، باید به خاطر منافع ترکیه با جنگ و بحران و تنش روبرو شویم.
اطلاع دارید که بعد از اعلام تصمیم ترامپ در مورد خروج آمریکا از سوریه، ترکیه بارها خواسته که در شمال و شرق سوریه یک منطقه امن تشکیل شود و کنترل آن را به نیروهای تحت فرمان اردوغان بسپارند. اما این خواسته، با واقعیت عینی و شرایط جاری بر ارضِواقع منطبق نیست. آن که در این منطقه حضور دارد قدرت دفاعی دارد و امنیت منطقه را تأمین میکند، ما هستیم. بنابراین ما مطلقاً راضی نیستیم و اجازه نمیدهیم که نیروی ترکیه در مناطق ما حضور داشته باشد. اما اگر میخواهند به شکل جدی و واقعی، منطقهی امن تأسیس کنند، فرمول ما این است که چنین چیزی باید با حضور سازمان ملل و نیروهای بینالملل و در چهارچوب محدود تشکیل مناطق نظارت نظامی باشد.
ترکها از قبل هم اشغالگر بودهاند و حالا هم میخواهند با این بهانهها و دستاویزها، به عمق سی کیلومتر، مناطق ما را اشغال کنند و برنامههای خود را به منظور تغییر دموگرافی منطقه پیاده سازند.
فصلنامه تهران: شما در سال ۲۰۱۳ میلادی یک بار به تهران سفر کردید و ظاهراً با برخی از این مقامات جمهوری اسلامی ایران در مورد مسائل مرتبط با سوریه و کردهای سوریه گفتوگو داشتهاید. آیا ممکن است گفتوگو و دیدار بین شما، حزب شما و تهران، ادامه پیدا کند؟
صالح مسلم: بله، من یک بار به ایران آمدم و در مورد مسائل مرتبط با سوریه صحبت و گفتوگو کردیم. چیزی که مقامات ایران از ما میخواستند، این بود که روابط ما بر مبنای همکاری با رژیم اسد باشد و با دمشق همکاری کنیم. ما همان زمان به ایرانیها گفتیم و الان هم تکرار میکنیم، اگر میخواهند که ما با دولت سوریه در همکاری، تعامل و ارتباط مداوم باشیم، پیش شرط لازم این است که رژیم، ذهنیت خود را تغییر دهد. تا زمانی که سوریه نخواهد ذهنیت خود را نسبت به مسائل و مطالبات کردها تغییر دهد، نمیتوان از تعامل و همکاری سخن به میان آورد.
اگر سوریه به دموکراسی پایبند باشد و به حقوق و مطالبات کردها و اقلیتها توجه کند، ما همواره برای ارتباط و گفتوگو آمادهایم و اگر ایران میخواهد به مردم سوریه خدمت کند، بزرگترین خدمت به همهی ما این است که از دولت سوریه بخواهد ذهنیت خود را تغییر دهد و به مطالبات ما بیتوجهی نکند.
تعداد مشاهده: 1350